eitaa logo
محمدعلی انصاری
2.2هزار دنبال‌کننده
509 عکس
722 ویدیو
2 فایل
محمدعلی انصاری www.hedayatnoor.com ارتباط با ادمین @bhn_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰۲۲۲-مگر خداوند نفرموده: «لَا إکراهَ فِی الدّین»، پس چرا ما نمی‌توانیم آن‌طور که دلخواه خودمان است دین‌داری کنیم؟ 🔹در حوزۀ دین‌داری «لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ» در دين هيچ اکراهی نيست مربوط به پیش از قبول دین می‌شود. در این مرحله آن‌هایی که دوست ندارند دین‌دار شوند، بی دین باقی می‌مانند و پای عواقب آن هم می‌ایستند. اما آن‌ها که در میدان دیانت پا می‌گذارند باید قواعد دین‌داری را رعایت کنند و به قوانین و دستورهای شریعت تن دهند. هرکس که خود را متدین به دینی معرفی می‌کند، نمی‌تواند بگوید من متدین هستم اما دوست ندارم دستورهای دینی را انجام دهم، یا این بخش از دین را قبول دارم و بخش دیگر را قبول ندارم؛ این عمل دینی را انجام می‌دهم و آن یکی را انجام نمی‌دهم؛ مثلاً نماز می‌خوانم و روزه می‌گیرم، اما خمس و زکات نمی‌دهم. پس از پذیرش دین، نگاه جزیره‌ای به آن ممنوع است و متدینان باید به تمام ساختار دین التزام نظری و عملی داشته باشند.این مطلب، اصلی است که همۀ انسان‌ها به شکل معمول در زندگی روزمره با آن مواجه می‌شوند و عموماً بدان پایبندند. برای نمونه کسی که تصمیم گرفته به ورزش کشتی یا فوتبال بپردازد و کشتی‌گیر یا فوتبالیست شود، نمی‌تواند روی تشک کشتی یا در میدان فوتبال به سلیقۀ خود عمل کند و به قواعد و قوانین این دو رشتۀ ورزشی توجهی نداشته باشد. او باید قواعد بازی را رعایت کند و به دستورهای و قوانین التزام داشته باشد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۱۶۲-۱۶۱. @Hedayatnoor
🔰۲۲۳-چرا در قرآن که «بِلِسَانٍ عَرَبىِ‏ٍّ مُّبِين‏» (به زبان عربی روشنگر) نازل شده، کلمات غیرعربی، از جمله کلمات فارسی آمده است؟ 🔹پاسخ اینکه حدود سیصد کلمۀ غیر عربی در قرآن وجود دارد، اما به کاربردن این تعداد کلمۀ غیر عربی خدشه‌ای به عربی وارد نمی‌کند و از نظر ادبی اشکالی ندارد استفاده از کلمات دیگر زبان‌ها در متون ادبی دیگر، کار متداول است. در کتاب گلستان از شاهکارهای ادب فارسی محسوب می‌شود، سعدی، کلمات عربی فراوانی را به کار برده و این بهره‌گیری، خدشه‌ای به بعد هنرمندانه و بی‌نظیر گلستان وارد نکرده است. در دیباچۀ این کتاب زیبا آمده است : «منت خدای را عزوجل، که طاعتش موجب غربت است و به شکر اندرش مزید نعمت. نفسی که فرو می‌رود ممد حیات است و چون بر می‌آید مفرح ذات. پس در هر نفر دو نعمت وجود موجود است و بر هر نعمت شکری واجب.» همانطور که ملاحظه می‌شود تعداد کلمات عربی به کار رفته در این عبارت عبارات اندک نیست، اما خدشه‌ای هم به فارسی بودن آن وارد نشده است. زیرا آنچه مهم است ساختار کلام و قالب آن است، نه واژگان به کار رفته در آن. علاوه بر این، برخی مفاهیم و کلمات پیش از قرآن در زبان عربی سابقه نداشته است. برای نمونه اسامی خاصی چون ابراهیم، یوسف، مریم، داوود، جبرئیل و میکائیل اصالتا غیر عربی هستند و خداوند آن‌ها را با تلفظ عربی در قرآن آورده است. اساسا ترجمۀ اسامی خاص و آوردن معادل آن در زبانی دیگر، نه شدنی و نه مطلوب است، بلکه حداکثر باید همان اسم خاص را با تلفظی بومی شده، در متن آورد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۲۱۸-۲۱۷. @Hedayatnoor
🔰۲۲۴-چرا باید کارها را با نام خدا شروع کرد؟ 🔹شروع کارها با نام خداوند چند دلیل دارد. اول اینکه هر انسانی دوست دارد کارهایش را با یاد عزیز و محبوبش آغاز کند. از آنجا که هیچ کس برای اولیای الهی و موحدان، عزیزتر و محبوب‌تر از خالق وجود نیست، هر مؤمنی کارهایش را با نام خداوند شروع می‌کند. دوم اینکه انسان کار بد و ناپسند ، مانند قتل، جنایت، دزدی، کم‌فروشی و کم‌کاری را با نام خدا آغاز نمی‌کند. بنابراین کاری که با نام خدا آغاز می‌شود هدفش نیکوست و نام خدا نیز آن را تصفیه و پالایش می‌کند و ارتقا می‌بخشد. یعنی اگر آدمی بخواهد کارهایش را با نام خدا آغاز کند، فقط می‌تواند کارهای پسندیده انجام دهد. سوم اینکه آدمی دوست دارد کارهای نیکویش، برایش ذخیره شوند و از بین نروند. خداوند در قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «ماَ عنِدَْكُمْ يَنَفْدُ وَ ماَ عنِدَْ الله باَقٍ» آنچه نزد شماست فنا می‌پذیرد و آنچه نزد خداست ماندنی است. مؤمنان با گفتن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» در آغاز هر کاری، به آن کار رنگ و بوی الهی می‌زنند و آن را جاودانه می‌کنند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۲۲۷-۲۲۶. @Hedayatnoor
