Khamenei.irPRHIZ048.mp3
زمان:
حجم:
2.52M
🥰 ٠٠"٠٠ 🥰
#دعای_سلامتی_امام_زمان_(عج)
اَللّهُمَّ
کُنْ لِوَلِیِّکَ
الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ
صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلی آبائِهِ
فی هذِهِ السّاعَه وَفی کُلِّ ساعة
وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً
وَعَیْناً حَتّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها
طَویلا..
#اݪهۍعَجللِۅَلیڪالْفࢪج
#ساعت صفر عاشقی
# ساعت ٠٠ : ٠٠
❃✿❃✿❃✿❃✿❃❃✿❃✿❃✿❃✿
شروع هر روز با قرآن☑️
باهم تا ختم قرآن
صفحه ٤٢٢
هر روز حداقل یک صفحه قرآن بخوانیم.
#نور_نوش☀️
❁♡❁♡❁♡❁♡❁♡
@hayateghalam
❁♡❁♡❁♡❁♡❁♡
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀
#نقاب_هیولا
#قسمت_صدوده
چشمهای لنا گشاد شد:« عجب!»
برق نگاه هانا را واضح میدید:« پدر همیشه میگفت که اون یه قهرمان بود. سالها پیش، وقتی من بدنیا نیومده بودم؛ پدربزرگ و دوستاش تو بیشتر از صد منطقه، این مردم پست رو قتل عام کردند. موجودیت الان کشورمون رو مدیون اونا هستیم.»
نگاه جاخورده لنا به او بود:« اما...اما... این کار انسانی نیست.»
هانا با دست، گره موهای فرفریاش را باز میکرد:« تو خیلی جوونی دخترم. سخته اینا رو بفهمی. دنیا مثل اونچه که تو تصور شما و سارا میگذره، فانتزی نیست.»
لنا یاد لبخند پدر افتاد تو موزه وقتی ابزار شکنجه را میدید:« حکومت داری با ناز و ادای دخترانه جور درنمیاد عزیزم.»
تکیه داد به دیوار:« متاسفم هانا. نمیتونم قبول کنم.»
هانا مشغول مرتب کردن موها شد:« منم وقتی جوونتر بودم مثل تو فکر میکردم. پدر یه نظامی عالی رتبه بود. یه روز که از ماموریت تو لبنان برگشت خونه، بهش اعتراض کردم. آخه اون زمان گفته میشد تو قانا، اسرائیل نسل کشی کرده. میدونی چی گفت؟»
لنا مشتاق پرسید:« چی؟»
هانا موهای کنده شده را جمع کرد تو دست. یک گولهی سیاه درست کرد:« پدر تورات رو آورد. سِفر یشوع رو برام خوند. یشوع و لشکرش، زمان حمله به کنعان هیچ جنبندهای رو تو شهر زنده نذاشتند.
بعد از فتح اریحا، همهی مردا، زنا، اطفال، پیرا و حتی گاو و گوسفندا رو از دم تیغ گذراندند و شهر رو با خاک یکسان کردند.»
هانا گوله را پرت کرد تو سطل زباله کنار دیوار. افتاد روی موکت:« میبینی! این شعار نیاکان ما چقدر قشنگه. سرزمینی بدون مردم برای مردمی بدون سرزمین.»
دست و پای لنا بیحس شد. اصلا باور نمیکرد این حرفها از زبان هانای معصوم و دوستداشتنی گفته شود. هانا شانه را برداشت. محکم کشید تو موها:« الآن شاید این کشتارها درد داشته باشه؛ اما کمک میکنه به ما، تا سرزمین بدون مردم رو بدست بیاریم. نگران نباش! چندسال دیگه کسی، چیزی از این روزا یادش نمیاد.»
لنا چشمها را با درد بست. بحث بیفایده بود. هانا دیگر برایش نماد یک مادر مهربان که به فکر همه چیز هست، نبود.
