eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 بنیان‌های فلسفی انقلاب اسلامی پاسخ حکیمانه امام خمینی به خبرنگار روزنامه انگلیسی تایمز ۱۸ دی ۱۳۵۷ ❇️ سؤال: مایلم که قدری درباره دوران کودکی شما و شغل شما در آن زمان بدانم و شاید هم مختصری از دوران طفولیت شما و طریقی که از آن طریق به اعتقاد کنونی راه یافتید. کیفیت ها و ارزش هائی که برای شما مهم بوده و هستند چیست؟ و به عنوان یک مسیحی درباره فرهنگ شما زیاد نمی دانم از این رو اولین سؤالم این است که اعتقادات شما چیست؟ کجا و چگونه این اعتقادات را فرا گرفتید؟ و چگونه آنها را عمل می کنید؟ و به عنوان سؤالی تکمیلی لطفاً مختصری از شرح کار خود را بیان کنید. ❇️جواب: 🔹زندگی شخصی من هم مانند همه افراد حادثه ای است جزئی از تمام حوادثی که در جهان می گذرد که نیازی به شرح و توضیح آن نمی بینم. 🔸 ولی اعتقادات من و همه مسلمین همان مسائلی است که در قران کریم آمده است و یا پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیشوایان بحق بعد از آن حضرت بیان فرموده اند که: ۱. ریشه و اصل همه آن عقاید که مهمترین و با ارزشترین اعتقادات ماست، اصل توحید است. ۲. مطابق این اصل ما معتقدیم که خالق و آفریننده جهان و همه عوالم وجود و انسان، تنها ذات مقدس خدای تعالی است که از همه حقایق مطلع است و قادر بر همه چیز است و مالک همه چیز. ۳. این اصل به ما می آموزد که انسان، تنها در برابر ذات اقدس حق باید تسلیم باشد و از هیچ انسانی نباید اطاعت کند مگر اینکه اطاعت او اطاعت خدا باشد. ۴. براین اساس هیچ انسانی هم حق ندارد انسان های دیگر را به تسلیم در برابر خود مجبور کند ۵. و ما از این اصل اعتقادی، اصل آزادی بشر را می آموزیم که هیچ فردی حق ندارد انسانی و یا جامعه و ملتی را از آزادی محروم کند، برای او قانون وضع کند، رفتار و روابط او را بنا به درک و شناخت خود که بسیار ناقص است و یا بنا به خواسته ها و امیال خود تنظیم نماید ۶. و از این اصل ما نیز معتقدیم که قانونگزاری برای بشر در اختیار خدای تعالی است، همچنان که قوانین هستی و خلقت را نیز خداوند مقرر فرموده است و سعادت و کمال انسان و جوامع، تنها در گرو اطاعت از قوانین الهی است که توسط انبیا به بشر ابلاغ شده است ۷. و انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی او و تسلیم دربرابر سایر انسان هاست. ۸. بنابراین انسان باید علیه این بندها و زنجیرهای اسارت و در برابر دیگرانی که به اسارت دعوت می کنند قیام کند و خود و جامعه خود را آزاد سازد تا همگی تسلیم و بنده خدا باشند و از این جهت است که مقررات اجتماعی ما علیه قدرت های استبدادی و استعماری آغاز می شود ۹. و نیز از همین اصل اعتقادی توحید ما الهام می گیریم که همه انسان ها در پیشگاه خداوند یکسانند، او خالق همه است و همه مخلوق و بنده او هستند، اصل برابری انسان ها و اینکه تنها امتیاز فردی نسبت به فرد دیگر بر معیار و قاعده تقوا و پاکی از انحراف و خطاست. ۱۰. بنابراین با هر چیزی که برابری را در جامعه بر هم می زند و امتیازات پوچ و بی محتوائی را در جامعه حاکم می سازد باید مبارزه کرد. 🔹 البته این آغاز مساله است میان یک ناحیه محدود از یک اصل و اصول اعتقادی که برای توضیح و اثبات هر یک از بحث های اسلامی دانشمندان در طول تاریخ اسلام کتاب ها و رساله های مفصلی نوشته اند. ✍ صحیفه امام خمینی ج۵ ص۳۸۷. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1794
📌 مدیریت راهبردی در انقلاب اسلامی (تحلیلی از کارنامه مدیران راهبردی انقلاب اسلامی براساس روایات معصومین علیهم السلام) بخش اول: 🔹 انقلاب اسلامی محصول عقل و حکیمانه و فقیهانه‌ای است که حضرت امام خمینی و امام خامنه‌ای و شهید مطهری و شهید بهشتی آن را صورت منطقی و تحقق عینی داده اند که در بر اصل عقلانیت، معنویت و عدالت سامان یافته است و زیرساخت اصلی آن است که به اخلاق و معنویت و همچنین به خدمت و عدالت معنا و نظام می‌دهد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمودند: «اِنَّما يُدْرَكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ؛ همه خوبى ها با عقل شناخته مى شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.» 🔸 به تعبیر مقام معظم رهبری اگر به درستی فهم و بر نظام رفتاری و اجتماعی حاکم شود اخلاق و معنویت متناسب با خود را ایجاد می‌کند و انسان را از یک اخلاق فردی و معنویت زاهدانه نجات می‌دهد و در او‌م لکه‌ی اخلاق مجاهدت و پیشرفت را به وجود می‌آورد که اگر چنین اخلاق اجتماعی و معنویت سازمانی بر جامعه حاکم شود به ارائه الگویی از و منتهی می‌شود که نمونه‌ی آن را در دفاع مقدس و فرماندهی فرماندهان سپاه اسلام در حوزه‌های مختلف شاهد آن بودیم و بعدا در برخی از مدیران تحول‌گرا و راهبردساز ادامه پیدا کرد که از جمله آنها ، و بودند و امروز هم بحمدلله در میان مدیران انقلابی و‌ پرتلاش کشور می‌توان نمونه‌های آن را معرفی کرد و آنها را برای ریاست جمهوری انتخاب کرد و مسیر نیمه‌تمام شهید جموهور آیت‌الله رئیسی و سایر مدیران شهید انقلاب اسلامی در مدیریت اقتصادی کشور و تقویت جبهه‌ی مقاومت را تکمیل کرد. 🔹 مدیریت راهبردی مدیریت در وسط میدان و براساس تجارب اندوخته و آزمون وخطاهای پی‌در پی در صحنه‌های مختلف عینی و‌ میدان‌های متنوع اجتماعی و سیاسی است. چرا که راهبردها محصول تجربه و کار و تلاش مداوم است همانگونه که امام على (عليه السلام) فرمود: «اَلْعَقْلُ حِفْظُ التَّجارِبِ» عقل حفاظت و بهره‌مندی از تجربه است. 🔸 مدیریت راهبردی نه محصول تک روی و‌ خودرأیی و نفی بدنه‌ی کارشناسی و علمی کشور به بهانه‌ی مختلف است بلکه برآمده از مشورت و استفاده از کارشناسان و استادان برجسته‌ی کشوری با فکرها و اندیشه‌های مختلف است. همانگونه که امام على عليه السلام فرمودند: «مَنْ شاوَرَ ذَوِى الْعُقولِ اسْتَضاءَ بِاَنْوارِ الْعُقولِ؛ هر كس با عقلا مشورت كند، از نور عقل ها بهره مى برد.» و فرمودند: «اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِىالْعَواقِبِ؛ بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و درعواقب امور بنگرد.» 🔹 مدیریت راهبردی، مدیریت در میان جبهه خودی و در میان همراهان و هواداران برای انتخاب خوب از بد نیست. بلکه مدیریت در میدان سختی‌ها و صعوبت‌ها، در میان همراهان و مخالفان، در جهت شناخت منافع ملی در شرایط پیچیده‌ی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است. تا بتواند همچون خلبانی کارکشته هواپیما را به سلامت به زمین بنشاند. از این رو، مدیر راهبردی همواره در میان انتخاب خوب از بد مخیر نیست بلکه او باید از چنان عقل و هوشی برخوردار باشد که «بد» را از «بیشتر بد» و «شر» را از «بیشتر شر» در شرایط سخت و بحرانی تشخیص دهد و متناسب با موقعیتی که در آن هست بهترینها و اولویت‌دارترین ها را انتخاب کند. همچنانکه امام علی علیه السلام فرمود: «لَيْسَ الْعاقِلُ مَنْ يَعْرِفُ الْخَيْرَ مِنَ الشَّرِّ وَ لكِنَّ الْعاقِلَ مَنْ يَعْرِفُ خَيْرَ الشَّرَّيْنِ عاقل، آن نيست كه خوب را از بد تشخيص دهد. عاقل، كسى است كه از ميان دو بد،آن را كه ضررش كمتر است، بشناسد.» 🔸 مدیریت راهبردی در میدان صناعت و عمل و کار است، مدیریتی با کفایت و دارای عملکردی است که به تولید و پیشرفت و رفع موانع از مسیر حرکت و پویایی جامعه بیانجامد. لذا تصمیم به موقع و عمل و کار صحیح و درست نشانه‌ای عقل و مدیریت راهبردی است. امام علی علیه السلام فرمودند: «اَلْعاقِلُ مَنْ اَحْسَنَ صَنائِعَهُ وَ وَضَعَ سَعْيَهُ فى مَواضِعِهِ ؛ عاقل كسى است كه كارهايش را خوب انجام دهد و تلاشى كه مى كند، به جا باشد.» 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1920
