4_5821162200689019862.mp3
758K
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
یَومَ نَدعُو کُلُّ اُنَاسٍ بِاِمَامِهِم - انشاءالله زیر پرچمِ امام عصر علیهالسّلام باشیم/
🎤استاد معاونیان؛
شما نمازهایتان را در اول وقت و حتیالمقدور با جماعت بخوانید مطمئن باشید به مقامات عالی معنوی میرسید دنبال ورد و ذکر خاصی نباشید. نماز انسان را به بهترین درجات معنویت میرساند.
آیت الله سید علی قاضی🪴
من نمیدونم چی کاره ای!
وظیفه ت چیه !
اما یه چیز و خوب میدونم
تو مسئولی...
مسئول درست انجام دادن وظایفت.
تو یک سربازی
سرباز امام زمان(عج)
و سرباز امام زمان(عج) هیچ وقت برای درست انجام ندادن وظایفش بهانه نمیاره...
حواست باشه
فرقی نداره الان چه نقش و چه وظیفه ای داری
اگر به بهترین شکل ممکن انجامش بدی
تو سرباز امام زمان میشی
نه سربارش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜خدایا چگونه از تو تشکر کنم
چگونه بگویم که من از تو ممنونم
💜به خاطر این همه نعمت هایت
به خاطر چشمانی که می بینند
💜به خاطر قلبی که در سینه می زند
به خاطر روزی بی منتت
💜و به خاطر هزاران هزار دلیل
که قادر به شمارش آن نیستم
💜خداوندا من چگونه می توانم
این همه لطف تو را جبران کنم
💜من که از خود چیزی ندارم که نثار تو کنم
چون هر چه دارم و ندارم را خودت
به من داده ای
💜و اگر بگویم جانم را فدای تو کنم
آن را نیز تو به من داده ای
💜و در آخر می بینم که من از خود هیچ ندارم
که فدای تو کنم
💜جز اینکه شکر درگاه تو کنم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌جملات ماندگار؛
در مورد هر چه ميگى فکر کن؛
ولى هر چه فکر مى کنى نگو!
احترام مثل لباس میماند …
به بعضى ها مياد….
به بعضى ها نمياد!
زياده از حد, خود راتحت فشار قرار ندهید ؛
بهترين چيزها زمانى اتفاق مى افتد
که انتظارش راندارى.
هميشه با کسى درد و دل کنید که
دو چيز داشته باشد يکى ”درد” ديگرى”دل”
تنها چيزى که خرجى ندارد, جارى شدن
در ذهنديگران است
پس آنگونه جارى شويد كه خنده
برلبانشان نقش ببندد…نه نفرت در دلشان.
هميشه ميگن سر بى گناه تا پاى دار ميره
اما بالاى دار نميره….
ولى تاحالا كسى به اين فكر
نكرده كه رفتن تا پاى دار براى
بى گناه از صد بار مرگ بدتره.
ما آدم های هستيم كه به راحتى به هم
دروغ مى گوييم ولى بزرگترين معيارمون
براى دوستى "صداقته"!
حرم
* 💞﷽💞 #رمان_مسافر_عاشق❤️ #قسمت_دهم وارد خیابان میشویم بہ خوراکے هایم نگاهے می اندازے و میگویی : خا
* 💞﷽💞
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_یازدهم
کفش هایم را در می آورم و در پلاستیکے میگذارم... وارد حرم میشوم...عکس نامنظم و شکستہ ام بین آینہ هاے کوچک شبستان رد مے شوند!
موزائیڪ هاے مرمری زیر پاهایم را میشمارم
تا بہ در میرسم...سرم را بالا میگیرم و بین چارچوب در می ایستم
در چوبی طرح دار با گل هاے برجستہ...!
دستے بہ در میکشم و صورتم را بہ آن می چسبانم...با تمام وجود عطر حرم را بو میکشم...
قلبم آرام میزند...آرامتر از همیشہ...انگار اصلا احساس خودے ندارم...حس میکنم پاهایم را لا بہ لاے ابرها می گذارم و در بی وزنے کامل قدم میزنم
رد تابلوهاے نشانہ گذارے شده بہ سمت ضریح مطہر را میگیرم...
دوست دارم ببینمت آقا...رو در رو...تا از دلتنگے هایم برایت بگویم...مے دانی آقاجان!مسافرم برگشــت...قربان دستت!
