eitaa logo
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
1.4هزار دنبال‌کننده
529 عکس
151 ویدیو
26 فایل
حکمت قرآنی در اندیشه فیلسوفان انقلاب اسلامی: امام خمینی علامه طباطبایی شهیدان مطهری، بهشتی، صدر آیات علامه جعفری، مصباح یزدی، جوادی آملی و امام خامنه ای
مشاهده در ایتا
دانلود
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
امام على عليه السلام : 🔹اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ
📌 مؤلفه های تفکر انتقادی 🔹از جمله بایسته های تعالی انسان و رشد اجتماعی داشتن است. تفکری که به کشف واقعیت نظر دارد و انسان را به حقیقت رهنمون می سازد. 🔸در تفکر انتقادی چند امر مورد توجه است: ۱. در تفکر انتقادی، توجه به اندیشه ها و نظریه های متفکران و اندیشمندان و شنیدن درست سخنان دیگران یک شرط لازم و ضروري است. انسان متفکر می داند که در خلأ نمی توان فکر و عمل کرد. بزرگترین سرمایه برای فکر و عمل، میراث علمی و تجربه های زیسته انسانی است که هر کدام می تواند افقی بگشاید، یا طریقی را نشاند دهد و یا ایده ای را پیشنهاد دهد. بنابراین نمی توان از میراث بشری و تلاش عالمان و فرهیختگان و تجربه کنشگران غفلت کرد و در بی اطلاعی از اندیشه ها و نظریه ها، فکری داشت و ایده ای خلق کرد و به مسئله ای پاسخ کارآمد و راه گشا داد. ۲. در تفکر انتقادی بر شنیدن درست و دریافت کامل سخن ها و اندیشه ها تاکید می شود. توضیح اینکه، هر انسانی دارای کوله باری از اطلاعات، تجربیات و احساسا است و نسبت به برخی از امور نظریه ای و در مواجهه با مسائلي، پاسخی هایی دارد. همین موجب می شود که انسان از شنیدن درست سایر نظریه ها و پاسخ ها خود را بی نیاز بداند و یا اصلا نشنود و یا به ظاهر سخن دیگران اکتفا کند و موضعی تهاجمی و یا انفعالی بگیرد. اما در تفکر انتقادی گفته می شود که سخن ها و نظریه ها تک سطحی و تک لایه نیستند بلکه دارای ابعاد، لایه ها و وجوه متعددی است و به سادگی نمی توان آن را شناخت، به اغراض، مقاصد و مراد گوینده پی برد و آن به بوته نقد و سنجش سپرد. به همین جهت، باید همدلانه سخن ها و نظریه ها را شنید و در فرایند پیچیده فهم، وارد گفتگو شد و از صاحب سخن، پرسش های استفهامی کرد تا به اغراض، مقاصد، مراد و وجوه فکری او پی برد. به نحوی که صاحب سخن بپذیرد که سخن او فهم عمیق شده است. ۳. یکی از بزرگترین موانع شناخت، عجله و شتاب در اظهارنظر اثباتی و یا سلبی است. تفکر انتقادی، انسان را از عجله و شتاب در تأیید و یا رد سخن و اندیشه ای باز می دارد و به تأمل و تأني فرا می خواند چرا که در فرصت فراخ می توان به ابعاد، لایه و وجوه اندیشه ای پی برد و از کفایت و تمامیت استدلال ها و شواهد پرسش کرد و به عواقب، نتایج و پیامدهای آن اندیشید. ۴. انسان متفکر پس از گفتگوی حضوری و یا رفت و برگشت ذهنی با متن، و پس شنیدن درست و کامل سخنان و نظریه ها، به وجوه و اطراف آن نظر می افکند و با فکر صائب و سالم به سنجش و نقادی اندیشه ها و بررسی استدلالها و شواهد مدعا می پردازد. در این مرحله به اندیشه نظر دارد و به (ماقال) نظر دارد و (مَن قال) را دلیل تأييد و یا رد اندیشه نمی پندارد. به تعبیر دیگر، مدعای فهمیده شده را باید از گوینده مستقل دانست و فقط به ادله و شواهد مدعا نظر و تمرکز داشت. ۵. در بررسی ادله و شواهد اندیشه ها و نظریه ها، ملاک، منطق و