🔰۲۲۵-بر اساس آیات و روایات، حاجت خواستن از خداوند چگونه باید باشد؟ 🔹با توجه به آیات و روایات، دربارۀ درخواست کردن و چیز خواستن از خداوند باید به دو نکته توجه داشت: اول، شایسته است همواره به صورت مصداقی از خداوند چیزی نخواهیم و چنین نباشد که برای خداوند تعیین تکلیف کنیم و مسیر مشخص را نشان بدهیم. پس باید آنچه را از او می‌خواهیم در قالب خواهش‌های کلیّ باشد نه اینکه مصادیق ریزی را در خواسته‌های خودمان در نظر گیریم؛ زیرا ما نمی‌دانیم آن چیز با دنیا و آخرت، امروز و فردا و نسل و ذریه‌مان هماهنگ و همگون و سازگار هست یا نه. دوم، باید خواسته‌های خود را به مشیت خدا محوّل کنیم؛ یعنی بگوییم: خدایا به ذهن کوچک من رسیده است که این چیز خواسته و نیاز من است. حال اگر به صلاح من است و مشیّت تو بر این است که آن را به من بدهی، آن را به من کرامت کن. اگر هم به مصلحت من نیست و مشیّت تو به آن تعلق نمی‌گیرد، ما سرسپردۀ حکم و فرمان توییم؛ زیرا تو «أحَْكَمُ الحَْاكِمِين» هستی: گر تیغ بارد، در کوی آن ماه گردن نهادیم، الحکم للّه ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۲۶۰-۲۵۸. @Hedayatnoor
🔰۲۲۶-چرا حضرت نوح (ع) که از بزرگترین پیامبران الهی است نتوانست فرزندش را از هلاک شدن نجات دهد؟ 🔹برای پاسخ به این پرسش، در گام اول باید در عوامل اصلی شکل گرفتن شخصیت انسان ژرف اندیشید. آنگاه می‌توان شخصیت فرزند حضرت نوح (ع) را بهتر ارزیابی کرد. به طور کلی، چهار عامل، شکل‌دهندۀ شخصیت آدمی هستند: اول، وراثت و ژن؛ دوم، تربیت؛ سوم، محیط؛ چهارم، سرمایه‌های وجودی و فطر ی و قوّۀ انتخابی که خداوند به انسان داده است. هنگامی که عامل وراثت را بررسی می‌کنیم، می‌بینیم که فرزند حضرت نوح(ع) پدری موحد و مادری مشرک داشته است. بنابراین مادر مشرک نیز در ژن او تأثیرگذار بوده و او به شکل کامل متأثر از پدر نبوده است. وقتی به عامل تربیت می‌نگریم باز هم مادری مشرک را در تربیت او مشاهده می‌کنیم. پس نمی‌توان گفت که او کاملاً تحت تربیت حضرت نوح (ع) بوده و حضرت نوح(ع) در تربیت او کم گذاشته است. سرانجام وقتی به عامل محیط می‌نگریم، می‌بینیم محیطی که فرزند نوح (ع) در آن می‌زیست، محیطی شرک‌آلود و غیر توحیدی بود که دشمنان حضرت نوح (ع) در آن غالب بودند. پس از این نظر نیز دست حضرت نوح (ع) بسته بود و نمی‌توانست از تأثیر منفیِ محیط بر فرزندش جلوگیری کند. البته به نظر می‌رسد فرزند حضرت نوح (ع) اگر به فطرت خداجوی خود توجه می‌کرد و به ندای وجدان و عقلش گوش فرا می‌داد، می‌توانست به تعالیم و آموزه‌های حضرت نوح (ع) تن دهد و راه ایمان و سعادت را طی کند. اما او با رو یگردانی از سرمایه‌های وجودیِ خویش و نادیده گرفتن بینش‌ها و گرایش‌های فطری، به سمت نابکاران میل کرد و جذب آنان شد و در زمرۀ هلاک‌شدگان قرار گرفت. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۲۷۳-۲۷۰. @Hedayatnoor
🔰۲۲۷-چرا پیامبران از مردم اجر و مزدی طلب نمی‌کردند؟ 🔹آن‌ها به حساسیت مردم آگاه هستند و می‌دانند که وقتی پای هزینه کردن پیش بیاید، مردم به فکر حساب و کتاب مالی می‌افتند. از این نظر، پیامبران هیچ‌گاه از مردم مزدی طلب نمی‌کردند؛ بلکه خاطر مردم را آسوده می‌کردند و به آ ن‌ها می‌فهماندند که ما نمی‌خواهیم با شما ارتباط مالی برقرار کنیم و از این نمد برای خود کلاهی بسازیم. دلیل دیگر آنکه وقتی معلمی برای آنچه تعلیم می‌دهد از مردم مزد می‌خواهد، جایگاهش در نظر مردم کم می‌شود و شکوه تعلیم و تعلّم به زیر می‎آید. زیرا معلمی که برای دریافت اجر و مزد تعلیم می‌دهد، نگاهش مادی و کاسب‌کارانه می‌شود و روش آموزش و هدایتگری‌اش تغییر می‌کند. دلیل سوم نیز این است که ارزش کار پیامبران آن قدر والاست که نمی توان برای آن مزد دنیوی و مادی تعیین کرد. تعلیم آموزه های وحی و هدایت مردم چنان ارزش و منزلتی دارد که هیچ پول و سرمایه ای نمی‌تواند بهای آن باشد. پیامبران فقط از خداوند طلب اجر و مزد می‌کردند و گویا به مردم می‌گفتند ما در استخدام کسی هستیم که ما را آفریده و خود بهتر می‌داند با ما چه کند و ما را از چه چیزی برخوردار کند: «إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذي فَطَرَني‏». البته مراد ایشان از اجر و مزد الهی ، کسب خشنودی و رضایت حضرت خداوند بود. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۲۹۹-۲۹۸. @Hedayatnoor
🔰۲۲۸-در قرآن کریم آمده است که خداوند عذاب سختی را بر قوم لوط که به گناه همجنس‌بازی آلوده بودند، نازل فرمود. چرا خدای متعال در دوران معاصر که حتی در بسیاری از کشورها همجنس‌بازی به شکل رسمی در حال اجراست عذابش را بر مردم این کشورها نازل نمی‌کند؟ 🔹در پاسخ به این پرسش باید به نکته ای توجه داشت. به عذاب های زیر و رو کننده ای که قوم و حتی تمدنی را نابود می کند، عذاب استیصال می گویند. این عذاب هنگامی نازل می شود که در میان آن قوم و جماعت هیچ انسان باشرفی وجود نداشته باشد، یا اگر وجود دارد، در تنگنا و تعرض نامردان و گنهکاران قرار بگیرد و دیگر نتواند به انجام کارهای پسندیده ادامه دهد. اما اگر «رجل رشید » و انسان های درستکاری که با فساد مخالفت کنند، در میان آن جمع باشند، هرچند تعدادشان کم و اندک باشد، خداوند به آبروی این افراد عذاب استیصال نمی فرستد و ساکنان آن شهر و دیار را نابود نمی سازد. هم اکنون نیز در پلیدترین کشورهای دنیا که بدترین مراکز فساد و رذالت در آن وجود دارد، انسان های شایسته و پاکیزه ای هستند که بر ضد این گونه کارها برمی خیزند و زشتی و پلشتی این گونه فسادها را به همه گوشزد می کنند. همان طور که در این شهرها انجمن هم جنس بازان وجود دارد، کلیسا و مسجد نیز وجود دارد و مؤمنان و متدینان برای عبادت خداوند در این اماکن مقدس گرد هم می آیند. دعا و تضرع و خشوع چنین بندگانی در پیشگاه خداوند مانع از آن می شود که عذاب استیصال بر سر مردم آن شهر آوار گردد و آن منطقه را به کلی نابود کند. البته عذاب های شخصی همچنان پابرجا است و خداوند گاه گاه با این گونه عذاب ها گنهکاران لجوج را گوشمالی می دهد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۴۵۱-۴۵۰. @Hedayatnoor
🔰۲۲۹-چرا در آیات مختلف قرآن نام موسی (ع) برده شده و فراوان به ماجراهای زندگی این پیامبر الهی اشاره شده است؟ 🔹 البته فراوان آمدن نام موسی (ع) در قرآن دلایل مختلفی دارد که در ادامه به دو دلیل اشاره می کنیم: اول، شخصیت و زندگی حضرت موسی (ع) مجموعۀ جامعی از تجلیات صفات خداوند است. برای مثال ارادۀ تمام قدرتمندان زمانۀ موسی (ع) بر این تعلق گرفت که او اصلاً به دنیا نیاید. اما ایشان به ارادۀ خداوند به دنیا آمد یا اینکه آن‌ها می‌خواستند حضرت موسی (ع) زنده نماند و بزرگ نشود، اما خداوند اراده کرد که او در خانۀ قدرتمندترین طاغوت آن روزگار یعنی فرعون بزرگ شود، رشد کند و به جوانی برسد. دوم، تمام پیامبران ابتدا به سوی قوم خود فرستاده می شدند و با عبارت «ياَ قوَْمِ» سخن خود را آغاز می کردند. اما حضرت موسی (ع) پس از آنکه به پیامبری مبعوث شد، به سوی فرعون رفت و با اقتدار تمام به عرصۀ سیاست پا نهاد. او رسالت اصلاح گرانه و هدایت بخش خود را از برترین مقام سیاسی کشور شروع کرد و به نوعی میان دیانت و سیاست جمع نمود. بنابراین سطح کار حضرت موسی (ع) با پیامبران پیش از او متفاوت است. از این رو جا دارد کسی که بیش از همه نامش در قرآن برده شود، حضرت موسی (ع) باشد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ،۵۴۳-۵۴۲. @Hedayatnoor
🔰۲۳۰-رفتار ما در برابر سنت‌های پیشینیان مانند عید نوروز و ... چگونه باید باشد؟ سیره معصومان در این‌باره چگونه بوده است؟ 🔹 آداب و سنن پیشینیان نه ماهیتاً منفی است و نه مثبت. نمی‌توان گفت چون گذشتگان کاری را انجام می‌دادند، پس این کار پسندیده است و آن را باید پذیرفت. از سوی دیگر نمی‌توان تماماً آنچه را آن‌ها به آن عمل می‌کردند روا ندانست. بلکه اگر عملکرد آنان عقلانی و مشروع است، آن را می‌پذیریم و از آن سنّت‌ها و روش‌ها استفاده می‌کنیم. سیرۀ ائمۀ اطهار (ع) نیز چنین بوده است. برای نمونه در روز نوروز هدیه ای برای امام علی (ع) آوردند. حضرت فرمود: این چیست؟ گفتند: ای امیرالمؤمنین، امروز نوروز است. امام (ع) فرمود: پس هر روز را برای ما نوروز کنید. امام صادق (ع) نیز سنّت نوروز را تأیید می‌فرماید. طبعاً خانه تکانی و دید و بازدید و نشاط و شادمانی‌ای که به بهانۀ نوروز رخ می‌دهد، شایسته و پسندیده است و تنوعی به زندگی انسان‌ها می‌دهد. این نو شدن‌ها منطبق با طبیعت است و چه نیکوست که این تحول و تغییر به بیرون ختم نشود و درون آدمی نیز متناسب با بهار، نو و تازه شود. اما در این میان برخی سنّت‌های پیش از نوروز مانند چهارشنبه‌سوری که درواقع چهارشنبه‌سوزی است یا سنّت سیزده به در، به بهانۀ واهیِ نحس بودن این روز، خرافه‌ای بیش نیست و باید از آن اجتناب کرد. اینکه مردم به طبیعت بروند و از آن لذت ببرند، اشکالی ندارد و بسیار پسندیده است. اما اینکه روز سیزده فروردین را نحس و نامیمون بدانند و با بیرون رفتن از خانه، نحسی آن را به در کنند، عملی نابخردانه و بی‌مبناست. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ۳۶۹-۳۶۷. @Hedayatnoor
