جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی
🔆بخش اول:
🔸از آغاز تاریخ حکمت و عقلانیت همواره جریانهای #مخالف فلسفه و حکمت گریزی وجودداشته است که نسبت به نقش و جایگاه #عقل در کسب معرفت و سنجش اندیشه ها تردید داشته اند و آن را از رسالت اصلی اش معاف دانسته اند و در حاشیه ابزار معرفتی و منابع دیگر نشانده و به بازتعریف آن پرداخته اند. این دیدگاه طیف وسیعی از نظریات و جریانها را در بر می گیرد.
🔹در جهان اسلام نیز از صدر اسلام تا امروز، مقوله #عقلانیت و #اجتهاد_عقلی یکی از مهمترین محورهای گسست جریانها و تقابلها بوده است از خوارج تا اهل حدیث، اشعری گری تا اخباریگری، از شهودگرایی صوفیانه تا تجربه¬گرایی متجددانه از مهمترین جریانهای مخالف عقلانیت مابعدالطبیعی و فلسفی بوده¬اند و هر یک به فراخور دغدغه و بنیانهای معرفتی خود به نفی و طرد حکمت و فلسفه پرداخته اند.
🔹البته ماجرای این جریانها و افراد که مخالف اصل حکمت و فلسفه و درصدد طرد و نفی آن هستند با برخی حکیمان و فیلسوفان و همچنین طیف وسیعی از عالمان و فقیهان و متفکران که درون گفتمانی به برخی از مسائل و پاسخ های فیلسوفان دیگر نقد دارند متفاوت است. اینان، اصل حکمت و فلسفه را تأیید می کنند و خود در این زمینه یا دارای آثار علمی و فلسفی و کلامی هستند و یا در علومی مثل اصول فقه، کلام، تفسیر و اخلاق از آن بهره وافر گرفته اند اما مانند هر علم و دانش دیگری در درون حکمت و فلسفه، مکاتب و مدرسه های مختلف علمی و نظری وجود دارد که از طریق بحث و گفتگوهای مدرسه ای و نقد و انتقاد علمی موجبات تطور و رشد دانش را فراهم کرده اند.
❇️1️⃣جریان صوفیه
گروهی با اذعان به مرجعیت شهودات ذوقی و تجربه دینی، پای عقل را سست و چوبین دانسته و آن را از معرفت حقایق متعالی و ظرائف عالم وجود معذور دانسته اند. اینان تنها طریق معرفت اصیل و تعالی بخش را راه دل و سلوک صوفیانه پنداشته¬اند. محمد #غزالی و بسیاری از #صوفیان تا عصر جدید مهمترین سردرمداران این جریان هستند.
❇️2️⃣جریان «کتاب بسنده»
گروهی دیگر با تکیه بر مرجعیت مطلق کتاب مقدس قرآن کریم، عقل را به حاشیه کتاب رانده و آن را از درک فراتر از کتاب و یا درک مستقل آن عاجز دانسته اند. این جریان عقلانیت فلسفی را متهم به خروج از دایره کتاب و استقلال از کتاب کرده اند و بر این اساس آن را محکوم کرده و به کناری افکنده¬اند. در دوره معاصر، جریان «قرآن بسنده» فعالیت گسترده داشتند. در دهه بیست #شریعت_سنگلچی محور این حرکت بود و بسیاری از متدینان و طلاب از این فضا تأثیر پذیرفتند و سپس توسط دکتر #صادقی_تهرانی احیا و بازسازی شد.
❇️3️⃣جریان ظاهر گرایی و اخباریگری
جمعی دیگر که از لحاظ کمی و کیفی بیشتر از سایر گروه هاست بر پایه مینای «ظاهرگرایی» و «حدیث گرایی» به ضدیت تام و تمام با عقلانیت فلسفی پرداخته اند و آن را رقیب جدی حدیث و برآمده از فرهنگ یونانی معرفی می کنند. این جریان با نفی حسن و قبح عقلی و با تمسک به برخی اخبار ضعیف و تحلیل سطحی از تاریخ فلسفه و همچنین تأویل روایات متواتر و صحیح السند پیرامون عقل و حکمت، به ستیز جدی و همه جانبه علیه حکمت و فلسفه پرداخته اند و همه وجوه فلسفه ورزی را نفی می کنند و تمسک به روایات و احادیث حتی احادیث ضعیف را مسیر کسب معرفت صحیح و معتبر می دانند. #احمد_حنبل، #ابن_تیمیه، #ابن_جوزی در جهان اهل سنت، و #ملامحمد_امین_استرآبادی، #شیخ_احمد_احسائی و #میرزا_مهدی_اصفهانی، #انجمن_حجتیه و مدرسه معارفی مشهد در تشیع از این طیف فکری محسوب می شوند.
❇️4️⃣جریان «خوف از انحراف مومنان»
جریان چهارم، دغدغه مندان دیانت و شریعت هستند که با توجه به سنگینی و صعوبت مباحث فلسفی و اطراف خطرناک آن، معتقد به احتیاط در تعلیم و تعلم فلسفه هستند تا دین عموم افراد و طلاب به خطر نیفتد از این رو تعلیم و تعلم فلسفه و حکمت الا بخش از مباحث موثر در علم کلام را برای عموم جایز نداسته اند و فقط برخی از خواص برای دفع شبهات اعتقادی مجاز به تعلیم و تعلم آن هستند. این جریان بیشتر منتقد جنبه های عرفانی و وحدت وجودی حکمت متعالیه هستند و نه اصل عقلانیت فلسفی و تأملات فلسفی همچون آثار ابن سینا، خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و مباحث فسفی جاری در علم اصول فقه. آیت الله العظمی گلپایگانی و برخی از فقها از جمله معتقدان به این نظر هستند.
ادامه دارد ....