دست کشید به ژاکت آبی آسمانی. آن را درآورد و کنار دیوار انداخت.
🖋د.خاتمی « نارون»
منتظر نظرات شما هستم.
@Akhatami
🍀🍀
🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀
🍀🍀🍀🍀🍀🍀
سرهنگ سپاه پاسدار رحیم محمدی.jpg
حجم:
3.66M
شهید مدافع وطن
سرهنگ پاسدار رحیم محمدی
اثر هنرمند: حسین جریانپور
20.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام تسليت باد.
مداح: شهید حاج عادل رضایی.
﷽؛
📜 صلوات خاصه امامعسکریعلیهالسّلام :
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ
الْبَرِّ التَّقِيِّ الصَّادِقِ الْوَفِيِّ النُّورِ الْمُضِيءِ
خَازِنِ عِلْمِكَ وَ الْمُذَكِّرِ بِتَوْحِيدِكَ وَ وَلِيِّ
أَمْرِكَ وَ خَلَفِ أَئِمَّةِ الدِّينِ الْهُدَاةِ الرَّاشِدِينَ
وَ الْحُجَّةِ عَلَى أَهْلِ الدُّنْيَا فَصَلِّ عَلَيْهِ يَا رَبِّ
أَفْضَلَ مَا صَلَّيْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِيَائِكَ وَ
حُجَجِكَ وَ أَوْلادِ رُسُلِكَ يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج
️اوایل جنگ ۱۲ روزه بود، یه ماشین نظامی سپاه رو زدند.
برای جابجاییش جرثقیل لازم بود، ولی سپاه جرثقیل دمدست نداشت. فوری زنگ زدن به یک راننده جرثقیل خصوصی. طرفم نه ظاهر انقلابی داشت نه اون موقع دل و دماغی برای این کار.
️اومد، نگاه کرد، گفت: من برای جابجایی این ۳۰ میلیون میگیرم.
بچهها کلی باهاش حرف زدن، گفتن کمتر بگیر، ما بودجه نداریم. آخر سر راضی شد با ۲۰ میلیون کارو انجام بده.
️وسط کار تشنش شد، گفت: آب بیارین.
یه لیوان آب آوردن، یه قلپ خورد، با بیمیلی بقیهشو گذاشت کنار.
پرسید: آب خنکتر ندارین؟ شما خودتون از این آب میخورین؟
بچهها گفتن: آره، همینو هممون میخوریم.
گفت: یعنی شما واقعاً با همین امکانات و همین آب میجنگین؟
گفتن: آره.
مشغول کار شد.
کار که تموم شد، بچهها خواستن پولشو بدن. گفت: نه، من از شما پول نمیگیرم، و رفت.
️فرداش خودش برگشت پیش همونا.
بچهها گفتن: چی شد؟ دیروز به زور اومدی، الان چرا خودت اومدی؟
️گفت: دیشب رفتم خونه، ماجرا رو برای مادرم تعریف کردم. وقتی شنید شما تو چه شرایطی میجنگین، گفت: از این به بعد هر وقت بچههای سپاه کاری داشتن، باید براشون انجام بدی، پولم نگیری، وگرنه شیرمو حلالت نمیکنم.
گفت: حالا شما هر کاری داشتین، من در خدمتم. ️چند روز گذشت. یه لانچر رو پهپاد زد. دوباره جرثقیل لازم شد.
زنگ زدن به همون راننده. فوری خودش رسوند. وسط کار دوباره پهپاد حمله کرد و اون به شهادت رسید..
صلواتی هدیه کنیم به شهید محمد دالوند
#حسین_دارابی
3.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ امام حسن عسکری علیه السلام:
از ما حیا نکن! هر چی میخواهی از ما بخواه.
عادتکم الاحسان
و سجیتکم الکرم
شهادت پدر جوان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف تسلیت🖤🖤🖤🖤