📌 مشکله-ی چپ اسلامی
🔸 یکی از پدیده های نیم قرن گذشته جوامع اسلامی و بخصوص ایران، شکل گیری جریان چپ اسلامی با الهام گیری از ادبیات هگلی - مارکسیستی است که به نقد اساسی بنیانهای تمدن اسلامی و دستگاه فقاهتی و حکمتی اسلام پرداختند و با ادعای عمل گرایی سعی در تأسیس دانش های معطوف به عمل بودند و زیربنای این اتفاق را اسلامی سازی #فلسفه_شدن و تأسیس #فلسفه_چگونگی_اسلامی دانستند که سعی داشتند با مراجعه به کتاب و سنت مشروعیتی برای آراء و اندیشه های هگل، مارکس و نومارکسیستی های غرب هم دست و پا کنند.
🔹 تأکید بیش از اندازه این جریان بر عمل موجب شده که با ادعان به تقدم اراده بر معرفت، بنیاد نسبی-گرایی را در جامعه ایرانی با چاشنی خلوص گرایی و نواخباری گریایجاد کنند و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز سعی در تفسیر اراده گرایانه از انقلاب و آرمانهای آن ارائه دهند. تفسیری که بر پایه تضاد و تقابل صورتبندی شده است و راه را برای وحدت گرایی آحاد جامعه و اتصال فطری ملت ها مسدود می کند.
🔸 چپ اسلامی در طول نیم قرن گذشته صورتهای مختلفی داشته است و هر صورتی از آن در برهه ای تاریخ انقلاب اسلامی همراهی کوتاه مدتی داشته است و پس از مدتی این همراهی به #جریان_سوم تبدیل شد و موصعی انتقادی - اصلاحی به خود گرفت و از تغییر عقلانیت انقلاب اسلامی و تأسیس فلسفه و فقه جدید برای توسعه یافتگی و تحقق عدالت سخن به میان آوردند. اما به تدریج با تغییر نسلی در آن جریانها به تقابل روی آورد و عَلَم مخالفت با مکتب فلسفی و فقاهتی انقلاب اسلامی را برداشتند.
🔹 چپ اسلامی در هر دوره ای و بخصوص در معرکه تزاحم-ها و نضادهای اجتماعی در قامت #جریان_سوم ظاهر می-شود و توسعه نیافتگی و عدم تحقق عدالت و تلقی های غرب ستیزانه خود از انقلاب اسلامی را معلول نقص در مکتب فکری و عقلانیت عملی انقلاب اسلامی می دانند و راهی به رهایی از آن را جستجو میکنند. این جریان با سکوت در بر ظلم و ستم هایی که توسط اعتشاش گران به حق اسلام و انقلاب و مردم میشود به برجسته سازی ضعف ها و نواقص می پردازند و حرف های خیالی و اضطراری #عصرت_حیرت و #عصر_عسرت خود را تکرار می کنند. حرف هایی که در طول نیم قرن اخیر هیچگاه به یک طرح درست و درمان برای التیام دردها و درمان بیماری های اجتماعی منتهی نشده است. بلکه بر حیرت و ناامیدی آحاد جامعه افزوده است و امید به پیشرفت و اعتماد به سرمایه های واقعی و هویت تمدنی را تضعیف و تحقیر کرده است.
🔸 در حالی که اگر درست نگاه شود بخشی از ناکامی ها و مشکلات اجتماعی جامعه اسلامی، مانع تراشی ها و تفسیرهای #اضطراری و غلط از آرمانها و ارزشهای انقلابی و اسلامی است که موجب #دفع_حداکثری سرمایه های اجتماعی شده است و با تصمیمات غلط، اعمال خودسرانه ، تفرقه برانگیز و وحدت شکنانه جریانهای غیر انقلابی و مخالفان خارجی را مدعی و طلبکار کرده اند و انقلاب اسلامی و مسئولان عالی نظام باید چوب ندانم کاری آن تندروی ها و تفسیرهای غلط علم ستیزانه، اخلاق گریزانه و غرب ستیزانه و حتی هویت ستیزانه آنها را بخورند.
