eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
173 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌‌ من و دسته‌ام سمت راست و در فاصلۀ هشتصد متری از آن خانه مستقر شدیم، درحالی‌که تیراندازی‌ها در مرکز و اطراف خانه شروع شده بود. در بی‌سیم اعلام شد که بچه‌ها با موفقیت وارد خانه شده‌اند؛ اما لحظه‌ای نگذشت که صدای انفجار مهیبی بلند شد. از دور بچه‌ها را می‌دیدم که دوان‌دوان یا سینه‌خیز به عقب برمی‌گردند. همه چیز بهم ریخته بود، بچه‌هایی که توانسته بودند زنده از آن خانه به عقب برگردند، در گوشه و کنار خاکریز نشسته بودند و گریه می‌کردند، حتی نمی‌دانستیم کدام یک از بچه‌ها نیستند و شهید شده‌اند، من در ارتش افغانستان با چنین صحنه‌هایی مواجه شده بودم اما این اولین برخورد جدی و واقعی بچه‌ها با خشونت و بی رحمی جنگ بود. با ناراحتی و دلگیری گفتند خانه تله‌گذاری شده بود و به محض ورود ما منفجر شد. ‌ *** ‌ مصطفی که اصالتاً اهل افغانستان است، ابتدا از زندگی در احساس غربت می‌کند و برای فرار از این غربت تحمیلی به افغانستان می‌رود و فکر می‌کند در افغانستان گمشدۀ خودش را پیدا می‌کند. او که جز اصالت ذاتی افغان بودن، چیزی از فرهنگ و رسوم آنان درک نکرده، آنجا هم گرفتار غربت شده و برای فرار از این غربت عازم ارتش افغانستان می‌شود و چهار سال در آن خدمت می‌کند. بعد از مدتی تصمیم می‌گیرد به ایران بازگردد ولی مسیر به‌صورت قانونی بسته است. با تحمل سختی‌های فراوان به‌صورت قاچاقی به ایران می‌رسد و به دیدار خانواده‌اش می‌رود. حالا اینجا بین جوانان افغان ساکن ایران، شوری برای رفتن به کشورهای اروپایی ایجاد شده و مصطفی هم از این میل رفتن بی‌نصیب نیست. مصطفی به ترکیه می‌رود تا از آنجا به‌صورت غیرقانونی به یونان برود، اما ناکام می‌ماند و بعد از دستگیری به افغانستان فرستاده می‌شود. ‌ مصطفی این‌بار به‌صورت قانونی به ایران بازمی گردد و در کنار خانواده‌اش زندگی می‌کند. پس از مدتی با چند مجاهد افغانستانی در سوریه، مسیری برای رفتن به آنجا پیدا کرده و می‌رود تا سرنوشت خودش را رقم بزند. در این راوی ما به فیض نرسیده و برای اولین‌بار است که کسی برای شما از جنگ سوریه می‌گوید. او خاطراتی برای ما می‌گوید که جایی شنیده نشده است. ‌زندگی ، پیشنهاد خوبی برای کسانی است که به بررسی زندگی‌های پر شور و حماسه علاقه دارند. ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌‌‌ «هدف از خلقت چیزی جز قرب و لقاء حضرت‌حق نیست، لذا شناخت راه وصول به این هدف بزرگ برای رسیدن به آن بسیار مهم و ضروری است و برای رسیدن به این راه دو نوع مسیر پیش‌بینی و پیشنهاد شده است، راه نخست، راه بزرگان و علمای اخلاق و برخی کتاب‌های معرفت به استناد آیات و روایت است و راه دوم سلوک با شفاعت اولیای‌خدا و بلای آن‌هاست. اگر راه نخست را همچون عبادت در ایام عادی سال فرض کنیم، راه دوم به منزله شب‌قدر است و راهی کوتاه تر برای رسیدن به لقای پروردگار است، که دعاهایی مانند زیارت عاشورا این راه را هموارتر می‌کنند.» ‌ *** ‌ ضیافت بلا تنظیم متن سخنرانی‌های درباره مقایسه ارکان و مراحل «سیر و سلوک متعارف» و «سیر و سلوک با بلای معصومین(ع)» است که در سال ۱۳۷۷ ارائه شده است و مباحثی مانند «عزم و تصمیم انتخاب معبود»، «محاسبه»، «توبه» و «رجوع الی‌الله»، «سلام به ولی خدا» و «علت عقب ماندن افراد مختلف از قافله عاشورا» را بررسی کرده است. ‌ ایده سلوک با بلای معصوم ایده‌ای بدیع از آیت‌الله میرباقری است که در آن، روش سلوک به صورت کلی به دو نوع تقسیم می شود: روش اول، همان راه متعارف معرفی شده در علم اخلاق است که بر اموری همچون صمت، جوع، سهر، خلوت و ذکر تاکید می کند. روش دوم که ایده نویسنده کتاب است، محور تهذیب اخلاقی را بلا تعریف می‌کند و در ادامه نیز خود بلا را به دو نوع بلای شخص سالک و بلای معصوم تقسیم می نماید. ‌ ‌از نظر نویسنده، سلوک با بلا، انسان را از خطر عجب و ریا حفظ می‌کند ولی بلا نیز تابع ظرفیت وجودی صاحب بلاست. از این رو کاملترین سلوک، همراهی با بلای ولی معصوم به ویژه اعظم بلاها و ابتلائات، یعنی مصیبت (ع) است که ظرف اعظم ابتلاهاست. ‌ ‌این ابتلا اعظم وسائل سلوک به سمت خدای‌متعال و محور تهذیب همه‌ جوامع و همه‌ است. حتی انبیای الهی نیز از این ابتلا بهره برده و به همین واسطه رشد کرده‌اند. در نتیجه و مصیبت سیدالشهدا(ع) باید محور سلوک باشد. ‌ ‌https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌‌ ‌ موهبتی‌ست از طرف خداوند که.... یا نه! شاید هم عذابی‌ست که گاه و بیگاه بر جانِ انسان نازل می‌شود و خواب را از چشمانش می‌رباید؛ همان چشمانی که به قول عرفا دریچۀ بلایند و به قول رضا یزدانی: ‌ چشم‌ها کتاب‌های قلبِ ماست اشک‌ها خطوطِ این کتاب‌هاست این خطوط گاه‌گاه با دواتِ آه... روی صفحۀ نگاهِ ما نوشته می‌شوند هرچه چشم دید، خواست دل... هرچه خواست دل، همان شدیم... گاه اهلِ زمین و گاه اهلِ آسمان شدیم... آی چشم‌های من!