﷽
-----
هر صبح
کنج خانه هامان
در خلوت خودمان
اسپندی دود میکنیم و چای دم میگذاریم
و چشم دوخته بر سیاهه های روی دیوار،
مهمان هیئت خانگی و ساده خودمان میشویم!
اگر هرسال بخاطر بچهها، محرم و روضه هامان نصفه-نیمه خانگی بود، امسال دیگر به کل خانه نشین شدیم!
.
پروتکل هست و تدبیر هست، اما گویی کسی حواسش به ما مادرهای بچه دار نبود.
.
هرسال محرم که میشد، مثل تشنهای به آب رسیده خودمان را از خشکی تنهایی و غربت و خستگی ها به دریای هیئت می انداختیم و بعد،
عشق میکردیم که بچه هامان خودشان را به در و دیوار و پرچم ها متبرک میکنند،
قبل و آخر مراسم مثل پرنده های از قفس آزاد شده، از این سر هیئت میدوند آن سر
و با دوستهای جدید، خوراکی تقسیم میکنند.
اما الان… حیران مانده ایم که چگونه میشود با بچه رفت هيئت!
.
بچه مگر، یکجا، مینشیند روی ضربدرهای سفید؟! توی دایره های زرد؟!
بچه مگر میتواند خوراکی بخورد و به بچهی فرش کناری تعارف نکند؟
اصلاً برای بچهها مگر فاصله اجتماعی معنایی میدهد وقتی تمام دنیایشان بدون هیچ خط مرئی و نامرئی یکسره است؛ و وصل میشود به بهشت؟
.
هرسال جناب شوهر و همکاری اش بود یا نبود، بچهها را میزدیم زیربغل و هرجا ارباب اراده میکرد، مهمان سفره عزایش میشدیم؛
امسال مثل مصیبت زده هایی متحیر، چشم میدوزیم به تصویر تلویزیونی معدود هیئت های شهر و آن نظم عجیبشان که به بچه و بچه داری نمیخورد!!!
شوهرها هم که شده اند نماینده ستاد کرونا و هی متذکر میشوند "با بچه که نمیشود رفت"
.
.
آقای ما!
امسال،
به حق بانو رباب،
به دل های شکسته و مستأصل و حسرت زده ما مادرها، نگاه ویژه ای کن...
امسال رزقی در این کنج خانهها و در این هیئت های بچگانه شاد (😢) به ما بده که خودمان حیرت کنیم و عالم دربماند!
*اصلاً از همین خانه، ما را وصل کن به عزاداری های بی پروتکل ملکوت!
بچههای ما را متبرک کن به سیاهه های ساق عرش خدا!
ما را بگذار در صف ملائکی که مستانه بر سر میزنند و نوحوا علی الحسین میگویند؛
میگریند و میگریانند....*
.
#مادرم_باافتخار
#مادری_را_با_همه_سختیهایش_دوست_دارم
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#هر_خانه_یک_هیئت
#امسال_مادرها_میاندار_هیئتند
#مادر #مادری #تربیت_فرزند #مادری_شریف_ترین_شغل #خانه #هیئت #اباعبدلله
.
.
پینوشت:
۱-و البته... کسی چه میداند خانه کجاست و عظمت و جایگاه خانه چیست
و چه کسی میداند حقیقت مقام و نقش #مادر این خانه چیست
*اصلاً همیشهی تاریخ، مادرها، از کنج خانهها، نقب زدهاند به کربلا...*
*و شاید #مادرها اگر نمیسوختند، حرارت حب و داغ حسین، لا تبرَدُ ابَداً نمیشد…*
۲-ناشکری نشود، این دوشب، من حیث لا یحتسب، رزق مجلس روضه نصیبمان شد. الحمدلله
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
﷽
------
دستم روی چشمهایم، پرده پوشی کرده؛
خوشت نمیآید.
دستم را میکشی عقب
از پشت پردهی اشک نگاهت میکنم
متعجبی، شاید نگران...
مادرِ گریان بچه را نگران میکند.
لبخند میزنم
لبخند میزنی
خودت را لوس میکنی
بغضم را فرومیخورم
به حَسَب وظیفهی مادری ام،
نیمسوخته،
از قافلهی گریه کُن ها جدا میشوم،
میتازم به سوی دنیای تو.
.
خوشت آمده
هی دستم را میگیری میگذاری روی چشمهایم،
هی میکشی عقب؛
و من هربار باید
وسط روضه،
"دالی" بگویم و تو بخندی
.
چشمم به توست
گوشم به روضه خوان
آااخ
رفت سراغ گهواره!
" لالایی کودکم لالا....."
حسینیهی دلم آتش میگیرد
اشک داغ به چشمانم میجوشد؛
میخندم!
