eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
یاد خدا ۷.mp3
12.12M
مجموعه ۷ | وابستگی های عاطفی اذیتم میکنه! فکر سفر همسرم، فوت پدرم، بیماری مادرم، قهر رفیقم ازدواج دخترم، و .... دیوانه ام میکنه! √ چجوری خودمو رها کنم؟ @hedye110
🍁 آدمهای چرب زبان خطرناکترین موجودات کره ی خاکی هستند چون دلشان کیلومترها بازبانشان فاصله دارد❗ حواسمان باشد… ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می ﺸود ﻣﺴﺨﺮﻩ ﮐﺮﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می شود ﺭﻭﺣﯿﻪ ﺩﺍﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می شود ﺍﯾﺮﺍﺩ ﮔﺮﻓﺖ! با "ﺯباﻥ" می شود ﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ! با "ﺯباﻥ" می شود "ﺩﻝ" ﺷﮑﺴﺖ! با "ﺯباﻥ" می شودﺩﻟﺪﺍﺭﯼ ﺩﺍﺩ! با "ﺯباﻥ" می شود ﺁﺑﺮﻭ ﺑُﺮﺩ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می شود ﺁﺑﺮﻭ ﺧﺮﯾﺪ! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می شود "جدایی" انداخت! ﺑﺎ "ﺯباﻥ" می شود "آشتی" داد! با "زبان" می شود آتش زد! با "زبان" می شود آتش فتنه را خاموش کرد!... پس حواسمان به زبانمان باشد‼ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @hedye110 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
💚 ای که شیرین است نامت چون عسل هـر طـلایی جــز شمـا بـاشـد بدل خـاک پـایت سـرمه ی چـشمـان مـا «یوسف زهرا» کجـــایی «اَلعَجل» @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ يَا أَبا مُحَمَّدٍ، يَا حَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ أَيُّهَا الزَّكِىُّ الْعَسْكَرِىُّ ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 بازار منطقه خودمان چنین زرق و برقی نداشت. مردم روستایی محصوالتشان را توی سبد با گاری می گذاشتند و می فروختند پدر و مادرم چند سال قبل از ازدواجشان اواخر دهه ۱۳۳۰ از روستای کردنشین این آباد دهلران به بهره مهاجرت کرده بودند، به همین خاطر، من و چهار تا از خواهر و برادرهایم در بهره به دنیا آمدیم. سیدعلی متولد ۱۳۴۰ و بعد سید محسن، من و لیلا که به ترتیب بین هر کدام مان یک سال فاصله بود. آخری هم سید منصور که با لیلا سه سال تفاوت سنی داشت. زندگی در بصره، شهری که مردمش عرب زبان بودند، باعث شده بود با زبان عربی را خوب و روان صحبت کنیم. ولی با این حال توی خانه و در برخورد با همشهری هایی که مثل ما مهاجر بودند، کردی حرف میزدیم. لباس هایمان هم مثل مردم عرب متعلقه بود. پیراهن های بلندی می پوشیدیم که به آن دشداشه میگفتند. مادرم که ما به لهجه کردی، او را داه صدا می کردیم، از نوجوانی در بصره زندگی کرده و با آداب و رسوم آنجا خو گرفته بود. جان غربی را روان تکلم می کرد که کسی باور نمی کرد او کرد است. حتی پوششی اش هم مثل زنان عرب بود. شله عربی که شال بلند و ابریشمی است، مثل روسری دور سرش می پیچید و یا که همان چادر عربی است به سر می کرد بیشتر مردهای همسایه ما، یا مثل پدرم توی بازار گونی فروش ها کار می کردند و با کارگر پدر بودند. همگی سطح زندگی نسبتا پایینی داشتند. ما دو تا از اتاق های نزدیک در ورودی خانه را اجاره داده بودیم و خودمان در اتاق بزرگی که در انتهای حیاط فرار داشت می نشستیم دا غذا را روی پریموس، زیر سایبانی که جلو در اتاق با تیر چوبی و پوریا درست کرده بودند، می پخت غذاهایی که با درست می کرد، از نوع غذاهای بومی آن منطقه مثل ماهی صور و خورش بامیه و قلیه ماهی بود. گاهی وقتها هم با ترخینه و روغن حیوانی که اقوام مان از ایران به عنوان سوغاتی می آوردند، غذاهای مرسوم ایلام را می بخت تابستان ها بیشتر زیر همان سایان - که به آن ساباط می کنند . غذا می خوردیم. شبهاء ما بچه ها روی تخت چوبی بزرگی که پشه بند داشت می خوابیدیم، غیر از منصور شیرخواره که پیش دا بود بیشتر مخارجمان از اجاره خانه تأمین می شد، دا هم برای کمک خرج، از بازار، الباف گوئی کی خرید و در حالی که با همه اش می می درد دل می کرد، آن ها را می رسید و لیف می یافتند و می فروختند. البته بابا هم موقع آمدنش، به دا پول می داد زمانی که او بعد از مدت ها می آمد، خانه طور دیگری می شد، ما را بغل می کرد و می بوسید می خندید. سر به سرمان می گذاشت و خلاصه سعی می کرد تا جایی که ممکن است، به ما محبت کند. شبها هم دور هم جمع می شدیم و او از گذشته ها و شیطنت های دوران کودکی اش برایمان تعریف می کرد. جالب اینجا بود که در بین ما چون بابا عربی را خوب نمی دانست به کردی حرف می زد. روزهایی که او خانه بوده زبان ما هم کردی می شد بابا می گفت: در دو سالگی پدر و مادرش را از دست داده و دایی اش او را بزرگ کرده است و چون ته تغاری بوده، همه خصوصا دایی خیلی خاطرش را می خواسته اند بابا خاطرات زیادی از دایی داشت. می گفت: »دایی چون شکارچی بود، مرا همیشه همراه خودش به کوهستان می برد. او که عادت داشت چین بكند مدام از من می خواست تا آن را برایش آماده کنم. من از دست چپق چاق کردن او ذله شده بودم. نمی دانستم چه کار کنم دست از سرم بردارد. یک بار، مقداری باروت تفنگش را برداشتم و توی چپق ریختم. کمی توتون هم رویش گذاشتم و به دست دایی بینوایم دادم، دایی که با دوستانش گرد آتش نشسته بود، چینش را روشن کرد. کمی بعد أتش به باروت که رسید، چپق ترکید و ریش و سبیل هایی را سوزاند. خنده جمع به هوا رفت، من از ترس فرار کردم و بالای درختی پنهان شدم. دایی از یک طرف خیلی عصبانی بود و از طرف دیگر می ترسید حیوانات وحشی کوهستان مرا بدرند. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
برخیز که روشن دل خیر الناس است میلاد حسین و علی و عباس است از یمن قدوم این سه مه شیعه مصون از شر بد وسوسه ی خناس است eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef □■□■□
مداحی_آنلاین_برو_بالا_حجت_الاسلام_عالی.mp3
1.99M
🌸 (ع) ♨️برو بالا 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ❤️ @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
mdhy_anlyn_slm_y_slm_khd_br_slmt_rswly6.mp3
3.91M
🌺 (ع) سلام ای سلام خدا بر سلامت درود ای کلام الهی کلامت 🎙 ❤️                    @Aksneveshteheitaa                🌹🌻🌹
مداحی_آنلاین_فرازی_از_صحیفه_و_شخصیت.mp3
4.24M
🌸 (ع) ♨️فرازی از صحیفه و شخصیت امام سجاد(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام ❤️ @hedye110
دوستان عزيز سلام طبق قرارمون شب جمعه تا جمعه غروب ختم صلوات داریم 🌹 به نیت سلامتی و ظهور امام زمان عجل الله و پیروزی رزمندگان غزه نجات همه ي مظلومان عالم و شفای مریض ها هدایت و عاقبت بخیری همه جوان ها و همه ی اعضای کانال و حاجت روائی همه ي اعضای کانال و ثواب صلوات ها هدیه ب امام رضا علیه‌السلام......۱۴ معصوم و حضرت ابوالفضل عیدتون مبارک 🌹🌹🌹🌹 تعداد صلوات هاتون رو به آیدی زیر ارسال کنید بسم الله ⤵️⤵️ @Yare_mahdii313 خیلی از دوستان التماس دعا گفتن بیاید همه همدیگه رو دعا کنیم 🙏🙏عیدتون مبارک🌹🌹🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┄┅─✵💖✵─┅┄ اِلهی یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد یا عالی بِحَقِّ علی یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَجَ صاحبَ العصرِ والزَّمان @hedye110
💚 اى آنكه در نگاهت حجمى زنور دارى كى از مسیر كوچه قصد عبور دارى؟ چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابى اى آنكه در حجابت دریاى نور دارى @emame_mehraban            🕊🕊🕊🕊
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ وَأَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، يَا أَبَا الْقاسِمِ، يَا رَسُولَ اللّٰهِ، يَا إِمامَ الرَّحْمَةِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلَانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 دنبال من میگشت و فریاد می زد: بیا کاری به کارت ندارم. از آن به بعد، دایی دیگر چپقش را خودش چاق می کرد من این خاطره بابا را خیلی دوست داشتم. شیطنت های دوران کودکی او برای من که در آن زمان خودم بچه بودم و چهار، پنج سال بیشتر نداشتم، خیلی جذاب بود او، ماجرای مهاجرت به بصره و ازدواجش را هم برایمان تعریف کرده بود. بابا سیدحسین حسینی و مادرم سیده شاه حسینی، با هم قوم و خویش و اهل یک روستا بردند، بابا متولد سال ۱۳۱۵ و سه سال کوچکتر از دا بود. او وقتی به سن هجده سالگی می رسد، از روستای زین آباد به بصره می آید تا پیش برادر بزرگش کار کند. از آن طرف سیدنجف با همان ها که مرد خیر و فامیل دوستی بوده، بابا را می بیند اما خودش در یک آسیاب دولتی سرکارگر بوده و از آنجا که خیلی به آدم های غریب اهمیت می داده، بابا را زیر بال و پر خودش میگیره و کاری به او می دهد، بعدها هم که درست کاری و ایمانش را می بیند، مادرم را به عقد او در می آورد. بابا نزدیک خانه پاپا، خانه ای اجاره می کند و زندگی مشترکشان را با دا آغاز می کنند. آنها خیلی با هم خوب بودند. من هیچ وقت ندیدم دا به بابا اعتراض کند که چرا نیستی و یا ما را تنها می گذاری. واقعا صمیمی بودند از یادم می آید، یک بار دا مشغول جارو زدن اتاق بود. ما بچه ها هم گوشه ای بازی می کردیم. یک دفعه بابا داخل اتاق شد. ما از جایمان بلند شدیم. می خواستیم به طرفش بدویم که دستش را جلوی صورتش گرفت و با اشاره به ما فهماند چیزی نگم دا مشغول تمیز کردن زیر تخت بود و اصلا متوجه نشد، بابا آهسته جلو رفت و از پشت سر، چشم های او را گرفت دا با هیجان گفت: کیه؟ بسم لله الرحمن الرحیم، یک دفعه همه ما، هم از خوشحالی آمدن بابا و هم از ترسیدن دا خندیدیم. 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef