هدایت شده از KHAMENEI.IR
🏴 پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی درگذشت عالم فرزانه حجتالاسلام والمسلمین مصطفوی
◾️ حضرت آیتالله خامنهای در پیامی درگذشت عالم فرزانه حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن مصطفوی را تسلیت گفتند.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
درگذشت عالم فرزانه جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای حاج سید حسن مصطفوی رحمةاللهعلیه را به خاندان گرامی و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم. تحقیق و تدریس در علوم عقلی و فلسفهی اسلامی برجستهترین فعالیت علمی این روحانی انقلابی و پر تلاش بود که در کنار اشتغالات فرهنگی و مردمی، کارنامهئی وزین برای آن بزرگوار پدید آورده بود. از خداوند متعال پاداش بزرگ و رحمت و مغفرت برای ایشان مسألت میکنم.
سیدعلی خامنهای
۸ شهریور ۱۴۰۱
💻 Farsi.Khamenei.ir
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش دهم:
🔹هر حرکت و کنش انسانی را نمیتوان اخلاقی دانست. لذا این پرسش مطرح میشود که پابه و پشتوانه فعل اخلاقی چیست؟ اخلاق در زندگی و جامعه زمانی محقق میشود و به یک عامل تعیین کننده تبدیل میشود که از منطق، پایه و ریشه درست، محکم و مستدل برخوردار باشد و الا به امری تزئینی و شعاری تبدیل میشود به نحوی که بدترین ظلمها و جنایتها به اسم اخلاق انجام پذیرد.
🔸میان #تمایل و #مطالبه فرق وجود دارد. تمایل محصول میل انسان به یک پدیدهی خارجی است در میل نوعی کشش و نیروی جاذبه نهفته است که وقتی پیدا شد انسان را به صورت طبیعی به سوی آن پدیده میکشاند. اما مطالبه محصول اراده و انتخاب انسان است. اراده رابطه انسان با پدیدهها نیست بلکه سنجش و تشخیص مصلحتها و کنترل میلها و ضد میلها همچون تنفر و ترس و مانند آنهاست. از اینرو عمل اخلاقی نه ناشی از تسلط یک میل (مانند عاطفه، شهوت، غضب و ترس) بلکه محصول یک انتخاب و مطالبهی ارادی است که بعد از تمایل و شوق در محیط نفس ناطقه شکل میگیرد.
🔹لذا انسانها دو گونه اند: ۱. متحرک بالاراده و ۲. متحرک بالشوق والمیل. برخلاف حیوان که همیشه متحرک بالمیل است.
🔸متحرک بالاراده نیز دو دسته است: ۱. متحرک بالاراده بر پایه منفعت طلبی، ۲. متحرک بالاراده بر پایه عشق و دلدادگی.
🔹آن دسته ازکنشهای انسان که بر پایههای طبیعی ومعمول زندگی استوار است وبا یک سنجش اولیه انسان به آن اقدام میکند را نمی توان کنش اخلاقی دانست و به تعریف و تمجید از آن و تعظیم و بزرگداشت عامل آن پرداخت. چرا که مقولهای طبیعی است نشانهای از بزرگی و انتخاب ارادی پیچیده از میان چند مسیر متقابل در آن وجود ندارد.
🔸 به طور نمونه انسان به صورت طبیعی در پی رفاه، سود و منفعت بیشتر و گریز از زیان و سختی بیشتر برای خودش است. فعل برآمده از این گرایش و انتخاب، "فعل طبیعی" خواهد بود هرچند اگر دراین فعل سطحی از کمک و خدمت به دیگران هم وجود داشته باشد اما انگیزه وقصد اصلی از فعل رانفع طلبی برآمده از اقتضای طبیعی شکل میدهد. هرچند این فعل از دایرهی فعل اخلاقی خارج است اما في نفسه (لو خلی و طبعه) نه سزاوار تعظیم و تحسین است و نه قابل سرزنش و تنبیه.
🔹 نکته مهم که زیاد مغفول واقع میشود این است که منفعت خواهی و خودخواهی صور و سطوح مختلفی دارد و به اقتضا درک از خود و توسعهی خود، نفعطلبی و خودخواهی هم توسعه مییابد. گاه خود محدود به خود شخصی است که طبیعتا نفع طلبی شخصی قصد کنش و حرکت انسان خواهد بود، اما گاهی خود توسعه یافته و اهل منزل را شامل میشود و آنها نیز در دایره خود تعریف میشوند لذا نفع طلبی هم توسعه مییابد و منافع خانواده نیز جزئی از منافع و مقاصد خود قرار میگیرد. گاه خود در محدوده حزب و گروه تعریف میشود لذا نفع گروهی و حزبی میزان منفعت طلبی و خودخواهی انسان است. اما گاه از این هم فراتر میرود و خود در دایرهی ملیت و جغرافیای سرزمینی معنا میشود طبیعتا دایره نفع طلبی هم توسعه مییابد و فرد خودخواهی و منفعت طلبی خود را در افق منفعت ملی و خود سرزمینی جستجو میکند. همه این صورتها، در دایره (فعل طبیعی) قرار میگیرند که اقتضای طبیعت منفعت طلبی آدمی است. لذا همهی مفاهیم اخلاقی و ارزشی همچون عدالت، آزادی، امانت، نظم، راستی، عفت و مانند آن در پرتو همین طبیعت #منفعتطلبی بازتعریف و در نظام دانایی جایگذاری میشوند. البته چون منفعتطلبی در دایره درک از خود و میزان توسعهی آن قرار دارد، صور مختلفی از منفعت طلبی و کنش برآمده از آن وجود دارد.
