eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
651 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 اجمالی در باب دکتر علی شریعتی ❇️ پرسش: سلام علیکم ببخشید می شود مختصری درباره دکتر شریعتی بفرمایید ؟! ❇️ پاسخ: سلام علیکم مرحوم دکتر شریعتی جوان دغدغه‌مند، خوش‌فکر، پرکار، پرمطالعه‌ و در مسیر شدن بود. دغدغه‌های اجتماعی و روشنفکری و انقلابی داشت و بدین جهت به نقد جامعه‌شناختی جامعه ایرانی و فرهنگ اسلامی پرداخت تا از این طریق بتواند در فرایند انقلاب ملت ایران مؤثر باشد. اما چون اسلام شناس نبود و فلسفه، کلام، فقه و اصول بلد نبود و از برخی متفکران غربی و فرانسوی همچون سارتر، ماسنیون و گورویچ متاثر بود اشتباهات فراوان علمی و عملی داشت. اما او یکی از پایه‌گذاران جامعه‌شناسی انتقادی و جریان چپ اسلامی در ایران و حتی جهان اسلام بود. متاسفانه حب شدید جمعی از جوانان موجب او شد و بغض شدید برخی از سنتی‌ها موجب و تکفیر او شد. این رویه موجب افراط و تفریط و دو دستگی در میان نیروهای انقلابی شد که به اعتراض امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) انجامید و حضرت امام سعی کردند تا جامعه را به مسیر صحیح انقلابی‌گری مبتنی بر حکمت و فقاهت اسلامی دعوت کنند. متفکران انقلاب اسلامی همچون شهید مطهری، شهید بهشتی، شهید باهنر، شهید مفتح، آقای هاشمی و حضرت آقا با وی ارتباط داشتند و در جلسات گفتگوی مشترک با وی شرکت داشتند. به تبیین اندیشه‌های اسلامی پرداختند و در عین حال به نحو عاقلانه به عالمانه وی روی آوردند و اشتباهات علمی او را آشکار می‌کردند. این متفکران توانستند با عقلانیت صحیح انقلابی به شیوه‌های مختلف، مسیر صحیح انقلابی‌گری و اعتراض اجتماعی را به جامعه معرفی کنند و به ترویج و تفسیر مکتب متعالی امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) بپردازند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2209
📌 جریان‌های اضطرار اندیش در ایران بعد از انقلاب اسلامی 🛑 پرسش: سلام ممنون از مطالب مفید و راهگشای کانالتان چند بار از سه جریان یاد کردید که معتقد به و و هستند. لطف کنید این سه جریان را معرفی کنید و خطرات آنها را برای نظام و جامعه تبیین کنید. ❇️پاسخ: سلام و سپاس سه جریان یاد شده علی رغم تفاوتهای مبنایی اما یک نقطه اشتراک دارند و آن، اضطرار اندیشی است که در تضاد با مکتب حقیقت بنیان و عقلانیت انقلاب اسلامی است. هر کدام از این سه جریان، طیف‌های متنوع و متکثری دارند لذا تفصیل جریانات و افکار آنها مجال موسعی می‌طلبد اما اجمالا این سه جریان معرفی می‌شود تا در وقت مناسب، به تفصیل از افکار آنها و ظرفیت‌ها و محدودیت‌های فکری و عملی آنها بحث شود. ، تعبیری است که شاگردان آقای احمد فردید و رضا داوری اردکانی به کار می‌برند. جریانی که متأثر از افکار هگلی و هایدگری سعی در تفسیر پدیدارشناسی و هرمنوتیکی از وقایع دارد. تلقی جریان تفکیک و ضد حکمت مشهد از آخر الزمان است و توسط مهدی نصیری رواج یافته است. جریانی که ریشه در تاریخ ظاهرگرایی و اخباری‌گری دارد و هدف آن نفی حکمت و اجتهاد اصولی و بازگشت به روایات فضایل و کرامات است. تعبیری است که توسط محمد مهدی میرباقری و جریان دفتر فرهنگستان به کار گرفته می‌شود. جریانی که ریشه در چپ اسلامی و تفسیرهای دیالکتیکی و تضادگرایانه و ساختارگرایانه از هستی و حوادث دارد. این سه جریان ، با نفی حجیت عقل و منطق و تردید در واقع نمایی معرفت و اذعان به تقدم اراده بر معرفت، همه‌ی مناسبات انسانی و معادلات اجتماعی را در فضای عسرت و‌ حیرت و اضطرار تفسیر می‌کنند. در این نگاه هر حکم و نظریه‌ای در باب سیاست و اقتصاد و عدالت، از باب اکل میته و ناچاری قابل پذیرش است نه از باب حقیقت و واقعیت، حتی دستگاه معرفت دینی و حکومت دینی. تعبیر محترمانه این سخن بسیار خطرناک است. چون هیچ اصالت و حقیقتی در این زمانه نیست و صرفا باید از آن گذر کرد. برای اطلاع بیشتر به این متن هم بنگرید (اینجا) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2301
