بین تمام فصل ها پاییز را عشق است
پاییز بی آبان
بیابان است
می فهمی ؟
مهرتون پایدار
@hedye110
🍁🍁🍁🍁
#یا_اباعبدالله_ع ❤️
دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم
جز دعا نیسٺ دگر راه مرا، ناچارم
بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده
هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله💚
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@hedye110
4_5996544596060931702.mp3
1.43M
⏰ 1 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ ظلم در خانه
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_حسینی_قمی
🔹 #نشر_دهید
@hedye110
﷽؛ ✨ حالات چهارده معصوم عليهم السلام هنگام نماز چگونه بوده است و چقدر به نماز اهمیت می دادند؟ ✨
💖
امام حسن عليه السلام :
🌹 ایشان هنگام نماز بهترين لباسش را می پوشيد و در جواب این سوال كه چرا بهترين لباس های خود را می پوشيد می فرمود: «خدا زيباست و زيبايي را دوست دارد»
سپس اين آيه را تلاوت می کردند: «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «زينت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود برداريد!»
📚 أعراف : 31
📚 وسائل الشيعة « ج ۴ ؛ ص ۴۵۵
🌹 و هنگامی كه به نماز می ايستاد تن مباركش می لرزيد.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج81 ؛ ص258
امام حسين عليه السلام :
🌹 ایشان عصرِ نهم محرم به برادرش عباس فرمود: « اگر بتوانی دشمن را از جنگ منصرف كني، چنين كن تا امشب نماز بخوانيم، زيرا خداوند می داند كه من نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.»
فَهُوَ يَعْلَمُ أَنِّي كُنْتُ قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ كِتَابِهِ وَ كَثْرَةَ الدُّعَاءِ وَ الِاسْتِغْفَارِ.
📚 بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج44 ؛ ص 392
🌹 و فردای آن روز در بدترين شرايط جنگ، هنگامی كه ابوثمامه صائدى وقت نماز را به ایشان تذكر داد، امام در حق او بهترين دعا را كرد: «نماز را به يادآوردي، خداوند تو را از نمازگزاران يادآور قرار دهد» سپس به اقامه نماز پرداختند.
@hedye110
🌸🌸🌸🌸🍃🍃🍃
#یا_اباعبدالله_ع ❤️
دورے از صحن شما سخٺ دهد آزارم
جز دعا نیسٺ دگر راه مرا، ناچارم
بہ تنم درد فراق حرمٺ افتاده
هوس گرمے آغوش ضریحٺ دارم
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا💔
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله💚
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@hedye110
❖
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت:
ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی.
سلیمان گفت: تحمل آن را نداری.
اما مرد اصرار کرد.
سلیمان پرسید: کدام زبان؟
جواب داد: زبان گربه ها!
سلیمان در گوش او دمید
و عملا زبان گربه ها را آموخت....
روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند.
یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم!
دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد،
آنگاه آن را میخوریم.
مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید،
آنرا فروخت!
گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه،
صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد.
صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت.
گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟
گفت : نه! صاحبش آن را فروخت.
اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم!
مرد شنید و به شدت برآشفت.
نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد!
خواهش میکنم کاری بکن !
پیامبر پاسخ داد:
خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن!
حکمت این داستان :
خداوند الطاف مخفی دارد،
در خانه حیوان حلال گوشت نگهداری کنید که قضا وبلا را از شما دور کند.
وموجب خیر وبرکت ودفع شر شود برای شما.
ما انسانها آن را درک نمی کنیم.
او بلا را از ما دور میکند ،
و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم...!!
@hedye110
🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃
*◼️شهادت مظلومانه بی بی سه ساله ، بنت الحسین علیه السلام، حضرت رقیه سلام الله علیها را به محضر حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و حضرت بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و همه شما تسلیت عرض میگوییم◼️*🖤🏴🏴
*سهم شما ۵ صلوات هدیه به حضرت رقیه(سلام الله علیها)*🖤🕊️🌹
@hedye110
حضرت آیت الله مجتهدی فرمودند: روزی آیت الله العظمی شیخ جعفر کاشف الغطاء در نماز جماعت وقتی که در سجاده نماز نشسته بودند، سیدی آمد و گفت: از وجوهاتی که نزد شماست قدری به من کمک کنید. شیخ فرمود: تمام وجوهات را بین فقرا تقسیم کردهام و فعلاً چیزی ندارم. آن سید عصبانی شد و آب دهانش را به صورت آقا انداخت. شیخ بدون اینکه عصبانی شود و چیزی بگوید بلند شد و رو به جمعیت کرده و فرمودند :هرکس محاسن شیخ را دوست دارد به این سید کمک کند. پس از آن عبایش را گرفت و در میان صف ها رفت و پول جمع کرد و اتفاقاً پول زیادی جمع شد و همه را با آن سید داد.
آداب الطلاب ص311
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
@hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸
🎬 کلیپ : خطرناکترین عنصر در زندگی بشر
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
@hedye110
❁﷽❁
پدر آمد دل شب گوشہ ویرانہ بہ خوابم
ریخٺ از دیده بسے بر ورق چهره گلابم
گفٺ رویـٺ ز چہ نیــلے شده #زهراےسہ_سالہ
مگر از باغ #فدڪ بوده بہ دسٺ تو قبالہ
#الدخیلڪ_یارقیہ_بنٺالحسیݧ🌷
@hedye110
به آن سری که ...
به دیدار دختـ💔ـرش آمد
به کودکـ💔ـی که ...
به ویرانه آرمیده بیا
#شعر_مهدوی
#امام_زمان
#ما_ملت_امام_حسینیم
#حضرت_رقیه
@hedye110
🏴🏴🏴
✨﷽✨
♨ شکایت از روزگار
✍مفضل بن قیس، سخت در فشار زندگی واقع شده بود.
فقر و تنگدستی، قرض و مخارج زندگی، او را آزار می داد.
یک روز در محضر امام صادق (علیه السلام) لب به شكایت گشود و بیچارگی های خود را مو به مو تشریح كرد.
گفت فلان مبلغ قرض دارم، نمی دانم چه جور ادا كنم؟
فلان مبلغ خرج دارم و راه درآمدی ندارم.
بیچاره شدم، متحیرم، گیج شده ام.
به هر در بازی می روم، به رویم بسته می شود.
در آخر از امام تقاضا كرد درباره اش دعایی بفرماید و از خداوند متعال بخواهد گره از كار فروبسته او بگشاید.
امام صادق (علیه السلام) به كنیزكی كه آنجا بود فرمود برو آن كیسه اشرفی را كه منصور برای ما فرستاده بیاور.
كنیزک رفت و فورا كیسه اشرفی را حاضر كرد.
آنگاه به مفضل بن قیس فرمود در این كیسه چهارصد دینار است و كمكی است برای زندگی تو.
گفت مقصودم از آنچه در حضور شما گفتم این نبود، مقصودم فقط خواهش دعا بود.
امام فرمود بسیار خب، دعا هم می كنم، اما این نكته را به تو بگویم، هرگز سختی ها و بیچارگی های خود را برای مردم تشریح نكن.
اولین اثرش این است كه وانمود می شود تو در میدان زندگی زمین خورده ای و از روزگار شكست یافته ای.
در نظرها كوچک می شوی و شخصیت و احترامت از میان می رود.
📚 بحارالانوار، جلد 11، صفحه 114
@hedye110
🏴🏴🏴🏴