تخصص علمی است. یعنی می بایست از روش‌های علمی و نظرات کارشناسان مورد تأیید جامعه علمی پیروی کرد و از آنارشیسم علمی و هرج و مرج روشی و نوآوری های بدون ضابطه پرهیز کرد. البته حساب نوآوری های بنیادین و نظریه پردازی های ساختارشکنانه جداست و آن را باید در متن جامعه علمی و در کرسی های نظریه پردازی پیگیری کرد و نه در متن جامعه و عرصه عمومی. ۶. در فرایند نقد و سنجش، اخلاق و ادب علمی یک مؤلفه مهم در تفکر انتقادی است. اگر مدعایی ضعف و استدلالی نقص دارد به همان میزان ضعف و نقص باید به رد و نفی آن پرداخت و از تسری آن به سایر بخش‌ها و یا تخریب کل مدعا پرهیز کرد. همچنین ضعف مدعا و نظریه و نقص استدلال و شواهد نباید به تخریب صاحب مدعا و نظریه پرداز منجر شود. طعنه، توهین، تمسخر، برچسب زنی به اندیشه و صاحب اندیشه با ارزشهای حاکم بر تفکر انتقادی و عقلانیت ناهمگن و ناهمجنس بلکه معارض و متضاد است. https://eitaa.com/hekmat121/582
امتداد حکمت قرآنی و فلسفه الهی
📌 مؤلفه های تفکر انتقادی 🔹از جمله بایسته های تعالی انسان و رشد اجتماعی داشتن #تفکر_انتقادی است. تفک
📌جایگاه خطا در تفکر انتقادی استاد شهید مطهری: 🔹 عالی‌ترين مظهر عقل و تربيت صحيح، است؛ يعنی انسان بتواند در دريای ژرف افکار و انديشه‌‌‌‌‌ها و تمايلات و افعال و اقوال خود فرو برود و خطاهای خود را بيابد و انگشت روی آن‌ها بگذارد و آن‌ها را از خود دور کند. 🔸 از بشر انتظار اينکه خطا نکند، خطاست، بشر جايزالخطاست؛ ممکن الخطاست. 🔹 از بشر بايد انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند، از خطاهای خود استفاده کند. يعنی چه از خطاهای خود استفاده کند؟ يعنی آن‌ها را بشناسد و مصمم گردد که تکرار نکند. 🔸 فرق مؤمن و غير مؤمن در اين نيست که اين خطا می‌کند و آن خطا نمی‌کند؛ فرق آن‌ها در اين است که مؤمن خطای خود را تکرار نمی‌کند، بيش از يک بار خطا نمی‌کند، اما غير مؤمن چندين بار صدمه کاری را می‌خورد و باز آنقدر بصيرت ندارد که بار ديگر تکرار نکند. 🔹 از خداوند مسئلت داريم که به ما توفيق دهد از خطاها و لغزش‌های خود پند بگيريم. 📚 حکمت‌ها و اندرزها (شهید مطهری) ؛ ج ۱ ص ۶۷ https://eitaa.com/hekmat121
📌تفکر انتقادی 🔹بخش زیادی از میزان و کیفیت روابط انسانی معلول عناصر شناختی و معرفتی و محصول بیانِ زبانی (گفتار و نوشتار) اندیشه های ذهنی و برداشتها و قضاوتهای خود از پدیده ها، افراد و حوادث است. انسان از این طریق (افعال گفتاری) مکنونات قلبی خود را آشکار و در دیگران تأثير می گذارد و به تبع دیگران نیز در برابر این کنش، واکنش نشان خواهند داد و با زبان و گفتار پیامی را منتقل می کند که یا نشان از رضایت است و پذیرش و یا دال بر ناراحتی و انکار و شاید هم دلیل بر بی تفاوتی و بی اهمیتی. 🔸براساس این مطلب، روشن می شود که شیوه بیان و کیفیت پیام در میزان و کیفیت روابط انسانی و مناسبات اجتماعی دخیل است. 🔹 در زمینه اصلاح شیوه ها و بهبود انتقال پیام، باید از اخلاق و آداب و رسوم، هنجارهای اجتماعی، هنر و فن خطابه کمک گرفت تا بهترین و مناسب ترین شیوه شناخته و در راستای سالم سازی محیط انسانی و اجتماعی به کار گرفته شود. 🔸 علاوه بر شیوه های بیانی، محتوای پیام و کیفیت صحت و اتقان آن نیز بسیار مهم است. انسان در ساحت جدّی حیات، فطرتا به دنبال پیامی صحیح، جامع، صادق و کارآمد است. بدین منظور نیز دانش منطق را گرامی داشت تا ۱. راهی برای کشف حقیقت، ۲. ابزاری برای پرهیز از خطا و ۳. سنجه ای براي سنجش ادعاها و استدلالها باشد. 🔹 منطق، همان طریقه و اسلوب تفکر انتقادی است که به انسان متفکر طریق سنجش اندیشه ها و ارزیابی صوري استدلالها را آموزش می دهد تا بتواند میزان قوت و ضعف استدلالها و کیفیت ربط آنها را با نتایج آشکار سازد. 🔸 در تفکر انتقادی، استدلال حداقل باید از ۴ ویژگی برخوردار باشد: ۱. صدق قضیه ای مقدمات، ۲. ربط مقدمات به ادعا و نتیجه، ۳. صحت نظم در چینش و روابط شبکه ای مقدمات، ۴. کفایت مقدمات در اخذ نتیجه و اثبات مدعا. هر یک از این ویژگی‌ها نقشی در توانمندی و کیفیت استدلال دارد و متفکر حقیقت یاب و اندیشه ورز نقاد از هیچ یک بی نیاز نیست. 🔹چند نکته: ۱. اثبات صدق در محتوای قضایا و مقدمات استدلال یا از سنخ بدیهیات است که بر عهده عقل آدمي است و یا از سنخ نظریات است که در قلمرو دانش ها و رشته های تخصصی است. متفکر نقاد لاجرم باید از تخصص و دانش مربوطه کمک بگیرد. ۲. بخش زیادی از خطاهای معرفتی و تیرگی روابط انسانی در زیاده گویی و بیان مقدمات کثیر و پراکنده است به نوعی که علیرغم پنهان بودن ربط مقدمات استدلال به نتیجه، گوینده بر بیان آنها و حتی تکرار آنها اصرار دارد و آن را در کسب نتیجه دخالت می دهد. همین امر موجب سوءتفاهم ها و سوء برداشتها و عمق جدال می شود. راه حل این است که هم گوینده باید به ربط مقدمات با استدلال آگاهانه بیاندیشد و این ربط را در استدلال آشکار و اثبات کند و هم متفکر حقیقت یاب قبل از رد استدلال به دنبال کشف رابطه ی مضمر و پنهان مقدمات و نتیجه باشد هرچند ممکن است‌ برای گوینده بدیهی باشد و حتی بدان التقاط نداشته باشد. متفکر نقاد چون به دنبال کشف حقیقت است و به دنبال مچ گیری نیست به آشکار شدن ربط ها و نسبت‌ها در استدلال اهتمام می ورزد. حتی اگر لازم باشد گوینده را استفهام کند و یا خود بر کمیت و کیفیت استدلال بیافزاید. در منطق بیان می شود که همه قضایا داری جهت (کیفیت ربط محمول به موضوع از حیث ضرورت، امکان و امتناع) و سور (میزان ربط میان افراد محمول و موضوع از حیث کلیت و جزییت) است هر چند ممکن است بیان نشود و به صورت قضاياي مطلقه ابراز شود اما انسان متفکر تلاش می کند تا جهت و سور قضایا را بشناسد. ۳. از عوامل دیگر موثر در قوت و صحت استدلال چینش مقدمات و نظم میان آنها است. توجه به عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین، کلی و جزیی، موجبه و سالبه، و از این قبیل روابط. چینش مقدمات نیز در امکان انتاج استدلال دخیل است. ۴. کفایت استدلال غیر از صحت استدلال است. ممکن از استدلالی از سه حیث پیش گفته صادق و مرتبط و منظم باشد لکن نتیجه آن اعم از مدعا و یا اخص از مدعا باشد و برای اثبات همه مدعا و یا جامعیت و عمومیت نسبت به همه افراد ممکن به مقدمات دیگر و استدلال‌های پشتیبان نیازمند باشد. به عبارت دیگر، ممکن است استدلال برای تحلیل یک ساحت و یک لایه از پدیده (موضوع شناخت) کافی باشد اما از ساحت ها و لایه های دیگر غفلت داشته باشد و نسبت به آن متوقف و ساکت باشد در حالی که در مدعا از جامعیت و عمومیت ساحتها، لایه ها و یا افراد حکایت می کند. https://eitaa.com/hekmat121/628