#اسلامی_سازی_فلسفه_شدن_هگل
#چپ_اسلامی
#تضادگرایی
#عصر_حیرت
#عصر_عسرت
#جریان_سوم
#عقلانیت
#فلسفه_شدن
#فلسفه_قدرت
#اصالت_فاعلیت
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/950
📌مشکلهی اضطرار اندیشی
🔹یکی از موانع فکری مهم بر سر راه پیشرفت حقیقی، تعالی اجتماعی و قدرتمند شدن جامعه اسلامی، #اضطرار_اندیشی است که انسان را محصور در حیرتها و ظلمتها تصور میکند و جهان امروز را #عصر_حیرت و #عصر_عسرت می نامد. عسرت در لغت به این معانی آمده است: افلاس، تعسر، تنگدستی، تنگی، تهیدستی، دشواری، سختی، ضراء، عسر، فقر، نداری. بنابراین #عصر_عسرت، عسر انقطاع و انسداد فیض و فتوحات ربانی است. عصر عسرت، عصر انحطاط، تنگدستی و بیپناهی انسان و گرفتاری او در کثرت دنیا و روابط پیچیده و معادلات کمّی سرپرستی اجتماع است که جز با توقف و ستیز و به انتظار آیندهی نامعلوم نشستن و کشیدن طرحهای خیالی و اتوپیایی نمیتوان مشارکت فعال و حرکت سازندهای در تعالی انسان معاصر و تغییر زمانه داشت.
🔸گاه برخی از مروجان این اندیشه، اضطرار اندیشی خود را به آموزهی سازنده و پویای مهدویت و آخر الزمان نسبت میدهند و عصر غیبت را عصر عسرت و عصر اضطرار و انحطاط، عصر انسداد و امتناع حکمت و فقاهت و پیشرفت حقیقی میخوانند و اگر حرکتی را هم در این عصر ممکن بدانند از باب دوران گذار و ناچاری است. در حالی که این با منطق اصیل انتظار و منطق پویایی و سازندگی آن در عصر غیبت ناسازگار است.
🔹اضطرار اندیشی از آغاز حرکت پرشتاب و سازنده انقلاب اسلامی مروجانی داشته است و در هر دورهای صورت جدیدی به خود گرفته است و انسان انقلابی پرنشاط سازنده را نسبت به مسیر پیش رونده انقلاب اسلامی دلسرد کرده است و همواره او را از هیمنهی دنیای مدرن ترسانده است و بر برجسته سازی نقاط ضعف و نواقص داخلی و ارائه طرحهای خیالی و اتوپیایی اصرار داشته است.
🔸این جریان در دو دههی اخیر علیرغم ظاهرسازی انقلابی و تمدنی، بیش از آنکه انسان انقلابی را به #تعالی_اندیشی و #اتصال_تمدنی جبهه حقیقت خواهان عالم دعوت کند و آنان را پویایی و سازندگی علمی و اجتماعی ترغیب کند، آحاد جامعه را به #انحطاط_اندیشی و #انقطاع_تمدنی و تمرکز بر گسست های فرهنگی وادار می کند. بیش از آنکه طرحی کارآمد و راهبردی برای خروج از ضعفها و نواقص اجتماعی ارائه دهد و بر فروبستهای اجتماعی صحه می گذارد و با نفی میراث فلسفی، فقاهتی، علمی و تمدنی خود، از تأسیس فلسفه و فقه و روش های جایگزین و تغییر در منطق شناخت و حجیت سخن میگوید.
🔹در باب ریشه یابی اضطرار اندیشی بسیار میتوان نوشت اما اجمالا میتوان گفت اضطرار اندیشی نتیجه غفلت از فطرت انسان و همچنین تعطیلی عقل حقیقت یاب و نفی حسن و قبح ذاتی افعال و اعتقاد به انسداد باب علم است که نتیجه آن دوری از حقیقت و بی_پناه ساختن انسان و رها کردن او در نسبتها و روابط پیچیده و بی حساب و کتاب مدرنیته است.
🔸اضطرار اندیشی محصول الهیات تنزیهی و عدم درک درست از ربوبیت الهی و فیض رسانی مستمر و مستدام ربوبی در همه زمانها و مکانهاست.
