eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.5هزار دنبال‌کننده
650 عکس
171 ویدیو
30 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 روایتی دیگر از ماهیت چپ اسلامی 🔹مدرنیته یک ایدئولوژی بسیار قدرتمند و پر هیمنه است و از نشانه‌های قدرت آن این است که دو طیف چپ و راست را درون خود به وجود آورده است. حتی توانسته در درون خود، مخالفان خود را تولید و کنترل کند. ایدئولوژی مدرنیته آن چنان روایتی از تاریخ و هویت آدمی عرضه داشته است که هر نوعی از اندیشه و کنشگری لاجرم می‌بایست تحت راست و چپ مدرنیته صورتبندی شود. لذا با شدن غرب مدرن، جریانها یا غرب‌گرا هستند یا غرب‌ستیز. یا اروپامدار هستند یا اروپا گریز‌. به هر حال این غرب مدرن و اروپای جدید است که و و 'معيار اندیشه‌ها و کنشگری هاست. 🔸جریان‌های مایل به راست با آرمان لیبرالیسم، تفسیری خاص از حیات انسانی بر پایه فردانیت و رفاه عرضه کرده است و در مقابل آن، جریان چپ با آرمان سوسیالیسم روایتی متفاوت از نحوه‌ی هستی انسان بر محور اجتماع و عدالت را عرضه کرده است. اما نکته مهم این استکه راست و‌ چپ بر‌ عهد انسان اروپایی با اومانیسم و سکولاریسم استوارند. 🔹جریانهای راست و چپ در یک مقوله‌ی دیگر هم مشترکند و آن نگاه منفی و انتقادی به "ذات" و "سنت" و تمنای تأسیس و ایجاد منطق و روشی نوین برای خروج از منطق و روش سنتی ذات‌گرا است. راست و چپ بر این اعتقادند که سنت‌های گذشته‌ی بشری برای سامان دادن به حیات جدید بشری ناکارآمد هستند و باید در منطق و چارچوب فکری آن تغییر ایجاد کرد و به جای فلسفه‌ی هستی از فلسفه‌ی شدن باید سخن گفت. البته غایت این فلسفه‌ی شدن در جریان‌های راست و همراه با مکتب لیبرالیسم، رفاه فردی و سرمایه‌داری است، اما در جریان چپ، حرکت به سمت سوسیالیسم و عدالت و نفی سرمایه‌داری است. خلاصه تغییر در "منطق" و تأسیس در "روش" و گسست از منطق سنتی واقع‌گرایی و حقیقت‌گرایی بنیاد مدرنیته‌ی غربی است و چپ و راست بر همین مبنا شکل گرفته و توسعه یافته‌اند. 🔸 از دیگر نشانه‌های اقتدار مدرنیته، تولید نسخه‌های اسلامی و بومی از چپ و راست، لیبرالیسم و سوسیالیسم است. چرا که به کنشگر کشورهای مسلمان چنین القا شده است که یا باید اروپامدار بود با اروپاگریز، غرب‌گرا یا غرب‌ستیز، راست بود یا چپ. لیبرال بود یا سوسیال. از این‌رو، و شکل گرفت. 🔹چپ اسلامی با پذیرش منطق دیالکتیک، برساخته‌بودن معرفت و تجدید نظر در روش، به تغییر منطق حجيت فهم و کشف روش‌های جدید فهم تراث و سنت‌های تاریخی براساس نگرش‌های سیستمی / ساختارگرایانه روی آورد تا بتواند از آن تراث برای تغییر وضع موجود و مبارزه با سرمایه‌داری بهره ببرد؛ چرا که معتقد است که شیوه‌های اجتهادی و استنباطی گذشته نمی‌تواند متون دینی و تراث تاریخی را برای توجیه تضاد و درگیری و مبارزه‌ی دائمی و تکامل تاریخی و اجتماعی به کار گرفت لذا مانع رویارویی با همه مظاهر مدرنیته و مناسبات سرمایه‌داری و معادلات استعماری غرب است. 🔸 چپ اسلامی، با نفی "ذات" و "ذات‌مندی معرفت" بر سیّالیت مطلق هستی و نسبيت معرفت تاکید دارد و از پرداختن هستی‌شناسانه به هستی و ثبات ابا دارد؛ لذا بدیهیات عقل نظری و محکمات عقل عملی (حسن و قبح ارزشها و افعال) را منکر است و همه را برساخته‌ی حب و بغض‌های ارادی (تعلقات نفسانی) و ساختارها و تقویمات اجتماعي می‌داند. اولین اصل معرفت را بر پایه‌ی اراده‌گرایی، اصل تضاد و تغییر و تغایر می‌پندارد و بر همین اساس، جهان را میدان درگیری خیر و شر و تضاد انسانها و شیاطین معرفی می‌کند. براین اساس، به ستیز با همه‌ی مظاهر مدرنیته تا جایی که به تقویت لیبرالیسم و سرمایه‌داری منجر شود فتوا می‌دهد و اگر رویکرد اخباری هم داشته باشد به روح و جسم مدرنیته حکم می‌کند که باید خود را از آن تطهیر کرد. https://eitaa.com/hekmat121
