eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.2هزار عکس
6.3هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
این من و این غم و داغی جانکاه این من و فرصت اشکی کوتاه گفتم از آیهٔ والفتح بخوان گفت‌ای عشق! مَتی نصرُالله @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
به نیت نابودی اسرائیل حداقل یک آیه از قرآن کریم را بخوانیم. از طریق پیوند (لینک) زیر می تونید هر تعداد آیه که خواستید، قرائت فرمایید.✨ http://khatmnoor.ir التماس دعا.🤲@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
نماز جمعه این هفته تهران به امامت رهبر معظم انقلاب برگزار خواهد شد❤️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
و چنین فرمود مهربان پروردگار ای فرزند آدم همانا شیطان دشمن آشکاری برای شما است لذا او را دشمن خود بگیرید. پس برای روزی که در آنروز گروه گروه بسوی خداوند محشور خواهید شد، و در پیشگاه خداوند (برای حساب) در صفهای متعدد می ایستید و حرف به حرف نامه اعمال (خود) را می‌خوانید و از آنچه در پنهان و آشکار انجام دهید سوال می‌شوید عمل نمایید. پس اهل تقوا دسته دسته بسوی بهشت و مجرمین گروه گروه بسوی جهنم برده شوند (و به آنها گفته خواهد شد): آیا خداوند وعده و وعید را به اندازه کافی برای شما بیان نکرد؟ (بدانید) من خداوند (شما هستم) پس مرا بشناسید، و من نعمت دهنده شما هستم پس شکر مرا بجا آورید و، من (بسیار) بخشنده‌ام پس از من درخواست آمرزش نمایید و من دانای به امور پنهانم، پس از من حذر کنید. @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_دو_آیه_برای_حفظ_از_دشمن_استاد_رفیعی.mp3
979.2K
♨️دو آیه ای که پیامبر(ص) برای حفظ امام حسن و امام حسین علیهما السلام از دشمنان میخواند... 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
مداحی_آنلاین_خدا_به_قلب_شما_نگاه.mp3
2.86M
♨️خداوند به قلب شما نگاه می‌کند! 👌 بسیار شنیدنی 🎙 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
♥️ آموزش رایگان عروسک روسی از💯 میدونستی این روزا عروسک روسی خیلی ترند شده 🤔 اینجابهت یاد میدم باهنرمستقل شی 😌 بدون نیاز به هیچ پیش زمینه ای 😳 این فرصتو از دست نده 😎 http://eitaa.com/joinchat/2971140336C2987d7ac4b زودتر عضو شو تا پاک نشده 👆👆👆
کار در منزل و درآمدزایی مستقل باش و دستت تو جیبت باشه ☺️ http://eitaa.com/joinchat/2971140336C2987d7ac4b
🚨🚨🚨 الله اکبر آغاز حملات موشکی ایران به اسراییل 🚀🔥💪🚀🔥💪🚀🔥💪
✅ الان چایی میچسبه...👌 ✍ ای جانم هزار بار به قربان لبخند زیبایت @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🚨🚨خبرنگار اهل غزه میگوید برای اولین بار در یکسال گذشته مردم را در خیابان شاد می‌بینم.👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری از شادی مردم غزه ❤️ ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
┄┅─✵💝✵─┅┄ خدایا شروع سـخن نامِ توست وجودم به هر لحظه آرامِ توست دل از نام و یادت بگـیرد قـرار خوشم چون که باشی مرا در کنار سلاااام الهی به امیدتو صبحتون بخیر💖 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
ای پسر فاطمه، نور هدی سبزترین باغ بهار خدا با تو دل از غصه رها می شود پاک تر از آینه ها می شود @emame_mehraban           🕊🕊🕊🕊
1_898400391.mp3
1.82M
تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤فرهمند 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 @hedye110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 💟دعا برای شروع روز💟 ا🍃💕🍃 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن ا🍃💕🍃 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة ا🍃💕🍃 💠امين يا رب العالمین💠 التماس دعا 🙏🙏🙏🙏 💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃💕🍃 @hedye110
☀️ به رسم هر روز صبح ☀️ 🌻السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌻 💕💕💕💕💕💕💕💕 🌸السلام علیک یا امام الرئوف 🌸 🌻ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ🌻 💕💕💕💕💕💕💕 🌸 ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌸 @hedye110
🌹🍃🌹🍃🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃 🍃 🌹 🍃 ❤️ توسل امروز ❤️ امام موسی بن جعفر علیه السلام امام رضا علیه السلام امام جواد علیه السلام امام هادی علیه السلام يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، أَيُّهَا الْكاظِمُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبَا الْحَسَنِ يَا عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، أَيُّهَا الرِّضا، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبا جَعْفَرٍ يَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، أَيُّهَا التَّقِىُّ الْجَوادُ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🌹🦋 يَا أَبَا الْحَسَنِ، يَا عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَيُّهَا الْهادِى النَّقِىُّ، يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، يَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلىٰ خَلْقِهِ، يَا سَيِّدَنا وَمَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِكَ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَيْ حاجاتِنا، يَا وَجِيهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛ 🍃 🌹 🍃 🌹🍃 🍃🌸🍃 🌹🍃🌹🍃🌹🍃 @hedye110
🪴 🪴 🌿﷽🌿 هر کسی نمی تونه بره اونجا کاری کنه ما مال اونجاییم و باید همونجا هم بمونیم، نباید از خرمشهر بیرون بیایم، باید مقاومت کنیم. نباید راحت بدیم دست دشمن. ما یا دشمن رو بیرون می کنیم یا بالأخره ما هم شهید می شیم و از این دنیا میریم، ولی از شهرمون نمیریم گفتم: پس چرا به من میگید بمون همین جا، برنگرد خرمشهر؟! گفت: برای اینکه تو با این وضعیت اگر برگردی اونجا نه تنها کاری از دستت بر نمی داده ممکنه دست و پا گیر دیگرون هم بشی. بمون بیمارستان، سالم که شدی برگرد ایشاالله تا اون موقع بعثی ها گورشون رو گم کردن این را که گفت، بلند شد بیشتر گریه ام گرفت دستش را گرفتم و کشیدم. همان طور که با حرف هایش دلداریم می داد، دستش را از بین انگشتانم بیرون کشید، چند قدمی که دور شد گریه ام شدیدتر شد. مکث کرد و به عقب برگشت و گفت: گریه نکن. به خدا می سپرمت. این طوری میکنی من ناراحت میشم صورتم را بین دستانم پنهان کردم تا رفتنش را نبینم. هق هق صدایم بلند شده بود توی دلم می گفتم: تو هم مثل اونا نامردی. بی وفا ایشالله وسیله گیرت نیاد برگردی من دلم خنک بشه با رفتن او خیلی احساس تنهایی بهم دست داد. دایی و دا که رفتند، این حس و حال را نداشتم ولی با رفتن زینب حس کردم غریب ترین و تنهاترین آدم هستم. از جایی که بودم بدم می آمد. از خودم پرسیدم: چرا زینب این طور راحت دل کند و رفت. انگار پرواز می کرد آنقدر زار زدم تا خوابم برد. باز همان کابوس های تلخ به سراغم آمد. صحنه های شلوغ و سر و صداهای نامفهوم آزارم می داد. وقتی می خواستم با هول چشمانم را باز کنم، تصور میکردم نور شدیدی به چشم می خورد و نمی توانم پلکهایم را باز کنم. می خواستم جیغ بکشم ولی صدا در گلویم می شکست. در خیالم دست و پا می زدم و تقلا می کردم. بالأخره از خواب میپریدم. سعی می کردم بیدار بمانم تا این قدر عذاب نکشم. هوا دم کرده بود. با این که پنکه های سقفی کار می کردند، خیلی عرق کرده بودم موهای خیس شده ام به گردنم چسبیده بود. احساس میکردم وزنه سنگینی رویم گذاشته اند که نمی گذارد تکان بخورم ی آن تاریکی چیزی نمی دیدم. پنجره ها را با نایلون سپاه استتار کرده بودند و فقط مهتابی های توی راهرو روشن بود. پرستارها با چراغ قوه بالای سر مجروحین می آمدند چند بار هواپیماها برای بمباران آمدند نیمه های شب پرستار صدایم زد. آمپولی تزریق کرد. سفالكسین بهم خوراند و پانسمانم عوض کرد. نزدیکی های صبح پرستارها آمدند و گفتند: مجروحینی که باید اعزام بشن آماده باشن، هلی کوپتر داره می یاد. حدود ساعت نه صبح صدای چرخش بال هلی کوپتر را شنیدم. به نظرم توی حیاط پشتی بیمارستان نشست. پرستارها آمدند و سرک کشیدند و آنهایی را که توی کما بودند، بردند. بعضی ها هم خودشان گفتند: ما جزو اعزامی ها هستیم. من چیزی نگفتم. حتی وقتی پرسید دیگه کسی اعزامی نیست محل ندادم. یکدفعه پرستاری از کنارم رد شد و با تعجب و تحکم گفت: مگه تو اعزامی نیستی. چرا ساکتی؟ هیچی نمیگی؟ ماندم چه جوابی بدهم. گفتم: من هیچ کسی همراهم نیست. هنوز خونواده ام نیومدن. گفت: همراه نمی خواهد. قرار نیست کسی همرات بیاد. گفتم: بالأخره خونواده ام باید بدونن کجا می خوام برم؟ گفت: خب بعدا بهشون خبر می دی. گفتم: چه جوری بهشون خبر بدم؟ گفت: به هرحال هلی کوپتر معطل تو نمیشه. اگه نجنبی میره از خدا خواسته گفتم. پس بذارین بره گفت: یعنی چی بذاریم برد. مگه تو اعزامی نیستی باید بری گفتم: از من بدتر زیادند اونارو بفرستین تا خونواده من بیان منو با پرواز بعدی بفرستید پرستار دیگه عصبانی شده بود ولی با این حال می خواست رعایت حالم را بکند. گفت معلوم نیست با این اوضاع دیگه کی هلی‌کوپتر بیان ما اینجا نمیتونیم. کاری برات بکنیم بمونی زخمت عفونت میکنه. اگر ترکش قطع نخاعت کنه عفونت فلجت می کنه اصلا احتمال مرگ هم هست. می فهمی؟... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🪴 🪴 🌿﷽🌿 پرستار رفت. صدای هلیکوپتر را می شنیدم انگار بلند می شد و می نشست. خدا خدا میکردم زودتر برود. وقتی بلند شد، خوشحال شدم. ساعت حدود ده بود که دایی و آقای بهرام زاده آمدند. پرستارها به آنها گفته بودند: مجروح شما حاضر به اعزام نشده دایی خیلی ملامتم کرد. می گفت: اینجا پر از آلودگی و میکروبه. میگن دارو ندارن. اگه زخم عفونت کنه چی کار کنیم؟ دایی راست میگفت. زمین بخش و راهروها پر از خاک و کثیفی بود. خون روی زمین ریخته شده بود. باران هم آمده بود و گل و شل محوطه با رفت و آمدها به داخل بیمارستان منتقل می شد. آب می ریختند، بشویند، بیشتر آب و گل راه می افتاد. من هم روی برانکارد روی زمین در معرض خطر بیشتری بودم. دایی و آقای بهرام زاده دوباره به سراغ پرستارها رفتند. وقتی آمدند و گفتند: پرستارها میگن معلوم نیست کی هلی کوپتر بیاد. زمان اعزام بعدی معلوم نیست. شاید یه هفته طول بکشه. ما هم گفتیم؛ اگه اینجا کار خاصی نداری با آمدن هلیکوپتر ببریم خونه. پرستارها که حرفی ندارد، ولی گفتن باید منتظر دکترها بشیم از اتاق عمل بیرون بیان. اونا باید اجازه بدن آمدن دکترهای متخصص تا بعدازظهر طول کشید. از گرسنگی داشتم میمردم. وضع کلیه هایم هم مختل بود. با این همه پژمی که وارد بدنم می شد. هیچ دفعی نداشتم. کل بدنم ورم کرده بود. گاهی سنگینی پایین تنه ام را حس می کردم ولی خود پاهایم حس نداشتند. دست هایم از پس به یک حالت مانده بودند، درد می کردند. پرستارها می پرسیدند: می خوای بهت سوند وصل کنیم؟ میگفتم: نه آمپول که می خواستند بزند، به خاطر ورم بدنم دارو توی رگ نمی رفت و اذیت می شدم میگفتم: آمپول نمی خوام میگفتند تو دیگه چه مریضی هستیا چقدر سرخودی تا عصر شود یک عمر بر من گذشت. توی حال بدی بودم. فکر میکردم سرم سنگین و بزرگ شده چشم هایم را که روی هم می گذاشتم دچار کابوس و سرگیجه می شدم. این چند روز دمر خوابیدن حساب کلافه ام کرده بود. از آن طرف دائم هم توی بخش مجروح می بردند و می آوردند. آه ناله مجروح ها بلند بود. دلم می سوخت اگر می توانستم بلند شوم کار از دستم بر می آمد پرستارها خسته شده بودند. تعدادشان جوابگوی این همه مجروح نبود. گاه غرولند می کردند من هم چشمم به در بود می خواستم دكترها بیایند و من زودتر از اینجا خلاص شوم ضعف شدیدی داشتم. دلم یک لیوان چای گرم می خواست. اگر خانه مان بودم تا عصر چند تا لیوان چای خورده بودم. چند بار به پرستارها گفتم: تو رو خدا دستهام سبک شدن، کمک کنید به پهلو بخوابم می گفتند نمیشه خطر داره ممکنه ترکش حرکت کنه.... دیگر جانم به لبم رسیده بود که دکتر آمد. مرا که دید، تعجب کرد و پرسید این چرا اینجاست؟ پرستار گفت: خودش نرفته دکتر عصبانی شد و گفت: چرا نرفتی؟ پرستار گفت: دکتر تا حالا هم هیچ دفعی نداشته پرسید: چرا سوند نزدید؟ پرستار جواب داد: اجازه نمی ده دکتر گفت: یعنی چه مگه به دلخواه مریضه. هرچی مریض بگه شما باید انجام بدید؟ بعد رو به من گفت: شما چرا تو کار درمان دخالت می کشی؟ از ترس بدتر شدن اوضاع جیک نزدم دایی گفت: اگه اجازه بدید، می خوایم ببرمش خونه. دکتر گفت اگه می خواین برین خونه باید سر ساعت داروهاش رو بخوره. آمپول هاش ریش بشه و توی محیط پاکیزه نگهش دارید. اینجا چون آلودگیش زیاده من هم موافق بردنش هستم منتهی به هیچ عنوان نباید بلند بشه. کسی هست که به کارهاش برسه؟..... آقای بهرام زاده گفت: بله یکی از فامیل های پرستار مون قراره بیاد بهش رسیدگی کنه.... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
🌸 ⃟⸽🌿↲ ... [رسول اکرم صلوات الله علیه] : «کسی که نماز را از وقتش تأخیر بیندازد، 'فردای قیامت' به شفاعت من نخواهد رسید» 📚 ⸽ ‌بحارالانوار. ج83. ص20 ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
هنگام ؛ سلاح جنگی را بر زمین می‌گذارند تا سلاح را در دست گیرند ...@hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄
🔴 💠 زنان خواهان مردی هستند. زن همیشه مردی را که قادر به خنداندنش باشد، دوست خواهد داشت. 💠 اگر کسل و بی‌حال باشید، خسته کننده خواهید بود. ➥ @hedye110 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