🔹 اضطرار اندیشی معلول تلقی ناصواب از غیبت امام معصوم(ع) و عقیده رهاشدگی انسان در جهان رهاشده و بیسرپناه است.
🔸اضطرار اندیشه محصول نوعی از فلسفه تاریخ است که سیر حرکت بشر را به گونهای ترسیم میکنند که عقل خودبنیاد مدرنیته قدرت تام و تمام یافته و راه منطقی و عقلی هم برای خروج از سیطره و هیمنهی آن نیست، لذا سیر جهان رو به انحطاط و قدرتمند شدن جبهه باطل است و از قدرت و توانایی جبهه حق و امکان پیشرفت واقعی و سازندگی اجتماعی آن مأیوس هستند و تنها راه خروج را در دوگانهی ستیز و تضاد و یا کُرنش و پیروی تلقی میکنند.
🔹 تاریخ نشان داده است که اضطرار اندیشان با غربستیزی و تجددستیزی آتشین آغاز کردهاند و علم مبارزهی تمام عیار با عقل مدرن و علم و نظم غربی برافراشتهاند و در رسانهها بر طبل آن کوبیدهاند اما پس از گذشت چند دهه و به تدریج آتش آنها به سردی گراییده و در انحطاط فرورفتهاند و با معرفی زمانه به زمانه حیرت و عصر عسرت، از عقب ماندگی و توسعهنیافتگی نالیدهاند و براساس منطق اضطرار به أخذ تمدن غربی از باب اکل میته و ناچاری دوران و دوران گذار سخن راندهاند.
#اضطرار_اندیشی
#انحطاط_اندیشی
#انقطاع_تمدنی
#عصر_عسرت
#عصر_حیرت
#دوران_گذار
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌جریان تحریف
🔹تحریف گاه توسط یک یا چند نفر با دغدغههای مختلف (وظیفهگرایانه و یا ستیزهجویانه) صورت میگیرد که یا از سر محبت جاهلانه و یا نفوذ آگاهانه دست به تحریف دستگاه فکري و منظومهی معرفتی اسلام میزنند. این نوع از تحریف چندان خطر آفرین نیست و به افشاگری و موضعگیری علنی و اجتماعی نیازی ندارد چه بسا مضر هم باشد چرا که موجب علنی شدن و گسترش و تعمیق باطل میشود. در مواجههی با این افراد بهترین کار نصیحت و موعظه و تذکر شخصی در خفا است.
🔸اما مسئله تحریف در قامت یک #جریان فکری و اجتماعی با اهداف مشخص و فعالیت شبکهای برای نفوذ به دستگاه محاسباتی جامعه بسیار متفاوت است. ماهیت #جریان_تحریف با تحریف یک یا چند فرد در گوشه و کنار جامعه و حتی رسانه کاملا فرق میکند و شیوهی رویارویی دیگری را میطلبد.
🔹جریان تحریف اولا یک شبکهی انسانی با یک دستگاه فکري متمایز است و طرحی متفاوت برای جامعه و آینده آن در نظر دارد. ثانیا برای این طرح، مبانی و بنیادهای فکری و فلسفی دیگری را تهیه کرده است و یا به عاریت گرفته است. ثالثا قصد جریان تحریف نفوذ به دستگاه محاسباتی و تصمیم گیری کشور و تغییر نگرش تصمیمگیران و برنامهسازان جامعه است. از اینرو، با ظاهرسازی و همسو نشان دادن خود در دغدغهها و با در پرانتز قرار دادن (مستور سازی) بنیادهای فکری و فلسفی، از طریق تفاهم و تبلیغات و منصرف کردن اذهان از مبانی و اصول محوری، به حلقههای میانی و لایههای زیرین جامعه نفوذ میکند و به تدریج زیرساختهای فکری و نظری جامعه را تغییر میدهد.
🔸 شاید تعداد افراد و کنشگران جریان تحریف و نفوذ محدود باشند و بهظاهر جا و مکان زیادی هم نداشته باشد اما از طریق رسانههای مختلف مذهبی و تبلیغاتب، طوری خود را نمایان میسازد که حرفهای مهمی و استثنایی دارد و داروی همهی دردهای جامعه و بحرانهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نزد اوست. او خود را ویژه نشان میدهد و تنها فیلسوف و نظریهپرداز و تنها مفسر و شارح اندیشههای اسلام و آثار رهبران انقلاب اسلامی جا میزند.
