eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
651 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 «وفاق» یک ضرورت است نه یک تشریفات 🔹ایران یک کشور بزرگ با تنوع مختلف قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی و جغرافیایی؛ و زیبایی ایران هم به همین ویژگی است که موجب شده است که در طول تاریخ، ایران محل تولید اندیشه‌های تمدنی و قرارگاه حکمت الهی و اخلاق انسانی باشد. هنر ایران و ایرانیان در همیشه تاریخ، جمع تضادها و تکثرها بوده است. تخت جمشید نماد یک بنای ایرانی اما با استفاده از ظرفیت ملل مختلف است. حکمت و فلسفه اسلامی محصول جمع سالم میان اندیشه‌های متفاوت و حتی متعارض یونانیان، ایرانیان و سایر ملل در ذیل فرهنگ ناب اسلام است. خلاصه ایران را باید تفاوت‌ها، تضادها و تعارضها دانست و آینده تمدن بشری نیز نیازمند چنین تفکر و روحیه‌ای است. 🔸 در زمانه ما که زمانه کثرت و تفرقه است و تفکر مدرن و پست‌مدرن بر تفرقه و تمایز اصرار دارد و انسانها را به بهانه‌های مختلف از هم دور ساخته و حزب حزب کرده‌است «جمهوری اسلامی ایران» آمده است و ندای «وحدت» و «همگرایی» می‌دهد. در مکتب انقلاب اسلامی، جمع سالم همه‌ی عناصر تمدنی و انسانی براساس اصل یک اصل مهم و هدف متعالی است و بارها از سوی رهبران انقلاب حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) همگان را بدان توجه داده‌اند و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر (رحمة الله علیهم) برای آن تولید فکر کرده‌اند تا زمانی که ایشان راهنما و راهبر مسیر جریانهای انقلابی بودند، انقلاب اسلامی در مسیر وحدت و جمع تفاوت‌ها و تکثرها بود اما هرگاه این تفکر و اندیشه کنار گذاشته شد و چپ اسلامی و راست اسلامی غلبه یافت، اندیشه وحدت و همگرایی کنار گذاشته شد و تقابل و تضاد بر جامعه حاکم شد گاه به نام جامعه مدنی و اصلاحات جامعه را دو شق کردند و گاه به نام اصول‌گرایی و انقلابی‌گری. اما این واقعیت را نباید انکار کرد که جامعه‌ی ایرانی یک جامعه متکثر است وهیچ جریانی را نمی‌توان ونباید حذف کرد. 🔹 بعد از گذشت ۲۴ سال از این وضعیت (از ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰) شهید آیت الله رئیسی بار دیگر اندیشه وحدت و همگرایی میان همه‌ی نیروها و جریان‌های مختلف را در جامعه زنده کرد و بارقه‌هایی از امید را به وجود آورد اما او فقط توانست میان نیروهای متفرق و متشتت اصولگرایی وفاق و همدلی را تا حدودی ایجاد کند و متاسفانه با شهادت آن عزیز خستگی‌ناپذیر، اختلاف و درگیری، تفرقه و تمایز میان مدعیان انقلابی‌گری به اوج خود رسید و به یک نزاع تام و تمام در انتخابات ۱۴۰۳ تبدیل شد. گروهی به نام انقلابی‌گری از هیچ بی‌اخلاقی، توهین، تهمت، برچسب‌زنی و تخریب بزرگان انقلاب و علما و فرماندهان نظامی و شورای نگهبان فروگذار نکردند و مردم انقلابی را دوپارچه کردند و رو در روی هم قرار دادند (که اگر فضای مجازی نبود و حتما به درگیری‌های خونین خیابانی منتهی می‌شد). در چنین شرایطی آقای پزشکیان توانست با ایجاد «وفاق» در میان نیروهای اصلاحات و اعتدال برنده انتخاباتی باشد که طبق پیش‌بینی‌های علمی متعلق به اصولگرایان بود؛ اما غفلت و اختلاف‌افکنی سرنوشت انتخابات را تغییر داد. 🔸 آقای پزشکیان علیرغم همه‌ی ضعف‌های جدی رفتاری و گفتاری از منظر جایگاه ریاست جمهوری، بر عنصر «وفاق» تمرکز کرد و با هوشمندی کامل هیأت وزیران خود را از نیروهای مختلف سیاسی تشکیل داد تا بتواند در تعامل با مجلس، کار دولت را پیش ببرد و موفق هم شد. مجلسیان هم علی‌رغم انتقادات و بررسی‌ها به بسیاری از وزیران با رأی بالا اعتماد کرد به برخی نیز رأی اعتماد شکننده و ضعیف داد تا «وفاق» رقم بخورد. طبیعی است که اصولگرایان تند و تیز از رأی اعتماد به برخی وزیران اصلاح‌طلب ناراحت باشند و بالعکس، اصلاحاتی های افراطی از معرفی برخی وزیران انقلابی ناراحت باشند. طبیعت «وفاق» و «همگرایی» در امر سیاسی و حکمرانی همین است و چاره‌ای از آن نیست. این افراد ناراضی و نگران هستند که باید منافع ملی و مصالح جمعی را بر منافع شخصی و حزبی ترجیح دهند و رأی اعتماد را پایان کار ندانند و به نظارت‌های مختلف مردمی و نصیحت حاکمان توجه داشته باشند تا مسیر تعالی و پیشرفت جامعه میسر شود. 