🔰۲۳۱-آیا انسان‌ها باید آزاد باشند که هر کاری دلشان می‌خواهد انجام بدهند؟ یا باید این آزادی را محدود کرد و برای رفتار آدمیان چارچوبی را معین کرد؟ 🔹 بدون شک خداوند انسان را آزاد آفریده است. در قانون اولیۀ الهی و طرح ابتدایی خلقت انسان، هیچ کس بر دیگران سلطه ندارد و آدمی بنده و برده و عبد هیچ کس نیست. اما هنگامی که انسان به عرصۀ جامعه پا می‌گذارد، نمی‌تواند هر کاری که دلش خواست آزادانه انجام دهد. زیرا از یک طرف خواسته‌های انسان‌ها با یکدیگر در تضاد است و در اثر این تزاحم نزاع به وجود می‌آید؛ از طرف دیگر چون انسان دو جنبۀ روحی و جسمی دارد، اگر بدون حد و مرز آزاد باشد، ممکن است همۀ کارهایش را برای ارضای جنبۀ جسمی و جنسیِ وجودش انجام دهد و جنبۀ روحانی و معنوی‌اش را به دست خود نابود کند. از این رو خداوند که انسان را آزاد آفریده است، برای تأمین مصلحت او و جامعه، آزادی اش را محدود می‌کند و از مردم می‌خواهد برای رسیدن به نیک‌بختی از تعالیم وحی و اولیای الهی پیروی کنند و از آزادی‌های خویش به گونه‌ای برخوردار باشند که موجب زیان و ضرر به دیگران نگردند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص ۲۹۲-۲۹۱. @Hedayatnoor
🔰۲۳۲-چرا بسیاری از دنیاطلبان بیش از آخرت‌گرایان از مواهب دنیا بهره‌مند می‌شوند؟ 🔹در پاسخ به این پرسش باید توجه داشت که خداوند انسان ها را مختار آفریده و علاوه بر این، نعمت‌های دنیوی را در اختیار همه نهاده است. انسان‌ها باید با اختیار و ارادۀ خود از این نعمت‌ها استفاده کنند. خداوند بنا ندارد این ساختار را بر هم بزند و کسی را در تنگنا قرار دهد تا به زور ایمان بیاورد؛ یعنی کافران را از نعمت‌های دنیا بی‌بهره سازد تا آ ن‌ها به طمع دنیا، به اجبار مؤمن شوند. دنیا محل آزمون است و هرکس در مواجهه با پدیده‌های دنیا آزمون خود را پس می‌دهد. خداوند برای اینکه انسان‌ها در این امتحان سربلند شوند، به ایشان آموزش داده است که در چهارچوب عقل و شرع از نعمت‌های دنیا بهره مند شوند. در این میان تعدادی از انسان ها به طرح و برنامۀ الهی عمل می‌کنند و از نعمت‌های الهی بهره می‌برند. این افراد برای کسب سودِ بیشتر حاضر به کم فروشی و گران فروشی و احتکار و رباخواری نیستند. به همین دلیل مقداری از سودهایی را که از راه حرام می‌توانستند به دست آورند از دست می‌دهند. درمقابل، انسان‌هایی که قید و بندی ندارند، برای به دست آوردن ثروت و قدرت، از هر راهی می‌روند و هرجا منفعتی ببینند به آن چنگ می‌زنند. روشن است که این افراد از موقعیت مالی و قدرت سیاسیِ فزون تری برخوردار می‌شوند و وضعشان از مؤمنان و مسلمانان مطلوب تر جلوه می‌کند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص۴۰-۳۹. @Hedayatnoor
🔰۲۳۳- انسان‌ها در قیامت به چند گروه تقسیم می‌شوند؟ 🔹هنگامی که انسان‌ها پا به قیامت می‌گذارند، دو گروه می‌شوند: بعضی از آن‌ها شقی و بعضی سعید هستند.قرآن گروه سومی را مطرح نمی‌کند. برخی افراد در اینجا سؤالی مطرح می‌کنند و آن اینکه در دورترین نقاط جهان انسان‌هایی را می‌بینیم که نه نشانه‌های زندگی سعادتمندانه در منش آن‌ها موج می‌زند و نه نشانه‌های شقاوت را در زندگی آن‌ها به طور کامل می‌توان یافت. برای نمونه برخی انسان‌ها در سن کودکی از دنیا می‌روند. برخی افراد نیز دیوانه و مجنون هستند و تکلیف از آن ها ساقط است. همچنین برخی از افراد بی ایمان کسانی هستند که اساساً از اسلام و آموزه‌های قرآن بی‌خبرند و بی ایمانی‌شان نه به خاطر لجاجت و دشمنی، بلکه از سر بی‌خبری و ناآگاهی است. آیا می‌توان این افراد را گروه سومی در کنار سُعدا و اشَقیا فرض کرد که در جهان آخرت سرنوشتی مجزا از سرنوشت آن دو گروه دارند؟ پاسخ به این پرسش منفی است. همان طور که بیان شد، انسان‌ها در سرای آخرت یا جزو سعادتمندان هستند، یا در زمرۀ شقاوتمندان. بر مبنای برخی روایات، انسان‌هایی که به خاطر استضعاف فکری و جهل و ناآگاهی، حجت بر آن‌ها تمام نشده و مؤمن و مسلمان نیستند نیز سرانجام به دو گروه سُعدا و اشَقیا تقسیم می‌شوند؛ زیرا خداوند در جهان آخرت شرایطی را برای آنان مهیاّ و حقیقت اسام و قرآن را به آنان عرضه می‌کند و از آنان می‌خواهد به این کتاب نورانی و دین مبین ایمان بیاورند. آن دسته از انسان‌هایی که ایمان می‌آورند، در زمرۀ «سُعَداء » و آن دسته که ایمان نمی‌آورند و حقیقت درونی خود را برملا می‌کنند در زمرۀ «أشَقیاء » قرار می‌گیرند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱،صص۵۹۰-۵۸۷. @Hedayatnoor
🔰۲۳۵- ایمان و عمل صالح چه رابطه‎ای با هم دارند؟ 🔹بر اساس آيات شريفۀ قرآن، ثمره و مجرای بروز و ظهور ايمان، عمل صالح است. ادعای ايمان بدون عمل ادعايی واهی است که فايده‌ای نمی‌رساند. آنچه آشکارا نشان‌دهندۀ ايمان است، عمل صالح است. پس اولاً ايمان غير از عمل است ثانياً خداوند در قرآن ابتدا بر ايمان‌آوری تأکيد می‌کند و سپس از عمل‌گرايی سخن می‌گويد؛ ثالثاً رابطۀ ايمان و عمل اين است که عمل، ايمان را اثبات می‌کند و اگر عمل نباشد ادعا ايمان لاف و گزاف است و بی‌عملی گويای آن است که اعتقادِ راستينی در وجود انسان تثبيت نشده است. به همين دليل در قرآن هميشه خداوند سبحان بعد از ايمان، به‌سرعت عمل را مطرح می‌کند: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ». ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۱۰۸-۱۰۷. @Hedayatnoor
