eitaa logo
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
2.7هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
2هزار ویدیو
58 فایل
اُدع إلى سبیلِ ربکَ بالحکمةِ والمَوعظةِ الحسنه(نحل.125) ❤️شعار ما: خانواده امن و آرام. مهارت همسرداری تحت اشراف مشاور ازدواج و خانواده: #مهدی_مهدوی نوبت‎دهی مشاوره: (صبورباشید) @Admin_hava گروه تبلیغ: https://eitaa.com/joinchat/2501836925C9798fab0cf
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت نهم آدم ولخرجی نبودم که بخوام هر ماه لباسهای آنچنانی بخرم، همون سالی یکبار خ
🍁 🔴 رمان ســارا پارت دهم یه کم توی گروه و‌کانالام چرخیدم ولی انگار فقط الکی نگاه میکردم تا وقتم بگذره، اصلا نفهمیدم چی دیدم.. دیگه حوصله اونجارو نداشتم از تلگرام اومدم بیرون و گوشی رو گذاشتم رو میزم. رو تختم دراز کشیدم، یه نگاه به لباسم که آویزون کرده بودم، انداختم، لبخند نشست رو لبهام. یه نگاه به ساعت انداختم ‌؛ چهار و نیم بود! وای چرا زمان نمیگذره؟! چشامو بستم که یهو زنگ خونه به صدا درومد! مثل برق گرفته ها از جام بلند شدم سریع لباسامو پوشیدم. یه نگاه تو آینه به خودم کردم، لباسم آبی کم رنگ، شال سفید، آرایشی ملایم و البته محجبه! مامان درِ اتاق رو باز کرد و گفت: _ برو تو آشپزخونه، صدات زدم چایی بریز بیار... نمیدونم این حجم از استرس برای چی بود؟! دست و پاهام یخ کرده بود. رفتم آشپزخانه پشت میز نشستم. صداشون رو می‌شنیدم که اومدن داخل. عمه اومد تو آشپزخانه، با دیدنش بلند شدم. همدیگه رو بغل کردیم، گفتم: _ دارم میمیرم از استرس _ قربونت برم. استرس نداره، انشالله خیره! اومدم ببینم تو چه وضعیتی هستی، نگران هیچی نباش... لبخندی زد و رفت. صداشونو میشنیدم. یه آقایی که انگار میخواست سر صحبت رو باز کنه گفت: _ اوضاع مالی و اقتصادی این روزا خیلی بد شده هر کسی جرات نمیکنه پا پیش بذاره واسه ازدواج بابا حرفش رو تایید کرد، اون آقا ادامه داد: _ ما هم دیدیم حسین ما خداروشکر خونه داره، ماشین داره، دیگه جایز نبود صبر کنیم. گفتیم زودتر سروسامون بگیره بابا که مشخص بود معذبه، فقط با کلمات کوتاه، تأیید میکرد! که جاری عمه گفت: ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🔻 تخفیف ۷۰ درصدی بلیط فیلم غریب. 💢 هدیه ما به اعضای کانال در آخر تعطیلات برید ببینید حال کنید😍 🔸 تماشای برشی از زندگی مسيح كردستان، سردار سرافراز؛ شهید محمد بروجردی در فیلم سینمایی«غریب» ⭕️ تا امروز یکشنبه ۱۳ فروردین ۱۴۰۲ با وارد کردن کد gharib-20 از تخفیف ۷۰ درصدی براى تهیه بلیط بهره‌مند شوید https://cinematicket.org/ رو با فیلم تموم کنین! 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖼️ حتی فرزند خطاکار هم حق ناامیدی از رحمت خداوند را ندارد 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
12 - TopSeda.ir.mp3
4.09M
