eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
6.7هزار ویدیو
640 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
کلام حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام الحکمة ۳۳۰ أَقَلُّ مَا يَلْزَمُكُمْ لله أَلاَّ تَسْتَعيِنُوا بِنِعَمِهِ عَلَى مَعَاصِيهِ کمترین حق خدا بر شما این است که با کمک نعمت‌های الهی داده شده به شما گناه نکنید. saying 330 Imam Ali ibn Abu Talib (PBUH) said: The least right of Allah on you is that you should not make use of His favors in committing His sins
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_دهم 💠 اعتراض عباس قلبم را آتش زد و نفس زن‌عمو را از شدت گریه بند آور
✍️ 💠 دستم به دیوار مانده و تنم در گرمای شب ، از سرمای ترس می‌لرزید و صدای عباس را شنیدم که به عمو می‌گفت :«وقتی با اون عظمتش یه روزم نتونست کنه، تکلیف آمرلی معلومه! تازه اونا بودن که به بیعت‌شون راضی شدن، اما دست‌شون به آمرلی برسه، همه رو قتل عام می‌کنن!» تا لحظاتی پیش دلشوره زنده ماندن حیدر به دلم چنگ می‌زد و حالا دیگر نمی‌دانستم تا برگشتن حیدر، خودم زنده می‌مانم و اگر قرار بود زنده به دست بیفتم، همان بهتر که می‌مُردم! 💠 حیدر رفت تا فاطمه به دست داعش نیفتد و فکرش را هم نمی‌کرد داعش به این سرعت به سمت آمرلی سرازیر شود و همسر و دو خواهر جوانش داعش شوند. اصلاً با این ولعی که دیو داعش عراق را می‌بلعید و جلو می‌آمد، حیدر زنده به می‌رسید و حتی اگر فاطمه را نجات می‌داد، می‌توانست زنده به آمرلی برگردد و تا آن لحظه، چه بر سر ما آمده بود؟ 💠 آوار وحشت طوری بر سرم خراب شد که کاسه صبرم شکست و ضجه گریه‌هایم همه را به هم ریخت. درِ اتاق به ضرب باز شد و اولین نفر عباس بود که بدن لرزانم را در آغوش کشید، صورتم را نوازش می‌کرد و با مهربانی همیشگی‌اش دلداری‌ام می‌داد :«نترس خواهرجون! موصل تا اینجا خیلی فاصله داره، هنوز به تکریت و کرکوک هم نرسیدن.» که زن‌عمو جلو آمد و با نگرانی به عباس توصیه کرد :«برو زودتر زن و بچه‌ات رو بیار اینجا!» عباس سرم را بوسید و رفت و حالا نوبت زن‌عمو بود تا آرامم کند :«دخترم! این شهر صاحب داره! اینجا شهر امام حسنِ (علیه‌السلام)!» و رشته سخن را به خوبی دست عمو داد که او هم کنار جمع ما زن‌ها نشست و با آرامشی مؤمنانه دنبال حکایت را گرفت :«ما تو این شهر مقام (علیه‌السلام) رو داریم؛ جایی که حضرت ۱۴۰۰ سال پیش توقف کردن و نماز خوندن!» 💠 چشم‌هایش هنوز خیس بود و حالا از نور ایمان می‌درخشید که به نگاه نگران ما آرامش داد و زمزمه کرد :«فکر می‌کنید اون روز امام حسن (علیه‌السلام) برای چی در این محل به رفتن و دعا کردن؟ ایمان داشته باشید که از ۱۴۰۰ سال پیش واسه امروز دعا کردن که از شرّ این جماعت در امان باشیم! شما امروز در پناه پسر (سلام الله علیهما) هستید!» گریه‌های زن‌عمو رنگ امید و گرفته و چشم ما دخترها همچنان به دهان عمو بود تا برایمان از کرامت (علیه‌السلام) بگوید :«در جنگ ، امام حسن (علیه‌السلام) پرچم دشمن رو سرنگون کرد و آتش رو خاموش کرد! ایمان داشته باشید امروز آمرلی به برکت امام حسن (علیه‌السلام) آتش داعش رو خاموش می‌کنن!» 💠 روایت عمو، قدری آرام‌مان کرد و من تا رسیدن به ساحل آرامش تنها به موج احساس حیدر نیاز داشتم که با تلفن خانه تماس گرفت. زینب تا پای تلفن دوید و من برای شنیدن صدایش پَرپَر می‌زدم و او می‌خواست با عمو صحبت کند. خبر داده بود کرکوک را رد کرده و نمی‌تواند از مسیر موصل به تلعفر برسد. از بسته بودن راه‌ها گفته بود، از تلاشی که برای رسیدن به تلعفر می‌کند و از فاطمه و همسرش که تلفن خانه‌شان را جواب نمی‌دهند و تلفن همراه‌شان هم آنتن نمی‌دهد. 