این حرف درگوشیه.mp3
10.11M
⭕️این حرف در گوشیه😱
👤 حاج آقا امینی خواه
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
💚 #یه_نصیحت_دوستانه
🤔 میدونی رفیق؛
حقیقتش اینه که هممون یه روزی پیر میشیم...
نه چهرهای که الان داریم برامون میمونه
نه این بر و بازو و هیکلی که احیاناً به هم زدیم!
☝️اون روزی که این سرمایهها از دست بره، دیگه فقط خاطرههایی که باهاشون ساختیم مهمه...🗯
👈 اینکه هیکل و قیافه و از همه مهمتر دلمون رو برای چی گذاشتیم وسط ؟؟
❌برای رابطههای نادرست؟
❌برای آدمای نادرست؟
❌برای کارای نادرست؟
💭چند ثانیه خودِ پیر و از رنگ و رو افتادهمون رو تصور کنیم؛ چی از دست دادیم تو این سالها...؟؟
#تولیدی_کامل
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خاطره بسیار تکان دهنده بانوی باحجاب ایرانی، دکتر پریوش امیری، دکترای فلسفه از کازینویی در لاس وگاس آمریکا
⭕️ خانمی برهنه روی سجادهی من نشست ...😳
📌وقتی کار برای خداباشه۔۔۔
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
📚 #معرفی_کتاب
خــــــ📣ــــــبر خــــــ📣ــــــبر
کتاب «زن، زندگی آزادی» منتشر شد.
روایتے عاشقانه در دل اغتشاشات دانشگاه
⭕️ خرید،سفارش و توضیحات بیشتر 👇
🌐 https://soada.ir/shop/product/zan_zendegi_azadi/
@soada_ir
مسئولیت سفارشات بر عهده فروشنده میباشد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭😭غریب گیر آوردنت
📌گفتند به رهبر ناسزا بگو، تا جان دادن ایستاد ووفادار ماندونگفت🥀
#ولایتمداری
#بسیجی_مظلوم #آرمان
#تولیدی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴یه روز باشیم ✅ نماینده ایرلندی پارلمان اروپا: 📍آمریکا با اصطلاح "کشور پشتیبان تروریسم" بازی میکند
🔴به روز باشیم(رسانه های همدست دشمن در داخل رو بشناسیم که چطور آشکارا دشمنی می کنن)
پناهیان چه گفت؟ و بیبیسیچیها چگونه آن را وارونه کردند؟!!
✅ مقصود پناهیان: چرا به دروغ میگویید بسیجی خشونت کرده؟
❌ القاء اصلاحطلبها: پناهیان دعوت به خشونت کرد.
🔉 صوت: panahian.ir/post/7497
👈 متن پیادهشدۀ دقیقه 22 تا 25 سخنرانی پناهیان در بزرگداشت شهدای شاهچراغ:👇
🔻«یک عدهای هم ابوموسی اشعریوار میایند وسط، میگویند: از دو طرف میخواهیم که از خشونت پرهیز کنند! اخیراً چند عمامهبهسر از سیاسیون ناباب، خیانتکارانه مدل ابوموسی را اجرا کردند. حق بین علی(ع) و معاویه را ندیدند، جبهۀ حق و باطل را کاری نداشتند. ابوموسی هِی افِۀ صلح کل میآمد و میگفت: تو رو خدا همه خشونت را کنار بگذارید!
آی عمامه به سری که کور بودی و ندیدی که بسیجی دست به سلاح نبُرد، کتک خورد، شهید شد، اما خشونت نکرد! و برای امنیت مردم جان داد. لعنت خدا بر تو باد که میگویی طرفین نباید دست به خشونت بزنند! مرگ بر تو باد که خدا در سورۀ منافقین مرگ بر تو را فریاد زده.
دل مردم شیراز را آزردی، بر زخمشان نمک زدی که به این بیپناه گلوله خورده، برمیگردی میگویی تو خشونت نکن، این چه خشونتی کرد؟ ادای صلح کل در میاورند.»
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ٢۶ستاره سهیل با دیدن ستاره لبخندی به پهنای صورتش زد. -بهبه! خانم شکیبا! ستاره اخ
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
٢٧ستاره سهیل
با تکان شدید ماشین، از خواب پرید. روبرویش پنجره اتاقش را دید. چند لحظهای طول کشید تا فهمید، کجاست.
صورتش را به سمت چپ چرخاند. عمو داشت با لبخند صمیمی نگاهش میکرد. یک دستش روی فرمان و با دست دیگرش، دستی ماشین را بالا کشیده بود.
- خانم خانما! ایستگاه آخرهها! بفرمایید، پیاده شین.
ستاره خمیازهای کشید و خوابآلود از ماشین پیاده شد.
از کنار پنجره اتاقش که گذشت، احساس کرد پردههای اتاقش، تکان میخورد.
-عموجون دستخالی نرو بابا! یه دستی هم به ما برسون. ثواب داره بهخدا!.
ستاره نگاهش را از پردههای صورتی به دستان پر عمویش کشاند. جلوتر رفت و پلاستیک میوه را گرفت.
به خوابآلودگیاش، سنگینی وزن پلاستیکها هم اضافه شده بود.
تلوتلوخوران پلهها را بالا رفت. در ورودی خانه باز شد. صورت تپل عفت با موهای وزِ سیاهش از پشت در ظاهر شد.
-دانشگاه خوش گذشت؟
پلاستیکها را به دست عفت داد. اخمی کرد و جواب داد: « چه خوشی داره مثلا این موقع ظهر تو گرما! حالا ناهار چی داریم؟»
عفت نگاهش را به شوهرش داد که وارد خانه شد.
-همون غذایی که عموجونت خیلی دوست داره!
عمو چشمانش را بست و بود کشید.
-بهبه! از بوش معلومه، قرمهسبزیه جا افتاده. دستمریزاد خانم!
چشمان عفت برقی زد.
-برین دست و روتونو بشورین، من الان سفره میندازم.
ستاره به اتاقش رفت. کولهاش را کنار در اتاق انداخت. لباسهایش را درآورد و روی صندلی انداخت.
خواست از اتاق خارج شود، در را باز کرد، اما با صدای زنگ گوشی متوقف شد.
مینو بود، اما برای جواب دادن کمی تردید داشت. انگار هنوز ته دلش از او دلخور بود.
چند لحظه به صفحهی گوشی خیره ماند. بالاخره انگشتش روی دکمه سبز رفت. درِ تا نیمه باز شده را، بست و کنار پنجره اتاقش رفت تا صدایش بیرون نرود.
-الو! سلام، ستاره جون!
-سلام.
ستاره سرد و رسمی حرف زد.
-ستاره عصری بیکاری بریم دور دور؟
-عصری؟ چه ساعتی مثلا؟
از طرفی دلش میخواست مدت بیشتری از خانه بیرون بماند، از طرف دیگر راضی کردن عمو، گذشتن از هفتخان رستم بود.
-هروقت خودت بیکاری، جایی نباید بری؟
-چرا، کلاس زبان دارم. اگه بعد از کلاس بریم.
-پس من میام همونجا دنبالت، چطوره؟
-باشه عزیز، بهت خبر میدم.
با قطع شدن تلفن، صدای بلند عمو را شنید.
-ستاره بیا دیگه، مردیم از گرسنگی.
او هم صدایش را بلندتر کرد.
-چشم عمو! اومدم.
با وارد شدن به هال، صدای پچپچ عمو و عفت را شنید. اما تا متوجه حضور او شدند، صحبتشان را قطع کردند.
❌❌کپی به هر نحو ممنوع!
در صورت ضرورت به این آیدی پیام دهید👇
@tooba_banoo
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
⭕️ یک نمونه دیگه تحقق شعار زن زندگی آزادی در غرب😳
♨️ تعداد موارد #زنکشی در ایتالیا نسبت به سال گذشته ۱۶ درصد افزایش داشته ، بسیاری از این قتل ها در بستر خانواده اتفاق می افتد .😕
♨️ در فاصله ی آگوست ۲۰۲۱ تا پایان جولای ۲۰۲۲ ، تعداد ۱۰۸ زن به قتل رسیدند که ۶۸ نفر از آنها توسط شریک زندگی یا شریک سابق زندگی شان کشته شدند .
♨️ در سال اخیر تعداد زنان کشته شده در ایتالیا نسبت به سال قبلش روند افزایشی داشت، تعداد زنان کشته شده از ۱۰۸ نفر به ۱۲۵ نفر در سال اخیر رسیدند.😕
♨️ایتالیا در بین کشور های اروپایی رتبه ی نهم را در موضوع به قتل رساندن زنان داراست .
❌ اروپایی ها چطور دلسوز زنان ما میشوند ، وقتی آمار ها از برخوردِ وحشیانه ی خودشان با زنانشان سخن میگوید؟ 😏
🌐منبع : www.theguardian.com/world/2022/aug/15/italy-big-increase-in-femicides-over-past-year-women-murdered
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
و اینگونه دخترم با حجاب شد 2.mp3
9.53M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣 به ما میگن شما دینتون رو ببرین تو خونه و مسجدتون رو تو اجتماع نیارین ...!❌
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم(رسانه های همدست دشمن در داخل رو بشناسیم که چطور آشکارا دشمنی می کنن) پناهیان چه گفت؟
🔴به روز باشیم
به بهانه ی استوری جدید محسن تنابنده یه کم نقد تلویزیون داشته باشیم...
همه الان می دونن که دشمن بزرگترین و مهمترین ضربه هاش به کشور رو از طریق کلی شبکه ی فارسی زبان می زنه.
اما تو سریال پایتخت، همین گروه اومدن و تو تلویزیون خودمون، این شبکه ها رو تبلیغ کردند. اونم به شکل خیلی مفصل!!!
از یک سمت سارا و نیکا بدون اجازه ی پدرومادرشون، میرن یه نصاب ماهواره رو میارن که براشون ماهواره نصب کنه. اونم به بهانه ی یادگیری زبان انگلیسی!!!
طبق روند طنز برنامه هم پدرشون اولش مخالفت می کنه و نهایتا پول میده که نصب کنن...
در یک بخش دیگه زن این خونه که تو کار خبرنگاری رفته، از سانسور تو رسانه ی ملی انتقاد می کنه. اونم به این شکل که فلانی با یه نفر از کارمندای شبکه های خارجی ارتباط داشته و به همین خاطر ممنوع الکار شد... همه هم با تعجب گفتند ای وای با شبکه های اون ور آبی؟!!
اونم گفت نه اون شبکه های بد که نه، همین شبکه های فارسی زبان منظورمه!!!
یه جوری این سکانس رو ترتیب دادن که در ذهن مخاطب اینطور جا بیفته که شبکه های فارسی زبان گوگولی مگولی هستن و نه دشمن و معاند و جزء نقشه ی اصلی صهیونیستها...
دیگه نتیجه گیری با خودتون.
@Hejabuni | دانشگاه حجاب
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ ٢٧ستاره سهیل با تکان شدید ماشین، از خواب پرید. روبرویش پنجره اتاقش را دید. چند لحظه
⭐️⭐️⭐️
⭐️⭐️
⭐️
٢٨ ستاره سهیل
عمو کنار خودش جایی باز کرد.
-بیا عمو جون! بشین کنار خودم، برات غذا بکشم.
عفت کمی جابهجا شد. بشقابی را جلوی ستاره گذاشت. چین دامنش را مرتب کرد.
-ای بابا، احمد آقا! مگه بچه است؟ بیا عزیزم، هر چقدر دلت میخواد بکش.
عمو که گرسنگی امانش را بریده بود، تکه نانی را برداشت و داخل خورشت زد و همانطور داغ داغ داخل دهانش گذاشت. بعد، همانطور که دستش را جلوی دهانش تکان میداد، تا شاید بتواند جلوی سوختن زبانش را بگیرد، بریدهبریده گفت: «بهبه! به این میگن قرمهسبزی.»
ستاره خندهاش گرفت.
-عمو، خب یکم طاقت بیارین. عفت جون اول برا عمو بکش.
عفت، پشت چشمی نازک کرد و برای شوهرش برنج کشید.
-دیگه زن خوب، همینه! اگه شوهرش اینجوری غذا رو نبلعه که حقش ادا نمیشه.
