┄┅─✵💝✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
به نام خدایی که باقیست
و همه چیز، غیر او فانیست
شروع کارها با نام مشکل گشایت:
یاٰ مَنْ هُوَ یَبقیٰ وَ یَفنیٰ کُلُّ
الهی به امید لطف و کرمت💚
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
نفسم میگیرد، میطپد قلبم، تندتر از حادثهها!
چشم امید به دیدار تو دارم، چه کنم!
من منتظرم!!
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ راسخون در علم در قرآن (2⃣)
✅💐 پیامبر و ائمه
💐✨ راسِخون در علم کسانی که در علم و دانش، ثابت قدم هستند. این اصطلاح قرآنی دو بار در قرآن به کار رفته است.
💐✨ در تطبیق معنای راسخون در علم دو دیدگاه وجود دارد:
✅2⃣ پیامبر و ائمه: براساس بسیاری از روایات، مراد از «راسخون در علم»، پیامبر(ص) و ائمه(ع) هستند که از تأویل آیات متشابه قرآنی نیز آگاهی دارند. در آیه 7 سوره آل عمران اینگونه میخوانیم:
💐💫 هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ (آیه 7 سوره آل عمران)
او کسی است که این کتاب (آسمانی) را بر تو نازل کرد، که قسمتی از آن، آیات «محکم» [= صریح و روشن] است؛ که اساس این کتاب میباشد؛ (و هر گونه پیچیدگی در آیات دیگر، با مراجعه به اینها، برطرف میگردد.) و قسمتی از آن، «متشابه» است [= آیاتی که به خاطر بالا بودن سطح مطلب و جهات دیگر، در نگاه اول، احتمالات مختلفی در آن میرود؛ ولی با توجه به آیات محکم، تفسیر آنها آشکار میگردد.] اما آنها که در قلوبشان انحراف است، به دنبال متشابهاتند، تا فتنهانگیزی کنند (و مردم را گمراه سازند)؛ و تفسیر (نادرستی) برای آن میطلبند؛ در حالی که تفسیر آنها را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند. (آنها که به دنبال فهم و درکِ اسرارِ همه آیات قرآن در پرتو علم و دانش الهی) میگویند: «ما به همه آن ایمان آوردیم؛ همه از طرف پروردگارِ ماست.» و جز صاحبان عقل، متذکر نمیشوند (و این حقیقت را درک نمیکنند).
✅💐 مراد از تأويل، اهداف و معارف و اسرار پشت پردهاى باشد كه بعد روشن مىشود. نظير تعبير خوابى كه حضرت يوسف ديد و بعد روشن شد و يا اسرارى كه در شكستن كشتى توسط خضر و موسى بود كه بعد روشن شد.
✅💐 در روايات مىخوانيم: آيات ناسخ، از محكمات و آيات منسوخ از متشابهات قرآن است و ائمه معصومين (ع) مصداق بارز راسخون در علم هستند.
✅💐 نام راسخان در علم در كنار نام مقدس خداوند آمده و مقامشان بعد از مقام الهى است.
#راسخون_در_علم
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_نودچهارم
موبایل را قطع میکنم .
چقدر اتفاقات،پشت سر هم میافتند،بدون اینکه مجال فکر کردن بدهند.
چند تقه به در میخورد،آرام و بی رمق "بفرمایید" میگویم و عمو وارد اتاق میشود.
نفس نفس میزند و حرف هایش بریده به گوشم میرسد.
:_نیــ...نیکی...چی...شده؟ تا...زنگ..زدی..خودمو...ر.. سوندم
عمو روی تخت مینشیند،بلند میشوم و از روی میز، پارچ را برمیدارم و برای عمو آب میریزم.
آرامم،خودم هم نمیدانم چرا...
شاید به خاطر اینکه میدانم ]او [ همیشه هست، بزرگ؛قادر؛ عالم و البته مهربان..
لیوان آب را به دست عمو میدهم و کنارش مینشینم. عمو الجرعه همه را سر میکشد.