حواستان کجاست؟ باز هم دلِ مرا... تا کجای شهر برده‌اید؟ بازهم دل مرا به دستِ که سپرده‌اید؟ البته همیشه هم نمی‌شود تقصیر را گردن عشق و چشم و نگاه انداخت. عشق همیشه هم عذاب نیست؛ عشق گاهی می‌تواند آن‌قدر مقدس باشد که هر چیزی را متحوّل و متبرّک کند؛ حتی را... حتی کلماتِ برآمده از دل را... ‌ ، مقدس‌ترین نوع عشق است که شاعرِ کتاب ، جامی از آن را نوشیده و به آن مبتلا شده و اشعارش را با نام زیبای آن‌ها متبرّک کرده.... پشتِ درِ خانه هیزمِ شعله‌وری آهِ تو نداشت در دلِ شهر اثری ما دربه‌درانِ خانه‌ات نشنیدیم از این درِ بسته روضه‌ی بازتری.... «صَلَّی اللهُ علیکِ یا فاطمه‌الزَّهرا» https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم و انتشارات ‌ ‌ ‌‌‌ همیشه نجیب بود. بی‌اغراق نجابتش ستودنی بود. عفت کلامش، عفت نگاهش، همه در او مشهود بود و از انجام هیچ‌کاری در مسیر خدمت به و نظام اِبایی نداشت. ‌ «برای زِین اَب» کتابی ست که از شهید محمد بلباسی روایت می‌کند. خاطرات در اندازه‌های کوتاه و متوسط و بلند دسته‌بندی شده‌اند. فونت متفاوت ، کار را جذاب‌تر کرده است. ‌ترتیب و چینش خاطرات از بدو تولد تا شهادت ؛نشان از دقت نویسندگان دارد که حوصله ی مخاطب را آرام‌آرام تا پایان کتاب همراهی می‌کند‌. شخصیت چندبعدی ، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده، خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح بودن و البته روحیه جهادی در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می‌شود و می‌فهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی کند، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمی‌شود. در فرازی از کتاب آمده است: بعضی شب‌ها در حیاطِ روبه‌روی می‌‌نشستیم و با هم درس‌های کلاس اخلاق را مباحثه می‌کردیم. به من می‌گفت: «از امام چیزهای دنیایی نخواه! کم هم نخواه! بگو آقاجان، معرفت خودت رو به من بده!» ‌ آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود، چشمانم را بستم و همین‌ها را تکرار کردم، یک‌دفعه یاد چیزی افتادم و گفتم: «راستی محمد! همه از این‌جا برای خودشون کفن خریدن، ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!» ‌ طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش». اصرار کردم که این کار را بکنیم، غمی روی صورتش نشست، چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت و گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش یه بی‌کفن؟!» ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم مترجم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻‌ فصلی بود که برگ‌های درختان شروع به ریزش می‌کردند، اما همه‌چیز همچنان سرشار از نیروی بود. نیروی ماه اوا در عمق شاخه‌های سوخته خودنمایی می‌کرد و در دسته‌های شاخ‌و‌برگ‌های سبز و ترد ریخته می‌شد که به درختان پیر نیروی جوانی و شادابی می‌بخشید. آن روز ماریان و آنژل، توسط مادر «برو» برای شرکت در جشن کلوچه دعوت شده بودند: تکه کلوچه‌ها به خوبی دور هم جمع بودند؛ کلوچه‌های خود مادر برو، ترد و سرشار از لذت بودند، کلوچه‌های ماریان، کمی درشت، محکم و خوشمزه بودند؛ آنژل که می‌خواست استعدادش را به منصهٔ ظهور بگذارد، به نوبهٔ خود تلاشش را می‌کرد. در میان هیاهوی غیرقابل توجیه کودکان برو، کلوچه‌های او به‌رنگ خاکستری در آمدند. ‌ *** ‌ آنژل، نوشتهٔ هانری‌گرویل نویسندهٔ فرانسوی به‌همت در سال ۹۹ به‌چاپ رسید. آنژل، برخواسته از دورانی‌‌ست که در دل اروپا و مهدِ تمدن و فرهنگِ امروزی، زنان حقِ نوشتن با اسم خود را نداشتند و مجبور بودند با اسم مستعار مردانه دست‌ به قلم ببرند. ‌ کتابِ مذکور، روایتی‌ست و کودکانه با توصیف‌های زیبای محو‌کننده با محوریت قهرمان‌های بی‌شمار. آنژل، نخستین از این نویسندهٔ فرانسوی است که در به‌چاپ رسیده است. ‌ ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/