eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
630 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج} روضهٔ جانسوز حضرت موسی بن جعفر علیه‌ السّلام/😭 🎤استاد شیخ حسین یوسفی؛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️الهی به حقّ غمدیدهٔ زندان بغداد، آخرین غریب آل‌محمّد را از زندان غیبت نجات عنایت فرما...!🤲
ای ولی عصــــــــر و امام زمان ای سبــــب خلقت کون و مکان حجّت حــق حامیِ دین العجل شیعه گـــــــــرفتارُ ببین العجل ای بـــــــــه ولای تـــو تولّای ما مهـــــــر تـــــــو آیینهٔ دلهای ما تا تـــــو ز ما روی نهان کرده‌ای غم بـه دل پیر و جوان کرده‌ای ما که نداریم به غیر از تو کس ای شه خوبان تو به فریاد رس جهت سلامتی و تعجیل در فرج یگانه منجی عالم بشریّت، حضرت اباصالح المهدی علیه السّلام، صلوات بر محمّد و آل محمّد🌷
حرم
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی 💗 قسمت14 سوز و سرمای اسفند ماه پنجه می شود و روحم را خراش می دهد. مات و
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی💗 قسمت15 نگاهم را به طرفش برمی گردانم و میبینم در حال روشن کردن ابو طیاره اش است که می گویم: _می شنوم ولی بعدش منو ببر ژاندارمری. سرش را به طرفم برمی گرداند و باشدی می گوید. نگاهم را میان ساعت مچی و درختان بلوار می چرخانم . در میان دریای سکوت غرق شده ایم و هیچ کدام کلاف صحبت را باز نمی کنیم. با دور شدن از شهر حسی بدی بهم دست می دهد. صدای خوردن لاستیک های ماشین به سینه‌ی خاک گوشم را می آزارد. ماشین میان مخروبه ای توقف می کند و پیمان اشاره می کند تا پیاده شوم. دو طرف موهایم را می کشم تا کش اش سفت شود‌. دامن بلندم را بالا می گیرم تا خاکی نشود. راه رفتن بر سطح ناهموار این مخروبه آن هم با کفش های پاشنه بلند غیر قابل تحمل است. پیمان به سوله ای اشاره می کند و همان جا می ایستم و لج می کنم: _حرفتونو بزنین! _چرا مثل کنیز حاج باقر غر می زنین؟ حرفام بو داره نباید رهگذرا بفهمن. خوف برمی دارد و با گام های کوتاه و نگاه های شکاکانه اطرافم را از دید می گذرانم. تقریباً می شود گفت فضای تاریکی است و همین ترسم را دو چندان می کند. پیمان دستانش را داخل جیب هایش فرو می برد و بعد از کشیدن نفس عمیقی می گوید: _میدونی تله چیه؟ لب کج می کنم و می پرسم: _منو آوردی اینجا تا بگی تله چه مفهومی داره؟ _آره... دقیقا همینه... مثل اسپند روی آتش گر می گیرم. شوخی اش گرفته؟ در این وضعیت که دارم از نگرانی میمیرم امیدوارم این شوخی نباشد چرا که بد تلافی می کنم. وقتی چهره‌ی درهم مرا می بیند تعریف می کند: _تو وارد بد بازی شدی. چه بخوای نخوای الان مهره سوخته شدی. این از شوخی هم بدتر است! حالم از این موش و گربه بازی بهم می خورد. با وسواسی که دارم دامنم را بالا نگه می دارم و می گویم: _من وارد بازی نشدم که بخوام مهره سوخته بشم. میدونم تموم اون نقشه ها هم اینه که خونه رو به قیمت ارزون از چنگم درآری، که موفق هم شدی پس کیفو رد کن! _چرا حرفمو باور نمیکنی؟ منو بگو دارم یاسین تو گوشِ... ای بابا! اصلا ولش، به من خوبی کردن نیومده. راهش را کج می کند و ظاهرا قصد رفتن دارد. _کجا میری؟ تو این برهوت تنهام نزار! دستش را توی هوا تکان می دهد که یعنی برو بابا! با غیض گام برمی دارم که پایم پیچ می خورد و به زمین می افتم. صدای آه و ناله ام به هوا می رود. با تعجب به عقب برمی گردد و مرا می بیند. حالا دامن زیبایم غرق خاک شده. اشک آویزان چشمانم می شود و لعنتی به پیمان می فرستم. قسم می خورم تلافی کنم. پیمان نزدیکم می شود و با دستپاچگی می گوید: _چیکار کنم براتون؟ تکان که می خورم جیغ می کشم‌. دستم را به طرفش دراز می کنم و او با دیدن دستم جا می خورد. _این کارا چیه؟ _مگه نگفتی کمکم میکنی؟ پوفی می کشد و با کفشش سنگی را به طرفی پرت می کند. _تو... شما نامحرمی اینو بهت یاد ندادن؟ ⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️ نویسنده‌مبینارفعتی(آیه) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
* 💞﷽💞 💗رمان کابوس رویایی💗 قسمت16 نگاهم را ازش پس می گیرم و به کمک سنگ و خاک ها خودم را از زمین جدا می کنم. پارچه‌ ای رو به رویم می گیرد اما آنقدر رنگش به سیاهی می زند که پسش می دهم. هر قدم سوزن می شود و به چشمم فرو می رود! روی صندلی می نشینم و پایم را دراز می کنم. دامنم را چنگ می زنم و انگشت به دهان می گیرم‌. هر لحظه درد بیشتر می شود و دوست دارم جیغ بکشم. پیمان پشت فرمان می نشیند و کمی مکث می کند. _الان بیمارستان مهم تره براتون تا ژاندارمری. نفس عمیقم را بیرون می دهم. چیزی نمی گویم، ماشین که راه میافتد با هر تکانی پایم تیر می کشد. پیمان نیم نگاهی خرج چهره ام می کند: _رویا خانم... من حرفمو بهتون نزدم. _خواستین بگین تله چیه! _آره، شما نزاشتی حرفمو بزنم. پایم را محکم می گیرم تا کمتر تکان بخورد. بی میلی را چانشی کلامم می کنم و لب می زنم: _مگه مهمه؟ _نمیدونم... اگه شما زندگیتونو مهم میدونین ادامه شو بگم؟ با این که تمایلی به حرف هایش ندارم اما قبول می کنم. _اگه اراجیف تحویلم نمیدین، بگید. _اونا میخواستن شما رو بکشن. از تناقض هایی که در وجود پیمان میبینم دچار دوگانگی می شوم. با خودم می گویم واقعا باید حرفش را باور کنم؟ سکوت می کنم تا دنباله‌ی حرفش را به دست بگیرد. _راستش‌... من باید شما رو میکشتم که نکردم. اونایی که کیفتونو زدن نقشه داشتن تا توی یه جای خلوت، وقتی که دنبال کیفتون میرید سر به نیستتون کنن. ولی من زیاد اهل خشونت نیستم. با انگشت هایم بازی می کنم. نمیدانم چه بگویم؟ اصلا از کجا بدانم او راست می گوید؟ چشمانش را از دید می گذرانم ولی هیچ اثری از دروغ درونش نیست. از خودم می پرسم اگر درست بگوید چه؟ اگر الان پی کیف رفته بودم و توی یک کوچه مرا گیر می انداختند چه؟ یکهو یاد اتفاق چند روز پیش می افتم. روزی که پشت در فال گوش ایستاده بودم و حرف های عجیبی از خانه‌ شان می شنیدم. با یادآوری آن صحنه ها بی مهابا میان حرف هایش می پرم و می پرسم: _ربطی به اون روز داره؟ هفته‌ی پیش که من اون صدا ها رو از خونه تون شنیدم؟ با صدا آب دهانش را قورت می دهد. لبش را به دندان می گیرد و ذهنش را برای یافتن جواب زیر و رو می کند. در آخر با صدای لرزانش پاسخ می دهد: _آره... _شما اون روز درمورد مرگ حرف می زدین؟ با طنین انداز شدن آوای مرگ در ذهنم، مو به تنم سیخ می شود. تازه طعم تلخ حسی مبهم را زیر دندانم حس می کنم. نگاهم به پیمان می افتد که جلویش را می پاید. حس ترس در رگ هایم دویدن می گیرد. دیگر درد پایم را حس نمی کنم. مهمان ناخوانده ای پا به زندگی ام گذاشته. پیمان با همان حس تردید لب می گشاید: _شما وارد بد بازی شدین. این بازی سر درازی داره و خیلی قربانی گرفته ‌. منم نمیدونم چرا این حرفا رو تحویل تون میدم، شاید دلم براتون میسوزه یا هر چیزه دیگه. ازتون میخوام زودتر از ایران برین. _وَ... ولی من تموم مدارکم توی کیفم بود. _شما نگران کیفتون نباشین، من پسش میگیرم. مخفیانه بهتون میدم، شما فقط برید! مرد اطراف من پرسه می زند و برایم دندان تیز می کند، پیشنهاد خوبی ست و تصمیم می گیرم قبول کنم. پیمان می گوید چون ردی از من نباید داشته باشند، حتما این چند روز را در هتل بگذرانم. خودش بعدا وسایلم را می آورد. به تهران که می رسیم مرا به بیمارستان می رساند اما همراهم نمی آید‌. او دم در بیمارستان پارک می کند و چند ریالی کف دستم می گذارد. واقعا برایم عجیب است، من هنوز هیچ چیز نمی دانم. اصلا پیمان چه کار است؟ چرا آن ها میخواستند کسی را بکشند؟ نکند قاتل و زورگیر اند؟ رفتارهای پیمان و آن مردی که یکبار در خانه شان دیده بودم را مرور می کنم. اما به قیافه شان نمی خورد و زیادی پاستوریزه هستند! دکتر بعد از دیدن پایم می گوید تاندون پایم کشیده شده و چند روزی استراحت کنم و حرکتش ندهم. لنگان لنگان خودم را به ماشین می رسانم. پیمان سوال می کند و می گویم کمی استراحت کنم خوب می شود. مرا به هتل می رساند و کمی بعد ماشین را هم دم هتل پارک می کند. ⭕️کپی بدون نام نویسنده حرام است ⭕️ نویسنده‌مبینارفعتی(آیه) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌎🌺🍃 🌺 ❇️ تقویم نجومی 🗓 سه شنبه 🔸 ۱۷ بهمن / دلو ۱۴۰۲ 🔸 ۲۵ رجب ۱۴۴۵ 🔸 ۶ فوریه ۲۰۲۴ 🌎🔭👀 💠 مناسبت‌های دینی 🏴 شهادت حضرت باب الحوائج، امام موسی کاظم علیه‌السلام 🦂 خروج قمر از صورت عقرب ساعت ۱۲:۳۶ 🌗 امروز قمر در «برج قوس» است. ⛔️ برای هر گونه اموری خوب نیست مخصوصا: فروش حیوان فروش جواهرات و طلا قرض و وام دادن و گرفتن خوردن مُسهلات نونوار کردن 👶‌ ‌زایمان نوزاد عالم، دانا، نحیب و حاکم گردد. ان‌شاءالله 🚙 مسافرت فایده ندارد. 🌎🔭👀 💑 انعقاد نطفه فرزند بسیار مهربان و سخاوتمند گردد. ان‌شاءالله 💇 اصلاح سر و صورت خوب نیست. 🩸حجامت، خون دادن، فصد و زالو انداختن باعث صفای خاطر می‌شود. ✂️ ناخن گرفتن روز مناسبی نیست. باید بر هلاکت خود بترسد. 👕 بریدن پارچه روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. به روایتی آن لباس یا در آتش می‌سوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد. خرید لباس اشکال ندارد. کسانی که شغلشان خیاطی است می‌توانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند. 🌎🔭👀 😴 تعبیر خواب رویایی که امشب (شب سه شنبه) دیده شود، تعبیرش طبق آیه ۲۵ سوره مبارکه "فرقان "است. ﴿﷽ یوم تشقق السماء بالغمام﴾ خواب بیننده را خصومتی یا گفتگویی ناشایست پیش آید صدقه بدهد تا رفع گردد. به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید. 🌎🔭👀 📿 وقت استخاره از ساعت ۱۰ تا ساعت ۱۲ از ساعت ۱۶ تاعشای آخر (وقت خوابیدن) 📿 ذکر روز سه شنبه یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه 📿 ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه «یا قابض» که موجب رسیدن به آرزوها می‌گردد. ☀️ امروز متعلق است به علیه‌السلام علیه‌السلام علیه‌السلام اعمال نیک خود را پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌎🔭👀 ⏳ مدت زمان اعتبار این تقویم از اذان مغرب آغاز و اذان مغرب روز بعد پایان می‌یابد. 