🌸دخترم؛
دغدغه #پدرانه ای دارم که گفتنش سخته و نگفتنش سختتر! پس سربسته میگم:
آیا شنیدی که میگن "یه #دختر با هزار #امید با یه #پسر دوست میشه و یه پسر با یه #انگیزه با هزار تا دختر؟"
• • •
🍃پدرانه از نگرانیم برات میگم؛
تو جنس لطیف عالمی و به لطفِ الهی نزدیکتر، پس حتما سر راهت چالههایی هست که از جنس فانتزیِ توی کارتونها نیست!
پس #هشیار_باش!
●پ.ن:
اگه توی نامه ۳۱ #نهجالبلاغه چنین ندیده بودم، شاید تذکرم رو نمینوشتم ولی حالا مطمئنم که اگه پدری به دخترش هشدار نده که #هشیار باشه، #کوتاهی کرده💯
• • •
💠 «نگران بودم که مبادا بینشهای منحرف که سبب پراکندگی و شبهه مردم گردیده است به تو نیز هجوم آورد، از این رو آگاهی تو را از این موارد بر ناراحتی و دغدغهام -از مواجهه تو با این مسائل- ترجیح دادم تا تسلیم هلاکتهای اجتماعی نشوی»*
* نهجالبلاغه، نامه ۳۱
#دکتر_سید_بشیر_حسینی
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌸 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌸
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم #تصویری #شایعه 🔺فیلمی در مورد نحوه #تقطیع سخنان مقام معظم رهبری و انتشار تحت عنوان س
🔴به روز باشیم
(یکی از سیاست مداران اصلاح طلب نامه ای خطاب به رهبری نوشتند و طوری از مشکلات اقتصادی گفتند و رهبری را متهم کردند که همه متعجب شدند که خب این شخص در طول این هفت سال که دولت اینهمه خلاف مصلحت کشور و بر خلاف نظرات رهبری عمل میکرد کجا بود و چرا صدایی از او در نمی آمد؟!)
#تحلیل_محمد_ایمانی👇
آقای #موسوی_خوئینی ها ظاهرا درست می گوید که دم از مشکلات مردم می زند. اما باطنا راست نمی گوید، وقتی آدرس اشتباه می دهد. به قول #مولوی، سوراخ دعا را گم کرده؛ اما نه از سر بی خبری. او عمدا جا به جا و نا به جا نوشته، تا ردّ پای خیانت خود و دوستانش در #ائتلاف_اشرافیت (اصلاحات و اعتدال) را گم کند. " تا نشان سُمّ اسبت گم کنند - ترکمانا نعل را وارونه زن"!
دبیر کل #مجمع_روحانیون اگر صداقت داشت، باید نامه را اول خطاب به #خاتمی (رئیس شورای اجرایی "مجمع") و احزاب کارگزاران و مشارکت، و دوم به روحانی و #جهانگیری و #نوبخت و #زنگنه و #آخوندی و #ظریف می نوشت. اما طوری نوشته که انگار، #رهبر_انقلاب ویدئو پر کرده و با ادبیات "تَکرار می کنم"، خواستار رای به روحانی و ائتلاف #امید در انتخابات مجلس و شورای شهر شد! انگار رهبری بود که آدرس بستن با کدخدا و اعتماد به اروپا را می داد!
انگار #نیروهای_انقلاب بودند که گفتند "ما تضمین وعده های روحانی هستیم"! یا نظام بود که وعده می داد به واسطه امتیاز دادن به دشمن، به اقتصاد رونق می دهد و مردم را از پول #یارانه بی نیاز می کند! خوئینی ها سوراخ دعا را گم نکرده؛ اصرار دارد که گم کند؛ به عمد. و باید کاوید که چرا؟ چرا او و برخی هم طیفانش، پریشان می گویند و شگرد #شوک دادن به افکار عمومی _با سرگشاده نگاری و ژست ساختار شکنی- در پیش گرفته اند؟
بوی افتضاحی که آنها در #دولت و #مجلس_دهم بالا آورده اند، همه جا را برداشته و مردم را شاکی کرده است. اما مگر با جنجال و شوک می توان مشام عموم را از خاستگاه رایحه #خیانت منحرف کرد؟ آنها به جای این که همدیگر را ملامت کنند، نظام را متهم می کنند. این هم نوعی فرار است؛ با ژست فرار به جلو! بعید است کلام حق در جان #منافقین دیر پا اثر کند؛ اما به فرموده پیامبر اعظم (ص)، چاره بد بو شدن، یکی بیشتر نیست: " تَعَطّروا بالاستغفار لا تَفضَحَنّکُم رَوائِحُ الذّنوب؛ خود را با #استغفار، معطر و خوشبو کنید؛ تا بوی متعفن گناهان شما را #رسوا نکند". آنها چاره ای جز عذرخواهی از مردم و نظام ندارند؛ شاید که بخشیده شوند.
┄┅═══✼📩✼═══┅┄
#صدای_انقلاب
#آتش_به_اختیار
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_هفتم 💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هشتم
💠 شنیدن همین جمله کافی بود تا کاسه دلم ترک بردارد و از رفتن حلیه #وحشت کنم.
در هیاهوی بیمارانی که عازم رفتن شده بودند حلیه کنارم رسید، صورت پژمردهاش به #شوق زنده ماندن یوسف گل انداخته و من میترسیدم این سفرِ آخرشان باشد که زبانم بند آمد و او مشتاق رفتن بود که یوسف را از آغوش لختم گرفت و با صدایی که از این #معجزه به لرزه افتاده بود، زمزمه کرد :«نرجس #دعا کن بچهام از دستم نره!»
💠 به چشمان زیبایش نگاه میکردم، دلم میخواست مانعش شوم، اما زبانم نمیچرخید و او بیخبر از خطری که #تهدیدشان میکرد، پس از روزها به رویم لبخندی زد و نجوا کرد :«عباس به من یه باطری داده بود! گفته بود هر وقت لازم شد این باطری رو بندازم تو گوشی و بهش زنگ بزنم.»
و بغض طوری گلویش را گرفت که صدایش میان گریه گم شد :«اما آخر عباس رفت و نتونستم باهاش حرف بزنم!»
💠 رزمندهای با عجله بیماران را به داخل هلیکوپتر میفرستاد، نگاه من حیران رفتن و ماندن حلیه بود و او میخواست #حسرت آنچه از دستش رفته به من هدیه کند که یوسف را محکمتر در آغوش گرفت، میان جمعیت خودش را به سمت هلیکوپتر کشید و رو به من خبر داد :«باطری رو گذاشتم تو کمد!»
قلب نگاهم از رفتنشان میتپید و میدانستم ماندنشان هم یوسف را میکُشد که زبانم بند دلم شد و او در برابر چشمانم رفت.
💠 هلیکوپتر از زمین جدا شد و ما عزیزانمان را بر فراز جهنم #داعش به این هلیکوپتر سپرده و میترسیدیم شاهد سقوط و سوختن پارههای تنمان باشیم که یکی از فرماندهان شهر رو به همه صدا رساند :«به خدا #توکل کنید! عملیات آزادی #آمرلی شروع شده! چندتا از روستاهای اطراف آزاد شده! به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) آزادی آمرلی نزدیکه!»
شاید هم میخواست با این خبر نه فقط دل ما که سرمان را گرم کند تا چشمانمان کمتر دنبال هلیکوپتر بدود.
💠 من فقط زیر لب #صاحبالزمان (علیهالسلام) را صدا میزدم که گلولهای به سمت آسمان شلیک نشود تا لحظهای که هلیکوپتر در افق نگاهم گم شد و ناگزیر یادگاریهای برادرم را به #خدا سپردم.
دلتنگی، گرسنگی، گرما و بیماری جانم را گرفته بود، قدمهایم را به سمت خانه میکشیدم و هنوز دلم پیش حلیه و یوسف بود که قدمی میرفتم و باز سرم را میچرخاندم مبادا #انفجار و سقوطی رخ داده باشد.
💠 در خلوت مسیر خانه، حرفهای فرمانده در سرم میچرخید و به زخم دلم نمک میپاشید که رسیدن نیروهای مردمی و شکست #محاصره در حالیکه از حیدرم بیخبر بودم، عین حسرت بود.
به خانه که رسیدم دوباره جای خالی عباس و عمو، در و دیوار دلم را در هم کوبید و دست خودم نبود که باز پلکم شکست و اشکم جاری شد.
💠 نمیدانستم وقتی خط حیدر خاموش و خودش #اسیر عدنان یا #شهید است، با هدیه حلیه چه کنم و با این حال بیاختیار به سمت کمد رفتم.
در کمد را که باز کردم، لباس عروسم خودی نشان داد و دیگر دامادی در میان نبود که همین لباس #عروس آتشم زد. از گرما و تب خیس عرق شده بودم و همانجا پای کمد نشستم.
💠 حلیه باطری را کنار موبایلم کف کمد گذاشته بود و گرفتن شماره حیدر و تجربه حس #انتظاری که روزی بهاریترین حال دلم بود، به کام خیالم شیرین آمد که دستم بیاختیار به سمت باطری رفت.
در تمام لحظاتی که موبایل را روشن میکردم، دستانم از تصور صدای حیدر میلرزید و چشمانم بیاراده میبارید.
💠 انگشتم روی اسمش ثابت مانده و همه وجودم دست #دعا شده بود تا معجزهای شود و اینهمه خوشخیالی تا مغز استخوانم را میسوزاند.
کلید تماس زیر انگشتم بود، دلم دست به دامن #امام_مجتبی (علیهالسلام) شد و با رؤیایی دست نیافتنی تماس گرفتم. چند لحظه سکوت و بوق آزادی که قلبم را از جا کَند!
💠 تمام تنم به لرزه افتاده بود، گوشی را با انگشتانم محکم گرفته بودم تا لحظه اجابت این معجزه را از دست ندهم و با #رؤیای شنیدن صدای حیدر نفسهایم میتپید.
فقط بوق آزاد میخورد، جان من دیگر به لبم آمده بود و خبری از صدای حیدرم نبود. پرنده احساسم در آسمان #امید پر کشید و تماس بیهیچ پاسخی تمام شد که دوباره دلم در قفس دلتنگی به زمین کوبیده شد.
💠 پی در پی شماره میگرفتم، با هر بوق آزاد، میمُردم و زنده میشدم و باورم نمیشد شرّ عدنان از سر حیدر کم شده و #عشقم رها شده باشد.
دست و پا زدن در برزخ امید و ناامیدی بلایی سر دلم آورده بود که دیگر کارم از گریه گذشته و به درگاه #خدا زار میزدم تا دوباره صدای حیدر را بشنوم. بیش از چهل روز بود حرارت احساس حیدر را حس نکرده بودم که دیگر دلم یخ زده و انگشتم روی گوشی میلرزید...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #استوری | #جوان
🔻 رهبرانقلاب: جوانهای امروز، جوانهای انقلابی امروز، از جوانهای انقلابی اول انقلاب بهترند. معرفتشان بیشتر است، عمقشان بیشتر است، بصیرتشان بیشتر است.
#امید🌱 #اعتماد_به_جوانان❤️
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💠 این شیرزن «الناز دارابیان» رکورد آسیا رو شکست، طلا گرفت. پرچم ایران رو بالا آورد، برای اهدای مدال
⭕️ روز گذشته این شیرزن «الناز دارابیان»
★رکورد آسیا رو شکست ؛
★طلا گرفت؛
★پرچم ایران رو بالا آورده؛
★برای اهدای مدال با چادر اومد؛
★با خواندن سرود ملی اشک ریخت؛
★بعد هم گفته مدالم رو به کودکان غزه اهدا میکنم.
✖ولی رسانههامون چقدر بهش پرداختند!؟
بسیار کم ...
🔻حالا اگه یه خانمی کشف حجاب کرده بود!
تو تمام رسانه ها پوشش داده میشد!
🔻جنابان رسانه دار خودتون قضاوت کنید کدوم کار مولد #امید در جامعه هست
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎥 رهبر انقلاب: به جوانها خیلی اعتقاد و امید دارم
🔸 شما برای کشور یک ثروتید؛ ارزش نخبه خیلی بالاتر از مدال است. شما میتوانید تاریخ را عوض کنید.
#جوانان | #امید | #رهبر_انقلاب
═ೋ۞°•🔮•°۞ೋ═
eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872