eitaa logo
حرم
2.6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
6.5هزار ویدیو
629 فایل
❤﷽❤️ 💚کانال حرم 🎀دلیلی برای حال خوب معنوی شما🎀 @haram110 ✅️لینک کانال جذاب حرم https://eitaa.com/joinchat/2765357057Cd81688d018 👨‍💻ارتباط با ادمین @haram1
مشاهده در ایتا
دانلود
حرم
هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمر بن ذی‌الجوشن فردی از طایفه بنی کلاب بوده. برای وی اسامی دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. از آن جهت پدر او را ذى الجوشن (صاحب دو زره و جوشن) مىگفتند که در جنگ ها از دو زره روی هم استفاده می کرد. او نخست از یاران علی بن ابیطالب علیه السلام در جنگ صفین بوده است. ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت. سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت؛ از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی علیه السلام، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی علیه السلام حاضر شده که یا برگردد و یا با او بيعت كنند عبیدالله حاکم کوفه نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی علیه السلام خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمر بن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از امام حسین علیه السلام بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر این کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود. در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه اماممان نشست و با 12 ضربه شمشیر سر ایشان را از تن جدا کرد. در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمر بن سعد، سرهای کشته‌های سپاه امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای کشته‌ها را مجدداً به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. سرنوشت او: ابوعمره، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگدکوب کرد. سپس مختار دستور داد سر شمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود. نکته: طایفه شمر هم اکنون در عراق سکونت دارند. این طایفه که با نام الوهب در شهر رقه، زندگی عشیره ای دارند، در آغاز سال ۲۰۱۴ میلادی، پس از تصرف مناطق شرق عراق، به دست گروهی از القاعده به نام دولت اسلامی عراق و شام ( داعش )، با فرمانده و امیر ایشان ابوبکر البغدادی بیعت کردند و عملا در صف مخالفین دولت و ملت عراق قرار گرفتند. 📚مشرق نیوز بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 (حیاة)_حضرمی نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند جنایات : روز ، پس از حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت های او بر پیکر مقدسش حمله کردند. ، اقدام به کردن امام حسین علیه السلام نمود او تنها امام را کرد و پوشید، در حالی که در آن بیشتر از 110 و پارگی از و و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند. وقتی امام علیه السلام شهید شدند، (لعنة الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که: چه کسی داوطلب می شود که بر حسین علیه السلام با ؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند. آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که و آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد لعنت الله علیه رفتند و اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید: در نسب آنها دیدیم که همگی بودند. ملاحظات : اسحاق بعد از این لباس امام به مرض مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت سرنوشت او : در زمان ، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به بست و دستور داد آنقدر اسب بر بدن آنها تاختند تا شدند 📚منابع : نفس‌المهموم ترجمه کامل ابن اثیر، خلیلی تاریخ طبری منتهی‌الامال ابصار العین موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری،نفس المهموم , کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه پدرش: سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و قریش بود و با مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی قبیله‌ای داشت. مدت سه سال حاکم کوفه شد و از اعضای شورای شش نفره‌ای بود که برای تعیین خلیفه از جانب عمر انتخاب شده بودند. مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ عمر بن خطاب و یا در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته‌اند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن عثمان، پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه حجر بن عدی گواهی داد و این گواهی زمینه‌ساز شهادت حجر به ‌دست معاویه شد. جنایاتش: عمر بن سعد از طرف ابن زیاد مأموریت یافت که حسین پسر علی علیه السلام و همراهانش را به قتل برساند. عمر پسر سعد، کاروان حسین را از آب رودخانه محروم کرد. مذاکرات عمر پسر سعد با امام حسین علیه السلام به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم ۶۱ هجری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یارانش را کشت صبح عاشورا بعد از آن كه وساطت‌ها، درخواست‌ها و مواعظ، سودى نبخشید و وقوع جنگ حتمى شد عمر سعد جلو آمد و اولین تیر را به سوى لشكر حسینى پرتاب كرد و گفت: نزد عبیداللّه گواهى دهید مـن اول كسى بودم كه تیر را پرتاب كردم. آنگاه، باران تیرها به طرف سپاه حسینى سرازیر شد. در آخرین لحظات پایانى حادثه كربلا كه سیدالشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه افتاده بود، هر كس با هر وسیله‌اى كه در اختیار داشت به امام حسین علیه السلام حمله مى‌كرد تا آن كه سنان تیرى را به طرف حضرت پرتاب كرد. تیر به گلوى حضرت قرار گرفت و از اسب بر زمین افتاد. عمر سعد به شخصى كه در سمت راستش ایستاده بود گفت از اسب پیاده شو و حسین را راحت كن. خولى جلو آمد ولى وحشت او را گرفت و برگشت تا این كه سنان بن انس نخعى سر مبارک حضرت را از تن جدا كرد. این جا خبر غیبی امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد كه: ای انس فرزندت قاتل فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. ملاحظات: بعد از پیشنهاد فرماندهى لشگر از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد، وى در قبول این منصب با افرادى مشورت كرد از جمله با یكى از دوستان قدیمى پدرش به نام كامل. كامل در پاسخ عمر بن سعد گفت: واى بر تو! مى‌خواهى حسین علیه السلام را بكشى؟ اگر تمام دنیا را به من بدهند كه یكى از امت پیامبر را بكشم، چنین نخواهم كرد، چه برسد به كشتن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله. عمر سعد گفت: اگر حسین را بكشم بر هفتاد هزار سرباز سواره، امیر خواهم بود. كامل وقتى دید كه به قتل امام حسین علیه السلام مصمم است از گذشته خبرى را به این صورت براى او نقل كرد: با پدرت سعد به سوى شام مسافرت مى‌رفتیم كه من به خاطر كند روى از آنان عقب افتادم و تشنه شدم. به دیر راهبى رسیدم و از اسب پیاده شدم و تقاضاى آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتى هستى كه بعضى، بعض دیگر را مى‌كشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهب گفت: واى بر شما در روز قیامت از این كه فرزند پیامبرتان را بكشید و زن‌ها و بچه‌هایش را اسیر كنید. گفتم: آیا ما مرتكب این عمل مى‌شویم؟گفت: آرى، و در آن وقت، زمین و آسمان ضجه مى‌كند و قاتلش چندان در دنیا نمى‌ماند تا شخصى خروج مى‌كند و انتقام او را مى‌گیرد. آنگاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا مى‌بینم. گفتم: پناه بر خدا! كه من قاتل او باشم. گفت: اگر تو هم نباشى یكى از نزدیكان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیه السلام از فرعون و هامان بیشتر است، آن گاه در را بست. كامل مى‌گوید سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم، وقتى جریان را براى پدرت نقل كردم، گفت: راهب راست مى‌گوید. آنگاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده كه پسرش قاتل فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. سرنوشت او: ابوعمره، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد. فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد. جسد عمرسعد بعد از قتل، به زودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه حرمله از قبيله بنی اسد و یكی از فرماندهان سواران عمر سعد در كربلا بود، او فرمانده كمان داران در روز عاشورا بود. جنایات او: عبدالله اصغر علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام را در آغوش امام حسين عليه السلام به شهادت رساند در حالی که عبدالله بن حسن علیه السلام در حالت بيهوشی بود آن بزرگوار را نشانه گرفت و با پرتاب تير آن کودک يازده ساله را در آغوش امام حسين عليه‏السلام به شهادت رساند. نشانه گرفتن گلوی مبارک حضرت علی اصغر علیه السلام با تير سه شعبه و به شهادت رساندن ایشان. در شهادت عباس بن علی علیه السلام نقش داشت و حامل سر ايشان به كوفه بود. زدن تير به قلب مبارک امام حسين عليه السلام كه امام آن تير را از پشت خود كشيد. ملاحظات: حرمله هنگامی كه به دست مختار اسير گشت به مختار گفت: اكنون كه می خواهی مرا بكشی بگذار كارهای خودم را بگويم. من سه تير سه شعبه داشتم و آن ها را با زهر آميخته كرده بودم. با يكی گلوی علی اصغر علیه السلام را دريدم، با دیگری قلب امام حسين علیه السلام را و با تیر دیگر چشمان حضرت عباس علیه السلام را. سرنوشت او: او به دست مختار اسير شد. مختار دستور داد اول دو دستش را قطع كنيد سپس فرياد زد دو پايش را قطع كنيد. جسد بی دست و پای حرمله در خون كثيفش غوطه می خورد كه باز مختار صدا زد آتش، آتش و او را آتش زدند. به روايتی گفته اند مختار او را هدف تير های زهرآگين قرار داد تا كشته شود. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعن 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه ابوحفص عبیدالله بن زیاد، در سال 33 یا 39 هجری به دنیا آمد. پدرش، زیاد بن اَبیه بود که داستان تغییر یافتن نسب او و الحاقش به ابوسفیان توسط معاویه، مشهور است. مادر عبیدالله نیز زن مجوسی به نام مرجانه، فرزند یکی از پادشاهان فارس بود که از زیاد، جدا شد و با مردی کافر به نام شیرویه ازدواج کرد و عبیدالله در خانه او پرورش یافت. جنایاتش: در حادثه كربلا، همه جنايت‌ها، به دستور مستقيم عبيدالله تحقق يافت، چنان ‌كه پس از يزيد، بيشترين نقش را در اين فاجعه دردناک داشت. او پس از واقعه كربلا نيز در كمال سفاكی، اعتراض‌های عراقيان را سركوب نمود؛ اما سرانجام و پس از مرگ یزید، در حالی که بر حسب نقل، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان با وضعی فجیع در زندان او بودند، در برابر نافرمانی و شورش بصریان، تاب نیاورد و ذلیلانه فرار کرد. ابونعیم فضل بن دکین گفته: گفته‌اند که عبیدالله بن زیاد، وقتی امام حسین علیه السلام را کشت، 28 ساله بود، بنابراین، او در سال 33 هجری، به دنیا آمده است. سرنوشت او: زید ابن ارقم گوید: وقتی سر امام حسین علیه السلام را در دست داشت، دستش لرزید سر مبارک امام حسین علیه السلام بر زانوی او افتاد. یک قطره خون تازه از آن چکید. آن قطره رانش را سوراخ کرد و هرگز بهبود نیافت و همواره محل آن عفونی و بد بو بود. از همین رو عبیداله به همراه خود عطر داشت تا کسی بوی گند تعفن بوی زخم پایش پی نبرد. ابراهیم فرمانده دلیر و شجاع سپاه مختار وی را به همراه بسیاری از سپاه اش اسیر کرد و خود دستور داد پاهای ابن زیاد را با آتش بسوزاند. سپس خنجر خود را برداشت و از گوشت های ابن زیاد می برید و بصورت نیمه پخته بخورد ابن زیاد می داد و هرگاه امتناع از خوردن می کرد خنجر بر بدنش فرو می برد. در پایان سر او را گوش تا گوش برید و جسدش را آتش زد و سر او را نزد مختار فرستاد. مختار سر ابن زیاد و دیگر قاتلان را به مدینه نزد محمد ابن حنفیه و امام سجاد علیه السلام فرستاد. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمر بن ذی‌الجوشن فردی از طایفه بنی کلاب بوده. برای وی اسامی دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. از آن جهت پدر او را ذى الجوشن (صاحب دو زره و جوشن) مىگفتند که در جنگ ها از دو زره روی هم استفاده می کرد. او نخست از یاران علی بن ابیطالب علیه السلام در جنگ صفین بوده است. ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت. سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت؛ از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی علیه السلام، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی علیه السلام حاضر شده که یا برگردد و یا با او بيعت كنند عبیدالله حاکم کوفه نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی علیه السلام خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمر بن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از امام حسین علیه السلام بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر این کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود. در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه اماممان نشست و با 12 ضربه شمشیر سر ایشان را از تن جدا کرد. در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمر بن سعد، سرهای کشته‌های سپاه امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای کشته‌ها را مجدداً به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. سرنوشت او: ابوعمره، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگدکوب کرد. سپس مختار دستور داد سر شمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود. نکته: طایفه شمر هم اکنون در عراق سکونت دارند. این طایفه که با نام الوهب در شهر رقه، زندگی عشیره ای دارند، در آغاز سال ۲۰۱۴ میلادی، پس از تصرف مناطق شرق عراق، به دست گروهی از القاعده به نام دولت اسلامی عراق و شام ( داعش )، با فرمانده و امیر ایشان ابوبکر البغدادی بیعت کردند و عملا در صف مخالفین دولت و ملت عراق قرار گرفتند. 📚مشرق نیوز بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 (حیاة)_حضرمی نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند جنایات : روز ، پس از حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت های او بر پیکر مقدسش حمله کردند. ، اقدام به کردن امام حسین علیه السلام نمود او تنها امام را کرد و پوشید، در حالی که در آن بیشتر از 110 و پارگی از و و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند. وقتی امام علیه السلام شهید شدند، (لعنة الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که: چه کسی داوطلب می شود که بر حسین علیه السلام با ؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند. آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که و آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد لعنت الله علیه رفتند و اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید: در نسب آنها دیدیم که همگی بودند. ملاحظات : اسحاق بعد از این لباس امام به مرض مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت سرنوشت او : در زمان ، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به بست و دستور داد آنقدر اسب بر بدن آنها تاختند تا شدند 📚منابع : نفس‌المهموم ترجمه کامل ابن اثیر، خلیلی تاریخ طبری منتهی‌الامال ابصار العین موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری،نفس المهموم , کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه پدرش: سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و قریش بود و با مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی قبیله‌ای داشت. مدت سه سال حاکم کوفه شد و از اعضای شورای شش نفره‌ای بود که برای تعیین خلیفه از جانب عمر انتخاب شده بودند. مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ عمر بن خطاب و یا در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته‌اند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن عثمان، پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه حجر بن عدی گواهی داد و این گواهی زمینه‌ساز شهادت حجر به ‌دست معاویه شد. جنایاتش: عمر بن سعد از طرف ابن زیاد مأموریت یافت که حسین پسر علی علیه السلام و همراهانش را به قتل برساند. عمر پسر سعد، کاروان حسین را از آب رودخانه محروم کرد. مذاکرات عمر پسر سعد با امام حسین علیه السلام به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم ۶۱ هجری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یارانش را کشت صبح عاشورا بعد از آن كه وساطت‌ها، درخواست‌ها و مواعظ، سودى نبخشید و وقوع جنگ حتمى شد عمر سعد جلو آمد و اولین تیر را به سوى لشكر حسینى پرتاب كرد و گفت: نزد عبیداللّه گواهى دهید مـن اول كسى بودم كه تیر را پرتاب كردم. آنگاه، باران تیرها به طرف سپاه حسینى سرازیر شد. در آخرین