🌺 🌎🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️آجرک الله یا صاحب العصر و الزمان 🔻امام کاظم سلام الله علیه فرمود: إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ غَضِبَ عَلَى اَلشِّيعَةِ فَخَيَّرَنِي نَفْسِي أَوْ هُمْ فَوَقَيْتُهُمْ وَ اَللَّهِ بِنَفْسِي. خداى عز و جل بر شيعه غضب كرد، پس مرا مخير ساخت كه يا من و يا آنها فدا شويم، به خدا قسم من با دادن جان خودم ايشان را حفظ‍‌ كردم. 📚الکافي ج ۱، ص ۲۶۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◻️▫️✔️ ▪️ 19 روز مانده تا میلاد حضرت اباصالح المهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف 🖤 دعا، تقدیر قطعی را تغییر می‌دهد. پس بسیار دعا کن! که دعا، کلید هر رحمت و مایهٔ رسیدن به هر خواسته‌ای است. تنها راه رسیدن به آن‌چه در پیشگاه خداوند عزّوجل است، دعاست. هر دری را که بسیار بکوبند در آخر به روی اهلش باز خواهد شد. 🔹 حدیثی از حضرت الصادق علیه السلام 🔸 الدُّعَاءُ يَرُدُّ الْقَضَاءَ بَعْدَ مَا أُبْرِمَ 🎤 گروه همخوانی ⚫️ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج ⚫️
🙏🏼 نماز شب بیست و ششم ماه رجب عَنْ سَلْمَانَ الْفَارِسِيِّ عَنِ النَّبِيِّ صلّی الله علیه وآله قالَ: مَنْ صَلَّى فِي لَيْلَةِ السَّادِسَةِ وَ الْعِشْرِينَ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ بِالْحَمْدِ وَ التَّوْحِيدِ أَرْبَعِينَ مَرَّةً، صَافَحَتْهُ الْمَلَائِكَةُ، وَ أمِنَ مِنَ الْحِسابِ وَ الْميزانِ وَ الوُقُوفِ عَلَى الصِّراطِ، وَ بَعَثَ اللهُ تَعَالَى إلَيْهِ سَبْعينَ مَلَكاً يَسْتَغْفِرُونَ لَهُ وَ يَكْتُبُونَ ثَوابَهُ حَتَّى يُصْبِحُ. (البلدالأمين، ص169) جناب سلمان از رسول خدا صلّی الله علیه وآله نقل می کند که فرمود: هرکس شب بیست و ششم ماه رجب 12 رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، و چهل بار سوره توحید ؛ فرشتگان به او دست می دهند، و وی از حسابرسی  اعمال، از موقف میزان اعمال، و از ایستادن بر پل صراط ایمن خواهد بود، و خداوند هفتاد فرشته را گسیل می دارد تا برای وی استغفار نموده و ثوابش را تا صبح فردای آن شب برای او بنویسند. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
😷 پاداش روزه روز بیست و ششم ماه رجب عَنِ الرّضا علیه السلام قال: وَ مَنْ صامَ يَوْمَ السّادِسِ وَ الْعِشْرينَ مِنْ رَجَبٍ جَعَلَ اللهُ صَوْمَهُ ذلِكَ الْيَوْمَ كَفارَةَ ثَمانينَ سَنَةً. (إقبال ‏الأعمال، ص176/ زادالمعاد، ص35/ وسائل ‏الشيعة، ج10، ص482) حضرت رضا علیه السلام فرمود: هرکس روز بیست و ششم ماه رجب را روزه بگیرد ، خداوند روزه او را کفّاره هشتاد سال گناه او قرار می دهد. ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
🌑😢عزیزان و سروران گرامی! به اطلاع می رساند که سایت حرم حضرت اباالفضل علیه السلام (سایت الکفیل) برای زیارت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در کاظمین و به مناسبت سالروز شهادت آن امام در 25 ماه رجب، ثبت نام می کند. توصیه می شود به نیابت از مولایمان حضرت صاحب الزّمان علیه السلام، حضرت کاظم علیه السلام را زیارت کنیم: http://alkafeel.net/zyara/ ✅«اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج»
⚫️مولا علی علیه‌السّلام: جُحُودُ الإحْسَانِ يَحدُو عَلَى قُبحِ الامْتِنَانِ ناديده گرفتن احسان [ديگران]، منّت‌گذارىِ زشت آنان را سبب مى‌شود. 📚غررالحكم ح۴۷۹۸ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