:+بهترین؟
سرش را تکان میدهد
:_چی شده؟
:+بابا گفتن،امروز این آقامسیح رفته منو خواستگاری کرده
عمو بلند میگوید
:_چه غلطی کرده؟؟
:+هیـــس،عمو چی شده مگه؟
:_بابات چی گفت؟
:+گفت یا بین دانیال و مسیح،یکی رو انتخاب کن... یا من زحمتشو میکشم...
عمو اخم کرده،دلیلش را نمیدانم...
کلافه دست در موهایش میکند..
:_عجـــــــب
:+حالا میگین این مسیح کیه؟
:_پسر محمود...برادرزاده ی من...پسرعموی تو...
پوزخند میزنم
:+عجب تئاتر باحالی....کلا چند نفریم ما؟؟؟فامیالمون تک تک و دونه دونه دارن وارد صحنه
میشن...
صدای موبایلم بلند میشود،شماره ناشناس؛رد تماس میدهم.
به عمو خیره میشوم
:+خــــــــب؟؟
:_خب که چی؟؟
دوباره زنگ میخورد،کلافه،رد تماس میدهم و موبایل را سایلنت میکنم.
:+خب این آدم از جون من چی میخواد؟؟
:_نیکی بهش فکر نکن...من خودم فردا تکلیفش رو یه سره میکنم...
:+عمو چرا طفره میرین...
موبایل میلرزد...
ا .... َ :+ه
رد تماس میدهم و دوباره به چشم های عمو خیره میشوم،چشم هایی که سعی دارد نگاهش را
بدزدد.
:+عمو من خسته شدم از این همه معما...بابام چرا با عمومحمود مشکل داره؟ این خواستگار یه
دفعه از کجا پیدا شد؟
:_نیکی من راجع بابات هرچی بخوای بهت میگم،اما اصلا فکرت رو درگیر مسیح و خواستگاری
اش نکن.
چیزی نپرس،ولی قول میدمـ من حلش کنم...
موبایل دوباره زنگ میخورد.
عصبی،برش میدارم و قبل از اینکه فکر کنم جواب میدهم.
:_بــــلــــــه؟؟؟
صدای مطمئن،بدون احساس اما محکمی با طمأنینه میگوید
:+سلام
من مسیحـــــ م.
مطمئنم تا حالا راجع من و پیشنهادم شنیدین.
باید ببینمتون،حتما
آب دهانم را قورت میدهم و به چشم های نگران و مشکوک عمو نگاه میکنم. این بار من چشمانم
را میدزدم.
هرطور شده باید بفهمم این آدم،از من و زندگیم چه میخواهد.
احساسی عجیب،که نمیدانم نامش چیست،از درونم شعله میکشد و بر عقلم پیروز میشود .
پشتم را به عمو میکنم
:_باشه
صدایش دوباره در گوشم میپیچد،باز هم بدون حس و بی تفاوت
انگار برایش فرق نداشت،حتی اگر قبول نمیکردم.
من اما هیجان زده ام،شاید حسی بچگانه و سرکش برای فهمیدن راز مگو ی مسیح.
:+خوبه
فردا صبح،ساعت یازده،سر خیابونتون یه کافه هست،اونجا میبینمتون
تلفن را قطع میکنم. چشم هایم را میبندم و تازه وقت میکنم،نفسم را بیرون دهم.
من،باید کشف کنم... این آدم کیست؟
صدای عمو،از خیالات بیرونم میکشد.
به طرفش برمیگردم.
میپرسد
:_کی بود؟
هول میشوم
:+چی؟ آها...هیچکی... حالا نوبت شماست عمو... بابا با برادرش چرا مشکل داره؟
عمو چشم هایش را میمالد
:_موضوع برمیگرده به خیلی وقت پیش.. من سه چهار سالم بود... قضیه ی پدربزرگ رو که
میدونی؟ بابا از همه ی اموالش،اینجا فقط یه خونه و یه کارخونه ی ورشکسته گذاشت.. بقیه رو
هم دولت اون موقع به نفع بیت المال تصاحب کرد.