💠 عمو نمی‌خواست بار نگرانی حیدر را سنگین‌تر کند که حرفی از حرکت داعش به سمت آمرلی نزد و ظاهراً حیدر هم از اخبار آمرلی بی‌خبر بود. می‌دانستم در چه شرایط دشواری گرفتار شده و توقعی نداشتم اما از اینکه نخواست با من صحبت کند، دلم گرفت. دست خودم نبود که هیچ چیز مثل صدایش آرامم نمی‌کرد که گوشی را برداشتم تا برایش پیامی بفرستم و تازه پیام عدنان را دیدم. همان پیامی که درست مقابل حیدر برایم فرستاد و وحشت حمله داعش و غصه رفتن حیدر، همه چیز را از خاطرم برده بود. 💠 اشکم را پاک کردم و با نگاه بی‌رمقم پیامش را خواندم :«حتماً تا حالا خبر سقوط موصل رو شنیدی! این تازه اولشه، ما داریم میایم سراغ‌تون! قسم می‌خورم خبر سقوط آمرلی رو خودم بهت بدم؛ اونوقت تو مال خودمی!» رنگ صورتم را نمی‌دیدم اما انگشتانم روی گوشی به وضوح می‌لرزید. نفهمیدم چطور گوشی را خاموش کردم و روی زمین انداختم، شاید هم از دستان لرزانم افتاد. 💠 نگاهم در زمین فرو می‌رفت و دلم را تا اعماق چاه وحشتناکی که عدنان برایم تدارک دیده بود، می‌بُرد. حالا می‌فهمیدم چرا پس از یک ماه، دوباره دورم چنبره زده که اینبار تنها نبود و می‌خواست با لشگر داعش به سراغم بیاید! اما من شوهر داشتم و لابد فکر همه جایش را کرده بود که اول باید حیدر کشته شود تا همسرش به اسیری داعش و شرکای درآید و همین خیال، خانه خرابم کرد... ✍نویسنده: @haram110
حال و هوای رمضان که در خانه می پیچید، مادربزرگ آردش را الک می کرد و سهم هر روز را کنار می گذشت هر غروب نزدیک اذان بوی حلوا در ایوان خانه می پیچید؛ بوی آش رشته و نان تازه عطر ریحان های دست چین مادر بزرگ، و صدای اذانی که هر جنبنده ای را به مناجات خدا دعوت میکرد! و ما مشتاق تر از همیشه گوش به زنگ اذان دور سفره ای جمع میشدیم که بوی محبت میداد" فرقی نداشت روزه باشی یا نه! "به قول مادر بزرگ: مهم این بود که به ضیافتی دعوت شدیم که کارش پاکسازی دل بودو آموزش انسانیت" وگرنه تحمل گرسنگی را که هرکسی دارد این انسانیت است که لیاقت می خواهد...💖 @haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعای افطار🔰 بِسْمِ اللَّهِ اللَّهُمَّ لَكَ صُمْنَا وَ عَلَى رِزْقِكَ أَفْطَرْنَا فَتَقَبَّلْ [فَتَقَبَّلْهُ‏] مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ التماس دعا قبول حق @haram110 🌸
Pnahian-Clip-TaghViatRavabeteKhanevadegiBaRozeEmamHosein-128k.mp3
2.29M
🎵 تقویت روابط خانوادگی با روضه امام حسین(ع) موضوع: نوع محتوا: رده سنی: مخاطب: @haram110
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️ مرد که خوب باشد زن عزیزِ خانه میشود لباس های رنگارنگش موهایِ بلند و آبشارش گلِ سر های گل گلی اش و عطرِ تنش خانه را زنده میکند. مرد که مهربانِ یار باشد زن عزیز دردانه یِ اش میشود. حس امنیت و اعتماد درونش موج میزند محبت اش تمام آدمهای اطرافش را احاطه میکند بلند میخندد با شوق وقایع را تعریف میکند دنبالِ بهترین ها میرود که بهترین باشد خانه همیشه گرم و امن باقی میماند مرد که دوست باشد زن همپایِ خستگی ناپذیر لحظه های سخت میشود. رفیقِ شش دانگِ سالهایِ طولانی که او دیگر میداند هر مهر و علاقه ای که خرج میکند دوبرابرش را پس میگیرد. مرد که خوب باشد زنش را میسازد اخلاقش را شکل میدهد مهرَش را بارور میکند هر زنی در هر سن و چهره و اصالتی نیاز دارد که یک مردِ مهربان رفیقِ روزهایِ سختش باشد... @haram110