🎧 تندخوانی جزء دوازدهم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💌 دوازدهم رمضان اللهـمّ زَیّنّی فیهِ بالسّتْرِ و العَفـافِ، و اسْتُرنی فیهِ بِلباسِ القُنـوعِ و الکَفافِ و احْمِلنی فیهِ على العَدْلِ و الإنْصافِ و امِنّی فیهِ من کلِّ ماأخافُ بِعِصْمَتِکَ یا عِصْمَةَ الخائِفین 🌸 خدایـا، زیبایی ده مرا در این روز با پوشش و پاکدامنـى و بپوشـانم مرا با جامه قناعت و پرهیز و وادار مرا بر عدل و انصاف، و آسوده‌ام دار از هرچه که می‌ترسم؛ به حق نگهدارى خودت اى نگه دار ترسناکان 💜 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
💖 همسرانه حوایِ آدم 💖
🍁 🔴 رمان ســارا پارت دهم یه کم توی گروه و‌کانالام چرخیدم ولی انگار فقط الکی نگاه میکردم تا وقتم ب
🍁 🔴 رمان ســارا پارت یازدهم _عروس خانم نمیخوان چایی بیارن دهنمون خشک شده؟! اینو ک گفت حس کردم، مردم از استرس! مامان صدام زد: _سارا جان، مامان، چایی بریز دخترم داشتم چایی میرختم تو استکانها که عمه اومد تو... وای چقد خوشحال شدم اون لحظه... عمه گفت: _بشین دختر تا خودتو نسوزوندی، لپات گل انداخته! خودم میریزم عمه چایی ریخت. با هم از آشپزخونه اومدیم بیرون. فقط حواسم به سینی بود که چایی ها نریزه! اصلا به هیچکدوم نگاه نکردم، فقط سلام دادم. بعد از تعارف کردن چایی ها، نفس راحتی کشیدم و نشستم روی یه مبل تکی. حالا فرصت مناسب بود تک تکشونو ببینم! جاری عمه، صورت سفید و بانمکی داشت، روسری سفید با گلهای ریز بنفش سرش بود، چادرش ساده بود، حتی کش هم نداشت. یکم تپل بود اما چاق نه! کناره شوهرش نشسته بود، یه مرد بلند قد، کت شلوار مشکی، پیراهن سفید یقه آخوندی،ریش سبیل جوگندمی، موهای کم پشت و جوگندمی. آقای خواستگار اما رو مبل تکی نشسته بود.. هیکل معمولی قد معمولی... داشتم نگاش میکردم که یهو متوجه شدم اونم داره ریز ریز به من نگاه می‌کنه، یخ کردم! ناخودآگاه لبخند نشست رو لبهام سرمو انداختم پایین و با انگشتای دستم بازی کردم! ولی هنوز داشتم سنگینی نگاهشو رو خودم حس میکردم. حتما اونم داشت برای خودش سبک سنگین میکرد. پدرش گفت: _ زمان ما پدر و مادرامون فقط دستمونو میگرفتن، میبردن خواستگاری! بدونه کوچکترین پشتوانه! خودِ من سرباز بودم، هیچی نداشتم! اما پدرو مادرم اصرار کردن که باید زن بگیری، پسر نباید عذب بمونه! بزور نشوندنمون پای سفره عقد، ندیده، نشناخته، الکی الکی بهمون زن دادن! جمله آخرش رو با خنده گفت! جاری عمه هم خندید و گفت: _ نکنه الان پشیمونی؟ همه خندیدیم! ادامه دارد... رمان اختصاصی کانال حوای آدم کپی فقط با لینک (فوروارد) 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟣 عشق 98 درصدی! قابل توجه خانوما؛ اگه حاضر نیستی؟ چرا... 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🟣 گناهانی که موجب رد شدن دعا می شوند ✍🏻 امام سجاد (علیه السلام) : 💠نيت بد 💠پليدي باطن 💠دورويي با برادران ديني 💠باور نداشتن اجابت دعا 💠ترک كار خير و صدقه 💠گفتن كلمات زشت و ناسزا 💠تاخير در نمازهاي واجب تا وقتش بگذرد 📚معاني الأخبار،ص۲۷۱ 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
🖼 به‌ عمل کار برآید به‌ سخندانی نیست 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚
13 - TopSeda.ir.mp3
3.97M
🎧 تندخوانی جزء سیزدهم استاد معتز آقایی 💞 دورهمی حــواے آدمی ها 🌱💕 ❤️ @havayeadam 💚