🔹 جریان تحریف چون بیش از هر جریان فکری دیگری بر خروجیهای عینی، شعارهای رادیکال و نمادهای جذاب اصرار دارد و از عمل، نتیجه و عینیت دم میزند برای نسل جوانی که میلی به کار عمیق و بنیادین ندارد جذابتر و کارآمدتر جلوه میکند و احساس میکند که این جریان میانبری برای رسیدن سریع و پرشتاب به اهداف عینی و عملی و مبنایی حکم برای مرزبندی و تفاوت با دیگری است.
🔸 با نفوذ جریان تحریف در میان جبهه فکری انقلاب اسلامی، بدیهیات فکری و فلسفی و مسلمات علمی و نظری انکار میشود و همواره از نداشتن و نبودن و نمیتوانید سخن گفته میشود. گذشته تمدنی ایران و اسلام انکار میشود، امتداد عینی و عملی حکمت و فلسفه انقلاب اسلامی نفی میشود، معنای فقاهت و اجتهاد دگرگون میشود. خلاصه کشور و جامعه را در بنبست نظری و عملی ترسیم میکند و از #عصر_اضطرار، #عصر_عسرت و #عصر_حیرت دم میزند. در عوض خود را ناجی ملک و ملت جلوه میدهد که میتواند طرحی نو برای خروج از بنبستهای کشور بگشاید.
🔹 جریان تحریف، سخن متفاوت خود را صادقانه بیان نمیکند که اگر صادقانه آنچه در دل داشت بیان میکرد و تمایزهای فکری و فلسفی خود را با تفکر انقلاب و حکمت اسلامی صریحا آشکار میکرد برای جامعه نعمتی محسوب میشد و زمینه بحث و گفتگوی انتقادی و اجتهادی فراهم میشد لکن با تقیه و نفاق، حرف اصلی و تمایز بنیادین خود را مخفی میکند و به بازخوانی میراث رهبران و متفکران انقلاب اسلامی روی میآورد تا بتواند این میراث را مصادره به مطلوب کند و با لطائف الحیلی به نفع خود تفسیر و بازنمایی کند.
🔸 نقش جریان تحریف در بزنگاهها بسیار پر رنگ است، در زمانی که وقت رزم است و جهاد، به گوشهنشینی و تولید علم و رحمانیت دعوت میکند و جای پای مجاهدان را سست میکند و جامعه را نسبت به ارکان قدرت و عزت جامعهی اسلامی دچار حیرت و تحیر میکند. همین جریان در زمانهی صلح و پیشرفت علمی و عملی، دم از جنگ و جهاد، ستیز و تقابل، کفر و شیطان میزند و عصر اضطرار و عسرت و حیرت و انسداد عقل و علم را تئوریزه میکند.
🔹 با #جریان_تحریف نباید ستیز کرد و در باتلاق تقابل و تضاد گرفتار آمد که جز گسترش و تعمیق آن، در پی ندارد. همچنین نباید مسئله را شخصی کرد و به ذکر نام افراد و یا افشای علنی فعللیتهای آنها پرداخت. بلکه کار اصلی اولا باور به وجود جریان تحریف و عدم انکار آن است و ثانیا #تبیین حقیقت و ارائهی تفسیر صحیح از نظام اندیشه اسلامی بر پایهی آثار رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی است. ثالثا گفتمان سازی و فعالیت گستردهی رسانهای و تبلیغاتی از لوازم مهم مقابله با جریان تحریف است.