محمود و بابات،با کمک همدیگه اون کارخونه ی به دردنخور رو تبدیل کردن به یه کارخونه ی
پرسود... محمود درس رو کنار گذاشته بود،اما بابات هم کار میکرد،هم درس میخوند.
بابات تو دانشگاه،با مادرت آشنا شده بود و بهش عالقمند شد. خب حتما میدونی خونواده ی
مامانت هم،از ساواک و خلاصه طاغوتی بودن.
مسعود،میخواست از مامانت خواستگاری کنه،اما محمود راضی نبوده... میگفته حالا که انقلاب
شده این ازدواج به ضرر کارخونه است.. می گفته مسعود باید با کسی ازدواج کنه که خونواده
اش،بتونن تو پیشرفت کارخونه کمک کنن... به همین خاطر اصرار داشته که مسعود با یه
خونواده ی مذهبی ازدواج کنه... چه میدونم،مثلا میخواسته با این کار وصل بشه و هم رنگ
جماعت بشه...هوووف چی بگم...
بابات و محمود سر این موضوع،با هم دچار مشکل میشن و اونقدر،با هم اختلاف پیدا میکنن که
مجبور میشن راهشون رو جدا کنن
محمود با وکالتنامه ای که داره،کارخونه و خونه رو میفروشه و سهم مسعود رو میده. هر کدوم هم
میرن دنبال زندگی خودشون...
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
4_5970059637280473201.mp3
7.33M
💠 ای جانِ حضرت سجاد،مولانا حضرت باقر (سرود)
🎙 بانوای : حاج میثم مطیعی
🌸 ویژه ولادت #امام_باقر (ع)
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلیمان آمد ...
ماجرای جالب حضرت سلیمان در قرآن کریم
به منافق ها کار یدی بسپار نه فرهنگی!
💬
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑ببینید ارتباط با آمریکا و رژیم صهیونیستی باعث پایان دشمنی هایشان با ما خواهد شد!؟
سخنرانی علی اکبر رائفی پور
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
اللهم عجل لولیک الفرج
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
🕙 وعده ما ساعت ۱۰ شب لیلة الرغائب 🕚
مصادف با ۱۴ بهمن ۱۴۰۰
۱ رجب ۱۴۴۳
دو رکعت نماز حاجت
۳۱۳ بار
العجل العجل یا الله یا صاحب الزمان
بیاید همه باهم یکصدا شویم
#نشر_حداکثری
💖🌹🦋
مداحی آنلاین - فضیلت ماه رجب و اعمال و فضیلت شب لیلة الرغائب - استاد محمدی.mp3
2.58M
🌙فضیلت شب #لیلة_الرغائب
✍️پاسخ حجت الاسلام #محمدی را بشنوید.
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
خیلی وقتا که حالمون با هیچی خوب نمیشه،
هیچی آروممون نمیکنه،
هیچی آشوب درونمون رو از بین نمیبره،
و...
💥 فقط یک دلیل داره، که ذهنمون هم بهش خطور نمیکنه ❗️
#أین_الرجبیون
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مناجات
خدای مهربان من
در این سکوت و افق های مه آلود
نوری بفرست
تا روشن شود راهم
تا گام هایم محکم تر شود و حرف ها مرا مایوس نسازد
خدای من، خدای من، خدای من…
#خدایا_دوستت_دارم
#التماس_دعا_برای_ظهور
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴سخنان آرامش بخش علامه حسنزاده آملی درباره مرگ
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌷مهدی شناسی ۱۸۹🌷
🔷زیارت آل یاسین 🔷
🌹و أَنَّ محمداً عبده و رسوله🌹
🍃بعد از پذیرش توحید و اقرار به یگانگی خداوند، شـهادت بـه عبودیـت و نبـوت حضـرت ختمـی مرتبـت مهم ترین اعتقاد است و لازمه ی ایمان به حق تعالی ایمان به رسولان و اوصیاء اوست .
🍃امام صادق علیه السلام فرمودند: بعد از شناخت خدا، معرفـت و شهادت به نبوت حضـرت رسـول صلی الله علیه و آله واجب است و کمترین حد معرفت رسول این است که به پیامبری او اعتراف کنـی و معتقـد باشـی هـر
آنچه آورده از طرف خداوند متعال است.
