eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.1هزار عکس
6.9هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽ مسیر دو ساعت و نیمه دمشق تا بیروت به کندی می گذشت و حرکت خودروهای مردمی که از ترس هجوم تکفیری ها به سمت لبنان می گریختند آهنگ رفتنمان را کندتر می‌کرد به غیر از خودروها حاشیه‌ های جاده نیز از انبوه زنان و کودکان و پیرمردهایی که بار و بنه چند روزه‌ای صرفاً برای زنده ماندن با خود به دوش می‌کشیدند پر بود نگاهشان می کردیم بیشتر کودکان پابرهنه بودند چقدر این صحنه شبیه روزهایی بود که زنان و کودکان عرب خوزستان از سوسنگرد و بستان و هویزه و حمیدیه آواره بیابان‌ها بودند و به طرف اهواز فرار می‌کردند دلم از درد ریش ریش شده بود اما چه کاری از دستمان برمی‌آمد؟ نزدیک مرز لبنان که رسیدیم ابوحاتم گذرنامه‌های مان را به ماموران لبنانی داد و آنها مهرشان کردند برای عبور از مرز مشکلی نداشتیم اما نمی‌دانستیم که مردم آواره سوری چگونه از این مرز عبور می‌کنند و اصلاً به اینجا می رسند یا نه؟ ای کاش می ماندیم و با تاول پاهایشان، با چشمان اشکبار شان و دلهای شکسته شان همراهی می‌کردیم لبنان کشور نسبتاً کوچکی است از مرز تا بیروت خیلی راه نبود وارد شهر که شدیم همه چیز برعکس دمشق بود خلوتی خیابان ها جای خود را به ترافیک سنگین خودروها داده بود تقریباً کرکره هیچ مغازه ای پایین نبود جلوی پیاده روها و سر بلوارها چراغهای رنگی لابلای درختان کاج سبز و کوتاه که نماد کشور لبنان هم هستند خاموش و روشن می شد ساختمان های بلند به واسطه ظاهر استوار و چراغ های روشنشان زنده به نظر می آمدند شهر پر بود از شور و نشاط مردم غالباً با خیال آسوده و به دور از ناامنی سرگرم زندگی روزمره شان بودند به یک میدان بزرگ رسیدیم کاج های چند طبقه با فاصله منظم دور تا دور میدان از توی چمن‌ها قد کشیده بودند و وسطشان فواره آبی بالا می‌رفت و به شکل نیلوفری می‌شکفت و پایین می ریخت با همه نزدیکی بیروت تا دمشق چقدر فاصله میان این طبیعت آرام و رویایی با طبیعت به هم ریخته و خیابان‌های زخم‌خورده دمشق بود ابو حاتم که آرامش و شادی بیروت را می‌دید حالا مثل اینکه دلش بیشتر برای مردم سوریه می سوخت با اندوهی که علیرغم سعی او درلحنش پیدا بود گفت *اگر ۳۰ سال پیش بذر حزب الله در اینجا پاشیده نمی‌شد تکفیری‌ها اینجا رو هم مثل سوریه ویران و ناامن می‌کردند* با ته مایه‌ای از شکایت جوابش را دادم که خب شما که اینو می دونید چرا توی سوریه حزب‌الله دیگه‌ای درست نمی‌کنید نکنه جوان‌هایی مثل جوان‌های حزب‌الله ندارین؟ ابو حاتم انگار که بهش بر خورده باشد بلافاصله گفت چرا داریم ولی تا امروز یکی مثل *سردار متوسلیان* نداشتیم که همه‌جوره آموزشمون بده که شکر خدا با اومدن *ابو وهب* این مشکلمون هم داره حل میشه انشالله ابو وهب حزب‌الله دوم رو توی سوریه تشکیل می‌ده البته کار خیلی مشکلیه 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷             @hedye110 🔸🔶🔹💖🦋💖🔹🔶🔸
3.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت‌های تأمل برانگیز ابوالقاسم طالبی در برنامه جهان‌آرا 🔺 رسانه‌ ملی افرادی را که اینترنشنال و رسانه‌های بیگانه نسبت به آنها حساسند، بیشتر دعوت کند.             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄ ✨پیامبر اسلام (ص) فرمودند: در قیامت نزدیک ترین مردم به من کسی است که بیشتر بر من صلوات بفرستد.✨ 📚 کنز العمال، ج ۱، ص ۴۸۹. قرار ما هر روز نفری حداقل ۱۴ صلوات، به نیت تعجیل در ظهور و سلامتی امام عصر (عج) دوستان لطفا مشارکت کنید که با هم، هر روز ختم چند هزار صلواتی هدیه به ساحت مقدس امام عصر (عج) داشته باشیم.🙏🌷             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
@Ostad_Shojaeانسان شناسی ۱۳۳.mp3
زمان: حجم: 11M
۱• من اگر همین الآن به برزخ متولد شوم، اوضاع زندگی‌ام در آن شرایط چگونه خواهد بود؟ ۲• من میزان پیشرفت خودم را در مسیر خودسازی، مثلاً در بازه زمانی (سال گذشته تا امروز)، چگونه ارزیابی کنم؟ ۳• من در بعضی از بایدها و نبایدها در مسیر خودسازی، با اینکه عقلاً هم توجیه شده‌ام، نمی‌توانم از پسِ خودم بربیایم و مقاومت زیادی دارم، چرا؟             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