📌 غفلت همگانی و ضرورت جهاد تنهایی پیرو یادداشت «پاسخی دوراندیشانه به نصیحت مشفقانه» (اینجا) با یکی از دوستان و اساتید محترم حوزه، گفتگوهای کوتاهی در فضای ایتا رد و بدل شد که متن کامل آن اینجا منتشر می‌شود: 🛑اشکال: تنهایی وارد شدن نفله شدن علمی است ❇️پاسخ: نفله شدن نیست حسینی‌وار حرکت کردن و جهاد بزرگ در زمانه خفقان است. خوب همه بیاییم وسط و اجازه ندهیم یک نفر تنها شود 🛑اشکال: عرضم اینه که رسانه و گفتمان غالب بدنه انقلابی به دست اونها مدیریت میشه. همین ایتا بستر خوبی برای شناخت تفکر غالب جریان انقلابی است. ببینیم الان شعارهای عدالت خوارانه و تندروی های باصطلاح انقلابی متاثر از تعطیل عقلانیت و پذیرش رویکرد نسبیت گرا و نواخباری و ظاهرگرای امثال فرهنگستان در کانال ها و گروه ها رواج بیشتری داره، یا گفتمان امام و آقا که جمع بین عقلانیت و انقلابی گری کرده؟ الان وضعیت جوری است هر حرفی از امام و رهبری هم نقل می‌شود با تحریف معنوی به نفع نگاه تندرو خودشون مصادره می‌کنند. در این وضعیت باید یک جمع نخبگانی شکل بگیره تا بتونه هیمنه رسانه‌ای اینها رو بشکونه و ورود افراد به تنهایی خون علمی فرد رو به هدر میده؛ ❇️پاسخ: کاملا تحلیل شما از صحنه درست است و بخش وسیعی از ظرفیت سکوی به یک جریان اصیل تفکر انقلاب اسلامی و ترویج اندیشه‌های التقاطی و تقلیل‌گرایانه تبدیل شده است. بر همین اساس باید بگوییم: بسم الله براساس تعهدات توحیدی آغاز کنیم و به تدریج یک رسانه قوی برای تبیین عقلانیت انقلاب اسلامی بسازیم که بر یه پایه مسئولیت‌پذبری، آزادی، اخلاق و منطق و به دور از احساسات، به نقد منصفانه و بررسی حکیمانه هر فکر و اندیشه و هر جریان اجتماعی بپردازد. از ما حرکت از خدا هم و و (عصاره کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن) این جمع نخبگانی کی و کجا ساخته می‌شود چگونه جمع می‌شوند؟ چند سال است که به صدها نفر گفته ام که بیایید کاری بکنیم تحقیقا همه می‌گویند ما تنها هستیم و اقدام نکنیم. آنهایی که جا و مکان و پول و امکانات دارند که محافظه‌کاری پیشه کرده‌اند و اصلا درکی از صحنه و مخاطرات پیش رو ندارند و با تلقی غلط از جبهه‌سازی و وحذت اصلا نمی‌خواهند بشنوند بلکه خود، ابزاری برای شهرت و گسترش آنها شده‌اند. قطعا جمع لازم است اما در غفلت همگانی و حاکمیت محافظه‌کاری و منفعت‌طلبی شخصی و قبیله‌گرایی سیاسی، باید تنهایی حرکت کرد و قیام علمی کرد و به مسئولیت علم پایبند بود. همچنان که خداوند متعال فرمان داده است: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُكُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَكَّرُوا مَا بِصَاحِبِكُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِيرٌ لَّكُم بَيْنَ يَدَيْ عَذَابٍ شَدِيدٍ (سبأ ٤٦) براساس همین فرمان الهی بود که امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) به تنهایی قیام کرد اما به تدریج مجاهدان تربیت شدند و مردم را به میدان آوردند، علامه طباطبایی به تنهایی در برابر جهل و جمود فکری، ایستاد و یک جریان خلاق حوزوی به وجود آورد. شهید مطهری مجبور به هجرت از قم و تبعید به تهران شد؛ ولی در این تبعیدگاه، نهضت عظیم فکری را هدایت