📌پرسش از چيستي، کمال عقلانیت
فیلسوف انقلاب علامه استاد شهید مطهری:
🔹منطقيين ميگويند پرسشهايي که انسان درباره اشياء ميکند، به مناسبت انواع مجهولاتي که درباره اشياء دارد، مختلف است و انواعي را تشکيل ميدهد. در علامتهاي استفهامي که در هر زباني از جمله زبان فارسي خود ما هست، يک وقت درباره يک شيء سؤال ميکنيم که «چيست؟»، يک وقت سؤال ميکنيم «آيا هست؟» يک وقت سؤال ميکنيم «کداميک؟» يک وقت سؤال ميکنيم «چرا؟» به معناي «به چه علت؟»، يک وقت ميگوييم «چرا؟» به معناي «به چه دليل؟»، يک وقت ميگوييم «کي؟» زمانش را سؤال ميکنيم، يک وقت ميگوييم «کجا؟» محلش را سؤال ميکنيم، يک وقت ميگوييم «براي چه؟» غايت و هدف و فلسفهاش را سؤال ميکنيم و يک وقت از صفتي از صفتهايش با «آيا» سؤال ميکنيم: «آيا چنين است؟ آيا داراي اين علامت است؟ داراي آن صفت است؟».
🔸منطقيين ميگويند در ميان اين سؤالها سه سؤال اساس همه سؤالها را تشکيل ميدهد: يکي سؤال از چيستي، ديگر سؤال از چرايي و سوم سؤال آيايي. اين که سؤالها اين همه تنوع پيدا کرده و اين همه الفاظ مختلف براي سؤال در زبانهاي مختلف پيدا شده، کشف ميکند از اينکه انسان انواع مجهولاتي درباره اشياء و قهرا انواع نيازها براي دانستن پيدا ميکند. يکي از آن نيازها که واقعا هم يک نياز انساني است يعني انسان از آن جهت که يک موجود متعقل و متفکر است و يک موجودي که به يک اصطلاح ديگر «فيلسوف» است (يعني ميخواهد به حقايق اشياء پي ببرد) آن سؤال را مطرح ميکند و اين علامتِ #کمال_عقلانيت و #کمال_انسانيت است، اين است که سؤال ميکند «چيست؟»؛ از چيستي سؤال ميکند.
🔹همه چيز قابل تعريف نيست؛ يعني خيلي چيزها را ميشود با چيستي سؤال کرد و جواب شنيد ]اما برخي را نميشود،[ چون تعريف کردن يک نوع تحديد کردن و حدود يک شيء را مشخص کردن است. اگر يک شيء حدودش از مشخص کردن براي انسانها خارج باشد اين سؤال جواب ندارد؛ به انسان ميگويند از چيستي سؤال نکن؛ يعني مافوق اين است که بتوانيم براي تو حدود آن را مشخص کنيم.
آشنایی با قرآن ج۱۴ ص۱۳۵
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121