🔸 یک نوع از منفعت طلبی ، منفعتطلبی هوشیارانه است که منافع را نه در افق فردی بلکه در افق اجتماعی و نه در کوتاهمدت بلکه در بلندمدت تفسیر میکند. چرا که معتقد است: انسان در زندگی اجتماعی و در ارتباط با دیگران درریک بازه زمانی بلند مدت میتواند به منافع بیشتر دست پیدا کند براین اساس یک سلسله قواعد ارزشی و رفتاری را به صورت قراردادی تعیین میکنند تا با رعایت آنها تضاد و تصادم را به کمترین حد برسانند و امکان دستیابی به سود و منفعت را برای طرفین قرارداد بیشتر کنند.
🔹 درمنطق اخلاق مکرمتمحور نیز خود انسان باید خود را پیدا کند واز طریق بازشناسی شخصیت انسانی واقتضائات وجودی، خود را توسعه دهد وازدایره تنگ وتاریک طبیعت، منفعت وسرزمین خارج شود ودر شعاع بینهایت قرارگیرد تابه بزرگی وکرامت نفس نائل آید. این برآمده از حرکت ارادی مبتنی بر فطرت عشق و دلدادگی به کمال مطلق و زیبایی نامحدود است.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#منفعتطلبی
#عشق
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش یازدهم:
🔹 در این نگرش، انسان واجد فطرت عشق به کمال و عظمت است واین فطرت ازنقص متتفر و ازحقارت نفس ومهارت نفس پرهیزدارد وبر تقویت عظمت وکرامت نفس تاکید دارد واز پستی، حقارت، عجز وذلت پرهیز میدهد بر این اساس توسعهی خودي نه توسعهی کمی وبه اعتبارات پیرامون است که موجب خودبینی و غرور و تکبر میشود که خود نشانه عجز و پستی است، بلکه توسعهای کیفی و مبتنی براتصال وجودی به حقیقت و ارتقای بینشی وگرایشی است. دراین صورت انسان از هرگونه خودبینی و منفعتطلبی رهامیشود ودر افقی دیگر به پدیدهها ومنافع مینگرد وگرایشهای خود را تنظیم میکند. آن افق معنایی متعالی که ریشه در نفس ناطقه و فطرت انسان دارد وهماهنگ با ویژگیهای وجودی و روحانی و غایت خلقت انسان است پایه و پشتوانه اخلاق و مسئولیت اخلاقی است.
🔸 از اینرو، همهی فضایل اخلاقی برتقویت عظمت وکرامت نفس و توسعه کیفی خود و بازیافتن شخصیت انسانی خود است وهمه رذائل اخلاقی ازآنجهت رذیله هستند که در جهت پستی، خواری، عجز وذلت نفس وغفلت از خود حقیقی وساخت خود غیر اصیل وعاریتی قرار دارند.
براساس این بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، همه رذائل اخلاقی همچون نفاق، حیلهگری، مکاری، فریبکاری، اغفال حریف، تهمت و غیبت ناشی از ضعف و ناتوانی و عدم احساس کرامت، قدرت و شخصیت است.
امام علی(ع):
✔️الْغِيبَةُ جُهْدُ الْعَاجِزِ.
✔️ ألا إن الصادق على شفا منجاة وكرامة، ألا وإن الكاذب على شفا مخزاة وهلكة.
✔️لا يكذب الكاذب إلا من مهانة نفسه عليه.
🔹 بر پایهی این بنیاد اخلاقی، تکلیف داشتن و مسئول بودن یکی از نشانههای کرامت و بزرگی و قدرت انسان است برخلاف برخی که آنرا کلفت و مشقت میدانند وازآن فرار کیکنند. ازاینرو انسان اخلاقی، انسان مکلف وانسان مسئول است ودر پذیرش مسئولیت وانجام تکالیف درپی سازندگی وتوسعه کیفی خود است.
🔸ازآنجا که گرایش، محبت وقرب انسان به هر پدیدهای مستلزم نیاز انسان به آن وبازتعریف خود در نسبت باآن پدیده است لذاموجب خضوع وخشوع انسان نسبت به آن پدیده میشود. واحساس بزرگی نسبت به مادون آن میشود، براین اساس بزرگی انسان به اندازه مطالبات و تمایلات اوست. این مطلب دربحث حشرنفوس حکمت متعالیه اثبات شده است ودر روایات معصومین نیزآمده است:
✔️الرجل على دين خليله
✔️من أحب أحدا حشر معه
✔️من احب شيئاً حشره اللّٰه معه ولو كان حجراً
✔️المرْءُ مَع مَنْ أَحَبَّ
✔️أنت مع من أحببت ولك ما اكتسبت
✔️مَنْ أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ
تا در طلب گوهر کانی کانی
تا در هوس لقمهٔ نانی نانی
این نکتهٔ رمز اگر بدانی دانی
هر چیز که در جستن آنی آنی
🔸 اگرانسان به سمت محدود تمایل داشته باشد ومحدود رامطالبه کند به همان میزان خود رامحدود تعریف کرده است اما اگربه سمت نامحدود وکمال مطلق میل داشته باشد و کمال مطلق را مطلوب و مطالبه خود بداند به همان میزان خود رانامحدود تلقی کرده و به سمت نامحدود و کمال مطلق حرکت میکند طبیعتا امور محدود او را مشغول نمیکنند واز حرکت باز نمیدارند. زیرا اصالت و استقلال و موضوعیت امور محدود نفی میشود و نقش ربطی، طریقی و ابزاری پیدا میکنند و همهی این امور محدود در نسبت با نامحدود معنا و هویت پیدا میکنند.
امیر المؤمنین علیه السلام میفرمایند:
✔️مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ.
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، شهوتش نزد او بى ارزش مىشود.
✔️من كَرُمَت عَلَيه نَفسُهُ هانَت عَلَيهِ الدُّنيا.
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، دنيا نزد او خوار مىشود.
✔️مَن كَرُمَت عَلَيهِ نَفسُهُ، لَم يُهِنها بِالمَعصِيَةِ.
هر كس براى خودش ارزش قائل باشد، آن را با معصيت، بىارزش نمىسازد.
🔸بنابراین انسانی که به خود توسعه داده و کرامت، ارزش و بزرگی خود را درک کرده باشد خود را با همه شرایط تطبیق نمیدهد بلکه شرایط را با خود منطبق میسازد و پیرامون خود را تغییر میدهد.
امام علی در منشور تربیتی خود (نامه ۳۱) مینویسد:
✔️ أَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْ کُلِّ دَنِیَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْکَ إِلَی الرَّغَائِب، فَإِنَّکَ لَنْ تَعْتَاضَ بمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسکَ عِوَضاً؛ وَ لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً
امام صادق عليه السلام فرمودند:
✔️إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْءٍ
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 عزت مومن
امام صادق عليه السلام فرمودند:
✔️إِنَّ اللّه فَوَّضَ إِلَى المُؤمِنِ اُمورَهُ كُلَّها وَلَم يُفَوِّض إِلَيهِ أَن يَكونَ ذَليلاً أَما تَسمَعُ اللّه تَعالى يَقولُ: (وَ لِلّهِ العِزَّةُ وَلِرَسولِهِ وَلِلمُؤمِنينَ)؟ فَالمُؤمِنُ يَكونُ عَزيزا وَلا يَكونُ ذَليلاً قالَ: إِنَّ المُؤمِنَ أَعَزُّ مِنَ الجَبَلِ لأَِنَّ الجَبَلَ يُستَقَلُّ مِنهُ بِالمَعاوِلِ وَالمُؤمِنُ لايُستَقَلُّ مِن دينِهِ بِشَىْ ءٍ؛
خداوند اختيار همه كارها را به مؤمن داده اما اين اختيار را به او نداده است كه ذليل باشد. مگر نشنيده اى كه خداى تعالى مى فرمايد: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنين است»؟ پس، مؤمن عزيز است و ذليل نيست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از كوه محكم تر است، زيرا از كوه با ضربات تيشه كم مى شود اما با هيچ وسيله اى از دين مؤمن نمى توان كاست.
التهذيب، ج6، ص179، ح367
امام صادق (ع):
✔️«ان الله عزوجل فوض الی المومن اموره کلها و لم یفوض الیه ان یذل نفسه ».
خداوند تمام کارهای مومن را به خود او واگذار کرده ولی به او اختیار نداده که خود را خوار و ذلیل کند.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش دوازدهم:
🔸تمام احساسات و ارزشهای اخلاقی از پیدا کردن خود واقعی و احساس کرامت، شرافت، عزت، قدرت و عظمت درونی خود و پرهیز از نقص، ذلت و پستی نفس ناشی میشود لذا مجموع روایات اخلاقی بر محور خودشناسی و احساس کرامت و عزت در خود واقعی و کنار زدن خود مجازی و اعتباری و تعصبی تأکید دارند. روایات جهان نفس، شکستن خودي و نفی خودبینی درواقع شکستن این خود مجازی و اعتباری (برآمده از تعصبات قومی، قبیلهگی و یا جاه و مقام و ثروت و شغل و مدرک=ر.ک: خطبه قاصعه) و زنده شدن به خود واقعی وحقیقی است، نه اینکه انسان به ذلت وپستی و حقارت روی آورد که در تضاد با محکمات کتاب و سنت و عقل است.
🔹شرط همهی حرکتها وهنجارها، قوانین و آزادیهای اجتماعی محفوظ ماندن کرامت وعزت انسان و عدم لطمه خوردن آن است.
🔸 پس مهم آن استکه انسان خود را و عالی بودن و زیبا بودن و بنیاد کرامت و ارزش خود را بشناسد و بر اساس آن حرکت و زندگی خود را تنظیم کند.
✔️يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ(ال عمران ۱۰۵)
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :
✔️ المَعرِفَةُ بِالنَّفسِ أنفَعُ المَعرِفَتَينِ .
✔️ أفضَلُ المَعرِفَةِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ.
✔️أفضَلُ الحِكمَةِ مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ و وُقوفُهُ عِندَ قَدرِهِ.
✔️غايَةُ المَعرِفَةِ أن يَعرِفَ المَرءُ نَفسَهُ.
✔️مَعرِفَةُ النَّفسِ أنفَعُ المَعارِفِ.
✔️أفضَلُ العَقْل مَعرِفَةُ الإنسانِ نَفسَهُ ، فمَن عَرَفَ نَفسَهُ عَقَلَ ، و مَن جَهِلَها ضَلَّ.