{خبر دادن شهادت و ذکر معجزه‌ای از حضرت امام کاظم صلوات‌ اللّه‌ علیه} ▪️مُسَیّب، آخرین زندانبان حضرت موسی بن جعفر علیهما السّلام (که از شیعیان بود) گوید: سه روز قبل از شهادت (و یک روز قبل از مسموم شدن) حضرت مرا طلبیدند و فرمودند: امشب عازم مدینه هستم، تا عهد امامتِ پس از خود را به فرزندم علی (علیه السّلام) واگذار کنم، همچنان که پدرم این عهد را به من واگذار نمود و او را وصی و خلیفۀ خود نمایم؛ عرض کردم: آیا توقع دارید با وجود این همه مأمور و قفل و زنجیر، امکان خروج شما از زندان را فراهم کنم؟! فرمودند: ای مسیّب! معرفت و یقین تو دربارهٔ خدای تعالی و دربارهٔ ما ضعیف شده است؟! گفتم: نه، مولای من! فرمودند: پس چه؟ گفتم: دعا کنید ایمانم قوی‌تر شود؛ امام چنین دعا فرمودند: خدایا او را ثابت‌ قدم بدار؛ سپس فرمودند: من با همان اسم اعظمی که آصف بن برخیا (وزیر و وصیّ حضرت سلیمان علیه‌ السّلام) با آن تخت بلقیس را در یک چشم به هم زدن در برابر سلیمان حاضر کرد (و از یمن به فلسطین آورد)، خداوند متعال را می‌خوانم و (از بغداد) به مدینه نزد پسرم علی می‌روم! ناگهان دیدم امام دعایی خواندند و ناپدید شدند! مدت زمانی نگذشت که بازگشتند و با دستان خود، زنجیرهای زندان را به پاهای مبارکشان بستند؛ من به خاطر نعمت معرفتی که خداوند عطایم نموده است، به سجدۀ شکر رفتم؛ سپس حضرت به من فرمودند: سرت را بلند کن ای مسیّب و بدان که من پس از سه روز از دنیا می‌روم! من به گریه افتادم؛ امام فرمودند: گریه نکن، پسرم علی (بن موسی الرّضا علیه السّلام) پس از من امام و مولای توست؛ اگر به ولایتش تمسّک بجویی، گمراه نمی‌شوی... 📚منابع: عیون اخبار الرّضا علیه‌ السّلام ج۲ ص۹۵ مناقب ابن‌ شهرآشوب ج۳ ص۴۲۰ «اَللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»
لایو از حرم مطهر امامزاده احمد بن قاسم و خواهرشان جناب فاطمه از نوادگان حضرت امام جعفر صادق (سلام الله علیه) تا دقایقی دیگر👇🏻
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️#علائم_ظهور قسمت • هشتم ✔️ ✅ تذکری درباره #علائم_ظهور ✅ یمانی حقیقی کیست⁉️ چه
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️ قسمت • نهم ✔️ ✅ تذکری درباره ⚠️ احمد بصری ملعون می‌گوید: یمانی و قائم آل‌محمد یک نفر است !! پس من قائم‌آل‌محمد هستم! ♦♦➖➖➖➖♦♦ در پاسخ به این شبهه به خاطر داشته باشید: ✅ قائم وعده ی الهی و بداء ناپذیر است ✅ اما یمانی بداء پذیر ⚠️ یکی از بدعتهای احمد بصری ملعون ، ادعای مضحک و جاهلانه ی یکی بودن شخصیت یمانی و قائم ال محمد علیهم السلام میباشد ... تا به این طریق ادعای امامت و مهدویت و قائم بودن خویش را تکمیل نموده و هدف شیطانی اش در انکار و تعطیل و غصب مقامات حضرت حجت بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه الشریف را پیگیری نماید! ◀️ حتی یک دلیل بر یکی بودن شخصیت یمانی و قائم وجود ندارد . و بارها تحدی نمودیم که یک نص روایی در وحدت شخصیت یمانی با قائم بیاورند . ◀️ و بلکه صدها دلیل واضح و نص روایی در رد این ادعای جاهلانه ی احمد الناصب بصری و مارقین وجود دارد . و حقیقتا بر هر ذی شعوری واضح است که یمانی👈اصولا از علامات قائم است . ⬅️ اکنون جدای از تمام ادله ی قبل ، از منظری متفاوت به این مطلب نظر و توجه مینمائیم . ☑️ مقدمه ی اول : روایاتی که بیان میکنند که در محتومات ، و حتی سفیانی ممکن است "بداء"حاصل شود . جز در قائم علیه السلام که در او بداء راه ندارد ؛ زیرا قائم علیه السلام وعده ی الهی است و ان الله لا یخلف المیعاد . 