فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امشب آقاااا ۼوغــــــــــا میڪنه🌸🌸🌸
هرچےمیخواے امضــــــا میڪنہ 🌼🌼🌼
#استوری #امام_حسین(ع) #تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم 🔆 متن شایعه: کاترین پرز شکدم در تایمز اسرائیل پرده از نفوذ خود برداشت: ستون نویس وب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_پنجم به روايت اميرحسين .................................
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پنجاه_و_ششم
به روايت حانيه ........................................
کلا امروز روز گیج بودن من بود، همش داشتم خرابکاری میکردم ، اون از صبح ، اینم از الان.
همش فکرم درگیر اتفاقی که صبح افتاد بود، نمیتونستم منکر این بشم که این پسر یه جذبه ای داشت که منو جذب میکرد.از همون روز اول که دیدمش انگار با بقیه مردای مذهبی که دیده بودم ، جز بابا و امیرعلی ؛ فرق میکرد. از طرفی من استارت تغییراتم با حرف اون زده شد.
فاطمه: کجایی حانیه؟ چته تو امروز؟
_ ها ؟ چی؟ چی شده؟
فاطمه:هیچی راحت باش. به توهماتت برس من مزاحم نمیشم .
_ عه. توام.
فاطمه : عاشق شدی رفت.
_ عاشق کی؟
فاطمه:الله علم
_ یعنی چی؟
فاطمه_ هههه. یعنی خدا داند.
_ برو بابا .
.
.
_ اه اه اه خاموشه
مامان: چی خاموشه؟
_ عمو. دوروزه خاموشه. من دلشوره دارم مامان
مامان: واه دلشوره برا چی؟ توکلت به خدا باشه . اصلا چرا باید کاری بکنه، چون نماز خوندی؟ چه حرفا میزنیا.
بیخیال صحبت با مامان شدم ، ذهنم حسابی درگیر بود ، درگیر عمو و رفتاراش. درگیر اون پسره. درگیره درس و دانشگاه که تصمیم به ادامش داشتم.
و چیزی که خیلی این روزا ذهنمو درگیر کرده بود ، دوست شهید.
یه جا تو تلگرام خونده بودم که بهتره هرکس یه دوست شهید داشته باشه ، کسی که لبخندش، چهرش و حتی زندگینامه اش برات جذابیت داشته باشه .
اما من دو دل بودم ، چون هنوز تو خیلی چیزا شک داشتم ، چرا چادر ؟ درکش نمیکردم . فقط حجاب و میتونستم درک کنم . چرا شهادت؟ چرا جنگ؟ چرا همسر شهدا از شوهراشون میگذرن؟ و خیلی چراهای دیگه که باید دنبال جوابشون باشم.....
من در طلبم روی تورا میخواهم
بی پرده بگویمت تورا میخواهم
شعر:افسانه صالحي
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
@hejabuni
خــــــــــــــــــــودنمایی
خودنمایــــــــــــــــــــی
پدرا ومادرا ، همسرا
زیادی توجه کنین
به چی ؟
به کی ؟
برای چی؟
میگم الان
به ظاهرمون تیپمون 😳😜
به دخترتون، پسرتون ،خانومتون💁♀
بیشتر ما جوونا و خانوما
دوست داریم بهمون توجه بشه😎
توچشم باشیم 👁
دیده بشیم👀
بهمون اهمیت و ارزش و بها بدن💝
میدونید؟خیلی کارا رو که به نظرشما بده فقط به این خاطر انجام میدیم .... ‼️
مطمئن باشید اگه به اندازه کافی به ماتوجه کنید خیلی کارا رو که نباید نمیکنیم👌❌
#تولیدی_کامل
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️تنفروشی رسمی زنان کره جنوبی برای تقویت روحیه نظامیان آمریکایی
📍جمهوری کره ضمن اداره شهرکهای واقع در نزدیکی پایگاه های نظامی آمریکایی، با ترویج فحشا، این سیاست را برای تقویت اتحاد نظامی و تضمین جریان درآمد ارز خارجی لازم می داند.
منبع : https://www.google.com/amp/s/www.mashreghnews.ir/amp/834221/
#کره_جنوبی #آمریکا
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
📣 #مطالبه رعایت قانون حیا و عفاف در اماکن عمومی
🔴 کمپین پیگیری #کشف_حجاب در مراکز خرید بزرگ مثل هایپرها و پاساژها و اماکن تفریحی🔴
✅اقدام و حمایت اثرگذار ما:
⬅لینک حمایت خبرگزاری ملی فارس
https://www.farsnews.ir/my/c/126352
📎 ارسال نظرات در موضوع مطالبه گری👇
@ZohorAshgh
#تولیدی
#مطالبه_گری
🌸 @hejabuni |دانشگاه حجاب🎓
تازه های نشر🌟
#معرفی_کتاب
🌸🍃کتاب ستاره ها چیدنی نیستند
برگرفته از داستانی واقعی پیرامون ماجراهای پر فراز و نشیب یک دختر آمریکایی، به قلم محمد علی حبیباللهیان است.