لحظات پایانى حادثه كربلا كه سیدالشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه افتاده بود، هر كس با هر وسیله‌اى كه در اختیار داشت به امام حسین علیه السلام حمله مى‌كرد تا آن كه سنان تیرى را به طرف حضرت پرتاب كرد. تیر به گلوى حضرت قرار گرفت و از اسب بر زمین افتاد. عمر سعد به شخصى كه در سمت راستش ایستاده بود گفت از اسب پیاده شو و حسین را راحت كن. خولى جلو آمد ولى وحشت او را گرفت و برگشت تا این كه سنان بن انس نخعى سر مبارک حضرت را از تن جدا كرد. این جا خبر غیبی امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد كه: ای انس فرزندت قاتل فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. ملاحظات: بعد از پیشنهاد فرماندهى لشگر از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد، وى در قبول این منصب با افرادى مشورت كرد از جمله با یكى از دوستان قدیمى پدرش به نام كامل. كامل در پاسخ عمر بن سعد گفت: واى بر تو! مى‌خواهى حسین علیه السلام را بكشى؟ اگر تمام دنیا را به من بدهند كه یكى از امت پیامبر را بكشم، چنین نخواهم كرد، چه برسد به كشتن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله. عمر سعد گفت: اگر حسین را بكشم بر هفتاد هزار سرباز سواره، امیر خواهم بود. كامل وقتى دید كه به قتل امام حسین علیه السلام مصمم است از گذشته خبرى را به این صورت براى او نقل كرد: با پدرت سعد به سوى شام مسافرت مى‌رفتیم كه من به خاطر كند روى از آنان عقب افتادم و تشنه شدم. به دیر راهبى رسیدم و از اسب پیاده شدم و تقاضاى آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتى هستى كه بعضى، بعض دیگر را مى‌كشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهب گفت: واى بر شما در روز قیامت از این كه فرزند پیامبرتان را بكشید و زن‌ها و بچه‌هایش را اسیر كنید. گفتم: آیا ما مرتكب این عمل مى‌شویم؟گفت: آرى، و در آن وقت، زمین و آسمان ضجه مى‌كند و قاتلش چندان در دنیا نمى‌ماند تا شخصى خروج مى‌كند و انتقام او را مى‌گیرد. آنگاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا مى‌بینم. گفتم: پناه بر خدا! كه من قاتل او باشم. گفت: اگر تو هم نباشى یكى از نزدیكان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیه السلام از فرعون و هامان بیشتر است، آن گاه در را بست. كامل مى‌گوید سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم، وقتى جریان را براى پدرت نقل كردم، گفت: راهب راست مى‌گوید. آنگاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده كه پسرش قاتل فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. سرنوشت او: ابوعمره، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد. فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد. جسد عمرسعد بعد از قتل، به زودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه حرمله از قبيله بنی اسد و یكی از فرماندهان سواران عمر سعد در كربلا بود، او فرمانده كمان داران در روز عاشورا بود. جنایات او: عبدالله اصغر علیه السلام فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام را در آغوش امام حسين عليه السلام به شهادت رساند در حالی که عبدالله بن حسن علیه السلام در حالت بيهوشی بود آن بزرگوار را نشانه گرفت و با پرتاب تير آن کودک يازده ساله را در آغوش امام حسين عليه‏السلام به شهادت رساند. نشانه گرفتن گلوی مبارک حضرت علی اصغر علیه السلام با تير سه شعبه و به شهادت رساندن ایشان. در شهادت عباس بن علی علیه السلام نقش داشت و حامل سر ايشان به كوفه بود. زدن تير به قلب مبارک امام حسين عليه السلام كه امام آن تير را از پشت خود كشيد. ملاحظات: حرمله هنگامی كه به دست مختار اسير گشت به مختار گفت: اكنون كه می خواهی مرا بكشی بگذار كارهای خودم را بگويم. من سه تير سه شعبه داشتم و آن ها را با زهر آميخته كرده بودم. با يكی گلوی علی اصغر علیه السلام را دريدم، با دیگری قلب امام حسين علیه السلام را و با تیر دیگر چشمان حضرت عباس علیه السلام را. سرنوشت او: او به دست مختار اسير شد. مختار دستور داد اول دو دستش را قطع كنيد سپس فرياد زد دو پايش را قطع كنيد. جسد بی دست و پای حرمله در خون كثيفش غوطه می خورد كه باز مختار صدا زد آتش، آتش و او را آتش زدند. به روايتی گفته اند مختار او را هدف تير های زهرآگين قرار داد تا كشته شود. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعن 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه ابوحفص عبیدالله بن زیاد، در سال 33 یا 39 هجری به دنیا آمد. پدرش، زیاد بن اَبیه بود که داستان تغییر یافتن نسب او و الحاقش به ابوسفیان توسط معاویه، مشهور است. مادر عبیدالله نیز زن مجوسی به نام مرجانه، فرزند یکی از پادشاهان فارس بود که از زیاد، جدا شد و با مردی کافر به نام شیرویه ازدواج کرد و عبیدالله در خانه او پرورش یافت. جنایاتش: در حادثه كربلا، همه جنايت‌ها، به دستور مستقيم عبيدالله تحقق يافت، چنان ‌كه پس از يزيد، بيشترين نقش را در اين فاجعه دردناک داشت. او پس از واقعه كربلا نيز در كمال سفاكی، اعتراض‌های عراقيان را سركوب نمود؛ اما سرانجام و پس از مرگ یزید، در حالی که بر حسب نقل، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان با وضعی فجیع در زندان او بودند، در برابر نافرمانی و شورش بصریان، تاب نیاورد و ذلیلانه فرار کرد. ابونعیم فضل بن دکین گفته: گفته‌اند که عبیدالله بن زیاد، وقتی امام حسین علیه السلام را کشت، 28 ساله بود، بنابراین، او در سال 33 هجری، به دنیا آمده است. سرنوشت او: زید ابن ارقم گوید: وقتی سر امام حسین علیه السلام را در دست داشت، دستش لرزید سر مبارک امام حسین علیه السلام بر زانوی او افتاد. یک قطره خون تازه از آن چکید. آن قطره رانش را سوراخ کرد و هرگز بهبود نیافت و همواره محل آن عفونی و بد بو بود. از همین رو عبیداله به همراه خود عطر داشت تا کسی بوی گند تعفن بوی زخم پایش پی نبرد. ابراهیم فرمانده دلیر و شجاع سپاه مختار وی را به همراه بسیاری از سپاه اش اسیر کرد و خود دستور داد پاهای ابن زیاد را با آتش بسوزاند. سپس خنجر خود را برداشت و از گوشت های ابن زیاد می برید و بصورت نیمه پخته بخورد ابن زیاد می داد و هرگاه امتناع از خوردن می کرد خنجر بر بدنش فرو می برد. در پایان سر او را گوش تا گوش برید و جسدش را آتش زد و سر او را نزد مختار فرستاد. مختار سر ابن زیاد و دیگر قاتلان را به مدینه نزد محمد ابن حنفیه و امام سجاد علیه السلام فرستاد. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمر بن ذی‌الجوشن فردی از طایفه بنی کلاب بوده. برای وی اسامی دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. از آن جهت پدر او را ذى الجوشن (صاحب دو زره و جوشن) مىگفتند که در جنگ ها از دو زره روی هم استفاده می کرد. او نخست از یاران علی بن ابیطالب علیه السلام در جنگ صفین بوده است. ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت. سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت؛ از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی علیه السلام، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی علیه السلام حاضر شده که یا برگردد و یا با او بيعت كنند عبیدالله حاکم کوفه نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی علیه السلام خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمر بن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از امام حسین علیه السلام بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر این کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود. در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه اماممان نشست و با 12 ضربه شمشیر سر ایشان را از تن جدا کرد. در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمر بن سعد، سرهای کشته‌های سپاه امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای کشته‌ها را مجدداً به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. سرنوشت او: ابوعمره، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگدکوب کرد. سپس مختار دستور داد سر شمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود. نکته: طایفه شمر هم اکنون در عراق سکونت دارند. این طایفه که با نام الوهب در شهر رقه، زندگی عشیره ای دارند، در آغاز سال ۲۰۱۴ میلادی، پس از تصرف مناطق شرق عراق، به دست گروهی از القاعده به نام دولت اسلامی عراق و شام ( داعش )، با فرمانده و امیر ایشان ابوبکر البغدادی بیعت کردند و عملا در صف مخالفین دولت و ملت عراق قرار گرفتند. 📚مشرق نیوز بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 (حیاة)_حضرمی نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند جنایات : روز ، پس از حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت های او بر پیکر مقدسش حمله کردند. ، اقدام به کردن امام حسین علیه السلام نمود او تنها امام را کرد و پوشید، در حالی که در آن بیشتر از 110 و پارگی از و و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند. وقتی امام علیه السلام شهید شدند، (لعنة الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که: چه کسی داوطلب می شود که بر حسین علیه السلام با ؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند. آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که و آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد لعنت الله علیه رفتند و اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید: در نسب آنها دیدیم که همگی بودند. ملاحظات : اسحاق بعد از این لباس امام به مرض مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت سرنوشت او : در زمان ، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به بست و دستور داد آنقدر اسب بر بدن آنها تاختند تا شدند 📚منابع : نفس‌المهموم ترجمه کامل ابن اثیر، خلیلی تاریخ طبری منتهی‌الامال ابصار العین موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری،نفس المهموم , کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
هدایت شده از حرم
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه پدرش: سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و قریش بود و با مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی قبیله‌ای داشت. مدت سه سال حاکم کوفه شد و از اعضای شورای شش نفره‌ای بود که برای تعیین خلیفه از جانب عمر انتخاب شده بودند. مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ عمر بن خطاب و یا در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته‌اند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن عثمان، پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه حجر بن عدی گواهی داد و این گواهی زمینه‌ساز شهادت حجر به ‌دست معاویه شد. جنایاتش: عمر بن سعد از طرف ابن زیاد مأموریت یافت که حسین پسر علی علیه السلام و همراهانش را به قتل برساند. عمر پسر سعد، کاروان حسین را از آب رودخانه محروم کرد. مذاکرات عمر پسر سعد با امام حسین علیه السلام به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم ۶۱ هجری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یارانش