#گزارش
#بینالملل
📛ممنوعیت دانشجویان #محجبه به کلاس درس
🔻در یکی از دانشگاه های شهر "کارناکاتا"هندوستان از ورورد چند دختر مسلمان محجبه به کلاس جلوگیری شد.
🔻این دانشجویان مجبور شدند بیرون کلاس بایستند.این اتفاق در حالی رخ داده که حتی استفاده از روبنده هم در محیط آموزشی مجاز اعلام شده بود
📌مدافعان حقوق زنان به این اتفاقات هیچ واکنشی نشون نمیدن چون هدف فمنیست و مدافع حقوق زنان فقط جنگیدن با هویت زنانه و برابری زنان با مردان هست
🌐منبع:https://www.timesnownews.com/mirror-now/in-focus/article/ban-on-hijab-girl-students-wearing-headscarves-denied-entry-to-karnataka-college-classroom/845335
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💖 #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_اول دوباره روسریم رو آوردم جلو و چند تار مویی که بیرون ریخته ب
💖
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_دوم
آهنگ قشنگی بود.
بدجور باهاش انس گرفته بودم.
یه دفعه صدای در ماشین اومد.
امیرعلی با یه کیسه کوچیک اومد تو.
با همون لبخند محجوبش کیسه رو گرفت سمتم. یه هد مشکی و ساقه دست و گیره روسری داخلش بود .
_ واااااااای مرررررسی داداشی .ولی ساق و گیره برای چی؟
امیر علی : یه نگاه به دستت بنداز خواهری. بدون گیره هم که روسریت میره عقب هی.
_ وای بیخی بابا . تو این گرما . ساقو حالا یه کاریش میکنم ولی گیره عمرااااا.
امیر علی: باشه هرجور راحتی من به خاطر خودت گفتم .
بی توجه به موقعیت روسریام رو در آوردم .
امیرعلی: اینجا؟؟؟؟؟؟
سریع هد رو با کمک امیر علی سرم کردم و روسریمم محکم گره زدم.
واااااااااای داشتم خفه میشدم. بالاخره وارد پارکینگ حرم شدیم.تو پارکینگ شماره چهار، بعد از پارک ماشین پیاده شدیم و چادرو از مامان گرفتم تا سرم کنم ولی اصلا بلد نبودم . باناراحتی نگامو دوختم به چادر. یه دفعه امیرعلی اومد جلو و چادرو از دستم گرفت و خلاصه با کمک همدیگه سر کردیم.
دقیقا اندازه بود.جالبه که مامان اینا قدم رو میدونستن .
بعدشم با نگاه تحسین برانگیز مامان و بابا روبه رو شدم .
امیر علی: چقدر بهت میاد .
_ ایییش . چادر . چیه یه پارچه سیاه میبندن دور خودشون که چی. مـثه ....
بابا که معلوم بود نمیخواد من بیشتر ادامه بدم پرید وسط حرفم و گفت:
_ بریم که به نمازبرسیم بدویید.
رفت طرف پله برقیای اون طرف پارکینگ. مامان و امیر علی هم دنبالش .
_ وایسید من اینو چجوری باید بگیرم؟
مامان: گرفتن نداره که. آستین داره دیگه. مثه مانتو.
دیدم راست میگه ها.
منم دنبالشون راه افتادم.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part08_جان شیعه اهل سنت.mp3
5.91M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"( 8)
♥️" عاشقانه ای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🏴 عبادتِ نمونه 🔺رهبرانقلاباسلامی: عبادت فاطمه زهرا، سلام الله علیها، یک عبادت نمونه است. «حسن بصری
🔰 رسیدن به مقام «صدیقهکبری» در اثر بندگی خدا
🔺رهبرانقلاباسلامی: ارزش فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمهی زهرا(سلاماللهعلیها) نبود، او صدیقهی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد.
🗓۱۳۸۴/۰۵/۰۵
@Khamenei_Reyhaneh
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
با توجه به حذف عکس و فیلمهای حاج قاسم سلیمانی توسط اینستاگرام ، ما هم با دادن نمره پایین به این اپلیکیشن در پلی استور که نتیجهاش کاهش ارزش سهام این شرکت است ، از اینستاگرام انتقام میگریم
بسم الله ... همین الان برید در صفحه اینستاگرام در پلی استور و کمترین نمره رو بدید
https://play.google.com/store/apps/details?id=com.instagram.android
#نشر_حداکثری
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
4_5924722048403246058.mp3
4.6M
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گناه رو با گناه مقایسه نکن
🔺حالا به چهارتاتارموماگیردادین
🎵استاد علوی تهرانی
🏴@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🤵جوانی اروپایی میگفت:
😭 خانه و خودروی لوکس، سفرهای خارجی و تفریحات آنچانی نه تنها من را به آرامش نرساند بلکه کم کم منجر به افسردگی من شد. تا اینکه روزی در اوج ناامیدی، چشمم به کتابی افتاد که آن را یکی از دوستانم در زمان دانشجویی به من داده بود...
😍با بیحوصلگی آن را باز و چند دقیقهای مشغول مطالعه شدم اما هر چقدر که میخواندم عطشم برای مطالعه بیشتر و بیشتر می شد! با خودم گفتم نویسنده چنین مطالبی نمیتواند انسانی معمولی باشد. با تحقیق فراوان فهمیدم نویسنده را میتوانم در ایران پیدا کنم! پس عازم ایران شدم و ...
🌸 ادامه این داستان مهیج و واقعی در این کانال سنجاق شده👇
💡 eitaa.com/joinchat/1820590233C75f53f40a0
💡 eitaa.com/joinchat/1820590233C75f53f40a0
❌ سریع عضو شو تا لینکش پاک نشده👆
رفیق!