📌 «وفاق» یک ضرورت است نه یک تشریفات 🔹ایران یک کشور بزرگ با تنوع مختلف قومی، مذهبی، زبانی، فرهنگی و جغرافیایی؛ و زیبایی ایران هم به همین ویژگی است که موجب شده است که در طول تاریخ، ایران محل تولید اندیشه‌های تمدنی و قرارگاه حکمت الهی و اخلاق انسانی باشد. هنر ایران و ایرانیان در همیشه تاریخ، جمع تضادها و تکثرها بوده است. تخت جمشید نماد یک بنای ایرانی اما با استفاده از ظرفیت ملل مختلف است. حکمت و فلسفه اسلامی محصول جمع سالم میان اندیشه‌های متفاوت و حتی متعارض یونانیان، ایرانیان و سایر ملل در ذیل فرهنگ ناب اسلام است. خلاصه ایران را باید تفاوت‌ها، تضادها و تعارضها دانست و آینده تمدن بشری نیز نیازمند چنین تفکر و روحیه‌ای است. 🔸 در زمانه ما که زمانه کثرت و تفرقه است و تفکر مدرن و پست‌مدرن بر تفرقه و تمایز اصرار دارد و انسانها را به بهانه‌های مختلف از هم دور ساخته و حزب حزب کرده‌است «جمهوری اسلامی ایران» آمده است و ندای «وحدت» و «همگرایی» می‌دهد. در مکتب انقلاب اسلامی، جمع سالم همه‌ی عناصر تمدنی و انسانی براساس اصل یک اصل مهم و هدف متعالی است و بارها از سوی رهبران انقلاب حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) و امام خامنه‌ای (مد ظله العالی) همگان را بدان توجه داده‌اند و متفکران بزرگ انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید مفتح، شهید باهنر (رحمة الله علیهم) برای آن تولید فکر کرده‌اند تا زمانی که ایشان راهنما و راهبر مسیر جریانهای انقلابی بودند، انقلاب اسلامی در مسیر وحدت و جمع تفاوت‌ها و تکثرها بود اما هرگاه این تفکر و اندیشه کنار گذاشته شد و چپ اسلامی و راست اسلامی غلبه یافت، اندیشه وحدت و همگرایی کنار گذاشته شد و تقابل و تضاد بر جامعه حاکم شد گاه به نام جامعه مدنی و اصلاحات جامعه را دو شق کردند و گاه به نام اصول‌گرایی و انقلابی‌گری. اما این واقعیت را نباید انکار کرد که جامعه‌ی ایرانی یک جامعه متکثر است وهیچ جریانی را نمی‌توان ونباید حذف کرد. 🔹 بعد از گذشت ۲۴ سال از این وضعیت (از ۱۳۷۶ تا ۱۴۰۰) شهید آیت الله رئیسی بار دیگر اندیشه وحدت و همگرایی میان همه‌ی نیروها و جریان‌های مختلف را در جامعه زنده کرد و بارقه‌هایی از امید را به وجود آورد اما او فقط توانست میان نیروهای متفرق و متشتت اصولگرایی وفاق و همدلی را تا حدودی ایجاد کند و متاسفانه با شهادت آن عزیز خستگی‌ناپذیر، اختلاف و درگیری، تفرقه و تمایز میان مدعیان انقلابی‌گری به اوج خود رسید و به یک نزاع تام و تمام در انتخابات ۱۴۰۳ تبدیل شد. گروهی به نام انقلابی‌گری از هیچ بی‌اخلاقی، توهین، تهمت، برچسب‌زنی و تخریب بزرگان انقلاب و علما و فرماندهان نظامی و شورای نگهبان فروگذار نکردند و مردم انقلابی را دوپارچه کردند و رو در روی هم قرار دادند (که اگر فضای مجازی نبود و حتما به درگیری‌های خونین خیابانی منتهی می‌شد). در چنین شرایطی آقای پزشکیان توانست با ایجاد «وفاق» در میان نیروهای اصلاحات و اعتدال برنده انتخاباتی باشد که طبق پیش‌بینی‌های علمی متعلق به اصولگرایان بود؛ اما غفلت و اختلاف‌افکنی سرنوشت انتخابات را تغییر داد. 🔸 آقای پزشکیان علیرغم همه‌ی ضعف‌های جدی رفتاری و گفتاری از منظر جایگاه ریاست جمهوری، بر عنصر «وفاق» تمرکز کرد و با هوشمندی کامل هیأت وزیران خود را از نیروهای مختلف سیاسی تشکیل داد تا بتواند در تعامل با مجلس، کار دولت را پیش ببرد و موفق هم شد. مجلسیان هم علی‌رغم انتقادات و بررسی‌ها به بسیاری از وزیران با رأی بالا اعتماد کرد به برخی نیز رأی اعتماد شکننده و ضعیف داد تا «وفاق» رقم بخورد. طبیعی است که اصولگرایان تند و تیز از رأی اعتماد به برخی وزیران اصلاح‌طلب ناراحت باشند و بالعکس، اصلاحاتی های افراطی از معرفی برخی وزیران انقلابی ناراحت باشند. طبیعت «وفاق» و «همگرایی» در امر سیاسی و حکمرانی همین است و چاره‌ای از آن نیست. این افراد ناراضی و نگران هستند که باید منافع ملی و مصالح جمعی را بر منافع شخصی و حزبی ترجیح دهند و رأی اعتماد را پایان کار ندانند و به نظارت‌های مختلف مردمی و نصیحت حاکمان توجه داشته باشند تا مسیر تعالی و پیشرفت جامعه میسر شود. 🔹 «وفاق» یک ضرورت تاریخی و اساسی برای امروز ایران و انقلاب است و امروز در حد یک شعار و یک ایده توسط آقای پزشکیان مطرح شده است اما ادامه و تعالی آن نیازمند به تأملات فلسفی و نظری جدی و اساسی است و نمی‌توان با بدبینی و سوءظن به آقای پزشکیان و همراهان، به این مهم پرداخت. تازه وظیفه عالمان و حکیمان، طلاب و دانشجویان برای راهبری و هدایت دولتمردان آغاز شده است تا با ارائه‌ی فکر و اندیشه‌های نو و نظریه‌های راهگشا، ادبیات حکمرانی در جامعه ایرانی را براساس اصل و ارتقا دهند و زمینه‌ی جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی را فراهم آورند. ❇️ https://eitaa.com/usul121/1539
📌 تشکیک انقلابی‌گری (درآمدی بر منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی) 🔹 یک واقعیت اجتماعی است که از سطوح مختلفی برخوردار است. همچنین نیز حقیقتی مشکک و ذومراتب است و افراد با توجه به نسبتی که با سطوح مختلفِ واقعیت انقلاب برقرار می‌کنند به این وصف متصف می‌شوند. از این‌رو، به راحتی نمی‌توان کسی را از جرگه‌ی انقلاب خارج دانست و به حذف آن پرداخت. اصلا متهم کردن ساده و سطحی افراد درون جامعه‌ی انقلابی به ضد انقلاب، معلول نشناختن حقیقت ساری و جاری انقلاب و منطق تحول اجتماعی است. 🔸براساس عقلانیت انقلاب اسلامی، انقلاب اسلامی یک حقیقت متعالی است که محصول و ملت ایران است و این تحول از سطوح مختلف معرفتی و عملی برخوردار است که مهمترین سطح آن، اعتقاد به حاکمیت اسلام و نفی سلطه‌ی استکبار جهانی است. هر کس که به این اصل مهم معتقد باشد بدون تردید از سطح متعالی برخوردار است. حتی اگر کسی این سطح از ادراک و بینش را هم نداشته باشد اما با حضور و مشارکت صادقانه‌ای خود در عرصه‌های اقتصادی، فکری و اجتماعی، موجبات اعتلا و پیشرفت جامعه را فراهم کند در جرگه‌ی انقلابیون قرار دارد. لذا به راحتی نمی‌توان عموم افراد ملت و مشارکت‌جویان اجتماعی را به غیرانقلابی و ضدانقلابی متهم نمود. بلکه اصل کلی این است: هرکسی که در جامعه‌ای اسلامی حضور و مشارکت دارد و مشغول به کاری و انجام خدمتی است و آگاهانه ضربه‌ی کاری به نظم اجتماعی نمی‌زند او در دایره‌ی حقیقت تشکیکی انقلاب قرار دارد و در درجاتی از انقلابی‌گری قرار می‌گیرد. امام خمینی: «‏‏هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته است و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق‏‎ ‎‏شیعی برخوردار است یک عضو از اعضای حزب الله است؛ و تمامی دستورات این‏‎ ‎‏حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از حزبهای متداول‏‎ ‎‏امروز دنیاست. امروز تمام مردم ایران ـ در هر سِنی که هستند ـ از زن و مرد که با شعارهای‏‎ ‎‏اسلامی مبارزه می کنند جزء حزب الله هستند.» صحیفه امام ج۵ ص۴۰۸. 🔹 بر این اساس، آنان‌که به بسط عقلانیت و معنویت و عدالت در جامعه اسلامی مشغولند و مردم را به آینده‌ی کشور امیدوار و به اسلام و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) مومن می‌کنند نقش مهمی در اعتلای انقلاب اسلامی و جامعه‌ای اسلامی دارند حتی اگر نقدی هم به روندهای سیاسی و یا اندیشه‌های مستقر در نظام سیاسی ایران داشته باشند. این افراد به میزان گسترش عقلانیت، معنویت و عدالت، در جرگه‌ی انقلابیون قرار دارند که لازم است جایگاه و نقش آنها مشخص شود. 🔸 به نظر می‌رسد که مهم این است، افراد در سطح و جایگاهی که هستند و با توجه به نقشی که بر عهده گرفته‌اند در چارچوب انقلاب و انقلابی‌گری فهم شوند و براساس همان جایگاه تأیید یا نقد شوند. توضیح اینکه، انقلابی بودن سلسله مراتب و درجاتی دارد و نباید همه را در یک مرتبه و درجه قرار داد بلکه لازم است ابتدا طرحی نظری از جایگاه‌ها و درجات کنش‌گری کنشگران فکری و فرهنگی و یا سیاسی و اجتماعی مشخص شود و سپس اندیشه و کنش افراد براساس آن درجات و جایگاه‌ها تحلیل و بررسی شود. 🔹شاید مشکل امروز جامعه‌ی ما این است که بدون داشتن چنین طرح و الگویی، افراد به صورت هم‌عرض قرار می‌گیرند - به طور مثال هر صاحب فکر و کلامی و آدم سرشناسی را در یک رتبه قرار می‌دهند و یک انتظار از آن دارند و یک شأن و مرتبه‌ی مساوی برای همه آنها قائلند- نتیجه این می‌شود که هرگونه نقد افکار و عملکرد افراد معروف و سرشناس، به معنای نفی و حذف آنها از انقلاب و انقلابی‌گری تلقی شود و اگر از تفاوت فکر و نظر آنها با مکتب انقلاب و اندیشه‌های رهبران انقلاب سخن به میان آید، شنونده لوازمی برای این سخن و نقد در ذهن خود می‌سازد می‌سازد که اصلا مقصود تحلیل‌گر و منتقد نبوده است لذا سریعا هر نقدی به معنای، برچسب زدن و متهم نمودن دیگران به غیر انقلابی و حتی ضدانقلاب‌بودن و ضد رهبران انقلاب تفسیر می‌شود و در نتیجه یا گوینده و منتقد به بی‌انصافی و بدبینی و غرض‌ورزی و ... متهم می‌شود و یا آن فرد سرشناس نقدشده، کاملا از عرشِ ذهنیت‌ساخته شده، سقوط می‌کند و کنار گذاشته می‌شود. 🔸 با این رویه‌ی حاکم بر ذهن کنشگران فکری و فرهنگی جامعه، باب هرگونه نقد و بررسی، تحلیل و آینده‌پژوهی بسته می‌شود و باب ناراحتی و عصبانیت و بی‌اعتمادی و گله گذاری و احتمالا دشمنی باز می‌شود. در چنین فضایی باید با هرگونه تحلیل و بررسی جریان‌ها و افراد وداع کرد و سکوت و تقیه پیشه کرد. و نهایتا به مخاطبین محترم صریحا اعلام کرد: خداحافظ و آخر دعوانا ان الحمدللّه رب العالمین https://eitaa.com/hekmat121/1612