را کشت صبح عاشورا بعد از آن كه وساطت‌ها، درخواست‌ها و مواعظ، سودى نبخشید و وقوع جنگ حتمى شد عمر سعد جلو آمد و اولین تیر را به سوى لشكر حسینى پرتاب كرد و گفت: نزد عبیداللّه گواهى دهید مـن اول كسى بودم كه تیر را پرتاب كردم. آنگاه، باران تیرها به طرف سپاه حسینى سرازیر شد. در آخرین لحظات پایانى حادثه كربلا كه سیدالشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه افتاده بود، هر كس با هر وسیله‌اى كه در اختیار داشت به امام حسین علیه السلام حمله مى‌كرد تا آن كه سنان تیرى را به طرف حضرت پرتاب كرد. تیر به گلوى حضرت قرار گرفت و از اسب بر زمین افتاد. عمر سعد به شخصى كه در سمت راستش ایستاده بود گفت از اسب پیاده شو و حسین را راحت كن. خولى جلو آمد ولى وحشت او را گرفت و برگشت تا این كه سنان بن انس نخعى سر مبارک حضرت را از تن جدا كرد. این جا خبر غیبی امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد كه: ای انس فرزندت قاتل فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. ملاحظات: بعد از پیشنهاد فرماندهى لشگر از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد، وى در قبول این منصب با افرادى مشورت كرد از جمله با یكى از دوستان قدیمى پدرش به نام كامل. كامل در پاسخ عمر بن سعد گفت: واى بر تو! مى‌خواهى حسین علیه السلام را بكشى؟ اگر تمام دنیا را به من بدهند كه یكى از امت پیامبر را بكشم، چنین نخواهم كرد، چه برسد به كشتن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله. عمر سعد گفت: اگر حسین را بكشم بر هفتاد هزار سرباز سواره، امیر خواهم بود. كامل وقتى دید كه به قتل امام حسین علیه السلام مصمم است از گذشته خبرى را به این صورت براى او نقل كرد: با پدرت سعد به سوى شام مسافرت مى‌رفتیم كه من به خاطر كند روى از آنان عقب افتادم و تشنه شدم. به دیر راهبى رسیدم و از اسب پیاده شدم و تقاضاى آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتى هستى كه بعضى، بعض دیگر را مى‌كشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهب گفت: واى بر شما در روز قیامت از این كه فرزند پیامبرتان را بكشید و زن‌ها و بچه‌هایش را اسیر كنید. گفتم: آیا ما مرتكب این عمل مى‌شویم؟گفت: آرى، و در آن وقت، زمین و آسمان ضجه مى‌كند و قاتلش چندان در دنیا نمى‌ماند تا شخصى خروج مى‌كند و انتقام او را مى‌گیرد. آنگاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا مى‌بینم. گفتم: پناه بر خدا! كه من قاتل او باشم. گفت: اگر تو هم نباشى یكى از نزدیكان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیه السلام از فرعون و هامان بیشتر است، آن گاه در را بست. كامل مى‌گوید سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم، وقتى جریان را براى پدرت نقل كردم، گفت: راهب راست مى‌گوید. آنگاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده كه پسرش قاتل فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. سرنوشت او: ابوعمره، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد. فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد. جسد عمرسعد بعد از قتل، به زودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه ابوحفص عبیدالله بن زیاد، در سال 33 یا 39 هجری به دنیا آمد. پدرش، زیاد بن اَبیه بود که داستان تغییر یافتن نسب او و الحاقش به ابوسفیان توسط معاویه، مشهور است. مادر عبیدالله نیز زن مجوسی به نام مرجانه، فرزند یکی از پادشاهان فارس بود که از زیاد، جدا شد و با مردی کافر به نام شیرویه ازدواج کرد و عبیدالله در خانه او پرورش یافت. جنایاتش: در حادثه كربلا، همه جنايت‌ها، به دستور مستقيم عبيدالله تحقق يافت، چنان ‌كه پس از يزيد، بيشترين نقش را در اين فاجعه دردناک داشت. او پس از واقعه كربلا نيز در كمال سفاكی، اعتراض‌های عراقيان را سركوب نمود؛ اما سرانجام و پس از مرگ یزید، در حالی که بر حسب نقل، چهار هزار و پانصد نفر از شیعیان با وضعی فجیع در زندان او بودند، در برابر نافرمانی و شورش بصریان، تاب نیاورد و ذلیلانه فرار کرد. ابونعیم فضل بن دکین گفته: گفته‌اند که عبیدالله بن زیاد، وقتی امام حسین علیه السلام را کشت، 28 ساله بود، بنابراین، او در سال 33 هجری، به دنیا آمده است. سرنوشت او: زید ابن ارقم گوید: وقتی سر امام حسین علیه السلام را در دست داشت، دستش لرزید سر مبارک امام حسین علیه السلام بر زانوی او افتاد. یک قطره خون تازه از آن چکید. آن قطره رانش را سوراخ کرد و هرگز بهبود نیافت و همواره محل آن عفونی و بد بو بود. از همین رو عبیداله به همراه خود عطر داشت تا کسی بوی گند تعفن بوی زخم پایش پی نبرد. ابراهیم فرمانده دلیر و شجاع سپاه مختار وی را به همراه بسیاری از سپاه اش اسیر کرد و خود دستور داد پاهای ابن زیاد را با آتش بسوزاند. سپس خنجر خود را برداشت و از گوشت های ابن زیاد می برید و بصورت نیمه پخته بخورد ابن زیاد می داد و هرگاه امتناع از خوردن می کرد خنجر بر بدنش فرو می برد. در پایان سر او را گوش تا گوش برید و جسدش را آتش زد و سر او را نزد مختار فرستاد. مختار سر ابن زیاد و دیگر قاتلان را به مدینه نزد محمد ابن حنفیه و امام سجاد علیه السلام فرستاد. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمر بن ذی‌الجوشن فردی از طایفه بنی کلاب بوده. برای وی اسامی دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. از آن جهت پدر او را ذى الجوشن (صاحب دو زره و جوشن) مىگفتند که در جنگ ها از دو زره روی هم استفاده می کرد. او نخست از یاران علی بن ابیطالب علیه السلام در جنگ صفین بوده است. ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت. سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت؛ از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی علیه السلام، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی علیه السلام حاضر شده که یا برگردد و یا با او بيعت كنند عبیدالله حاکم کوفه نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی علیه السلام خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمر بن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از امام حسین علیه السلام بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر این کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود. در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه اماممان نشست و با 12 ضربه شمشیر سر ایشان را از تن جدا کرد. در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمر بن سعد، سرهای کشته‌های سپاه امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای کشته‌ها را مجدداً به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. سرنوشت او: ابوعمره، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگدکوب کرد. سپس مختار دستور داد سر شمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود. نکته: طایفه شمر هم اکنون در عراق سکونت دارند. این طایفه که با نام الوهب در شهر رقه، زندگی عشیره ای دارند، در آغاز سال ۲۰۱۴ میلادی، پس از تصرف مناطق شرق عراق، به دست گروهی از القاعده به نام دولت اسلامی عراق و شام ( داعش )، با فرمانده و امیر ایشان ابوبکر البغدادی بیعت کردند و عملا در صف مخالفین دولت و ملت عراق قرار گرفتند. 📚مشرق نیوز بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه شمر بن فرط ضیابی کلابی معروف به شمر بن ذی‌الجوشن فردی از طایفه بنی کلاب بوده. برای وی اسامی دیگرى چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. از آن جهت پدر او را ذى الجوشن (صاحب دو زره و جوشن) مىگفتند که در جنگ ها از دو زره روی هم استفاده می کرد. او نخست از یاران علی بن ابیطالب علیه السلام در جنگ صفین بوده است. ولی با گذشت زمان در لشکر خوارج قرار گرفت و در واقعه عاشورا در لشکر عبیدالله بن زیاد قرار گرفت. سال ۶۱ هجری قمری که حرکت حسین بن علی علیه السلام به سمت عراق شد، شمر اخبار این حرکت را دقیقاً پیگیری می‌کرد. در تاریخ این واقعه، شمربن ذی الجوشن در چند جا نقش اساسی داشت؛ از جمله افرادی بود که عبیدالله بن زیاد حاکم کوفه، او را برای پراکنده کردن مردم کوفه از اطراف مسلم بن عقیل، یار حسین بن علی علیه السلام، به دارالاماره فرستاد. زمانی که عمر بن سعد، فرمانده لشکر کوفه در نامه‌ای برای حاکم کوفه نوشت که حسین بن علی علیه السلام حاضر شده که یا برگردد و یا با او بيعت كنند عبیدالله حاکم کوفه نظر داد که باید پذیرفت ولی وقتی شمر از این نامه مطلع شد، او را منع کرد و گفت که اگر حسین بن علی علیه السلام خود را تسلیم نکند و برود، بعداً قدرتمند می‌شود پس بهتر است نگذارید برود. عبیدالله هم نظر شمر را قبول کرد، او را فرمانده سپاه با ۴۰۰۰ جنگجو کرد و همراه با نامه‌ای به طرف عمر بن سعد فرمانده کوفه در کربلا فرستاد، تا از امام حسین علیه السلام بخواهد که یا تسلیم شود و یا به جنگ تن در دهد و به دنبال این نامه، گفت ای عمر سعد، اگر این کار را انجام نمی‌دهی از لشکر ما کناره بگیر و لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار. در روز عاشورا او فرمانده پیاده‌های لشکر کوفه بود. در آخرین ساعتهای روز دهم محرم، زمانی که حسین بن علی علیه السلام جراحت‌های زیادی در سر و بدن داشت، شمر، با چکمه و خنجر برهنه بر سینه اماممان نشست و با 12 ضربه شمشیر سر ایشان را از تن جدا کرد. در میان مورخین اتفاق نظر است که کسی که به فرمان عمر بن سعد، سرهای کشته‌های سپاه امام حسین علیه السلام را نزد ابن زیاد برد، او بود و از طرف ابن زیاد هم، سرهای کشته‌ها را مجدداً به همراه چند نفر دیگر، نزد یزید حاکم وقت شام برد. سرنوشت او: ابوعمره، از فرماندهان سپاه مختار به تعقیب شمر رفت و طی یک روز درگیری مسلحانه او را زخمی و اسیر کرده و به نزد مختار آورد مختار دستور داد او را گردن زدند و جسد او در یک دیگ روغن جوشیده افکندند و یکی از اطرافیان مختار شمر را با پای خود لگدکوب کرد. سپس مختار دستور داد سر شمر و یارانش را در میدان مقابل مسجد کوفه بر نیزه نصب کنند تا موجب عبرت دیگران شود. نکته: طایفه شمر هم اکنون در عراق سکونت دارند. این طایفه که با نام الوهب در شهر رقه، زندگی عشیره ای دارند، در آغاز سال ۲۰۱۴ میلادی، پس از تصرف مناطق شرق عراق، به دست گروهی از القاعده به نام دولت اسلامی عراق و شام ( داعش )، با فرمانده و امیر ایشان ابوبکر البغدادی بیعت کردند و عملا در صف مخالفین دولت و ملت عراق قرار گرفتند. 📚مشرق نیوز بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت 📚نفس‌المهموم 📚ترجمه کامل ابن اثیر 📚تاریخ طبری 📚منتهی‌الامال 📚ابصار العین 📚موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری، نفس المهموم، کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر ✨یا علی✨
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 (حیاة)_حضرمی نام پدرش را حریه، یحیی و حویه، نیز گفته اند جنایات : روز ، پس از حسین بن علی علیه السلام، لشگر عمربن سعد به جهت های او بر پیکر مقدسش حمله کردند. ، اقدام به کردن امام حسین علیه السلام نمود او تنها امام را کرد و پوشید، در حالی که در آن بیشتر از 110 و پارگی از و و شمشیر بود. اگرچه این عدد را به اختلاف ذکر کرده اند. وقتی امام علیه السلام شهید شدند، (لعنة الله علیه) در بین یارانش فریاد زد که: چه کسی داوطلب می شود که بر حسین علیه السلام با ؟ او، (اسحاق حضرمی) با چند نفر دیگر حاضر بر اینکار شدند. آمد و با اسب خویش بر بدن امام علیه السلام تاخت، چندان که و آنحضرت درهم شکست؛ و بعد هم به اتفاق دیگر جانیان، نزد لعنت الله علیه رفتند و اندکی از او گرفتند. ابوعمر زاهد می گوید: در نسب آنها دیدیم که همگی بودند. ملاحظات : اسحاق بعد از این لباس امام به مرض مبتلا شد و موی سر و رویش ریخت سرنوشت او : در زمان ، او و دوستانش را گرفت و دست و پایشان را به بست و دستور داد آنقدر اسب بر بدن آنها تاختند تا شدند 📚منابع : نفس‌المهموم ترجمه کامل ابن اثیر، خلیلی تاریخ طبری منتهی‌الامال ابصار العین موسوعه الامام الحسین به نقل از: عمادالدین طبری،نفس المهموم , کامل بهائی، لهوف، ارشاد و بسیاری منابع دیگر
🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃🌴🌸🍃 هر روز معرفی یکی از 30 نفر از ملعون ترین و خبیث ترین نفراتی که در واقعه کربلا بیشترین ظلم را به امام حسین علیه السلام و یاران و اهل بیتش وارد کردند👇👇 لعنت الله علیه پدرش: سعد بن ابی وقاص از طایفه بنی زهره و قریش بود و با مادر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خویشاوندی قبیله‌ای داشت. مدت سه سال حاکم کوفه شد و از اعضای شورای شش نفره‌ای بود که برای تعیین خلیفه از جانب عمر انتخاب شده بودند. مورخان سال تولد عمر بن سعد را سال مرگ عمر بن خطاب و یا در دوران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم دانسته‌اند. عمر بن سعد بعد از کشته شدن عثمان، پدرش را تشویق کرد تا ادعای خلافت کند، اما پدرش این پیشنهاد را رد کرد. او از جمله اشراف کوفه بود که علیه حجر بن عدی گواهی داد و این گواهی زمینه‌ساز شهادت حجر به ‌دست معاویه شد. جنایاتش: عمر بن سعد از طرف ابن زیاد مأموریت یافت که حسین پسر علی علیه السلام و همراهانش را به قتل برساند. عمر پسر سعد، کاروان حسین را از آب رودخانه محروم کرد. مذاکرات عمر پسر سعد با امام حسین علیه السلام به نتیجه نرسید و وی حاضر به بیعت با یزید نشد. لشکر عمر سعد در ۱۰ محرم ۶۱ هجری به حسین و خانواده‌اش حمله کرد و بیش از هفتاد تن از یارانش را کشت صبح عاشورا بعد از آن كه وساطت‌ها، درخواست‌ها و مواعظ، سودى نبخشید و وقوع جنگ حتمى شد عمر سعد جلو آمد و اولین تیر را به سوى لشكر حسینى پرتاب كرد و گفت: نزد عبیداللّه گواهى دهید مـن اول كسى بودم كه تیر را پرتاب كردم. آنگاه، باران تیرها به طرف سپاه حسینى سرازیر شد. در آخرین لحظات پایانى حادثه كربلا كه سیدالشهدا علیه السلام در گودال قتلگاه افتاده بود، هر كس با هر وسیله‌اى كه در اختیار داشت به امام حسین علیه السلام حمله مى‌كرد تا آن كه سنان تیرى را به طرف حضرت پرتاب كرد. تیر به گلوى حضرت قرار گرفت و از اسب بر زمین افتاد. عمر سعد به شخصى كه در سمت راستش ایستاده بود گفت از اسب پیاده شو و حسین را راحت كن. خولى جلو آمد ولى وحشت او را گرفت و برگشت تا این كه سنان بن انس نخعى سر مبارک حضرت را از تن جدا كرد. این جا خبر غیبی امیرالمؤمنین علیه السلام محقق شد كه: ای انس فرزندت قاتل فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم است. ملاحظات: بعد از پیشنهاد فرماندهى لشگر از طرف ابن زیاد به عمر بن سعد، وى در قبول این منصب با افرادى مشورت كرد از جمله با یكى از دوستان قدیمى پدرش به نام كامل. كامل در پاسخ عمر بن سعد گفت: واى بر تو! مى‌خواهى حسین علیه السلام را بكشى؟ اگر تمام دنیا را به من بدهند كه یكى از امت پیامبر را بكشم، چنین نخواهم كرد، چه برسد به كشتن فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله. عمر سعد گفت: اگر حسین را بكشم بر هفتاد هزار سرباز سواره، امیر خواهم بود. كامل وقتى دید كه به قتل امام حسین علیه السلام مصمم است از گذشته خبرى را به این صورت براى او نقل كرد: با پدرت سعد به سوى شام مسافرت مى‌رفتیم كه من به خاطر كند روى از آنان عقب افتادم و تشنه شدم. به دیر راهبى رسیدم و از اسب پیاده شدم و تقاضاى آب نمودم. راهب پرسید: آیا تو از این امتى هستى كه بعضى، بعض دیگر را مى‌كشند؟ گفتم: من از امت مرحومه هستم. راهب گفت: واى بر شما در روز قیامت از این كه فرزند پیامبرتان را بكشید و زن‌ها و بچه‌هایش را اسیر كنید. گفتم: آیا ما مرتكب این عمل مى‌شویم؟گفت: آرى، و در آن وقت، زمین و آسمان ضجه مى‌كند و قاتلش چندان در دنیا نمى‌ماند تا شخصى خروج مى‌كند و انتقام او را مى‌گیرد. آنگاه راهب گفت: تو را با قاتل او آشنا مى‌بینم. گفتم: پناه بر خدا! كه من قاتل او باشم. گفت: اگر تو هم نباشى یكى از نزدیكان تو خواهد بود. عذاب قاتل حسین علیه السلام از فرعون و هامان بیشتر است، آن گاه در را بست. كامل مى‌گوید سوار بر اسب شدم و به رفقا ملحق گردیدم، وقتى جریان را براى پدرت نقل كردم، گفت: راهب راست مى‌گوید. آنگاه پدرت گفت: او هم قبلا راهب را دیده و جریان را از او شنیده كه پسرش قاتل فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم است. سرنوشت او: ابوعمره، فرمانده سپاه مختار به دستور مختار وارد خانه عمرسعد شد و او را میان رختخواب یافت عمرسعد چون قیافه خشمگین فرمانده سپاه مختار را دید به قصد او پی برد خواست از جایش بگریزد که لحاف به پایش پیچید و روی رختخواب افتاد. فرمانده به او مجالی نداد و سر از تنش جدا کرد و سر بریده را نزد مختار برد. جسد عمرسعد بعد از قتل، به زودی دچار کرم و تعفن گردید و مردم می آمدند و او می دیدند. بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر تا قیامت لعنت بر ملعونِ ملعون تا قیامت لعنت