هر سه خندیدند، اما خندههای ستاره انگار روکشی توخالی روی قلب تبدار و نگرانش بود.
غذایش را که میخورد، تمام فکرش این بود که چطوری اجازه بیرون رفتن را بگیرد. انگار درونش آتشی به پا شده بود و سرخیاش به صورتش هم سرایت کرده بود. حواسش نبود که در حال بازی با تربچه سرخی است و باقیمانده غذایش را رها کرده.
-عمو! ستاره خوبی؟
ستاره سرش را بالاتر آورد. حس کرد مغزش سوراخ شده و تمام افکارش وسط سفره ریخته است.
نگاه عفت و عمو، خیره به او بود.
-خوبم عمو! عفت جون، دستت طلا. حسابی سیر شدم.
از کنار سفره بلند شد. هنوز تربچه قرمز را مثل توپی در دستانش جابهجا میکرد.
چند قدمی رفت و دوباره برگشت. نمیدانست چگونه، اما بدون فکر کردن برگشت و گفت: «راستی عمو، بعد از کلاس زبان با دوستم قرار دارم. اگه یهکم دیر شد، نگران نشین.»
عمو لیوان دوغ نصفهاش را روی سفره گذاشت و به ستاره نگاه کرد. تسبیح سبزش را که کنار سفره افتاده بود، برداشت و زیر لب، شروع به ذکر گفتن کرد. خبری از نشاط چند دقیقه قبل در صورتش نبود.
نگاه ستاره به چرخش تند تسبیح در دستان عمویش، ثابت مانده بود. قلبش محکم به سینهاش میکوبید.
بعد از چند لحظه سکوت، صدای عمو را شنید. بدون اینکه سرش را بالا بیاورد گفت: «کدوم دوستت؟»
ستاره دستپاچه جواب داد: «مینو.. همون که اومد.. رسوندم خونه.. بچه خوبیه به خدا!»
عفت گوشهایش را به حرفهای آنها سپرد، اما خودش را مشغول جمع کردن سفره کرد.
عمو سرش را خیلی کوتاه تکان داد. سرد و رسمی، فقط گفت: «باشه»
ستاره لبخند پیروزی بر لبانش نقش بست.
-ممنون عمو جون.
داشت به سمت اتاقش برمیگشت که با سوال عمو ایستاد: «چقدر طول میکشه؟»
لبخند روی لبش ماسید، برگشت.
-نمیدونم شاید یه ساعت، شاید دو ساعت...
- قبلاز تاریکی هوا خونه باش!
همزمان با بالا آوردن سرش، خیره به چشمان ستاره این جمله را بر زبان آورد.
لرزهای بر اندامش افتاد و غیر از چشم چیز دیگری بر زبانش نچرخید. به اتاقش برگشت. خودش را روی تخت رها کرد. هندزفری را داخل گوشش گذاشت و چشمانش را بست.
صدای آهنگِ درحال پخش آنقدر بلند بود که اگر کسی کنارش نشسته بود، متوجه میشد که آهنگ غمگینی نیست، اما اشکهای ستاره یکی پساز دیگری روی بالشش میغلتید.
وارد قسمت جستجوی واتساپ شد. اسم مینو را پیدا کرد.
❌❌کپی به هر نحو ممنوع!
در صورت ضرورت به این آیدی پیام دهید👇
@tooba_banoo
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
❤️ اینترنت ارزان
1⃣ ایرانسل ۵ گیگ سه ماهه 👈 ۲۵
2⃣ ایرانسل ۱۰ گیگ سه ماهه 👈 ۳۹ تومان
3⃣ همراه اول ۵ گیگ سه ماهه 👈 ۲۵ تومان
4⃣ همراه اول ۱۰ گیگ سه ماهه 👈 ۳۵ تومان
🌸 خرید اینترنت👇
❤️ eitaa.com/joinchat/1409155089C180aa07471
✅ مورد تایید
سلام
⭕️⭕️
میخوایم با یه کار خیلی ساده یه جریان خیلی اثرگذار راه بندازیم
⭕️⭕️
خانومایی که تو مراکز شهرشون رفت و آمد دارن به @Mortagheb پیام بدن.
برای شادی
برای آرامش