🔰۲۳۶- آیا سؤال کردن دربارۀ حقانيت آموزه‌های دينی اشکال دارد؟ 🔹هنگامی که در ذهن انسان مؤمن دربارۀ آموزه‌های دينی ابهام و سؤالی رخنه و خلجان می‌کند، او بايد آن سؤال را از عالمان دين بپرسد تا برايش رفع ابهام شود. اما سؤال پرسيدن دربارۀ حقانيت آموزه‌های دينی معمولاً دو نوع اشکال پيش می‌آورد. اشکال اول اين است که وقتی کسی شبهه‎ای مطرح می‌کند و سؤالی می‌پرسد، گروهی گمان می‌کنند اين پرسش برخاسته از بی‌اعتقادی و ناباوریِ سؤال‌کننده نسبت به آموزه‌های دينی است. در حالی که اين‌چنين نيست و خداوند خود می‌فرمايد: «فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ» پس اگر نمی‌دانيد، از آگاهانِ به وحی بپرسيد. اشکال دوم از سوی برخی پرسشگران مطرح می‌شود؛ به جای آنکه سؤال کنند تا بفهمند، سؤال می‌کنند تا به عالم دين بفهمانند ايرادی در دين وجود دارد که آن عالم متوجهش نيست و در اشتباه به سر می‌برد! از آنجا که سؤال‌کننده با پيش‌فرض باطل بودن آموزۀ دينی سؤال می‌کند، اگر هم جواب معقولی به او داده شود، جبهه می‌گيرد و نمی‌تواند از آن پيش فرض دست بردارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۲۴۸. @Hedayatnoor
🔰۲۳۷ - با توجه به آیه ۴۶ سوره هود می‌توانيم بگوييم يک انسان عمل است؟ 🔹به اين پرسش سه پاسخ می‌توان داد: پاسخ اول، خداوند متعال دربارۀ فرزند حضرت نوح(ع) می‌فرمايد: «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ»، يعنی او نهايت غيرصالح بودن است و صلاحيت نداشتن جزو هويّت او شده و در وجودش به غايت خود رسيده است. پس درحقيقت حضرت حق با اين عبارت جايگاه فرزند حضرت نوح(ع) را به او گوشزد می‌کند. پاسخ دوم، شايد بتوان عمل در اين آيه را به معنای فرزند دانست. پس عبارت «إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ» به اين معناست که فرزند تو ناصالح و ناشايست است و به اين دليل اهل تو نيست. پاسخ سوم، برخی از قُرّاء، اين آيه را به شکل «إِنَّهُ عَمِلَ غَيْرَ صَالِحٍ» قرائت کرده‌اند. در اين صورت معنای آيه اين است: ای نوح، فرزند تو عملی ناصالح و ناشايست انجام داد و از اين رو مستحق عذابی دردناک شد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۲۵۷-۲۵۵. @Hedayatnoor
🔰۲۳۸ - آيا معجزه بر خلاف قوانين طبيعت رخ می‌دهد و خداوند در معجزه کاری را از غير مسير اسباب و علل پيش می‌برد؟ 🔹برای پاسخ به اين پرسش، توجه به دو نکته لازم است: نکتۀ اول اين است که دانشمندان علوم تجربی نمی‌توانند اثبات کنند که برای پيدايش هر پديده تنها علل شناخته شده نقش دارد. چه بسا برای پديد آمدن پديده‌ای، غير از علل شناخته شده، علل ناشناخته‌ای هم باشد که انسان‌ها از آن بی‌خبرند. نشناختن يک چيز دليل بر وجود نداشتنش نيست. خداوند برای تحقق هر پديده هزاران سبب و علت دارد که ممکن است برخی از اين اسباب را بشناسيم و برخی را نشناسيم. نکتۀ دوم اين است که خاصيتی که عناصر و اسباب و علل در دنيا دارند، ذاتی آنها نيست، بلکه خداوند اين خاصيت را به پديده‌ها و علل داده است. برای نمونه گرمی و حرارت، خاصيت ذاتی آتش نيست، بلکه خداوند چنين ويژگی و خاصيتی را به آتش داده است. خداوند برای تلنگر زدن به انسان‌ها و به خود آوردن آن‌ها، می‌تواند اين خاصيت را از آتش واپس بگيرد. مثلاً به آتش بگويد سرد شو و او سرد شود: «يَا نَارُ كُونِي بَرْداً وَ سَلاَماً عَلَى إِبْرَاهِيمَ» ای آتش، بر ابراهيم سرد و سلامت باش. پس در پديد آمدن خواص مختلف، فقط ارادۀ الهی علت تامه است و مشيّت او اثر نهايی را دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۴۱۳-۴۱۱. @Hedayatnoor
🔰۲۳۹- منظور قرآن از ظلم به خویشتن چیست؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد دانست که وجود آدمی دو ساحت دارد؛ يعني خداوند در نفس و جان ما دو «خود» و دو «من» را نهادينه کرده است. يکی خود رحمانی، ديگری خود شيطانی. اين دو ساحت در وجود ما همواره در حال نبردند. هنگامی که بُعد رحمانی بر بُعد شيطانی پيروز شود، عقل انسان بارور می‌گردد و استعدادها و توانمندی‌های او شکوفا می‌شود. اما هنگامی که خودِ حيوانی و شيطانی بر خودِ رحمانی و ربّانی غلبه کند، آدمی در مسيری که شايستۀ اوست قرار نمی‌گيرد و سرمايه‌های خود را صرف معصيت می‌کند و از جايگاه رفيعی که خداوند برايش در نظر گرفته است، محروم می‌شود. بنابراين انسان موجودی دو ساحتی است که ساحت الهی و تقوايی او با ساحت شيطانی و فجوری‌اش گلاويز می‌شوند. يک بُعد وجود آدمی کاملاً آمادۀ ارتباط با خداوند است و بُعد ديگر وجودش مستعد برای ارتباط با شيطان. اگر بُعد رحمانی وجود ما غالب شود، به سوی عادلانه زيستن روی می‌آوريم و اگر بُعد شيطانی وجود ما غالب شود، به خويش، خدا و ديگران ظلم می‌کنيم. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۵۶۳-۵۶۰. @Hedayatnoor
🔰۲۴۰- اگر در جهان آخرت همۀ نهانی‌ها آشکار می‌شود و هيچ چيزی پنهان نمی‌ماند، چرا خداوند به برخی از انسان‌ها رخصت می‌دهد که سخن بگويند؟ 🔹خداوند برای تحقير گنهکاران و برای تعظيم نيکوکاران به انسان‌ها رخصت می‌دهد که در عالم قيامت، در دادگاه عدل الهی سخن بگويند. خداوند به دليل اينکه می‌خواهد پروندۀ گنهکاران را تکميل کند، از آنان می‌خواهد دربارۀ عملکرد خود توضيح بدهند. به طور کلی هر قاضی زمانی با آسودگی سر به بالين می‌گذارد که پروندۀ مجرم، علاوه بر وجود اَسناد و شواهد و مدارک، اعتراف خود مجرم را نيز ضميمه داشته باشد. خداوند سبحان به مقتضای عدالتش در قيامت به انسان‌ها اجازه می‌دهد که سخن بگويند و دربارۀ عملکرد ناپسند خويش توضيح دهند، تا اين اقرار و اعتراف را ضميمۀ پرونده کند و در عادلانه بودن حکمش سخنی نماند. علاوه بر دليل اول که جنبۀ تعزيری و تحقيری دارد، خداوند به انسان‌های مؤمن و نيکوکار که در دنيا اهل انجام عمل صالح بوده‌اند، رخصت می‌دهد که سخن بگويند و آنان که عمری به نيکي سخن گفته‌اند، در آن سرا نيز به صواب لب می‌گشايند. به اين ترتيب در روزی که هيچ کس اجازۀ سخن گفتن ندارد، خداوند انسان‌های نيک‌سيرت را تعظيم و تکريم می‌کند و به ايشان ميدان می‌دهد که سخن بگويند و اظهار نظر کنند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۵۸۶-۵۸۵. @Hedayatnoor
🔰۲۴۱- آيا علم خدا به اعمال و سرنوشت ما باعث نمی‌شود که ما به همان چيزی عمل کنيم و همان سرنوشتی را داشته باشيم که خداوند به آن علم دارد؟ 🔹در پاسخ به اين سؤال بايد گفت: علم خداوند به اعمال ما هرگز جبرآفرين نيست و ما را بدون اراده، به سوی کارهای سعادت‌بخش و شقاوت‌آفرين سوق نمی‌دهد؛ زيرا خداوند به آنچه ما در آينده و در طول زندگی می‌خواهيم برگزينيم و عمل کنيم آگاه است. حضرت حق به انتخاب‌های ما اشراف و علم دارد و می‌داند که بر سر هر دوراهی يا چندراهی، ما با اراده و اختيار خود، کدام راه را انتخاب می‌کنيم و کدام مسير را برمی‌گزينيم. بنابراين علم خدا تعيين‌کنندۀ اعمال ما نيست و اراده و اختيار آدمی را نفی نمی‌کند. او به جای ما تصميم نمی‌گيرد، بلکه به انگيزه‌ها و نيّت‌ها و مقدماتِ عمل و به اسباب و عللِ کارها، آگاهي و اشراف دارد. درنهايت اين ما هستيم که با اختيار خود عملی را شکل می‌دهيم و به واسطۀ اسباب و علل، کاری را صورت می‌بخشيم. ‌با هزاران هزار مرتبه تنزل، معلمی کاربلد و باتجربه بعد از سی سال تدريس، در ميانه‌های ترم تحصيلی، می‌تواند دريابد که فلان دانش‌آموز به چه ميزان تلاش می‌کند و در نهايت مشروط می‌شود يا نمرۀ قبولی می‌گيرد. آيا پيش‌بينی معلم باعث شده است که دانش‌آموز خوب يا بد درس بخواند و نمرۀ کم يا زياد بگيرد؟ روشن است که تلاش دانش‌آموز تعيين‌کنندۀ سرنوشت اوست و پيش‌بينی معلم در اين جهت هيچ تأثيری ندارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۰۴-۶۰۲. @Hedayatnoor
🔰۲۴۲- قضا و قدر الهی با سعادت و شقاوت انسان چه ارتباطی دارد؟ 🔹برخی افراد قضا و قدر الهی را به سعادت و شقاوت انسان ربط می‌دهند و سعادت و شقاوت آدمی را محصول قضا و قدر الهی می‌دانند. اين تلقی، هم معنايی صحيح دارد و هم معنايی نادرست. معنای صحيح آن، زمانی است که معتقد باشيم انسان با اختيار خود کاری می‌کند که بر اساس قواعد و قوانين الهی که به قضا و قدر موسوم است، به سعادت و شقاوت برسد و زمانی ناصحيح است که معتقد باشيم سعادت و شقاوت آدمی به‌تمامی در اثر قضا و قدر الهی رخ می‌دهد. خداوند برای سعادت و شقاوت آدمی اسباب و عللی را تعيين فرموده که اگر انسان‌ها با اختيار خود به آنها تن دهند، به سعادت يا شقاوت می‌رسند. حضرت حق در آيات قرآن فهرست بلندبالايی را در اين جهت عرضه نموده است. اين اسباب و علل در احاديث نبی مکرم اسلام صلی‌الله‌علیه‌و‌آله و سخنان حضرات معصوم علیه‌السلام به طور مفصل مطرح شده‌اند. کافی است که انسانِ سعادت‌جو اين متون مقدس را برگيرد و مطالعه کند و در آن‌ها بينديشد، تا به اسباب و علل سعادتمندی واقف شود. برای نمونه دروغ، زنا، ربا و ظلم عامل شقاوت‌اند و صداقت، نکاح، بيع و عدل عامل سعادت. اينها قضا و قدر الهی هستند؛ اما اينکه هرکس با اختيار خود به کدام يک از اين عوامل تن دهد و کدام يک را به کار بندد، به ارادۀ آدمی بستگی دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۰۶-۶۰۴. @Hedayatnoor