#تحریف
#چپ_اسلامی
#جریان_تحریف
#نظام_اندیشه
#متفکران_انقلاب
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1127
📌 تاملی در مفهوم جبهه فکري و فرهنگی انقلاب
♦️ بخش دوم
گذار از جبهه فکری به جبههی فرهنگی
🔹 با شهادت متفکرانی همچون آیات مطهری، مفتح، صدر، بهشتی، باهنر، جبهه فکری انقلاب اسلامی، ضربههای بزرگی خورد و بهترین متفکران و اندیشهورزان خود را از دست داد. برخی دیگر هم به امورات جاری کشور و استانها اشتغال داشتند و ازفعالیت گستردهی فکری وعلمی باز ماندند لذاحوزههای علمیه بخصوص حوزه قم ازاین جهت تضعیف شد وتحصیلکردگان سنتی بیشترین کرسی تدریس راعهدهدار شدند. اما بااین وجود برخی ازبزرگان انقلابی همچنان به فعالیت فکری و فرهنگی برای انقلاب توجه داشتند حضرات آیات فاضل لنکرانی، مشکینی، جوادی آملي، مصباح یزدی، مکارم شیرازی، نوری همدانی، مهدوی کنی از جمله این افراد بودند که دردهه ۶۰ تا ۸۰ نقش موثر در حفاظت ازبنیانهای فقاهتی وحکمی انقلاب ونظام داشتند.
🔸 باوفات بسیاری ازچهرههای فکری انقلاب ویا کهولت سن برخی دیگر، فضا برای ورود فعالتر جوانان فراهم شد. ازدههی هشتاد به بعد وبخصوص دردولت نهم، معنای موسعی ازجبههی انقلاب درجامعه نهادینه شد که شامل هرگوینده و سخنوری با هر سطح علمی و هر تخصصی میشد از این رو، بسیاری از خطیبان، نوبسندگان، اهالی رسانه و همچنین سخنوران جوان پر جاذبه هم به عنوان متفکر و استاد و علامه و مجتهد و صاحب دکترین و متفکر به جامعه مذهبی و انقلابی عرضه شد و هر کدام هم با قرائتی متفاوت و جذاب از اسلام و انقلاب وغرب به جذب جوانان و زنان پرداختند. تشتت فکری و کمعمقی معرفتی و عملزدگی مفرط از جمله آفاتی است که در یک دههی اخیر جبهه فکری انقلاب را تهدید و تضعیف کرده است. با تضعیف بنیادهای فکری و فلسفی نیروهای انقلابی، جبهه فرهنگی نوینی شکل گرفت که بر کنشگری عدالتخواهانه و رویکردهای انتقادی و ستیزهجویانه با علوم و سیاستهای غرب (امپریالیسم) تمرکز دارد. نگرشی که ریشه در واکنش عجولانه در برابر اظهارات و کنشهای طیفی از دولتمردان و مطبوعات لیبرال مسلک در دولت سازندگی و اصلاحات داشت.
🔹 بزرگترین مشکل در جریان موسوم به "جبهه فرهنگی انقلاب" عدم تمرکز بر بنیانهای فلسفی و الهیاتی اصیل و نظاممند است که ریشه در متفکران و فیلسوفان انقلاب اسلامی داشته باشد. بلکه با مواجهه گزینشی فقط به بخشی از دستگاه فکري انقلاب توجه دارند که مؤید هویتیابی بر پایهی ستیز و تضاد با تجدد و لیبرالیسم است. شاید سر خط این نگرش را بتوان در گسترش نفوذ افکار احمد فردید توسط شاگردان و جریانات انتقادی و لیبرالستیز در محفلهای انقلابی پس از پیروزی انقلاب جستجو کرد که بعدها در دوره اصلاحات، با آثار شهید آوینی و دکتر رضا داوری اردکانی ضریب بیشتری گرفت. بعد از این، بسیاری از دانشجویان و برخی از طلاب به ترجمه و نشر آثار متفکران انتقادی #نومارکسی و نویسندگان #پستمدرن روی آوردند تا بتوانند در مقابل روند مدرنیزاسیون فکری و فرهنگی مفرط ایران بایستند و از هویت مستقل و ارزشها و آرمانهای عدالتخواهانهی انقلاب دفاع کنند. به همین دلیل هرگونه اندیشهی غربستیزانه و هر تفسیر تاریخی از جهان که به تخریب غرب و مظاهر تمدن غربی میانجامید با اقبال "جبهه فرهنگی انقلاب" روبرو میشد. لذا منبرهای آقای میرباقری که بر مدار شیطانی خواندن غرب و دستآوردهای تمدنی آن استوار است به تدریج مورد اقبال نسل جوان انقلابی قرار گرفت و پخش مکرر آنها پایهی ثابت رسانهی ملی شده است و اخیرا تلاش گستردهای برای ساخت چهرهی فکری از وی صورت گرفته است نا خلأ تئوریک جبهه موسوم فرهنگی را در مسیر ستیز وتضاد باتمدن غرب پرنماید. سهم آقای میرباقری برای این جریان، ارائه تبیینی دینی و اسلامی ازتقابل تمدنی باتجدد ولیبرالیسم است. نیازی که هیچ یک ازعلما ومتفکران حوزوی نمیتوانست برآورده سازند چراکه بابنیانهای حکمت وفقاهت شیعی سازگار نبود. همچنانکه شهید آوینی در ۱۳۷۱ به دانشجویان گفت و به آن هیچ امیدی نداشت.
