eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
530 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 تغییر و تغایر در گفتمان انقلاب ⏹ بخش ۴ از ۵۰ 🔸 علاوه بر کتاب علل گرایش به مادیگری، کتابهای و چهار مجلد انصافا یک دایرة المعارف بسیار ارزشمند بود که از طریق آنها توانستم با ، و و آشنا شوم. 🔹 دغدغه اصلی جریانات چپ، رسیدن به سوسیالیسم است و «سوسیالیسم یعنی زندگی اجتماعی که «من» ها تبدیل به «ما» بشود و این هم مشروط به این است که مالکیت ابزار تولید از صورت انفرادی به صورت اجتماعی دربیاید، و مالکیت ابزار تولید هم از صورت انفرادی به صورت اجتماعی در نمی‌آید مگر آنکه ابزار تولید به یک مرحله خاصی از تکامل برسد.»(فلسفه تاریخ،ج۳ص۳۱۷) برای رسیدن به این مرحله نیاز به یک دستگاه منطقی و فلسفی است که هگل آن را فراهم کرده است. 🔸 با مطالعه این آثار مشخص شد که حرف اصلی هگل و مارکس و امثال اینها این است که همه‌ی امور درحال حرکت است و این هم محصول دیالکتیک و تضاد درونی امور است. هگل با نفی منطق صوری، فلسفه‌ی خود را بر منطق دیالکتیکی استوار می‌داند که بر محور یک سلسله مقولات ذهنی غیر قابل انکار می‌چرخد که جایگزین بدیهیات در منطق صوری است. این مقولات در چند دسته‌ی سه تایی استوار است. دسته‌ی اول آن مقولات سه‌گانه‌ی «هستی، نیستی، گردیدن (شدن)» است. هستی و نیستی مقولات ثابت نیستند. بلکه در روند «شدن» سیر می‌کنند. هگل ضدیت و تناقض را به دیالکتیک خود افزود و تناقض را پایه‌ی فعالیت طبیعت و موجودات دانسته که درصورت عدم وجود چنین تناقض و تضادی، سکون بر آن‌ها حکمفرما است. 🔹از مهمترین حرفهای هگل نفی علیت است. او می‌گوید: «توضیح عالم بر اساس علیت صحیح نیست و یگانه راه توضیح و تفسیر عالم بر اساس استنتاج نتیجه از دلیل است.»(م.آثار، ج ۱۳، ص:۱۹۵- ۲۰۷) زیرا هگل معتقد است، اصل علیت (نظام علت و معلول) نمی‌تواند تفسیر درستی از جهان هستی ارائه کند، چون براساس این اصل نمی‌توانیم به آخرین حلقه علت‌ها در توضیح جهان دسترسی پیدا کنیم. همچنین در صورت دستیابی به علت نهایی، باز هم سؤال از خود علت نهایی وجود دارد و مشکلی را حل نکرده است. 🔸همچنین او معتقد است: «اصول دیالکتیک را همین‌طور که بر طبیعت تعمیم می‌دهند بر افکار و بر اصول تفکر هم تعمیم می‌دهند و می‌گویند همه چیز در حرکت است، همه چیز مشمول اصل تضاد است حتی خود فکر و خود اصول تفکر»(فلسفه تاریخ،ج۱،ص۷۶) بر این مبنا، همه علوم جهت‌دار هستند و روبنایی از مناسبات اجتماعی و معادلات سیاسی اند که با تغییر آن مناسبات تغییر خواهند کرد. لذا هیچ فلسفه و علم ثابتی نخواهیم داشت در حالی که فلسفه قدیم و متافیزیک چون بر هستی و وجود استوار است ادعای ثبات دارد و فقط به تفسیر جهان می‌پردازد و امکان تغییر جهان را ندارد. در حالی‌که انسان به دنبال تغییر جهان و چگونگی کنترل شرایط باید باشد نه تفسیر آن. از این رو، از برهان عقلی و متافیزیک و فلسفه‌ی هستی دل کنده و به دیالکتیک (جدل) و تاریخ و روی آوردند و ادعا دارند که متافیزیک و فلسفه ناقص است و جهان را پراکنده و ثابت می‌نگرد و دیالکتیک جهان را یک شبکه‌ای، و پویا می‌بیند. لذا وقتی «منطق دیالکتیک را شرح می‌دهند می‌گویند: دیالکتیک برخلاف متافیزیک، طبیعت را مجموعه تصادفات اشیاء و پدیده‌هایی که از یکدیگر مجزّا و منفرد بوده و به یکدیگر وابستگی ندارند، نمی‌داند؛ دیالکتیک برخلاف متافیزیک که برای طبیعت یک حالت آرامش و رکود و سکون تغییر ناپذیر قائل است، آن را متحرّک و در حال تحوّلات پی‏درپی می‌داند.» (علل گرایش به مادیگری، س۱۳) 🔹 در تلقی چپ‌گرایان، فلسفه‌ی هستی و متافیزیک، بر محور عقل و خرد استوار است و در نهایت به منطق و برهان می‌انجامد و این امر کاملا انتزاعی (ایدئالیستی) و به دور از عینیت و کنترل و سرپرستی جامعه است و نمی‌تواند به مبارزه با نظام سرمایه‌داری و کشورهای امپریالیستی بپردازد و نهایتا در خدمت آنها قرار می‌گیرد. اما فلسفه‌ی شدن بر محور منطق و محوریت مفاهیمی همچون ، ، ، ، و است و به سیر جدال و تضاد در طبیعت، ذهنیت و تاریخ متوجه است؛ لذا روش دیالکتیک، دینامیک و پویا است، و مانند منطق صوری ایستا و ثابت نیست. تنها این روش است که به فلسفه‌ی تاریخ می‌انجامد که عینیت‌گرا است و به کنترل جامعه و سرپرستی اراده‌ها معطوف است.(ر.ک: فلسفه تاریخ ج۲ص ۳۲، نقدی بر مارکسیسم، م.آثار، ج۱۳، ص۶۷۱ - ۶۸۴) 🔸 لذا تنها با تولید فلسفه‌ی شدن و کشف چگونگی‌هاست که تغییر جهان، کنترل اراده‌ها، سرپرستی جامعه، مبارزه با نظام سرمایه‌داری و توجه به تحول و تکامل و کارآمدی و کنترل عینیت ممکن می‌شود.(فلسفه تاریخ، ج۲،ص۲۰۶) 🛑 ادامه دارد ... •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/1849