🔸️این رمان بلند، پیرامون سبک زندگی بانوان و با محوریت موضوع حجاب و با نگاهی فرادینی و فراملیتی است و شخصیتهای مشهور، فعال و جنجالی زیادی در آن حضور دارند!شخصیت و قهرمان اصلی داستان، دختری آمریکایی است که طی ماجراهایی با مرکز اسلامی نیویورک آشنا شده و در جلسات متعدد این مرکز، تمام افکار و آراء پیشین خود را به چالش میکشد.
🔹این دختر آمریکایی به سبب این اتفاق با دو نگاه و دو مدل سبک زندگی در مورد زنان آشنا میشود و همین آشنایی، منشا اتفاقاتی مهم در زندگی او و دوست نزدیکش خواهد شد. دو نگاهی که حداقل در 14 مساله، 180 درجه با یکدیگر اختلاف اساسی دارند و این قهرمان داستان است که باید در این میان، تصمیمی بزرگ بگیرد ... تصمیمی که مخاطرات زیادی برایش به همراه خواهد داشت.
📲 برای ثبت سفارش میتونید به این کانال سربزنید👇
@ketab_peyk_roshana
#ستاره_ها_چیدنی_نیستند
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️در آستانه ی روز جهانی زن و چالش حضور زنان در عرصه های علمی
🔻دکتر کریس وِل استاد دانشگاه کمبریج انگلستان می گوید با کمبود زنان در علوم مختلف مثل ریاضی و تکنولوژی و علوم زیستی روبرو هستیم
🔻علت این کمبود این است که آنها آینده شغلی خودشان را روشن نمی بینند.در جدیدترین تحقیقات معلوم شد که فقط ۱۲/۸٪ زنان به عنوان نیروی کار در علوم مختلف مشغول هستند
💸طبق اعلام دستمزد تمام وقت هفتگی زنان ۵۵۸ پوند هست در مقایسه با ۶۵۲ پوند برای مردان
📌میگن بی حجابی باعث پیشرفت علمی زنان میشه! حالا انگلیس که خانما حجاب ندارن چرا در عرصه های علمی وارد نمیشن؟
🌐منبع:https://www.bbc.co.uk/news/uk-england-cambridgeshire-60516870.amp
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_پنجاه_و_ششم به روايت حانيه ......................................
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_پنجاه_و_هفتم
به روايت حانيه ................................................... فاطمه: حانیه جان ، عزیزم گلم عشقم نفسم دیروقته ، خواهشا بیا بیخیال شو. شب بمون همین جا دیگه. یا حداقل بزار زنگ بزنم بابات یا اقا امیرعلی.
_ واه فاطمه کجا دیروقته؟ تازه ساعت هفته ، ساعت نه هوا تاریک میشه.
فاطمه: خب تاحالا پیاده نرفتی یه وقت گم میشی ، حالا هوس پیاده روی زده به سرت؟
_ خداحافظ
فاطمه:حانیه
_ خداحافظ
بی توجه به صداکردنای فاطمه خداحافظی کردم و راه افتادم. با اینکه از صبح پیش فاطمه بودم ولی دلم گرفته بود و نیاز به پیاده روی داشتم. بیخیال میرفتم تو کوچه پس کوچه هایی که نمیدونستم کجا میرن. شدیدا نیاز به کسی داشتم که بتونم باهاش حرف بزنم. کسی که بتونم بهش بگم همه چیز رو. نگرانی هامو، دلهره هامو، حسی که نمیدونستم چیه و کی بود بهتر از خدا؟
شروع کردم به گفتن.همه چیزهایی که خودش میدونست رو براش تکرار کردم ؛ و عجب مسکنی بود این درد و دل برای دل بی تاب من.
به خودم که اومدم دیدم ساعت هشت و نیمه و هوا تاریک. نگاهی به اطرافم انداختم ، هیچ آشنایی با اینجا نداشتم ، یه کوچه تاریک و خلوت .
سریع گوشیم رو دراوردم . یک درصد بیشتر شارژ نداشت. ده تماس بی پاسخ از فاطمه ، نه تماس بی پاسخ از امیرعلی.