🔸 درواقع اندیشههای دو جریان فردید ومیرباقری علیرغم تفاوتهای مبنایی، دو رویهی یک سکهی فکری است ویک نتیجهی اجتماعی و سیاسی را به همراه دارد وهمین عامل قرابت این دو جریان وتعریف و تمجیدهای آقایان داوری اردکانی و میرباقری از یکدیگر درجلسه مشترک سال ۱۳۹۰ دارد. مفهوم مرکزی #عسرت و حوالت تاریخی در اندیشه داوری اردکانی زمانی که رنگ و بوی مذهبی به خود بگیرد میشود مفهوم #اضطرار و دوران گذار در اندیشهی میرباقری. این دو مفهوم قرابتی بسیار با مفهوم #عصر_حیرت مهدی نصیری دارد. از اینرو، این اندیشهها ثبات و قرار را از فکر و اندیشه سلب میکنند و مخاطب را میان آسمان و زمین نگه میدارند. از سویی با تمسک به اندیشههای انتقادی برآمده از غرب، حُسن تمدن و تجدد انکار میشود واز سوی دیگر در چرایی توسعهنیافتگی ایران میاندیشند.
#عصر_عسرت
#عصر_اضطرار
#عصر_حیرت
🔴 ادامه دارد ...
https://eitaa.com/hekmat121/1156
📌 افشاگر چپ اسلامی
🔹در زمانهای که جریانهای مدعی انقلابیگر به اندیشههای #چپ پناه برده و اندیشه #چپ_اسلامی را بر پایه منطق تضاد و دیالکتیک و فلسفه شدن و اندیشه تضاد وتغییر در صورتهای مختلف و متنوع و گاه متعارض تأسیس کردند تا بدین واسطه دورانی را که #دوران_گذار و #عصر_عسرت و #عصر_اضطرار نامیده بودند تغییر دهند و جامعهی متفاوتی را به وجود آورند؛ از معدود متفکرانی که از ابتدا خطرات این جریانات و افراد مشهور و محبوب آن را به خوبی شناخت و به نقد عمیق و فلسفی آنها و به افشاگری اجتماعی و فرهنگی آنها پرداخت فقیه فیلسوف آیت الله #شهید_مطهری (رضوان الله تعالی علیه) بود. آنهم در زمانهای که بسیاری از علمای حوزه، طلاب جوان انقلابی و حتی شخصیتهای معروف انقلابی به دفاع از این جریانات پرداخته و برای جلب نظر امام خمینی به آنها نامهها به نجف نوشتند و وساطت میکردند.
🔸در دهه ۵۰ جریانات و گروههای چپ اسلامی در طرحها و رنگهای مختلف در تهران، مشهد، قم مشغول به فعالیتهای مبارزاتی و فرهنگی بودند و با خطابه و رسانههای رنگارنگ و فعالیتهای تشکیلاتی جذاب و حساب شده به جذب جوانان انقلابی و دغدغهمند میپرداختند و توانستند جمعیت زیادی را با افکار چپگرایانه به انقلاب اسلامی جذب کنند.
