eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
صلی الله علیک یا رقیة البنت الحسین علیه‌السلام 🌷 eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
⭕️پول روضه را به فقرا بدهیم؟ ♨️آنها که می گویند هزینه روضه را به فقرا بدهید، بشناسید👇👇 ✋ بسیاری از ما ایرانیان تصور می کنیم برخی صحبت های به ظاهر منطقی که گاهی منتشر میشود، توسط یک هموطن دلسوز و متفکر منتشر شده است. ➖و گاهی ما این صحبت را منطقی یافته باتوجه به اینکه سخن منطقی را دوست داریم، اقدام به انتشار هرچه بیشتر آنها می کنیم. 👇بیاید یک نمونه را با هم بررسی کنیم 🔵ماه محرم که می رسد یکی از صحبت های به ظاهر منطقی که طرفداران خاصی هم پیدا کرده این است که پول روضه ها را خرج فقرا کنید. ☝️اول بیاید ببینیم پول این روضه ها از کجا می آید؟! ✅همه با روضه آشنا هستید و می دانید که اکثر روضه ها با نذورات مردمی برپا می شوند، آنهم مردمی که بخشی از آنها همان فقرا هستند و مبلغی را نذر امام حسین کرده اند. عمده ی هزینه ی روضه هم هزینه ی اطعام آن است. 👌به مدت ۱۰ روز، همه ی فقرا به همراه خانواده می توانند به مراسم روضه بیایند و غذای نذری امام حسین را دریافت کنند آنهم بدون منت و بدون اینکه احساس کنند با بقیه تفاوتی دارند. ⁉️این واقعا عالی نیست؟! اکنون یک سوال اساسی: آنها که این سخنان به ظاهر منطقی را تنظیم و منتشر می کنند، آیا واقعاً نگران فقرا هستند یا نیت دیگری دارند؟ 🔰بیایید بررسی کنیم: ✋اگر واقعا نگران فقرا هستند باید نسبت به رفتارهایی که آه از نهاد فقرا در می آورد هم به شدت حساس باشند. ❗️مثلا وقتی یک فقیر می بیند که فلان خانواده برای فرزندش چنان عروسی پر زرق و برقی گرفته که هزینه های آن به اندازه هزینه ی چندسال زندگی خودش است، چه احساسی پیدا می کند؟ ☝️اصلا ببینید ازدواج ها چقدر سخت شده 👈هزینه آرایشگاه، هزینه آتلیه، هزینه فیلم بردار، هزینه ارکستر، هزینه سالن، هزینه گل آرایی، هزینه لباس عروس، هزینه شام آنهم با چندین نوع خورشت، هزینه جهیزیه هم که خود روضه ای سوزناک است. ⁉️چه چیزی عروسی های کم هزینه و ساده ی قدیم را تبدیل به این مراسمات پر هزینه و مصیبت بار امروزی کرده؟ ⁉️چه چیزی جهیزیه هایی که شامل وسایل ضروری زندگی بود را تبدیل به کلکسیونی از وسایل و لوازم رنگارنگ کرده که بودن بسیاری از آنها در جهیزیه هیچ ضرورتی ندارد؟ 💢پاسخ سوالات بالا مشخص است؛ آنهایی که در مراسم هایشان مراعات نکردند و سعی کردند به اصطلاح سنگ تمام بگذارند به مرور توقعات را بالا بردند و این بلا را بر سر بقیه می آورند. ⁉️خوب تا کنون پیامی دیده اید که به مردم بگوید بجای گرفتن عروسی های فاخر و پرهزینه، بخشی از هزینه ی آنرا به فقرا بدهید؟ ⁉️تا کنون دیده اید که بگویند بجای اینکه هرسال چند دست لباس گران قیمت بخرید بخشی از هزینه آن را صرف فقرا کنید؟ ✅قطعا شنیده اید که ایران یکی از ۱۰ کشوری است که بیشترین هزینه را صرف لوازم آرایشی می کنند. ⁉️تاکنون دیده اید متنی منتشر شود که به ما بگوید بجای این همه هزینه برای لوازم آرایشی، پول آنرا به فقرا بدهید؟! ⚠️پس مشخص است کسانیکه این پیام ها را تولید و منتشر می کنند، واقعا دغدغه فقرا را ندارند! 💢ایرانیان انسانهای دلسوز و خیرخواهی هستند و قطعا نوشتن این دست متن ها کار هموطنان نیست ⁉️اما چرا دشمنان ما دست روی این گزینه گذاشته اند؟! آنها چه ضربه ای از مراسمات امام حسین خورده اند؟! ⁉️چرا تلاش می کنند با شیوه های مختلف ذهنیت مردم را نسبت به مراسم امام حسین منفی و به تبع از شنیدن و اندیشیدن پیرامون عبرت های واقعه عاشورا دور کنند؟! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
4_5996718439157205908.mp3
5.74M
🖤🖤🖤🖤🖤 🥀یا حضرت رقیه(سلام الله علیه) 🥀زن غساله چه می دید که با خود می گفت: مـادرت کـاش به جای تـو پـسـر می آورد !... @hedye110
سلام مطلب ارسالی خلاصه ایی از کلام شیرین استاد شجاعی از مبحث سکوت و جدل هست. قصد داشتم کل مبحث رو بصورت خلاصه در قالب متن در کانال ارسال کنم اما بعضی از اعضای محترم فرمودند که بصورت صوت بفرستم
علیکم السلام ۱. اگه کسی این مداحی رو داره محبت کنه لینک کاربریشو برام بفرسته ۲. مطمئن هستید اگه خشمتون رو فرو نبرید دیگه از طرف مقابل دلخوری ندارید؟ خشم رو باید کنترل کرد نه سرکوب. فرو خوردن خشم سیره اهلبیت هست و سعادت دنیا و آخرت در همینه. ۳. کپی و استفاده از مطالب اصلی کانال حلاله. منظور از مطالب اصلی مطالبی هست که لینک کانال طریق السلوک زیرش هست میتونید لینک ما رو بردارید و لینک کانال خودتون رو بذارید.
