eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
650 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 دعوت به مناظره مکتوب 🔹امروز برای معرفی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی به یکی از مجتمع‌های جامعة المصطفی دعوت شده بودم که به طور اتفاقی موقع نماز ظهر و عصر توفیق شد که در کنار یکی دوستانی باشم که به اندیشه دفتر فرهنگستان قم و شخص جناب آقای میرباقری تعلق خاطر شدیدی دارد. بعد از خوش و بش و شوخی‌های متداول، دقایقی درباره نقدهای بنده به آن جریان و تحلیل غرض اصلاح‌طلبان از برجسته سازی مسائل مرتبط، بحث و گفتگوی کاملا و داشتیم. 🔸در خلال این گفتگوها به ایشان پیشنهاد دادم که یک سلسله یادداشت‌های علمی و انتقادی، صریح و شفاف بدون ملاحظه و تقیه به صورت را با ایشان یا یکی از نفرات اصلی آن جریان در باب ماهیت و نسبت جریان دفتر فرهنگستان با آن آغاز کنیم تا فضای آزاداندیشی را بگسترانیم و در روشن کردن حقیقت برای نیروهای انقلابی بکوشیم. از پیشنهاد استقبال کرد و قرار شد که درباره این پیشنهاد فکر کنند و خبر بدهد. 🔹پیشنهادی که بارها در پاسخ به توهینها، تهدیدها و تخریب‌های برخی از افراد مدافع آن جریان مطرح شد اما تا حالا هیچ کس قبول نکرده است. 🔸ان‌شاءالله این بار نتیجه دهد و با این دوست محترم، یک مناظره مکتوب عالمانه و حکیمانه بر سه پایه اخلاق، منطق و آزادی شکل بگیرد. چرا که هدف از این گونه مناظرات و انتقادات صریح و شفاف بدون نفاق و بدون وابستگی جریانی، رشد عقلانیت در جبهه انقلاب اسلامی و آشنایی عمیق با مبانی فکری و فلسفی، فقهی و الهیاتی انقلاب اسلامی براساس آرا و اندیشه‌های امام خمینی و امام خامنه‌ای و نسبت سنجی هر جریانی با این مکتب فکری است. 🔹 بارها گفته شد که در باید دایره انقلابی بودن را گستراند و هر شهروند قانون‌مدار ایرانی و هر دلداده به اسلام را داخل آن تعریف کرد، چرا که انقلابی‌گری مقول به است. اما این به معنای مصونیت هیچ جریانی از و علمی نیست. هر جریانی باید نقد عالمانه و حکیمانه شود تا عیار جریان‌ها و نسبت آن با حکمت و فقاهت انقلاب اسلامی شناخته شود در این میدان هیچ فرقی بین جریانهای فلسفی، عرفانی، فقهی، سیاسی، اجتماعی، دیالکتیکی و صوفیانه نیست. 🔸 نقدهای بنده نسبت به هیچ فرد و جریانی برآمده از غرض‌ورزی و حب و بغض شخصی نبوده و نخواهد بود ان‌شاءالله؛ چرا که در نقد علمی نباید وارد حسن و قبح فاعلی افراد و جریان‌ها بر پایه‌ی دوگانه‌ی تخریب و تقدیس شد که کاملا خروج از عقلانیت است. بلکه تنها مقصود، ۱. اعتبارسنجی صدق و کذب اندیشه‌ها، ۲. نسبت سنجی آنها با مکتب حکمی و فقاهتی انقلاب اسلامی و ۳. سنجش میزان کارآمدی و مفید بودن نظریه‌ها در مسیر جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی است. سید مهدی موسوی ۱۷ آذر ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2228
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 دعوت به مناظره مکتوب 🔹امروز برای معرفی کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی به یکی از مجتمع‌های جامعة المصط
📌 پیام یکی از کاربران سلام خبری از مکاتبات استاد موسوی با اون شخص منتسب با فرهنگستان نشد؟ پاسخ سلام متاسفانه از ۱۷ آذر ۱۴۰۳ تا امروز (بیش از ۲۴ روز) منتظر هستم و تاکنون پاسخی نداده‌اند. سید مهدی موسوی سه شنبه ۱۱ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2287
📌پاسخی دوراندیشانه به نصیحت مشفقانه ⏹ بخش دوم. ❇️ نیاز امروز جامعه ما، و صریح و شفاف و عینی است. چرا که نقد، مقدمه گفتگو و طریق کشف حقیقت است. اگر فرد یا جریانی نقد می‌شود این نشانه احترام به او و ارزش‌گذاری به اندیشه و اثر است. از نقد صریح و شفاف و عینی و واقعی باید استقبال کرد. هرچند به اعتقاد فرد و جریان نقد شده، آن نقد وارد نباشد، در هر صورت نقد بهتر از نفاق است و انتقاد صریح بهتر از ماله کشی منافقانه است. 🔸در مکتب انقلاب اسلامی نقد بر پایه سه اصلِ اخلاق، آزادی و منطق استوار است. امروز، بزرگترین رسالت ما حوزویان و دانشگاهیان، گسترش عقلانیت و تفکر انتقادی در جامعه است. با عقلانیت و تفکر انتقادی، حقایق آشکار می‌شود، اهداف و جایگاه واقعی افراد و جریانها مشخص می‌شود، ظرفیت‌ها و محدودیت‌ها تبیین می‌شود. در این صورت، امکان همبستگی اجتماعی و همکاری و تعاون میان آحاد جامعه فراهم می‌شود. همچنان که بارها در نظریه «تشکیک انقلابی‌گری» از آن بحث شده است. 🔹 طبیعتا بسیاری از افراد و وابستگان جریان‌های تحریف‌گر و اضطرار اندیش، از انجام و گسترش این نهضت بزرگ، واجب، ضروری، عقلانی و اجتهادی، ناراحت و برافروخته می‌شوند زیرا منافع خود را در خطر می‌بینند؛ چون با پنهان‌کاری و نفاق، خود را بیش از آن چیزی نشان داده‌اند که هستند، خود را متفکر و فقیه نامیده‌اند که نیستند، خود را آینده شناس و محقق و تمدن‌ساز معرفی کرده‌اند که نیستند. معلوم است که ناراحت می‌شوند و به تخریب و تهدید و فشار روی می‌آورند، طبیعی است که بحث‌های علمی و نقدهای دقیق را لجن مالی کنند و با برچسب‌های غیر اخلاقی به حاشیه برانند و اجازه شنیده شدن را سخن منتقدان را ندهند. 🔸این حذف شدنها، تهدیدها و تخریب‌ها و نادیده‌گرفتن شدن‌ها چندان مهم نیست و اصلا اشکالی ندارد، حقیقت روزی آشکار خواهد شد... اما نکته مهم این است که باید براساس وعده‌ی الهی به میدان آمد، یعنی لازم است هر انسانی وظیفه و مسئولیت خود را در برابر جامعه و نظام اسلامی بشناسد، بنیان‌های فکری و نظری خود را براساس اسلام ناب محمدی و مکتب فکری انقلاب اسلامی تقویت کند و بر آن اساس عمل کند و حقیقت را بدون ملاحظه کاری و محافظه کاری و برای منطق و آزادی و اخلاق بگویی که حقیقتا موجب ارتقا و رشد جامعه و شکوفایی عقلانیت انقلابی در دراز مدت می‌شود. 🔹خلاصه باید همسخن با سعدی زبان پارسی، به این دوستان مشفق و ناصح عرض کرد: زبان در دهان ای خردمند چیست؟ کلید در گنج صاحب هنر چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیله ور؟ اگرچه پیش خردمند خامُشی ادب است به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی دو چیز طَیرهٔ عقل است؛ دم فرو بستن به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی 🔹 آخرین نکته اینکه، اگر شما دوستان حرف نزنید، ننویسید و از جریان‌ها و افراد نام نبرید و آنها را عالمانه و آشکار نقد نکنید و در این میدان رقابت نابرابر، فقط یک نفر تمذو تنها حرف بزند و نقد کند و هیچ کس از او حمایت نکند، طبیعی است که در فضای افسارگسیخته‌ی رسانه‌ای امروز، کلام علمی و نقد منصفانه او، تند و تیز تلقی شود و بر آن برچسب‌های مختلف اخلاقی و سیاسی بزنند و به تخریب و حذف روی آورند تا جایی که دوستان هم، باور کنند و همسو شوند. اما اگر شما دوستان به میدان می‌آمدید و به تعهدات توحیدی خود (که بارها در کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی تدریس کرده‌اید) در قبال جامعه و نظام اسلامی عمل می‌کردید، امروز وضعیت دیگری داشتیم و از موضع قدرت و قوت از مکتب فکری انقلاب اسلامی و عقلانیت و آثار متفکران اصیل انقلاب اسلامی دفاع می‌کردیم و مخالفین و تحریف‌گران بودند که خودشان را با جبهه انقلاب اسلامی تطبیق می‌دادند و خود را به سکوت و توقف و محافظه کاری دعوت می‌کردند. ✍ سید مهدی موسوی اذان مغرب روز یک‌شنبه ۱۶ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2296
📌 غفلت همگانی و ضرورت جهاد تنهایی پیرو یادداشت «پاسخی دوراندیشانه به نصیحت مشفقانه» (اینجا) با یکی از دوستان و اساتید محترم حوزه، گفتگوهای کوتاهی در فضای ایتا رد و بدل شد که متن کامل آن اینجا منتشر می‌شود: 🛑اشکال: تنهایی وارد شدن نفله شدن علمی است ❇️پاسخ: نفله شدن نیست حسینی‌وار حرکت کردن و جهاد بزرگ در زمانه خفقان است. خوب همه بیاییم وسط و اجازه ندهیم یک نفر تنها شود 🛑اشکال: عرضم اینه که رسانه و گفتمان غالب بدنه انقلابی به دست اونها مدیریت میشه. همین ایتا بستر خوبی برای شناخت تفکر غالب جریان انقلابی است. ببینیم الان شعارهای عدالت خوارانه و تندروی های باصطلاح انقلابی متاثر از تعطیل عقلانیت و پذیرش رویکرد نسبیت گرا و نواخباری و ظاهرگرای امثال فرهنگستان در کانال ها و گروه ها رواج بیشتری داره، یا گفتمان امام و آقا که جمع بین عقلانیت و انقلابی گری کرده؟ الان وضعیت جوری است هر حرفی از امام و رهبری هم نقل می‌شود با تحریف معنوی به نفع نگاه تندرو خودشون مصادره می‌کنند. در این وضعیت باید یک جمع نخبگانی شکل بگیره تا بتونه هیمنه رسانه‌ای اینها رو بشکونه و ورود افراد به تنهایی خون علمی فرد رو به هدر میده؛ ❇️پاسخ: کاملا تحلیل شما از صحنه درست است و بخش وسیعی از ظرفیت سکوی به یک جریان اصیل تفکر انقلاب اسلامی و ترویج اندیشه‌های التقاطی و تقلیل‌گرایانه تبدیل شده است. بر همین اساس باید بگوییم: بسم الله براساس تعهدات توحیدی آغاز کنیم و به تدریج یک رسانه قوی برای تبیین عقلانیت انقلاب اسلامی بسازیم که بر یه پایه مسئولیت‌پذبری، آزادی، اخلاق و منطق و به دور از احساسات، به نقد منصفانه و بررسی حکیمانه هر فکر و اندیشه و هر جریان اجتماعی بپردازد. از ما حرکت از خدا هم و و (عصاره کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) این جمع نخبگانی کی و کجا ساخته می‌شود چگونه جمع می‌شوند؟ چند سال است که به صدها نفر گفته ام که بیایید کاری بکنیم تحقیقا همه می‌گویند ما تنها هستیم و اقدام نکنیم. آنهایی که جا و مکان و پول و امکانات دارند که محافظه‌کاری پیشه کرده‌اند و اصلا درکی از صحنه و مخاطرات پیش رو ندارند و با تلقی غلط از جبهه‌سازی و وحذت اصلا نمی‌خواهند بشنوند بلکه خود، ابزاری برای شهرت و گسترش آنها شده‌اند. قطعا جمع لازم است اما در غفلت همگانی و حاکمیت محافظه‌کاری و منفعت‌طلبی شخصی و قبیله‌گرایی سیاسی، باید تنهایی حرکت کرد و قیام علمی کرد و به مسئولیت علم پایبند بود. همچنان که خداوند متعال فرمان داده است: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ (سبأ ٤٦) براساس همین فرمان الهی بود که امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به تنهایی قیام کرد اما به تدریج مجاهدان تربیت شدند و مردم را به میدان آوردند، علامه طباطبایی به تنهایی در برابر جهل و جمود فکری، ایستاد و یک جریان خلاق حوزوی به وجود آورد. شهید مطهری مجبور به هجرت از قم و تبعید به تهران شد؛ ولی در این تبعیدگاه، نهضت عظیم فکری را هدایت کرد و توانست جریان را مهار کند و در این راه به شهادت رسید. حاج قاسم سلیمانی، علی رغم مخالفت شدید دولت احمدی نژاد و ... به تنهایی توانست، جبهه مقاومت را تقویت کند و به تدریج نیروها را بسیج کند جهان را از سر عظیم داعش نجات دهد. اگر ما استادان حوزه به میدان بیاییم و به تعهد توحیدی و تاریخی خود عمل کنیم و زیر بار مسئولیت اجتماعی جهاد تبیین و ترویج عقلانیت انقلاب اسلامی برویم و از تهدیدها و تخریب‌ها و توهین‌ها نترسیم قطعا عموم مردم و انقلابیون همراهی می‌کنند. چرا که فطرت آنها حقیقت طلب است و به عقلانیت انقلاب اسلامی تمایل دارند. وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﻭ (آل عمران ١٣٩) بنده دیده‌ام که همین یادداشت‌های تنهایی و غریبانه چه آثار فراوانی دارد و چگونه موجب آگاهی بخشی به جامعه و طیف‌های مختلف شده است. نکته آخر اینکه، این حرکت یک حرکت علمی و منطقی و مسئولانه و دردمندانه است و حتما باید در چارچوبهای صحیح اخلاقی، منطقی و باشد و از هرگونه و به دور باشد چرا که این میدان، میدان هم آوردی اندیشه‌ها و رقابت نظریه‌هاست. این ، نقد منصفانه و انتقاد جدی، صریح، شفاف و عینی با تعیین مصادیق موجب بالندگی جامعه، تعدیل جریان‌ها و اصلاح اندیشه‌ها خواهد شد. ببخشید که طولانی شد ✍سید مهدی موسوی صبح روز سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2303
📌 فلسفه مناظره در عقلانیت انقلاب اسلامی ❇️مقدمه چند آیه از آیات قرآن کریم می‌تواند سند راهبردی مناظره و گفتگو در جامعه اسلامی باشد: ✔️آیه اول: وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَىٰ فَبَشِّرْ عِبَاد؛ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (زمر ، ۲۷ و ۲۸) ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﭘﺮﺳﺘﻴﺪﻥ ﻃﺎﻏﻮﺕ ﺩﻭﺭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻨﺪ، ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻣﮋﺩﻩ ﺑﺎﺩ؛ ﭘﺲ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ ﻣﮋﺩﻩ ﺩﻩ ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻰﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ. ✔️آیه دوم: ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ (نحل ۱۲۵) [ﻣﺮﺩم ﺭﺍ] ﺑﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﻧﻴﻜﻮ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺩﻋﻮﺕ ﻛن ﻭ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻧﻴﻜﻮﺗﺮﻳﻦ ﺷﻴﻮﻩ ﺑﻪ ﺑﺤﺚ ﻭ ﻣﺠﺎﺩﻟﻪ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ، ﻳﻘﻴﻨﺎً ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺍﻭ ﮔﻤﺮﺍﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﻴﺰ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﻳﺎﻓﺘﮕﺎﻥ ﺩﺍﻧﺎﺗﺮ ﺍﺳﺖ. ✔️ آیه سوم: قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ (بقره ۱۱۱ و نحل ۶۴) بگو: ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺘﮕﻮﻳﻴﺪ ﺩﻟﻴﻞ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻭﺭﻳﺪ. ❇️هدف مناظره هدف مناظره کشف حقیقت از طریق اقامه برهان در جهت گسترش حکمت و عقلانیت در جامعه، افق گشایی نسبت به قله‌های حرکت و کشف راه‌ها، شباهت‌ها و تمایزها است تا اطاعت خداوند بر جامعه مستقر شود و زمینه‌هایی اطاعت از طاغوت و عوامل خروج از نظام اسلامی آشکار شود. بنابراین مناظره نباید به جدال و تضاد، تقابل و درگیری میان طرفین بیانجامد و همچنین نباید موجب شکاف اجتماعی و عقده گشایی شخصی و قبیله‌گرایی سیاسی منتهی شود. ❇️اصول مناظره: مناظره سه پایه و اصل دارد: ۱. آزادی ۲. منطق ۳. اخلاق اگر این سه محور وجود داشت و طرفین توافق اولیه‌ای بر آن داشتند مناظره به کشف حقیقت می‌انجامد و الا به جدال و درگیری و تضاد منتهی می‌شود. ❇️ قواعد مناظره: ۱. مناظره صورت‌های گوناگونی دارد که متناسب با موضوعات و دغدغه‌های مختلف شکل می‌گیرد. هر صورتی از مناظره مناسب با هر موضوع و مسئله‌ای نیست. بنابراین انتخاب صورت و قالب برای رسیدن به اهداف مناظره بسیار مهم است و الا نتیجه معکوس می‌دهد. مناظره مکتوب، مناظره رسانه‌ای، کرسی‌های آزاد اندیشی، نشست‌های تخصصی. هر کدام از اینها هم صور مختلفی دارد. از این‌رو، نباید مناظره را به یک صورت آن فروکاست و آن صورت را به دیگران در هر موضوعی تحمیل کرد که این خلاف عقلانیت و نوعی استبداد و تحکم است که خلاف هدف مناظره و اصل آزادی است. ۲. مهمترین و بهترین و کاربردی‌ترین آن در مباحث علمی، مناظر مکتوب است که سنت و سیره علمای بزرگ و سلف صالح است. ۳. مناظره شفاهی، متناسب بافضای انتخابات و درگیری های سیاسی است و اصلا مناسب بابحث علمی و نظری نیست، چرا که نه امکان استناد به منابع مکتوب وجود دارد نه امکان بحث وگفتگوی منطقی. بلکه فضای احساسی و تبلیغاتی غلبه دارد و طرفین از حدود منطق و اخلاق خارج می‌شوند بخصوص اگر اغراض سیاسی ورسانه‌ای هم داشته باشند. کمتر نمونه مناظره شفاهی وجود دارد که به رشد عقلانیت جامعه و اصلاح اندیشه‌ها وتغییر رویه‌ها منتهی شده باشد بلکه عموما به تضاد اجتماعی و قبیله‌گرایی سیاسی انجامیده است. انسان‌های اهل دانش و منطق، اهل کارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای نبوده و نیستند و در زمینی خیس جریانات سیاسی بازی نمی‌کنند. ۴. مناظره‌ باید عاقلانه و عادلانه باشد از این‌رو، لازم است از آداب و رسومی، قواعد و ضوابطی برخوردار باشد. اولین قاعده این است که موضوع گفتگو کاملا روشن باشد یک موضوع کلی و عریض و طویل نمی‌تواند موضوع مناظره باشد بر این اساس طرفین باید متن دقیق و مختصری را که قرار است نقد کنند از پیش آماده سازند و قبل از جلسه به دست دیگری برسانند تا از قبل بدانند که درباره چه موضوعی بحث می‌کنند و طرف مقابل قرار است چه بگوید و طرف دیگری چه باید بگوید. ۵. مناظره زمانی سودمند است که ابتدا طرفین در جلسات محترمانه، دوستانه و عاقلانه، بدون حضور رسانه‌های تبلیغاتی، با یکدیگر تبادل نظر کنند واز دغدغه‌ها و حساسیت یکدیگر مطلع بشوند تا براساس شناخت پیشینی، یک رسانه‌ای برقرار کنند که ثمر آن رشد عقلانیت عموم مردم، افق گشایی نسبت به قله‌های حرکت وکشف راه‌ها، شباهت‌ها وتمایزها باشد. ۶. اصلی‌ترین شرط اخلاقی درمناظره، صداقت، صراحت، شفافیت است وهرگونه، تقیه، چندلایه بودن، ملاحظه کاری و محافظه‌کاری به هر بهانه‌ای مخل به منظره و در تضاد با اهداف مناظره است وبه گمراه کردن می‌انجامد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2310
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 بی تقوایی مرجفون بزرگترین بی تقوایی و مهمترین نشانه مرجفون بودن این است که بیایی در تلویزیون درب
📌 چرا باید مصداق‌ها مشخص شوند؟ 🛑پرسش: چرا به صراحت جریان‌هایی نقد می‌شود و نسبت بی‌تقوایی و مرجفون به افراد داده می‌شود؟ امام خمینی و حضرت آقا چنین با جریان‌ها مواجه نمی‌شدند. ❇️پاسخ: مرجفون تعبیر آقا بود نه بنده و کاملا ناظر به وضعیت جامعه و عملکرد افراد واقعی بود و یک تعبیر خیالی و آرمانی نبود. ایشان شاخصه‌ی کلی دادند و تعیین مصداق با من و شماست. براساس عقلانیت انقلاب اسلامی رعایت حال افراد تاجایی است که در خط انقلاب و مصالح نظام و حفظ وحدت و امید مردم باشند. اما انقلاب و نظام و امید مردم از هر فرد و گروه و جریانی محترم‌تر، مهم‌تر و واجب‌ترند و در اینگونه امور نباید با هیچ کس مجامله و تعارف کرد. حتما باید نقد کرد و نتایج خطرناک گفته‌ها و اقدامات آنان را براساس اصل نهی از منکر گوشزد کرد و اگر خصوصی و دلسوزانه جواب نداد حتما باید علنی بیان شود تا اعتماد و همبستگی عمومی و امید مردم از نظام اسلامی و روحانیت اصیل و ریشه‌دار سلب نشود. حضرت امام خمینی (ره) به ما یاد داد که اگر پای مصالح انقلاب و نظام و امید مردم به میان باشد با هیچ‌کس تعارف نداشته باشیم. ایشان حتی خود را هم کنار گذاشتند و دستور به دستگیری نوه و جگر گوشه و یادگار فرزندشان شهید آیت الله مصطفی را دادند و اصلا ملاحظه نکردند که پیرو این دستگیری، عروس ایشان و پدر عروس (آیت الله شیخ مرتضی حائری یزدی) ناراحت شده‌اند و از انقلاب کناره گیری کردند. امام خمینی در منشور روحانیت خطاب بسیاری از حوزویان فرمودند: و احمق. تعبیر امام خمینی به صرفا یک تعارف نبود بلکه یک مرزگذاری برای هم شناخت دقیق اندیشه‌ها و جریان‌ها بود. حضرت آقا نیز هم صریحا اقدامات برخی از جریان‌ها را دانستند که نتیجه آن نابودی بنیان معرفت دینی و نظام اسلامی است. خلاصه براساس سیره و سنت امام خمینی و مقام معظم رهبری زمانی که امر به معروف و نهی از منکر برآمده از محبت و نصیحت و تذکر و اصلاح نتیجه نبخشید طبیعتا و به حکم واجب الهی باید جریان‌هایی که بر خطاهای خود اصرار دارند را در علن نقد کرد و نتایج آنها در کردن مردم و کل نظام به فساد را گوشزد کرد. همچنان که انتقاد علمی براساس مطالعات دقیق و تخصصی از مسئولان در محیط‌های تخصصی و کارشناسی یک ضرورت اجتماعی و واجب کفایی است و موجب تضعیف نظام و انقلاب نیست، انتقاد کردن از افراد و جریان‌های منبری و رسانه‌ای و فرهنگی هم واجب کفایی است و موجب تضعیف انقلاب و نظام نیست بلکه موجب رشد عقلانیت و کشف حقیقت و تقویت پیوند مردم جامعه می‌شود. باید اشتباهات فکری و خطاهای گفتاری و خطرات کاری گویندگان و کنش‌گران را صریح و شفاف و منصفانه بیان کرد و به هیچ بهانه‌ای جلوی نقد و انتقاد گرفته نشود. که اگر گرفته شود استبداد است و تحکّم. موجب فساد و است ویژه‌خواری؛ مقدمه‌ی افتراق است و گسست اجتماعی، زمینه‌ساز ناامیدی مردم است و خشنودی دشمن. به عقلانیت انقلاب اسلامی که هم نفع دنیا و هم سعادت اخروی ما در پیروی از فرهنگ متعالی اسلام ناب محمدی و اقامه فریضه امر به معروف و نهی از منکر در همه وجوه و لایه‌های آن است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2314
📌 چرا باید صریح و شفاف نقد کرد؟ ✍متفکر انقلاب شهید آیت الله دکتر بهشتی: گاهى دوستان نزديك با من دعوا مى‌كنند كه تو گاهى بيجا دارى! چيزى از تو مى‌پرسند و آنچه را تشخيص مى‌دهى حق است و اسلام آورده است مى‌گويى و اين باعث مى‌شود كه عده‌اى از تو كنند، و عده‌اى ديگر را عليه تو در جامعه كنند. پاسخ من به آن رفقا مكرر اين بوده كه اين آيات قرآن را چه كار كنم‌؟ البته مى‌دانم اين نصيحت‌ها خيرخواهانه است و هيچ غرضى ندارند، حتى مى‌دانم غرضشان پاك است. ولى توجه آن‌ها را به اين آيه جلب مى‌كنم: «إِنَّ اَلَّذِينَ يَكْتُمُونَ مٰا أَنْزَلْنٰا مِنَ اَلْبَيِّنٰاتِ وَ اَلْهُدىٰ مِنْ بَعْدِ مٰا بَيَّنّٰاهُ لِلنّٰاسِ فِي اَلْكِتٰابِ أُولٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اَللّٰهُ وَ يَلْعَنُهُمُ اَللاّٰعِنُونَ‌» «آن‌ها كه عوامل روشنگر و هدايتى را كه ما فرو فرستاده‌ايم بعد از آنكه آن‌ها را براى مردم در كتاب روشن كرده‌ايم از مردم پنهان مى‌كنند، هم خدا از رحمت خود محرومشان مى‌سازد و دچار لعن خدايند و هم لعن‌كنندگان ديگر بر آن‌ها لعنت مى‌فرستند.» در آيات ديگر دارد: «آن‌ها را به "عذاب اليم" مژده بده». 📚 سید محمد حسینی بهشتی، در مکتب قرآن. ج۲. صص۴۸-۴۹ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2315
📌 تبیین «کثرت» در حکمت متعالیه ⏹بخش هفتم: استاد مطهری مینویسد: «کامل‏ترین و جامع‏ترین نظریه «تکامل تدریجی عقل و معقولات» نظریه محکم و برهانی صدرالمتألهین است که از طرفی نفس را در آغاز امری مادی و جسمانی می‌داند که به تدریج کمال جوهری حاصل می‌کند و به مرتبه حس و خیال و سپس به مرتبه عقل می‌رسد و از طرف دیگر عقل و عاقل و معقول را متحد می‌داند. مطابق این نظریه نه نفس در آغاز جوهری است مستقل از بدن و نه ادراکات عقلانی نقشها و عوارض و اوصافی است برای نفس. مطابق این نظریه پیدایش تدریجی معقولات عین تکوّن تدریجی کمالی عقل و عاقله است. بنابراین عقل و ادراکات عقلانی به تدریج تکوّن پیدا می‌کند و از اول ساختمان پرداخته و کاملی ندارد. (استاد مطهری، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج ۲، ص۱۵۲) ۳. شبکه‌ای بودن گسترش معرفت گذشت که براساس حکمت متعالیه معرفت‌ها و ادراکات تصوری انسان لزوما تناظر یک به یک با واقعیت خارجی ندارد و همچنین یک سلسله تصدیقات غیرتجربی بر تصدیقات تجربی مقدم است لذا ادراک و معرفت آدمی یک شبکه و نظام به هم پیوسته است نه مجموعه‌ای از تک مفاهیم و تک گزاره‌های معرفتی که به صورت جز به جز با واقعیت عینی مطابق باشد و تناظر یک به یک برقرار شود که موجب تقلیل‌گرایی و تحویلی‌انگاری معرفت شود. ۴. واقع گرایی انتقادی براساس دستگاه فکری حکمت متعالیه، ساختار ادراکی انسان ناظر به واقعیت است و همواره «واقعیت» را طلب می‌کند اما آنچه به دست می‌آورد «علم» است. از این‌رو، همواره امکان خطا در دانش‌ها و همچنین محدودیت کشف وقایع وجود دارد. بعلاوه اینکه، انسان موجودی ساختارساز هم هست و عموما دانش‌ها و پدیده‌ها را به ملکات نفسانی، عادتهای رفتاری، ساختارها و نظامات اجتماعی تبدیل می‌کند تا راحت‌تر بتواند در زندگی از آنها بهره‌مند بشود و همین موجب متصلب شدن (ایدیولوژیک شدن) معرفت‌ها می‌شود و همین متصلب شدن معرفت موجب ندیدند محدودیت‌های آن و تقلیل‌گرایی معرفت و تحویلی‌انگاری دانش‌ها می‌شود که مانع فهم بیشتر حقیقت و کشف عمیق‌تر واقعیت‌ها می‌شود از این‌رو، آگاهی و دانشی که یک روز، رهایی‌بخش و افق‌گشا بود در زمانه‌ی دیگری آگاهی کاذب می‌شود و مانع حرکت و صیرورت می‌شود. بنابراین نظام دانشی