🔹 «وفاق» یک ضرورت تاریخی و اساسی برای امروز ایران و انقلاب است و امروز در حد یک شعار و یک ایده توسط آقای پزشکیان مطرح شده است اما ادامه و تعالی آن نیازمند به تأملات فلسفی و نظری جدی و اساسی است و نمی‌توان با بدبینی و سوءظن به آقای پزشکیان و همراهان، به این مهم پرداخت. تازه وظیفه عالمان و حکیمان، طلاب و دانشجویان برای راهبری و هدایت دولتمردان آغاز شده است تا با ارائه‌ی فکر و اندیشه‌های نو و نظریه‌های راهگشا، ادبیات حکمرانی در جامعه ایرانی را براساس اصل و ارتقا دهند و زمینه‌ی جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی را فراهم آورند. ❇️ https://eitaa.com/usul121/1539
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش اول: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان [مختلف] را مى‏شنوند و پس [از نقادی و سنجش] از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند!﴾(الزّمر: ۱۷-۱۸). 🔸 قوام علم و جامعه به «نقد» مداوم و مستمر است که موجب زایندگی و پویایی و بقا علم و جامعه می‌شود. اگر نقد و بررسی عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌های فعال فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه‌ای بود، امکان نوآوری و خلاقیت و رشد و پیشرفت آن جامعه وجود دارد؛ چرا که با «نقد» و بررسی عالمانه است که سره از ناسره تشخیص داده می‌شود، «فرصت‌ها» و «ظرفیت‌ها» کشف می‌شود و امکان تقویت آن فراهم می‌شود و در عوض «تهدیدها» و «محدودیت‌ها» شناخته می‌شود و زمینه خودآگاهی و بازسازی دوباره فراهم می‌شود. 🔹 به بهانه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی همچون «جبهه بودن» و «تفاهم» و «همکاری» نمی‌توان از «نقد» کناره‌گیری کرد. چرا که نقد نه تنها هیچ منافاتی با هم‌افزایی، نگاه جبهه‌های و تفاهم میان کنشکران اجتماعی ندارد بلکه لازمه‌ی تفاهم و همکاری، هم‌افزایی و هم‌جبهگی است. در واقع بدون شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها و بدون «نقد» واقعی، جامعه به محافظه‌کاری، تعارف، مماشات مبتلا می‌شود و همین زمینه سستی، بی‌تفاوتی، «نفاق» و «دورویی» را فراهم می‌کند. چرا که افراد جرأت نقد رو در رو را از دست می‌دهند و به «غیبت» و «بدگویی پشت‌سر»، «نق‌زدن» و «نمامی» و «زیرآب زنی» روی می‌آورند. مثل روز روشن است که با محافظه‌کاری، تعارف، مماشات، مجامله و تفاهم صوری و جبهه‌سازی شکلی، نمی‌توان به سمت مردم‌سالاری، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی حرکت کرد. بلکه شرط ماتقدم هر تفاهم و جبهه‌سازی «نقد» واقعی و کشف حقیقت هر اندیشه و جریان فعال اجتماعی است. نقدی صریح و آشکار، واقعی و منطقی، عادلانه و منصفانه، برآمده از مطالعه و تحقیق عمیق. 🔸 «نقد» به معنای «منفی‌بافی»، «تخریب» و «دشمنی» و‌ «حذف» نیست. نقد به معنای عیب‌ها و بدی‌ها را دیدن و برجسته‌کردن نیست. بلکه «نقد» یعنی شناخت عمیق و دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها از زوایای مختلف و پی بردن به مبانی و بنیان‌های نظری و چارچوب فکری و عملی صاحبان اندیشه و راهبران جریان‌ها تا نقاط قوت از ضعف، ظرفیت‌ها از تهدیدها، امکان‌ها و محدودیت‌ها، پیامدها و نتایج بازشناخته شود و با جای‌گذاری آن در سر جای خودش، از افراط و تفریط در برابر آن پرهیز شود، از قوت‌ها و ظرفیت‌های آن در موضع خودش استفاده شود و با مطرح کردن نقص‌ها و محدودیت‌ها و انذار تهدیدها و پیامدهای مخرب آن اندیشه و جریان در آینده، ضرورت اصلاح و با اندیشی را تذکر دهد و به بازخوانی و بازسازی اندیشه‌ها و جریان‌ها کمک کند. و به افراد و جامعه کمک کند تا از احساسات و افراط و تفریط خارج شود و نسبت خود را با اندیشه‌ها و جریان‌ها بر اساس واقعیت‌ها و ظرفیت‌ها تنظیم و تدبیر کنند. 