📌 از اراده گرایی تا اصالت قدرت 🔹برخی از حرف‌ها و مدعیات مطرح در جامعه، ریشه در اراده گرایی و ادعای تقدم اراده بر معرفت دارد و طبیعتاً دل در گرو اقتدارطلبی دارد. از این رو، تنها نسخه‌ی حل همه‌ی مسایل جامعه را در کسب قدرت و اقتدار می‌داند و علم و اخلاق و قانون و ولایت را صرفا برساخته‌های اجتماعی و ابزاری در جهت کسب قدرت معرفی می‌کند. 🔸این تفکر به ظاهر زیبا اما اگر در جامعه‌ای رسوخ کرد در بلند مدت موجبات گسست اجتماعی و تضادگرایی را در میان نیروها و کنشگران اجتماعی فراهم می‌کند و همبستگی ملی و اعتماد عمومی را نسبت به ساختارها و قوانین و همچنین نسبت به مدیران و متخصصان سلب می‌کند. 🔹بزرگترین عامل برای تضعیف سرمایه‌های اجتماعی و اعتماد عمومی، همین اراده‌گرایی و قدرت‌طلبی مفرط است که نه تنها ریشه در حکمت و معرفت حقیقی ندارد بلکه با حکمت و معرفت عمیق، ستیز ناآشکار دارد و بر احساس‌گرایی تضادگرایانه و تفاهم اغواگرایانه تاکید دارد. ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ ✅ https://eitaa.com/hekmat121
📌 اندیشه تقابل و بحران هویت جوان مسلمان 🔹یکی از بحث‌های مهم در مباحث فکری و فرهنگی دوران اخیر در جامعه‌ی اسلامی بحث از تضاد و دیالکتیک است که اساس جهان را بر پایه تقابل و تغایر فهم می‌کند و تحولات اجتماعی و سیاسی را بر پایه تضاد و تقابل تفسیر می‌کند و بر انقطاع تاریخی و گسست فرهنگی اصرار دارد. بخصوص تقابل میان سنت و تجدد؛ غرب و شرق. 🔸اندیشه‌ی تقابل و دیالکتیک اگر چه در شرایط هرج و مرج بسیار جذاب می‌نماید و می‌تواند هویت اعتراضی را به وجود آورد اما در دوران ثبات و سازندگی، بحران زاست و می‌تواند صبر انقلابی و استقامت طولانی مدت در جهت حرکت تکاملی جامعه را تضعیف کند و به شتابزدگی و رفتارهای رادیکال بکشاند و در نهایت نوع بحران هویت و کارآمدی را القا کند. 🔹تاریخ پس از ایجاد نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که جریان‌عای تقابل‌گرا و تضادگرا، اگر چه در ابتدا دارای روحیات اعتراضی و جنب و جوش زیادی هستند اما به تدریج به بحران هویت گرفتار شده و در تقابل انگاری میان سنت و تجدد، به یک سمت غش کرده و دچار دگردیسی معرفتی شده‌اند. 🔸 در مقابل اندیشه تضاد و تقابل، اندیشه اتصال و زوجیت قرار دارد که بر پیوستگی عالم و درک عناصر فطری بشریت استوار است. (ر.ک: بیانات آیت الله العظمی خامنه‌ای در دیدار اقشار مختلف بانوان ۱۴ دی ۱۴۰۱) •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1795