✔️ نالَ الفَوزَ الأكبَرَ مَن ظَفِرَ بِمَعرِفَةِ النَّفسِ.
🔸خلاصه کرامت وعزت نفس جز با معرفت نفس وشناخت حقیقت انسان ومنشأ کمالات و زیبایی ممکن نیست.
استاد شهید مطهری مینویسد:
(معرفة النفس، خود کافي است براي تشخيص ملائمات و منافرات آن. آگاهي و معرفت به نفس به عنوان چنين گوهري، خود الهام بخش فجور و تقوا. چون نفس از سنخ وجود و هستي و حقيقت است با هرچه بر ضد حقيقت باشد و از نوع باطل و پوچي و عدم باشد مغاير است، چون از سنخ قدرت و ملکوت است با عجز و ضعف و مهانت و هرچه از اين سنخ است مخالف است، چون از نوع قداست است با هرچه آلودگي به ماده و طبيعت و اخلاد الي الارض و خاکي شدن و دنيازدگي است مغاير است، چون از نوع حريت است و عين اختيار و آزادي است بر ضد مملوکيت و اسارت و محدوديت است (اعم از اسارت داخلي يا خارجي) و چون از نوع علم است بر ضد جهل است، چون از نوع نور است بر ضد ظلمت است، چون از نوع حيات است بر ضد موت و مردگي و جمود و انجماد است، چون از نوع رحمت است بر ضد امساک و انقباض است، و چون از نوع عظمت است بر ضد حقارت است.)"یاداشت ج۶ص۴۹۵"
🔹خود حقیقی انسان، نه برآمده جسم و از ابعاد جسمانی و طبیعی انسان است بلکه خود حقیقی ریشه در روح و نفس ناطقه انسانی دارد که مجرد از جسم است و به عالم مجردات تعلق دارد، به کمال مطلق و حقیقت نامحدود تمایل دارد و از نقص و عجز و ذلت متنفر است. خود واقعی انسان قوا و استعدادهای ذاتی (عقل، فطرت، ارادهی اخلاقی) و غایت و مقصود نهایی اوست.
🔸 این نفس که جوهری ملکوتی، نفخهی الهی و از "امر رب" است و به طور فطری و جبلی تمایل به خداوند متعال دارد چرا که او کمال مطلق و حقیقت نامحدود و بری از هرگونه نقصی است.
🔹 انسان فطرتا به کمال مطلق و نامحدود تمایل دارد و آن را میطلبد و در نسبت با آن خود را تعریف میکند و استعدادها و هویت خود را تعیّن میببخشد. لذا به هر آنچه رو میکند و در طلب آن حرکت میکند از آن جهت است که آن را مصداقی از کمال میپندارد. حتی کمال محدود را نه از جهت محدودیت بلکه از جهت کمال بودن آن و بدون لحاظ نقص و محدودیتش مطالبه میکند.
🔸 بر این اساس انسان در هر حرکت به سوی هر کمال و زیبایی و حقيقتي همواره به طور ناخوداگاه در حال حمد و ثنای الهی و پرستش خداوند متعال است.
🔸 بيان علامه طباطبایی در اقامه برهان عقلى اينكه هر ثناء و حمدى به حمد خدا منتهى مىشود:
"برهانهاى عقلى قائم است بر اينكه استقلال معلول در ذاتش و در تمامى شئونش همه بخاطر وبوسيله علت است، وهر كمالى كه دارد سايهايست از هستى علتش، پس اگر براى حسن و جمال، حقيقتى در وجود باشد، كمال آن، و استقلالش از آن خداى واجب الوجود متعالى است، براى اينكه او است علتى كه تمامى علل به او منتهى مىشوند. وثنا وحمد عبارت از اين است كه موجود با وجود خودش كمال موجود ديگرى را نشان دهد، البته موجود ديگرى كه همان علت او است، و چون تمامى كمالها از تمامى موجودات به خداىتعالى منتهى مىشود، پس حقيقت هرثناء وحمدى هم به او راجع مىشود، و به او منتهى مىگردد، پس بايد گفت(الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ)."
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌امام صادق عليه السلام می فرمايد:
✔️ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ؛
اگر انسان نسبت به چيزى تصميم قوى داشت، بدنش احساس ضعف نمی كند.
من لايحضره الفقيه،ج 4، ص400.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش سیزدهم:
🔹میل فطری به خداوند متعال و حرکت ناخوداگاه به سمت او و پرستش و تقدیس ناهوشیارانه، یک ظرفیت و استعداد فوق العاده مهم است که اگر آگاهانه شود تحولی در باطن انسان و توسعه در خودي او ایجاد میشود و چارچوب شخصیتی جدیدی برای انسان ساخته میشود.(حیات طیبه)
🔸 تنها پشتوانهای که میتواند انسان را از قیود منفعت طلبی و خودبینی آزاد کند و تعلقات دست وپاگیر انسان رانسبت به پدیدههای محدود کنار بگذارد تأله وتوحید که نتیجه این رهایی از تعلقات ونفعطلبیها وخودبینیها، خروج از ظلمت و ورود به وادی نور، عظمت و کرامت و استغنای نفس (حیات طیبه) است.
🔹ازآنجاکه یکی ازمحورها و اصول مهم نظام اخلاق اسلامی "توجه نفس" و #اخلاص و نیت_صادقانه ونفی هرگونه شرک است این مهم جز با احساس کرامت و عزت نفس و استغنای از دیگر مخلوقات میسر نمیشود
✔️الْحَمْدُ للهِِ الَّذي وَكَلَني اِلَيهِ فَاَكْرَمَني وَلَمْ يكِلْني اِلَي النّاسِ فَيهينُوني
حمد متعلق به خدایی است که مرا به خودش حوالت داد (حواله کرد) و مرا محترم ساخت و به مردمان واننهاد که مرا خوار و خفیف سازند.
🔹 انسان به واسطه فراموشی خدا، حقیقت خود را فراموش میکند وبا غفلت از کرامت و شخصیت خود است که خود را نیازمند دیگر مخلوقات میپندارد و با ایجاد تهیشدن درون و غلبه احساس نیاز به دیگران و با گسترش نیازها و ارتباطات، طبیعتا محبت ذهنی و مسانخت خلقی و رفتاری با اهل دنیا شکل میگیرد در نتیجه به صورت تدریجی وارد دایره اهل فسق میشود و به اخلاق اهل فسق در میآید:
✔️وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَٰئِكَ هُمُ الْفَاسِقُونَ (حشر ۱۹)
ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻣﺒﺎﺷﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻧﺪ ، ﭘﺲ ﺩﭼﺎﺭ ﺧﻮﺩﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ شدند، ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﻓﺎﺳﻘﺎﻧﻨﺪ.
انسان فاسق، ازنظر اعتقادی فردی راست اندیش است، ولی درمقام عمل، انسانی راست کردار نیست. انسان زمانی به فسق متهم میشود که درجامعه، رفتارهای ضد عقل وشریعت و ارزشهای اخلاقی را انجام دهد.
🔹از معصوم نقل شده است:
✔️«...فَکُلُّ مَعصِیَةٍ مِنَ المَعاصِی الکِبارِ فَعَلَها فاعِلُها او دَخَلَ فیها داخِلٌ بِجَهَةِ اللَّذَّةِ و الشَّهوَةِ و الشَّوقِ الغَالِبِ، فَهُوَ فِسقٌ و فاعِلُهُ فاسِقٌ خارِجٌ مِنَ الایمانِ بِجَهَةِ الفِسقِ؛
فسق عبارت است از هر نوع نافرمانی خدا که از معاصی بزرگ باشد و شخصی که اقدام به آن کرده و مرتکب چنین گناهی شده، انگیزهاش لذّتجویی، شهوت و غلبه تمایلات نفسانی باشد. چنین کاری، فسق و فاعل آن فاسق بوده که به جهت فسقش از ایمان خارج است.»
در حدیثی از پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) درمورد نشانههای فسق و فاسق نقل شده است:
✔️عَلامَةُ الفاسِقِ فَاربَعَةٌ اللَّهوُ وَاللَّغوُ والعُدوانُ والبُهتانُ؛ نشانه فاسق چهار چیز است: لهو، لغو، دشمنی وتهمت.
🔸درآیه دیگر درتبیین مسخ انسان وچیرگی شیطان برانسان، نشانه آنرا فراموشی ذکرخدا معرفی میکند:
✔️اسْتَحْوَذَ عَلَيْهِمُ الشَّيْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِكْرَاللَّهِ أُولَٰئِكَ حِزْبُ الشَّيْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّيْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ(مجادله ۱۹)
ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺑﺮﺁﻧﺎﻥ ﭼﻴﺮﻩ ﻭﻣﺴﻠﻂ ﺷﺪﻩ ﻭﻳﺎﺩﺧﺪﺍ ﺭﺍﺍﺯ ﺧﺎﻃﺮﺷﺎﻥ ﺑﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺁﻧﺎﻥ ﺣﺰﺏ ﺷﻴﻄﺎﻧﻨﺪ ﺁﮔﺎﻩ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺣﺰﺏ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻳﺎﻥ ﻛﺎﺭﺍﻧﻨﺪ.
🔹ازاین آیات به خوبی استفاده میشود که ورود به دایره اهل فسق، اخلاق فاسقانه و حزب شیطان نتیجه مسخ انسان وفراموشی خود واقعی وکرامت حقیقی نفس است و فراموشی خود نتیجه فراموشی خدا و غفلت از یاد خداوند ودلبستن به غیر ووابستگی به پدیدهها محدود، ناقص وزوال پذیر است.
🔸بنابراین برای ارزشهای اخلاقی همچون عدالت، صلح راستی و صداقت و اثبات جاودانگی و محوریت آنها درحیات انسانی جز خداباوری و تأله نمیتوان هیچ مبنا وپشتوانهای یافت والا به امور تزئینی ویا اموری نسبی وموقتی (قراردادی) تقلیل مییابد. همهی پشتوانههای ادعایی دیگر همچون محبت، معرفت، وجدان، طبیعت، آزادی ورهایی زمانی میتوانند پشتوانه وبنیاد اخلاق باشند که برالهیات وجهانبینی توحیدی وفطرت کمالمطلق خواهی وتوحیدی انسان مبتنی باشد والا بدون این، همهی آنها درتوجیه وتبیین اخلاق ناکارآمد هستند وبه هیچ وجه نمیتوان حسن وقبح عقلي ارزشها، الزام اخلاقی وضمانت اجرایی آنهارا تبیین فلسفی کرد.
🔹 دراین رویکرد، اخلاق دارای بنیاد مابعدالطبیعی واقعگرا و برهانی است وبه مبدأ ومعاد هستی وبه غایت وجایگاه انسان درهستی مرتبط است. از اینرو، عقل میتواند ازطریق شناخت روابط هستی وانسان، کمال وحسن ارزشها وافعال را دریافت کند و از نقص وقبیح بازشناسد والبته وحی راهنمایی عقل دراین فراینداکتشافی است.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌آهسته قدم بردار
تقدیم به زائران اربعین حسینی (سلام الله علیه)
در جاده شدی اما این جاده منا دارد
هر منزل این جاده صد کرب و بلا دارد
آهسته قدم بردار در جادهی عشقی تو
رو سوی کسی داری کو غیرت لا دارد
ساقی به کنار تو هر لحظه فروشد می
آماده کنی خود را او میل عطا دارد
این می که دهد ساقی سوزد همه جانت را
هر کس که خورد از می، او رو به فنا دارد
فانی نشود هر کس، از می نبرد سهمي
هر چند در این وادی صد جام طلا دارد
اینجا همه جان باید از جان گذر باید
شاید که خرد ساقی جانی که جلا دارد
آهسته قدم بردار با جان و دلت اینجا
هر کس که نظر آید منزل به بقا دارد
✍ قم: سید مهدی موسوی
۴ صفر المظفر ۱۴۰۱ شمسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش چهاردهم:
🔹 براساس اصالت وجود و حرکت جوهری، ملکات نفسانی واخلاق، #کمال انسان وموجب خروج از نقص و اشتداد وجودی است لذا ملکات نفسانی به کمال و نقص متصف میشوند برخلاف اصالت ماهیت که ملکات نفسانی عوارض ذات محسوب می شوند و از این جهت به حسن و قبح متصف میشوند.
🔸بنابراین مهمترین خصیصه ارزشها و افعال اخلاقی، کمال بودن آنهاست و چون مصداقی از کمال است موجب تمایل و کشش انسان به سمت آنها میشود. البته کمال بودن گاه به اعتبار حسن و زیبایی است گاه به اعتبار مطلوبیت و کارآمدی، گاه به اعتبار حقیقت بودن و مقدس بودن است. بنابراین در اخلاق پیش از هر پرسشی باید از کمال و نقص بودن ملکات ورفتارها پرسش شود و به تبع آن از حسن وقبح، مطلوبیت و منافرت، خیر و شر و امثالهم پرسش کرد.
🔹 کمال بودن یک ملکه اخلاقی و ارزش رفتاری در ملایمت آن با فطرت انسان و سعادت حقیقی اوست به نحوی که سازندهی وجودی و موجب کرامت و توسعهی کیفی خود انسان و خروج از پستیها(لئامت) نواقص و آزادی و رهایی از شوائب نفسانی و اسارتهای درونی و بیرونی (طهارت وشستشوی جان) شود. علاوه بر این، کمال امری پایدار و همیشگی است وموجب سرور وافتخار همهی وجدانهای بیدار وحتی همهی انسانها است. یعنی همه بروجود آن مسرورشوند و افتخار کنند وازاتصاف به ضد آنها ابا داشته باشند.
🔸 شناخت کمال و نقص یک شناخت واقعی و مبتنی بر نوع هستی شناسی و انسان شناسی است. تقلیل هستی به جهان ماده و تقلیل انسان به طبیعت و ابعاد جسمانی طبیعتا در شناخت انسان از #کمال و نقص تأثیر دارد و کمال و نقص صرفا در نسبت انسان با طبیعت و در محدودهی دنیا تعریف و مصداقیابی میشود. از اینرو، متعلق کمالخواهی و تنفر انسان ازنقص، درهمین محدوده مشخص میشود وبالاتر ازآن نادیده گرفته میشود. ازاینرو، کمالات غیر مشهود و غیبی در دستگاه محاسباتی کنشگر نادیده گرفته میشود.
🔹 با نادیده گرفته شدن ابعاد غیبی هستی و انسان و غفلت ازکمالات غیرمادی، عنصر معنا از روابط موجودات، مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی حذف میشود و همه چیز در تحت قوانین طبیعت، مکانیکیوار تعریف و تفسیر میشود و انسان هم به عنوان یک ماشین پیچیده موضوع شناخت کمّی و تجربی قرار میگیرد. از آنجا که شناخت کمّی و تجربی راهی به درون حقیقت انسان و به مبدأ و معاد آن ندارد، فقط امکان شناخت پدیدارها و ظهورات رفتاری را دارد. از این رو، جوهر و ذات انسان از دایرهی معرفت علمی تتظیمگر خارج میشود و به تدریج هم اصل وجود آن نفی میشود. با نفی جوهر و ذات موجودات و خصوصا انسان، طبیعتا حکمت، مابعدالطبیعه و الهیات منتفی و از دایره معرفت علمی تنظیمگر و مداخلهگر خارج میشود(سکولاریسم). باخروج حکمت، مابعدالطبیعه و الهیات ازدایرهی علم(معرفت تتظیمگر زندگی)، معرفت کمی و تجربی جایگزین آن میشود و عهدهدار نظامبخشی، هدایتگری، تنظیمگری، مداخلهگری و مدیریت در همهی ساحتهای حیات انسانی میشود؛ معرفتی که هیچ راهی به جوهر وذات وغیب ومعنا ندارد و شبکهی علم را بر بنیاد پدیدارها و ظهورات رفتاری پایهگذاری میکند.
🔸 ماهیت کمال در علم تجربی به (معیشت)، (منفعت)، (سود) و رفع نیازهای محسوس و مادی فروکاسته میشود. عقل نیز متکفل شناخت و تتظیم همین کمالات میشود. محبت انسانی و وجدان اخلاقی هم درهمین چارجوب و فقط برای تنظیم معیشت وزندگی این جهانی است تازندگی بر این کره خاکی رابرای انسان، راحتتر ومرفهتر سازد. این خطمشئ گذاری موجب تلقی ماشینی ازانسان ومکانیکی به هستی و سرگرم شدن به تولید فنآوریهای پیشرفته برای تسخیر طبیعت میشود. لذا هم وغم انسان میشود صنعت و طبیعت. صنعت بدون معنا، به افزایش قدرت وتوسعهطلبی کمی میانجامد.
🔹ناتوانی علم تجربی از درک تمایلات فطری و نیازهای حقیقی و عجز آن در معنا بخشی به زندگی و شورافرینی در حرکت، موجب بحران معنا و بیبنیادی اخلاق میشود.
🔸بحران معنا ریشه درغفلت ازخودحقیقی وفطرت توحیدی ومعرفت الهی دارد. بحران معنا ریشهی همهی بحرانهای انسان واجتماع است که ناشی از غلبه علم تجربی ومحدودیت شناخت ازحقایق وغفلت ازحقایق مطلق وغیبی میشود. وموحب تولید فناوریهای مخرب برای توسعهطلبی درمسیر تمایلات طبیعی میشود.
🔹محدود سازی قلمرو حرکت وکنش انسانی
نگرش مکانیکی و ماشینی به حیات و انسان موجب بی بنیادی ارزشهای اخلاقی میشود واگر از اخلاق هم سخنی گفته شود منافقانه است.
✔️وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَىٰ (طه ۱۲۴)
ﻭﻫﺮﻛﺲ ﺍﺯیادﻣﻦ ﺭﻭﻱ ﺑﮕﺮﺩﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺗﻨﮓ [ﻭﺳﺨﺘﻲ] ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﻭ ﺭﻭﺯﻗﻴﺎﻣﺖ ﺍﻭﺭﺍ ﻧﺎﺑﻴﻨﺎ ﻣﺤﺸﻮﺭ ﻣﻰﻛﻨﻴﻢ.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌نکته
🔹براساس مبانی حکمت متعالیه بخصوص، اصالت وجود و تشکیک وجود، هرگونه اختلاف و تمایزی به کمال و نقص بر میگردد که امور وجودی هستند.
🔸 از این رو، وجود و عدماضافی، خیر و شر، حسن و قبح، زیبایی و زشتی، باارزش و بیارزش، مطلوب و نامطلوب تعابیر دیگری از کمال و نقص است که با یک حیثیت اضافی به موجودات، پدیدهها و رفتارها اطلاق میشود.
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 حرکت، تعقل و تأله
(درآمدی بر حکمت عملی)
بخش پانزدهم:
🔹توجه نفس
🔸 عمل انسان چند لایه دارد: ۱. حرکات جوارح، ۲. صورت و ساختاری که حرکات جوارح را نظم میبخشد، ۳. نیت و قصد کنشکر از عمل که موجب تحریک قوای شوقیه و اراده میشود.
🔹روح و جوهر عمل را نیت وقصد عامل از آن عمل میسازد و آثاروجودی، تربیتی وسازندگی هر عملی به روح آن عمل است وتا هرزمانی که این نیت وقصد باشد عمل وآثار وجودی وتربیتی آن هم هست والا با غفلت از نیت و قصد، عمل از روح خود تهی شده و به عادت تبدیل میشود در این صورت هیچ اثر وجودی و سازندگی برچنین عملی مترتب نیست. ازاینرو، توجه دائمی ومستمر نفس به نیت وقصد عمل و معانی نهفته در آن علاوه بر صورتدهی ونظام بخشی به حرکات جوارحی، موجب سازندگی روح وتوسعهی کیفی خود میشود.
✔️قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَنْظُرُ إِلَى صُوَرِكُمْ وَ أَعْمَالِكُمْ وَ إِنَّمَا يَنْظُرُ إِلَى قُلُوبِكُمْ وَ نِيَّاتِكُمْ."
✔️عَنِ اَلنَّبِيِّ: إِنَّمَا اَلْأَعْمَالُ بِالنِّيَّاتِ وَ إِنَّمَا لِكُلِّ اِمْرِئٍ مَا نَوَى فَمَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَهِجْرَتُهُ إِلَى اَللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ مَنْ كَانَتْ هِجْرَتُهُ إِلَى دُنْيَا يُصِيبُهَا أَوِ اِمْرَأَةٍ يَتَزَوَّجُهَا فَهِجْرَتُهُ إِلَى مَا هَاجَرَ إِلَيْهِ.
ارزش اعمال فقط بستگى دارد به نيت هر كس آنچه را نيت نموده نصيبش ميگردد در مسأله حركت و هجرت هر كس بانگيزه الهى و قصد ديدار رسول خدا مهاجرت كند چنين هجرتى بطرف خدا و رسول است و هر كس به منظور رسيدن بدنيا و يا دستيابى بزنى و ازدواج با او مهاجرت كند چنين هجرتى به طرف خدا نيست و بطرف همان هدف است."