🔸«نقد» و تحلیل عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌ها، در گرو تمایزگذاری و دسته بندی منطقی و جریانی آن اندیشه‌ها و جریان‌ها در قالب‌ها و صورت‌هایی است تا شباهت و تفاوت‌های اندیشه‌ها با یکدیگر شناخته شود و هم‌افزایی‌ میان آنها و یا تقابل‌ها و تضادهای زیربنایی و یا روبنایی میان آنها شناخته شود. بدون تمایزگذاری و دسته‌بندی منطقی جریان‌ها امکان کشف و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های اندیشه‌ها و تحلیل عمیق مبانی و پیامدهای آنان وجود ندارد. لذا «نقد» در گرو، جریان شناسی، تمایزگذاری، طبقه‌بندی و دسته‌بندی اندیشه‌ها و جریان‌هاست. البته روشن است که این مهم با استفاده کامل از منابع مکتوب و تحلیل دقیق سیره و عملکرد آن اندیشه‌ها و جریان‌ها ممکن است و نباید به یک سلسله احتمالات ذهنی اعتماد کرد. 🔹 «نقد» کردن و «نقد» شنیدن نشانه‌ای از «بلوغ عقلی» و «رشد فکری» فردی و اجتماعی و خروج از «ظاهربینی» و «سطحی‌نگری» است. چرا انسان بالغ شده و رشد یافته است که از مواجهه احساسی و سیاسی با اندیشه‌ها و جریان‌ها فاصله می‌گیرد و با عقل و منطق با هر اندیشه و جریانی مواجه می‌شود و می‌داند که هیچ اندیشه و جریانی به تمام حقیقت دسترسی ندارد و علاوه بر ظرفیت‌ها از محدودیت‌هایی نیز برخوردار است که اگر به درستی شناخته نشود می‌تواند در آینده پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بخصوص کسانی که از «خودآگاهی تاریخی» برخوردارند می‌دانند که ریشه بسیاری از تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی، اختلافات فکری و معرفتی است که اگر به موقع شناخته می‌شد و پاسخ مناسبی به مشکله و مسئله‌ی آنها داده می‌شد تاریخ به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2129
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش دوم: 🔸 در فرهنگ قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) «نقد» و «نقادی» و «جدال احسن» بسیار ارزش دارد و در آیات و روایات متعددی به اهمیت آن و بایستگی‌های آن پرداخته شده است، چرا که براساس عقلانیت اسلامی، نقد و نقادی، مقایسه و سنجش موجب شناخت بهتر حقایق، ظرفیت‌ها و تجمیع اندیشه‌ها و تعمیق نظریات می‌شود و انسان را از ضلالت و گمراهی، حماقت، ساده‌لوحی و سطحی‌اندیشی، پیروی کردن و تقلید کورکورانه از اندیشه‌ها و جریان‌های مختلف باز می‌دارد بخصوص اندیشه‌ها و جریان‌هایی که به ظاهر مذهبی و انقلابی هستند و حتی آتش آنها از مذهبیون و انقلابیون حقیقی هم تندتر است و به ستیز و تضاد با مخالفان و دشمنان مشغولند. در حالی که به لحاظ مبنایی و زیربنایی چندان هماهنگ با جریان اصیل حق و حقیقت نیستند. به طور نمونه چند مورداز آیات و روایات مربوطه ذکر می‌شود: ✔️خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛(النّحل/125). با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از همگان بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت‏یافتگان داناتر است﴾ ✔️در جوامع روایی از حضرت عیسی(ع) چنین نقل شده است: «خُذُوا الحَقَّ مِن أَهلِ البَاطِلِ وَ لاَ تَأخُذُوا البَاطِلَ مِن أَهلِ الحَقِّ، کُونُوا نَقَّادَ الکَلاَمِ؛[بحارالانوار، ج 2: 96] حق را از اهل باطل بپذیرید، ولی باطل را از اهل حق نگیرید، از نقّادان در کلام و سخن باشید» ✔️ امام علی (عليه السلام) فرمودند:  مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . [نهج البلاغة: الحكمة 173] هر كس از آراى گوناگون استقبال کند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد . ✔️ از حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْض ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الاْرْتِیابِ؛ [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384] آراى عالمان را در کنار دیگرى قرار بده [و مقایسه و نقادی کند] سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیک‌تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». ✔️امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: «مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛[بحارالانوار، ج75، ص119] از نشانه‌های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.» ✔️امام الصادق عليه السلام: أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. [الكافي ج 2 ص 639، تحف العقول ص 366] محبوبترينِ دوستان من، كسى است كه عيب‌هايم را به من هديه دهد. 🔹 در فرهنگ اسلامی، هیچ کس از نقد و بهره‌مندی از نظرات دیگران مبرا نیست تا جایی که حضرت امام علی(ع) می‌فرماید: «فَلاَ تَکفُوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ أَو مَشوِرَةٍ بِعَدلٍ، فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بِفَوقٍ أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن یَکفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنِّی» (نهج‌البلاغه خ 216). نسبت به من ازگفتن حق یا مشورت درعدالت توقف نکنید که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر من تواناتر است. این کلام امیرالمومنین (علیه السلام) سند واضح و شفافی دربیان مسئولیت اجتماعی همگان درباب بیان حق ومشورت درباب عدل نسبت به همگان حتی نسبت به شخصیتی درجایگاه امیرالمومنین. 🔹 خلاصه اینکه شکل‌گیری و‌قوام جامعه وحکومت اسلامی و «مردم‌سالاری دینی» در گرو، استقرار فرهنگ نقد و انتقاد، مشاوره و نصیحت و تذکار عمومی است و این مقوله نه یک امر فرعی بلکه یک «مسئولیت اجتماعی» است که در دو اصل «امر به معروف» و«نهی از منکر» جنبه شرعی به خود گرفته است و جزء واجبات اساسی جامعه است به نحوی که در قرآن کریم آن را شرط ولایت اجتماعی مؤمنان معرفی کرده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه ٧١) در این آیه به روشنی مشخص است که ولایت اجتماعی مؤمنان در گرو، امر به معروف و نهی از منکر است. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2130
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش سوم: 🔸 هدف اصلی از «امر به معروف» و «نهی از منکر» جلوگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه است که این اختلاف ناشی از تحریف مکتب فکری و معارف بنیادین جامعه است. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۴ -۱۰۵) در فرهنگ قرآنی، اختلافات برآمده از تحریف و تفسیر به رأی مکتب فکری اسلام و انقطاع از تاریخ و هویت اسلامی را عامل ضعف قوا و تشتت نیروها می‌شود که می‌بایست با «نقد» و بررسی جوانب مختلف اندیشه‌ها و جریان‌ها در مقابل این انحراف‌ها و تحریف‌ها گرفته شود. روشن است که بسیاری از این انحرافات و تحریفات نه برآمده از «قبح فاعلی» و انگیزه‌های ناپاک است بلکه ناشی از «قبح فعلی» و روش غلط انتخاب شده و انقطاع از تاریخ و علوم اسلامی است. 🔹 علی رغم همه‌ی نکات ذکر شده، همچنان در فضای فکری و فرهنگی ایران و بخصوص بسیاری از مذهبی‌ها، «نقد» علمی و منطقی اندیشه‌ها و جریان‌های مدعی انقلابی‌گری، «تخریب» و «منفی بافی» و «فحش» و ... فهم می‌شود و شنیدن هیچ نقدی را نسبت به برخی از اندیشه‌ها و جریان‌های که به آن علاقه‌مند است یا آن را مذهبی و انقلابی می‌پندارد به خود اجازه نمی‌دهند و هر نقدی نسبت به آنها برآمده از «خصومت‌های شخصی» و «حب و بغض‌های سیاسی» می‌پندارند. 🔸جالب‌تر اینکه، بارها شده است که در مباحث علمی شناخت اندیشه‌ها و جریان‌های معاصر و تبیین نسبت آنها با انقلاب اسلامی، متفکران و نویسندگان و مصلحان مختلفی طبقه‌بندی منطقی شده‌اند و بعد از بررسی آثار و اندیشه‌ها و عملکردها، از صدها نفر از علمای فرزانه و بزرگان صاحب‌نام تعریف و تمجید شده است و ده‌ها نفر به عنوان مرجع فکری و اندیشمند تراز انقلاب اسلامی معرفی شده است و در این بین، به نقد و بررسی عالمانه و منطقی افراد دیگری اشاره شده است - که عموما متوسطین علمی با گرایش‌هایی مختلف اما دارای رسانه‌های قوی و پیروان فدایی هستند - و به نسبت سنجی مبانی فکری آنها با مثلاً مکتب فکری انقلاب اسلامی و آینده جامعه‌ی اسلامی پرداخته شده است و بعد از نقد و بررسی، اشکالات و نواقص اندیشه‌ی آنها و پیامدهای خطرناک احتمالی آنها برای انقلاب و جامعه در آینده بیان شده است اما به جای شکل‌گیری بحث و‌گفتگو و مطالعه و تحقیق، سریعا با واکنش‌های تند برخی از مخاطبان در کلاس‌ها و‌ جلسات و همچنین بدگویی و غیبت و تهمت پشت‌سر گوینده مواجهه می‌شود و این‌گونه القا می‌شود که «فلانی همه را تخریب کرد و کنار گذاشت و هیچ کس نماند و...» برخی هم این نقدها را «خصومت شخصی» می‌دانند و بعضی آن را «موجب اختلاف و تفرقه در جبهه انقلاب اسلامی می‌خوانند که آب به آسیاب دشمن است.» خلاصه کمتر کسی آمد و یک نقد عالمانه از نقدهای علمی و منطقی انجام شده ارائه کرد تا باب گفتگو و مباحثه‌ی انتقادی باز شود و ابعاد و زوایای مختلف یک اندیشه و جریان کنکاش شود و سره از ناسره بازشناخته شود. 🔸 به هر حال ما در جمهوری اسلامی برخلاف سال‌های مبارزه، با یک رویه غلط روبرو هستیم و آن این است که هاله قدسی به دور افراد مختلف مدعی انقلابی‌گری می‌پیچانیم و هر فرد صاحب منبر و کرسی را بر مسند متفکر و نظریه پرداز و راهبر انقلاب می‌نشانیم و اجازه نقد و بررسی آرا و اندیشه‌های آنها و تبیین پیامدها و نتایج بلند مدت آنها را به بهانه‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی نمی‌دهیم. به تعبیر دیگر به محافظه‌کاری و خودسانسوری نسبت به برخی از جریان‌های مذهبی و مدعی انقلابی‌گری به بهانه «جبهه‌سازی»، «کار جمعی»، «رعایت اخلاق»، «تفاهم»، «تحمل» و امثال این بهانه‌ها روی می‌آوریم. اما حقیقت امر این است که در برخی موارد این محافظه‌کاری ریشه در منفعت‌شخصی و حفظ اعتبار و جایگاه اجتماعی و رسانه‌ای خودمان دارد. بسیاری از اهل درک و فهم، خود را از «نقد» واقعی اندیشه‌ها و جریان‌های مذهبی، مدعی‌انقلابی‌گری، چپ‌اسلامی کنار کشیده‌اند و فقط به نقد تند و تیز غرب‌گرایان و جریان‌های لیبرالیستی مشغولند. در چنین فضایی، امکان تبیین اندیشه‌های اصیل انقلاب و مبانی فلسفی و فقاهتی آن و مرزگذاری با سایر اندیشه‌های صوفیانه و یا چپ‌گرایانه وجود ندارد و کوچکترین نقدی هم، بسیار زیاد، سنگین، سخت و خشن فهم می‌شود. چون همگان به وضع موجود راضی‌اند و چشم بر حقایق پوشیده‌اند لذا همان آن یک «نقد»، بزرگ و سنگین و سخت و غیر معمول و غیر واقعی جلوه می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2131
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش چهارم: 🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفته‌ایم و به بررسی بت‌سازی‌های دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هاله‌سازی‌های قدسی پیرامون امثال احمدی‌نژادها در دهه هشتاد نپرداخته‌ایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کرده‌ایم عبرت نگرفته‌ایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانسته‌ایم و به ریشه‌های فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بت‌سازی‌ها، مقدس‌پنداری‌ها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکرده‌ایم. اگر خوب توجه کنیم می‌بینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعه‌ها شد. 🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که می‌بایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت: ✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیده‌ها یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیده‌ها در میان افراد و جریان‌های مختلف موجب سطحی‌شدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریان‌ها و گروه‌ها می‌پردازند لذا نمی‌توانند به بنیادهای نظری جریان‌ها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانه‌ای اکتفا می‌کنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانه‌ها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد می‌کنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشه‌ها و پیش‌بینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمی‌تابد. ✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده می‌شود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفی‌بافی» و... تداعی می‌شود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل می‌گیرد. ✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی بجهت مشکلات معرفت‌شناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفه‌ی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمی‌شود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمی‌شود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط می‌شود. ✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیده‌ها و سیاه و سفید دیدن اندیشه‌ها و جریان‌ها از دیگر ریشه‌های گریز از نقد و انتقاد در جامعه‌ی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیش‌ها، جریانها و پدیده‌های اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دسته‌بندی می‌شود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و می‌توانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم. در حالی‌که براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیده‌ی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را می‌توان در نسبت با آن طبقه‌بندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشه‌ها و جریان‌ها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و می‌تواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنش‌گری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابی‌گری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمی‌شود. (اینجا) 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش پنجم و پایانی: 🔸در پایان این یادداشت‌ها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد. 🔹بخشی از آن نامه از این قرار است: ✔️نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. ✔️آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. ✔️بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. ✔️ من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. ✔️حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. ✔️بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. ✔️اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. ✔️در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. ✔️چنانچه‌ در نامه‌ خود توجه‌ کرده‌اید، برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✔️بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ پیشنهادی‌ شما یعنی‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ 🛑 پایان ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2133
📌 ذات طلبگی و دانشجویی 🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریان‌ها و گروه‌های مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است. 🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینه‌هایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افق‌های جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند. 🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل ، و استوار باشد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 فلسفه مناظره در عقلانیت انقلاب اسلامی ❇️مقدمه چند آیه از آیات قرآن کریم می‌تواند سند راهبردی مناظره و گفتگو در جامعه اسلامی باشد: ✔️آیه اول: وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فَبَشِّرْ عِبَاد؛ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (زمر ، ۲۷ و ۲۸) ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻥ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ؛ ﭘﺲ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻰﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ. ✔️آیه دوم: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل ۱۲۵) [ﻣﺮﺩم ﺭﺍ] ﺑﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﻋﻮﺕ ﻛن ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻭ ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ✔️ آیه سوم: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (بقره ۱۱۱ و نحل ۶۴) بگو: ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺩﻟﻴﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ. ❇️هدف مناظره هدف مناظره کشف حقیقت از طریق اقامه برهان در جهت گسترش حکمت و عقلانیت در جامعه، افق گشایی نسبت به قله‌های حرکت و کشف راه‌ها، شباهت‌ها و تمایزها است تا اطاعت خداوند بر جامعه مستقر شود و زمینه‌هایی اطاعت از طاغوت و عوامل خروج از نظام اسلامی آشکار شود. بنابراین مناظره نباید به جدال و تضاد، تقابل و درگیری میان طرفین بیانجامد و همچنین نباید موجب شکاف اجتماعی و عقده گشایی شخصی و قبیله‌گرایی سیاسی منتهی شود. ❇️اصول مناظره: مناظره سه پایه و اصل دارد: ۱. آزادی ۲. منطق ۳. اخلاق اگر این سه محور وجود داشت و طرفین توافق اولیه‌ای بر آن داشتند مناظره به کشف حقیقت می‌انجامد و الا به جدال و درگیری و تضاد منتهی می‌شود. ❇️ قواعد مناظره: ۱. مناظره صورت‌های گوناگونی دارد که متناسب با موضوعات و دغدغه‌های مختلف شکل می‌گیرد. هر صورتی از مناظره مناسب با هر موضوع و مسئله‌ای نیست. بنابراین انتخاب صورت و قالب برای رسیدن به اهداف مناظره بسیار مهم است و الا نتیجه معکوس می‌دهد. مناظره مکتوب، مناظره رسانه‌ای، کرسی‌های آزاد اندیشی، نشست‌های تخصصی. هر کدام از اینها هم صور مختلفی دارد. از این‌رو، نباید مناظره را به یک صورت آن فروکاست و آن صورت را به دیگران در هر موضوعی تحمیل کرد که این خلاف عقلانیت و نوعی استبداد و تحکم است که خلاف هدف مناظره و اصل آزادی است. ۲. مهمترین و بهترین و کاربردی‌ترین آن در مباحث علمی، مناظر مکتوب است که سنت و سیره علمای بزرگ و سلف صالح است. ۳. مناظره شفاهی، متناسب بافضای انتخابات و درگیری های سیاسی است و اصلا مناسب بابحث علمی و نظری نیست، چرا که نه امکان استناد به منابع مکتوب وجود دارد نه امکان بحث وگفتگوی منطقی. بلکه فضای احساسی و تبلیغاتی غلبه دارد و طرفین از حدود منطق و اخلاق خارج می‌شوند بخصوص اگر اغراض سیاسی ورسانه‌ای هم داشته باشند. کمتر نمونه مناظره شفاهی وجود دارد که به رشد عقلانیت جامعه و اصلاح اندیشه‌ها وتغییر رویه‌ها منتهی شده باشد بلکه عموما به تضاد اجتماعی و قبیله‌گرایی سیاسی انجامیده است. انسان‌های اهل دانش و منطق، اهل کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای نبوده و نیستند و در زمینی خیس جریانات سیاسی بازی نمی‌کنند. ۴. مناظره‌ باید عاقلانه و عادلانه باشد از این‌رو، لازم است از آداب و رسومی، قواعد و ضوابطی برخوردار باشد. اولین قاعده این است که موضوع گفتگو کاملا روشن باشد یک موضوع کلی و عریض و طویل نمی‌تواند موضوع مناظره باشد بر این اساس طرفین باید متن دقیق و مختصری را که قرار است نقد کنند از پیش آماده سازند و قبل از جلسه به دست دیگری برسانند تا از قبل بدانند که درباره چه موضوعی بحث می‌کنند و طرف مقابل قرار است چه بگوید و طرف دیگری چه باید بگوید. ۵. مناظره زمانی سودمند است که ابتدا طرفین در جلسات محترمانه، دوستانه و عاقلانه، بدون حضور رسانه‌های تبلیغاتی، با یکدیگر تبادل نظر کنند واز دغدغه‌ها و حساسیت یکدیگر مطلع بشوند تا براساس شناخت پیشینی، یک رسانه‌ای برقرار کنند که ثمر آن رشد عقلانیت عموم مردم، افق گشایی نسبت به قله‌های حرکت وکشف راه‌ها، شباهت‌ها وتمایزها باشد. ۶. اصلی‌ترین شرط اخلاقی درمناظره، صداقت، صراحت، شفافیت است وهرگونه، تقیه، چندلایه بودن، ملاحظه کاری و محافظه‌کاری به هر بهانه‌ای مخل به منظره و در تضاد با اهداف مناظره است وبه گمراه کردن می‌انجامد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2310
📌 عقلانیت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) (کنترل احساسات با عقلانیت برخاسته از ایمان) 🎙آیت الله العظمی خامنه‌ای: 🔹در اینجا من یک نکته‌ی لازم را عرض کنم و بعد از این نکته، مطلب اصلی مورد نظر خودم را عرض خواهم کرد. آن نکته این است که قیامهای اجتماعی، در همه جای دنیا، معمولاً به کمک شکل میگیرند. 🔸احساسات کمک میکند به اینکه قیامهای اجتماعی شکل بگیرد و پیروز بشود. اگر اندیشه‌ای و هم پشت سر این احساسات وجود داشته باشد، غالباً در لابه‌لای نظرات و اجتهادهای برخاسته‌ی از این احساسات، آن پشتوانه‌های عقلانی گم میشود، کم‌رنگ میشود؛ احساسات، خیلی اوقات، اهداف عقلانی قیامها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. نتیجه چیست؟ نتیجه این است که وقتی احساسات فروکش کرد، مسیر حرکتی که انقلاب برای آن به وجود آمده است عوض میشود؛ چون آن عقلانیّتی که پشت سر این قیام بود گم شده و کم‌اثر شده، لذا مسیر عوض میشود. 🔹نمونه‌های متعدّدی در تاریخ دارد؛ مثلاً انقلاب فرانسه در قرن هجدهم برای مبارزه‌ی با سلطنت یک خاندانی به وجود آمد ــ خاندان بوربون‌ها ــ بعد که انقلاب پیروز شد و حتّی پادشاه را و زنش را کشتند، احساسات گوناگون در بین مردم آن‌چنان فضا را در قبضه‌ی خودش گرفت که مردم یادشان رفت برای چه قیام کردند، برای چه مبارزه کردند و به میدان آمدند؛ بعد از حدود پانزده سال، سلطنت ناپلئون بر کشور فرانسه به وجود آمد و بعد از رفتن او هم همان خاندانی که انقلاب علیه آنها بود، همانها آمدند و حدود هفتاد سال یا هشتاد سال، فرانسه‌ای که با سلطنت جنگیده بود با سلطنت زندگی کرد؛ یعنی آن مبنای عقلانیِ پشت سر آن قیام و انقلاب بکلّی گم شد و از بین رفت؛ این را ما تقریباً در همه‌ی انقلابها یا در اغلب انقلابهای دنیا می‌بینیم. 