eitaa logo
باشگاه هواداران کتاب
173 دنبال‌کننده
383 عکس
82 ویدیو
0 فایل
ما دور هم جمع شده‌ایم تا خوب بخوانیم😊 باید زیاد مطالعه کنیم تا بدانیم که هیچ نمی‌دانیم📚 ‌zil.ink/havadaranketab ‌ارتباط با ادمین👇 @mohammadmemarbashi
مشاهده در ایتا
دانلود
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ هر نسیمی که نصیب از و ببرد می تواند خبر از مصر به کنعان ببرد آه از که یک‌مرتبه تصمیم گرفت: یوسف از چاه درآورده به زندان ببرد وای بر تلخی فرجام رعیت پسری که بخواهد دلی از یک خان ببرد ماهرویی دل من برده و ترسم این است سُرمه بر چشم کشد، زیره به کرمان ببرد دودلم اینکه بیاید من معمولی را سر و سامان بدهد یا سر و سامان ببرد آنگاه که از درد به خود میپیچد ناگزیر است لبی تا لب قلیان ببرد کوتاه ولی حرف به اندازه‌ی باید این قائله را “آه” به پایان ببرد شب به شب قوچی ازین دهکده کم خواهد شد ماده گرگی دل اگر از سگ چوپان ببرد! ‌ *** ‌ عنوان عجیبی است. چرا !؟ نویسنده‌اش را می‌شناسیم. ست. همان که از گذاشتن واژه‌ها روی هم خانه‌ای برای افکارمان می‌سازد، همان که را اگر مثل دارو، تلخ باشند در معجونی از جملات شیرین به خوردت می‌دهد. همان که کلمات را چون گلوله‌ای به ذهنت شلیک می‌کند؛ وقتی می‌گوید سرمه‌ای، باید چشم بچرخانی میان ابیاتش تا منظورش را بفهمی. ‌ عاشقانه‌ای ساده و بی آلایش است. از سرمۀ چشم معشوق گرفته تا تکاندن سرمه‌ای رنگش. از یعقوب و درد فراق یوسف، تا زلیخا و درد ، از شیری که آهو شده و سایر تمثیلات عاشقانۀ پر شیطنت... ‌ با وجود اینکه این ابیات پر از عشق است، در عین حال طنازی شیرینی، زیرکانه به آن ضمیمه شده است. ‌ خلاصه هم عنوان عجیبی‌ست و هم کتابی‌عجیب! بدون‌اغراق را که باز کنی، تا تمام نشود، نخواهی بست!!! ‌ قطعا برای تزریق در روزهای پر دغدغه پیشنهاد مناسبی است👌🏻 ‌ https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/
باشگاه هواداران کتاب
#معرفی_کتاب @havadaran_ketab
👌🏻📚‌‌‌‌‌ ‌ ‌ ‌کتاب به قلم انتشارات ‌ ‌ ‌ 👇🏻 ‌ یعنی کجای این نشسته و دارد کلمه‌های جد غریبش را زمزمه می‌کند؟ خیلی از فرازهای دعای مرا یاد ناحیه‌ی مقدسه می‌اندازد. عرفه‌ی تمام می‌شود. باران بند می‌آید. خیس خالی‌ام. ابرها پراکنده می‌شوند. مردم گله‌گله دارند قدم می‌زنند. زده‌اند بیرون شاید برای پیدا کردن گل نرگس. ‌ *** ‌ ‌‌"خال سیاه عربی"، نوشته‌ی حامد عسکری، داستان‌نویس جوان و خوش‌ذوق کشور، به همت انتشارات امیرکبیر در سال ۹۹ روانه‌ی بازار نشر شد. خال سیاه عربی، تنها روایت سفر نویسنده نیست، خال سیاه عربی، روایت دلی است پر روضه، در سفر به خانه‌ی خدا و سرزمین پر غصه و قصه‌ی مدینه و مکه؛ ، در این سفر آنچه می‌بیند و روایت می‌کند، فقط شهر و کوه و مسجد و خانه نیست، او روضه‌ها را می‌بیند و حرف‌های ناگفته‌ی تاریخ را می‌شنود، تن رنجور در احد، شرم علی مرتضی از زهرای مرضیه و غم از زخم پدر را روایت می‌کند. ‌ خال سیاه عربی، سفرنامه‌ای داستانی با قلمی روان و صمیمی است که خواننده را دعوت می‌کند بنشیند و روایت دل نویسنده را در کنار روایت چشم نویسنده گوش کند. خال سیاه عربی، سفرنامه‌ی حج حامد عسکری بسیار خواندنی و لذت‌بخش است.👌🏻 https://t.me/havadaran_ketab https://ble.im/havadaran_ketab https://eitaa.com/havadaran_ketab https://www.instagram.com/havadaran_ketab/