🔰۲۴۳- نقش خداوند و انسان‌ در سعادت و شقاوت چیست؟ 🔹شقاوت امری است که مقدمات، جزئیات و کارهایش را خود انسان رقم می‌زند، اما سعادت چنین نیست؛ انسان به سعادت نمی‌رسد مگر اینکه لطف خدا گامی چند پیش نهد و عنایت الهی رفیق انسان شود. اگر چنین توفیقی دست دهد، انسان به سعادت و کامیابی نائل می‌شود. خداوند در گام اول پیام رحمانی خود را به ما الهام می‎‌کند. در ادامه یا ما به این دعوت الهی پاسخ مثبت می‌دهیم و راه سعادت را می‌پیماییم، یا بی‌اعتنایی می‌کنیم و راه شقاوت را در پیش می‌گیریم. اگر به دعوت ابتدایی خداوند پاسخ مثبت دهیم و در راه سعادت گام نهیم، عنایات الهی بار دیگر از ما دستگیری می‌کند و ما را مدد می‌فرماید. بنابراین در سیر و حرکت ما به سوی قلۀ سعادت، خداوند در دو مرحله و ما در یک مرحله نقش داریم. ابتدا و انتهای کار از خداست و میانۀ کار از ما. اما در مسیر سیئات و شقاوت، ما نقطۀ آغاز هستیم که وسوسه‌های شیطان را جذب می‌کنیم و به تلنگر و آگاهی‌بخشی خداوند بی‌اعتنایی می‌کنیم و اندک اندک در منجلاب گناه فرومی‌رویم تا جایی که خداوند ما را به حال خود وامی‌گذارد. ولی اگر به نهیب و تلنگر الهی توجه کنیم و از راه نادرست برگردیم، خداوند از ما حمایت می‌کند و در این صورت باز هم به عنایت الهی پای در راه خیر و نیکو می‌گذاریم. پس سهم و نقش خداوند در بهروزی انسان از خود او بیشتر است و در شقاوت، انسان نقش فزون‌تر دارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۱۲-۶۱۱. @Hedayatnoor
🔰۲۴۴-خداوند در قرآن می‌فرماید: کافران و گنهکاران تا زمانی که آسمان‌ها و زمین پابرجاست، در جهنم باقی می‌مانند. با توجه به اینکه پیش از وقوع قیامت، زمین و آسمان از بین می‌رود، پابرجابودن آسمان‌ها و زمین چه معنایی دارد؟ 🔹آسمان و زمینی که پس از برپایی قیامت وجود دارد، آسمان و زمینی است که مربوط به جهان آخرت می‌شود و از جنس همان عالم است. حضرت حق در آیۀ ۴۸ سورۀ مبارکۀ ابراهیم می‌فرماید: «یوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیرَ الأَرْضِ وَ السَّمَاوَاتُ» روزى كه زمین به غیر این زمین و آسمان‌ها به غیر این آسمان‌ها تبدیل گردد. بالاخره در جهان آخرت بهشتیان و جهنمیان بر روی سطحی پا می‌گذارند که «أَرْض» نام دارد. همچنین بالای سر آنها جَوّی وجود دارد که نامش «سَمَاء» است. البته این آسمان و زمین از جنس آسمان و زمین دنیا نیست. بهشتیان نیز خداوند را به خاطر زمینِ بهشت حمد می‌گویند: «الْحَمْدُ لِلهِ الَّذِی صَدَقَنَا وَعْدَهُ وَ أَوْرَثَنَا الأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّةِ حَیثُ نَشَاءُ» ستایش از آنِ خدایی است كه وعدۀ خویش را با ما راست گردانید و سرزمین بهشت‏ را به ما میراث داد. از هر جای بهشت كه بخواهیم منزل می‌گزینیم. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، ص ۶۱۴. @Hedayatnoor
🔰۲۴۵- آیا اختلاف نظر میان پیروان ادیان الهی ناپسند و نکوهیده است؟ 🔹در پاسخ به این پرسش می‌توان گفت دو گونه اختلاف نظر وجود دارد: یکی اختلاف نظر پیش از علم و آگاهی و دیگری اختلاف پس از علم و آگاهی. بسیار فرخنده و مبارک است که چند نفر، پیش از آنکه دربارۀ مطلبی علم و آگاهی پیدا کنند، با یکدیگر اختلاف نظر و تضارب آراء داشته باشند. چنین چیزی باعث می‌شود با انگیزۀ بهتری به تحقیق و مطالعه دست بزنند و کمبودهای علمیِ خود را در حلّ آن مسئله جبران کنند. اما اگر برای چند نفر حقیقت امری روشن شود و پاسخ مسئله‌ای نمایان گردد، ولی آن‌ها به خاطر حفظ جایگاه و موقعیت خود همچنان بر رأی و نظری که پیش از کسب علم داشتند، پافشاری کنند، این اختلاف نظر نامبارک است و باعث سقوط شخصیت اخلاقی و علمی آنان می‌شود. چنین اختلاف نظری مبتنی بر عقل نیست؛ بلکه بر اساس خودخواهی و نفسانیت صورت می‌گیرد. متأسفانه اختلاف نظر میان پیروان ادیان الهی بیشتر از نوع دوم است. یعنی بسیاری از آنان می‌دانند که حق چیست و خداوند چه چیزی از آنان می‌خواهد؛ اما برای اینکه جایگاه دین، مذهب و فرقۀ خود را بالا ببرند و آن را از دیگر ادیان و مذاهب برتر نشان بدهند و از این رهگذر برای خود موقعیتی دست و پا کنند، با حقیقتی که دریافته‌اند درمی‌افتند و آن را نمی‌پذیرند. اینجا دیگر بحث حقیقت‌طلبی و معرفت‌جویی نیست؛ بلکه پای منافع در میان است و هرگاه پای منافع در میان باشد، اختلاف و نزاع امری طبیعی و عادی است. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۲۶-۶۲۵. @Hedayatnoor