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۴ از ۵۰ 🔸 علاوه بر کتاب علل گرایش به مادیگری، کتابهای و چهار مجلد انصافا یک دایرة المعارف بسیار ارزشمند بود که از طریق آنها توانستم با ، و و آشنا شوم. 🔹 دغدغه اصلی جریانات چپ، رسیدن به سوسیالیسم است و «سوسیالیسم یعنی زندگی اجتماعی که «من» ها تبدیل به «ما» بشود و این هم مشروط به این است که مالکیت ابزار تولید از صورت انفرادی به صورت اجتماعی دربیاید، و مالکیت ابزار تولید هم از صورت انفرادی به صورت اجتماعی در نمی‌آید مگر آنکه ابزار تولید به یک مرحله خاصی از تکامل برسد.»(فلسفه تاریخ،ج۳ص۳۱۷) برای رسیدن به این مرحله نیاز به یک دستگاه منطقی و فلسفی است که هگل آن را فراهم کرده است. 🔸 با مطالعه این آثار مشخص شد که حرف اصلی هگل و مارکس و امثال اینها این است که همه‌ی امور درحال حرکت است و این هم محصول دیالکتیک و تضاد درونی امور است. هگل با نفی منطق صوری، فلسفه‌ی خود را بر منطق دیالکتیکی استوار می‌داند که بر محور یک سلسله مقولات ذهنی غیر قابل انکار می‌چرخد که جایگزین بدیهیات در منطق صوری است. این مقولات در چند دسته‌ی سه تایی استوار است. دسته‌ی اول آن مقولات سه‌گانه‌ی «هستی، نیستی، گردیدن (شدن)» است. هستی و نیستی مقولات ثابت نیستند. بلکه در روند «شدن» سیر می‌کنند. هگل ضدیت و تناقض را به دیالکتیک خود افزود و تناقض را پایه‌ی فعالیت طبیعت و موجودات دانسته که درصورت عدم وجود چنین تناقض و تضادی، سکون بر آن‌ها حکمفرما است. 🔹از مهمترین حرفهای هگل نفی علیت است. او می‌گوید: «توضیح عالم بر اساس علیت صحیح نیست و یگانه راه توضیح و تفسیر عالم بر اساس استنتاج نتیجه از دلیل است.»(م.آثار، ج ۱۳، ص:۱۹۵- ۲۰۷) زیرا هگل معتقد است، اصل علیت (نظام علت و معلول) نمی‌تواند تفسیر درستی از جهان هستی ارائه کند، چون براساس این اصل نمی‌توانیم به آخرین حلقه علت‌ها در توضیح جهان دسترسی پیدا کنیم. همچنین در صورت دستیابی به علت نهایی، باز هم سؤال از خود علت نهایی وجود دارد و مشکلی را حل نکرده است. 🔸همچنین او معتقد است: «اصول دیالکتیک را همین‌طور که بر طبیعت تعمیم می‌دهند بر افکار و بر اصول تفکر هم تعمیم می‌دهند و می‌گویند همه چیز در حرکت است، همه چیز مشمول اصل تضاد است حتی خود فکر و خود اصول تفکر»(فلسفه تاریخ،ج۱،ص۷۶) بر این مبنا، همه علوم جهت‌دار هستند و روبنایی از مناسبات اجتماعی و معادلات سیاسی اند که با تغییر آن مناسبات تغییر خواهند کرد. لذا هیچ فلسفه و علم ثابتی نخواهیم داشت در حالی که فلسفه قدیم و متافیزیک چون بر هستی و وجود استوار است ادعای ثبات دارد و فقط به تفسیر جهان می‌پردازد و امکان تغییر جهان را ندارد. در حالی‌که انسان به دنبال تغییر جهان و چگونگی کنترل شرایط باید باشد نه تفسیر آن. از این رو، از برهان عقلی و متافیزیک و فلسفه‌ی هستی دل کنده و به دیالکتیک (جدل) و تاریخ و روی آوردند و ادعا دارند که متافیزیک و فلسفه ناقص است و جهان را پراکنده و ثابت می‌نگرد و دیالکتیک جهان را یک شبکه‌ای، و پویا می‌بیند. لذا وقتی «منطق دیالکتیک را شرح می‌دهند می‌گویند: دیالکتیک برخلاف متافیزیک، طبیعت را مجموعه تصادفات اشیاء و پدیده‌هایی که از یکدیگر مجزّا و منفرد بوده و به یکدیگر وابستگی ندارند، نمی‌داند؛ دیالکتیک برخلاف متافیزیک که برای طبیعت یک حالت آرامش و رکود و سکون تغییر ناپذیر قائل است، آن را متحرّک و در حال تحوّلات پی‏درپی می‌داند.» (علل گرایش به مادیگری، س۱۳) 🔹 در تلقی چپ‌گرایان، فلسفه‌ی هستی و متافیزیک، بر محور عقل و خرد استوار است و در نهایت به منطق و برهان می‌انجامد و این امر کاملا انتزاعی (ایدئالیستی) و به دور از عینیت و کنترل و سرپرستی جامعه است و نمی‌تواند به مبارزه با نظام سرمایه‌داری و کشورهای امپریالیستی بپردازد و نهایتا در خدمت آنها قرار می‌گیرد. اما فلسفه‌ی شدن بر محور منطق و محوریت مفاهیمی همچون ، ، ، ، و است و به سیر جدال و تضاد در طبیعت، ذهنیت و تاریخ متوجه است؛ لذا روش دیالکتیک، دینامیک و پویا است، و مانند منطق صوری ایستا و ثابت نیست. تنها این روش است که به فلسفه‌ی تاریخ می‌انجامد که عینیت‌گرا است و به کنترل جامعه و سرپرستی اراده‌ها معطوف است.(ر.ک: فلسفه تاریخ ج۲ص ۳۲، نقدی بر مارکسیسم، م.آثار، ج۱۳، ص۶۷۱ - ۶۸۴) 🔸 لذا تنها با تولید فلسفه‌ی شدن و کشف چگونگی‌هاست که تغییر جهان، کنترل اراده‌ها، سرپرستی جامعه، مبارزه با نظام سرمایه‌داری و توجه به تحول و تکامل و کارآمدی و کنترل عینیت ممکن می‌شود.(فلسفه تاریخ، ج۲،ص۲۰۶) 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1849
📌 سطوح تخریب از گذشته نه‌چندان دور تا امروز به شدّت نفرت روح و تکفیر همواره در جامعه‌ای اسلامی بوده و هست و خواهد بود، گاه در هیبت خوارج نمود می‌یابد و گاه لباس به تن می‌کند و گاه در چهره‌ی تفکّر و معرفت سیاسی خود را نشان می‌دهد و در کوتاه‌نوشته ‌ها و طولانی‌‌نوشته‌ها طنازی می‌کند. در حالی که این سیاهه‌ها پوسته‌ای بیش نیست که شاید محصول زیباسازی و نفس آدمی است. باید را که عقل و حلم، ادب و نزاکت، تواضع و تفکر است جستجو کرد و از خداوند متعال آن‌را عاجزانه طلب کرد: گوهرِ معرفت آموز که با خود بِبَری که نصیبِ دگران است نِصابِ زر و سیم دام سخت است مگر یار شود لطف خدای ور نه آدم نبرد صرفه ز شیطان رجیم اعاذنا الله من شرور انفسنا •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1927
📌منطق جدالی دوقطبی سازان براساس معارف قرآن کریم، بزرگترین خطر برای یک جامعه، ایجاد تشتت، تفرقه و دوقطبی‌سازی به بهانه‌های مختلف است. (آل عمران، آیات ۱۰۳ تا ۱۱۳) «وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ تَفَرَّقُوا وَاخْتَلَفُوا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَأُولَٰئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» دوقطبی‌سازان به بهانه‌های مختلف مذهبی، اقتصادی، سیاسی، انتخاباتی و ... بر تفرقه و اختلاف انگیزی میان آحاد جامعه، بر تقابل حاکمیت با مردم اصرار دارند که در نتیجه عموم مردم را در برابر حاکمیت قرار می‌دهند و موجبات تضعیف نظام سیاسی و اعتماد عمومی را فراهم می‌کنند. دوقطبی سازان همان‌هایی هستند که قانون را تاجایی قبول دارند که به نفعشان است. مثلا در ایام فراگیری ویروس کرونا در برابر مقررات و قوانین بهداشتی می‌ایستند، در ایام جنگ با اسرائیل به فرماندهان نظامی توهین می‌کنند، در شرایط سخت، تصمیمات امنیتی و نظامی نظام را تخطئه می‌کنند و در عین حال خود را مقدس‌تر از هر مقدسی و مجتهد‌تر از هر عالم و حکیمی می‌پندارند. براساس اجتهاد شخصی و بی اساس خود به سم‌پاشی علیه مسئولان کشور و نهادهای رسمی و تصمیمات ملی می‌پردازند. بدون أخذ هر گونه مجوز قانونی، خیابانها را مسدود می‌کنند و به جای بازگشت به قانون، به قانون توهین می‌کنند. تعداد دوقطبی‌سازان بسیار کم و انگشت‌شمار است اما با استفاده از رسانه‌های قدرتمند و غبارآلود کردن فضای اجتماعی، از احساسات دینی مردم متدین و بخصوص بانوان محترم و یا مشکلات اقتصادی کشور سوء استفاده می‌کنند و آنها را ابزار رسیدن به منافع سیاسی و حزبی و ... خود می‌کنند. دوقطبی سازان گاه با ، مذاکره با کدخدا را بهانه قرار می‌دهند و درصدد تغییر دستگاه محاسباتی کشور هستند تا ذلت و سازش را به اسم منفعت تحمیل کنند. گاهی با قانون حجاب را بهانه می‌کنند و به اسم