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
جریان شناسی 5 جریان مخالف حکمت و فلسفه اسلامی
🔆بخش دوم:
❇️5️⃣جریان تجددمحور و دغدغه مند #کارآمدی
علاوه بر چهار گروه ذکر شده، پس ورود تجدد و مدرنیته به جهان اسلام، جریان دیگری در جامعه اسلامی سر برآورده است که اگرچه به لحاظ مبنایی ریشه در ذیل یکی از جریانها فوق دارد اما به دلیل دیگری نیز تمسک می جویند و آن #کارآمدی در عصر تجدد است. این جریان که نوعا تحصیل کرده علوم جدید غرب و یا اهل مطالعه آثار فکری، سیاسی، اجتماعی و ادبی دنیای جدید هستند در برابر میزان نفوذ و گسترش عرضی مباحث فلسفه غرب در عرصه زندگی اجتماعی و سیاسی دچار حیرت شده اند و از ناتوانی فلسفه اسلامی سرخورده شده اند از این رو معتقدند که فلسفه و حکمت اسلامی توان ورود به عرصه های عینی و اجتماعی را ندارد و می بایست با استفاده از تلاش¬های غربیان و الگوهای آنان به ترجمه فلسفه های غربی و یا بومی سازی و اسلامی سازی آنها پرداخت و در این جریان دست به تأسیس فلسفه جدید زد. نوع این جریانها به #رنسانس_فلسفی معتقدند و دراین زمینه به یکی از فلسفه های غربی اقتدا کرده و از تجربیات آن بهره جسته اند هرچند ممکن است برخی از این جریان ها از نام بردن نسخه های غربی إبا داشته باشند و حتی #منکر آن باشند و به #غرب_ستیزی منجر شود.
❎طیف های خود باخته و غرب زده
طبیعی است که بسیاری از تحصیل کردگان علم و فلسفه غربی و کسانی که گمشده خود را در تحولات جهان غرب و عالَم تجدد می یافتند از همه میراث علمی و فلسفی موجود در جهان اسلام دل بریده و با نفی مطلق و طرد کامل آن به ترجمه فلسفه غربی روی آورند و آن را نسخه درمان دردهای جامعه بپندارند. برخی از این افراد به تفکرات و فلسفه لیبرالیستی پناه برند و برخی به فلسفه های سوسیالیستی؛ اما همه بر نفی خود و اعتماد به میراث فلسفی غرب مشترک بودند. جریان غرب زده از ملکم خان، طالبوف، آخوندزاده تا محمدعلی فروغی، حسن تقی زاده، تقی ارانی، کیانوری، طبری، آریان پور، و ... از جمله این افراد محسوب می شدند.
❎طیف های خودباور
اما در این بین جمعی از دین-مداران و دغدغه مندان فرهنگ و سنت اسلامی علی رغم دغدغه تجدد و کارآمدی، درمان را در طرد و نفی مطلق میراث اسلامی ندیدند بلکه معتقد بودند با کنار گذاشتن مابعدالطبیعه و عقلانیت فلسفی می توانند خوانش جدید از قرآن و فرهنگ اسلامی داشت. که مهمترین آنها از این قرار است:
1. طیف علم محور
دغدغه اصلی این جریان «علوم تجربی» است و همسو نشان دادن آموزه های دینی با پیشرفت های علوم تجربی جدید بود؛ علومی که با روش شناسی تجربی و اثباتی، سعی در تقلیل حقایق به امور مادی و روابط علّی تجربی و نفی نقش عوامل ماورایی در پیدایش حوادث و وقایع این جهانی بود. از این رو، حکمت و فلسفه اسلامی با تأکید بر عناصر غیبی و اعتقادبه وجود روح و نفس مانع بزرگی بر سر این راه محسوب می شد.
اعضای وابسته به نهضت آزادی بخصوص مهندس #مهدی_بازرگان، دکتر #یدالله_سحابی با تمسک به علوم تجربی فیزیک و زیست شناسی و اعتماد به منطق تجربی، تلاشهای زیادی در زمینه بازخوانی علمی معارف اسلامی و رد آراء و نظرات فیلسوفان اسلامی انجام دادند.
2. طیف اجتماع محور
این طیف فکری بیشتر دغدغه جامعه و تغییرات اجتماعی داشته و دارند و معتقد به تغییرات اساسی در وضعیت جامعه و روابط قدرت و حاکمیت هستند تا امکان توسعه مادی و سرپرستی جامعه براساس آموزه های اسلامی فراهم شود. این طیف نیز بر مانعیت فلسفه و حکمت اسلامی بر سر راه توسعه و تجدد جامعه اسلامی اصرار دارند و گذار از آن را یکی از شرایط ماتقدم توسعه می دانند.
دکتر #علی_شریعتی و جریان چپ اسلامی با استفاده از آراء و اندیشه های سوسیالیستی و اگزیستانسیالیستی به نقد حکمت و فلسفه اسلامی نشستند و به تولید ادبیات شورانگیز مبارزاتی و رهایی بخش پرداختند تا از طریق ادبیات و تفسیر مبارزاتی و شور افکنانه از آموزه های دینی و بحرانهای اجتماعی جامعه، جوشش و خیزشی را در نسل جوان ایجاد کنند.
از جمله نسخه های جدیدتر این طرز فکر، سید #منیرالدین_حسینی طلبه حوزه بود که علی رغم بی اطلاعی از منطق و فلسفه، به مطالعه آثار ترجمه ای و تألیفی جریان چپ داخلی پرداخت و از این رهگذر با برخی از نگاه های سوسیالیستی آشنا شد و علی رغم نگرش های تکنولوژی محور پیشین، دغدغه های اجتماعی پیدا کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عرصه مطالعات اقتصادی روی آورد اما با ناکامی های مکرر در عرصه اقتصاد و خروج اجباری از جامعه مدرسین در اواسط دهه شصت تلاش کرد تا با آشنایی و استفاده از «فلسفه شدن» هگل و تقریرهای سوسیالیستی، طرحی برای بومی سازی آن با عنوان #فلسفه_چگونگی برپایه #اصالت_ربط ارائه دهد و برای این منظور آکادمی علوم اسلامی را تأسیس کرد.
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌سازندگی در تخریب
📌امتداد در تشکیک
🔆بررسی نقش جریانهای #مخالف_فلسفه در #شکوفایی_حکمت و #امتداد_فلسفه_الهی🔆
❇️خلاصه کلام این است که رشد علم همواره در بحران¬ها، تردیدها و تشکیک هاست و در این تردیدها و تشکیک ها می توان افق های نو را کشف و پاسخ جدید را عرضه کرد.
🔹از این رو، اهل حکمت و فلسفه از تخریب، تشکیک و تردید، خوفی به خود راه نمی دهند و از پرسش ها و تشکیک ها اگر براساس رعایت #اخلاق و در موضعِ خود باشد استقبال می کنند. اما اگر #منافقانه متاعی عرضه شود که با شعار تکامل و امتداد حکمت و فلسفه به میدان آید اما تخریب و تشکیک شالوده شکنانه را قصد کرده باشد حتما باید با آن مخالفت و مقابله شدید علمی و تبلیغی کرد و منصفانه اهداف آنان را بر ملا کرد و در این جای هیچ #اغماض، گذشت و توجیه گری نیست.
🔸جریان های مخالف با حکمت و فلسفه هر چند در #کوتاه_مدت ماتعی برای بسط و امتداد حکمت محسوب می شوند و زحماتی را برای اهل حکمت و فلسفه ایجاد می کنند و دست مردم رااز معارف عقلانی و حکمی کوتاه می کنند (که در جای خود نیازمند تحلیل و بررسی است) اما از جهاتی به طور #ناخودآگاه و در #بلند_مدت موجب تکمیل و رشد حکمت و فلسفه بوده اند و باعث تعمیق کیفی حکمت و توسعه کمی فلسفه در عرصه های مختلف شده اند.
❇️مهمترین آثار و تأثیرات مخالفان فلسفه در شکوفایی حکمت و امتداد فلسفه از این قراراست:
❇️1️⃣ احتیاط و رعایت جوانب حساسیت برانگیز
جریان مخالف فلسفه، با تردیدها و تخریب ها و تشکیک های خود، موجب می شود که اهل حکمت و عقلانیت تعدیل شوند و در ارائه محصول تأملات و تفکرات خود احتیاط کنند و هر فرضیه و حدسی را که مستند به دلیل محکم و مستند نیست مطرح نکنند و همچنین در رسیدن حکمت به اهلش و ممناعت از رسیدن به غیر اهل آن، با احتیاط و حکیمانه رفتار کنند.
❇️2️⃣تفصیل و بسط معرفتی مباحث حکمی
از آنجا که بسیاری از تخریب ها و تشکیک ها ریشه در بدفهمی حکمت و فلسفه و اجمال و ابهام مفاهیم گزاره های آن دارد، بسیاری از حکیمان و فیلسوفان به تفصیل و توضیح بیشنر مباحث حکمی و مفاهیم و قوانین فلسفی پرداخته اند و از طریق بسیاریاز ابهامات و اجمالها برطرف شده است. همین امر موجب گسترش مکتوبات فلسفی با ادبیات مختلف و سلیقه ها و قالب های متنوعی همچون نظم و نثر، عربی و فارسی، حکایت و ضرب المثل و ... شده است.
❇️3️⃣تعمیق و تکثیر ادله
برخی از تشکیکات و تخریب های مخالفان نه در اصل مسئله بلکه بر استدلال ها و براهین حکمت و فلسفه وارد شده است و آنها را کافی و وافی نداسته اند. از این رو حکما و فلاسفه، به تعمیق براهین و تکثیر استدلالها و شواهد معتبر پرداخته اند تا مخالفان بتواند از جوانب مختلف با اصل مدعا و دلایل آن ارتباط برقرار کنند.
❇️4️⃣ ظهور برخی حیثیت های جدیدِ مسائل موجود در فلسفه
از آنجا که نوعا مخالفان حکمت و فلسفه، در علوم دیگر دارای مطالعه و احیانا دارای تبحر و تخصص هستند نوع اشکالات و تردیدهای آنها ریشه در نظام دانایی آنها دارد و از منظر علمی و عملی خود به مسائل می نگرند و از آن منظر و حیثیت به نقد مسائل و ادله فلسفی می پردازند. این امر موجب می شود که حیثیت های جدید مسائل موجود در فلسفه آشکار شود و فیلسوف بتواند از آن منظرها و حیثیت ها به مسئله فلسفی بنگرد.
❇️5️⃣طرح مسائل جدید
برخی از تردیدها و تشکیک ها یا ناظر به مسائل جدیدی است که در فلسفه و حکمت مسبوق به سابقه نیست و یا اینکه فیلسوفان به آن وقعی ننهاده و از کنار آن به سادگی گذشته اند. تخریب ها و تشکیک ها می تواند موجب طرح مسائل جدید و برجسته شدن مسائل و مباحث مغفول شود و فیلسوفان را به تأمل و تفکر در اطراف آن وادارد.
🌺نکته پایانی:
ینابراین در عرصه #امتداد_حکمت_و_فلسفه حتما می بایست به جریانهای مخالف حکمت و فلسفه توجه جدی شود و اشکالات و پرسش های آنان به دقت مطمع نظر قرار گیرد تا از این طریق، برخی از حیثیت ها و زوایای اجتماعی و عینی مسائل فلسفی کشف شود و یا برخی دغدغه های عینی و پرسش های جدید #اجتماعی و کاربردی مطرح گردد و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و تعقل متناسب وا داشت.
💐 همانگونه که استاد شهید مطهری به نقش تشکیکات غزالی و فخر رازی اشاره میکند و خود از مباحث جدید و شبهات فلاسفه غربی و روشنفکری استقبال می کرد.
درمطلب بعد برخی از مطالب استاد شهید مطهری بارگذاری می شود.
#جریان_شناسی
#مخالفان_فلسفه_و_حکمت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
ایتا
https://eitaa.com/hekmat121
بله
https://ble.ir/hekmat121
📌نکته:
امروز ما ادامه دیروز ماست. اگر دیروز را خوب نشناسیم، امروز را نمیتوانیم درست بشناسیم. توضیح اینکه: امروز ما فعلیت یافتن استعدادهای دیروز و آشکار شدن نتایج انتخابها و فعالیتهای دیروز ماست.
برخی فکر میکنند که تولید فکر و اندیشه و یا ریزش ها و رویش ها به صورت دفعی و یا در مقطع خاصی صورت می گیردو، نخیر، فکرها و اندیشه ها، ریزش ها و رویش ها یک فرایند تاریخی دارد و در خلأ به وجود نمی آید تأسیسات امروز محصول بناگذاریهای دیروز است.
همچنین:
نسل جدید در ادامه نسل گذشته است.
به طور نمونه #چپ_اسلامی امروز که جلوه های رنگانگارنگی به خود گرفته است (و صریحا و یا تلویحابه تحریم 22 بهمن نظر دادند) ادامه نسل پیشین جریان #چپ_اسلامی است که بدون شناخت روند تاریخی اندیشه های چپ و سوسیالیستی در ایران نمی توان وضعیت امروز بسیاری از کنشگران اجتماعی امروز را تحلیل کرد.
#جریان_شناسی
#تاریخ
#چپ_اسلامی
#تحریم_22_بهمن
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» میفهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟
❇️ بخش اول:
﴿فَبَشِّرْ عِبَادِ * الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ: پس بندگان مرا بشارت ده! همان کسانى که سخنان [مختلف] را مىشنوند و پس [از نقادی و سنجش] از نیکوترین آنها پیروى مىکنند!﴾(الزّمر: ۱۷-۱۸).