بشر همواره نیاز به تفکر انتقادی، اجتهاد مستمر و بازسازی مداوم اندیشه‌ها و نظریه‌ها دارد. نقد فرهنگ عمومی و جریان‌های مختلف فکری، فرهنگی و اجتماعی یک ارزش متعالی است و برای واقع نمایی و کشف واقعیت از هرگونه «تقدیس» و «تخریب» دوری گزید. ۵. خروج از اضطرار اندیشی یکی از آثار و نتایج دستگاه معرفت‌شناختی حکمت متعالیه خروج از اضطرار اندیشی است. اضطرار به معنای احتیاج، ناچاری، ناگزیری و درماندگی است و به معنای اندیشه‌ورزی در دوران درماندگی و ناچاری و ضرورت است و نه در دوران گشایش و رحمت و حرکت. اضطرار اندیشی، نگرشی تقلیل گرایانه به معرفت دارد و رسیدن به یقین و حقیقت را در هیچ سطح از سطوح ممکن نمی‌داند. از این‌رو، نگاهی تاریک به جهان دارد و زمانه‌ی امروز را دوران عسرت آخرالزمانی و گرفتار به مکر زمانه می‌خواند. راه‌یابی انسان به واقعیت را اگر ناممکن نداند خیلی هم ممکن و سهل‌الوصول نمی‌داند. اضطرار اندیشان مبتنی بر نگرش‌های همچون ، و ، انسان را در محاصره اقتدار اراده‌های برتر می‌داند که به جبر ساختارها و طبقات اجتماعی می‌انجامد. به نظر اضطرار اندیشان، انسانها در نسبت با حقیقت، چاره‌ای جز حیرت ندارند و سخن از رسیدن به یقین و حقیقت، افسانه‌ای برآمده از اقتدارها و اراده‌های برتر است. اما برمبنای حکمت متعالیه، دست‌یابی به حقیقت ممکن است و در هر دوره‌ای از مراحل تکاملی عقل، لایه‌های و‌ سطوحی از واقعیات آشکار می‌شود که امکان اثبات عینی بودن آن وجود دارد، اما روشن است که واقعیت به همین سطح و لایه‌ی آشکار شده محدود نیست و ابعاد و لایه‌های دیگر آن در انتظار انکشاف است که بر اثر رشد و بلوغ اجتماعی و گسترش روابط انسانی در چارچوب شبکه‌های معرفتی،ابعاد جدیدتری از واقعیت آشکار و بر عمق و گستره حقایق افزوده می‌شود و مبتنی بر آن، اعتبارات انسانی تکامل می‌یابد و الگوهای جدیدتری از کنش و ساختارهای اجتماعی توسط انسانها ساخته و پرداخته می‌شود. بر این اساس، هیچ‌گاه علم و دانش به پایان نمی‌رسد. هیچ‌گاه زندگی انسان در این جهان، متوقف نمی‌شود، هیچ‌گاه بدون فراهم شدن زمینه‌ها، تحول بزرگی در زندگی بشر رقم نمی‌خورد. هیچ‌گاه باطل از آن جهت که باطل است بر مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی سیطره نمی‌یابد مگر آنکه بر سطحی از واقعیت و ابعادی از حقیقت تکیه زند و از این طریق دیگران را با خود همراه سازد. 🛑 ادامه دارد... ✍ سید مهدی موسوی چهارشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2329
📌 ضرورت فهم معنا شناختی استعاره‌های قرآنی (نقدی بر تجارت فهمی انسان، دین و آخرت و تجارت پنداری زندگی) 🔹قرآن کریم با استعارات مفهومی فراوانی با مخاطب سخن می‌گوید تا بتواند از طریق نوعی شباهت سازی و ارتباط میان دو قلمرو، معنا و معرفتی را منتقل کند. استعارات، یک مثال و مجاز منفرد در کلام نیست بلکه هر استعاره مفهومی تعدادی مفاهیم استعاری را به دنبال خود پدید می‌آورد و یک شبکه مفهومی از مفاهیم به هم پیوسته را به فرهنگ عرضه می‌کند. از این‌رو، استعارات در بستر فرهنگ و زمان و مکان به وجود می‌آیند و ممکن است در زمانه‌ی دیگری معنای دیگری را منتقل کند. 🔸قرآن کریم با هدف ایجاد تحوّل در اندیشه بشر و گشودن افق‌های معنایی، فضاهای استعاری مناسبی را به وجود آورده است. قرآن کریم استعاره‌های مفهومی مادی را به کار می‌گیرد اما به آن متوقف نمی‌شود بلکه از این طریق، افق‌های بالاتری را مطرح می‌کند و پس از انکه، آن افق به امر طبیعی و عادی مبدل شد از طریق استعاره بالاتری، لایه دیگری از واقعیت و حیات را آشکار می‌سازد. از این‌رو، در قرآن کریم با نظام طولی مشککی از استعارات مواجه هستیم که هر کدام با خلق یک فضای استعاری، افق‌های بالاتر را می‌شکافد و انسان را وارد افق‌های بعدی می‌کند. 🔹چرا که لایه‌های مجرد و غیبی به سرعت دستگیر همه انسانها نمی‌شود، بسیاری از انسانها براساس روابط مکانی و زمانی همه چیز را می‌فهمند و بسیاری را امور را در غالب روابط ملموسی همچون تجارت و کسب و کاسبی می‌یابد. به همین جهت قرآن کریم تلاش دارد تا با استفاده از روابط زمانی و مکانی تجارت و کسب و کار، موارد ناآشنا و مجرد را برای مردم آشنا کند. اما زبان قرآن به این استعاره متوقف نشده است و استعاره‌های دیگری همچون «نور و ظلمت»، «حیات طیبه»، «شجره طیبه و شجره خبیثه»، «حرکت و صراط»، «نزول باران»، «رودخانه و سیل»، «نعمت و لذت»، «سکونت و راحتی» و مانند آنها استفاده کرده است. 🔸اگر خوب در آیات قرآن کریم توجه کنیم، استعاره‌های قرآنی بر آمده از شباهت‌های زبانی نیست بلکه محصول تجربه‌های زیستی و شرایط محیطی در جامعه‌ی صدر اسلام است که امکان ارتباط میان دو حوزه‌ی مفهومی متفاوت را فراهم ساخته است. 