🔹 اما استاد شهید مطهری از همان ابتدا نسبت به جریانات چپ اسلامی و قرائت آنها از حساس بود و به نقد جدی منطق تضاد و فلسفهی شدن برآمده از پرداخت و حتی در چند سال اخیر که این جریانات در حوزه قم بسیار فعال شده بود به حوزهی علمیه قم رفت و درسهای نقد مارکسسیم و آشنایی با معارف اسلامی را برای طلاب برگزار میکرد تا جلوی نفوذ و پیشروی آن را در حوزهها و در میان طلاب جوان و انقلابی بگیرد. استاد تلاش بسیاری کرد اما او و همفکرانش بسیار تنها بودند و هر روز آماج تهمتها و در معرض تهدیدها بودند و در نهایت توسط یکی از جریانات تندروی چپ اسلامی به بهانه نقد مرحوم دکتر علی شریعتی (پدر فکری و معنوی چپ اسلامی) و همچنین به بهانه زندگی در منطقه مرفه قلهک به شهادت رسید.
🔸آنانکه که با اندیشههای چپ اسلامی به انقلاب گرویدند بعد از پیروزی انقلاب به دو دسته تقسیم شدند: برخی در سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان و مانند آن به دشمنی با انقلاب اسلامی پرداختند و به ترور و خیانت روی آوردند و به صدام و کشورهای غربی پناه بردند و هزاران نفر از مردم را به خاک و خون کشاندند.
🔹 اما دستهی دوم بر انقلابیگری تأکید داشتند و در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و بعدها در دفتر تحکیم وحدت و مجمع روحانیون سازماندهی شدند و در دولت دهه ۶۰ و مجلس سوم فعال شدند. اما با سقوط شوروی و تضعیف جریانات چپ بینالملل به تدریج به سمت غرب متمایل شدند و از جامعهی مدنی و اصلاحات سخن گفتند. این جریان در فتنه ۸۸ علنا مسیر خود را از ملت و طریق اصیل انقلاب و امام جدا کردند و بخش زیادی از آنها در نقش مخالفان داخلی ظاهر شدند و برخی از آنها هم به دشمنان خارجی پیوستند.
🔸 دیری نپایید که تفکر #چپ_اسلامی در چهرههای متنوع، متکثر و جدیدی در میان انقلابیون ظاهر شده است و به یارگیری از میان دانشگاهیان و حوزویان پرداخته و به تدریج بر مسند خطابه و رسانهی جبهه انقلاب نشسته است و برای تضاد مطلق با تمدن غرب به تولید منطق و فلسفه نوین و تفسیر تضادگرایانه از انقلاب اسلامی و اندیشههای رهبران انقلاب اسلامی روی آورده است و در چهرههای متنوع و متکثر «عصر عسرت», «عصر اضطرار» و «عصر حیرت» خود را باز تولید کرده است و توانسته در جبهه انقلاب اسلامی از اعتبار مادی و معنوی بسیاری برخوردار شود. #چپ_اسلامی در صورتهای جدید خود به مراتب پیچیدهتر و فلسفیتر شده است و حتی به سطح دینی قویتری مجهز شده است و از امثال مرحوم دکتر شریعتیها گذشته است و پدران معنوی دیگری در میان دانشگاهیان و حوزویان مطرح شدهاند و تفسیرهای جدیدتری از مفاهیم اسلامی و اجتماعی همچون عدالت، مردم، ولایت، غرب، تمدن، شیطان، دیالکتیک و تضاد، تغییر و تحول عرضه میکنند و در بین جوانان دغدغهمند انقلابی میگسترانند.
🔹 امروزه جای امثال شهید مطهری بسیار خالی است. هر چند کتابهای ارزشمند استاد در میان ما حضور دارد و به تاکیدات مکرر امام خمینی و رهبر معظم انقلاب میتواند راهنمای جبهه انقلاب اسلامی باشد اما متاسفانه عموم جریانات جدید چپ اسلامی چندان روی خوشی به آثار استاد شهید مطهری نشان نمیدهند و در خفا و علن از کنار گذاشتن آثار و اندیشههای ایشان سخن میگویند و به جایگزین شدن افراد دیگری حکم میدهند. البته در بسیاری از موارد هم به تحریف و تفسیر به رأی اندیشههای استاد میپردازند تا بتوانند به جلب نظر انقلابیون و علما و حوزویان بپردازند.
#چپ_اسلامی
#شهید_مطهری
#انقلاب_اسلامی
#دفتر_فرهنگستان
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1788