🔸 قوام علم و جامعه به «نقد» مداوم و مستمر است که موجب زایندگی و پویایی و بقا علم و جامعه میشود. اگر نقد و بررسی عالمانهی اندیشهها و جریانهای فعال فکری، فرهنگی و سیاسی در جامعهای بود، امکان نوآوری و خلاقیت و رشد و پیشرفت آن جامعه وجود دارد؛ چرا که با «نقد» و بررسی عالمانه است که سره از ناسره تشخیص داده میشود، «فرصتها» و «ظرفیتها» کشف میشود و امکان تقویت آن فراهم میشود و در عوض «تهدیدها» و «محدودیتها» شناخته میشود و زمینه خودآگاهی و بازسازی دوباره فراهم میشود.
🔹 به بهانههای مختلف سیاسی و اجتماعی همچون «جبهه بودن» و «تفاهم» و «همکاری» نمیتوان از «نقد» کنارهگیری کرد. چرا که نقد نه تنها هیچ منافاتی با همافزایی، نگاه جبهههای و تفاهم میان کنشکران اجتماعی ندارد بلکه لازمهی تفاهم و همکاری، همافزایی و همجبهگی است. در واقع بدون شناخت دقیق اندیشهها و جریانها و بدون «نقد» واقعی، جامعه به محافظهکاری، تعارف، مماشات مبتلا میشود و همین زمینه سستی، بیتفاوتی، «نفاق» و «دورویی» را فراهم میکند. چرا که افراد جرأت نقد رو در رو را از دست میدهند و به «غیبت» و «بدگویی پشتسر»، «نقزدن» و «نمامی» و «زیرآب زنی» روی میآورند. مثل روز روشن است که با محافظهکاری، تعارف، مماشات، مجامله و تفاهم صوری و جبههسازی شکلی، نمیتوان به سمت مردمسالاری، جامعهپردازی و تمدنسازی حرکت کرد. بلکه شرط ماتقدم هر تفاهم و جبههسازی «نقد» واقعی و کشف حقیقت هر اندیشه و جریان فعال اجتماعی است. نقدی صریح و آشکار، واقعی و منطقی، عادلانه و منصفانه، برآمده از مطالعه و تحقیق عمیق.
🔸 «نقد» به معنای «منفیبافی»، «تخریب» و «دشمنی» و «حذف» نیست. نقد به معنای عیبها و بدیها را دیدن و برجستهکردن نیست. بلکه «نقد» یعنی شناخت عمیق و دقیق اندیشهها و جریانها از زوایای مختلف و پی بردن به مبانی و بنیانهای نظری و چارچوب فکری و عملی صاحبان اندیشه و راهبران جریانها تا نقاط قوت از ضعف، ظرفیتها از تهدیدها، امکانها و محدودیتها، پیامدها و نتایج بازشناخته شود و با جایگذاری آن در سر جای خودش، از افراط و تفریط در برابر آن پرهیز شود، از قوتها و ظرفیتهای آن در موضع خودش استفاده شود و با مطرح کردن نقصها و محدودیتها و انذار تهدیدها و پیامدهای مخرب آن اندیشه و جریان در آینده، ضرورت اصلاح و با اندیشی را تذکر دهد و به بازخوانی و بازسازی اندیشهها و جریانها کمک کند. و به افراد و جامعه کمک کند تا از احساسات و افراط و تفریط خارج شود و نسبت خود را با اندیشهها و جریانها بر اساس واقعیتها و ظرفیتها تنظیم و تدبیر کنند.
🔸«نقد» و تحلیل عالمانهی اندیشهها و جریانها، در گرو تمایزگذاری و دسته بندی منطقی و جریانی آن اندیشهها و جریانها در قالبها و صورتهایی است تا شباهت و تفاوتهای اندیشهها با یکدیگر شناخته شود و همافزایی میان آنها و یا تقابلها و تضادهای زیربنایی و یا روبنایی میان آنها شناخته شود. بدون تمایزگذاری و دستهبندی منطقی جریانها امکان کشف و بررسی شباهتها و تفاوتهای اندیشهها و تحلیل عمیق مبانی و پیامدهای آنان وجود ندارد. لذا «نقد» در گرو، جریان شناسی، تمایزگذاری، طبقهبندی و دستهبندی اندیشهها و جریانهاست. البته روشن است که این مهم با استفاده کامل از منابع مکتوب و تحلیل دقیق سیره و عملکرد آن اندیشهها و جریانها ممکن است و نباید به یک سلسله احتمالات ذهنی اعتماد کرد.
🔹 «نقد» کردن و «نقد» شنیدن نشانهای از «بلوغ عقلی» و «رشد فکری» فردی و اجتماعی و خروج از «ظاهربینی» و «سطحینگری» است. چرا انسان بالغ شده و رشد یافته است که از مواجهه احساسی و سیاسی با اندیشهها و جریانها فاصله میگیرد و با عقل و منطق با هر اندیشه و جریانی مواجه میشود و میداند که هیچ اندیشه و جریانی به تمام حقیقت دسترسی ندارد و علاوه بر ظرفیتها از محدودیتهایی نیز برخوردار است که اگر به درستی شناخته نشود میتواند در آینده پیامدهای خطرناکی داشته باشد. بخصوص کسانی که از «خودآگاهی تاریخی» برخوردارند میدانند که ریشه بسیاری از تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی، اختلافات فکری و معرفتی است که اگر به موقع شناخته میشد و پاسخ مناسبی به مشکله و مسئلهی آنها داده میشد تاریخ به گونهی دیگری رقم میخورد.
🛑 ادامه دارد ...
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۱۲مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2129
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» میفهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟
❇️ بخش دوم:
🔸 در فرهنگ قرآن کریم و مکتب اهلبیت (علیهمالسلام) «نقد» و «نقادی» و «جدال احسن» بسیار ارزش دارد و در آیات و روایات متعددی به اهمیت آن و بایستگیهای آن پرداخته شده است، چرا که براساس عقلانیت اسلامی، نقد و نقادی، مقایسه و سنجش موجب شناخت بهتر حقایق، ظرفیتها و تجمیع اندیشهها و تعمیق نظریات میشود و انسان را از ضلالت و گمراهی، حماقت، سادهلوحی و سطحیاندیشی، پیروی کردن و تقلید کورکورانه از اندیشهها و جریانهای مختلف باز میدارد بخصوص اندیشهها و جریانهایی که به ظاهر مذهبی و انقلابی هستند و حتی آتش آنها از مذهبیون و انقلابیون حقیقی هم تندتر است و به ستیز و تضاد با مخالفان و دشمنان مشغولند. در حالی که به لحاظ مبنایی و زیربنایی چندان هماهنگ با جریان اصیل حق و حقیقت نیستند.
به طور نمونه چند مورداز آیات و روایات مربوطه ذکر میشود:
✔️خداوند در قرآن خطاب به پیامبر (ص) میفرماید:
﴿اُدْعُ إِلِى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ؛(النّحل/125).
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت نما و با آنها به روشى که نیکوتر است، استدلال و مناظره کن! پروردگارت از همگان بهتر مىداند چه کسى از راه او گمراه شده است و او به هدایتیافتگان داناتر است﴾
✔️در جوامع روایی از حضرت عیسی(ع) چنین نقل شده است:
«خُذُوا الحَقَّ مِن أَهلِ البَاطِلِ وَ لاَ تَأخُذُوا البَاطِلَ مِن أَهلِ الحَقِّ، کُونُوا نَقَّادَ الکَلاَمِ؛[بحارالانوار، ج 2: 96]
حق را از اهل باطل بپذیرید، ولی باطل را از اهل حق نگیرید، از نقّادان در کلام و سخن باشید»
✔️ امام علی (عليه السلام) فرمودند:
مَنِ استَقبَلَ وُجوهَ الآراءِ عَرَفَ مَواقِعَ الخَطَأِ . [نهج البلاغة: الحكمة 173]
هر كس از آراى گوناگون استقبال کند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز شناسد .
✔️ از حضرت نقل شده که به فرزندش محمد بن حنفیه مى فرماید:
«اضْمُمْ آراءَ الرِّجالِ بَعْضَها إلى بَعْض ثُمَّ اخْتَرْ أقْرَبَها إلَى الصَّوابِ وَأبْعَدَها مِنَ الاْرْتِیابِ؛ [من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 384]
آراى عالمان را در کنار دیگرى قرار بده [و مقایسه و نقادی کند] سپس آن رأى را که به حقیقت نزدیکتر و از خطا دورتر است انتخاب کن».
✔️امام حسین (علیه السلام) میفرماید:
«مِن دَلائِلِ العالِمِ إنتقادَةِ لِحَدِیثِه وَ عِلمِه بِحَقائِقَ فُنونِ النَّظَر؛[بحارالانوار، ج75، ص119]
از نشانههای عالم، نقد سخن و اندیشه خود و آگاهی از نظرات مختلف است.»
✔️امام الصادق عليه السلام:
أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي. [الكافي ج 2 ص 639، تحف العقول ص 366]
محبوبترينِ دوستان من، كسى است كه عيبهايم را به من هديه دهد.
🔹 در فرهنگ اسلامی، هیچ کس از نقد و بهرهمندی از نظرات دیگران مبرا نیست تا جایی که حضرت امام علی(ع) میفرماید:
«فَلاَ تَکفُوا عَنِّی مَقَالَةً بِحَقٍّ أَو مَشوِرَةٍ بِعَدلٍ، فَإِنِّی لَستُ فِی نَفسِی بِفَوقٍ أَن أُخطِی، وَ لاَ آمَنَ ذَلِکَ مِن فِعلِی، اللهُ أَن یَکفِی اللهُ مِن نَفسِی مَا هُوَ أَملِکُ بِهِ مِنِّی» (نهجالبلاغه خ 216).
نسبت به من ازگفتن حق یا مشورت درعدالت توقف نکنید که نه من برتر از آنم که خطا کنم و نه در کار خویش از خطا ایمنم، مگر که خدا مرا درکار نفس کفایت کند که از من بر من تواناتر است.
این کلام امیرالمومنین (علیه السلام) سند واضح و شفافی دربیان مسئولیت اجتماعی همگان درباب بیان حق ومشورت درباب عدل نسبت به همگان حتی نسبت به شخصیتی درجایگاه امیرالمومنین.
🔹 خلاصه اینکه شکلگیری وقوام جامعه وحکومت اسلامی و «مردمسالاری دینی» در گرو، استقرار فرهنگ نقد و انتقاد، مشاوره و نصیحت و تذکار عمومی است و این مقوله نه یک امر فرعی بلکه یک «مسئولیت اجتماعی» است که در دو اصل «امر به معروف» و«نهی از منکر» جنبه شرعی به خود گرفته است و جزء واجبات اساسی جامعه است به نحوی که در قرآن کریم آن را شرط ولایت اجتماعی مؤمنان معرفی کرده است:
«وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَيُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه ٧١)
در این آیه به روشنی مشخص است که ولایت اجتماعی مؤمنان در گرو، امر به معروف و نهی از منکر است.
🛑 ادامه دارد ...
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۱۲مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2130
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» میفهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟
❇️ بخش سوم:
🔸 هدف اصلی از «امر به معروف» و «نهی از منکر» جلوگیری از اختلاف و تفرقه در جامعه است که این اختلاف ناشی از تحریف مکتب فکری و معارف بنیادین جامعه است.
«وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ / وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (آل عمران: ۱۰۴ -۱۰۵)
در فرهنگ قرآنی، اختلافات برآمده از تحریف و تفسیر به رأی مکتب فکری اسلام و انقطاع از تاریخ و هویت اسلامی را عامل ضعف قوا و تشتت نیروها میشود که میبایست با «نقد» و بررسی جوانب مختلف اندیشهها و جریانها در مقابل این انحرافها و تحریفها گرفته شود. روشن است که بسیاری از این انحرافات و تحریفات نه برآمده از «قبح فاعلی» و انگیزههای ناپاک است بلکه ناشی از «قبح فعلی» و روش غلط انتخاب شده و انقطاع از تاریخ و علوم اسلامی است.
🔹 علی رغم همهی نکات ذکر شده، همچنان در فضای فکری و فرهنگی ایران و بخصوص بسیاری از مذهبیها، «نقد» علمی و منطقی اندیشهها و جریانهای مدعی انقلابیگری، «تخریب» و «منفی بافی» و «فحش» و ... فهم میشود و شنیدن هیچ نقدی را نسبت به برخی از اندیشهها و جریانهای که به آن علاقهمند است یا آن را مذهبی و انقلابی میپندارد به خود اجازه نمیدهند و هر نقدی نسبت به آنها برآمده از «خصومتهای شخصی» و «حب و بغضهای سیاسی» میپندارند.
🔸جالبتر اینکه، بارها شده است که در مباحث علمی شناخت اندیشهها و جریانهای معاصر و تبیین نسبت آنها با انقلاب اسلامی، متفکران و نویسندگان و مصلحان مختلفی طبقهبندی منطقی شدهاند و بعد از بررسی آثار و اندیشهها و عملکردها، از صدها نفر از علمای فرزانه و بزرگان صاحبنام تعریف و تمجید شده است و دهها نفر به عنوان مرجع فکری و اندیشمند تراز انقلاب اسلامی معرفی شده است و در این بین، به نقد و بررسی عالمانه و منطقی افراد دیگری اشاره شده است - که عموما متوسطین علمی با گرایشهایی مختلف اما دارای رسانههای قوی و پیروان فدایی هستند - و به نسبت سنجی مبانی فکری آنها با مثلاً مکتب فکری انقلاب اسلامی و آینده جامعهی اسلامی پرداخته شده است و بعد از نقد و بررسی، اشکالات و نواقص اندیشهی آنها و پیامدهای خطرناک احتمالی آنها برای انقلاب و جامعه در آینده بیان شده است اما به جای شکلگیری بحث وگفتگو و مطالعه و تحقیق، سریعا با واکنشهای تند برخی از مخاطبان در کلاسها و جلسات و همچنین بدگویی و غیبت و تهمت پشتسر گوینده مواجهه میشود و اینگونه القا میشود که «فلانی همه را تخریب کرد و کنار گذاشت و هیچ کس نماند و...» برخی هم این نقدها را «خصومت شخصی» میدانند و بعضی آن را «موجب اختلاف و تفرقه در جبهه انقلاب اسلامی میخوانند که آب به آسیاب دشمن است.» خلاصه کمتر کسی آمد و یک نقد عالمانه از نقدهای علمی و منطقی انجام شده ارائه کرد تا باب گفتگو و مباحثهی انتقادی باز شود و ابعاد و زوایای مختلف یک اندیشه و جریان کنکاش شود و سره از ناسره بازشناخته شود.
🔸 به هر حال ما در جمهوری اسلامی برخلاف سالهای مبارزه، با یک رویه غلط روبرو هستیم و آن این است که هاله قدسی به دور افراد مختلف مدعی انقلابیگری میپیچانیم و هر فرد صاحب منبر و کرسی را بر مسند متفکر و نظریه پرداز و راهبر انقلاب مینشانیم و اجازه نقد و بررسی آرا و اندیشههای آنها و تبیین پیامدها و نتایج بلند مدت آنها را به بهانههای اخلاقی، سیاسی، اجتماعی نمیدهیم. به تعبیر دیگر به محافظهکاری و خودسانسوری نسبت به برخی از جریانهای مذهبی و مدعی انقلابیگری به بهانه «جبههسازی»، «کار جمعی»، «رعایت اخلاق»، «تفاهم»، «تحمل» و امثال این بهانهها روی میآوریم. اما حقیقت امر این است که در برخی موارد این محافظهکاری ریشه در منفعتشخصی و حفظ اعتبار و جایگاه اجتماعی و رسانهای خودمان دارد. بسیاری از اهل درک و فهم، خود را از «نقد» واقعی اندیشهها و جریانهای مذهبی، مدعیانقلابیگری، چپاسلامی کنار کشیدهاند و فقط به نقد تند و تیز غربگرایان و جریانهای لیبرالیستی مشغولند. در چنین فضایی، امکان تبیین اندیشههای اصیل انقلاب و مبانی فلسفی و فقاهتی آن و مرزگذاری با سایر اندیشههای صوفیانه و یا چپگرایانه وجود ندارد و کوچکترین نقدی هم، بسیار زیاد، سنگین، سخت و خشن فهم میشود. چون همگان به وضع موجود راضیاند و چشم بر حقایق پوشیدهاند لذا همان آن یک «نقد»، بزرگ و سنگین و سخت و غیر معمول و غیر واقعی جلوه میکند.
🛑 ادامه دارد ...
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۱۲مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2131
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» میفهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟
❇️ بخش چهارم:
🔸 متاسفانه از گذشته خودمان درس نگرفتهایم و به بررسی بتسازیهای دهه شصت پیرامون برخی از روحانیون معروف، سخنگویان و دولتمردان و هالهسازیهای قدسی پیرامون امثال احمدینژادها در دهه هشتاد نپرداختهایم و از ضررهایی که به انقلاب و نظام تحمیل کردهایم عبرت نگرفتهایم و صرفا مشکل را در آن افراد دانستهایم و به ریشههای فکری و فرهنگی سقوط آنها که همین بتسازیها، مقدسپنداریها، متفکر سازی و قهرمان سازی هاست توجه نکردهایم. اگر خوب توجه کنیم میبینیم که این ما بودیم که آن افراد را از جایگاه خود خارج کردیم و در یک جایگاه بالاتری نشاندیم و انتظارات و توقعات زیادی در جامعه نسبت به آنها ایجاد کردیم و نهایت این شد که چون تطابقی میان شخصیت آن افراد با جایگاه تعریف شده وجود نداشت موجب ریزش افراد و انحراف مجموعهها شد.
🔹این رویه، ناشی از چند مشکله اساسی در فضای فکری و فرهنگی ما ایرانیان است که میبایست برای آن فکری کرد و به اصلاح ساختارهای فکری و فرهنگی جامعه پرداخت:
✔️ ۱. ضعف مطالعه در جامعه و اعتماد به شنیدهها
یکی از مشکلات اساسی جامعه ما، ضعف مطالعه و بیگانه بودن عموم مردم با کتاب و کتابخوانی است. سرانه بسیار پایین مطالعه در ایران و تزئینی بودن علم و اندیشه و اکتفا به شنیدهها در میان افراد و جریانهای مختلف موجب سطحیشدن و ظاهربینی مفرط نیروهای مختلف شده است و کمتر به مطالعه آثار علمی و پژوهشی جریانها و گروهها میپردازند لذا نمیتوانند به بنیادهای نظری جریانها راه پیدا کنند و برای تحلیل افراد و جریانهای صرفا به برون دادها و روبناهای شعاری و رسانهای اکتفا میکنند. از این رو، اگر یک فردی در رسانهها به عنوان چهره انقلابی شناسانده شود عموم جامعه به سرعت به او اعتماد میکنند و هرگونه نقد و بررسی علمی و منطقی اندیشهها و پیشبینی پیامدهای خطرناک آن اندیشه و جریان را بر نمیتابد.