📌برنامه آینده کانال عقلانیت اجتماعی در بارگزاری صوت‌های دروس استاد: سید مهدی موسوی ۱. درآمدی تاریخی و معرفت‌شناختی به در ۵ جلسه تابستان ۱۴۰۳ مدرسه عالی فقه امام حسین (علیه السلام) ۲. برای دانشجویان رشته فقه و حقوق نیم‌سال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳ ۳. برای دانشجویان رشته دانش اجتماعی مسلمین نیم سال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳ ۴. (قرائت و تفسیر متون اجتماعی فارابی همچون: احصاء العلوم، الملة، آرا اهل المدینه الفاضلة، السیاسة المدنیة و ...) برای دانشجویان رشته جامعه شناسی نیم سال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳ ۵. برای دانشجویان رشته فلسفه علوم اجتماعی نیم سال اول سال تحصیلی ۱۴۰۳ ❇️ https://eitaa.com/usul121/1585
📌 فلسفه‌ی وجودی چرخش میدان در جنگ (براساس حکمت قرآنی و فلسفه الهی) 🔹جنگ صحنه رویارویی با بلا‌ها و سختی‌هاست و مانند همه‌ی امور دنیایی، هم پیشروی دارد و هم پس‌روی؛ هم زدن دارد و هم خورد؛ هم کشتن دارد و هم کشته شدن. هم زمین‌زدن دارد و هم زمین‌گیرشدن. 🔸در هیچ جنگی نبوده و نخواهد بود که فقط پیشروی باشد و کشتن، رفتن باشد و فتح کردن. بلکه در طول تاریخ، عموم جنگ‌ها چند مرحله‌ای بودهاند و هر مرحله‌ی آن در مدیریت یک طرف بوده است و در مرحله‌ی دیگر همان طرف غالب، مغلوب طرف دیگر شده است. این است که امور دنیایی از جمله پیروزی در جنگ‌ها در حال چرخش است. 🔹 این چرخش روزگار و دست به دست شدن میدان نبرد فلسفه‌ای بسیار بزرگ در تعالی جامعه و کارویژه‌های مؤثری برای رقم زدن آینده و حرکت به سمت پیروزی دارد. 🔸جنگ احد و جنگ بدر دو مرحله‌ی از یک جنگ سرنوشت ساز بود که در قرآن کریم در باب آن این‌گونه آمده است: إِن يَمْسَسْكُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِّثْلُهُ وَتِلْكَ الْأَيَّامُ نُدَاوِلُهَا بَيْنَ النَّاسِ وَلِيَعْلَمَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَتَّخِذَ مِنكُمْ شُهَدَاءَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الظَّالِمِينَ (آل عمران ۱۴۰) ﺍﮔﺮ [ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ] ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﺭﺳﻴﺪ ، ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ [ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺑﺪﺭ] ﺁﺳﻴﺐ ﻭ ﺟﺮﺍﺣﺘﻲ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺁﻥ ﺭﺳﻴﺪ . ﻭ ﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ [ﻱِ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻰ] ﺭﺍ [ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ] ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﺮﺩم ﻣﻰ ﮔﺮﺩﺍﻧﻴﻢ [ﺗﺎ ﻋﺒﺮﺕ ﮔﻴﺮﻧﺪ] ﻭ ﺧﺪﺍ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [ﺍﺯ ﺭﻭﻱ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ‌اﻧﺪ، ﻣﺸﺨﺺ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺷﻤﺎ ﮔﻮﺍﻫﺎﻧﻲ [ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ ﻫﺎ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻃﺎﻋﺖ ﻭ ﺗﻘﻮﺍﺳﺖ، ﻭ ﺷﻜﺴﺖ‌ﻫﺎ ﻛﻪ ﻣﺤﺼﻮﻝ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﻭ ﺑﻲ‌ﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺍﺳﺖ] ﺑﮕﻴﺮﺩ; ﻭ ﺧﺪﺍ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ [ﻛﻪ ﺑﺎ ﺳﺴﺘﻲ ﻭ ﺑﻲﺗﻘﻮﺍﻳﻲ ﺑﺮ ﺧﻮﺩ ﺳﺘﻢ ﻣﻰﻛﻨﻨﺪ] ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ. 🔹 براساس این آیه شریفه، چرخش ایام و دست به دست شدن میدان نبرد میدانی، برای و سنجش میزان ایمان و بررسی میزان همراهی مردم با فرماندهان میدان نبرد است. روشن است که میزان ایمان و همراهی مردم با امام جامعه و فرماندهان میدان، در شرایط سخت و لحظه‌های بحرانی و شرایط مرزی مشخص می‌شود و نه در دوران خوشی و پیروزی. 🔸در ادامه همان آیه، فلسفه دیگر این دست به دست شدن میدان نبرد این بیان شده است که موجب و طهارت نفوس می‌شود و همین پاکی و طهارت نفوس است که اتصال وجودی به حضرت حق را در پی دارد و همین موجب نابودی جبهه کفار می‌شود: وَلِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَيَمْحَقَ الْكَافِرِينَ (آل عمران ۱۴۱) ﻭ [ﻧﻴﺰ ﺍﻳﻦ ﭘﻴﺮﻭﺯﻱ‌ﻫﺎ ﻭ ﻧﺎﻛﺎﻣﻰﻫﺎ] ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﻛﻪ [حقیقتاَ] ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ [اﺯ ﻋﻴﻮﺏ ﻭ ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ‌ﻫﺎ] ﺗﺼﻔﻴﻪ ﻭ ﭘﺎﻙ ﻛﻨﺪ ، ﻭ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﻧﻤﺎﻳﺪ. ❇️ جمع بندی: براساس فلسفه حرکت و فلسفه‌ی جنگ در قرآن کریم، کشته‌شدن و ابتلای به سختی‌ها و زمین‌گیر شدن در میدان جنگ امری طبیعی است که دارای کارکردهای مؤثری در جبهه‌ی حق است. دو کارکرد اصلی آن این است: ۱. امتحان و سنجش میزان ایمان و همراهی مردم و گروهای مدعی انقلابی‌گری و اعتماد آنها به امام جامعه و فرماندهان نظامی؛ ۲. پاک شدن مردم و نیروهای میدان از ناپاکی‌ها، شرک‌ها و اعتماد به ابزار و فناوری‌های مادی و اتصال وجودی به خداوند متعال که مبدأ عزت و قدرت و پیروزی است. که در منطق قرآن و معارف اهلبیت (علیهم‌السلام) اصلی‌ترین مزیت رقابتی و محوری‌ترین عنصر پیروزی در جنگ‌ها، اتصال وجودی و اعتماد حداکثری به خداوند متعال و صفای معنوی و باور به قیامت و رستگاری است. ⏹ نتیجه: امروز بعد ضربات سنگین رژیم جنایتکار صهیونیستی به جبهه مقاومت و شهادت مقاومت (مجاهد کبیر علامه ) که در واقع نشانه ضعف حقیقی و استیصال آنها است مادو بزرگ داریم: ۱. کامل به امام جامعه وفرماندهان نظامی جبهه مقاومت وپرهیز از هرگونه تخریب،توهین، افترا و بی‌اعتمادی آشکار و پنهان نسبت به ایشان (که متأسفانه دربسیاری ازکانال‌ها و گروهای مدعی انقلابی‌گری به تخریب فرماندهان وتضعیف روحیه مردم مشغولند) ۲. گسترش و تقویت ایمان حقیقی و برانگیختن کمال خواهی و تنفر ازنقص وظلم وذلت درمیان عموم مردم جامعه. امروزجامعه‌ی اسلامی نیازمند به بازسازی اعتقادی و تقویت ایمانی برپایه‌ی عقلانیت انقلاب اسلامی است. چراکه این اعتقادات عمیق وایمان توحیدی آحاد جامعه است که بزرگترین پشتیبان نیروهای میدان و مهمترین چرخه‌ی پدافندی ماست نه اعتماد به سلاح وابزار نظامی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ ۱۰ مهرماه ۱۴۰۳ (پنجمین روز از آغاز ) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2116
📌 میدان‌داری ملت ایران در حل مشکلات منطقه آیت الله العظمی خامنه‌ای: ما امیدواریم که به توفیق الهی، با همت بلند ملت ایران و با کمک از الهامات انقلاب اسلامی و با همکاری دیگر ملت‌ها شر دشمنان را از این منطقه ان‌شاءالله کم کنیم. ۱۴۰۳/۷/۱۱ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2119
📌 آغاز عصر نصرالله و مرگ تدریجی اسرائیل (تحلیل مقایسه ای عملیات وعده صادق ۲ و عملیات شهادت سید حسن نصرالله) 🔸 تحلیل و مقایسه‌ی موفقیت عملیات جمهوری اسلامی ایران در و عملیات رژیم غاصب اسرائیل در شهادت سید حسن نصرالله، متوقف بر توجه به نوع نگاه هر کدام از دو طرف، به ماهیت و عامل اقتدار نظامی و سیاسی است. 🔹در نگاه بسیاری از غربیان و از جمله اسرائیل، ابزار و فناوری‌ها بزرگترین عامل اقتدار در جنگ است و دست‌برتر در میدان را کسی دارد که مجهز به پیشرفته‌ترین ابزار و فناوری‌های تهاجمی و دفاعی باشد. 🔸در مقابل، در مکتب انقلاب اسلامی، ابزارها و فناوری‌ها هرچند مهم و اساسی‌اند و نباید در کسب آنها کوچکترین و تردیدی داشت اما آنچه مرکز ثقل قدرت و عامل اقتدار آفرینی در میدان است، ایمان به خدا و معاد نیروهای میدان و همراهی ملت‌ها و مستضعفان جهان است. 🔹بر این اساس عملیات وعده صادق ۲ و حمله ایران به سرزمین‌های اشغالی، برای رژیم صهیونیستی بسیار سنگین‌تر و نگران‌کننده‌تر از شهادت سید حسن نصرالله برای جبهه مقاومت است. چون و مجموعه پدافندی برای اسرائیل، بزرگترین و مهمترین عنصر در قدرت نظامی و اقتدار سیاسی آنها بود که بواسطه آن برای خود یک هیمنه‌ی داخلی و ساخته بود و در رسانه‌ها و مجامع بین‌المللی خود را یک رژیم شکست‌ناپذیر جلوه داده بود. اما با عملیات وعده‌ی صادق ۲ این همینه به طور کاملا فرو ریخت و به عنوان نقطه ثقل و محور اقتدار اسرائیل واصل شد. 