مذهب، مردم و حاکمیت را در برابر هم قرار می‌دهند. هر دو جریان از فهم تشکیکی و عمیق پدیده‌ها عاجز هستند و برپایه و و پدیده‌ها را می‌نگرند و با سطحی‌نگری و کوته‌بینی بر مسائل فرعی و حاشیه‌ای تمرکز دارند و از اصل جامعه یعنی اعتماد عمومی و سرمایه اجتماعی غفلت دارند. بنابراین این دو جریان، اگر چه در دغدغه‌ها در برابر هم هستند اما عملکرد آنها دو روی یک سکه بی‌اعتبار است که با تندروی‌ها و تقلیل انگاری‌های خود به تضعیف سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی می‌پردازند و موجبات ناامیدی و یأس مردم از حاکمیت و آینده کشور را فراهم می‌کنند. ❇️ در منطق قرآن کریم در برابر این جریانات تقابلی و تضاد‌گرا، نباید سکوت کرد و باید در برابر آنها ایستاد و به آنها پرداخت.‌ چرا که اگر جریانهای تقابلی و تضادگرا به هر بهانه‌ای قدرت پیدا کنند و بر جامعه‌ی دینی و انقلابی سلطه یابند، زمینه‌ی بی‌قانونی و شیوع سایر منکرات و بدیها و ناهنجاری‌های اجتماعی را فراهم می‌کنند و بر آن برچسب دینی و مذهبی هم می‌زنند و غیر خود را هم تخریب و حتی تکفیر می‌کنند. ✍ سید مهدی موسوی شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2412
📌 چرا هر اتفاق کوچکی در این کشور را بهانه‌ای برای سیاه‌نمایی و بحران آفرینی قرار می‌دهند؟ 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام نوروزی و سخنرانی فوق العاده امیدبخش روز اول فروردین ۱۴۰۴ به ترسیم چهره زیبا، معنوی، توانمند و مجاهد از ملت ایران پرداختند و قدرت و قوت معنوی و اجتماعی مردم ایران را به رخ جهانیان کشیدند و همگان را به حرکت و تلاش و سازندگی دعوت کردند. 🔸اما متاسفانه یک جمعیت بسیار قلیلی به اسم انقلابی‌گری، با برجسته‌سازی چند تصویر و فیلم چند دقیقه‌ای از برخی تجمعات نوروزی و اظهارات کودکانه چند جوان غافل، تلاش دارند که وضعیت کشور را سیاه و تاریک، پر فساد و نابهنجار روایت کنند و آن را بهانه‌ای برای ادامه دوقطبی‌سازی چند ماهه اخیر خود قرار دهند. 🔹 اقدامات دوقطبی‌سازانه به هر بهانه و توسط هر طیف و گروهی که باشد بدون تردید در تقابل با عقلانیت انقلاب اسلامی و در راستای سیاست شوک و وحشت آمریکا و غرب برای سیاه‌نمایی و ایجاد ترس و وحشت و ناامیدی در میان مردم است. 🔸 مقصود چشم پوشی از خطاها و ناهنجاری‌های فرهنگی و اجتماعی نیست بلکه باید با این امور مواجهه عقلانی داشت، اندازه واقعی آنها را شناخت و برای درمان این درد، طبیب‌وار و همدلانه فکری کرد و به ترویج معروف و فرهنگ‌سازی و تقویت بنیان‌های فکری و فرهنگی مردم پرداخت. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2441
📌 ریشه‌هایی نظری غلو 🔸 جریان «غلو» یکی از انحرافات بزرگ در جامعه دینی است و متأسفانه بعد از رشد اجتماعی و سیاسی تشیع، یکدفعه ظاهر می‌شود و همه تلاش‌ها و زحمات معقول و حساب شده‌ی امامان معصوم (علیهم السلام) و عالمان و حکیمان و فقیهان (رحمة الله علیهم) را تضعیف و تخریب می‌کند و موجبات افراط و تفریط، تندروی و کندروی، تشتت و اختلاف را در جامعه اسلامی به وجود می‌آورد. 🔹 جریان «غلو» نزد مردم عادی از جذابیت و گیرایی فراوانی برخوردار است و بسیاری از مردمان ساده‌لوح و کم عمق به سرعت به آن می‌پیوندند و از این طریق طلب معنویت و ایمان می‌کنند. 🔸 محور اساسی و ریشه «غلو» فاصله گرفتن از علم و تضعیف عقل، تدبیر و محاسبات دقیق عقلانی و در عوض برجسته سازی عواطف، احساسات و پناه بردن به ذوقیات، استحساتات و تفسیرهای گزینشی به بهانه‌های مختلف است. 