#کتابدا🪴
#قسمتدویستپنجم🪴
🌿﷽🌿
تا ته کوچه برویم و برگردیم، پیرزن بقچه به بغل جلوی در ایستاده
بود. چندتا مرغ و خروس هم توی زنبیل حصیری جا داده، دستش
گرفته بود. بقچه ای را از دستش گرفتم. با گوشه شنه اش اشکهایش
را پاک کرد و به در خانه قفل انداخت توی دلم گفت: بنده خدا دلت
خوشه در خونه رو قفل میکنی، نمی دونی پای عراقی ها به اینجا
برسه، با لگد در رو از جا درمی یارن
پیرزن را تا جلوی کامیون مردم و کمک کردم تا سوار شود.
خیابان های پایین تر را هم کنترل کردیم و وقتی مطمئن شدیم دیگر
کسی نیست به طرف کامیون برگشتیم. بغض راه گلویم را بسته
بود. به شاخه های گل های کاغذی که از دیوار خانه ها به سمت
کوچه آویزان بودند، نگاه می کردم. دیگر توی محله طالقانی فقط
این گل های کاغذی با آن رنگ های قرمز و سرخابی به جا مانده
بودند. حتی سعفهای نخل ها هم ألف گرفته، سوخته بودند
خوشحال ترین کسانی که داخل کامیون می دیدم، چند تا بچه بودند
که انگار داشتند برای تفریح می رفتند. به حرف کسی گوش نمی
دادند و با تخسی تمام می ایستادند تا باد به سر و صورتشان
بخورد. یکی، دو تا بچه هم به مادرهایشان چسبیده بودند. آنها از
اینکه کامیون در و دیواری برای حفاظ نداشت می ترسیدند.
پیرمردها و پیرزنها که بیشترین آدمهای توی ماشین بودند، مرا یاد
بابا و می می می انداختند. پیرمردها صدام را نفرین می کردند.
یکی از آنها دائم می گفت: لله ینتقم بنک، خدا ازت انتقام بگیرد
پیرزنها بقچه ها و مرغ و خروس هایشان را محکم در بغل گرفته
بودند تا مبادا از دستشان در بروند. گه گدار هم صدای مرغ و
خروس ها در می آمد و به ما می خندیدند
در آن بین یک نفر هم قیمتی ترین سرمایه خانه اش، یعنی
تلویزیونی را بغل کرده بود، وقتی جلوی مسجد رسید هم، دست
یکی یکی شان را گرفتیم و پیاده شان کردیم، گفتیم:
زودتر برید داخل، بیرون خطرناکه
به ابراهیمی گفتم: خب اینا رو آوردیم. حالا می خواین با اینا چی
کار کنید؟ گفت: برو به مسئولین بگو
گفتم: من دارم میرم جنت آباد. از دیشب تا حالا خبری ازشون
ندارم. در این حین چشمم به حاج آقا فرخی افتاد. پدر محمود قرخی
بود، او را از قبل می شناختم. توی بازار صفا کتابفروشی و
گرمابه داشت، به او گفتم: حاج آقا به ما گفتند؛ مردم محله طالقانی
رو تخلیه کنید، انجام وظیفه کردیم. حالا خودتون میدونید اینجا
نگهشون دارید یا از شهر بیرون
این را گفتم و بدو رفتم جنت آباد.....
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌸به نیت فرج امام زمانمون
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸
☘
💖☘
💖💖☘
💖💖💖☘
💖💖💖💖☘
↷↷↷
#کانالکمالبندگی
#اللهمْعَجِلْلِوَلِیِڪالفَـــࢪَج
eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef