#پس_زمینه😋
#حال_خوب☕️
#دختران_حورایی🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
⃟💐 @harime_hawra ⃟💐
┗━━━━━━━━━┛
ماها رو میگن...😎😅😍
خدا واسه مامان باباهامون
حفظمون کنه🙈😋
خوش بحالشون مارو دارن😄
#دختران_حورایی🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
⃟💐 @harime_hawra ⃟💐
┗━━━━━━━━━┛
رفیق سلام!☺️
راستش داشتم فکر میکردم🤔
ک چجوری منم به ظهور کمک کنم...🙄
چیکار کنم که زودتر اقا بیان و تموم بشه این همه سال سختی و غربت هامون و الان هم این مریضی سخت...😢
گقتم از شما راهنمایی بگیرم🤩
چیکار کنیم بنظرتون؟!🤷♀
#سه_شنبه_عاشقی💚
#دختران_حورایی🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
⃟💐 @harime_hawra ⃟💐
┗━━━━━━━━━┛
چند سال از انقلاب گذشته بود که مرتضی سیگارش را ترک کرد! گفته بود که امام زمان در همه حال ناظر بر اعمال و رفتار ما هستند؛ در این صورت من چطور میتوانم در حضور ایشان سیگار بکشم؟ اینگونه بود که دیگر هرگز لب به سیگار نزد..
(چقد قشنگ اقا رو تو زندگیش حس کرده☺️❤️ )
#سه_شنبه_عاشقی💚
#دختران_حورایی🎀
┈••✾•✨ @harime_hawra✨•✾••┈
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پیشنهاد_دانلود✨🌈
از اون حال دل خوب کنا از اونایی که
لبخند میاد کنار لبت☺️از دیدن محبت بقیه
💫علت حال خوب هم باشیم💫
#سهشنبههای_عاشقی💚
#دختران_حورایی🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━━┓
⃟💐 @harime_hawra ⃟💐
┗━━━━━━━━━┛
اینجوری تو هرلحظه یه ادم موفقی👏✨
موفقیت به نمره نیست☺️
به تلاش و انجام وظیفه س💪
پس...✌️
بی استرس پیش به سوی موفقیت😘🌈
#تسلط_بر_سختیها😎
#درسخوان📚
#دختران_حورایی🎀
♡ (\(\
(„• ֊ •„) ♡
┏━∪∪━━━━━┓
⃟💐@harime_hawra ⃟💐
┗━━━━━━━━┛
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🎗#بدون_تو_هرگز ۶۳
📢‼️ این داستان واقعی است !!
بغض عميقي راه گلوم رو سد کرد😭. دستش بين موهام حرکت مي کرد و من بي
اختيار، اشک 💧مي ريختم. غم غربت و تنهايي، فشار 😩و سختي کار و اين حس دورافتادگي
و حذف شدن از بين افرادي که با همه وجود دوست💞 شون داشتم
- خيلي سخت بود😥؟
- چي؟
- زندگي توي غربت
سکوت عميقي فضا رو پر کرد. قدرت💪 حرف زدن نداشتم و چشم👁 هام رو بستم؛ حتی با
چشم هاي بسته... نگاه مادرم رو حس مي کردم.
- خيلي شبيه علي شدي🙂. اون هم، همه سختي ها و غصه ها رو توي خودش نگه مي
داشت بقيه شريک شادي 🥳هاش بودن؛ حتی وقتي ناراحت😔 بود مي خنديد😆 که مبادا
بقيه ناراحت نشن...
اون موقع ها جوون بودم؛ اما الان مي تونم حتي از پشت اين چشم 👁هاي بسته حس
دختر کوچولوم رو ببينم.
ناخودآگاه با اون چشم هاي خيس خنده ام ☺️گرفت. دختر کوچولو...
چشم👀 هام رو که باز کردم دايسون اومد جلوي نظرم. با ناراحتي،😞 دوباره بستم شون...
- کاش واقعا شبيه بابا بودم. اون خيلي آروم و مهربون😊 بود، چشم هر کي بهش مي
افتاد جذب اخلاقش مي شد؛ ولي من اينطوري نيستم😟. اگر آدم ها رو از خدا دور نکنم
نمي تونم اونها رو به خدا نزديک کنم. من خيلي با بابا فاصله دارم و ازش عقب ترم... 😓
خيلي...
سرم رو از روي پاي مادرم 👩بلند کردم و رفتم وضو بگيرم... اون لحظات، به شدت دلم
گرفته بود و مي سوخت.😖.. دلم براي پدرم تنگ شده بود و داشتم کم کم از بين خانواده
ام هم حذف مي شدم.😭 علت رفتنم رو هم نمي فهميدم و جواب استخاره رو درک نمي
کردم.🙃
"و اراده ما بر اين است که بر ستمديدگان نعمت بخشيم و آنان را پيشوايان و وارثان بر
روي زمين🌍 قرار دهيم"
زمان🕰 به سرعت برق و باد سپري شد... لحظات برگشت به زحمت خودم رو کنترل
کردم😫. نمي خواستم جلوي مادرم گريه کنم، نمي خواستم مايه درد و رنجش بشم.
هواپيما ✈️که بلند شد مثل عزيز از دست داده ها گريه😭 مي کردم. حدود يک سال و نيم
ديگه هم طي شد؛ ولي دکتر 👨⚕دايسون ديگه مثل گذشته نبود. حالتش با من عادي شده😐
#ادامه_دارد ..
#رمان_بدون_تو_هرگز😍
#به_وقت_رمان💌
#رمان_سرا_دختران_حریم_حورا💫
@harime_hawra💖
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