ای وای. گوشیم بی صدا بوده و نشنیده بودم حتما حسابی نگران شدن ، شماره فاطمه رو گرفتم ، یه بوق خورد و گوشیم خاموش شد، بهتر از این نمیشد؛ من یه دختر تنها ، تو یه کوچه خلوت تاریک که نمیدونم کجاست ، با خانواده ای که شدیدا نگرانم شدن مطمئنا .
هرچی میرفتم به انتهای کوچه نمیرسیدم ، انگار کوچش بی انتها بود . با صدای بوقی که از پشت سرم میومد ، با ترس برگشتم عقب ، یه بی ام وه سفید، که رانندش دوتا پسر بودن ، دیگه نتونستم تحمل کنم و اشکام دونه دونه جاری شدن رو صورتم.
یکی از اون پسرا: جون خانوم خوشگله گریه چرا؟ کاریت نداریم که ، فقط نیازمند کمی حال هستیم همین .
و اون یکی: اره جیگر. بپر بالا. به توام حال میدیما.
حالم داشت از این همه جسارت به هم میخورد. با نفرت دندونام فشار دادم و گفتم: برو گمشو.
اما اونا پرو تر ازاین حرفا بودن ، پسری که سمت راننده نشسته بود ، پیاده شد و بند کولم رو کشید ، با نفرت از دستش کشیدم ، بعد گوشه شالم رو گرفت و قبل از این که بتونم کاری انجام بدم از سرم در اوردش ، اشکام دیگه امون نمیدادن، رفتم طرفش که شالمو ازش بگیرم که سریع منو کشید به سمت خودش ، با تمام قدرتم پسش زدم و بیخیال شالم شروع کردم به دوییدن ، اون دوتا هم بدون ماشین دنبالم دوییدن ، هق هق گریم سکوت کوچه رو بهم میزد و عجیب بود که تو اون کوچه ، هیچکس نبود و با این همه سر و صدا هم هیچکس از خونش نیومد ببینه چه خبره ، فقط میدوییدم و تو دلم ناله میکردم که پس چرا این کوچه تموم نمیشه؟ کلیپسم حسابی شل شده بود و موهام باز شده بود ، وقتی متوجه خیابون اصلی شدم ، سرعتمو بیشتر کردم و رفتم سمت پیاده رو که بپیچم تو خیابون اصلی ، که پام به میله ای گیر کرد و افتادم زمین ، کلیپسم از سرم افتاد و همه موهام باز شد، از درد چشمامو بستم ، اما با یاداوری اون دوتا سریع چشمامو بازکردم که یه جفت کفش مردونه جلوم بود ، گفتم دیگه کارم تمومه ، حتما یکی از اون پسران ، سرمو که اوردم بالا ، نمیتونستم چیزی رو که جلوی چشمامه رو باور کنم ، چندبار چشمامو باز و بسته کردم و بعد بی اختیار گوشه شلوارشو چنگ زدم ، شدت گریم بیشتر شده بود و نفس کشیدن برام مشکل........
تو آن تك بيت نابي كه غزل هايم به پایش سجده کردند......
شعر: افسانه صالحی
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌛ومارٵیتالاجمیلا🌜
🔸بانگ ✨ومارایت الاجمیلا✨ به گوش می رسد ...
اما نه در کربلا ...
عرشیان حسین (ع)را به فرشیان هدیه دادند و فطرس آمده که پروبال خود را به گهوارهاش گره زند.
🔹زینب(س) حسین کوچک را در آغوش کشید و تپش قلبش مرهمی میشود بر اشک های حسین ع
🔸 شاید زینب اول بار دراین لحظه گفت مارایت الا جمیلا
اری! زینب با دیدن جلوه ی جمال الهی در وجه الحسین جز زیبایی ندید .
و فقط زیبایی دید و زیبایی دید تا کربلا...
🔹تا آن روز که عباس بن علی ؛ کوه ادب و رشادت ؛ همرکاب و فدایی ولایت، تمثال غیرت و آیینه ی وفا و نجابت ؛ جان فدای حسین و اهل بیت و دین میکند...
🌻زینب جان
🤲چشمان ما را نیز زیبابین بفرما
👌یکی از این زیباییهای حقیقی ، #حیا و #عفاف و #نجابت است .
………………………………………………
🦋 اعیاد شعبانیه بر همراهان کانال دانشگاه حجاب مبارک باد🦋
#تولیدی_کامل #شعبان #اعیاد_شعبانیه
#حسین علیه السلام #عباس علیهالسلام
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا