eitaa logo
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
235هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.7هزار ویدیو
45 فایل
🌸🍃 یک روانشناس انقلابی 🇮🇷 #محسن_پوراحمدخمینی 💓 دریافت‌کلاسهای‌آموزشی @hamsaranclass 💓 مشاوره رایگان @hamsaranekhoub 💓 مشاوره تلفنی @moshaverehhamsaran 💓 نظرات @Manamgedayefatemeh7 💓 فروشگاه‌ها😊، مشاوره حضوری، تبلیغات و... @hamsaranrahnama
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 ٣٠ آذرماه، ولادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها داریم😍 🌸🌸🌸 این کلاس برای پدر و مادرها، معلم ها، مربیان مهد، اساتید حوزه و دانشگاه، مشاوران و کارشناسان خانواده و زوجینی که هنوز صاحب فرزند نشده اند مفید و کاربردی است. 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 ❣نشر حداکثری...
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
باسلام وخسته نباشی خدمت استادبزرگوار من صوت هنرزن بودن روکامل گوش دادم، اینقدحرفهای استاددلنشین وآرام بخش هست که اگه آدم خودش هم نخادعمل کنه اینقدحرفهاشون خوب وکشش داره که خودبه خودآدم رومیبره روبه عمل کردن،، انشاالله عاقبت بخیروموفقیت روزافزونترروبراشون آرزودارم🤲 اگه ماخانمهادوچیزمهم،،،،،یکی صبرودومی مهارت زن بودن روداشته باشیم خیلی ازمشکلهاآسان حل می.شدند انشاالله بامشاوره استادومشاورهایی مانندآن روزبه روزموفق حل شدن مشکلات خانواده باشن،،اُمیدبه روزی که ایران عزیزهیچ خانواده ای مشکل مخصوصاهمسران نداشته باشیم،،،چون اگه زن وشوهرمهارت لازم روداشته باشن زمینه همه خوبیهاهست یاعلی خداحافظ ونگهدارشماوهمه عزیزانتان باشد🤲 🌹 👆 درباره کلاس در تعامل با شوهر❣ 💜💜💜 و فایل صوتی کلاسهای آموزشی و مهارتی استاد پوراحمدخمینی 👇👇 🌸 @hamsaranclass 🌸 @hamsaranclass 💠 کانال تربیتی همسران خوب 💠 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
🌸 همسران خوب 🌸🇵🇸
💚 #رمان_آموزشی❣خانه مریم و سعید❣ قسمت نهم فاطمه و علی بیست روز میشه که وسط غذا، آب نخوردن. تمام تل
❤️ رمان آموزشی ، برای آموزش مهارتهای ارتباطی در برابر همسر و فرزندان و با رویکرد نگاشته شده است. 🌷 انتشار رمان، با ذکر صلوات بلامانع است. ❣ @hamsaranekhoob
💚 ❣خانه مریم و سعید❣ قسمت دهم مریم قبل از شروع خوندن داستان، با لحن پر محبت همیشگیش گفت: _ بچه ها چشماتون بسته س؟ بچه ها چشماشونو بستند و منتظر بودند مامان شروع کنه. تا با دقت به قصه گوش کنند. محمد طبق معمول یواشکی چشماشو نیم باز کرد و با لبخندی دلنشین چشمای مامان رو دید زد. مریم البته سخت نمی گیره. انگاری متوجه نشده بود چشمای محمد بازه. میثم تو اتاق پذیرایی در حال بالا رفتن از سر و کول سعید بود. سعید یادش اومد به مادرش زنگ نزده. گوشی رو برداشت. شماره منزل پدرش رو گرفت. معمولاً به جای شماره ی همراه، شماره ی منزل رو میگیره تا با بقیه اعضای خونواده هم سلام و احوالی داشته باشه. مادر سعید گوشی رو برداشت. بعد از سلام و احوال پرسی، مادر سعید گفت: _ بعد از اینکه شما رفتید، دکتر گفت عزیز باید بستری بشند. تست کرونا گرفتند. براشون یه ختم قرآن نذر کردیم که ان شاالله حالشون خوب بشه. مامان جان شما و مریم چند جزء می تونید بخونید؟ سعید جواب داد: _ من که بیشتر از یه جزء نمیتونم قول بدم. مریم هم داره برای بچه ها قصه میگه. ان شاالله ازش می پرسم و خبر میدم. ان شاالله خدا همه ی مریضا رو شفای عاجل بده و هرچه زودتر همه ی مردمو از این بلای کرونا نجات بده. راستی مامان اگه چیزی لازم داشتید یا کاری داشتید به من بگید. مرخصی میگیرم و انجام میدم. مامان در جواب گفت: _ نه مامان جان. داییا هستن. عزیزم که فعلاً بستری شده و تحت مراقبته. شما فقط برای همه ی مریضا دعا کنید. _ چشم حتماً. فقط اگه ضروری بود و از خونه بیرون رفتید، حتماً ماسک بزنید. با کسی شوخی نداره. چند روز پیش یکی از همکارای من مبتلا شد. حالش خوب نیست. خیلی اذیت شد. پیشتر هرچه بهش می گفتیم رعایت کن، ماسک بزن، با دیگران دست نده، اصلاً گوش نمی داد. الانم که گرفتار شده. _ حتماً سعید جان. من و بابا که ماسک می زنیم و رعایت میکنیم. خیالت راحت. به همه سلام برسون. _ چشم. بزرگی تون رو می رسونم. شما هم به بابا سلام برسونید. خدانگهدار. ده دقیقه ای گذشته بود و هنوز بچه ها نخوابیده بودند. طبق روال هر شب، مریم یه مولودی که قبلاً دانلود کرده بود رو با صدای ملایم برای بچه ها پخش کرد. شب بخیر گفت و از اتاق بچه ها بیرون اومد. رو به سعید گفت: _ آقا سعید حواست به میثم هست من برم دوش بگیرم؟ _ ببخشید متوجه نشدم. چی گفتی؟ معلوم بود که سعید از خبر ابتلای عزیز، حسابی تو فکر رفته. مریم پرسید: _ تلفنی با کی صحبت می کردی؟ _ با مامان. سلام رسوندند. بین خودمون باشه. احتمالاً عزیز کرونا گرفته ن. تست کرونا هم داده. خیلی دعا کن. راستی مامان گفتند برای شفای همه ی مریضا یک ختم قرآن برداشته ن. پرسیدند شما چند جزء می خونید؟ صدای مولودی خوانی دلنشین و شاد حضرت علی علیه السلام با صدای یکی از مداحان ارزشی از اتاق بچه ها به گوش می رسید. مریم با آرامش و متانت همیشگیش جواب داد: _ خدا بزرگه. ان شاالله خوب میشن. من سه جزء میخونم ان شاالله. خودت جزء چند رو میخونی؟ _ سعید لبخندی زد و گفت من طبق معمول جزء یک رو میخونم. بعد هم خندید و چشمک زد و گفت میخوام اینقدر جزء یک رو میخونم تا حفظ بشم. مریم هم که میثم رو به آغوش گرفته بود و داشت بوس بارونش میکرد با لبخند مضاعف ادامه داد، پس منم طبق معمول سه جزء بعدش رو میخونم. آقا سعید اگه حواست به میثم هست من برم حموم؟ سعید لبخندی زد و گفت: _ برو خیالت راحت باشه. مداد شمعی های فاطمه گوشه اتاق افتاده بود. میثم اونا رو برداشت. روی دفتر نقاشی فاطمه خط خطی کرد. دیگه از سر و کول سعید بالا نمی رفت. سعید هم یک پیامک با مامان داد. _ سلام مامان، مریم میگه سه جزء میخونه ان شاءالله. من خودم جزء یک رو میخونم و مریم هم ان شاءالله دو و سه و چهار. التماس دعا بعد نت گوشی رو روشن کرد تا اخبار امروز مبتلایان کرونا رو بخونه. چند دقیقه ای که گذشت یه هو متوجه شد یه چیزی تو دهان میثمه. با عجله رفت سمتش. به میثم گفت: _اخ کن بابا، اخ کن ... . لب و دهان میثم آبی رنگ شده. سعید فهمید که مداد شمعی تو دهانش گذاشته. میثم هم سفت دهانش رو بسته و مداد رو می جوید. هرچه سعید بهش می گفت اخ کن انگار نه انگار. روشو کرد اون ور و مداد رو بیرون نیاورد. سعید بلند شد و چندتا دستمال کاغذی برداشت. میثم رو بغل کرد و به سینه ش چسبوند. سعی کرد به زور تکه های مداد شمعی رو از دهان میثم در بیاره. حالا میثم داد می زد و گریه میکرد. سعید اما بی توجه به او هم چنان تلاش خودش رو می کرد... ❤️ ادامه‌ دارد... نویسنده: محسن پوراحمد خمینی ویراستار: ح. علی پور 💜 ارسال نظرات 👇 @Manamgedayefatemeh7 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 💓 eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
⛔️علائم کرونای شدید را بشناسید 🌸🍃 زن همانند گل است... 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
❤️ هر کس موفق شود چهل پشت سر هم کند... 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 اهانت #عیسی_کلانتری رییس سازمان محیط زیست به حضرت #امام_خمینی ره و انقلاب اسلامی! واقعا جای تاسف دارد که چنین مسئولان بی کفایت و کثیفی جزء مدیران این نظام هستند. مردم زیر بار مشکلات اقتصادی با همه سختی هایش شانه خالی نکردند ولی در برابر توهین به مقدسات نظام با کسی شوخی ندارند. 🛑 تا محاکمه این عنصر هتاک، هشتک #محاکمه_عیسی_کلانتری را در فضای مجازی منتشر کنید. 🌸🍃 کانال تربیتی همسران خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/3451518976C471922bdf6 🌹🍃 نشر دهید...
امیرالمؤمنین عليه السلام: کار اندکی که ادامه اش میدهی از کار بسیاری که از آن خسته شوی امیوارکننده تر است قَلِيلٌ تَدُومُ عَلَيْهِ، أَرْجَى مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ حکمت 278 نهج البلاغه @hamsaranekhoob
سلام استاد همسر من ی مقدار وسواسن و من با دکتر صحبت کردم گفتن باید حضوری بیان .و ممکنه نیازبه دارو باشه .حاضر نیستن بیان دکتر .من باید چطور رفتار کنم تا ایشون رو راضی کنم . ممنونم از راهنماییتون 🍃🌸 پاسخ استاد پوراحمد 🌹🍃 همانند گل است 🍃🌹👇 💓 @hamsaranekhoob
✨﷽✨ 🌼حضرت معصومه ‏عليها السلام نمايى از حضرت زهرا عليها السلام‏ ✍شباهت‏هاى متعددى را مى ‏توان بين حضرت زهرا (س) و حضرت معصومه (س) بيان كرد كه همه، حكايت از شرافت ذاتى حضرت دارند. مرحوم آيه اللّه العظمى مرعشى نجفی ‏قدس سره از پدر بزرگوار خود -آيه اللّه سيد محمود مرعشى- نقل مى‏ كند كه او در نجف اشرف زندگى مى ‏كرد و بسيار مشتاق بود به طريقى محل دفن جده‏ اش حضرت زهرا عليها السلام را پيدا و زيارت كند. براى اين مقصود ختم مجرّبى را -كه شامل چهل شب عبادت در حرم اميرالمؤمنين‏ عليه السلام و امور ديگر بود- انجام داد تا شايد حضرت على‏ عليه السلام او را به محلّ قبر شريف حضرت زهرا عليها السلام راهنمايى كند. شب چهلم، بعد از انجام ختم و توسّل فراوان، به بستر خواب رفت. در عالم خواب به محضر امام باقر عليه السلام يا امام صادق‏ عليه السلام رسيد. امام به او فرمود: «عليك بكريمه اهل البيت- به زيارت كريمه اهل بيت‏ عليهم السلام برو-» پدرم تصور كرده بود منظور امام، زيارت حضرت زهرا عليها السلام است لذا به امام عرض مى‏ كند: قربانت گردم من نيز برنامه ختم را براى همين منظور انجام داده ‏ام تا قبر آن حضرت را نشانم دهيد. امام مى ‏فرمايد: «منظور من قبر شريف حضرت معصومه ‏عليها السلام در قم است. محلّ دفن حضرت زهرا از اسرار الهى است. طبق وصيت خانم بايد قبر مخفى بماند و من نمى ‏توانم قبر حضرت فاطمه‏ عليها السلام را بر خلاف وصيّت او معلوم كنم. به زيارت حضرت معصومه‏ عليها السلام برو گويا به زيارت حضرت زهراعليها السلام رفته‏ اى» 📚منبع: کريمه اهل بيت‏ عليهم السلام، على اكبر مهدى پور، ص ۴۳ @hamsaranekhoob