🔹 براین اساس (تضعیف علم و گریز از عقل و تدبیر) جریان «غلو» از سه طریق پشتبانی معرفتی و نظری می‌شود که در ظاهر با هم اختلاف هم دارند اما محصولات واحدی نتیجه می‌دهند: ۱. اخباری گری و ظاهر گرایی اخباریان با اکتفا به ظاهر اولیه متون و حوادث، استنباط‌های ظاهرگرایانه و سطحی، احساسی و عاطفی از متون و حوادث تاریخی می‌کنند و جلوی هرگونه تحلیلی عقلی و اجتهادی را سد می‌کنند. ۲. صوفی‌گری و باطنی‌گرایی صوفیان و باطنی مشربان نیز با تعطیلی عقل حقیقی و ترویج رابطه مرید و مرادبازی و ادعای انسان کاملی و تفسیرهای ذوقی و سلیقه‌ای از ادله و وقایع، خود را محور حق و باطل و انسان کامل معرفی می‌کنند و از این طریق بر آتش «غلو» می‌دمند. ۳. تضاد اندیشی و جدال‌‌گرایی تضاد اندیشان مبارزه‌جو نیز با استفاده از جریان غلو و سیاه و سفید نشان دادن تاریخ و اجتماع، بر شور و اشتیاق نسبت به جدال و مبارزه می‌افزایند و با تفسیر باطنی و غالیانه از متون مقدس و حوادث تاریخ، به تزیین جنگ و جدال و تحریک مردمان جامعه برای ستیز و تقابل با دیگران می‌پردازند. ✍ سید مهدی موسوی ۱ بامداد شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2474
📌 چرا جریان غلو خطرناک است؟ 🔹با مطالعه سیره معصومین (علیهم‌السلام) روشن می‌شود که یکی جریانات بسیار خطرناک در جامعه اسلامی جریان غلو و افراط در محبت و باطنی‌گرایی بدون عقلانیت است و ایشان مبارزه‌ای بی‌امان را با این جریان داشته‌اند و عموم مردم را از نزدیک شدن به آنها انذار داده‌اند. 🔸امام صادق (علیه‌السلام) تلاش گسترده‌ای داشتند تا مردم را از خطر غالیان آگاه سازد و هر گونه ارتباط فکری و فرهنگی با آنان باز دارد. در روایتی امام صادق خطاب به شیعیان می‌فرماید: «یا مفضّل لا تقاعدوهم و لا تواکلوهم و لا تشاربوهم و لا تصافحوهم و لا تواثروهم» «با غلات، نشست و برخاست نداشته باشید و با آنان هم غذا نشوید و دست دوستی به سوی آنها دراز نکنید و به مبادله فرهنگی و علمی با آنان نپردازید.» 🔹همچنین نسبت به ارتباطات نسل جوان با جریان غلو و افراط بیم دارند و دستور می دهند که: «اُحْذُرُوا عَلَی شَبَابِکُمْ الْغُلَاةَ لَایُفْسِدُوهُمُ الْغُلَاةُ شَرُّ خَلْقِ اللهِ، یُصَغِّرُونَ عَظَمَةَ اللهِ وَ یُدَعُّونَ الرُّبُوبِیَّةَ لِعِبَادِ اللهِ» «درباره جوانان خویش از این که غلاة آنان را فاسد کنند بترسید، غلاة بدترین دشمنان خدا هستند، عظمت خدا را کوچک کرده و برای بندگان خداوند ادعای ربوبیت می کنند.» 🔸چرا امامان معصوم (علیهم السلام) تا این حد یا جریان غلو دشمن بودند و در روایات متعددی آنها را لعن کرده و حتی از ضرورت اعدام و قتل آنها سخن گفته‌اند؟ 🔹در پاسخ باید گفت که جریان غلو و افراط در محبت با توجیهات باطنی و ذوقی، موجب فساد در عقیده و ضعف در ایمان و ترویج شرک می‌شود و معصومین (علیهم‌السلام) تا مرتبه ربوبیت و نبوت بالاتر می‌برند و موجبات تضعیف شریعت و اختلاف در جامعه اسلامی را فراهم می‌کنند. 🔸با مطالعه تاریخ این نکته آشکار می‌شود که هیچ جریانی برای دین و دینداری و جامعه دینی خطرناک‌تر از غلو و باطنی‌گرایی نیست. 