🔸حرف اصلی من این است که امام انقلاب اسلامی را در قبال این آفتِ نابودکننده حفظ کرد و مصونیّت داد. امام بزرگوار، با تدبیر الهی و با برخاسته‌ی از ایمان به خدا و ایمان به غیب، کاری کرد که این آفت دامن انقلاب اسلامی را نگیرد؛ یعنی ایشان کاری کرد که احساسات ــ خب در انقلاب ما هم احساسات زیاد بود ــ نتواند مسیر اصلی و درست اوّلیّه‌ی انقلاب را و حرکت مردم را منحرف بکند و مردم را از آن راه دور بکند. 🔹امام چه کار کرد؟ مظهر ، آن عقلانیّتی که موجب شد بتواند این کار را انجام بدهد، دو رکن اساسی بود: یک رکن «ولایت فقیه»، یک رکن «استقلال ملّی». من آن معنایی را که در ذهن مبارک امام بود و در کلمات ایشان تکرار میشد، در ذیل کلمه‌ی «استقلال ملّی» معرّفی میکنم؛ وقتی فکر میکنم، میبینم هیچ تعبیری مناسب‌تر از «استقلال ملّی» وجود ندارد. ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2492
📌 عقلانیت انقلاب اسلامی 🔹رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سالانه مراسم بزرگداشت حضرت امام خمینی (ره) در ۱۴ خرداد ۱۴۰۴ بر عنصر در اندیشه و عمل امام خمینی تأکید داشتند که به موجب آن احساسات ملی در جهت صحیح انقلاب اسلامی هدایت شد. 🔸ایشان راز پایایی و پویایی انقلاب اسلامی را حضور امام خمینی در عرصه‌های عمومی دانستند و بر شناخت عناصر مهم این عقلانیت تأکید داشتند. 🔹 عقلانیت، همان دستگاه محاسباتی و هدایت‌گر تصمیمات و اقدامات انسانی است که به بسیج همه سرمایه‌ها در مسیر تعالی و پیشرفت می‌انجامد و در موقف‌های مختلف، راه برون رفت از فروبست ها و تنگناهای زندگی را نشان می‌دهد. 🔸 عقلانیت، محور تبدیل جامعه احساسی و بی‌ضابطه به جامعه عقلانی و پیش‌بینی‌پذیر است‌. 🔹عقلانى‌شدن جامعه عبارت است از سازمان یافتن زندگى، به وسیله تقسیم و همسازى فعّالیت‌هاى گوناگون، بر پایه‌ی نظام ارزشی متعالی و شناخت دقیق مناسبات میان انسان‌ها با ابزارها و محیطشان، به منظور تحصیل کارآیى و بازدهى بیشتر در جهت تعالی و پیشرفت است. 🔸 مهمترین کار انبیاء الهی (علیهم‌السلام) برانگیختن عقلها و شکوفاسازی اراده‌های انسانی در جهت همه جانبه در همه ساحت‌های حیاتی و تعالی در همه‌ی لایه‌های وجودی بوده است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2493
📌 ما و جامعه‌ی احساسی از عقل و عقلانیت زیاد سخن گفته می‌شود اما تعداد باورمندان به عقل و عقلانیت در جامعه ما زیاد نیست بلکه احساسات بر ذهن بسیاری از ما حاکم است. حتی فلسفه، کلام، منطق و علم اصول ما نیز که تجلیات عقل در فرهنگ اسلامی است صرفا به عنوان متون کلاسیک و درس رسمی مطرح است و کمتر به امتداد اجتماعی آنها توجه می‌شود. لذا بسیاری از فیلسوفان و متکلمان ما و حتی مدعیات روشنفکری نیز در شرایط بحرانی اجتماع، کاملا بر اساس مشاهدات فردی و احساسات شخصی فکر می‌کنند و نظر می‌دهند. خلاصه بارها گفته شد که بخش‌هایی از فرهنگ عمومی و مناسبات جامعه‌ی امروز ما از فاصله گرفته و در حد یک تنزل یافته است و به همین جهت، برخی از افراد جامعه ما قدر و ارزش پیشرفت‌های بزرگ را به درستی نمی‌شناسد و اهمیت و ضرورت را درک نمی‌کنند و نسبت به حفاظت از قدرت ایران عزیز در غنی‌سازی اورانیوم بی‌تفاوت هستند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2494
📌 رونمایی از کتاب ان‌شاءالله و به لطف الهی به زودی در شب میلاد پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و امام جعفر صادق (علیه السلام) ۵ کتاب از آثار حجةالاسلام سید مهدی موسوی که در سالهای گذشته نگاشته‌اند رونمایی خواهد شد: ۱. الهیات مقاومت؛ ۲. سپیدارهای بیدار؛ فقه جهاد غیرنظامیان در عصر تهدیدات نوین؛ ۳. سیاست در خانه؛ از اصول تا عمل در تربیت فرزندان؛ ۴. پرنیان خرد؛ مهارت‌های خردورزی اجتماعی در خانواده اسلامی؛ ۵. دختران دبیرستان نیایش؛ ماجراهای آیه و سایه. مکان: قم، خ رسالت، مسجد الزهرا (سلام الله علیها) زمان: سه شنبه بعد از نماز مغرب و عشا ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2663