📚الغيبة للنعماني، النص، ص: 303 - ✳️ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو هَاشِمٍ دَاوُدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْجَعْفَرِيُّ قَالَ: كُنَّا عِنْدَ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الرِّضَا علیه السلام فَجَرَى ذِكْرُ السُّفْيَانِيِّ وَ مَا جَاءَ فِي الرِّوَايَةِ مِنْ أَنَّ أَمْرَهُ مِنَ الْمَحْتُومِ فَقُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام هَلْ يَبْدُو لِلَّهِ فِي الْمَحْتُومِ قَالَ نَعَمْ قُلْنَا لَهُ فَنَخَافُ أَنْ يَبْدُوَ لِلَّهِ فِي الْقَائِمِ فَقَالَ إِنَّ الْقَائِمَ مِنَ الْمِيعَادِ وَ اللَّهُ‏ لا يُخْلِفُ الْمِيعادَ . ابو هاشم داود بن قاسم جعفرىّ گويد: «ما در محضر حضرت امام جواد عليه السّلام بوديم و سخن از سفيانى به ميان آمد و آنچه در روايات آمده كه كار او از حتميّات است، من به آن حضرت عرض كردم: آيا خدا را در امور حتمى بدائى پديد می‌آيد؟ فرمودند : آرى، به آن حضرت عرض كرديم: پس با اين ترتيب ما می‌ترسيم كه در مورد قائم علیه السلام نيز خدا را بدائى حاصل شود، حضرت امام جوادالائمه علیه السلام فرمودند : همانا قائم علیه السلام از وعده‏‌ها است، و خداوند خلاف وعده خود رفتار نمی‌كند» (( اشاره به آیه ی 📖 وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ‏ . )) 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴 |
حرم
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️#علائم_ظهور قسمت • نهم ✔️ ✅ تذکری درباره #علائم_ظهور ⚠️ احمد بصری ملعون می‌گو
┄┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄┄ 🚩▫️ قسمت • دهم ✔️ ✅ تذکری درباره ⚠️ احمد بصری ملعون می‌گوید: یمانی و قائم آل‌محمد یک نفر است !! پس من قائم‌آل‌محمد هستم! ♦♦➖➖➖➖♦♦ در پاسخ به این شبهه به خاطر داشته باشید: ✅ قائم وعده ی الهی و بداء ناپذیر است ✅ اما یمانی بداء پذیر ☑️ مقدمه ی دوم : روایاتی که بیان میکنند یمانی از علامات محتومات قبل از قائم علیه السلام است . 📚۱- كمال الدين و تمام النعمة، ج‏2، ص: 650 - ✳️ وَ بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ خَمْسُ‏ عَلَامَاتٍ‏ مَحْتُومَاتٍ‏ الْيَمَانِيُّ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الصَّيْحَةُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَيْدَاءِ. عمر بن حنظله گويد: از حضرت امام جعفر الصادق عليه السّلام شنيدم كه می‌فرمود: پيش از قيام قائم علیه السلام پنج نشانه خواهد بود كه همگى از علامات محتوم است: يمانى و سفيانى و صيحه و كشتن نفس زكيّه و فرو رفتن زمين در بيداء. 