🔸در واقع ایران اسلامی با عملیات وعده صادق ۲، توانست ضربه‌ای بسیار بزرگ و جبران نشدنی به رژیم صهیونیزم وارد کند که هیچ جایگزینی ندارد مگر آنکه دست به دامن آمریکا و ناتو شود و به اعتبار آنها بتواند به خود تنفس مصنوعی بدهد. 🔹اما در مقابل، هرچند علامه مجاهد سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) برای ایران و جبهه مقاومت یک فرمانده‌ی بزرگ و پرچمدار مقاومت بود و شخص او بسیار مهم و محوری بود اما با شهادت او، جبهه مقاومت تضعیف نخواهد شد چون سید حسن نصرالله یک شخص نبود بلکه یک راه و مکتب است که با شهادت، تمام نمی‌شود بلکه تکثیر می‌شود و هر جوان مسلمان جبهه مقاومت می‌تواند به یک سید حسن نصرالله جدید تبدیل شود. بنابراین با شهادت قهرمان مقاومت، خون تازه‌ای در رگ‌های جبهه مقاومت جاری شد و موفقیت عملیات وعده صادق ۲ و موج شادی همه‌ی مردم منطقه و مستضعفان جهان، نشانه‌ای بر این تازه شدن و آغاز است. 🔸آیت الله العظمی خامنه‌ای امروز فرمودند: «اگرچه عزاداریم اما عزای ما به معنی ماتم گرفتن و افسرده شدن و گوشه‌نشینی نیست بلکه عزای ما از جنس عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است یعنی و و برای کار و پیشرفت است و این پیام باید در دل و جان ما واقعاً نفوذ پیدا کند.» ۱۱مهر ۱۴۰۳ ✍ سید مهدی موسوی (دکترای فلسفه علوم اجتماعی) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2121
مثل همیشه: ✔️قرآنی و توحیدی ✔️منطقی و عقلانی ✔️ مطمئن و آرام ✔️پر قدرت و با صلابت ✔️ راهبردی و بلندمدت ✔️وحدت ساز و اجماع آفرین «در انجام وظیفه نه تعلل میکنیم و نه شتاب زده میشویم.»۱۴۰۳/۷/۱۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2123
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش اول: ﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان [مختلف] را مى‏شنوند و پس [از نقادی و سنجش] از نیکوترین آنها پیروى مى‏کنند!﴾(الزّمر: ۱۷-۱۸). 🔸 قوام علم و جامعه به «نقد» مداوم و مستمر است که موجب زایندگی و پویایی و بقا علم و جامعه می‌شود. اگر نقد و بررسی عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌های فعال فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعه‌ای بود، امکان نوآوری و خلاقیت و رشد و پیشرفت آن جامعه وجود دارد؛ چرا که با «نقد» و بررسی عالمانه است که سره از ناسره تشخیص داده می‌شود، «فرصت‌ها» و «ظرفیت‌ها» کشف می‌شود و امکان تقویت آن فراهم می‌شود و در عوض «تهدیدها» و «محدودیت‌ها» شناخته می‌شود و زمینه خودآگاهی و بازسازی دوباره فراهم می‌شود. 🔹 به بهانه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی همچون «جبهه بودن» و «تفاهم» و «همکاری» نمی‌توان از «نقد» کناره‌گیری کرد. چرا که نقد نه تنها هیچ منافاتی با هم‌افزایی، نگاه جبهه‌های و تفاهم میان کنشکران اجتماعی ندارد بلکه لازمه‌ی تفاهم و همکاری، هم‌افزایی و هم‌جبهگی است. در واقع بدون شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها و بدون «نقد» واقعی، جامعه به محافظه‌کاری، تعارف، مماشات مبتلا می‌شود و همین زمینه سستی، بی‌تفاوتی، «نفاق» و «دورویی» را فراهم می‌کند. چرا که افراد جرأت نقد رو در رو را از دست می‌دهند و به «غیبت» و «بدگویی پشت‌سر»، «نق‌زدن» و «نمامی» و «زیرآب زنی» روی می‌آورند. مثل روز روشن است که با محافظه‌کاری، تعارف، مماشات، مجامله و تفاهم صوری و جبهه‌سازی شکلی، نمی‌توان به سمت مردم‌سالاری، جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی حرکت کرد. بلکه شرط ماتقدم هر تفاهم و جبهه‌سازی «نقد» واقعی و کشف حقیقت هر اندیشه و جریان فعال اجتماعی است. نقدی صریح و آشکار، واقعی و منطقی، عادلانه و منصفانه، برآمده از مطالعه و تحقیق عمیق. 🔸 «نقد» به معنای «منفی‌بافی»، «تخریب» و «دشمنی» و‌ «حذف» نیست. نقد به معنای عیب‌ها و بدی‌ها را دیدن و برجسته‌کردن نیست. بلکه «نقد» یعنی شناخت عمیق و دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها از زوایای مختلف و پی بردن به مبانی و بنیان‌های نظری و چارچوب فکری و عملی صاحبان اندیشه و راهبران جریان‌ها تا نقاط قوت از ضعف، ظرفیت‌ها از تهدیدها، امکان‌ها و محدودیت‌ها، پیامدها و نتایج بازشناخته شود و با جای‌گذاری آن در سر جای خودش، از افراط و تفریط در برابر آن پرهیز شود، از قوت‌ها و ظرفیت‌های آن در موضع خودش استفاده شود و با مطرح کردن نقص‌ها و محدودیت‌ها و انذار تهدیدها و پیامدهای مخرب آن اندیشه و جریان در آینده، ضرورت اصلاح و با اندیشی را تذکر دهد و به بازخوانی و بازسازی اندیشه‌ها و جریان‌ها کمک کند. و به افراد و جامعه کمک کند تا از احساسات و افراط و تفریط خارج شود و نسبت خود را با اندیشه‌ها و جریان‌ها بر اساس واقعیت‌ها و ظرفیت‌ها تنظیم و تدبیر کنند. 🔸«نقد» و تحلیل عالمانه‌ی اندیشه‌ها و جریان‌ها، در گرو تمایزگذاری و دسته بندی منطقی و جریانی آن اندیشه‌ها و جریان‌ها در قالب‌ها و صورت‌هایی است تا شباهت و تفاوت‌های اندیشه‌ها با یکدیگر شناخته شود و هم‌افزایی‌ میان آنها و یا تقابل‌ها و تضادهای زیربنایی و یا روبنایی میان آنها شناخته شود. بدون تمایزگذاری و دسته‌بندی منطقی جریان‌ها امکان کشف و بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های اندیشه‌ها و تحلیل عمیق مبانی و پیامدهای آنان وجود ندارد. لذا «نقد» در گرو، جریان شناسی، تمایزگذاری، طبقه‌بندی و دسته‌بندی اندیشه‌ها و جریان‌هاست. البته روشن است که این مهم با استفاده کامل از منابع مکتوب و تحلیل دقیق سیره و عملکرد آن اندیشه‌ها و جریان‌ها ممکن است و نباید به یک سلسله احتمالات ذهنی اعتماد کرد. 🔹 «نقد» کردن و «نقد» شنیدن نشانه‌ای از «بلوغ عقلی» و «رشد فکری» فردی و اجتماعی و خروج از «ظاهربینی» و «سطحی‌نگری» است. چرا انسان بالغ شده و رشد یافته است که از مواجهه احساسی و سیاسی با اندیشه‌ها و جریان‌ها فاصله می‌گیرد و با عقل و منطق با هر اندیشه و جریانی مواجه می‌شود و می‌داند که هیچ اندیشه و جریانی به تمام حقیقت دسترسی ندارد و علاوه بر ظرفیت‌ها از محدودیت‌هایی نیز برخوردار است که اگر به درستی شناخته نشود می‌تواند در آینده پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بخصوص کسانی که از «خودآگاهی تاریخی» برخوردارند می‌دانند که ریشه بسیاری از تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی، اختلافات فکری و معرفتی است که اگر به موقع شناخته می‌شد و پاسخ مناسبی به مشکله و مسئله‌ی آنها داده می‌شد تاریخ به گونه‌ی دیگری رقم می‌خورد. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2129
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش دوم: 🔸 در فرهنگ قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهم‌السلام) «نقد» و «نقادی» و «جدال احسن» بسیار ارزش دارد و در آیات و روایات متعددی به اهمیت آن و بایستگی‌های آن پرداخته شده است، چرا که براساس عقلانیت اسلامی، نقد و نقادی، مقایسه و سنجش موجب شناخت بهتر حقایق، ظرفیت‌ها و تجمیع اندیشه‌ها و تعمیق نظریات می‌شود و انسان را از ضلالت و گمراهی، حماقت، ساده‌لوحی و سطحی‌اندیشی، پیروی کردن و تقلید کورکورانه از اندیشه‌ها و جریان‌های مختلف باز می‌دارد بخصوص اندیشه‌ها و جریان‌هایی که به ظاهر مذهبی و انقلابی هستند و حتی آتش آنها از مذهبیون و انقلابیون حقیقی هم تندتر است و به ستیز و تضاد با مخالفان و دشمنان مشغولند. در حالی که به لحاظ مبنایی و زیربنایی چندان هماهنگ با جریان اصیل حق و حقیقت نیستند. به طور نمونه چند مورداز آیات و روایات مربوطه ذکر می‌شود: ✔️خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) می‌فرماید: ﴿اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛(النّحل/125). با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از همگان بهتر مى‏داند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایت‏یافتگان داناتر است﴾ ✔️در جوامع روایی از حضرت عیسی(ع) چنین نقل شده است: «خُذُوا الحَقَّ مِن أَهلِ البَاطِلِ وَ لاَ تَأخُذُوا البَاطِلَ مِن أَهلِ الحَقِّ، کُونُوا نَقَّادَ الکَلاَمِ؛[بحارالانوار، ج 2: 96] حق را از اهل باطل بپذیرید، ولی باطل را از اهل حق نگیرید، از نقّادان در کلام و سخن باشید» ✔️ امام علی (عليه السلام) فرمودند:  مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . [نهج البلاغة: الحكمة 173] هر كس از آراى گوناگون استقبال کند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد . ✔️ از حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید: «اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْض ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الاْرْتِیابِ؛ [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384] آراى عالمان را در کنار دیگرى قرار بده [و مقایسه و نقادی کند] سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیک‌تر و از خطا دورتر است انتخاب کن». ✔️امام حسین (علیه السلام) می‌فرماید: «مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛[بحارالانوار، ج75، ص119] از نشانه‌های عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.» ✔️امام الصادق عليه السلام: أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. [الكافي ج 2 ص 639، تحف العقول ص 366] محبوبترينِ دوستان من، كسى است كه عيب‌هايم را به من هديه دهد. 