✴️ سه شنبه 👈6 خرداد 1399
👈3 شوال 1441👈26 می 2020
🕌مناسبت های دینی و اسلامی.
🔥قتل موکل عباسی به دستور پسرش در 41 سالگی(247 هجری)
📛 اول صبح صدقه فراموش نگردد.
📛از امور ازدواجی پرهیز گردد.
📛مشارکت هم خوب نیست.
📛دیدار حاکمان هم خوب نیست.
👶مناسب زایمان و نوزاد پر روزی و عمری دراز دارد.ان شاءالله.
🤕بیمار امروز به زحمت می افتد.
✈️ مسافرت همراه صدقه باشد.
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
✳️مسهل خوردن.
✳️خرید و فروش ملک و کالا.
✳️و امو زراعی نیک است.
🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در ان کتاب مطالعه فرمایید.
👩❤️👨مباشرت و مجامعت.
امشب شب چهارشنبه مباشرت و عروسی مکروه است.
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) باعث طول عمر است.
💉💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.
🔴 #خون_دادن یا #حجامت در این روز موجب ضعف مغز است.
✂️ناخن گرفتن
سه شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید برهلاکت خود بترسد .
👕👚دوخت و دوز.
سه شنبه برای بریدن،و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید.
( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)
✅ وقت #استخاره در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن)
😴😴تعبیر خواب
تعبیر خوابی که شب چهار شنبه دیده شود طبق ایه 4 سوره مبارکه نساء است...
و اتوا النساء صدقاتهن نحله...
و مفهوم ان این است که یا مال زیادی به ملک خواب بیننده می اید و یا ازدواج میکند. ان شاءالله. و شما مطلب خود را قیاس کنید.
❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه #یاقابض که موجب رسیدن به آرزوها میگردد .
💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_امام_سجاد_علیه_السلام و #امام_باقر_علیه_السلام و #امام_صادق_علیه_السلام سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸زندگیتون مهدوی🌸
@haram110
هدایت شده از حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وعده هر صبح
همه با هم این دعارو بخوانیم
🌸✨اَلّلهُمَّـ؏عَجِّللِوَلیِّڪَ الفَرَج✨🌸
@haram110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
3 شوال
1 ـ قتل متوکّل
در سال 247 هـ در شب چهارشنبه متوکّل عبّاسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل رسید. مدّت خلافت او 14 سال و ده ماه و عمر نحسش 41 سال بود. (1)
متوکّل بعد از واثق، در 232 هـ به خلافت نشست. در ایّام او لهو و لعب و طرب، مخصوصاً در مجلس او بسیار بود. او مردی خبیث السیره بود و چنانچه امیر المؤمنین علیه السلام فرموده بود، کافر ترین آل عباس بود. (2)
عمرو بن فرج را والی مدینه و مکّه کرد، و او به مردم دستور داده بود که کسی به آل ابی طالب علیه السلام احسان نکند، و اگر کسی کوچکترین احسانی کند سخت عقوبت خواهد شد، به حدی کار بر علویّین تنگ شده بود که لباس های زنان علویّه کهنه و پاره شده بود و پیراهن سالمی را برای نماز به نوبت می پوشیدند، و نخ ریسی می کردند، تا متوکّل به درک واصل شد. (3)
از اعمال زشت و پست متوکّل این بود که همیشه و در همه جا امیر المؤمنین علیه السلام را به بدی یاد می کرد، و به آن حضرت جسارت می کرد. او چندین بار قبر مبارک حضرت سیّد الشهداء علیه السلام را خراب کرد، ولی دوباره بنا شد. متوکّل در راه زیارت آن حضرت دست قطع می کرد و زوّار را می کشت. تا جایی که تعداد کشتگان را 70 هزار نفر نقل کرده اند. (4)
در زمان ما هم بعد از سقوط حاکم ظالم عراق صدام ملعون و حرکت شیعیان به سمت کربلای معلّی برای زیارت، جمعی از زائرین به طُرُق مختلف در مسیر به شهادت رسیدند.
به خاطر جسارت هایی که متوکّل در مجلسی به امیر المؤمنین علیه السلام کرد، منتصر پسرش در شب چهارشنبه سوّم یا چهارم ماه شوال چند نفر از غلام های خاص پدر را مأمور کشتن وی کرد، و آن ها در حالی که متوکّل مشغول شرب خمر بود، خونش را ریختند و به درکات جحیم شتافت.
در همان روزی که متوکّل به دستور پسرش منتصر کشته شد مردم با او در قصر معروف جعفری بیعت کردند.