از شبستان مے گذرم و روبروے در آخر می ایستم جاذبہ ضریح مرا بہ خودش میکشد!
چشمانم را می بندم...دستم را بہ دیوار میکشم و رد مسیر را میگیرم!
بہ آخر راه کہ میرسم...چشم هایم را باز میکنم و ...
چشمهایم دیگر طاقت نگہ داشتن سیل اشکهایم را ندارند! چشمم کہ بہ ضریح میخورد پاهایم توانشان را از دست میدهند و روے زانو هایم مے افتم...چنان آرامشے وجودم را میگیرد کہ دوست دارم چشم هایم را ببندم و تا آخر عمر همینجا بنشینم...کنار شما مهربانم...دیگر احساس دلتنگے و اضطراب ندارم...
#زائرے_بارانےام_آقا_پناهم_مےدهے؟
جمعیت آنقدر متراکم است کہ بیش از این نمی توانم نزدیکتر شوم
سرم را بہ دیوار تکیہ می دهم و بہ ضریح خیره میشوم...
قطره هاے اشڪ روے گونہ هایم مے ریزند
خودم هم دلیل گریہ ام را نمے دانم...بی اراده و بی اختیار!
شکوه و کرامت شما سخت ترین انسان هارا منقلب میسازد...چہ برسد بہ من؟!
راستے آقا! مے دانم خودخواهے کردم و سربازتان را فقط براے خودم می خواستم...
اما ببخـــش...حال و روزم را کہ میبینے؟! محمدم قصد دفاع از عمہ تان را دارد...
کمکش کـن...شهیدش...
یعنے...
نہ...نمی توانم...بدون محمد؟
پـس مـن چـہ؟!
اصلا مے شود شهادت را نصیب هردویمان کنے؟ براے او شهادتے مردانہ و براے من هم شهادتے از جنس زنانہ...!
نویسنده : خادم الشـــــــــ💚ــهدا
* 💞﷽💞
#رمان_مسافر_عاشق❤️
#قسمت_دوازدهم
با لرزش موبایل بہ حال خود مے آیم جواب میدهم : بلہ؟
_مریم بیا وسایلو بزاریم هتل دوباره بیایم
پاڪ یادم رفتہ بود ڪہ همہ ے کیف و کولہ ها در دست توست! خنده ام میگیرد و پاسخ میدهم : اے واے ببخشید!...باشہ آقا آلان میام!
از جایم بلند میشوم و دستم را روے سینہ ام می گذارم و سلامے مے دهم و از حرم خارج مے شوم...را نزدیڪ حوض صحن پیدایت میکنم
هنوز مرا ندیده اے و بہ دنبالم میگیردے...
بہ سمتت مے آیم نزدیڪ کہ میشوم بہ شوخے میگویم : آهاے بینم! دنبال کی میگردے؟
رویت را بہ سمت صدایم بر میگردانے و لبخندے گرم میزنے
ساڪ هارا از روے زمین بر میداریم بہ طرف در خروجے حرکت میکنیم بین راه میگویی : زیارت کردے؟ سیر شدے؟
_سیر ڪہ نشدم ولے بریم باز بیایم!
با گوشہ ے چشمم بہ صورتت دقیق میشوم...انگار گوشہ ے چشمانت خیس اند!
پس تو هم حسابے دلتنگ شده بودے!
* * * * * *
خودت را روے تخت مے اندازے و نفس عمیقے میکشے...چادر و روسرے ام را بر میدارم و یڪے یڪے ساک هارا مرتب میکنم و وسایل مورد نیازمان را بیرون می آورم...
تو هم دستت را زیر سرت می گذارے و بہ سقف خیره میشوے!
مشغول کارم میشوم...یڪ آن از جا میپرے و حولہ و لباست را از کنارم بر میدارے و بہ سمت حمام میروے...
حرکتت ناگهانے و خنده دار بود!
از ترس دستم را روے قلبم میگذارم و با تعجب و اندکے خنده نگاهت میکنم و زیر لب میگویم : دیوونہ...!
بے پاسخ فقط گذرا لبخندے میزنے و وارد حمام میشوے
لباس هایم را تا میکنم و در گوشہ اے مے گذارم
بعد از اتمام کارم از جایم بلند میشوم و پرده هارا کنار میزنم
لا بہ لاے ساختمان ها و خانہ ها بہ دنبال حرم میگردم اما پیدا نیست!