🔹 در فرهنگ اسلامی، هیچ کس از نقد و بهره‌مندی از نظرات دیگران مبرا نیست تا جایی که حضرت امام علی(ع) می‌فرماید: «فَلاَ تَکفُوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ أَو مَشوِرَةٍ بِعَدلٍ، فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بِفَوقٍ أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن یَکفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنِّی» (نهج‌البلاغه خ 216). نسبت به من ازگفتن حق یا مشورت درعدالت توقف نکنید که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر من تواناتر است. این کلام امیرالمومنین (علیه السلام) سند واضح و شفافی دربیان مسئولیت اجتماعی همگان درباب بیان حق ومشورت درباب عدل نسبت به همگان حتی نسبت به شخصیتی درجایگاه امیرالمومنین. 🔹 خلاصه اینکه شکل‌گیری و‌قوام جامعه وحکومت اسلامی و «مردم‌سالاری دینی» در گرو، استقرار فرهنگ نقد و انتقاد، مشاوره و نصیحت و تذکار عمومی است و این مقوله نه یک امر فرعی بلکه یک «مسئولیت اجتماعی» است که در دو اصل «امر به معروف» و«نهی از منکر» جنبه شرعی به خود گرفته است و جزء واجبات اساسی جامعه است به نحوی که در قرآن کریم آن را شرط ولایت اجتماعی مؤمنان معرفی کرده است: «وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه ٧١) در این آیه به روشنی مشخص است که ولایت اجتماعی مؤمنان در گرو، امر به معروف و نهی از منکر است. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2130
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش سوم: 🔸 هدف اصلی از «امر به معروف» و «نهی از منکر» جلوگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه است که این اختلاف ناشی از تحریف مکتب فکری و معارف بنیادین جامعه است. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۴ -۱۰۵) در فرهنگ قرآنی، اختلافات برآمده از تحریف و تفسیر به رأی مکتب فکری اسلام و انقطاع از تاریخ و هویت اسلامی را عامل ضعف قوا و تشتت نیروها می‌شود که می‌بایست با «نقد» و بررسی جوانب مختلف اندیشه‌ها و جریان‌ها در مقابل این انحراف‌ها و تحریف‌ها گرفته شود. روشن است که بسیاری از این انحرافات و تحریفات نه برآمده از «قبح فاعلی» و انگیزه‌های ناپاک است بلکه ناشی از «قبح فعلی» و روش غلط انتخاب شده و انقطاع از تاریخ و علوم اسلامی است. 🔹 علی رغم همه‌ی نکات ذکر شده، همچنان در فضای فکری و فرهنگی ایران و بخصوص بسیاری از مذهبی‌ها، «نقد» علمی و منطقی اندیشه‌ها و جریان‌های مدعی انقلابی‌گری، «تخریب» و «منفی بافی» و «فحش» و ... فهم می‌شود و شنیدن هیچ نقدی را نسبت به برخی از اندیشه‌ها و جریان‌های که به آن علاقه‌مند است یا آن را مذهبی و انقلابی می‌پندارد به خود اجازه نمی‌دهند و هر نقدی نسبت به آنها برآمده از «خصومت‌های شخصی» و «حب و بغض‌های سیاسی» می‌پندارند. 🔸جالب‌تر اینکه، بارها شده است که در مباحث علمی شناخت اندیشه‌ها و جریان‌های معاصر و تبیین نسبت آنها با انقلاب اسلامی، متفکران و نویسندگان و مصلحان مختلفی طبقه‌بندی منطقی شده‌اند و بعد از بررسی آثار و اندیشه‌ها و عملکردها، از صدها نفر از علمای فرزانه و بزرگان صاحب‌نام تعریف و تمجید شده است و ده‌ها نفر به عنوان مرجع فکری و اندیشمند تراز انقلاب اسلامی معرفی شده است و در این بین، به نقد و بررسی عالمانه و منطقی افراد دیگری اشاره شده است - که عموما متوسطین علمی با گرایش‌هایی مختلف اما دارای رسانه‌های قوی و پیروان فدایی هستند - و به نسبت سنجی مبانی فکری آنها با مثلاً مکتب فکری انقلاب اسلامی و آینده جامعه‌ی اسلامی پرداخته شده است و بعد از نقد و بررسی، اشکالات و نواقص اندیشه‌ی آنها و پیامدهای خطرناک احتمالی آنها برای انقلاب و جامعه در آینده بیان شده است اما به جای شکل‌گیری بحث و‌گفتگو و مطالعه و تحقیق، سریعا با واکنش‌های تند برخی از مخاطبان در کلاس‌ها و‌ جلسات و همچنین بدگویی و غیبت و تهمت پشت‌سر گوینده مواجهه می‌شود و این‌گونه القا می‌شود که «فلانی همه را تخریب کرد و کنار گذاشت و هیچ کس نماند و...» برخی هم این نقدها را «خصومت شخصی» می‌دانند و بعضی آن را «موجب اختلاف و تفرقه در جبهه انقلاب اسلامی می‌خوانند که آب به آسیاب دشمن است.» خلاصه کمتر کسی آمد و یک نقد عالمانه از نقدهای علمی و منطقی انجام شده ارائه کرد تا باب گفتگو و مباحثه‌ی انتقادی باز شود و ابعاد و زوایای مختلف یک اندیشه و جریان کنکاش شود و سره از ناسره بازشناخته شود. 🔸 به هر حال ما در جمهوری اسلامی برخلاف سال‌های مبارزه، با یک رویه غلط روبرو هستیم و آن این است که هاله قدسی به دور افراد مختلف مدعی انقلابی‌گری می‌پیچانیم و هر فرد صاحب منبر و کرسی را بر مسند متفکر و نظریه پرداز و راهبر انقلاب می‌نشانیم و اجازه نقد و بررسی آرا و اندیشه‌های آنها و تبیین پیامدها و نتایج بلند مدت آنها را به بهانه‌های اخلاقی، سیاسی، اجتماعی نمی‌دهیم. به تعبیر دیگر به محافظه‌کاری و خودسانسوری نسبت به برخی از جریان‌های مذهبی و مدعی انقلابی‌گری به بهانه «جبهه‌سازی»، «کار جمعی»، «رعایت اخلاق»، «تفاهم»، «تحمل» و امثال این بهانه‌ها روی می‌آوریم. اما حقیقت امر این است که در برخی موارد این محافظه‌کاری ریشه در منفعت‌شخصی و حفظ اعتبار و جایگاه اجتماعی و رسانه‌ای خودمان دارد. بسیاری از اهل درک و فهم، خود را از «نقد» واقعی اندیشه‌ها و جریان‌های مذهبی، مدعی‌انقلابی‌گری، چپ‌اسلامی کنار کشیده‌اند و فقط به نقد تند و تیز غرب‌گرایان و جریان‌های لیبرالیستی مشغولند. در چنین فضایی، امکان تبیین اندیشه‌های اصیل انقلاب و مبانی فلسفی و فقاهتی آن و مرزگذاری با سایر اندیشه‌های صوفیانه و یا چپ‌گرایانه وجود ندارد و کوچکترین نقدی هم، بسیار زیاد، سنگین، سخت و خشن فهم می‌شود. چون همگان به وضع موجود راضی‌اند و چشم بر حقایق پوشیده‌اند لذا همان آن یک «نقد»، بزرگ و سنگین و سخت و غیر معمول و غیر واقعی جلوه می‌کند. 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2131
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش چهارم: 🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفته‌ایم و به بررسی بت‌سازی‌های دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هاله‌سازی‌های قدسی پیرامون امثال احمدی‌نژادها در دهه هشتاد نپرداخته‌ایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کرده‌ایم عبرت نگرفته‌ایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانسته‌ایم و به ریشه‌های فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بت‌سازی‌ها، مقدس‌پنداری‌ها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکرده‌ایم. اگر خوب توجه کنیم می‌بینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعه‌ها شد. 🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که می‌بایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت: ✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیده‌ها یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیده‌ها در میان افراد و جریان‌های مختلف موجب سطحی‌شدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریان‌ها و گروه‌ها می‌پردازند لذا نمی‌توانند به بنیادهای نظری جریان‌ها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانه‌ای اکتفا می‌کنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانه‌ها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد می‌کنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشه‌ها و پیش‌بینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمی‌تابد. ✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده می‌شود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفی‌بافی» و... تداعی