🔰۲۴۶-چگونه می‌توان فساد را در جامعه ریشه‌کن یا حداقل کمرنگ نمود؟ 🔹در پاسخ به این سؤال می‌توان گفت: انسان‌هایی که دوست دارند با فساد مبارزه کنند، ابتدا باید خود را نهی از منکر کنند. یعنی اگر می‌بینند به گناه تمایل دارند، باید جان و وجود خودشان را از تمایل به گناه پاک سازند. در گام دوم، هر کسی باید بکوشد تا گرد انواع فساد نگردد و در عمل از فساد دوری گزیند. چه بسا افرادی تمایلی به انجام کارهای ناپسند نداشته باشند، اما به خاطر اوضاع و احوال پیرامون خود، کارهای نادرستی انجام دهند. اینجاست که آدمی باید خود و اطرافیانش را تا جایی که می‌تواند کنترل کند و به دلیل جوّ نامساعد اجتماعی دست به گناه نیالاید. در گام سوم مردم باید به انجام گناه حساس باشند و دور و بر فاسدان و گنهکاران را خالی کنند و در قبال انجام کارهای ناپسند اشتیاق و هیاهو نشان ندهند. گاه بسیاری از منکرات در جامعه گُل می کند، به دلیل اینکه مردم برای اهل منکر کف می‌زنند. نتیجۀ چنین رفتاری رشد معصیت و پا گرفتن فساد در سطح جامعه است. درمقابل، آن زمان که مردم کارهای نیک و پسندیده را برای هم تعریف کنند، نیکوکاران را تشویق کنند، به آنان احترام بگذارند و جایگاه و پایگاه اجتماعی برایشان در نظر بگیرند، نیکی و خوبی در جامعه رواج می‌یابد و عرصه بر فاسدان و گنهکاران تنگ می‌شود. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۶۹-۶۶۸. @Hedayatnoor
🔰۲۴۷-آیا خداوند نمی‌توانست جهانی بیافریند که انسان‌ها در آن فقط به انجام کارهای نیکو مبادرت بورزند؟ 🔹خداوند می‌توانست جهانی بیافریند که انسان‌ها در آن از ابتدای تولد تا لحظۀ مرگ، به شکل مادرزادی در صراط مستقیم الهی حرکت کنند و در نهایت به بهشت برین پای بگذارند. اگر خداوند می خواست، می‌توانست انسان‌ها را جوری بیافریند که جز ایمان و عمل صالح از آنان سر نزند و استعداد و توانمندی‌هایشان را در راهی غیر از راه خیر صرف نکنند. نام این کار جبر الهی بود و در این صورت انسان‌ها دیگر موجوداتی مختار نبودند، بلکه مجبور به انجام کارهای خیر و محکوم به حضور در بهشت می‌شدند. اما چنین تصویری از انسان و جهان، با فلسفۀ وجودیِ انسان و خواستۀ خداوند مبنی بر مختار بودن انسان سازگاری ندارد. نمی‌توان جهانی را تصور کرد که هم انسان‌ها مختار باشند و هم نتوانند غیر از کار خیر و نیکو فعالیت دیگری انجام دهند. لازمۀ جهانی که در آن انسانِ مختار حضور دارد، بروز و ظهور کارهای شرّ و ناپسند به دست برخی انسان‌ها هم هست؛ انسان‌هایی که از اراده و اختیار خود در جهت ظلم به خویش، خدا و دیگران استفاده می‌کنند. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۷۱-۶۷۰. @Hedayatnoor
🔰۲۴۸-آیا خداوند انسان را آفریده تا به هدفی برسد؟ 🔹در پاسخ باید گفت هدفمندی، تعبیر درست و مناسبی برای توصیف کارهای خداوند نیست؛ زیرا موجودی هدف دارد که چیزی را نداشته باشد و برای رفع این فقدان، هدف‌گذاری کند. اما از آنجا که خداوند غنی بالذات است و دارندۀ همۀ کمالات، تصور چیزی که او نداشته باشد و داشتن آن را دوست بدارد، محال است. در این‌گونه مواقع باید برای افعال خداوند و برای آفریده شدگان الهی تعبیر اغراض را به کار ببریم و بپرسیم که خداوند انسان را آفریده است تا درنهایت انسان به کجا برسد؟ غایت و نتیجۀ آفرینش انسان، برخوردار شدن او از رحمت خداوند است. منشأ چنین غایتی نیاز انسان به رحمت خداست، نه نیاز خدا به بهره‌مند کردن انسان. پس درخصوص افعال الهی، آنچه مهم است نتیجۀ کاری است که خداوند می‌کند، نه انگیزۀ خداوند از انجام آن عمل. زیرا انگیزه انگیزاننده می‌خواهد و چنین فعل و انفعالاتی در ذات خداوند راه ندارد و هیچ چیزی بیرون از ذات الهی نمی‌تواند بر حضرت او تأثیر بگذارد. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۸۱-۶۸۰. @Hedayatnoor
🔰۲۴۹-بیان داستان انبیاء در قرآن چه فوایدی دارد؟ 🔹فایدۀ اول این است که خداوند با بیان این داستان‌ها قلب و جان پیامبر صلی‌الله‌‌علیه‌وآله را بیش از پیش محکم و استوار می‌کند و آرامش و قرار و اطمینان به جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد می‌کند. پیروان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نیز جانشان محکم و آرام می‌شود و در راهی که در پیش گرفته‌اند، بیش از پیش استوار می‎‌مانند. فایدۀ دوم، آگاهی از حقایق بسیار مهم است. خداوند در خلال بیان این داستان‌ها ذهن و ضمیر مخاطبان وحی را با حقایقی که دانستنش لازم و ضروری است، آشنا می‌کند. فایدۀ سوم این است که آدمی از پندها و اندرزهای دلنشینِ فراوانی بهره می‎‌برد و از نکات آموزندۀ اخلاقی و اجتماعی استفاده می‌کند. فایدۀ چهارم نیز این است که انسان مؤمن با تلنگری که از خواندن این ماجراها می‌خورد، از خواب غفلت برمی‌خیزد و آنچه را شایسته و بایسته است، متذکر می‌شود. ▫️کتاب مشکاة، تفسیر قرآن کریم، ج۲۱، صص ۶۸۶-۶۸۴. @Hedayatnoor