جرج جرداق مسیحی ؛یه تنه ۲۰۰ بار نهج البلاغه رو خونده‼️...
اونوقت من و توئه شیعه امیرالمؤمنین ۲۰۰ نفرمون باهم یکبار این گنج رو مطالعه کردیم؟؟؟؟😥
🛑 eitaa.com/joinchat/1820590233C75f53f40a0
⭕️ اشکالی نداره
⭕️ از الان شروع کن ؛ ما کمکت میکنیم👆
دانشگاه حجاب
🔰 رسیدن به مقام «صدیقهکبری» در اثر بندگی خدا 🔺رهبرانقلاباسلامی: ارزش فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیه
🏴 رسیدن به مقام سخن گفتن با فرشتگان
🔺رهبرانقلاباسلامی: فاطمهی زهرا در سنین جوانی، از لحاظ مقام معنوی به جایی میرسد که بنابر آنچه که در بعضی از روایات است، فرشتگان با او سخن میگویند و حقایق را به او ارایه میدهند. محدّثه است؛ یعنی کسی است که فرشتگان با او حدیث میکنند و حرف میزنند.
🗓۱۳۶۸/۱۰/۲۶
@Khamenei_Reyhaneh
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#گزارش
#بینالملل
♨️خواننده مشهور انگلیسی می گوید اعتیاد به پورنوگرافی در کودکی مغز من را تخریب کرد
🔻آیلیش می گوید از سن ۱۱ سالگی شروع به دیدن فیلم های پورن کرده و به شدت به دیدن پورنوگرافی معتاد شده
🔻هر شب کابوس می دیده و از نظر روانی آسیب دیده بود.بسیار پشیمان است از کودکی ای که با دیدن این صحنه ها تباه شده
🔻او می گوید اعتیاد به پورنوگرافی یک رسوایی و بی آبرویی است
📌در برابر این حجم از مشکلات ناشی از بی بندوباری و رسوایی جنسی تنها چاره ای که در نظر گرفتن صحبت کردن از این مشکلات هست نه ارائه راه حل
🌐منبع:https://www.theguardian.com/music/2021/dec/15/billie-eilish-says-watching-porn-gave-her-nightmares-and-destroyed-my-brain
#تولیدی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
💖 #رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_دوم آهنگ قشنگی بود. بدجور باهاش انس گرفته بودم. یه دفعه صدای د
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سوم
داشتم میمردم از گرما، اومدم شروع کنم به غر زدن که امیر علی با لبخند برگشت سمتم.
- خواهر گلم تو پله برقیا چادرت رو جمع کن حواست باشه.
بعدم سرعتش رو کم کرد و وقتی من بهش رسیدم دستم گرفت.
الهی من قربون داداشم بشم که انقدر مهربونه . کلا خانواده من از این جماعت مذهبیون راهشون جدا بود از نظر اخلاقی.
-ابجی خانم شما باید با مامان بری.
همراه مامان شدم. رفتم به سمت یه حالت چادر مانند پارچه سرمهای,که به سیاهی میزد رو کنار زد و وارد شد. منم گیج و منگ دنبالش رفتم. وقتی تو صف بودیم فهمیدم اینجا کیف رو میگردن.
وقتی جلو رفتم و به خانمی که رو صندلی بود رسیدم بهم لبخند زد و گفت: عزیزم میشه گوشیت روشن کنی؟
منم گیج روشن کردم. بعد هم یه دستمال به سمتم گرفت وبا لبخند گفت: لطفا آرایشتو پاک کن خانمی.
اومدم بگم چرا؟ که مامان از پشت اومد و گفت: چشم و منو هل داد به سمت بیرون.
منم همینجوری مثله بچه اردک دنبالش راه افتادم. با این که میدونستم الان اگه غر بزنم امیر علی و مامان اینا ناراحت میشن ولی دیگه اعصابم داشت خرد میشد. تقریبا بالای پله برقی بودیم که اومدم لب باز کنم که دوباره چشمم به همون گنبد طلا افتاد و لب گزیدم. این صحن و سرا چی داشت که منو اینجوری,مجذوب خودش کرده بود؟ هی خدا. بیخیال غر زدن شدم و چشم دوختم به اون گنبد طلایی بزرگ. صدای عمو تو گوشم پیچید: بابات اینا بیکارن پا میشن میرن مشهدا. که چی اخه؟ مثلا حالا شاید شاید یکی دو سه هزار سال پیش فوت کرده اونجا خاکش,کردن رفته دیگه حالا که چی هی پاشن برن اونجا که مثلا حاجت بگیرن چه مسخره ؛ و بعدش صدای قهقش.
حالا من یکم درگیر بودم بین آرامشی که داشتم و حرفای عمو. شاید تغییرات من از اول به خاطر این بود که بابا برای عمو احترام خاصی قائل بود و وقتی عمو میخواست منو ببره پیش خودش مانعش نمیشد. هر چند ناراضی بود.
صدایی منو از افکار خودم بیرون اورد : دخترم ، دخترم.
_بله؟
_ لطف میکنید کمی اون طرف تر بایستید وسط راه وایستادید. برگشتم پشت سرمو نگاه کردم دیدم جلوی پله برقی وایسادم. پس مامان اینا کوشن ؟
چشم گردوندم اون اطراف. دیدم همشون یکم اون طرف تر تو حس و حال خودشونن . ببخشیدی گفتم و به سمتشون رفتم. هووووف چقدر گرم بود این چادر هم که دیگه شده بود قوز بالا قوز .
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