📌 در خلأ جامعهی علمی
🔹در جامعه سنتی، این افراد بودند که معیار فکر و اندیشه محسوب میشدند. لذا هر فرد تحصیل کردهی در یک منطقه، از محوریت و مرجعیت علمی و فکری برخوردار میشد و دیگران هم به او رجوع میکردند و هیچ ادعایی هم نداشتند.
🔸این شیوه از روابط علمی و فکری معلول شباهت زیاد و یکنواختی جوامع و کمبود ابزار اطلاعاتی بود بدین جهت کمتر موارد اختلاف و تعارضات اندیشهای بنیادین شکل میگرفت و اگر اختلافی هم بود یا کاملا روبنایی و ظاهری بود و یا مبنایی بود که کمتر افرادی از جامعه از آن اختلافات مطلع میشدند. از اینرو، محوریت افراد، چندان جامعه را با مشکل خاصی درگیر نمیکرد.
🔹 اما در جوامع مدرن متأخر و بخصوص پست مدرن، وضعیت بسیار تغییر کرده است و با وجود شبکههای گستردهی ارتباطی و گسترش تحصیلات عالی، جوامع بسیار متکثر شده است و هویتچهلتکه بر انسانها حاکم شده است و به سرعت اختلافها و تعارضهای فکری و اندیشهای در جامعه منتشر میشود و به ادعاهای عجیب و غریب عوام و یارگیری میدانی منتهی میشود. در چنین شرایطی آنچه میتواند مرجعیت علمی و اندیشهای داشته باشد #جامعهی_علمی و نهاد علم است. در این صورت، مردم با افراد از آن جهت که فرد هستند مواجه نیستند، بلکه افراد نمایندهی جامعهی علمی است و حجیت قول و فعل آنها، بواسطهی میزان اعتبار بخشی جامعهی علمی به آنهاست و تا زمانی از محوریت و مرجعیت برخودار است که مورد تایید و نمایندهی جامعهی علمی باشد.
🔸 متاسفانه امروز، در جامعهی ما، صورتی از نهاد علم وجود دارد که دو دسته کارمند دارد: کارمند اداری و کارمند آموزشی. در این فضا، مرجعیت علمی شکل نخواهد گرفت و همچنان افراد سرشناس محورند.
🔹 در خلأ جامعهی علمی واقعی، فضای شخصگرایی و قبیلهگرایی بر جامعهی پیچیده و شبکهای پسامدرن حاکم میشود در نتیجه، اختلافات و تعارضات فکری و فرهنگی از سطح نخبگانی به حوزهی عمومی کشانده میشود و زمینهی تعارضات اجتماعی و بیاعتمادی عمومی ایجاد میشود.
🔸 چهرهزایی و سلبریتی سازی در جامعهی امروز ما محصول نبود نهاد علم واقعی و عدم مرجعیت فکر و علم در جامعه است.
#جامعهی_علمی
#نهاد_علم
#قبیلهگرابی_علمی
#شخصیتزدگی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1614