eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸میخواے ڪانال بزنے⁉️ 🔸اما نمی‌دونے از ڪجا شرو؏ ڪنے⁉️ 🔸مےترسے نتونے مخاطب جذب کنے⁉️ مااینجائیم‌‌تابانازلــ💸ـــترین هزینہ 👈😳 فقط ۱۹ هزاࢪتومان😲 👌فوت‌و‌فن ࢪو یادت بدیم ❌پس معطل نڪن🤗👇 https://eitaa.com/joinchat/1944191078Cfee791a8e2 ❌این مبلۼ ناااااچیز؛ هزینہ نیست❗️🤓 ✅سرمایہ گذارے و پیشرفٺ ڪانالتہ🤩 🎁راستے یہ سورپرایزم واسہ ڪانالاے داریم🤩😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفیق✋ حواست‌ بہ‌ جوونیت‌ باشه، نکنہ‌ پات‌ بلغزه☝️ اگࢪم یوقٺ لغزید سࢪیع بࢪگرد تو مسیࢪ...↪️ قرار‌ھ با‌‌ این‌‌ پاھا‌‌ تو‌ گردان‌ صاحب‌الزمان‌‌ باشۍ هااا!🍀 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
#کتاب_صوتی_وظایف #وظایف_منتظران 🔴 قسمت 1⃣ وظایف منتظران 🔗 برگرفته از کتاب مکیال المکارم 🔵 تهذیب ن
1_422930050.mp3
4.78M
قسمت 2⃣ وظایف منتظران ➖دوست دارم برای ظهور ڪارے ڪنم اما نمیدونم چجورے😥 ➕گوش بده تا بفهمے الان براے امام زمانت چڪار میتونے بڪنے⁉️ 🎙 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
به سبک فرشته ها☺️ بخش اول: آشنایی با مدل های چادر 🔹قسمت چهارم،چادر حسنا وبحرینی🔹 7⃣چادر کمری حُسنا
به سبک فرشته ها☺️ بخش اول: آشنایی با مدل های چادر 🔹قسمت پنجم،چادر لبنانی واماراتی🔹 9⃣چادرلبنانی چادر لبنانی برگرفته از چادر عربیه و بیشتر در کشور لبنان استفاده میشه! چادرلبنانی نسبت به چادر عربی و بحرینی عرض کمتری داره، اما برای افراد لاغراندام راحت و مناسبه! چادر لبنانی به خاطر داشتن مچ های ۱۵ سانتی که به نوعی حالت آستین داره و آزادی عمل در کارهای روزمره رو فراهم میکنه! جلوی چادر هم با زیپ مخفی یا دکمه مخفی بسته میشه،البته امکان استفاده از کیف در زیر چادر هم فراهمه 👌 🔟چادراماراتی چادر اماراتی یکی از انواع چادر های عربیه، با این تفاوت که این چادر به دلیل داشتن آستین‎‎‏‎‏های ۴۰ سانیمتری نسبت به دیگر مدل های عربی، اندامی تر شده! درواقع چادر اماراتی طرحی مابین چادر لبنانی و چادر ملیه، جلوی این چادر هم به صورت باز طراحی شده و می تونید اون رو بنا به سلیقه تون با زیپ و یا انواع دکمه ببندین🤗 خب البته پیشنهاد می‌کنم مدل های دیگه رو از دست ندی😉 پس با ما همراه باش🌹❤️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 در روایات اومده ایرانیان در آخر الزمان زمینه سازان ظهور هستن😳😍 🎙 حجت الاسلام عالی 🌸 @‌hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
می‌نویسم از زینب... 🔸این روزا صحبت‌های زیادی در مورد سگ‌گردانی میشه و کلیپ‌های مختلفی هم پخش میشه،اما هیچکس مثل مادرزینب نمیتونه اهمیت برخورد با سگ‌گردانی رو درک کنه😔، چرا⁉️ گوش کن بگم بهت.... 🔸ماجرا از اینجا شروع شد. زینبِ ۲ سال و نیمه ما که تازه یه ماه بود از پوشک گرفته بودنش ، تابستون سه سال پیش برای گردش با مامانش میرن بیرون.به سر کوچه که رسیدن، سگی که صاحبش قلاده‌اش رو باز کرده بود و آزادانه راه می‌رفت به زینب(دو سال و نیمه)حمله میکنه.😱 با صدای جیغ زینب و مامانش، سگش رو برمی‌داره و میره. 🔸اون میره ... اما حالا زهرا(مادر زينب)میمونه و دختر بچه‌ای که تازه مشکلاتش شروع شده. زینب از ترس دچار بیماری خود ایمنی میشه.