می‌شود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل می‌گیرد. ✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی بجهت مشکلات معرفت‌شناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفه‌ی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمی‌شود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمی‌شود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط می‌شود. ✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیده‌ها و سیاه و سفید دیدن اندیشه‌ها و جریان‌ها از دیگر ریشه‌های گریز از نقد و انتقاد در جامعه‌ی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیش‌ها، جریانها و پدیده‌های اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دسته‌بندی می‌شود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و می‌توانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم. در حالی‌که براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیده‌ی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را می‌توان در نسبت با آن طبقه‌بندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشه‌ها و جریان‌ها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و می‌تواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنش‌گری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابی‌گری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمی‌شود. (اینجا) 🛑 ادامه دارد ... ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» می‌فهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟ ❇️ بخش پنجم و پایانی: 🔸در پایان این یادداشت‌ها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسی‌های نظریه‌پردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد. 🔹بخشی از آن نامه از این قرار است: ✔️نباید از «آزادی‌» ترسید و از «مناظره‌» گریخت‌ و «نقد و انتقاد» را به‌ کالای‌ قاچاق‌ و یا امری‌ تشریفاتی‌، تبدیل‌ کرد چنانچه‌ نباید بجای‌ مناظره‌، به‌ «جدال‌ و مراء»، گرفتار آمد و بجای‌ آزادی‌، به‌ دام‌ هتاکی‌ و مسئولیت‌ گریزی‌ لغزید. ✔️آن‌ روز که‌ سهم‌ «آزادی‌»، سهم‌ «اخلاق‌» و سهم‌ «منطق‌»، همه‌ یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت‌ علمی‌ و تفکر بالنده‌ دینی‌ در این‌ جامعه‌ است‌ و کلید جنبش‌ «تولید نرم‌افزار علمی‌ و دینی‌» در کلیه‌ علوم‌ و معارف‌ دانشگاهی‌ و حوزوی‌ زده‌ شده‌ است‌. ✔️بی‌ شک‌ آزادیخواهی‌ و مطالبه‌ فرصتی‌ برای‌ اندیشیدن‌ و برای‌ بیان‌ اندیشه‌ توأم‌ با رعایت‌ «ادب‌ استفاده‌ از آزادی‌»، یک‌ مطالبه‌ اسلامی‌ است‌ و «آزادی‌ تفکر، قلم‌ و بیان‌»، نه‌ یک‌ شعار تبلیغاتی‌ بلکه‌ از اهداف‌ اصلی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ است‌. ✔️ من‌ عمیقا متأسفم‌ که‌ برخی‌ میان‌ مرداب‌ «سکوت‌ و جمود» با گرداب‌ «هرزه‌گوئی‌ و کفرگوئی‌»، طریق‌ سومی‌ نمی‌شناسند و گمان‌ می‌کنند که‌ برای‌ پرهیز از هر یک‌ از این‌ دو، باید به‌ دام‌ دیگری‌ افتاد. ✔️حال‌ آنکه‌ انقلاب‌ اسلامی‌ آمد تا هم‌ «فرهنگ‌ خفقان‌ و سرجنبانیدن‌ و جمود» و هم‌ «فرهنگ‌ آزادی‌ بی‌مهار و خودخواهانه‌ غربی‌» را نقد و اصلاح‌ کند و فضائی‌ بسازد که‌ در آن‌، «آزادی‌ بیان‌»، مقید به‌ «منطق‌ و اخلاق‌ و حقوق‌ معنوی‌ و مادی‌ دیگران‌» و نه‌ به‌ هیچ‌ چیز دیگری‌ ، تبدیل‌ به‌ فرهنگ‌ اجتماعی‌ و حکومتی‌ گردد و حریت‌ و تعادل‌ و عقلانیت‌ و انصاف‌، سکه‌ رائج‌ شود تا همه‌ اندیشه‌ها در همه‌ حوزه‌ها فعال‌ و برانگیخته‌ گردند و «زاد و ولد فرهنگی‌» که‌ به‌ تعبیر روایات‌ پیامبر اکرم‌ (ص‌) و اهلبیت‌ ایشان‌ (علیهم‌ السلام‌)، محصول‌ «تضارب‌ آراء و عقول‌» است‌، عادت‌ ثانوی‌ نخبگان‌ و اندیشه‌وران‌ گردد. ✔️بویژه‌ که‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ و تمدن‌ اسلامی‌ همواره‌ در مصاف‌ با معضلات‌ جدید و نیز در چالش‌ با مکاتب‌ و تمدنهای‌ دیگر، شکفته‌ است‌ و پاسخ‌ به‌ شبهه‌ نیز بدون‌ شناخت‌ شبهه‌، ناممکن‌ است‌. ✔️اما متأسفانه‌ گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدگی‌ و گروهی‌ بدنبال‌ سیاست‌زدائی‌، دائما تبدیل‌ فضای‌ فرهنگی‌ کشور را به‌ سکوت‌ مرداب‌ گونه‌ یا تلاطم‌ گرداب‌وار، می‌خواهند تا در این‌ بلبشو، فقط صاحبان‌ قدرت‌ و ثروت‌ و تریبون‌، بتوانند تأثیرگذار و جریان‌ساز باشند و سطح‌ تفکر اجتماعی‌ را پائین‌ آورده‌ و همه‌ فرصت‌ ملی‌ را هدر دهند و اعصاب‌ ملت‌ را بفرسایند و درگیری‌های‌ غلط و منحط قبیله‌ای‌ یا فرهنگ‌ فاسد بیگانه‌ را رواج‌ دهند و در نتیجه‌ صاحبان‌ خرد و احساس‌، ساکت‌ و مسکوت‌ بمانند و صاحبدلان‌ و خردمندان‌، برکنار و در حاشیه‌ مانده‌ و منزوی‌، خسته‌ و فراموش‌ شوند. ✔️در چنین‌ فضائی‌، جامعه‌ به‌ جلو نخواهد رفت‌ و دعواها، تکراری‌ و ثابت‌ و سطحی‌ و نازل‌ می‌گردد، هیچ‌ فکری‌ تولید و حرف‌ تازه‌ای‌ گفته‌ نمی‌شود، عده‌ای‌ مدام‌ خود را تکرار می‌کنند و عده‌ای‌ دیگر تنها غرب‌ را ترجمه‌ می‌کنند و جامعه‌ و حکومت‌ نیز که‌ تابع‌ نخبگان‌ خویش‌اند، دچار انفعال‌ و عقبگرد می‌شوند. ✔️چنانچه‌ در نامه‌ خود توجه‌ کرده‌اید، برای‌ بیدار کردن‌ عقل‌ جمعی‌، چاره‌ای‌ جز مشاوره‌ و مناظره‌ نیست‌ و بدون‌ فضای‌ انتقادی‌ سالم‌ و بدون‌ آزادی‌ بیان‌ و گفتگوی‌ آزاد با «حمایت‌ حکومت‌ اسلامی‌» و «هدایت‌ علماء و صاحبنظران‌»، تولید علم‌ و اندیشه‌ دینی‌ و در نتیجه‌، تمدن‌سازی‌ و جامعه‌پردازی‌، ناممکن‌ یا بسیار مشکل‌ خواهد بود. برای‌ علاج‌ بیماری‌ها و هتاکی‌ها و مهار هرج‌ و مرج‌ فرهنگی‌ نیز بهترین‌ راه‌، همین‌ است‌ که‌ آزادی‌ بیان‌ در چارچوب‌ قانون‌ و تولید نظریه‌ در چارچوب‌ اسلام‌، حمایت‌ و نهادینه‌ شود. ✔️بنظر می‌رسد که‌ هر سه‌ روش‌ پیشنهادی‌ شما یعنی‌ تشکیل‌ 1) «کرسی‌های‌ نظریه‌پردازی‌» 2) «کرسی‌های‌ پاسخ‌ به‌ سؤالات‌ و شبهات‌» و 3) «کرسی‌های‌ نقد و مناظره‌»، روشهائی‌ عملی‌ و معقول‌ باشند و خوبست‌ که‌ حمایت‌ و مدیریت‌ شوند بنحوی‌ که‌ هر چه‌ بیشتر، مجال‌ علم‌، گسترش‌ یافته‌ و فضا بر دکانداران‌ و فریبکاران‌ و راهزنان‌ راه‌ علم‌ و دین‌، تنگ‌تر شود. ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ 🛑 پایان ✍ سید مهدی موسوی ۱۲مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2133
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مدرسه عرفانی امام خمینی (ره) استاد: علامه مجاهد فخر اسلام حضرت سید حسن نصرالله (رضوان الله تعالی علیه) (طرح کلی اندیشه اسلامی در دو دقیقه) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2135
📌 ذات طلبگی و دانشجویی 🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریان‌ها و گروه‌های مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است. 🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینه‌هایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افق‌های جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند. 🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل ، و استوار باشد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۴ مهر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 چگونگی نقد نظریه‌ها 🔹هر نظریه‌ای مبتنی بر یک مبادی معرفتی، وقایع را به گونه ای تحلیل و شواهد را به طوری تنظیم می‌کند که از انسجام درونی برخوردار باشد و برای مخاطب قابل پذیرش باشد. لذا هر نظریه اجتماعی را فی نفسه بنگریم می‌بینم که کاملا درست است اما اگر با مبانی هستی شناسی و انسان شناسی خودمان بدان نظریه نظر کنیم، با تضادها و تناقض‌های مختلفی در متن آن نظریه با مبانی ما و یا با ناکارآمدی آن در حل برخی از جوانب مسائل روبرو می‌شویم و ضرورتا به ناقص بودن و ناکارآمدی آن نظریه در تحلیل پدیده‌ها می‌رسیم. 🔸بنابراین بهترین روش برای نقد نظریه‌ها و تحلیل اندیشه‌ها، مراجعه به مبانی فکری و زیرساخت‌های نظری آن است تا میزان استحکام نظریه و ساختمانی که بر آن بنا شده است را بتوان تحلیل و ارزیابی کرد. 🔹متاسفانه امروز در تحلیل نظریه‌ها، صرفا به روبناها و خروجی‌ها توجه می‌شود و بر اساس همان افراد و نظریه‌ها تقدیس و تخریب می‌شوند. این مسیر صحیحی نیست و امکان فهم و تحلیل نظریه‌ها و اندیشه‌ها را فراهم نمی‌کند که هیچ، موجبات گمراهی و اشتباه در تحلیل و محاسبات را هم در پی خواهد داشت. 🔸 بنابراین برای تحلیل و سنجش افراد، نظریه‌ها و جریانها، ابتدا باید مبانی معرفتی و زیرساخت‌های نظری (معرفت شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی) خودمان را از منابع اصیل و دقیق مشخص کنیم. در گام دوم به شناخت مبانی معرفتی نظریه و جریان مورد مطالعه، بپردازیم و در کام سوم به مقایسه و تحلیل بپردازیم. 🔹 مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند که بهترین منبع برای شناخت مبانی معرفتی و زیرساخت‌های نظری انقلاب اسلامی، مجموعه آثار استاد شهید آیت الله مطهری است و با مراجعه عمیق و مطالعه مداوم آن می‌توان به نظام فکری انقلاب دست یافت تا با درک صحیح از هستی و انسان شناسی اسلامی، امکان تحلیل پدیده‌های اجتماعی و انقلاب اسلامی فراهم شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2167