🔹اما نکته مهم این است که استعاره‌های زبانی و مفهومی بیان حقیقت و ذات شئ نیست، بلکه ابزاری مفهومی برای نزدیک کردن مخاطبان به یک حقیقت و عبور از ظواهر به لایه‌های پنهان است. 🔸برخلاف این مطلب، در بسیاری از اوقات، برخی از افراد مواجه حقیقی و ذاتی با استعاره‌های قرآنی می‌شود و استعاره به جای ذات و‌ جوهره شئ پنداشته می‌شود. از این رو، استعاره‌ها به حقیقت تبدیل شده و از کاربست مفهومی و سیالیت آن خارج شده است و متصلب می‌شود. نتیجه این متصلب شدن، در خفا رفتن لایه‌های دیگر حقیقت است. 🔹اخیرا دوستی، مقاله‌ای را با عنوان «نگاهی تاجرانه به زندگی» برایم فرستاد که بخوانم و نظر دهم. در این مقاله، نویسندگان با توجه به مفهوم در قرآن کریم درصدد «تبیین معارف بنیادین اسلام» به عنوان «طرح معرفتی وحی‌پایه» بوده‌اند. نویسندگان با استناد به برخی از آیات قرآن که مفهوم «تجارت» در آن به کار رفته است، چنین پنداشته‌اند، تجارت وصف کلی دنیا و‌ جوهره‌ی آن است و دلالت‌های آن را اینگونه بیان کرده‌اند که پس در قرآن، «انسان صرفا یک موجود حساب‌گر و کاسب است» و براساس اصل «هزینه و فایده» همه امور را می‌سنجد. لذا همواره در حال داد و ستد براساس نیازهای واقعی و کاذب است. بدین جهت کل روابط انسانی، از جنس روابط اقتصادی و کاسب کارانه است. کل دنیا تجارت‌خانه است و وحی و نبوت و دین و ... همه ابزار تجارت هستند. از این عجیب‌تر اینکه از میان صدها طرح و تفسیر دیگر از معارف اسلامی فقط این فهم را حجیت‌دار و کارآمد پنداشته‌اند و فهم دیگران را بدون حجت و غیر کارآمد پنداشته‌اند. 🔸 اما اگر خوب بنگریم خواهیم دید که این فهم از آیات قرآن کریم را نمی‌توان به وحی و معارف دینی استناد داد و اصلا با فرهنگ اسلامی ایرانی هماهنگ و سازگار نیست. چرا استعاره را حقیقت پنداشته است. چنین تلقی از آیات قرآن کریم، براساس قواعد اولیه علم اصول فقه و روش‌شناسی اجتهاد و فهم متن غیر دقیق است ونه دارد ونه است. چون استعاره‌ها راحقیقت پنداشته واستعارات رامعرف ذاتیات دانسته‌اند و ده‌ها استعاره‌ی دیگر ومباحث حقیقی وکلی راکنار گذاشته‌اند که هر کدام یک فضای معنایی دیگری را از زندگی چندلایه و چندساحتی انسان بیان می‌کنند و هر کدام افقی را آشکار می‌سازد که هر کدام از آنها ازیک جهت می‌تواند مقرب باشد اما اگر متصلب شوند وحقیقت پنداشته شوند مبعد هستند. 🔸آشکارترین نتیجه این نگرش که تحت شکل گرفته است، عرفی‌سازی پدیده‌های دینی و تقدس‌زدایی از معارف اسلامی است. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2335
📌 سبقت نقادی عقل و معرفت در فلسفه اسلامی بر فلسفه غرب 🎙فیلسوف انقلاب اسلامی، استادِ شهید، آیت الله مطهری: «غیب بودن غیب و راز غیب بودنش مربوط به مقدار توانایی دستگاههای حسّی و ادراکی ماست نه به وجود حائل و مانعی میان دستگاه ادراکی و حسّی ما و غیب. مولوی تمثیلی عالی راجع به محدودیت حواسّ بشر آورده است که بسیار قابل توجّه است. می‌دانیم که در دوره جدید، دانشمندان و فلاسفه اروپا ابتکار اساسی‌ای که در فلسفه به خود نسبت می‌دهند این است که درباره حدود ادراکات بشری به بحث و کاوش پرداخته‌اند و بعضی از فلاسفه بزرگ و درجه اول اروپا اساس فلسفه‏شان نقّادی دستگاههای اندیشه بشر است. دو اثر بزرگ کانت فیلسوف بزرگ آلمانی عبارت است از نقّادی عقل نظری و نقّادی عقل عملی. اینکه چقدر از این نقّادیها واقعاً ابتکار است و چقدر در جهان، بالاخص جهان اسلام، سابقه دارد از بحث فعلی ما خارج است؛ همین قدر عرض می‌کنم که در فلسفه و حکمت اسلامی بیش از هر کار دیگر کار نقّادی صورت گرفته است ولی نه به اسم نقّادی، به اسمهای دیگر؛ و آن نقّادیها ارزش و عمق زیادتری از نقّادیهای اروپایی دارد. این مطلب باید در جای دیگر مفصّل و مستدل بحث شود. ...» ✍ استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص65 •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2345
📌 وضعیت دانش و نقد در میان ما 🔹امروز ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ جلسه‌ای پیرامون «نظریه اجتماعی آیت الله خامنه‌ای» در یکی از مراکز علمی تهران با حضور برخی از استادان و پژوهشگران جامعه‌شناسی برگزار شد که همگی از نیروهای ارزشی بودند. استادان محترم مطالب خوبی مطرح فرمودند تا نوبت به اینجانب رسید. 🔸نکته‌ای که براساس تجربه کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه آیت الله العظمی خامنه‌ای» مطرح کردم این بود که «برای تبیین نظرات و اندیشه‌های هر متفکری باید به چارچوب و نظام فکری آن متفکر مراجعه کرد تا نظریه و مدعای او شناخته شود نه اینکه مسائلی از نظریه‌های دیگران انتخاب شود و به آن متفکر تحمیل شود و به هر ضرب و زوری هست آنرا اثبات کنیم.». سپس به نمونه فصل پایانی کتاب مذکور اشاره کردم که چگونه براساس همه‌ی آثار آیت الله خامنه‌ای و بخصوص کتاب‌های «طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن» و «روح توحید نفی عبودیت غیر خدا» تلاش شده است تا نظریه اجتماعی ایشان که خود ادعای آن را در ابتدای طرح کلی اندیشه اسلامی داشته اند - مسلک اجتماعی دارای اصول یک آهنگ و منسجم ناظر به زندگی جمعی انسانها- از مجموع آثار و بیانات ایشان استخراج شود بدون آنکه نظرات و پرسش‌های دیگران به طرح ایشان تحمیل شود. 