منتصر مردی به ظاهر رئوف و مهربان بر اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله بود، و بر عکس پدر خود به آل ابی طالب علیه السلام احسان می کرد و به هیچ وجه متعرض ایشان نمی گشت.
او زیارت امام حسین علیه السلام را آزاد کرد و مانع احدی نشد، و دستور داد فدک را به اولاد امام حسن و امام حسین علیهما السلام رد کنند، و اوقاف آل ابی طالب علیه السلام را آزاد کرد و دستور داد کسی متعرض شیعیان علی علیه السلام نشود.
همچنین برای علویّین و علویّات مدینه اموالی فرستاد تا در میانشان تقسیم شود. او در روز 25 ربیع الأوّل سال 248 هـ بیمار شد و در پنجم ربیع الثانی هنگام عصر در گذشت و مدّت خلافتش شش ماه بود.
گفته شده که او مسموم شد به زهری که در شاخ حجامت ریخته بودند. (5)
📚 منابع :
1. توضیح المقاصد : ص 26. و ... .
2. مناقب آل ابی طالب علیهم السلام : ج 2، ص 311. بحار الأنوار : ج 41، ص 322.
3. الکنی و الألقاب : ج 3، ص 144. مقاتل الطالبین : ص 396.
4. رساله ی فیروزیّه، میرزا عبد الله افندی رَحِمَهُ الله.
5. تتمة المنتهی : ص 322 ـ 330. و ... .
@haram110
✨﷽✨
#داستانڪ
✍خدایی که سختی های تو را میبیند، تلاش تو را هم میبیند... بیخیال نشو!
دختر زیبای شاه عباس ، فرار کرده بود و در کوچه و خیابان میگذشت تا شب به حجره یک طلبه پناه برد ... به او گفت از خانواده مهمیست که اگر به او پناه ندهد ، بیچاره اش میکند... آقا محمد باقر هم ناگزیر به او پناه داد... دختر زیبای شاه ، شب در حجره خوابید... اما محمد باقر تا صبح نخوابید و دانه دانه انگشتانش را روی چراغ میسوزاند تا مبادا مغلوب وسوسه هایش شود ... صبح شد ، دختر و طلبه را گرفتند و به دربار بردند... شاه گفت وسوسه نشدی؟ طلبه انگشتان سوخته اش را نشان داد ... شاه از تقوای طلبه خوشش آمد و به دخترش پیشنهاد ازدواج با او را داد و دختر قبول کرد! و محمد باقر استرآبادی، شد محمد باقر میرداماد، استاد ملاصدرا و داماد شاه ایران!
همیشه نهایتِ تلاشتو بکن!!
تا نتیجه ی شیرینشو ببینی
【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⏰ @haram110
حرم
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش #قسمت_هفدهم 💠 بدن بیسر مردان در هر گوشه رها شده و دختران و زنان جوان را ک
✍️ #رمان_تنها_میان_داعش
#قسمت_هجدهم
💠 در انتظار آغاز عملیات ۱۵ روز گذشت و خبری جز خمپارههای #داعش نبود که هرازگاهی اطراف شهر را میکوبیدند. خانه و باغ عمو نزدیک به خطوط درگیری شمال شهر بود و رگبار گلولههای داعش را بهوضوح میشنیدیم.
دیگر حیدر هم کمتر تماس میگرفت که درگیر آموزشهای نظامی برای مبارزه بود و من تنها با رؤیای شکستن #محاصره و دیدار دوبارهاش دلخوش بودم.
💠 تا اولین افطار #ماه_رمضان چند دقیقه بیشتر نمانده بود و وقتی خواستم چای دم کنم دیدم دیگر آب زیادی در دبه کنار آشپزخانه نمانده است.
تأسیسات آب #آمرلی در سلیمانبیک بود و از روزی که داعش این منطقه را اشغال کرد، در لولهها نفت و روغن ریخت تا آب را به روی مردم آمرلی ببندد. در این چند روز همه ذخیره آب خانه همین چند دبه بود و حالا به اندازه یک لیوان آب باقی مانده بود که دلم نیامد برای چای استفاده کنم.
💠 شرایط سخت محاصره و جیرهبندی آب و غذا، شیر حلیه را کم کرده و برای سیر کردن یوسف مجبور بود شیرخشک درست کند. باید برای #افطار به نان و شیره توت قناعت میکردیم و آب را برای طفل #شیرخواره خانه نگه میداشتم که کتری را سر جایش گذاشتم و ساکت از آشپزخانه بیرون آمدم.
اما با این آب هم نهایتاً میتوانستیم امشب گریههای یوسف را ساکت کنیم و از فردا که دیگر شیر حلیه خشک میشد، باید چه میکردیم؟
💠 زنعمو هم از ذخیره آب خانه خبر داشت و از نگاه غمگینم حرف دلم را خواند که ساکت سر به زیر انداخت. عمو #قرآن میخواند و زیرچشمی حواسش به ما بود که امشب برای چیدن سفره افطار معطل ماندهایم و دیدم اشک از چشمانش روی صفحه قرآن چکید.
در گرمای ۴۵ درجه تابستان، زینب از ضعف روزهداری و تشنگی دراز کشیده بود و زهرا با سینی بادش میزد که چند روزی میشد با انفجار دکلهای برق، از کولر و پنکه هم خبری نبود. شارژ موبایلم هم رو به اتمام بود و اگر خاموش میشد دیگر از حال حیدرم هم بیخبر میماندم.
💠 یوسف از شدت گرما بیتاب شده و حلیه نمیتوانست آرامَش کند که خودش هم به گریه افتاد. خوب میفهمیدم گریه حلیه فقط از بیقراری یوسف نیست؛ چهار روز بود عباس به خانه نیامده و در #سنگرهای شمالی شهر در برابر داعشیها میجنگید و احتمالاً دلشوره عباس طاقتش را تمام کرده بود.
زنعمو اشاره کرد یوسف را به او بدهد تا آرمَش کند و هنوز حلیه از جا بلنده نشده، خانه طوری لرزید که حلیه سر جایش کوبیده شد.
💠 زنعمو نیمخیز شد و زهرا تا پشت پنجره دوید که فریاد عمو میخکوبش کرد :«نرو پشت پنجره! دارن با #خمپاره میزنن!» کلام عمو تمام نشده، مثل اینکه آسمان به زمین کوبیده شده باشد، همه جا سیاه شد و شیشههای در و پنجره در هم شکست.
من همانجا در پاشنه در آشپزخانه زمین خوردم و عمو به سمت دخترها دوید که خردههای شیشه روی سر و صورتشان پاشیده بود.
💠 زنعمو سر جایش خشکش زده بود و حلیه را دیدم که روی یوسف خیمه زده تا آسیبی نبیند. زینب و زهرا از ترس به فرش چسبیده و عمو هر چه میکرد نمیتوانست از پنجره دورشان کند.
حلیه از ترس میلرزید، یوسف یک نفس جیغ میکشید و تا خواستم به کمکشان بروم غرّش #انفجار بعدی، پرده گوشم را پاره کرد. خمپاره سوم درست در حیاط فرود آمد و از پنجرههای بدون شیشه، طوفانی از خاک خانه را پُر کرد.
💠 در تاریکی لحظات نزدیک #اذان مغرب، چشمانم جز خاک و خاکستر چیزی نمیدید و تنها گریههای وحشتزده یوسف را میشنیدم.
هر دو دستم را کف زمین عصا کردم و به سختی از جا بلند شدم، به چشمانم دست میکشیدم اما حتی با نشستن گرد و خاک در تاریکی اتاقی که چراغی روشن نبود، چیزی نمیدیدم که نجوای نگران عمو را شنیدم :«حالتون خوبه؟»
💠 به گمانم چشمان او هم چیزی نمیدید و با دلواپسی دنبال ما میگشت. روی کابینت دست کشیدم تا گوشی را پیدا کردم و همین که نور انداختم، دیدم زینب و زهرا همانجا پای پنجره در آغوش هم پنهان شده و هنوز از ترس میلرزند.
پیش از آنکه نور را سمت زنعمو بگیرم، با لحنی لرزان زمزمه کرد :«من خوبم، ببین حلیه چطوره!»
💠 ضجههای یوسف و سکوت محض حلیه در این تاریکی همه را جان به لب کرده بود؛ میترسیدم #امانت عباس از دستمان رفته باشد که حتی جرأت نمیکردم نور را سمتش بگیرم.
عمو پشت سر هم صدایش میکرد و من در شعاع نور دنبالش میگشتم که خمپاره بعدی در کوچه منفجر شد. وحشت بیخبری از حال حلیه با این انفجار، در و دیوار دلم را در هم کوبید و شیشه جیغم در گلو شکست...