کرد و توانست جریان را مهار کند و در این راه به شهادت رسید. حاج قاسم سلیمانی، علی رغم مخالفت شدید دولت احمدی نژاد و ... به تنهایی توانست، جبهه مقاومت را تقویت کند و به تدریج نیروها را بسیج کند جهان را از سر عظیم داعش نجات دهد. اگر ما استادان حوزه به میدان بیاییم و به تعهد توحیدی و تاریخی خود عمل کنیم و زیر بار مسئولیت اجتماعی جهاد تبیین و ترویج عقلانیت انقلاب اسلامی برویم و از تهدیدها و تخریب‌ها و توهین‌ها نترسیم قطعا عموم مردم و انقلابیون همراهی می‌کنند. چرا که فطرت آنها حقیقت طلب است و به عقلانیت انقلاب اسلامی تمایل دارند. وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﻭ (آل عمران ١٣٩) بنده دیده‌ام که همین یادداشت‌های تنهایی و غریبانه چه آثار فراوانی دارد و چگونه موجب آگاهی بخشی به جامعه و طیف‌های مختلف شده است. نکته آخر اینکه، این حرکت یک حرکت علمی و منطقی و مسئولانه و دردمندانه است و حتما باید در چارچوبهای صحیح اخلاقی، منطقی و باشد و از هرگونه و به دور باشد چرا که این میدان، میدان هم آوردی اندیشه‌ها و رقابت نظریه‌هاست. این ، نقد منصفانه و انتقاد جدی، صریح، شفاف و عینی با تعیین مصادیق موجب بالندگی جامعه، تعدیل جریان‌ها و اصلاح اندیشه‌ها خواهد شد. ببخشید که طولانی شد ✍سید مهدی موسوی صبح روز سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2303
📌 بی تقوایی مرجفون بزرگترین بی تقوایی و مهمترین نشانه مرجفون بودن این است که بیایی در تلویزیون درباره موضوعی حرف بزنی که سواد تخصصی‌شو نداری و بعد همه مسئولان نظام اسلامی را به فساد متهم کنی و جامعه را نگران و ناامید کنی. و بعد به جهت اظهارات نسنجیده، غلط و فسادانگیز شما، کل روحانیت اصیل و جریان انقلابی فهیم متهم شود. چرا جلوی این افراد گرفته نمی‌شود یک بار با تهدید بشریت به جنگ و کشتار نیمی از جهان، جریان جبهه مقاومت را تضعیف می‌کنند امروز هم جبهه اقتصاد را هدف گرفته‌اند و ناامیدی را در جامعه منتشر می‌کنند. رهبر انقلاب: در موضوع امنیت، حفظ امنیت روانی جامعه بسیار مهم است. ایجاد اضطراب، ترس و تردید در دل‌های مردم،‌ مردود است و قرآن در این زمینه صراحت دارد. ۱۴۰۳/۸/۶ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2311
📌 جایگزین سازی (آلترناتیو) داخلی یکی از اصطلاحات در گفتگوهای سیاسی «آلترناتیو» است که به معنای نماینده‌ای است که میخواهد جریان اول را حذف کرده و خود جانشین آن شود. در حکومت های دینی و نظامات انقلابی، جایگزین‌ها هیچ وقت بیگانه و از بیرون نیستند بلکه از درون جریان‌های داخلی، برخی با فکری و عملی مستقر در جامعه تلاش می‌کنند که متفکران اصیل و مکتب فکری مستقر را مصادره و نهایتا حذف کنند و به تدریج با تقیه و تفاهم بتوانند تفکر خود را جایگزین کنند و شخصیت‌های خود را به قدرت برساند. این جریان خودی و مدعی اتقلابی‌گری، با از شخصیت‌های خود و خود و و منبری درصدد تغییر دستگاه محاسباتی کشور و نفوذ در ارکان تصمیم‌ساز و فرهنگ‌ساز نظام هستند تا در موقعیت‌های حساس تصمیم‌گیری خود را جایگزین کنند. رسانه‌های انقلابی نقش بسیار مهمی در این جایگزین سازی دارند به همین جهت، این جریان بیشترین هم خود را ارتباط با این رسانه‌ها و نفوذ در آنها می‌کند تا از این طریق بتواند در میان آحاد مردم نفوذ کند و در شرایط تأیید صلاحیت‌ها و انتخاب‌های حساس از فشار اجتماعی استفاده کند و به قدرت برسد. ✍ سید مهدی موسوی ۲۵ بهمن ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2365
📌 روایت جدال و تخدیر اذهان منطق قدرت و جدال چارچوب نظری با معارف قرآنی و اسلامی برای تفسیر تاریخ انبیا علیهم‌السلام و روایت حوادث و وقایع انسانی و معادلات اجتماعی است. آنگاه که منطق قدرت و جدال محور تبیین تاریخ انسان باشد و همه امور تاریخ انسان ذیل تغییر و تغایر، جنگ و درگیری روایت شود جز تخدیر اذهان و افکار نتیجه‌ای نخواهد داشت و زمینه انحراف جوانان را درر پی خواهد داشت. تجربه‌ای که بارها درصدر اسلام و در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی قابل مشاهده است. در قرن اخیر ظاهراً اولین بار دکتر علی شریعتی و جریانات چپ اسلامی تلاش کردند تا بر پایه منطق تضاد و دیالکتیک مارکس چنین روایتی را از تاریخ انسان و نهضت انبیا (علیهم‌السلام) ارائه دهند و آن را مستند به قرآن کریم و نهج‌البلاغه نشان دهند. بعد از آن احمد فردید و شاگردان وی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تلاش کردند تا با تغییر هگلی - هایدگری از آموزه‌های عرفان نظری، «علم الاسما تاریخی» را برای روایت جدال و تضاد تاریخی انسان مطرح کنند. ادبیاتی که خیلی زود توسط شاگردان وی وارد ادبیات و هنر انقلابی شد. امروزه نیز جریانات چپ اسلامی در حال بازسازی همان روایت تضادگونه و جنگ‌طلبانه از تاریخ و انسان در قالب‌های نوین هستند و در مجموعه‌های مختلف انقلابی و مراکز حساس تربیتی و فرهنگی و هیأت‌های مذهبی، ترویج و تبلیغ می‌شود. متاسفانه مجموعه‌های انقلابی، کمتر از تاریخ افراد و جریانات عبرت می‌گیرند لذا همواره محکوم به تکرار تاریخ هستند. امروز مطالعه تاریخ چپ اسلامی از علی شریعتی تا مجاهدین خلق، فرقان تا دفتر تحکیم وحدت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی تا دفتر فرهنگستان قم در سالهای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و مرور اندیشه‌های آنها در باب جدال تاریخ، روایت انسان، اقتصاد و فرهنگ، کار و کارگر از نان شب برای همگان واجب‌تر است تا بازتولیدهای آن در زمانه‌ی ما بهتر شناخته شوند. بازتولیداتی که بیش از همه خود را انقلابی می‌پندارند و به تفسیر رادیکالی از اسلام و انقلاب، انسان و تاریخ مشغولند. ✍سید مهدی موسوی چهارشنبه ۸ اسفند ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2388
📌 جدال «منطق قدرت و جدال» با «منطق فطرت و هدایت» در جریان تفسیر انقلاب اسلامی می‌توان از سه منطق بهره گرفت: ۱. منطق فطرت و هدایت ۲. منطق قدرت و جدال ۳. منطق قدرت و سازش ❇️منطق فطرت و هدایت، بر پذیرش فطرت مشترک انسانی و واقعیت عقل انکشافی و توانمندی آن در کشف حقیقت استوار است. در این منطق، ابعاد وجودی و فطری انسان و لایه‌های معنایی اجتماع و مناسبات انسانی، عنصر تعیین کننده در تحلیل پدیده‌ها و راهبری مسیر تکاملی بشریت به سوی وحدت و همگرایی انسانی است. از این‌رو، قدرت و سیاست در نسبت با عقلانیت و معنویت جنبه طریقیت دارد و هیچ گاه موضوعیت ندارد. بر این اساس انقلاب اسلامی در ادامه مسیر تکاملی ظهور توحیدی انسان و در ادامه تنها جریان موجود در عالم یعنی جریان حق و طریق انبیا و اولیا (علیهم‌السلام) است و هدف آن بازگردان بشریت به میثاق فطرت و شکوفایی عقل‌ها و فعال کردن اراده‌ی آدمیان در جهت اتصال وجودی و ولایت اجتماعی ذیل توحید و رهایی از هرگونه سلطه‌ی بشری و اسارت تاریخی و اجتماعی است. در این منطق، باطل اصلا نمی‌تواند جریان داشته باشد بلکه طفیلی حق است و که در حاشیه ظهور تاریخ حق و فطرت، نمودهایی دارد و بعد از جولان دادن از بین می‌رود اما آنچه پایدار است و محور حرکت تاریخ است فقط فطرت و حقیقت است و لا غیر. همانگونه که امام علی علیه السلام فرمود: «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ؛ حق جريان پيوسته دارد و باطل جولان مقطعى» بنابراین هدف انقلاب اسلامی، رشد جامع انسانی و فعال سازی عاملیت انسانها در جهت است. اساس این است که مردم خود را باور کنند و با تکیه بر اصالت‌های هویتی به شکوفایی عقل‌ و فعال سازی اراده‌ی خود بپردازند و با تجمیع آن با اراده‌های سایر افراد جامعه (ولایت اجتماعی) زیر بار مسئولیت‌های اجتماعی ناظر به مصلحت عمومی برود. لذا حتی اگر اشتباهی هم انجام دادند با نگاه تربیتی و هدایتی به آن نگریسته شود و درصدد اصلاح و تعالی آنها کوشیده شود. 🛑منطق قدرت و جدال این منطق بر پایه اصل و پذیرش حاکمیت قانون دیالکتیک و تضاد بر هستی، انسان و جامعه استوار یافته است. منطقی که همه چیز را از منظر قدرت و سیاست می‌بیند و کمتر به ابعاد وجودی و اجتماعی انسان توجه دارد. لذا قدرت و سیاست موصعیت دارد و اخلاق و ارزشهای والای انسانی فاقد حسن و قبح ذاتی است و صرفا ابزاری برای رسیدن به مقاصد است. بر این اساس اصل اولی حاکم بر تاریخ و حیات انسانها تغییر و تغایر، جنگ و جدال است و کل هستی و تاریخ بر دو جریان تقابلی سامان یافته است. لذا تفکر ثنویت بر این تحلیل حاکم است چرا که دو جریان مستقل و متقابل بر جهان حاکم است. انقلاب اسلامی ایران نیز یکی از ظهورات ثنویت تاریخی و تقابل مستمر اراده‌ها برای کسب قدرت و سرپرستی اراده‌هاست. جدالیون از بیان رشد و پیشرفت جامعه اسلامی و تبیین نقش دولت‌ها و مسئولان و جریانات مختلف در این پیشرفت و تعالی برآشفته می‌شوند چرا که براساس منطق قدرت و جدال، همه مسئولان نئولیبرال و خطاکارند و با عدالت و مردم دشمنی دارند. وحدت و همبستگی اجتماعی بی‌معناست و از هر مسئله و ظرفیتی باید برای گسترش شکاف و تقابل اجتماعی بهره گرفت و این و آن را به بهانه‌ی انقلابی‌گری افشا و تخریب کرد. جدالیون تضادگرا این حق را به خود می‌دهند که دیگران را به هر شکل ممکن و حتی با دروغ و تهمت و افترا و جعل سند - در لباس انقلابی و اخلاقی - تخریب کنند و از صحنه عمل و رقابت حذف کنند اما از کوچکترین اشتباه و خطای طرف مقابل نمی‌گذرند و با بزرگ‌نمایی تفسیرهای گزینشی از آن ارائه می‌دهند. با منطق قدرت و جدال، نمی‌توان رشد و پیشرفت، صعود و تعالی جامعه ایرانی در بستر انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را مشاهده کرد و تحلیل واقع بینانه‌ای از شرایط و موقعیت بین‌المللی ایران اسلامی ارائه داد. چرا که تضاد و جدال تنها شاخصه‌ی آن است که براساس این شاخصه، هر چیزی در نسبت با جنگ و فناوری‌های جنگ در صور مختلف آن مانند جنگ رسانه‌ای، جنگ نظامی، جنگ اقتصادی و ... سنجیده می‌شود. طبیعی است که اگر طرف دشمن، از قدرت بالاتری در جنگ برخوردار باشد به خود زنی روی آورند و با منفی بافي، ضعف‌های جبهه خودی را بزرگ کنند و فرماندهان میدان را متهم به کم‌کاری، خیانت، ... کنند. ✍سید مهدی موسوی پنج‌شنبه ۹ اسفند ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2389
📌 تحلیل فلسفی «به قله نزدیک شده‌ایم» ۱ ⏹ پرسش: سلام ناظر به فرمایش رهبر انقلاب که می فرمایند ما به قله نزدیکیم با توجه به اینکه بعضا افراد دلداده ی به رهبر انقلاب هم توانمند در اثبات این گزاره نیستند شما چه فرمایش و تبیینی دارید. ❇️ پاسخ: سلام علیکم 🔹انقلاب اسلامی، یک تفکر و حرکت بزرگ جهانی است و آن را نباید به دعوای بچه‌گانه‌ و کودکستانی چندسلبریتی سیاسی و شخصیت رسانه‌ای و مجازی در ستادهای انتخاباتی یا فضای رسانه‌ای تقلیل دارد و آن نادره دوران را در این افق کوچک فهم کرد. 🔸متاسفانه غلبه‌ی و نفوذ طیف_های مختلفی از و تفسیرهای هگلی، هایدگری، نومارکسیستی از انقلاب و روند تکاملی آن درفضای رسانه‌ای، انتخاباتی و منبری، موجب ناامیدکردن مردم و سیاه‌نمایی از وضعیت فعلی جامعه اسلامی شده است که باید از اسارت آن خلاصی یافت وبه حکمت وفقاهت اصیل انقلاب اسلامی بازگشت. 🔸باید انقلاب اسلامی و افق‌های بلند آن را در حکمت و فقاهت اسلامی و در درون کتاب‌ها و آثار متفکران انقلاب اسلامی همچون امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)، آیت الله العظمی خامنه‌ای، آیت الله شهید علامه مطهری، فقیه شهید آیت الله بهشتی و مانند این بزرگان جستجو کرد. 🔹انقلاب اسلامی محصول است. منطقی که مبنای یک فلسفه متعالی و فقاهت کارآمد شد و موجب شکل‌گیری نظام اسلامی، قانون اساسی و پیشرفت مداوم ایران در طول ۴۶ سال گذشته شده است. 🔸این بیان حضرت آقا، جزء واضحات و مسلمان «فلسفه تاریخ قرآن کریم و حکمت اسلامی» است و ایشان بر مبنای حکمت اسلامی معتقدند که «ما به قله نزدیک هستیم» و «اگر» آن را قدر بدانیم و درست عمل کنیم قطعا به قله می‌رسیم. «به قله نزدیک شدن» لزوما به معنای «به قله رسیدن» حتمی و ضروری نیست، بلکه «اگر»ی وجود دارد و آن «استقامت و صبر عقلانی و همبستگی اجتماعی مردم» بخصوص «مدعیان انقلابی‌گری» است. 🔹مشکل افرادی که نمی‌توانند این بیان دقیق را فهم کنند این است که نگاه فلسفی و تاریخی ندارند. یعنی نه به نحو فلسفی، سنت‌های قطعی حاکم بر تاریخ را می‌شناسند و نه اطلاعات دقیق تاریخی از تاریخ معاصر دارند تا بدانند که این قافله از کجا و در چه شرایطی شروع کرده است و چگونه در کمال ناباوری همه عالمان علوم اجتماعی، به چنین نقطه رفیعی رسیده است. 🔸 حکیم فرزانه حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای دارای یک دستگاه فلسفی و الهیاتی است و از مسلمات این دستگاه الهیاتی، نصرت و یاری خداوند متعال و همچنین تکامل اجتماعی بشریت و گسترش جریان فطرت و هدایت است. باطل طفیلی و رفتنی است. بلکه فقط این جریان حق و هدایت است که جریان دارد، ادامه دارد و پیش می‌رود. همانگونه که امیر المومنین امام علی علیه السلام فرمود: «لِلْحَقِّ دَوْلَةٌ، لِلْباطِلِ جَوْلَةٌ» در این دستگاه فلسفی و الهیاتی، جهان محل رفت و آمد، صیرورت و شدن دائمی است. محل ظهور عاملیت‌ها و خلاقیت‌هاست. در این میان افراد امتحان و غربال می‌شوند تا «مرد از نامرد شناخته شود». رکن پیروزی و ادامه افراد و گروه‌ها در مسیر تکاملی جریان حق، استقامت، صبر، مشارکت، ولایت و همبستگی آحاد افراد است(مردم‌سالاری دینی). بزرگترین عامل توقف و همراهی نکردن، اختلاف، درگیری، جدال وقدرت‌طلبی به بهانه‌های مختلف است که در خیلی از موارد درلباس دین و انقلاب ظاهر می‌شوند ومردم را اغفال می‌کنند و آنها را دربرابر هم قرار می‌دهند. 🔹اگر به تاریخ معاصر نگاه کنیم می‌بینیم که چگونه جریان فطرت و هدایت دربرابر دشمنی‌های استبداد واستکبار و مخالفت‌های متحجرین و مقدسین احمق (ظاهرگرایان و باطن‌گرایان) توانست از نقطه ضعف و غربت آغاز کند و روزبه‌روز رشد کند. چه کسی در سال ۱۳۴۲ باور می‌کرد که دست‌گیری یک روحانی پیرمرد تک وتنها درقم به شکل‌گیری نظام قدرتمند جمهوری اسلامی و جبهه مقاومت جهانی بیانجامد؟ چه کسی باور می‌کرد که نظام اسلامی بعد از ترور متفکران و رهبران در دهه شصت با وجود جنگ تحمیلی ادامه می‌یابد و به قطب علمی و فرهنگی تبدیل خواهد شد؟ چه کسی فکر می‌کرد با ریزش بخش وسیعی از جریانات انقلابی در دهه هفتاد و شکل گیری فتنه ۸۸ که محصول اجماع چپ‌ها و لیبرال‌های اسلامی بود انقلاب اسلامی ادامه حیات داشته باشد و نسل جوان متفکر و عاقلی همچون شهدای مدافع حرم را تربیت کند؟ 🔸امروز، انقلاب اسلامی به یک مکتب فکری و فلسفی بزرگ تبدیل شده است که ازمنطق وبنیان‌های عمیق حکمی وفلسفی برخوردار است. در مناسبات انسانی ومعادلات جهانی حضور قوی دارد و نوید آینده‌ای روشن و واقعی را به همه مستضعفان عالم می‌دهد. انقلاب در ذهن‌ها و دلهای مردمان جهان گسترش یافته است. انقلاب اسلامی بازگشتی به فطرت مشترک انسانی وطرحی برای شکوفایی عقل‌ها وفعال‌سازی اراده‌های انسانها دراقصا نقاط عالم است. 🛑ادامه دارد ✍ سید مهدی موسوی جمعه ۱۰ اسفند ۱۴۰۳ https://eitaa.com/hekmat121/2391
📌 اضطرار اندیشان به بن‌بست می‌رسند و نهایتا رادیکال می‌شوند. 🔸یکی از مشترکات و نکات عبرت‌آمیز در تاریخ صدر اسلام (بخصوص دوران حکومت امام علی علیه السلام) و همچنین تجربه تاریخی انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی این است که عموم و پس از مدتی که با انقلاب اسلامی، شعاری و خیلی جانبدارانه همراهی می‌کنند و تحقق آرزوهای تقابلی و تضادگرای خود رااز انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی انتظار دارند، با ناکامی روبرو می‌شوند و نهایتا آرزوهای اتیوپیایی، تقابلی و رادیکالی خودرا بر بادرفته می‌بینند و به بن‌بست فکری، فرهنگی و سیاسی می‌رسند. به تدریج با بهانه‌گیری‌های مختلف، از حرکت تکاملی انقلاب اسلامی ونظام جمهوری اسلامی فاصله می‌گیرند ومسیرهای تقابل وتضاد را می‌پیمایند وبا استفاده از ادبیات صوفیانه و عرفانی و همچنین فلسفه‌های تاریخ چپ‌گرا به توجیه دگردیسی و گم‌گشتگی فکری وعملی خود می‌پردازند. 🔹عموم اضطراراندیشان به بن‌بست رسیده چندمرحله راطی کرده‌اند: ۱. تفسیر تقابلی و تضادگرا از انقلاب اسلامی، امام و رهبری را مصادره می‌کنند و ستیز با برخی از دولت‌مردان و کارگزاران نظام و متهم کردن آنها به غیر انقلابی بودن و لیبرال شدن؛ ۲. بعد از مدتی، مشکل را در ساختار جمهوری اسلامی می‌بینند و به تفکیک انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی می‌پردازند و در بوق و کرنا جار می‌زنند که جمهوری اسلامی غیر از انقلاب اسلامی است که آرمانهای انقلاب را ذبح کرده است لذا به ستیز با ساختارها و قوانین و نهادهای نظام می‌پردازند. ۳. بعد از مدتی، رهبری را هم متهم به مصلحت اندیشی و کوتاه آمدن از مواضع اصولی انقلاب می‌کنند و یا توجهاتی به مخاطب القا می‌کنند: «چون رهبری تنهاست و کارگزاران و مسئولان همراه نیستند مجبور شده است که کوتاه بیاید و یا سیاست‌های لیبرالیستی را ابلاغ کند و ...» لذا بر آتش دوگانه رهبری و مسئولان قوا و فرماندهان نظامی می‌دمند. ۴. بعد از آنکه رهبری، صریحا مواضع خود را در امور کشور مطرح می‌کنند و از وحدت ملی، همبستگی عمومی، کنار گذاشتن اختلافات، اهمیت خصوصی‌سازی و ضرورت کار فرهنگی سخن می‌گویند و در برابر تخریب‌های غیر منصفانه اضطرار اندیشان، با صراحت از سران قوا و عموم دولتمردان و مسئولان اجرایی و نظامی حمایت می‌کنند، اضطراراندیشان به اصل نظام حمله می‌کنند و آن را متهم به غیر اسلامی بودن می‌کنند و با استمداد از برخی اظهارات بی‌اساس برخی صوفی مسلک و یا نویسندگان و اضطراراندیشان اگزیستانسیال ، مدعی می‌شوند که «این نظام حقیقت اسلام نیست و فقط اسمی از اسلام است و موفّق نخواهند شد حقیقت اسلام را عملى نمایند. فقط نمود است، اسم است، تابع است، سایه است.» اضطرار اندیشان، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را صرفا ، ، و معرفی می‌کنند که فقط ظاهری از حقیقت را یدک می‌کشد و فقط باید منتظر فردایی نشست که پس‌فردای آن اسلام، عدالت، صلح و ... آشکار خواهد شد، بنابراین نباید الان انتظار تحقق احکام و آرمانهای اسلامی را داشت. حتی گفته‌اند و خواهند گفت که «اگر کسی معتقد باشد که نظام جمهوری اسلامی، باید عدالت را محقق کند این ظلم به امام زمان است. چون ما نمی‌دانیم که عدالت چیست.»