🔹جریان غلو و باطنی‌گرایی همه‌ی ادیان ابراهیمی را تحریف و جامعه بشری را از صراط مستقیم توحید منحرف کردند و اصول اخلاق و شریعت را تضعیف کردند و تقابل و جدال در جوامع دینی را گسترش دادند. ✔️جریان غلو در دین یهود، حضرت عزیر را «فرزند خداوند» خواندند. ✔️ سامری با تفسیرهای ذوقی و باطنی مردم را به «گوساله پرستی» کشاند. ✔️جریان غلو در دین مسیحیت، حضرت مسیح را «خدای پسر» معرفی کردند و شریعت را سبک شمردند. ✔️جریان غلو در اسلام هم فاجعه‌های بزرگ آفرید و به بهانه محبت، زحمات بسیار زیادی برای معصومین (علیهم‌السلام) به وجود آورد و در نهایت همین افراط در محبت و فساد عقیده، به تقابل با جریان اصیل و مکتب اهل‌البیت (علیهم‌السلام) روی آورند و از جامعه اسلامی و خط صحیح خارج شدند. ✍ سید مهدی موسوی شنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴ •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2475
📌 ضعف عقل عملی و گسترش جریان غلو 🔹مهمترین عاملی که موجب گسترش و تقویت جریان غلو و افراط در محبت و ارادت می‌شود ضعف عقل عملی و قوه تدبیر و دور اندیشی در انسان و خالی شدن جامعه از حکیمان و فقیهان واقعی است که بتوانند عقلانیت صحیح را در جامعه تبیین و ترویج کنند. 🔹عقلانیتی که به سازمان دادن زندگى، به وسیله تقسیم و همسازى فعّالیتهاى گوناگون، بر پایه شناخت دقیق ساحت‌های مختلف حیات انسانی و مناسبات میان انسانها با ابزارها و محیطشان، به منظور تحصیل کارآیى و بازدهى بیشتر در مسیر تعالی و پیشرفت معطوف باشد. 🔸 آنچه از مجموع معارف اسلامی به دست می‌آید این است که قوام انسان و جامعه به رشد و گسترش عقل عملی و عقلانیت اجتماعی است، چرا که اگر عقل عملی، تدبیر و دوراندیشی بر فرد و جامعه حاکم شود، جریان‌های انحرافی و افراطی نمی‌توانند با تقلیل‌گرایی معرفتی و بیان ذوقیات و استحسانات باطنی، جامعه را از تعادل و توازن خارج کنند و به افراط و تفریط بکشانند. 🔹از این رو امام صادق علیه‌السلام مفضل را که خود روزی گرفتار جریان غلو بود، توصیه به عقل و علم می‌کند و ابعادی از حقیقت عقل و دانش را برای او آشکار می‌کند:    يَا مُفَضَّلُ لاَ يُفْلِحُ مَنْ لاَ يَعْقِلُ وَ لاَ يَعْقِلُ مَنْ لاَ يَعْلَمُ وَ سَوْفَ يَنْجُبُ مَنْ يَفْهَمُ وَ يَظْفَرُ مَنْ يَحْلُمُ وَ اَلْعِلْمُ جُنَّةٌ وَ اَلصِّدْقُ عِزٌّ وَ اَلْجَهْلُ ذُلٌّ وَ اَلْفَهْمُ مَجْدٌ وَ اَلْجُودُ نُجْحٌ وَ حُسْنُ اَلْخُلُقِ مَجْلَبَةٌ لِلْمَوَدَّةِ وَ اَلْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لاَ تَهْجُمُ عَلَيْهِ اَللَّوَابِسُ وَ اَلْحَزْمُ مَسَاءَةُ اَلظَّنِّ وَ بَيْنَ اَلْمَرْءِ وَ اَلْحِكْمَةِ نِعْمَةُ اَلْعَالِمِ وَ اَلْجَاهِلُ شَقِيٌّ بَيْنَهُمَا وَ اَللَّهُ وَلِيُّ مَنْ عَرَفَهُ وَ عَدُوُّ مَنْ تَكَلَّفَهُ وَ اَلْعَاقِلُ غَفُورٌ وَ اَلْجَاهِلُ خَتُورٌ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُكْرَمَ فَلِنْ وَ إِنْ شِئْتَ أَنْ تُهَانَ فَاخْشُنْ وَ مَنْ كَرُمَ أَصْلُهُ لاَنَ قَلْبُهُ وَ مَنْ خَشُنَ عُنْصُرُهُ غَلُظَ كَبِدُهُ وَ مَنْ فَرَّطَ تَوَرَّطَ وَ مَنْ خَافَ اَلْعَاقِبَةَ تَثَبَّتَ عَنِ اَلتَّوَغُّلِ فِيمَا لاَ يَعْلَمُ وَ مَنْ هَجَمَ عَلَى أَمْرٍ بِغَيْرِ عِلْمٍ جَدَعَ أَنْفَ نَفْسِهِ وَ مَنْ لَمْ يَعْلَمْ لَمْ يَفْهَمْ وَ مَنْ لَمْ يَفْهَمْ لَمْ يَسْلَمْ وَ مَنْ لَمْ يَسْلَمْ لَمْ يُكْرَمْ وَ مَنْ لَمْ يُكْرَمْ يُهْضَمْ وَ مَنْ يُهْضَمْ كَانَ أَلْوَمَ وَ مَنْ كَانَ كَذَلِكَ كَانَ أَحْرَى أَنْ يَنْدَمَ . (الکافي (الإسلامیة)، ج 1، ص 26) 🔸ترجمه: اى مفضل كسى كه تعقل نكند