✔️قَالَ اَلنَّبِيُّ: نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ
✔️ امام رضا: نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ لِأَنَّهُ يَنْوِي خَيْراً مِنْ عَمَلِهِ وَ نِيَّةُ اَلْفَاجِرِ شَرٌّ مِنْ عَمَلِهِ وَ كُلُّ عَامِلٍ يَعْمَلُ عَلَى نِيَّتِهِ وَ نَرْوِي نِيَّةُ اَلْمُؤْمِنِ خَيْرٌ مِنْ عَمَلِهِ لِأَنَّهُ يَنْوِي مِنَ اَلْخَيْرِ مَا لاَ يُطِيقُهُ وَ لاَ يَقْدِرُ عَلَيْهِ وَ رُوِيَ مَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زَادَ اَللَّهُ فِي رِزْقِهِ وَ سَأَلْتُ اَلْعَالِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: خُذُوا مٰا آتَيْنٰاكُمْ بِقُوَّةٍ قُوَّةُ اَلْأَبْدَانِ أَمْ قُوَّةُ اَلْقُلُوبِ فَقَالَ جَمِيعاً وَ قَالَ لاَ قَوْلَ إِلاَّ بِعَمَلٍ وَ لاَ عَمَلَ إِلاَّ بِنِيَّةٍ وَ لاَ نِيَّةَ إِلاَّ بِإِصَابَةِ اَلسُّنَّةِ وَ نَرْوِي حُسْنُ اَلْخُلُقِ سَجِيَّةٌ وَ نِيَّةٌ وَ صَاحِبُ اَلنِّيَّةِ أَفْضَلُ وَ نَرْوِي مَا ضَعُفَتْ نِيَّةٌ عَنْ نِيَّةٍ .
📌 نیت و تولید قدرت
🔸 نیت و قصد عامل، تولید قدرت و نیرو هم میکند و جسم را به حرکت و عمل وا میدارد و در مسیر حرکت هم احساس ضعف و خستگی نمیکند.
امام صادق عليه السلام می فرمايد:
✔️ما ضَعُفَ بَدَنٌ عَمّا قَوِيَتْ عَلَيْهِ النِّيَّةُ؛
اگر انسان نسبت به چيزى تصميم قوى داشت، بدنش احساس ضعف نمی كند.
🔹هر کنشگری براساس هدف، آرمان و نیت، مسیر حرکت خود را برمیگزیند از این رو، این آرمان و هدف فرمانده درونی و جهت دهنده به تمام حرکات انسان از نظر فردی و اجتماعی است.
🔸بر این اساس نباید سنجهی سنجش قدرت و نیروی کنشگر را توان و نیروی جسمی آنها دانست بلکه میبایست بر توان ونیروی باطنی برآمده از هدف و آرمان تکیه کرد. بنابراین هرچقدر آرمان و هدف بزرگتر و تعلق و توجه نفس به آن بیشتر باشد، نیرو و قدرت انسان فزونتر خواهد بود.
1⃣ آرمان مطلق و نامحدود توان و قدرت نامحدود ایجاد میکند ازاینرو، انسان به کنشگری فعال، پرانرژی وامیدوار به آینده مبدل میشود. برای او حرکت دائمی است وهیچ مانعی او را باز نمیدارد.
2⃣ آرمان محدود، توان وقدرت محدود درانسان ایجاد میکند. ازاینرو، میدان حرکت محدود است و حرکت موقتی و پررقابت است و به سرعت باید به هدف مورد تنازع دست یافت. لذا زمان و سرعت در این جهان بسیار مهم است.
3⃣ آرمان وهدف بیارزش، توان وقدرت انسان راتضعیف میکند و او رابه پیرو وتابع بودن برای درک لذتهای جاری زندگی میکشاند.
🔹 از آنجا که غفلت و فراموشی طبیعت آدمی است وبا اشتغال به قصد و عملی از ساير قصدها و اعمال غافل میشود عنصر تذکر ویادآوری به گونههای مختلف درونی وبیرونی درنظام اخلاقی تعبیه شده است. ذکر، دعا، موعظه ونصیحت، هنر و تبلیغ، مجالست بااهل معنا، مطالعه وقرائت مستمر، امربه معروف ونهی ازمنکر، حتی کفارات وتعزیرات هرکدام طریقی برای یادآوری وتوجه دوبارهی نفس به قصد وحقیقت عمل وخروج از غفلت وفراموشی است.
🔴 ادامه دارد...
#حرکت
#تعقل
#دستگاه_محاسباتی
#عقلانیت
#کنش_اخلاقی
#عاملیت
#حکمت_عملی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 گذرنامه اربعین
منتظر مانده ام و چشم نبستم که رسد
خانه دوشم به سر کوچه نشستم که رسد
گفتهاند دوست پذیرد اگرت دست بود
به لبم ذکر، وَ تسبیح به دستم که رسد
حرکت عشق نه خودسر که به دعوت باید
گر چنینم گره خورده به بختم که رسد
نه دل کار بمانده نه هوسهای خیال
جام و این شیشه می را بشکستم که رسد
دیگری را خبری نیست ولی هست امید
روشن از جام می صبح الستم که رسد
گر رفیقان همه رفتند به پستوی خیال
بوسه بر خاک زنم آه فرستم که رسد
یاد مجنون شدم و لحظهی بیتابی او
مژگان خیس شد آنگه بنوشتم که رسد
گر رسد نامه گذر میکنم از مرز خودي
من تماما بشوم او به وقتم که رسد
قم: سید مهدی موسوی
۷صفر المظفر ۱۴۰۱ شمسی