💠 عبودیت مقدم بر رسالت💠
🍃 قبل از اقرار به رسالت و محبت خـاص پیـامبر ابتـدا بـر مقـام عبودیـت آن حضـرت اعتـراف می کنیم. این تقدم بیانگر این حقیقت است که عبودیت آن حضرت زمینه ی رسیدن به مقـام رسـالت و سایر مقامات ایشان بوده است.
🍃 در موارد متعددی در قرآن شریف وقتی خداوند متعال می خواهد، از بلندای مقام آن فخر کائنـات و
اشرف مخلوقات سخن به میان آورد؛ مثلا نزول قرآن و یا ماجرای اختصاصی معـراج پیـامبر را ذکر کند، با مدال بندگی و مقام عبودیت از حبیب خود یاد می کند.
💠 حقیقت عبودیت 💠
🍃 رسیدن به عبودیت حقیقی، قطعا نیازمند درک حقیقت و شناخت ارکان و اجزاء اصلی آن است.
🍃 امام صادق علیه السلام سه رکن حقیقت بندگی را معرفی فرمودند:
🍃 کلمـه عبـد:
🔸حرف "عین": علم و معرفت بنده بـه پروردگـار خـود
🔸 حرف "باء":بریدن و دور شدن از غیر خدا
🔸حرف "دال":نزدیکى و قرب عبد به خداوند عزیز
💠ولایت اهل بیت محور بندگی خدا💠
🍃دست یافتن به حقیقت پرستش و بندگی خدا، در گـروی درک صـحیح از حـق و معرفـت بـه دیـن خداست.
🍃ائمه معصومین به عنوان جانشینان پیامبر و عالمان الهی تمـام عمـر خـود را در مسیر تبیین و دفاع از دین حق مجاهدت کردند و چه بسیار مصـائب و مشـقات کـه در ایـن مسـیر تحمل کردند؛ تا حق بر اهلش مخفی نماند و آیندگان بهـره و بـه برکـتی از حـق داشـته باشـند.
با تلاش و مجاهدت آن ذوات مقدسه است که حق به حق جویان می رسـد و خداونـد متعـال عبـادت می شود.
🍃 بر اساس همین حقیقت است که امام صادق علیه السلام می فرمایند:"با تلاش و مجاهدت ما امامان، خداوند عزوجل عبـادت مـی شـود و اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی شد...
💧💜💙💧💜💙
#مهدی_شناسی
#قسمت_189
#زیارت_آل_یاسین
#کانال_کمال_بندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
Gomnam-Haftegi950126[01].mp3
3.13M
🌙 از ادعیه #ماهرجب 🌙
🔊 يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ ...
🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🔵صـلــواتـــ شـــبـــ جـمـعـہ👇
🌹 مرحوم مجلسی دوم ( پسر ) گفته اند ؛
شب جمعه ای مشغول مطالعه بودم که به این دعا رسیدم -
🕊 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحمَّــــــــدٍ وآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم ، اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَةِ اِلی بَقائِها
اَلْحَمْدُ للهِ عَلی کُلِّ نِعْمَةٍ ، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه 🕊
⬅️ بعد یک هفته مجدد خواستم آنرا بخوانم که در حالت مکاشفه ندایی شنیدم از ملائکه " که ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت قبلی فارغ نشده ایم ...! "
📚 قصص العلما
🔵 دعای معروف شب جمعه 👇
یا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِيَّةِ ، يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالْعَطِيَّةِ ، يَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِيَّةِ ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَيْرِ الْوَرَى سَجِيَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا يَا ذَا الْعُلَى فِي هَذِهِ الْعَشِيَّةِ .
اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا شکرت 🙏
امروز را هم به لطف تو
به شب رساندیم
ای خدای مهربانم❤️
یاریمان ده،
تحملمان را افزون،
قولمان را صدق ، و
قلبمان را پاک گردان 🙏
الهی تو یگانه ی ، پناهمان باش🙏
✨آمین یا رَبَّ 🙏
🌺 شبتون پُـر از مـهر خــدا 🌺
💖🌹🌟✨🌙🌹💖
┄┅─✵💖✵─┅┄
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهی
یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد
یا عالی بِحَقِّ علی
یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه
یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن
یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن
عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان
🌹💖🦋🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
دلم گرفته و از دور صدا می آید
که مهدی صاحب زمان، ز راه می آید
ندای من منتظرم بلند گردیده
شنو زما ندایی که یار می آید
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
🌺✨🌺 ﷽ 🌺✨🌺
✅ راسخون در علم در قرآن (3⃣)
✅💐 پیامبر و ائمه
💐✨ در تفسیر آیه 7 سوره آل عمران، روایات بسیاری از اهلبیت ذکر شده که میتوان به تعبیر واقعی راسخون در علم دست یافت که در اینجا به سه حدیث اشاره میشود:
1⃣🌺 امام صادق (ع) میفرماید:
✅💐 کتاب خدا (قرآن) به چهار صورت است. عبارت و اشاره و لطیفهها و حقایق؛ عبارت مخصوص عوام است و اشاره مربوط به خواص است و لطایف مخصوص اولیا و حقایق مخصوص انبیاء است.
📚 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۶
📚 بحارالأنوار، ج۷۵، ص۲۷۸
2⃣🌺 امام باقر (ع) از پبامبر نقل میکند که پیامبر فرمودند:
✅💐 ای گروه مردم! دربارهی قرآن تدبّر کنید و آیات محکم آن را نیکو بفهمید و از آیات متشابه پیروی مکنید و به خدا سوگند هرگز کسی دشواریها و تفسیر آن را برای شما روشن نمیکند، جز همینکس که من دست او را میگیرم و بهسوی خود برمیآورم و بازویش را برمیافرازم و به شما اعلام میکنم که هرکس من مولای اویم این علی (ع) مولای اوست، یعنی علیّبنابیطالب (ع) که برادر و وصیّ من است و ولایت او از سوی خداوند متعال بر من نازل شده است.
📚 تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۶
📚 بحارالأنوار، ج۳۷، ص۲۰۲/ نورالثقلین
3⃣🌺 امام صادق (ع) در جای دیگری میفرمایند:
✅💐 وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ منظور، علی (ع) و دیگر ائمّه (ع) میباشند.
📚تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۲، ص۴۶۸
📚 الکافی، ج۱، ص۴۱۴
📚 وسایل الشیعهًْ، ج۲۷، ص۱۷۹
📚 تأویل الآیات الظاهرهًْ، ص۱۰۶
📚 الصراط المستقیم، ج۱، ص۲۹۲
📚 العیاشی، ج۱، ص۱۶۲
📚 المناقب، ج۴، ص۴۲۱
#راسخون_در_علم
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
#مسیحاےعشق
#پارت_نودپنجم
مسعود،خیلی از عمومحمود و بابا و همه ناراحت بوده،اونقدر که میره و فامیلی اش رو عوض
میکنه...
هر دوشون از صفر شروع میکنن و به اینجا میرسن.
چند سال بعد،بابات با مامانت ازدواج کرد و بعد هم که تو به دنیا اومدی...
کل ماجرا همینه...
:+پس....پس بابام میترسه،من کاری رو کنم که خودش کرد...
:_شایـــــد
صدای بابا در گوشم میپیچد،بدون فکر میگویم
:+لحنش شبیه التماس بود...
باید کاری کنم... پس کی فردا میشود؟
****
دست بالا میبرم. استاد نگاهش را از پشت شیشه ی عینک به من میدوزد
:_مشکلی پیش اومده خانم نیایش؟
نگاه کلاس،معطوف چهر ه ام میشود.
آب دهانم را قورت میدهم
:+استاد،ممکنه من بیست دقیقه زودتر برم؟
:_مطمئنین خوبین؟به نظر مضطرب میاین.