🔸 بعد از صحبت‌های کوتاهی که عرض شد، استاد تمام جامعه‌شناسی دانشگاه تهران، کتاب «درآمدی بر علوم انسانی اسلامی در اندیشه آیت الله العظمی خامنه‌ای» را گرفت؛ با شعف زیاد آن را تورق کرد و بسیار تشکر کرد و گفت باید آن را بخرم و حتما استفاده کنم. 🔹 بعد از وی یکی از اعضای جلسه که استادیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود و در کنارم نشسته بود و به نیروی ارزشی معروف است، همان کتاب مذکور ۸۵۰ صفحه‌ای را گرفت و دو یا سه دقیقه تورق کرد. در حین صحبت‌های یکی دیگر اعضای جلسه که به صورت مجازی سخن می‌گفت به نقد یکی از مباحث فصل پایانی کتاب پرداخت و بنده لبخندی زدم و به جهت رعایت ادب و احترام جلسه، خیلی آرام گفتم که الان وقت این بحث نیست و به فرصت دیگری نیاز است. دوباره گفت که «این تحلیل از کنش، شبیه به آگوست کنت است و علم بد نیست و از علم جامعه شناسی استفاده کنید» دوباره لبخند زدم و به توهین وی اصلا پاسخی ندادم و می‌دانستم که نقد یک کتاب ۸۵۰ صفحه‌ای در دو دقیقه تورق کردن و زدن دو برچسب بزرگ «اگوست‌کنت‌ی بودن» و «غیر علمی بودن» در این چند دقیقه آن‌هم به کتاب ۸۵۰ صفحه‌ای درباب علم، چندان قابل اعتنا نیست. با سکوت بنده، نکات وی ادامه نیافت. سخنان غیرحضوری عضو دیگر جلسه تمام شد. بعد از وی، مدیر جلسه نکاتی گفت. که وسط سخن او، همان استادیار گفت نکته‌ای دارد. خلاصه و مضمون حرف او این بود که: «علم هم چیز خوبی است» پس متفکران انقلاب اسلامی «نظریه اجتماعی» مستقل ندارند و باید با اندیشه‌های متفکران غربی و جامعه‌شناسی موجود، اندیشه‌ی هر متفکر مسلمانی را مطالعه و بررسی کرد. بعد گفت: فلانی هم پذیرفته است که بخشی از مطالب کتابش شبیه بحث «آگوست کنت» است و باید به دستگاه مفهومی و نظری «برونو لاتور» مراجعه می‌کرد تا می‌توانست نظریه اجتماعی آیت الله خامنه‌ای را صورت‌بندی کند. بنده سریعا با این مصادره به مطلوب سکوت و خنده‌ام، واکنش نشان دادم و گفتم که حرف ایشان را تأیید نکردم، صحیح هم نیست، فقط گفتم الان به احترام جلسه وقت اینگونه مباحث علمی و دقیق نیست، باید در فرصت مناسب بعد از مطالعه کتاب گفتگو شود. خلاصه حرف من این است که برای فهم هر متفکری، ما باید ذهنمان را از نظرات و اندیشه‌های دیگر متفکران آزاد کنیم و براساس چارچوب نظری متفکر، اندیشه‌اش را فهم عمیق و صورت‌بندی نظری مستند و مستدل کنیم؛ حالا می‌خواهد ظاهر بخشی از آن شبیه متفکر دیگری باشد یا نباشد. چرا شباهت ظاهری دلیلی بر این همانی اندیشه‌ها نیست. این نیازمند روش‌شناسی اجتهادی و نظام جامع اندیشه است تا از این شتابزدگی در نقد بدون خواندن و مطالعه کردن بپرهیزیم. همچنان که آیت الله خامنه‌ای خود در دیدار ۴ / ۴/ ۱۳۸۱ در دیدار هیأت امنای موسسه پژوهش و فرهنگی انقلاب اسلامی تصریح کردند که نظرات ایشان را بدون کم و زیاد آنگونه که خودشان بیان و صورت‌بندی کرده‌اند عرضه شود و کم و زیاد نشود. بعد از اینکه نظرات و اندیشه‌های ایشان به همان چارچوب و نظام‌واره وی عرضه شد نوبت نقد و بررسی و تحلیل و مقایسه فرا می‌رسد. 🔸 خلاصه این جلسه ساعتی ادامه داشت و‌ چندان نکته‌ای را که بیان کردم فهم نشد. نتیجه اینکه این وضعیت ارزش علم و دانش و عمق مطالعه و دقت در نقد و همچنین تفسیر لبخند و سکوت به جهت احترام جلسه، نزد عضو هیأت علمی و نیروی ارزشی در بزرگترین دانشگاه علمی ایران است. «تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل». ✍ سید مهدی موسوی ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2362
📌 غلبه‌ی دوگانه‌ی تقدیس و تخریب در فرهنگ سیاسی ما 🔹در نبود عقلانیت و فرهنگ نقد سالم، در هر ماجرایی که در کشور ما اتفاق می‌افتد با دوگونه تحلیل و تفسیر روبرو می‌شویم: ۱. تقدیس و بت‌سازی و قهرمان پردازی ۲. تخریب و تهمت‌زنی و دشمن‌تراشی 🔸یک گروه محبانه این طرف غش می‌کنند و طرف مقابل کینه‌توزانه آن طرف را انتخاب می‌کنند تا حریف را از میدان رقابت خارج کند. 🔹این یکی از مشکلات مهم در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان است که همواره موجب ذبح منافع ملی و ندیدن مصلحت عمومی می‌شود، لذا باید همگی تجدید نظر کنیم و به عقلانیت انقلاب اسلامی و فرهنگ صحیح نقد و تحلیل روی آوریم. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2489