! ۵. مرحله پنجم، خروج از تفسیر انتقالی، سایه‌ای و تابعی از انقلاب و نظام و رسیدن به مرحله‌ی و تحیّر در برابر اسلام و انقلاب و حقیقت است. در این مرحله به جایی می‌رسند که معتقد می‌شوند که حتی در انقلاب و نظام، واقعیتی از اسلام، عدالت، ... وجود ندارد، اصلا حقیقتی در کار نیست، صرفا بازی قدرت نوکیسگان برای جمع ثروت و استثمار مردم است. در این صورت از و ضرورت دم می‌زنند و نهایتا با جریان غرب‌زده -که روزگاری دشمنی با آنها چشمشان را کور کرده بود و تفسیر تقابلی و‌اتوپیایی از انقلاب و نظام می‌دادند- هم افق می‌شوند از ضرورت توسعه‌یافتگی غربی و کنار گذاشتن آرمانهای انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی سخن خواهند گفت و آن را اختصاصی دوران ظهور و حضور امام زمان (عجل الله) معرفی می‌کنند و همسو با انجمن حجتیه، نهضت آزادی، سکولاریسم پنهان را به بهانه دفاع از اسلام و دیانت و عدالت و آزادی تجویز می‌کنند. ۶. اگر نتوانند به مقاصد خود برسند به تدریج از مرحله تقابل سیاسی و فرهنگی و اجتماعی عبور می‌کنند، رویکرد خروج، رادیکال و ستیز به خود می‌گیرند و عَلَم مبارزه و تضاد را به بهانه‌های مختلف به ظاهر دینی واخلاقی برمی‌دارند وجامعه را به آشوب می‌کشانند. ✍ سید مهدی موسوی چهارشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2467
📌 نفی فلسفه شدن هگلی - مارکسی ❇️بخش جالبی از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دیدار با کارگران که به شکل عجیبی کمتر بهش پرداخته شد و به اخلاق سازمانی مبتنی بر منطق فطرت و هدایت پرداختند و بر نقد دوباره منطق قدرت و تضاد و فلسفه شدن چپ‌گرایانه اصرار داشتند: 🔹یک موضوع دیگری که من اینجا یادداشت کرده‌ام عرض کنم، مسئله‌ی فرهنگ محیط کار است. 🔸ببینید، در فلسفه‌ی و محیط کار محیط تضاد است، محیط دشمنی است؛ یعنی کارگر بایستی با آن صاحب کارخانه دشمن باشد؛ فلسفه این است. مجموعه‌ی حرکت جامعه حرکت با یکدیگر و است. به نظر آنها حکم در [طول] تاریخ ، در مسائل اجتماعی، در مسئله‌ی سیاست، در مسئله‌ی اقتصاد جاری است؛ سالهای متمادی مردم را معطّل این کردند؛ هم خودشان را بدبخت کردند، هم بسیاری از مردم دنیا را بدبخت کردند. 🔹اسلام درست نقطه‌ی مقابل این را میگوید. 🔸اسلام محیط زندگی را، محیط کار را، محیط تاریخ را، محیط ائتلاف و همراهی و همفکری میداند. آنهایی که اهل دنبال‌گیری و تحقیق در قرآن هستند، تعبیر «زوجیّت» را، کلمه‌ی «زوج» را، «زوجیّت» را در قرآن دنبال کنند: سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن اَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمون؛ یعنی در همه‌چیز عالم مسئله‌ی همراهی، همدلی، همکاری، هم‌افزایی وجود دارد. راجع به محیط کار هم همین‌جور است؛ باید هم‌افزایی بشود؛ بایستی از دو طرفْ صمیمانه، نه [فقط] با زبان، به یکدیگر کمک کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2483
📌 ریشه‌های مخالفت با مردم‌سالاری دینی تفسیر غلط و ساختارگرایانه از ولایت، موجب می‌شود که به قانون اساسی جمهوری اسلامی حمله شود. تفسیر ظاهرگرایانه و اقتدار گرایانه از دین جز مخالفت با مردم‌سالاری دینی - که حقیقت نظریه سیاسی و اجتماعی اسلام است - نتیجه نمی‌دهد. بر همین اساس، این ساختارگرایی مفرط دیر یا زود به ساختارسازی منتهی می‌شود و سر از نفی اسلامیت نظام و ادعای تعارض در قانون اساسی جمهوری اسلامی و اختیارات ارکان نظام در می‌آورد. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2485