eitaa logo
❣کمال بندگی❣
1.7هزار دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
6.5هزار ویدیو
38 فایل
اگــر یـکــ نــفـر را بـه او وصـل کــردی برای سپاهش تــــــو ســــــــردار یـــاری 💫یا صاحب الزمان💫 🌹کپی با ذکر صلوات آزاد است🌷🌼 @kamali220 🌹ارتباط با مدیر↖️↖️ ادمین تبادل↙️↙️ @Yare_mahdii313
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴 🪴 🌿﷽🌿 وقتی دایی و محسن برگشتند، آقای زین الدین مسئول ساختمان با محسن رفتند بنیاد شهید و به تعداد نفرات پتو و تشک و مقداری ظرف و ظروف مثل بشقاب، قابلمه و گرفتند و آوردند. وقتی محسن با وانت وسایل آمد، من خیلی ناراحت شدم. دا که حال و وضع مرا دید، گفت: خب مادر، این ها لازم اند. دیدی تو این چند شب از سرما مردیم، همین طور پیش می رفت همه مان مریضی می شدیم بعد از اینکه وسایل را به ما دادند. من پتو و لحاف خانم خرمی را پس دادم. پیش مسئول ساختمان رفتم و گفتم: شما گفتید توی این اتاق غیر از خانواده ما خانواده دیگری هم می آیند. حالا کوچک بودنش هیچ، ولی این اتاق تو در تو است و فقط یک در ورود و خروج دارد. خانواده دوم از کجا می خواهند رفت و آمد کند؟ یک فکری برای ما بکنید مسئول ساختمان، اتاق دیگری را که درست روبه روی پله ها بود، به ما داد. اتاق خیلی بزرگ بود و دو تا در داشت. دری از این طرف اتاق و در دیگری آن طرف وسط اتاق پرده کشیده بودند و بقیه اش باز بود و به این شکل دو قسمت اتاق به همراه داشت. آنجا را تر و تمیز کردیم و مستقر شدیم و توی این طبقه چند خانواده شهید دیگر هم زندگی می کردند که قبل از ما به آنجا آمده بودند. یکی از آنها خانواده خرمشهری عیالواری بودند که با عروس و دامادش با هم زندگی می کردند. آنها تنها آشپزخانه طبقه را که قبلا آبدارخانه سازمان به حساب می آمد، قرق کرده، وسایل آشپزخانه و اجاق گاز و یخچال خودشان را آنجا گذاشته بودند. اجازه نمی دادند ما از آشپزخانه استفاده کنیم. خانم اکبری همایة دیگرمان در اتاق خودش آشپزخانه ایی داشت و با این ها درنمی افتاد. این خانواده عیالوار حرفشان این بود که چون قبل از دیگران آمده اند، آشپزخانه مال آن هاست. مدتی بعد چون وضع مالی خوبی داشتند خانه ایی اجاره کردند و از ساختمان کوشک رفتند، مسئول ساختمان، بعد از رفتن آنها اعلام کرد هیچ کس حق تصرف آشپزخانه را ندارد و آنجا برای استفاده عموم است. از آن به بعد هرکسی زودتر می رفت، کارش را انجام می داد و بقیه باید صبر می کردند تا نوبت شان برسد سرویس بهداشتی هم دو تا بیشتر نبود که یکی از آنها را بسته بودند. جمعیت هر طبقه از یک سرور استفاده می کردند. به تدریج که تمام اتاق های ساختمان تر می شد، صف استفاده از آشپزخانه و سرویس بهداشتی هم شلوغ می شد. کم کم موکت کف راهروها را چون دیدند موکت ها عاملی برای انتقال کثیفی و آلودگی است. ساختمان حمام داشت و ما برای استحمام مجبور بودیم به حمام های بیرون برویم....... 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌸به نیت فرج امام زمانمون اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌸 ☘ 💖☘ 💖💖☘ 💖💖💖☘ 💖💖💖💖☘ ↷↷↷ eitaa.com/joinchat/177012741Cffe22f43ef