eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.6هزار دنبال‌کننده
15.2هزار عکس
7هزار ویدیو
39 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
ناگهان عَبّاد از جا برمى خيزد، سريع سوار اسب مى شود و شمشير از غلاف برمى كشد. ياران او هم به سرعت به دنبال او مى روند. چه خبر شده است؟ تو نگاهى به دور دست مى كنى. مى گويى: آنجا را نگاه كن! آن سوار را مى بينى كه دارد فرار مى كند؟ آرى، حق با توست. عَبّاد به دنبال آن سوار به پيش مى تازد. آيا موفّق خواهد شد به او برسد؟ شمشير در دست عَبّاد و يارانش مى چرخد، چرا عَبّاد مى خواهد آن سوار را دستگير كند؟ مگر او چه كرده است؟ سرانجام عَبّاد موفّق مى شود; او را دستگير كرده و به اين سو مى آورد. عَبّاد به او رو مى كند و مى گويد: ــ كيستى و در اين بيابان چه مى كنى؟ ــ من چوپان هستم كه گلّه شترى را براى چرا آورده ام. ــ پس گلّه شتر تو كجا هستند؟ ــ گلّه شتر را گم كرده ام. آن گلّه، همه هستى من بود، لحظه اى زير سايه درختى خوابم برد. ديگر آن ها را نديدم! شما شترهاى مرا نديديد؟ ــ آيا از سرزمين خيبر خبرى دارى؟ ــ آرى، چند روز پيش آنجا بودم. ــ در آنجا چه خبر بود؟ ـــ همه در حال بسيج نيروهاى خود هستند. قرار است مردم فدك و قبيله غَطَفان هم به يارى آنها بيايند. همه با هم پيمان بسته اند تا آخرين نفس مبارزه كنند. هيچ كس نمى تواند آنها را شكست دهد. ــ ديگر چه خبر؟ ــ يهوديان خيبر در قلعه هاى محكم خود پناه گرفته اند و آب و آذوقه به اندازه چندين سال ذخيره كرده اند. اگر كسى آنها را محاصره كند كار بى فايده اى كرده است. كوه ها را نگاه كن، هميشه بوده اند، هستند و خواهند بود. قلعه هاى خيبر چون كوه استوارند! 🥀🥀🥀🥀🌼🥀🥀🥀🥀 https://eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
ــ حالا مى فهمم كه منظور آنها از آن دعا چه بود؟ ــ كدام دعا را مى گويى؟ ــ وقتى ما طواف مى كرديم، دعايى را كه مردم مى خواندند، مى شنيدم و نمى دانستم معناى آن چيست. در آن دعا نام "لات"، "عُزّى" و "مَنات" آمده بود. ــ حتماً تو اين دعا را شنيده اى: "واللاّتِ والعُزّى، وَمَناةِ الثّالِثَة الأُخرى، فَإِنَّهُنَّ الغَرانيقُ العُلى، وَإِنَّ شَفاعَتَهُنَّ لَتُرتَجى". ــ معناى اين دعا چيست؟ ــ قسم به "لات"، "عُزّى" و "مَنات" كه آنها سه دخترِ زيباى خدا هستند و ما به شفاعت آنها اميد داريم. حتماً دوست دارى كه از اين دخترانِ خدا برايت بيشتر بگويم. اين مردم در همه گرفتارى هاى خود آنها را صدا زده و از آنها كمك مى گيرند. نگاه كن! جهالت و نادانى با اين مردم چه كرده است كه در مقابل سنگ هايى كه خود تراشيده اند، سجده مى كنند و از آنها حاجت مى خواهند! عُزّى، عزيزترين بت اين سرزمين است! او الهه آفرينش است و همه هستى به دست او خلق شده است. اين مردم به داشتن عُزّى، افتخار مى كنند، زيرا او در سرزمين آنها منزل كرده است و چه چيزى از اين بهتر! همه زمين و آسمان را كه مى بينى به دست اين بت خلق شده است. آيا مى دانى كه خانه عُزّى كجاست؟ بين راه مكّه و عراق معبدى بزرگ براى اين بت ساخته اند. در آنجا قربانگاه بزرگى وجود دارد كه شتران زيادى در آن قربانى مى شوند. اگر يك روز به معبد عُزّى بروى مى بينى كه عدّه زيادى دور يك سنگ صاف و سياه طواف مى كنند. اين سنگ، همان عُزّى است. نام بت ديگر "لات" است كه در شهر طائف قرار دارد. او الهه آفتاب است. سنگى چهارگوش و بزرگ كه مردم برايش قربانى مى كنند و به او تقرّب مى جويند. اين دختر خدا بازارش خيلى داغ است و عدّه زيادى با لباس احرام به زيارتش مى روند، هيچ كس نمى تواند با لباس معمولى به زيارت او برود. و امّا دختر سوّم خدا، نامش "مَنات" است و معبد او در كنار درياى سرخ بين مكّه و يثرب واقع شده است. "مَنات"، بزرگترين دختر خداست و براى همين مردم براى زيارت او گروه گروه مى روند و براى او قربانى زيادى مى كنند. 🔶🔶🔶🔶🔺🔶🔶🔶🔶 @shohada_vamahdawiat @hedye110
عشق امروز به اين فكر فرو رفتم كه خداى مهربان چه كارى را بيش از همه كارها دوست دارد. به راستى خدايى كه خود زيبا است، كدام يك از اعمال ما را زيباتر مى بيند و آن را بيشتر مى پسندد. خواننده عزيز، آيا شما حاضرى مرا كمك كنى؟ آخر من مى خواهم هر طور شده، آن كار زيبا را انجام دهم و از آن راه به خداى بزرگ نزديك شوم. چه خوب است با هم كتاب هاى حديث را ورق زده، مطالعه كنيم يا تحقيق نماييم تا به جواب خود برسيم. براى يافتن جواب بايد سفر كنيم به چهارده قرن قبل، به شهر مدينه، به مسجد پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله)! نگاه كن، چگونه ياران پيامبر(صلى الله عليه وآله) به گرد آن حضرت حلقه زده اند! يك شمع در ميان صدها پروانه! همه سراپا گوش هستند تا از حضور پيامبر(صلى الله عليه وآله) استفاده نمايند. در اين ميان نگاه من متوجّه ابن مسعود مى شود كه بى صبرانه منتظر است تا از پيامبر(صلى الله عليه وآله) سؤالى بپرسد. آيا ابن مسعود را مى شناسى؟ او يكى از ياران گرامى رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است كه همراه با آن حضرت از شهر مكّه به مدينه هجرت كرده است. او اوّلين كسى است كه آيات قرآن را در شهر مكّه با صداى بلند به گوش همه مردم رساند. به هر حال من در وجود ابن مسعود، عطش فهم و دانستن را مى بينم. او به دنبال فرصت مناسبى است تا سؤال خود را از پيامبر(صلى الله عليه وآله) بپرسد. سؤال او اين است: اى رسول خدا! مى خواهم بدانم، خداوند كدام يك از كارهاى بندگان خود را بيش از همه دوست دارد. پيامبر(صلى الله عليه وآله) در جواب او مى فرمايد: خداوند، نماز اوّل وقت را بيش از همه اعمال دوست دارد. آرى، نماز ستون دين و معراج مؤمن است كه به وسيله آن مؤمن مى تواند پله هاى كمال را پشت سر بگذارد و به ملاقات خداوند برسد. ابن مسعود ادامه مى دهد: اى رسول خدا! بعد از نماز، خداوند كدام كار را بيش از همه كارها دوست مى دارد؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) از اين كه مى بيند، ابن مسعود تا اين اندازه به دنبال كسب كمال است، خوشحال مى شود، رو به او مى كند و مى فرمايد: بعد از نماز، خداوند نيكى به پدر و مادر را بيش از هر كارى دوست مى دارد. ابن مسعود سؤال مى كند: بعد از آن، خدا چه كارى را بيش از همه كارها دوست مى دارد؟ پيامبر(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: جهاد در راه خدا.8 دوست خوبم! اگر خوب در اين سخن رسول خدا(صلى الله عليه وآله) دقّت كنى، مى بينى كه نيكى به پدر و مادر از جهاد در راه خدا بالاتر شمرده شده است. مگر جهاد در راه خدا، ثواب بسيار زيادى ندارد؟ در روز قيامت يكى از درهاى بهشت مخصوص كسانى است كه در راه خدا جهاد كرده باشند. با اين حال، دين ما نيكى به پدر و مادر را از جهاد در راه خدا بالاتر مى داند. بسيار جاى تعجّب است كه ما با وجود پدر و مادر نتوانيم رحمت و بخشش خدا را به سوى خود جذب كنيم، چرا كه از راه نيكى به پدر و مادر مى توان باران مهربانى خدا را به سوى خود نازل كرد. ❤❤❤❤❤❤❤❤ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
💖 قرن سوم هجرى است، اينجا شهر بغداد است، من در جستجوى خانه استاد بَلاذُرى مى باشم. او تاريخ نويس بزرگى است، او در حال نوشتن كتابى درباره تاريخ اسلام است كه تاكنون 40 جلد آن تمام شده است. او در موضوعات مختلف كتاب نوشته است و دانشمندان اهل سنّت به كتاب هاى او اعتماد مى كنند و از آن ها بهره مى برند. سرانجام خانه استاد بَلاذُرى را مى يابم، در خانه را مى زنم، پسر او در را به رويم باز مى كند و مرا نزد استاد مى برد. وقتى با استاد روبرو مى شوم، سلام مى كنم و جواب مى شنوم. وقتى او مى فهمد من ايرانى هستم، به زبان فارسى با من سخن مى گويد، من تعجّب مى كنم و مى گويم: ــ جناب استتاد! شما مى توانيد فارسى حرف بزنيد؟ ــ من مدّت زيادى، مترجم بوده ام. من متن هاى باارزشى را از فارسى به عربى ترجمه كرده ام و دانش ارزشمند ايرانيان را براى مردم بيان نموده ام. ــ من اين مطلب را نمى دانستم، مردم هم شما را بيشتر به عنوان يك تاريخ شناس مى شناسند، به راستى چطور شد كه شما به ترجمه آثار فارسى علاقه مند شديد؟ ــ يادش به خير زمانى كه مأمون، خليفه بود. چه روزگارى بود آن روز! وقتى او به خلافت رسيد دستور داد تا همه كتاب هاى علمى به زبان عربى ترجمه شود، گروهى به ترجمه آثار يونانى پرداختند، من هم زبان فارسى را ياد گرفتم و به ترجمه متن هاى فارسى پرداختم. ــ الآن مشغول چه كارى هستيد؟ ــ در حال حاضر بيشتر در حديث كار مى كنم. آيا مى خواهى حديثى را كه الآن نوشتم برايت بخوانم؟ ــ بله. ــ عُمَر مى خواست به مكّه برود تا به زيارت خانه خدا برود و عُمره به جاى آورد، او نزد پيامبر آمد و از او اجازه گرفت. پيامبر به او اجازه داد و او را برادر خطاب كرد. ــ عجب! ــ اين نكته بسيار مهمّى است كه پيامبر، عُمَر را برادر خود خطاب مى كند، و نكته مهمتر اين كه عمر بدون اجازه پيامبر هيچ كارى انجام نمى داد. اين يعنى ايمان كامل! با شنيدن اين سخن به فكر فرو مى روم، من شنيده ام روزى كه پيامبر بين مسلمانان، پيمان برادرى مى بست، ميان هر دو نفر از آنها عقد برادرى برقرار كرد. در آن روز، على(ع) با چشم گريان نزد پيامبر آمد و فرمود: "اى پيامبر! بين همه مردم، پيمان برادرى بستى، امّا مرا فراموش كردى"! پيامبر رو به على(ع) كرد و فرمود: "اى على! تو در دنيا و آخرت برادر من هستى". على(ع) برادر پيامبر و نزديك ترين افراد به پيامبر بود. اكنون چگونه شده است كه استاد بَلاذُرى اين سخن را نقل مى كند؟ آيا واقعاً عُمَر اين گونه بود؟ اگر واقعاً عُمَر اين قدر به پيامبر احترام مى گذاشت و بدون اجازه پيامبر هيچ كارى نمى كرد، پس چرا به سخنان پيامبر گوش فرا نداد؟ چرا به خانه دختر پيامبر حمله كرد؟ پيامبر بارها گفته بود كه فاطمه(س)، پاره تن من است، خشنودى او، خشنودى من است، غضب او غضب من است، چرا عُمَر با فاطمه آن گونه برخورد كرد؟ در اين فكرها هستم، ناگهان به ياد مى آورم كه استاد بَلاذُرى از اهل سنّت است و عقايد خاص خودش را دارد. ●●●☆☆☆☆☆●●● eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 🦋❤️🦋
🌷 🎗 پيامبر از بهشت عبور مى كند و به ملكوت أعلى مى رسد. او مى بيند كه فرشتگان در اينجا، دعائى را با هم زمزمه مى كنند ! بار خدايا ! حاجت ما را بر آورده كن ! براى من خيلى جالب است كه بدانم حاجت اين فرشتگان چيست؟ گوش كن ! مى توانى دعاى آنها را بشنوى ! بار خدايا، راهى براى ما قرار ده تا ما هم على(ع) را ببينيم. آيا مى دانى در ملكوت، "لوح محفوظ" نگهدارى مى شود. در اين لوح، به دستور خداوند مطالب مهمى نوشته شده است. عده اى از فرشتگان، مسئول نگهدارى اين لوح هستند. آنان به پيامبر اين چنين مى گويند: اى پيامبر، ما در اين لوح اين جمله را خوانده ايم: "على از هر گونه خطايى، به دور است". آنجا را نگاه كن ! چه جمعيت بزرگى از فرشتگان جمع شده اند. چه خبر است ! گويا مجلسى در اينجا بر پا شده است. چه كسى سخنران است؟ يكى از فرشتگان، بر بالاى منبر نشسته و دارد سخن مى گويد. بيا برويم و ببينيم چه مى گويد. او مى گويد: صلوات و درود خدا بر على(ع) باد كه همه خوبى ها در او جمع شده است. آرى، اينجا هم سخن از فضائل مولايمان على(ع) مى باشد. آيا سخن فرشتگان را مى شنوى كه چنين دعا مى كنند: بار خدايا تو را به حق على(ع) قسم مى دهيم و ما با محبت على(ع)، به تو تقرب مى جوييم. و پيامبر به سوى"سِدْرَةُ الْمُنْتَهى" مى رود. آيا "سدره منتهى" را مى شناسى؟ درخت بزرگى كه در ملكوت اعلى است و هزاران فرشته در اطراف آن هستند. اما چرا اين درخت را به اين نام مى خوانند؟ چون اين درخت آخرين ايستگاه است ! پيامبران و فرشتگان تا اينجا بيشتر نمى توانند جلو بيايند. به اين درخت كه برسى، هر كس كه باشى بايد متوقف شوى ! اينجا آخر خط است. جبرئيل خطاب به پيامبر نموده و عرضه مى دارد: اى محمد ! اين صداى خداوند است كه مى گويد: "مهربانى من بر غضبم سبقت گرفته است". و اينجاست كه پيامبر عرضه مى دارد: بار خدايا، عفو و بخشش تو را مى طلبم. اكنون ديگر موقع خداحافظى است ! جبرئيل با پيامبر خداحافظى مى كند. جبرئيل از مكه تا اينجا همراه پيامبر آمده است ويك همسفر خوب براى پيامبر بوده است اما چرا رفيق نيمه راه مى شود؟ پيامبر به او مى فرمايد: چرا همراه من نمى آيى؟ جبرئيل عرضه مى دارد: اگر به اندازه سر سوزنى جلوتر بيايم، پرو بال من مى سوزد. و جبرئيل كنار سدرة المنتهى منتظر پيامبر مى ماند تا او برگردد. و پيامبر به سفر خود ادامه مى دهد... اين كيست كه سخن مى گويد؟ اين سدرة المنتهى است كه به اذن خدا به سخن آمده است و به پيامبر چنين مى گويد: تا به حال كسى از من عبور نكرده است. او به نهرى از نور مى رسد كه هيچ كس تا به حال از اين نهر عبور نكرده است !. اكنون او به هفتاد هزار حجاب (پرده هاى از نور) مى رسد كه از هر حجاب تا حجاب ديگر پانصد سال راه است ! و پيامبر داخل اين حجاب ها مى شود. حجاب عزت، حجاب قدرت، حجاب كبرياء، حجاب نور،.... آخرين حجاب، حجاب جلال است. بر روى هر حجاب، اين جملات نقش بسته است: لا إِلهَ الاّ الله مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله عليُّ بن أبي طالب أميرُ المؤمنين ○○○○○☆☆☆○○○○○ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef 💜💧💜
شما مى دانيد كه خطرات زيادى، زندگى ما را فرا گرفته است، براى مثال همين خطرات رانندگى را در نظر بگيريد كه هر روز جان چقدر از هموطنان عزيز ما را مى گيرد. رعايت نكات ايمنى و آموزش كافى در اين زمينه بسيار مهمّ است و بايد بيشتر مورد توجّه قرار گيرد. آيا شما راهى را مى شناسيد كه بتواند بلاها را از ما و زندگى ما دور سازد؟ آيا شركت بيمه اى را مى شناسيد كه بتواند از وقوع بلا جلوگيرى كند؟ من در اينجا مى خواهم كارى را به شما معرّفى كنم كه اگر آن را انجام دهيد، بسيارى از بلاها را از خود دور كرده ايد. كار بسيار ساده اى است و خرجى هم ندارد. امام صادق(ع) در يكى از سخنان خود به اين نكته اشاره مى كند كه دعا كردن در مسجد مى تواند بلاها را از شما دور سازد. خداوند چنين اثرى را براى دعا كردن در خانه خودش قرار داده است. وقتى كه تو مهمان خدا مى شوى، به مسجد مى روى، با او خلوت مى كنى و با او سخن مى گويى، او هم تيرهاى بلا را از تو دور مى سازد. لباس هاى ضد گلوله را ديده اى؟ وقتى يك نفر آنها را به تن كند، گلوله ها به او برخورد مى كند امّا در او اثر نمى كند! تو با حضور خود در مسجد يك لباس ضد بلا به تن مى كنى! چقدر افراد را مى شناسم كه از صحنه مرگ جان سالم به در برده اند. شايد تو خودت هم يكى از آنها باشى. همه اين ها به خاطر اين است كه خداوند مى خواسته تا بلا را از تو دور كند. آرى، تو مى توانى با حضور در مسجد و دعاكردن، از بلاها بيمه شوى.🦋🦋🦋 <=====●○●○●○=====> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef
بسم الله الرحمن الرحیم سوالات سیزدهمین مسابقه 🌺۱ اصبغ! یاد چه خاطره ای افتاد؟ 🌺۲ ثواب چه عملی مانند ثواب سفر حج می‌باشد؟. 🌺۳ به فرمایش امام صادق علیه السلام دعا در مسجد چه اثری دارد؟ 🌺۴ ـ اى جبرئيل! آيا مى دانى، خداوند در روى زمين كجا را بيش از همه جا دوست دارد؟ 🌺۵ چرا امام صادق(ع) از ما مى خواهد، وقتى به مسجد مى رويم در مكان هاى مختلف به نماز بايستيم.؟ 🌺۶ این سخن از کیست؟👇 چون يكى از افراد مسجدى مدّتى به مسجد نرود، مسجد دلتنگ او مى شود و چون به مسجد برگردد، مسجد شاداب مى شود! 🌺۷ پيامبر(ص) به ابوذر راجع به رفتن به مسجد چه مى فرمايد:؟ 🌺۸ دو چیزی که در قیامت از مردم در پیشگاه خدا شکایت میکند را نام ببرید 🌺۹ آیا راهی هست که فرشتگان برای ما طلب استغفار کنند؟ 🌺۱۰ بهترين لحظات عمر ما چه زمانی مى باشد.؟ دوستان عزیزم تا پنج شنبه فرصت دارید جوابها به آیدی زیر ارسال کنید 👇👇👇 @Yare_mahdii313
بسم الله الرحمن الرحیم سوالات سیزدهمین مسابقه 🌺۱ اصبغ! یاد چه خاطره ای افتاد؟ 🌺۲ ثواب چه عملی مانند ثواب سفر حج می‌باشد؟. 🌺۳ به فرمایش امام صادق علیه السلام دعا در مسجد چه اثری دارد؟ 🌺۴ ـ اى جبرئيل! آيا مى دانى، خداوند در روى زمين كجا را بيش از همه جا دوست دارد؟ 🌺۵ چرا امام صادق(ع) از ما مى خواهد، وقتى به مسجد مى رويم در مكان هاى مختلف به نماز بايستيم.؟ 🌺۶ این سخن از کیست؟👇 چون يكى از افراد مسجدى مدّتى به مسجد نرود، مسجد دلتنگ او مى شود و چون به مسجد برگردد، مسجد شاداب مى شود! 🌺۷ پيامبر(ص) به ابوذر راجع به رفتن به مسجد چه مى فرمايد:؟ 🌺۸ دو چیزی که در قیامت از مردم در پیشگاه خدا شکایت میکند را نام ببرید 🌺۹ آیا راهی هست که فرشتگان برای ما طلب استغفار کنند؟ 🌺۱۰ بهترين لحظات عمر ما چه زمانی مى باشد.؟ دوستان عزیزم تا پنج شنبه فرصت دارید جوابها به آیدی زیر ارسال کنید 👇👇👇 @Yare_mahdii313
🌴 🌴 🌴 حدود هفت ماه قبل، هنگامى كه معاويه زنده بود، از نارضايتى مردم كوفه خبردار شد و فهميد كه كوفه در آستانه يك انفجار بزرگ است. براى همين بود كه او نُعمان بن بَشير را به عنوان امير كوفه انتخاب كرد و همين نُعمان بود كه با سياست آرام خود توانست، اوضاع كوفه را تا اندازه زيادى به سوى آرامش ببرد. امّا بعد از مرگ معاويه و با روى كار آمدن يزيد، بار ديگر خشم مردم كوفه شعلهور شد براى همين، وقتى كه آنها از قيام امام حسين(ع) باخبر شدند، آن حضرت را به كوفه دعوت كردند تا به ظلم و ستم بنى اُميّه خاتمه دهند. اكنون با هجرت امام حسين(ع) به مكّه، تمام فكر يزيد متوجّه شهر مكّه است، او مى خواهد هر طور كه شده، امام حسين(ع) را از سر راه خود بردارد. نُعمان هنوز در شهر كوفه حكومت مى كند و طبق دستور قبلى، از هر گونه حركت خشونت آميزى خوددارى مى كند. درست در اين شرايط، مسلم به كوفه آمده و در خانه مختار (داماد امير كوفه) منزل نموده است. به هر حال، حكومت نُعمان، شرايط بسيار مناسبى را براى مسلم فراهم كرده است و ياران مسلم به راحتى مى توانند به فعاليّت خود بپردازند. رفت و آمد مردم براى ديدار مسلم بسيار زياد شده و خبر بيعت مردم با مسلم در تمام شهر پيچيده است. آخر اين چه حكومتى است كه مخالفانش با آرامش و راحتى براى ريشه كن كردن آن (به صورت علنى) تلاش مى كنند؟! امروز، نُعمان تصميم مهمّى مى گيرد. اين خبر در همه جاى شهر مى پيچد كه امير كوفه تمام مردم را به مسجد فرا خوانده است. من كمى نگران مى شوم، نكند از طرف يزيد دستورى رسيده باشد؟! آيا موافقى با هم به مسجد كوفه برويم؟ 🦋🦋🦋🦋🦋 <========●●●●●========> eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef <==≈=====●●●●●========>