😰 همه موهای نازدونه میریزه و دوباره به پوشک بر می‌گرده. 😥 😔حالا این مادر بجای شونه کردن موهای دخترش و بافتنش،از آخرین مژه‌های نازدونه‌اش عکس می‌گیره، حتی اگه دو تا مونده باشه. بجای گرفتن مو از روی برس از روی بالشت سرش جمع می‌کنه. گذر از این روزای سخت، سخت‌تر از تعاریف با واژه بوده... خیلی سخت‌تر... 🔸هر تغییری در زندگی، اگر با فرهنگ همراه نباشه زیان‌های جبران‌ناپذیری می‌تونه داشته باشه. مثل همین پدیده سگ‌گردانی❗️ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
💕•° کلامی از حضرت عشق: اگر طلب کنی، می یابی... 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#داستانک 📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت اول در یک سال و نیم گذشته، از وقتی که موهایش را با نمره‌ی
📝خاورمیانه جای عجیبی‌است. 🔰قسمت دوم لب پایین را زیر ردیف دندان‌ها گذاشت و با هر خطی که روی لب انداخت، سوزشی احساس کرد اما دست بردار نبود. پل گالاتا یک لحظه‌ هم از دست عابرانش، آسایش نداشت. صدای بوق بلندی سمیه را به خود آورد. عدنان لیوان پر از بوزار را مقابل او گذاشت. -نمی‌خوام نمک به زخمت بپاشم، اما چرا خودت رو آواره کردی؟ هیچ‌وقت برای هم تعریف نکردیم. می‌خوای اول من بگم؟ بعد تو؟ مردم از کنار صندلی رستوران که در گوشه پیاده رو چیده بود، عبور می‌کردند. پیرمردی به گل‌های شمعدانی چیده شده پشت پنجره رستوران، آب داد. پیش هر گلی که رسید، ایستاد. قربان و صدقه‌شان رفت و بعد رفت سراغ گل دیگر. گلدان ها پر از آب شدند و آب مثل ناودان پر شده از باران‌ روی سنگ‌فرش خیابان فرو ریخت -تو وضعیت ایران رو نمی‌دونی. اصلا آزادی نداریم می‌فهمی؟!. مدام بگیرو ببند... برای هر کاری اذیت می‌کنند، آرامش نداریم. همه‌ی استعداد‌ها اون‌جا حروم می‌شه.🤬 لبخند عدنان کم‌کم کش آمد و به قهقه تبدیل شد. دندان‌های زردش نمایان شد. همان‌طور که خم شد،از فرط خنده دست راستش را محکم روی میز کوبید. پیرزن میز کناری، بهشان لبخند زد. -خفه‌شو عدنان😡. منظورت اینه که من هیچ استعدادی ندارم؟ عدنان خنده‌اش را جمع کرد. با پشت دست سبزه‌اش به مژه‌های فر شده‌اش دست کشید و اشکش را پاک کرد. -ببخشید. قصدم توهین نبود. ولی یه دفعه یاد کارت افتادم. واقعا استعداد تو، کار کردن تو خانه سالمندانه؟ تو ایران خانه سالمندان نیست بری کار کنی؟ -گفتم دهنت رو ببند. تو از هیچی خبر نداری. من اگه می‌خواستمم اونجا چیزی نمی‌شدم. عدنان نفس عمیقی کشید. با حرکت دست، پیشخدمت را فراخواند. -قهوه یا چای؟ -هیچی. هنوز بوزار رو نخوردم. -پس یه چای لطفا. -حالا ولش کن. دوست داری داستان من رو بشنوی؟ هان؟سمیه، با توام؟ سمیه سرش را پایین و شانه‌هایش را بالا انداخت. -قهر نکن حالا. ببخشید. گفتم که منظور بدی نداشتم. گوش بده. دوست دارم با یکی حرف بزنم. سمیه؟ سمیه سرش را بالا آورد. گوشواره‌ی آویزان شده از لاله‌ی گوش راستش در غضروف فرو رفته بود. با یک حرکت سریع بیرون کشیدش. صورتش از درد جمع شد. گوش‌هایش به سرخی سیب دماوند شد.🍎 -خیلی خوب. بگو... ⬅️ادامہ دارد ... ✍ نویسنده : مریم حق‌گو 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