باد گرمے بہ صورتم میخورد و موهایم را تکان میدهد
حس خوبے وجودم را فرا میگیرد...همانطور مقابل پنجره می ایستم و چشم هایم را می بندم و نفس عمیقے مے کشم...
_مریـــــــــم
صدایت همراه با شرشر آب بلند میشود
پرده هارا کنار میکشم و پاسخت را می دهم...
حولہ ے کوچکے می خواستے و من هم برایت مے برم!
لبہ ے تخت می نشینم و منتظرت مے شوم
نویسنده : خادم الشـــــــــــ💚ـــهدا
هدایت شده از سلامتکده مشکات | ارگانیک
4_5983323896449861537.mp3
3.48M
┄┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄
◻️▫️موضوع #درباره_عايشه سلقلقیه • قسمت — سی ام ✔️
#جمل
👈حضرت پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمودند:
🔻« اگر مردم همه میدانستند که علی چه زمانی 👈«امیرالمؤمنین» 👉خوانده شده فضیلت او را انکار نمی کردند.
👈او هنگامی ((امیر المومنین )) خوانده شد که آدم میان روح و جسد قرار داشت. خداوند در قرآن می فرماید:
🔹"و إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ"
👈«آنگاه که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریۀ آنان را گرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری» 172 اعراف
🔹سپس فرشتگان هم گفتند: آری. سپس خداوند فرمود: من پروردگار شما هستم و محمد پیامبر شما و علی امیر شما،👉
🌹جانم به مولایم امیر المومنین علیه افضل الصلوات🌹
🔹همچنین فرمودند:
👈 «هنگامی که مرا شبانه به آسمان بردند، فاصلهٔ من و پروردگارم همچون فاصلهٔ دو طرف کمان یا نزدیکتر از آن بود.
پس خداوند آنچه را می بایست به من وحی کند، وحی فرمود؛سپس فرمودند :
👈یا محمّد علی بن ابیطالب را به نام👈 «امیرالمؤمنین»👉 بخوان، من هیچ کس را پیش از او به این نام نخوانده ام و بعد از او نیز کسی را به این نام نخواهم خواند.»
عایشه سلقلقیه در جواب حضرت امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام ،به «ابن عباس» میگوید:
👈"من زود به شهر خود میروم، من نمیخواهم در شهری بمانم که شماها در آنجایید!‼️ به خدا سوگند! دشمن ترین شهرها در نظر من شهری است که شما در آنجا باشید!!‼️"
باز هم به خدا پناه می بریم از چنین جسارتی نسبت به یگانه مظلوم عالم❌
📚 ۱. ینا بیع المودة، ج ۲، ص ۲۴۷ و الفردوس ابوشجاع شیرویه، مخطوط؛
بحر المناقب ابن حسنویه، ص ۱۸ به نقل از: شرح احقاق الحق، ج۴، ص ۲۷۵؛
جواهر الشیعه شیخ حر عاملی، ص ۳۰۷؛
بحارالانوار، ج ۲۶، ص ۲۸۵؛
خلاصة عبقات الانوار علامه میر حامد حسین، ج ۹، ص ۲۶۲.
۲. الامالی شیخ طوسی، ص ۲۹۵؛
مدینة المعاجر سید هاشم بحرانی، ج ۱، ص ۷۰؛
تفسیر نور الثقلین، ج ۵ ص ۱۴۹؛
بشارة المصطفی، ص ۲۸۷؛
غایة المرام، ج ۱، ص ۹۱.
جواهر المطالب ابن دمشقی ، ج ۲، ص ۲۵
احادیث ام المؤمنین❌ عایشه، ج ۱، ص. ۲۴۹؛
شرح احقاق،ج٣٢،ص۵١٠ ؛
مجمع النورین مرندی ،ص٢۶۶
4_5796170743771303038.mp3
773.4K
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج}
وجود نازنین امام عصر علیه السّلام و عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف، برطرف کنندهٔ غمهای مؤمنین/
🎤استاد معاونیان؛
🔷مولانا امیرالمؤمنین علیهالسّلام:
اِذَا تَغَيَّرَتْ نِيَّةُ السُّلْطَانِ تَغَيَّرَ [فَسَدَ] الزَّمَانُ
هنگامی که اندیشهٔ پادشاه دگرگون شود، اوضاع زمان نیز دگرگون میشود!!!
📚غررالحکم ح۷۸۴۸
«اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»