📌 چگونگی امکان جمع میان نقد و وحدت 🔹بعد از نگارش یادداشت کوتاه «نشانه‌ای از انحطاط فرهنگ و عقلانیت» یکی مخاطبین عزیز، پرسشی را مطرح کردند که اصل پرسش و پاسخ آن تقدیم حضور می‌شود: 🛑 پرسش: حضرت آقا بر وحدت و عدم تفرقه در میان گروه‌ها و جریانهای انقلاب تاکید دارند و این با ضرورت اهمیت نقد و انتقاد چگونه قابل جمع است؟ آیا برای تحقق وحدت جبهه‌ای میان انقلابیون نباید سکوت کرد و در برابر اصلاح‌طلبان و منتقدان از اختلافات فکری و نظری خودمان حرف نزنیم؟ ❇️ پاسخ: از مسلمات مکتب فکری انقلاب اسلامی، وحدت جامع و همه‌جانبه برای حفظ اسلام، نظام و ایران اسلامی و تقویت مسلمانان جهان است. در نظام فکری امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و آیت‌الله العظمی خامنه‌ای(دامت برکاته)، وحدت یک راهبرد (استراتژی) اصلی و اصل محوری در است نه یک تاکتیک و قراداد اجتماعی خُرد و قبیله‌گرایانه برای حفظ منافع حزبی و گروهی. اندیشه‌ی وحدت گزینشی نیست. وحدت در همه‌ی سطوح کلان و خرد آن مقصود است و باید به همه سطوح آن توجه داشت و به همه لوازم آن پایبند بود: ✔️میان همه آحاد ملت، ✔️میان اقوام و مذاهب، ✔️میان همه‌ی احزاب و گروه‌های سیاسی درون نظام با گرایش‌های متنوع، ✔️میان ملت و دولت، ✔️میان دولت و مجلس و قوه قضائیه، ✔️میان حوزه و دانشگاه، ✔️میان پیشرفت و عدالت، ✔️میان علم اسلامی و پیشرفت های بشری، ✔️میان امت اسلامی در راستای گسترش جبهه مقاومت بین‌المللی. و هرکس در هر لباس و جایگاهی که در میان همه‌ی آحاد ملت، میان دولت و مجلس، میان حوزه و دانشگاه، میان پیشرفت و عدالت، میان علم اسلامی و تجربه‌های علمی بشری و میان امت اسلامی به هر بهانه سیاسی، مذهبی و ... سازی و افکنی کند و تضاد و ستیز را در جامعه نهادینه کند و به هر جریان، جناح و گروه‌ اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی همسو و یا غیر همسو، هرگونه توهین کند و تهمت بزند و به بهانه‌های واهی آنها را خارج از اصل انقلاب واسلام و نظام تفسیر کند قطعا است و وحدت و همبستگی اجتماعی رااز بین برده است و باید نزد همگان شناخته شوند ودر مقابل جریان اصیل انقلاب و مکتب وحدت بخش اسلام به درستی تبیین ومعرفی شود. 🔸نتیجه: ۱. وحدت همه آحاد جامعه وهمه‌ی امت اسلامی مهم واساس است ونه فقط یک گروه خاص و هم حزبی‌ها و هم گروه‌های خودمان؛ ۲. تفرقه واختلاف‌افکنی غلط است که محصول دوگانه‌های و ، و ، و ، و است و نه اصل متعالی و مترقی منصفانه و علمی وبررسی و وبیان صریح و شفاف بدون نفاق که یک ضرورت مهم و اساسی برای رشد وبلوغ اجتماعی وشناخت جریان‌ها و گروه‌ها است تا هر کس سر جای خود قرار گیرد تا حق و عدالت تحقق یابد والا موجب هرج ومرج علمی، نفاق، دورویی، انحراف و التقاط می‌شود البته در لباس اسلام و انقلاب و ...؛ ۳. لذا جریان‌ها و اندیشه‌های غلطی که موجب اختلاف افکنی، دوقطبی‌های کاذب در جامعه و میان امت اسلامی می‌شوند و به تحریف و تفسیر غلط مکتب اصیل انقلاب اسلامی مشغولند را -از هر طیف و گروهی که باشند- حتما باید نقد صریح و بررسی دقیق و برخورد منطقی و کرد تا بتوان ازوحدت وهمبستگی همه آحاد جامعه وپیوستگی ملت ودولت دفاع کرد. ۴. در برابر تفسیرهای غلط از مکتب فکری انقلاب اسلامی و تحریف اندیشه‌های امام ورهبری باید مجاهدان ایستاد وحقیقت متعالی آن مکتب را با مستندات دقیق وروش عالمانه ومجتهدانه برای آحاد جامعه شرح و تفسیر کرد. (جهاد تبیین). ۵. همه شواهد و قرائن در مکتب فکری انقلاب اسلامی و متفکران معاصر ما بر این نکته دلالت دارد که بزرگترین آفت و آسیب یک جامعه دینی، آفت درونی و عنصر و غفلت از مبانی فکری و اصول بنیادین اسلام و انقلاب است و همه عوامل دیگر زمانی موثرند که جامعه از این جهت دچار مشکل و بحران شده باشد. به همین دلیل، حضرت آقا در عموم دیدارهای خود با جوانان، طلاب و دانشجویان بر ضرورت و اهمیت تعمیق بنیادهای فکری و تقویت نظام فکری و اعتقادی تاکید فراوان دارند و همه آنها را به مطالعه آثار استاد شهید آیت الله مطهری و برخی از حکیمان انقلاب توصیه می‌کنند و بارها فرموده اند که عامل انحراف و ریزش بسیاری از انقلابیون در سالهای قبل و بعد پیروزی انقلاب اسلامی، ضعف در بنیان‌های اعتقادی و اعتماد به تفسیرهای غلط چپ و راست از اسلام بوده است. ۶. بر همین اساس، حضرت آقا، جهاد تبیین را یک ضرورت برای ادامه نظام اسلامی می‌دانند وطلاب وروحانیت را مسئول حفاظت از بنیان‌های عقیدتی جامعه برهمان مبنای مکتب فکری امام، آثار علامه طباطبایی و شهید مطهری و شهید بهشتی معرفی می‌کنند وهرگونه تغییر آن مکتب فکری و فلسفی و فقاهتی را و می‌خوانند وهمگان را از آن پرهیز می‌دهند. https://eitaa.com/hekmat121/2191
📌تبیین نظریه مقاومت؛ وظیفه امروز روحانیت حجت الاسلام دکتر سید مهدی موسوی استاد حوزه و دانشگاه گفت: روحانیت و طلاب وظیفه دارند نظریه مقاومت را براساس اندیشه‌های امام راحل و مقام معظم رهبری به‌گونه‌ای تبیین کنند که هر انسان آزاده‌ای، هر انسان دردمند و دغدغه‌مندی با آن همراهی و یاری کند. این صرفاً اختصاص به شیعه ندارد، صرفاً اختصاص به مسلمین ندارد. بلکه نظریه مقاومت یک نظریه فطری و عقلانی و ریشه‌دار در حقوق بین‌الملل است. متن کامل در: https://rahamedia.net/?p=6461 ❇️ https://eitaa.com/usul121/1711
📌جهاد تبیین و ضرورت تعمیق بنیانهای فکری خروج از چپ و راست؛ افراط و تفریط 🎙آیت الله العظمی خامنه ای: وظیفه‌ی تبیین، امروز بر دوش همه است؛ از جمله بر دوش شما. اینکه بنده روی تبیین این‌همه تکیه میکنم، برای خاطر این است که امروز این جهاد کبیر به میزان زیادی متوقّف به تبیین است؛ تبیین، بیان کردن، روشنگری؛ امروز روشنگری لازم است. سعی کنید ذهنها را با عمق‌یابی، به اعماق حقایق و مسائل برسانید. این دانشگاه شما میتواند کارهای بزرگی را در این زمینه انجام بدهد و میتواند تبیین را یکی از برنامه‌های اساسی خودش قرار بدهد؛ هم در بین مجموعه‌ی خودی، هم در قلمروِ وسیع‌تری، تا آنجایی که امکاناتش اجازه بدهد. شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدفها است. یکی از کارهای بزرگ و [یکی‌] از بخشهای بزرگ این جهاد عظیم -جهاد بزرگ- عبارت است از حفظ شعارهای انقلاب. شعارها هدفها را نشان میدهند، شعارها راه را به ما نشان میدهند، شعارها مثل علامتهایی هستند که در راه میگذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند؛ اَلیَمینُ وَ الیَسارُ مَضَلَّةٌ و الطَّریقُ الوُسطی‌ هِیَ الجادَّة؛ به چپ و راست نغلتند، راه مستقیم و صراط مستقیم را بروند؛ هنر این شعارها این است، نقشش این است. در مورد این و هم فقط به اکتفا نشود. من البتّه برای احساسات نقش زیادی قائلم، برای عواطف نقش زیادی قائلم، امّا کافی نیست؛ لازم است امّا کافی نیست. ، و در همه‌ی این شعارها باید وجود داشته باشد. سعی کنید در مسائل کنید؛ وقتی کردید، این مستقر با هیچ نیرویی از شما جدا نخواهد شد. مشکل اینهایی که می‌بینید یک روز از همه‌ی تندهایند و یک روز ۱۸۰ درجه به این‌طرف میغلتند، نداشتن آن ایمان است. داشتیم ما؛ اوایل انقلاب بعضی‌ها بودند که آن‌چنان و بودند که انقلابی‌های اصلی و قدیمی و سابقه‌دار را هم قبول نداشتند و به آنها هم ایراد میگرفتند امّا بودند؛ این سطحی‌بودن بلای جانشان شد، از این‌طرف ۱۸۰ درجه غلتیدند؛ مَمشایشان عوض شد. عمق و ژرفا [داشته باشید]؛ بروید در اعماق فکر و اندیشه و از راهنمایی استادهای صالح در این راه استفاده کنید. ✍بیانات در دانشگاه افسرى و تربیت پاسداری امام حسین علیه‌السلام ، 3 / 3 /1395. https://eitaa.com/hekmat121/2193