- مادری، دنیای تناقض هاست... -
میخندی
دلبری میکنی، با آن دو دندان تازه درآمده ات
.
بس کن!
بس کن!
آتش به جانم میزنی علی!
علی...
خندههایت مرا فرو در آتشفشان قلب رباب میکند!
ذوب میکند!
بس کن!...
سرت را به آغوش میگیرم که دیگر نبینم...
آاااه
بمیرم!
بمیرم
سر،
علی،
نیزه...
جایت چه خالیست در آغوشِ رباب، علی...
علی هایمان به فدایت، علی...
.
.
.
از اشک چشمانم برمیدارم، میزنم به گونهی تو
بخند فرزندم...
تو با ذوق میخندی، من با لبخندی کج، شانههایم میلرزد...
سهم من از ضجهها و مویههای روضهی حسین علیه السلام،
همین لبخندهای گس،
همین اشکهای پنهانی...
#مادری_نیمی_از_عرفان_است
#علی_هایمان_فدای_علی_تو_حسین
#روضه_مادرانه #مادرانه #مادر #عارفانه #اباعبدلله #حسین_علیه_السلام #روضه #رباب #علی_اصغر_علیه_السلام #هیئت_با_بچه
🖋هـجرتـــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع
﷽
--------
جنگآوری و تنومندیِ او زبانزد است
زینب که نگاهش میکند، دلش قُرص میشود
*عباس یکتنه، لشکرِ حسین است*
علمدار است
سپهدار است
.
.
اصحاب که یک به یک برزمین میافتند، نوبت به بنی هاشم میرسد
عباس چشم دوخته به لبان مولا
همه اذن میگیرند و میروند و بر...نمیگردند
حسین میماند و عباس
و حملهها و ولولهها
"اذنِ میدان بده پایان دهم این غائله را!"
حسین نگاهی به برادر تنومندش میکند، نگاهی به خیمهها
*"العطش، العطش... "*
.
"برادرم! عطشِ زنان و کودکان را دریاب... مَشک را بردار و آب بیاور..."
.
.
سی و پنج سال برای جنگاوری امروز آماده شده باشی!
نزد حیدر کرّار فنون رزم آموخته باشی
سالها دوشادوش حسن و حسین علیهماالسلام تمرین جنگاوری کرده باشی
همراه علی علیهالسلام شمشیر زده باشی و درس پس داده باشی
ناگهان امیر و امامت بگوید #جنگ نه، برو آب بیاور!
جز عباس چه کسی میتواند این فرمان را بشنود و حتی لحظهای در ذهن نیاورد: من با تمام توانمندیهایم و قدرت و جنگاوری ام، بروم دنبال آب؟!
همانگونه که وقتی مولا فرمود یمین لشکر با تو، گفت چشم
وقتی فرمود حفاظت از خیام با تو، گفت چشم
حال گفته سقایت حرم با تو...
بیدرنگ میرود
و در همین راه شهید میشود
در راه #امر_ولی...
طبق وظیفه...
با #تسلیم
أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ
نه فقط تسلیم ظاهری بلکه تسلیم قلبی
یعنی لحظه ای "در دل" هم چون و چرا نکردن
.
#تاسوعا برای من
درس #وظیفه_گرایی و #ولایت_پذیری است
#تسلیم_کامل در مقابل #امام و #ولی
(درکنار #ادب؛ که وه که چه مقامیست...)
.
.
سالها درس خواندهایم
با چندی توانمندی و استعداد
اما امروز در #خانه مشغول #فرزندآوری و #فرزندپروری هستیم
و البته که در آینده ای نزدیک فعالیتهای اجتماعی و تحصیلی خود را ادامه خواهیم داد
#مادری ، امروز - بی ولی و امّا- برای من وظیفه است
#مادری_جهاد_من_است
#مادری_بخشی_از_جهاد_من_است
.
پینوشت:
۱- قمربنی هاشم علیهالسلام این ادب، وظیفه گرایی، ولایتپذیری، تسلیم و اطاعت از امام را از که و کجا آموخت؟
در خانه، از مادرش!
#مادر
"هرکه بهشتی میشود، پایهی بهشتی شدنش از مادر است "
.
۲- انشاءالله به جنگاوری هم میرسیم. در رشتههای تخصصی خود پیش میرویم و صحنههای #جهاد_علمی و اقتصادی را هم خالی نمیگذاریم. اگر هم قبل از آن رفتیم، خشنودیم که درراه وظیفه بوده...
"والله ان قطعتموا یمیني انّي احامي ابداً عن ديني"
#مادرم_باافتخار
#مادری_رشد_است
#مادر #عشق #فطرت #ابالفضل_العباس
🖋هـجرٺــــ
بله https://ble.im/hejrat_kon
ایتا @hejrat_kon
اینستاگرام @dr.mother8
#نشر_فقط_بامنبع