🌴 🌴 🌴 مسلم شمشير خود را غلاف مى كند و جنگ را متوقّف مى كند. فرمانده اى كه به او امان داده است، همراه سربازانش جلو مى آيد. مسلم به آنان اطمينان كرده است; امّا وقتى آنها نزديك مى آيند در يك چشم به هم زدن شمشير مسلم را مى ربايند. مسلم تعجّب مى كند! چرا كه او خود، شمشيرش را غلاف نموده و عينِ نامردى است كه شمشيرش را بگيرند. عرب وقتى به كسى امان دادند، هرگز سلاح او را نمى گيرند. اشك در چشم مسلم حلقه مى زند و آنچه را بايد بفهمد، مى فهمد. پس رو به كوفيان مى كند و مى گويد: "اين نشانه پيمان شكنى شما بود كه شمشير مرا ربوديد". يكى از سربازان هنگامى كه اشك چشم مسلم را مى بيند، زخم زبان مى زند و مى گويد: "كسى كه عشق رياست دارد، ديگر براى كشته شدن گريه نمى كند". مسلم در جواب مى گويد: "اشك من براى خودم نيست، براى آن كسى گريه مى كنم كه برايش نامه نوشته ام تا به كوفه بيايد و او اكنون با اهل و عيال خود به اينجا مى آيد". همسفر خوبم! به راستى چرا مسلم امان اهل كوفه را قبول كرد؟ مگر او از بى وفايى آنها خبر نداشت؟ مى خواهم بگويم مسلم مى دانست كه آنها به قول خود وفا نخواهند كرد. امّا امان آنها را قبول كرد تا به آرزوى بزرگ خود برسد. آيا مسلم در اين ميان به دنبال چيز ديگرى است؟ آرى، او مى خواهد در دل فرمانده سپاه كوفه راهى باز كند تا با او هم كلام شود و از او خواسته اى طلب كند. مسلم اكنون يك آرزو دارد و براى رسيدن به اين آرزو، امان فرمانده دشمن را قبول مى كند. آيا مى توانى حدس بزنى آرزوى مسلم چيست؟ نگاه كن! فرمانده نيروها دارد مسلم را به سوى قصر مى برد. مسلم آرام آرام با او سخن مى گويد: ــ من مى دانم كه ابن زياد امان تو را قبول نخواهد كرد. ــ من فرمانده لشكر كوفه هستم، من به تو امان داده ام، اكنون خواهى ديد كه چگونه بر سخن خويش پايدار خواهم ماند و نخواهم گذاشت به تو آسيبى برسد. ــ اگر ابن زياد امان تو را قبول نكرد، آيا حاضر هستى كارى براى من انجام بدهى؟ ــ آرى، من قول مى دهم. ــ من از تو مى خواهم كه پيكى را به سوى حسين بفرستى و به او خبر دهى كه مردم كوفه پيمان خود را شكسته اند. فرمانده منقلب مى شود; آخر او شجاعت مسلم را به چشم خود ديده است و مى داند كه به خاطر امانى كه به او داده، شمشير در غلاف كرده است. نگاهى به مسلم مى كند و مى گويد: "به خدا قسم، اين كار را براى تو انجام خواهم داد". اينجاست كه لبخند بر لب هاى مسلم نقش مى بندد. اين همان چيزى است كه مسلم مى خواست; اگر او به جنگ ادامه مى داد، هرگز نمى توانست به اين خواسته خود برسد. او سخن فرمانده ابن زياد را قبول كرد تا او هم يك سخن او را قبول كند. آرى، مسلم نامه اى نوشته بود كه امام حسين(ع) به كوفه بيايد، ولى اكنون كه خود، اسير كوفيان شده است، در فكر آن است كه آخرين پيام خود را براى امام خود فرستد. (و جالب است بدانى كه ابن اشعث در فرصتى مناسب به اين وعده خود وفا كرد و كسى را فرستاد تا پيام مسلم را به امام حسين(ع) برساند و اين خبر در نزديك كربلا به آن حضرت رسيد). <=====●●●●●=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <=====●●●●●=====>
1.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥حجت الاسلام فرحزاد: وصایای مهم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی (ره)...             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
مغز زندگی است ! هر موقع در زندگی ات نقصی دیدی ، نقص مادی و معنوی ، نقص روحی و جسمی ، به عنوان اولین اقدام ، را بررسی کن . ❗️شاید در کم میگذاری❗ انگار اصل، و مغز زندگی است . همه چیز انسان بناست از طرف خدا و در همین ارتباط با او تامین شود . 🔹هرگاه در این ارتباط ، کم گذاشتیم و از مان زدیم ... زندگیمان دچار کمی و کاستی میشود .             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
وقتی خدا هُلت میده لبه ی صخره مشکلات، بهش اعتماد کن چون اگه قانونشو اجرا کنی یا میگیرتت یا بهت پرواز کردن یاد میده 😌🕊             @hedye110 🔸🔶🔹🔷🌹🔷🔹🔶🔸
چند ثانیه فکر کن...⁉️ اگر کسی به شما 🎁 هدیه ای بدهد چه کار می کنید ؟ حس خوب... عالمی تشکر...و فکر کردن برای جبران...😍 💥💥حالا اگر اعمال مستحبی خود را به قطب عالم امکان هدیه کنیم....😌 📖 و به حضرت صاحب الزمان ( همه کاره ی عالم امکان ) هدیه کنید ..... @delneveshte_hadis110
یه کانالی کاملا هیچ مطلبی جز مطلب گذاشته نمیشه عاشق عليه السّلام هستی عضو شو اینم 👇👇👇 عاشقانه امام رضا علیه السلام https://eitaa.com/joinchat/3378184385Cded59ab28c امام رضائی باشی و عضو نشی!!!!!!!! من که باورم نمیشه😊