📌 الهیات متعالی انقلاب اسلامی (مطهری همیشه زنده است و مطهری‌ها ادامه دار هستند) 🔹در یکی از کانالها با استناد به کتابی از حمید دباشی (مدیر مطالعات کارشناسی ارشد در انستیتو ادبیات تطبیقی و جامعه در دانشگاه کلمبیا در شهر نیویورک) «الهیات نارضایتی» را «بنیاد ایدئولوژیک انقلاب اسلامی ایران» دانسته و استاد شهید مطهری را به ایدئولوژی‌پرداز نارضایتی تفسیر کرده است. در نهایت هم از نبود شهید مطهری در جامعه اسلامی برای گستراندن نارضایتی، تأسف خورده است و به نقد ائمه جمعه و جماعت پرداخته است. 🔸در پاسخ به این تفسیر چپ‌گونه و ناصواب از انقلاب اسلامی چند مطلب به ذهن می‌رسد که عرض می‌شود: ۱. در تعریف یک پدیده باید اولا به فصل اخیر و عنصر اصلی اشاره کرد نه به برخی ویژگی‌های میانی و مشترک با سایر جریانها و ثانیا باید از خود پدیده انتزاع شود و نه از ذهن مفسر. انقلاب اسلامی خود دارای فلسفه و حکمت است و به تعریف دقیق خود پرداخته است و ذات خود را نمایان ساخته است. لذا باید به همه آثار امام و آقا و شهید مطهری مراجعه کرد و انقلاب را تعریف کرد. با مطالعه‌ی مفصل این آثار و بر بنیان تصریحات مکرر متفکران انقلاب اسلامی، ذات انقلاب اسلامی و مردم و بود که البته نارضایتی از نواقص و محدودیت‌های اجتماعی را هم در درون خود داشت. اما صرف نارضایتی علت انقلاب‌ها نبوده و نخواهد بود. بلکه ذات و اساس یک انقلاب را باید در وجه ایجابی و در طرح آن از کمال و آرمان انسانی و الگوی زندگی، اجتماع و حکومت فهم کرد. لذا فصل و عنصر تمایز دهنده انقلاب اسلامی از سایر انقلاب‌ها و تحولات اجتماعی را باید در وجه ایجابی، الهی، آرمانی و کمال‌خواهی آن جستجو کرد نه در عنصر مشترک و میانی آن که نارضایتی است. از نارضایتی و اعتراض، نهایتا شورش و کودتا به وجود می‌آید نه انقلاب. بلکه انقلابها، محصول طرح ایجابی، افق‌گشایی‌، آرمان‌طلبی، کمال‌گرایی و تحول‌خواهی است. لذا الهیات انقلاب اسلامی نمی‌توانست الهیات نارضایتی باشد بلکه یک الهیات متعالیِ آرمان بخش، تحول‌گرایانه، سازنده و امیدبخش نسبت به زندگی و آینده بود. تقلیل انقلاب اسلامی و آثار حکیمان و فقیهان انقلاب به نارضایتی و جنبه سلبی یک ظلم بزرگ و احتمالا با مقاصد ناصواب همراه است که حتما باید به نقد آن پرداخت و جامعیت انقلاب و اندیشه ایجابی آن را تبیین کرد و جنبه‌های سلبی آن را ذیل کمال و آرمان متعالی و سازنده‌ی آن فهم کرد. شهید مطهری در کتاب «نگاهی به نهضت‌های اسلامی در صد سال اخیر» به نحو عالی این مطلب را تبیین کرده است. ۲. بنابراین الهیات انقلاب اسلامی، الهیات رهایی بخشی و الهیات افق گشایی و الهیات کمال خواهی فطری بود نه نارضایتی. الهیات حکمت و فقاهت بود که جامعه را رشد داد و مسیرهای جدید را به روی انسان گشود و نوعی خاص از را در انسان ایرانی به وجود آورد و او را الهی و آسمانی کند و برای دست‌یابی به کمال و تعالی وارد میدان انقلاب کند. ۳. استاد شهید آیت الله مطهری یکی از بزرگ در نهضت بزرگ الهی و اسلامی ملت ایران بود نه صرفا یک ایدئولوژی‌پرداز و ناراضی و مخالف وضع وجود. استاد شهید با آثار فلسفی و فقهی خود توانست ابعاد متعالی اسلام را استنباط و به پرسش‌های بشر معاصر پاسخ عقلی و فلسفی دهد و افق‌های متعالی زندگی و اجتماع را معرفی کند. ۳. اگر استاد شهید مطهری امروز بود حتما توسط برخی از افراد مدعی انقلابی‌گری و سیاست، به نئولیبرالیسم متهم می‌شد و مشکل او را اعتقادی می‌دانستند و او را خارج از دایره انقلاب تعریف می‌کنند و نقدهای او به جریانهای مذهبی و انقلابی را بر نمی‌تافتند و او را حذف می‌کردند. همچنان که جریان در چهره‌های مختلف خود در زمان حیات استاد با ایشان بدرفتاری کردند و تلاش داشتند وی را از محوریت فکری انقلاب اسلامی حذف کنند و نهایتا ایشان را به شهادت رساندند. امروز هم برخی از مدعیان انقلابی‌گری و عدالت خواهی می‌‌کوشند تا آثار شهید مطهری را کنار بگذارند و اندیشه‌های دیگر را جایگزین کنند. ۴. اما بحمدلله، الان هم هستند کسانی که در امتداد راه و فکر استاد شهید مطهری، نورافکنی می‌کنند، ابعاد متعالی و اجتماعی اسلام را تبیین می‌کنند، مشکلات جامعه را می‌شناسند و جریان‌های سیاسی و اجتماعی را به چالش می‌کشند و افق‌های جدید را به روی نظام و ملت می‌گشایند، اما برخی اجازه دیدن و دیده‌شدن آنها را نمی‌دهد. حکیمان متأله و عالمان پارسایی همچون استاد حمید پارسانیا، استاد سید یدالله یزدان‌پناه، استاد محمدرضا عابدینی و ... از این جمله هستند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2194
📌 استکبار فردی امام خمینی: امروز روزى است كه خداى تبارك و تعالى به ما آزادى و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با اين آزادى و استقلال امتحان مى‌كند. ما را آزادى مرحمت فرموده است كه ببيند در اين آزادى ما چه مى‌كنيم. ما مستقل شديم و خداوند به ما اين مرحمت را فرمود تا ما چه بكنيم: آيا ما هم از مستكبرين باشيم يا از مستضعفين؟ هر فرد، مى‌شود كه مستكبر باشد و مى‌شود مستضعف باشد. اگر من به زير دستهاى خودم، و لو چهار نفر باشد، تعدى و تجاوز كردم و آنها را كوچك شمردم، بنده خدا را كوچك شمردم، من مستكبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنايى است كه مستكبرين و مستضعفين هستند. اگر شما كسانى كه زير دستتان هست ضعيف شمرديد و به آنها خداى نخواسته تعدى كرديد، تجاوز كرديد، شما هم مستكبر مى‌شويد. و آن زيردستها مستضعف. ببينيم ما از اين امتحان، از اين بوته امتحان چطور بيرون مى‌آييم. آيا سرفراز بيرون مى‌آييم يا گردن كج و شكسته؟ آيا ما با بندگان خدا به طورى كه خداى تبارك و تعالى امر فرموده است رفتار مى‌كنيم؟ حالا كه آزاد شديم، آزادى را وسيله براى خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار مى‌دهيم. يا آزادى را براى مخالفت با خدا و استكبار بر مردم؟ صحيفه امام، جلد: ۷ صفحه: ۴۸۹ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2206
📌 بیماری استکبار امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه): «مستكبرين، جهان را از آن ديد خاص استكبارى خود و آن كه در آنها هست نگاه مى‌كنند. و اين موجب اين شده است كه توده‌هاى بزرگ ملت‌ها را اينها از جهان حساب نمى‌كنند.» صحيفه امام ج۱۱ ص ۸۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2207
📌 گستره استکبار امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه): «مستكبرين» منحصر نيستند به سلاطين، منحصر نيستند به رؤساى جمهور، منحصر نيستند به دولتهاى ستمگر. مستكبرين يك معناى اعمى دارد؛ يك مصداقش همان اجانب هستند كه تمام ملتها را ضعيف مى‌شمرند و مورد تجاوز و تعدى قرار مى‌دهند؛ يك مورد هم همين دولتهاى‌ جائر، سلاطين ستمگر كه ملتهاى خودشان را ضعيف مى‌شمرند و به آنها تعدى مى‌كنند، دست تعدى به ملتها دراز مى‌كنند.  صحيفه امام، جلد: ۷ صفحه: ۴۸۸ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2208
📌 اجمالی در باب دکتر علی شریعتی ❇️ پرسش: سلام علیکم ببخشید می شود مختصری درباره دکتر شریعتی بفرمایید ؟! ❇️ پاسخ: سلام علیکم مرحوم دکتر شریعتی جوان دغدغه‌مند، خوش‌فکر، پرکار، پرمطالعه‌ و در مسیر شدن بود. دغدغه‌های اجتماعی و روشنفکری و انقلابی داشت و بدین جهت به نقد جامعه‌شناختی جامعه ایرانی و فرهنگ اسلامی پرداخت تا از این طریق بتواند در فرایند انقلاب ملت ایران مؤثر باشد. اما چون اسلام شناس نبود و فلسفه، کلام، فقه و اصول بلد نبود و از برخی متفکران غربی و فرانسوی همچون سارتر، ماسنیون و گورویچ متاثر بود اشتباهات فراوان علمی و عملی داشت. اما او یکی از پایه‌گذاران جامعه‌شناسی انتقادی و جریان چپ اسلامی در ایران و حتی جهان اسلام بود. متاسفانه حب شدید جمعی از جوانان موجب او شد و بغض شدید برخی از سنتی‌ها موجب و تکفیر او شد. این رویه موجب افراط و تفریط و دو دستگی در میان نیروهای انقلابی شد که به اعتراض امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) انجامید و حضرت امام سعی کردند تا جامعه را به مسیر صحیح انقلابی‌گری مبتنی بر حکمت و فقاهت اسلامی دعوت کنند. متفکران انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، آقای هاشمی و حضرت آقا با وی ارتباط داشتند و در جلسات گفتگوی مشترک با وی شرکت داشتند. به تبیین اندیشه‌های اسلامی پرداختند و در عین حال به نحو عاقلانه به عالمانه وی روی آوردند و اشتباهات علمی او را آشکار می‌کردند. این متفکران توانستند با عقلانیت صحیح انقلابی به شیوه‌های مختلف، مسیر صحیح انقلابی‌گری و اعتراض اجتماعی را به جامعه معرفی کردند و به ترویج و تفسیر مکتب متعالی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) پرداختند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2209