┄┅─✵💔✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان 🇮🇷🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴 @hedye110
سلام آقا صدای پای تو خبر از آمدن باران می دهد ای بهار سبز هستی ماه محرم هم آمده است کی می آیی ای صاحب عزا eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 چند روزی از آخرین دیدارم با حسام میگذشت و جز رفت و آمدهایِ گاه و بیگاهِ فاطمه خانم، خبری از امیر مهدیش نبود. کلافه گی چنگ شده بود محضه اتمامِ ته مانده ی انرژیم. کاش میتوانستم دانیال را ببینم و یا حداقل با یان صحبت کنم. بی حوصلگی مرا مجبور به خواندن کرد.. خواندن همان کتابهایی که نمیدانستم هدیه اند یا امانت. حداقل از بیکاری و گوش دادن به درد دلهایِ پروین خانمی که زبانم را نمی فهمید بهتر بود. باز کردنِ جلد کتابها، اجباری شد برایِ ادامه شان.. خواندن و خواندن، حتی در اوج درد.. در آغوش تهوع و بی قرار.. اعجاز عجیبی قدم میزد در کلمه به کلمه یِ نهج البلاغه.. کتابی که هر چه بیشتر میخواندمش، حق میدادم به پدر محضه تنفر از علی (ع).. علی مجمسه ی خوش تراشِ دستان خدا بود، شیطان را چه به دوستی با او.. و باز حق میدادم به مادر که کنارِ مذهبِ سنی اش، ارادتی خاص داشته باشد به علی و اهل بیتش.. قلبت که به عشق خدا بزند، علی را عاشق میشوی.. دیالوگ یک فیلم ایرانی در ذهنم مرور شد. فیلمی که چندسال پیش، مادر دور از چشم پدر تماشا کرد و کتکی مفصل بابتش از پدر خورد. (همه میگویند علی دربِ خیبر را کَند.. اما علی نبود که خیبر شکنی میکرد.. علی وقتی مقابلِ دربِ ایستاد، خدا را دید.. در خدا حل شد.. با خدا یکی شد.. و آن خدا بود که دربِ خیبر را با دستانِ علی کند.) و حالا درک میکردم.. آن روز آن جمله نامفهموم ترین، پیچیده ی عالم بود.. عالمی که خدایش را در لابه لایِ موهایِ بافته شده ام پنهان بود و من لجوجبازانه، سر میتراشیدم. علی مسلمان بود.. علی خدا را در نبضِ دستانش داشت.. علی بقچه ایی کوچک از نان، در کنارِ غلافِ شمشیرش پنهان کرده بود.. علی قنوتِ دستانش پینه ی جنگاوری داشت اما وقتِ نوازش، ابریشم میشد بر پیشانیِ یتیمان.. علی شیرِ رام شده در پنجه هایِ خدا بود و بس.. هر چه کتابها را بیشتر مطالعه میکردم، گیجی ام بیشتر میشد.. من کجایِ دنیا ایستاده بودم؟؟ نمیدانم چند روز، چند ساعت، چند دقیقه در بطن خواندنهایِ چندین و چندباره یِ آن وِردهایِ جادویی گذشت که صدایِ “یاالله” بلند حسام را از بیرون اتاق شنیدم.. حیران بودم، سرگشته شدم. چند ضربه به در زد . ناخواسته شال سر کردم و اذن ورود دادم. با اجازه ایی گفت و داخل شد. در را باز گذاشت و رو به رویم ایستاد.. سر به زیرو محجوب، درست مثل همیشه. اما لبخند گوشه ی لبش، با همیشه فرق داشت. پر از تحسین بود.. تحسینی از صدقه سرِ نیمچه پوششی برایِ احترام. خوب براندازش کردم. موهایِ کوتاه و مشکی اش همخوانیِ لطیفی داشت در مجاورت با ته ریشِ کمی بلندش. شلوارِ کتانِ طوسی رنگش، دیزاین زیبایی با پولیورِ خاکستری اش ایجاد میکرد.. لبخند بر لبانم نشست.. خوش پوشیِ مختصِ غیرِ مذهبی ها نبود.. این جوان تمام معادلاتم را بهم ریخته بود.. سلام کرد و حالم را جویا شد. چه میدانست از طوفانی که خودش به پا کرده بود و حتی محض تماشا، سر بلند نمیکرد. گفت که آمده به قولش عمل کند. انقدر در متانتش غوطه ور بودم که قولی به ذهنم نمیرسید... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
گفت زینب یا اخی من حق مهمانی دهم دوست دارم در ره عشقت دو قربانی دهم من به درگاه تو سوز و آه آوردم حسین با امیدی رو به این درگاه آوردم حسین بین سپاه خویش را همراه آوردم حسین هستی خود را به لشکرگاه آوردم حسین میوه ی دل نذر کردم بهر این مهمانی اَت پاره ی جان پروراندم تا شود قربانی اَت نو غلامانم اگر شمشیرگردانی کنند راهی کویِ دَرَک، یَلهای میدانی کنند یا علی گویان ز رزم خویش طوفانی کنند قلب لشکر را شکافند و مسلمانی کنند من به دست خویش دادم درس عزم و رزمشان نیزه و شمشیرها نقل و نباتِ بزمشان این دلاورمردهای نوجوان، مست تو اند گرچه شاگردان عباس اند، دلبست تو اند داغداران علی اکبر به پیوست تو اند عاشقانه کُشته ی یک بوسه از دست تو اند بس که در رخسارشان شوق شهادت دیده ام در رهت پرپر شدن را چون ولادت دیده ام ای سلیمان! هدیه ی مور است از من کن قبول جان زهرا رد مکن، جان علی، جان رسول eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
قصدِ جانِ دو برادر کردند نیزه ها را دو برابر کردند ضربه ها را که مُکَرَر کردند بعد هم نیَّتِ خنجر کردند به شماره است نفسهای حسین eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef ◇◇◇◆◇◇◇
※مجموعه داستان ۴ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | روز چهارم | مالک بن نضر ارحبی ※ مالک به حضور امام حسین علیه السلام رسید. این دیدار ظاهراً در کربلا صورت گرفت. امام پس از خوشامدگویی علّت حضور مالک را جویا شد. مالک گفت: برای عرض سلام خدمت رسیدم و از خدا عافیت و سلامت شما را خواستارم. مردم برای جنگ با شما جمع شده اند! نظر شما در اینباره چیست؟ امام پاسخ داد: «حسبی الله و نعم الوکیل؛ خدا مرا کفایت می کند و چه نیکو وکیلی است». او برای امام دعا کرد.... آنگاه حضرت فرمود: چرا مرا یاری نمی‌کنی؟ مالک بن نضر گفت: من مقروض هستم و عیال وارم، اهل من بدون من چگونه روزگار بگذرانند؟ ✘ مالک دعوت امام را رد کرد و رفت ! ــــــــــــــــــــــ پ . ن : ※ به داستان مالک بن نضر که رسیدم، با خودم گفتم؛ ببین آدمها قربانیِ ترس‌هایشان می‌شوند! و ترسهای تو، سقف توحید تو را مشخص می‌کنند. و همینطور سقف استقامتت را ! ترس‌ها درست همان نقطه‌هایی‌اند که ما به آنها بندیم و تعلق داریم، و از دست دادنشان، می‌ترساندمان. یکی ترس دارد از فقر خانواده‌اش، یکی ترس دارد از باختن محبوبیتش، یکی ترس دارد از فنا کردن جایگاه اجتماعی‌اش ... یکی ترس دارد از تنهایی ! و .... • همراهی با امام، مسیرِ سر بریدنِ ترس‌هاست! یکی یکی یکی، باید همه را ذبح کنی، وگرنه امام را به چشم سر هم که ببینی، ترسهایت کورت می‌کنند و مانع همراهی‌ات خواهند شد. eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🏴🏴🏴🏴
شرمنده ام که بیشتر از این نداشتم این کودکان تمامیِ هستی خواهرند در قلبشان عزای جوانت گرفته اند در راه تو فدایی و قربان اصغرند محمدحسن بیات لو eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🏴🏴🏴🏴