چند نفر از بچه های کلاس دقیق تر چهره ام را بالا و پایین میکنند و صدای پچ پچ بلند میشود.
:+بله،خوبم..میتونم ؟
:_البته..
نفس راحتی میکشم و نگاهی به ساعت میکنم.
هنوز چند دقیقه ای وقت دارم.
★
سرمای بهمن،پوست صورتم را میسوزاند .
پر چادرم را جمع میکنم،سرم را داخل یقه ی پالتو فرو میبرم و به سمت آژانس کنار دانشگاه راه
میافتم.
داخل دفتر آژانس میشوم،مردی جاافتاده پشت میز نشسته.
:_سلام
:+سلام دخترم،بفرمایید
:_ببخشید یه تاکسی میخوام.
:+مقصد؟
:_الهیه
مرد،با ریموت کنار دستش،قفل یکی از ماشین ها که جلوی در پارک شده اند،میزند.
:+بفرمایید شما بشینید،الان راننده میآد
:_ممنون
ماشین آن سوی خیابان،روبه روی کافه متوقف میشود.
پنج دقیقه ای تا قرارمان مانده.
ممنون میگویم و پیاده میشوم.
نفس عمیقی میکشم. دست میبرم و لباسم را مرتب میکنم .
نمیدانم چرا مضطربم،شاید برای اینکه بدون اطلاع همه،این کار را کرده ام.
عرض خیابان را رد میکنم و جلوی در میایستم.
لحظه ای پشیمان میشوم،نکند اشتباه کرده ام.
شاید اصلا نباید وارد این مسائل میشدم..
نگاهم را از کفش هایم میگیرم و لحظه ای چشمم به چهره ی آشنایی میافتد.
خودش است.
پشت میز نشسته و با انگشتانش بازی میکند.
در نگاهش هیچ تردیدی به چشم نمیخورد.
برق چشم هایش اما....نه! این علامت خطر است.
میخواهم برگردم،اما پاهایم به طرف ورودی کشیده میشوند.
از من فرمان نمیبرند!
در،با صدای قیژ مانندی باز میشود و آویز بالایش به صدا در میآید.
به محض وارد شدن چند نفر نگاهم میکنند.
او هم،سرش را بالا میآورد و چشم در چشمم میدوزد.
جلو میروم،بلند میشود.
طبق عادت همیشگی ام، در سلام دادن پیش دستی میکنم.
:_سلام
:+سلام،بفر مایید
اضطرابم را پشت قلبم پنهان میکنم،به عقلم تشر میزنم و لرزش دست هایم را متوقف میکنم.
آرام میشوم و مینشینم.
:+چی میخورین؟
کیفم را روی صندلی کناری میگذارم و چادرم را سفت میکنم.
سعی می کنم محکم به نظر برسم.
:_برای شنیدن اومدم،نه خوردن
لبخند میزند،لبخند که نه...بیشتر شبیه پوزخند است.
دستش را بالا میبرد و گارسون را صدا میکند
:+جناب ببخشید
حرکاتش،عادی و خالی از ترس است .
این روح بیتابم را،بی تاب تر میکند.
گارسون جلو میآید.
:+دو تا قهوه لطفا
تا با گارسون مشغول است،چند ثانیه ای فرصت میکنم به چهره اش نگاه کنم
این بار،ته ریش نازکی صورتش را پوشانده.
چشم و ابرو و موهای تمام مشکی،صورتی کشیده،ابروانی پرپشت و چهره ای کاملا معمولی اما
در یک کلمه،جذاب.
تنها نکته ی خارق العاده ی چهره اش،برق لعنتی چشم هایش است...
سرم را پایین میاندازم و } استغفراللّه { میگویم.
گارسون میرود و او،با چند سرفه گلویش را صاف میکند.
سرم را بلند میکنم،میخواهد حرف هایش را بزند.
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄
#ختم_روزانه
✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند:
در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨
📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹.
قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج)
دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷
#التماس_دعا_برای_ظهور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
↷↷↷
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
#کانالکمالبندگی
@hedye110
🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