7.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر چطور یه خانم با ترفندهای زنانه میتونه یه خانواده موفق بسازه؟؟؟👌👌 ✅ پیشنهاد دانلود 💯 @haram110
‍ يہ خانوم از همه رنگا داره🙂 نگا به چادرش نڪن چادريا هم ڪردن بلدن💄 چادريا هم لباس زیبا خريدن بلدن😌 چادريا هم بلدن بزنن💅🏻 خلاصه خانومے ڪہ رنگارنگ ميرے تو خيابون😏 و فڪر ميڪنے چادرے جماعتـ عقبـ موندس و بہ روز نيستــ 🙄 چرا چادريا همــــــہ اين ڪارها رو بلــدن 😉 منتها فقط ☝️🏿 براے يه نَفَر،اونم 💑 نه مرداے تو 😱😰 @haram110
❤️اگر در دوره شناخت هستید بخوانید ⛔️اگر در طی دوران شناخت یا نامزدی بحث میکنید و دعوا ، اصلا بد نیست این فرصت مناسبیست که بتوانید طرف مقابلتان را در روبرو شدن با مشکلات بشناسید ✅آنچه در دعواهای این دوران اهمیت دارد اینست که ، برخی افراد طوری رفتار میکنند که حتی اگر خودشان مقصر باشند جریان را طوری نشان دهند و به گونه ای رفتار کنند که انگار شما مقصر هستید و در نهایت شما ناچار به کوتاه آمدن شوید یا حتی عذر خواهی کنید ، معمولا این حالت رفتاری در مردان مشهود است ، این یک زنگ خطر برای شماست 👈دوم: ممکن است طرف مقابل شما راهی برای اینکه نشان دهد مقصر شما هستید پیدا نکند ، معمولا در این شرایط عیبها و ایرادات رفتاری شما را به میان میکشند و در گذشته دنبال خطاهای شما هستند تا مثلا بگویند ، تو خودتم فلان کار رو کردی تو خودتم اونروز باعث شدی من عصبانی بشم،تو خودتم دروغ گفتی این یعنی این فرد همیشه دنبال آتو گرفتن از شماست تا هر زمان بتواند شما را محکوم کند 😞مورد دوم در خانم ها مشهود است یا اینکه دردوره شناخت بعد از هر بحثی یکی از طرفین باید همیشه کوتاه بیاید، یا اینکه یکی از طرفین قهر میکند و طرف دیگری مجبور به ناز کشیدن میشود 👈👈حال شما ممکن است در طول رابطه شناخت بارها و بارها بعد از هر بحثی شاهد این مسائل باشید اما بعد از آرام شدن بهش فکر نکنید ، در حقیقت این بهش فکر نکردنها زنگ خطری برای ازدواج شماست در دوره شناخت دقیقا باید به این مسائل فکر کنید 👍بحث و دعوا طبیعی است اما روشهای حل کردن آن بسیار بسیار اهمیت دارد ⚠️یادتون نره: ازدواج اخلاق و رفتار بد را درمان نمیکند،ازدواج اساسا درمان نیست پس اگر فردی نقطه ضعفی دارد در دوره شناخت به آنها توجه کنید @haram110
والدینی که در خانه محدودیت های زیادی ایجاد می کنند و آزادی متعادل به فرزندشان نمی دهند : فرزندشان در موقعیت های جمعی مثل مهمانی ها ، بدترین رفتارها را از خود نشان می دهند . محدودیت زیاد و تذکرات مکرر در خانه ، زمینه ساز تخلیه منفی در مکان های دیگر است . @haram110
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊 🥀 🌷بسم الله الرحمن الرحيم🌷 با قرآن كريم كودكان و نوجوانان بخش اول،جزء سي 🍀سوره تبت🍀 خداوند مهربان مي فرمايد: به نام خداوند بخشنده مهربان بريده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او.ثروتش و آن چه به دست آورده بي نيازش نمي كند. به زودي در آتشي شعله ور مي افتد و زنش هيزم كش است.طنابي از ليف خرما گردن دارد. آيات ١ الي ۵ ‏ 🥀 🕊🥀🕊 🥀🕊🥀🕊🥀 🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
4_5911394447056177352.mp3
3.25M
❤️ ⏱کلاس های سه دقیقه ای برای نوجوانان جلسه 53 بزرگترین هدیه ها 👉 یک هدیه ضرب در هزار 👉 چگونه ثواب عمل خود را زیاد کنیم؟ 👉 @haram110