📚 ۲- الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 310 ✳️ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبِي أَيُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‏ خَمْسُ‏ عَلَامَاتٍ‏ قَبْلَ قِيَامِ الْقَائِمِ- الصَّيْحَةُ وَ السُّفْيَانِيُّ وَ الْخَسْفُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِيَّةِ وَ الْيَمَانِيُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنْ خَرَجَ أَحَدٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِكَ قَبْلَ هَذِهِ الْعَلَامَاتِ أَ نَخْرُجُ مَعَهُ قَالَ لا ... عمر بن حنظله می‌گويد: از حضرت امام جعفر الصادق عليه السّلام شنيدم كه می‌فرمود: پيش از قيام حضرت قائم عليه السّلام، پنج نشانه بيايد: صيحه آسمانى، خروج سفيانى، خورشيد گرفتگى، كشته شدن نفس زكيه و خروج يمانى‌ من عرض كردم: قربانت گردم، اگر فردى از خاندان شما پيش از ديده شدن اين نشانه‏‌ها خروج كند ما هم با او همراهى كنيم؟ فرمودند : نه‏ . 💯 دقت: در روایات میفرمایند : علامات محتومات قبل از قائم علیه السلام 5 تا است که یکی از آنها یمانی است » > لذا مارقین نمیتوانند مدعی شوند یمانی که از علامات محتومات قائم علیه السلام است خودش قائم علیه السلام است؛ و یک چیز نمیتواند علامت خودش باشد . ✅ نتیجه : اولا : یمانی هم از محتوماتی است که ممکن است بداء در آن واقع شود . ثانیا : قطعا یمانی غیر از قائم علیه السلام است چون در یمانی بداء راه دارد. اما در قائم علیه السلام بداء ممکن نیست زیرا وعدهءالهی میباشد،ان‌الله لا‌یخلف المیعاد 🟢ظهور - ان شاء الله - خیلی نزدیک است🟢 الهی ‌بِحَقِ ‌السّیدة‌ زِینَب ْ‌سَلٰام ُ‌اَللّهْ‌ عَلَیْها َّ‌عَجّل‌ لِوَلیکَ‌ الغَریبِ‌ المَظلومِ الوَحید الطرید الشرید الفَرَج🤲🏻 🔴 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🔴 |
روایتی بسیار جالب از امام موسی کاظم صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ ◾ نام حمیراءِ 👈عایشه🔥 مورد نفرت خداست✅ ✴️ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ وَاقِفٌ عَلَى رَأْسِ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى وَ هُوَ فِي الْمَهْدِ فَجَعَلَ يُسَارُّهُ طَوِيلًا فَجَلَسْتُ حَتَّى فَرَغَ فَقُمْتُ إِلَيْهِ فَقَالَ لِي ادْنُ مِنْ مَوْلَاكَ فَسَلِّمْ فَدَنَوْتُ فَسَلَّمْتُ عَلَيْهِ فَرَدَّ عَلَيَّ السَّلَامَ بِلِسَانٍ فَصِيحٍ ثُمَّ قَالَ لِيَ اذْهَبْ فَغَيِّرِ اسْمَ ابْنَتِكَ الَّتِي سَمَّيْتَهَا أَمْسِ فَإِنَّهُ اسْمٌ يُبْغِضُهُ اللَّهُ وَ كَانَ وُلِدَتْ لِيَ ابْنَةٌ سَمَّيْتُهَا بِالْحُمَيْرَاءِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع انْتَهِ إِلَى أَمْرِهِ تَرْشُدْ فَغَيَّرْتُ اسْمَهَا 🔰یعقوب سراج نقل کرده است خدمت امام صادق صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ شرفیاب شدم...آن حضرت بالای سر فرزندشان امام موسی کاظم صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ که در گهواره بودن ایستاده و مدت طولانی با ایشان صحبت کردن و من نشسته بودم تا صحبت پنهانی شان تمام شد آنگاه برخواستم و امام صادق صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ فرمودند نزدیک مولايت برو و به او سلام کن من نزدیک رفتم و سلام عرض کردم ایشان به زبان فصیح و گویا سلام من را پاسخ دادند و فرمودند 👈برو نامی ک بر دخترت نهاده ای تغییر بده زیرا خداوند از این نام نفرت دارد👉 برای من در روز قبل دختری بدنیا آمده بود و اسم او را حمیراءِ گذاشته بودم.. آنگاه امام صادق صَلَوَاتُ اَللهِ عَلَيْهِ فرمودند: ↩️ فرمان او را اطاعت کن تا رستگار شوی و من نام او را تغییر دادم💯✅ 📚 مناقب ابن شهر آشوب ج 4،ص 288 📚 کافی، ج 1،ص 310 الْعَنْ الحُمِیراء... الْعَنْ هارُون الرَشیْد...