رستگار نگردد و تعقل نكند كسى كه نداند، كسى كه بفهمد نجيب مى‌شود، كسى كه صبر كند پيروز شود، دانش سپر بدبختى است و راستى عزت است و نادانى ذلت، فهميدن بزرگوارى و سخاوت كاميابى و خوش خلقى دوستى آورنده است، كسى كه باوضاع زمانش آگاه باشد اشتباهات بر او هجوم نيارد، دورانديشى همان بدبينى است واسطه بين انسان و رسيدن بحقيقت نعمت وجود عالم است و نادان در اين ميان بدبخت است، خدا دوست كسى است كه او را شناخت و دشمن آنكه خود سرانه خويش را در زحمت شناسائيش انداخت خردمند عيب‌پوش است و نادان فريبنده اگر خواهى بزرگوار شوى ملايم باش و اگر خواهى خوار شوى درشتى كن. شريف طينت نرم دل است بد اصل سخت دل كسى كه كوتاهى كند بپرتگاه افتد و كسى كه از عاقبت بيم كند از نسنجيده كارى سالم ماند، كسى كه ندانسته و ناگاه بكارى در آيد بينى خود را بريده است (خود را بنهايت خوارى و مذلت انداخته است). هر كه نداند نفهمد و هر كه نفهمد سالم نماند و آنكه سالم نماند عزيز نگردد و هر كه عزيز نگردد خرد شود و آنكه خرد شود سرزنش شود و هر كس چنين باشد سزاوار است كه پشيمان شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2476
📌 نفی فلسفه شدن هگلی - مارکسی ❇️بخش جالبی از بیانات حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در دیدار با کارگران که به شکل عجیبی کمتر بهش پرداخته شد و به اخلاق سازمانی مبتنی بر منطق فطرت و هدایت پرداختند و بر نقد دوباره منطق قدرت و تضاد و فلسفه شدن چپ‌گرایانه اصرار داشتند: 🔹یک موضوع دیگری که من اینجا یادداشت کرده‌ام عرض کنم، مسئله‌ی فرهنگ محیط کار است. 🔸ببینید، در فلسفه‌ی و محیط کار محیط تضاد است، محیط دشمنی است؛ یعنی کارگر بایستی با آن صاحب کارخانه دشمن باشد؛ فلسفه این است. مجموعه‌ی حرکت جامعه حرکت با یکدیگر و است. به نظر آنها حکم در [طول] تاریخ ، در مسائل اجتماعی، در مسئله‌ی سیاست، در مسئله‌ی اقتصاد جاری است؛ سالهای متمادی مردم را معطّل این کردند؛ هم خودشان را بدبخت کردند، هم بسیاری از مردم دنیا را بدبخت کردند. 🔹اسلام درست نقطه‌ی مقابل این را میگوید. 🔸اسلام محیط زندگی را، محیط کار را، محیط تاریخ را، محیط ائتلاف و همراهی و همفکری میداند. آنهایی که اهل دنبال‌گیری و تحقیق در قرآن هستند، تعبیر «زوجیّت» را، کلمه‌ی «زوج» را، «زوجیّت» را در قرآن دنبال کنند: سُبحانَ الَّذی خَلَقَ الاَزواجَ کُلَّها مِمّا تُنبِتُ الاَرضُ وَ مِن اَنفُسِهِم وَ مِمّا لا یَعلَمون؛ یعنی در همه‌چیز عالم مسئله‌ی همراهی، همدلی، همکاری، هم‌افزایی وجود دارد. راجع به محیط کار هم همین‌جور است؛ باید هم‌افزایی بشود؛ بایستی از دو طرفْ صمیمانه، نه [فقط] با زبان، به یکدیگر کمک کنند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2483
📌فعالیت گسترده جاسوس انگلیس برای اختلاف افکنی کمونیست و متهم به جاسوس انگلیس، بار دیگر بعد از جنگ تحمیلی رژیم خونخوار و کودک‌کش صهیونیستی علیه ملت ایران با عصبانیت از وحدت ملی و هماهنگی همه‌ی گروه‌ها و احزاب حول ایران، اسلام و رهبری به میدان جنگ رسانه‌ای آمده است تا براساس سیاست‌های انگلیس خبیث اما به نام انقلابی‌گری، به تفرقه افکنی و اختلاف افکنی میان مردم و مسئولان بپردازد. بارها گفته شد که خطرناک ترین جریان برای نظام اسلامی، جریان‌های چپ هستند که بر پایه جامعه را به بدبینی و اختلاف می‌کشانند. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2583