✔️ ۲. نشناختن تاثیرهای مثبت «نقد» در جامعهپردازی و تمدنسازی
در فرهنگ عمومی ما ایرانیان، تعریف صحیح و درستی از «نقد» منتشر نشده است و کمتر درباره آثار و ثمرات علمی و عملی آن بحث شده است. هرگاه نامی از «نقد» برده میشود در ذهن افراد سریعا مفاهیمی همچون «تعریض»، «تخریب»، «کنار گذاشتن»، «خصومت شخصی»، «وحدت شکنی»، «منفیبافی» و... تداعی میشود واز ترکیب این امور، تلقی بسیار منفی در جامعه و اذهان عمومی نسبت به «نقد» و«ناقد» شکل میگیرد.
✔️ ۳. عدم نهادینه شدن فرهنگ «نقد» و «انتقاد» در جامعه به عنوان یک ارزش اجتماعی
بجهت مشکلات معرفتشناختی در فرهنگ عمومی نسبت به «نقد»، نتیجه این شده است که «نقد» یک مؤلفهی اخلاقی و ارزش اجتماعی فهم نمیشود و هرگونه نقد امر ضداخلاقی و ضد اجتماعی فهم شود. اگر در فرهنگ عمومی این بلوغ شکل نگیرد که نقد و نقادی یک ارزش اخلاقی و هنحار اجتماعی است راه برای «نقد» باز نمیشود و محافظه کاری و نفاق بر جامعه مسلط میشود.
✔️ ۴. ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به پدیدهها و سیاه و سفید دیدن اندیشهها و جریانها
از دیگر ریشههای گریز از نقد و انتقاد در جامعهی ما، ضعف نگاه تشکیکی و سلسله مراتبی به اندیشها، جریانها و پدیدههای اجتماعی است. به همین جهت، همه چیز ذیل خیر و شر، حق و باطل، سیاه و سفید دستهبندی میشود، لذا اگر چیزی سر مطلق نبود پس حتما خیر مطلق است. مثلاً اگر کسی دشمن نبود پس حتما دوست خوبی است و میتوانم به او اعتماد کنم تا همه انتظارات و توقعات من را برطرف کند اما اگر نتوانست برخی از انتظارات و توقعات من را برطرف کند و یا خلاف میل من رفتار کرد، پس او خوب و قابل اعتماد نیست و باید سریع از او جدا شوم.
در حالیکه براساس مکتب فکری انقلاب اسلامی، همه امور این جهانی، دارای سلسله مراتب تشکیکی، چند لایه و چند سطحی است. بر این مبنا، هم «انقلاب اسلامی» یک پدیدهی چند لایه و چندی سطحی است که آحاد جامعه را میتوان در نسبت با آن طبقهبندی و در ردیف انقلابیون جای دارد و برای آنها نقش روشنی تعریف کرد و هم اندیشهها و جریانها، امری چند لایه و چند سطحی است، زیربناهای معرفتی و نظری دارند و روبناهای رفتاری و اقدامی؛ ممکن است از حیث زیر بناهای معرفتی با انقلاب اسلامی غیرهمسو باشد اما در برخی از روبناها خیلی هم انقلابی دو آتیشه باشد و میتواند بالعکس هم ممکن باشد یعنی مبانی کاملا همسو و هماهنگ با انقلاب اسلامی باشد اما آن کنشگری فعال و پرشور میدانی را نداشته باشد. پیش از این در یادداشتی مستقل درباره «تشکیک انقلابیگری» و منطق نقادی فکر و عملکرد کنشگران انقلابی مطالب عرض شد که تکرار نمیشود. (اینجا)
🛑 ادامه دارد ...
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۱۲مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2132
📌چرا در ایران، «نقد» را «تخریب» میفهمیم؟ و از «نقد» گریزانیم؟
❇️ بخش پنجم و پایانی:
🔸در پایان این یادداشتها خوب است بار دیگر به طور عمیق و دقیق پاسخ حضرت آیتالله خامنهای به نامه جمعی از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه در مورد کرسیهای نظریهپردازی در تاریخ ۱۳۸۱/۱۱/۱۶ مطالعه شود و به اهمیت نقد واقعی و انتقاد علمی بر پایه سه اصل ازادی، منطق و اخلاق در مکتب فکری انقلاب اسلامی پی برد و خود را با آن تطبیق داد.
🔹بخشی از آن نامه از این قرار است:
✔️نباید از «آزادی» ترسید و از «مناظره» گریخت و «نقد و انتقاد» را به کالای قاچاق و یا امری تشریفاتی، تبدیل کرد چنانچه نباید بجای مناظره، به «جدال و مراء»، گرفتار آمد و بجای آزادی، به دام هتاکی و مسئولیت گریزی لغزید.
✔️آن روز که سهم «آزادی»، سهم «اخلاق» و سهم «منطق»، همه یکجا و در کنار یکدیگر اداء شود، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش «تولید نرمافزار علمی و دینی» در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است.
✔️بی شک آزادیخواهی و مطالبه فرصتی برای اندیشیدن و برای بیان اندیشه توأم با رعایت «ادب استفاده از آزادی»، یک مطالبه اسلامی است و «آزادی تفکر، قلم و بیان»، نه یک شعار تبلیغاتی بلکه از اهداف اصلی انقلاب اسلامی است.
✔️ من عمیقا متأسفم که برخی میان مرداب «سکوت و جمود» با گرداب «هرزهگوئی و کفرگوئی»، طریق سومی نمیشناسند و گمان میکنند که برای پرهیز از هر یک از این دو، باید به دام دیگری افتاد.
✔️حال آنکه انقلاب اسلامی آمد تا هم «فرهنگ خفقان و سرجنبانیدن و جمود» و هم «فرهنگ آزادی بیمهار و خودخواهانه غربی» را نقد و اصلاح کند و فضائی بسازد که در آن، «آزادی بیان»، مقید به «منطق و اخلاق و حقوق معنوی و مادی دیگران» و نه به هیچ چیز دیگری ، تبدیل به فرهنگ اجتماعی و حکومتی گردد و حریت و تعادل و عقلانیت و انصاف، سکه رائج شود تا همه اندیشهها در همه حوزهها فعال و برانگیخته گردند و «زاد و ولد فرهنگی» که به تعبیر روایات پیامبر اکرم (ص) و اهلبیت ایشان (علیهم السلام)، محصول «تضارب آراء و عقول» است، عادت ثانوی نخبگان و اندیشهوران گردد.
✔️بویژه که فرهنگ اسلامی و تمدن اسلامی همواره در مصاف با معضلات جدید و نیز در چالش با مکاتب و تمدنهای دیگر، شکفته است و پاسخ به شبهه نیز بدون شناخت شبهه، ناممکن است.
✔️اما متأسفانه گروهی بدنبال سیاستزدگی و گروهی بدنبال سیاستزدائی، دائما تبدیل فضای فرهنگی کشور را به سکوت مرداب گونه یا تلاطم گردابوار، میخواهند تا در این بلبشو، فقط صاحبان قدرت و ثروت و تریبون، بتوانند تأثیرگذار و جریانساز باشند و سطح تفکر اجتماعی را پائین آورده و همه فرصت ملی را هدر دهند و اعصاب ملت را بفرسایند و درگیریهای غلط و منحط قبیلهای یا فرهنگ فاسد بیگانه را رواج دهند و در نتیجه صاحبان خرد و احساس، ساکت و مسکوت بمانند و صاحبدلان و خردمندان، برکنار و در حاشیه مانده و منزوی، خسته و فراموش شوند.
✔️در چنین فضائی، جامعه به جلو نخواهد رفت و دعواها، تکراری و ثابت و سطحی و نازل میگردد، هیچ فکری تولید و حرف تازهای گفته نمیشود، عدهای مدام خود را تکرار میکنند و عدهای دیگر تنها غرب را ترجمه میکنند و جامعه و حکومت نیز که تابع نخبگان خویشاند، دچار انفعال و عقبگرد میشوند.
✔️چنانچه در نامه خود توجه کردهاید، برای بیدار کردن عقل جمعی، چارهای جز مشاوره و مناظره نیست و بدون فضای انتقادی سالم و بدون آزادی بیان و گفتگوی آزاد با «حمایت حکومت اسلامی» و «هدایت علماء و صاحبنظران»، تولید علم و اندیشه دینی و در نتیجه، تمدنسازی و جامعهپردازی، ناممکن یا بسیار مشکل خواهد بود. برای علاج بیماریها و هتاکیها و مهار هرج و مرج فرهنگی نیز بهترین راه، همین است که آزادی بیان در چارچوب قانون و تولید نظریه در چارچوب اسلام، حمایت و نهادینه شود.
✔️بنظر میرسد که هر سه روش پیشنهادی شما یعنی تشکیل 1) «کرسیهای نظریهپردازی» 2) «کرسیهای پاسخ به سؤالات و شبهات» و 3) «کرسیهای نقد و مناظره»، روشهائی عملی و معقول باشند و خوبست که حمایت و مدیریت شوند بنحوی که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود.
۱۳۸۱/۱۱/۱۶
🛑 پایان
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۱۲مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2133
📌 ذات طلبگی و دانشجویی
🔹حیات علم و قوام دانشجویی و طلبگی به «نقد» است. اگر طلبه و یا دانشجویی هیچ نقدی به جریانها و گروههای مختلف نداشت و در حاشیه کتابها تعلیقه انتقادی نزد، #نشانه خروج از ذات طلبگی و دانشجویی و ورود به میدان تقلید و ارادت است.
🔸 اگر طلبه یا دانشجویی، زمینههایی دستیابی به قدرت و قوت عقلانیت انتقادی را در خود فراهم نکرد و نتوانست به کتابها و جریانهای مختلف اشکال وارد کند و افقهای جدید در معرفت و علم را بگشاید نشانه این است که درست درس نخوانده و مطالعه زیادی نداشته است و نتوانسته است به حقیقت راه پیدا کند.
🔹البته چنانکه بارها گفته شد، نقد و انتقاد نیاز به تحصیل عمیق در یک رشته و تلمذ در محضر استادان فن و انبوه خوانی در همان رشته و موضوع است که باید بر سه اصل #منطق، #آزادی و #اخلاق استوار باشد.
#نقد
#جریان_شناسی
#عقلانیت
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
۲۴ مهر ۱۴۰۳
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2136
📌 چگونگی نقد نظریهها
🔹هر نظریهای مبتنی بر یک مبادی معرفتی، وقایع را به گونه ای تحلیل و شواهد را به طوری تنظیم میکند که از انسجام درونی برخوردار باشد و برای مخاطب قابل پذیرش باشد. لذا هر نظریه اجتماعی را فی نفسه بنگریم میبینم که کاملا درست است اما اگر با مبانی هستی شناسی و انسان شناسی خودمان بدان نظریه نظر کنیم، با تضادها و تناقضهای مختلفی در متن آن نظریه با مبانی ما و یا با ناکارآمدی آن در حل برخی از جوانب مسائل روبرو میشویم و ضرورتا به ناقص بودن و ناکارآمدی آن نظریه در تحلیل پدیدهها میرسیم.
🔸بنابراین بهترین روش برای نقد نظریهها و تحلیل اندیشهها، مراجعه به مبانی فکری و زیرساختهای نظری آن است تا میزان استحکام نظریه و ساختمانی که بر آن بنا شده است را بتوان تحلیل و ارزیابی کرد.
🔹متاسفانه امروز در تحلیل نظریهها، صرفا به روبناها و خروجیها توجه میشود و بر اساس همان افراد و نظریهها تقدیس و تخریب میشوند. این مسیر صحیحی نیست و امکان فهم و تحلیل نظریهها و اندیشهها را فراهم نمیکند که هیچ، موجبات گمراهی و اشتباه در تحلیل و محاسبات را هم در پی خواهد داشت.
🔸 بنابراین برای تحلیل و سنجش افراد، نظریهها و جریانها، ابتدا باید مبانی معرفتی و زیرساختهای نظری (معرفت شناسی، هستیشناسی، انسانشناسی) خودمان را از منابع اصیل و دقیق مشخص کنیم. در گام دوم به شناخت مبانی معرفتی نظریه و جریان مورد مطالعه، بپردازیم و در کام سوم به مقایسه و تحلیل بپردازیم.
🔹 مقام معظم رهبری بارها فرمودهاند که بهترین منبع برای شناخت مبانی معرفتی و زیرساختهای نظری انقلاب اسلامی، مجموعه آثار استاد شهید آیت الله مطهری است و با مراجعه عمیق و مطالعه مداوم آن میتوان به نظام فکری انقلاب دست یافت تا با درک صحیح از هستی و انسان شناسی اسلامی، امکان تحلیل پدیدههای اجتماعی و انقلاب اسلامی فراهم شود.
#نقد
#انتقاد
#تفکر_انتقادی
#جریان_شناسی
#شهید_مطهری
#عقلانیت_انقلاب_اسلامی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2167