#ادامه_دارد
✍نویسنده : #فاطمه_ولی_نژاد
@haram110
حرم
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷 💠 #هزار و یک #داستان از #زندگانی #امیرالمؤمنین علی علیه السلا
🌷بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم🌷
💠 #هزار و یک #داستان از #زندگانی #امیرالمؤمنین علی علیه السلام 💠
🔸 #از_بعثت_تا_رحلت_پيامبر 🔸
🌸 #عادل_دادگر 🌸
روي گاوي با شاخ تيز خود شكم خري را دريد. صاحب خر شكايت خود را به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم عرضه داشت هنوز خدا صلي الله عليه و آله و سلم سخن نگفته بود كه ابوبكر عقيده اش را اظهار كرد و گفت حيوان زبان بسته اي حيوان زبان بسته ي ديگري را كشت به كسي مربوط نيست. ولي اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود: اگر آن گاو آزاد بود و به خر حمله آورد و
شاخش زده صاحب گاو مسئول اين جنايت است زيرا گاو وحشي خود را آزاد گذاشته تا به مال مردم تعدي و تجاوز كند. ولي اگر آنجايي كه گاو بسته بوده و خر با پاي خود به پيش گاو رفته و سرانجام كشته شده صاحب گاو گناهي ندارد و از دادن تاوان معاف است.
رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: قضاوت علي كافيست. [۸۵].
🌸 #سلام_خضر_نبي_به_پيامبر_و_علي🌸
روزي علي (عليه السلام) همراه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در يكي از راههاي مدينه عبور ميكردند ناگاه مردي بلند قامت و چهارشانه … جلو آمد و بر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم سلام كرد و احترام شاياني نمود سپس رو به علي (عليه السلام) كرد و گفت: سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو اي خليفه چهارم، آنگاه به رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم رو كرد و گفت: آيا اين گونه نيست كه گفتم؟ رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: آري چنين است. آن شخص ناشناس از آنجا رفت علي (عليه السلام) از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم
پرسيد: اين چه لقبي بود كه اين مرد ناشناس به من داد و تو هم آن را تصديق كردي، من خليفهام چهارم هستم؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: حمد و سپاس خدا را، همانگونه كه او گفت تو خليفه چهارم هستي زيرا اولين خليفه آدم (عليه السلام) است. [۸۶] و دومين خليفه داود (عليه السلام) است. [۸۷] و سومين خليفه هارون برادر موسي (عليه السلام) است كه خليفه موسي شد [۸۸] و خداوند در (آيه ۳ سوره توبه) ميفرمايد:
و اين اعلامي است از طرف خدا و رسولش بر عموم مردم در روز حج اكبر (عيد قربان) كه خداوند و پيامبرش از مشركان بي زار است.
اي علي ابلاغ كننده برائت از مشركان از جانب خدا و رسولش تو هستي و تو وصي و وزير من ميباشي و دين مرا ادا ميكني … پس تو چهارمين خليفه ميباشي چنانكه آن شخص با اين عنوان بر تو سلام كرد آيا ميداني او چه كسي بود؟
او برادرت خضر (عليه السلام) بود[ ۸۹]
📚منابع:
[۸۵] كتاب معصوم دوم.
[۸۶] بقره/ ۳۰.
[۸۷] ص/ ۲۶.
[۸۸] اعراف/ ۱۴۲.
[۸۹] عيون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۹.
@haram110
🔴 سوگند به انجیر و زیتون 👇
✍این دو سوگند، به دو گونه میوه با برکت است که بیشتر در سرزمینهای قدس و پیرامون آن، که محلّههای نزول وحی و رستاخیز پیامبران
بوده روییده میشود. انجیر، میوه ای است که دارای مواد و ترکیبات غذایی و دارویی سبک بوده و خوش خوراک است که تازه و خشک، گوشت، هسته و پوستش برای همه و هر سنّی ماکول و گوارا است.
🔴خواص انجیر⇩
ملیّن طبع، محلّل بلغم، مطهّر کلیتین، زایل کننده
سنگ مثانه و جهت کبد و طحال موثر است و در
حدیث آمده: 《قطع بواسیر کند و نقرس را از
بین می برد.》
🔴 و امّا زیتون: ⇩
هم میوه است و هم نان خورشت . هم جنبه ی دوا دارد و روغنی لطیف و کثیر و المنافع دارد که در اکثر غذاها از آن استفاده می شود.
📚 منبع: دستورات طب و بهداشت از نظر اسلام،
مولف احمد قاضی زاهدی،ص۳۳
@haram110
4_5954286494439965023.mp3
1.4M
#استادبندانینیشابوری
✔️جنایت عظیم متوکل ملعون نسبت به زوارالحسین علیه السلام
@haram110