📌رسالت اجتماعی تفکر بخش چهارم 🔸 ۲۳. تفکر و اندیشه‌ورزی محصول قوه عقل است که می‌بایست به عقلانیت منتهی شود. میان عقل و عقلانیت باید تفاوت گذاشت. عقل جوهره نفس آدمي و قوه ادراکی انسان است که اگر به کار گرفته شود موجب تفکر و اندیشه‌ورزی می‌شود، ولی عقلانیت، نگرشی نظام‌مند به هستی و انسان در بستر زمان و مکان است که در درون یک نظام فکری و دستگاه محاسباتی، همه‌ی کنش‌های علمی، گرایشی و بدنی انسان سامان می‌یابند و حرکتی منسجم و به هم پیوسته را در عرصه‌های متنوع زندگی به بار می‌آورد. بنابراین تفکر و اندیشه پشتوانه‌ی عقلانیت و نظام عقلانی زندگی و دستگاه محاسباتی انسان در مواجهه با پدبده‌های زمان‌مند و مکانمند اجتماعی است. تفکر و اندیشه‌ورزی می‌بایست شرایط عقلانیت و نظم عقلانی زندگی را در زمانه‌ای که در آن به سر می‌بریم مهیا کند. لذا متفکران و اندیشه‌ورزان جامعه با هر گرایش و تخصصی می‌توانند معلم تفکر و مربی خرد مردم باشند و عقل آنها را مستحکم کنند و از فروریختن عقل و غلبه‌ی فروبست‌ها بر جامعه جلوگیری کنند و راه آینده را هموار سازند. 🔹 ۲۴. شرایط و ویژگی‌های تفکر و اندیشه ورزی هرگونه فعالیت ذهنی را نمی‌توان تفکر و اندیشه دانست بلکه تفکر نوع خاصی از فعالیت ذهنی است که دارای ویژگی‌ها و شرایطی است. ۱. پرسش‌گری، واقعیت‌یابی و حقیقت‌جویی و سنجش منطقی یافته‌ها و پرهیز از مغالطات و غلبه‌ی احساسات و تمایلات و آرزوها؛ ۲. جامع نگری و توجه به همه‌ی لایه‌ها و سطوح و ارتباطات واقعیت و پرهیز از تقلیل گرایی و کوته بینی؛ ۳. تعمق در حقیقت اشیا و روابط وجودی میان اشیا (از طریق تجرید، ترکیب و تعمیم) و پرهیز از سطحی‌گرایی و ظاهرگرایی؛ ۴. انعطاف، پویایی، خلاقیت و نوآوری و پرهیز از مطلق گرایی عام، کهنه‌گرایی، تعصب محوري؛ ۵. شکیبایی، حلم و تأنی در فهم مسائل، حرکت گام به گام و فرایندی ذهن برای حل مسئله و پرهیز از شتاب و عجله و ارائه پاسخ‌های تخیلی و توهمی؛ ۶. موقعیت سنجی و توجه به هدفهای بلند و شرایط و اقتضائات زمان و مکان حال و آینده(آینده‌‌نگری) و پرهیز از ثابت‌پنداری متغیرها و اعتباریات، ۷. انسجام، نظام‌مندی و شبکه سازی و پرهیز از نگرش جزیره‌ای و کشکولی، تشتت و پریشان‌گویی(از هر دری و در هر موضوعی سخن گفتن)؛ ۸. زندگی‌گرایی، مسئله‌یابی، حل مسئله و توجه به‌ کارآمدی در عرصه‌های مختلف زندگی و عمل و پرهیز از انتزاعی‌اندیشی محض و رویایی نگریستن به زندگی، کلی‌گوی در گفتار و نوشتار؛ ۹. انتقادی و راهبردی به معنای توجه همزمان به قوت‌ها و ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها؛ ۱۰. شنیدن کامل نظرات مختلف، تأمل دقیق در سخن مخالفان و نقد ناقدان، بررسی منطقی و انتقادی اندیشه‌ها و پرهیز از جمود روانی، خود مطلق‌پنداری، نقدناپذیری. 🔴 پایان. https://eitaa.com/hekmat121
📌 قواعد عام مقایسه‌ی اندیشه‌ها قاعده اول: مقام اندیشه مقام نقد و بررسی آرا و اندیشه هاست نه مقام تایید و یا رد افراد و گروه‌ها؛ گروه‌بندی و حزب‌گرایی. بررسی حسن فاعلی افراد و گروه‌ها و همچنین تایید یا تخریب آنها و جبهه‌سازی و حزب‌گرایی از حوزه‌ی نقد و بررسی اندیشه‌ها خارج است و متعلق به حوزه اخلاق و سیاست است. قاعده دوم: نقد و بررسی اندیشه‌ها دو مقام دارد: گاه معطوف به کلیت و نظام یک اندیشه است که به صورت و نحوه چینش اجزا و عناصر معرفتی می‌پردازد و گاه ناظر به تک تک گزاره‌ها و قضیه‌ها از حیث صدق و کذب. هر کدام از این دو مقام، اقتضائات متفاوتی دارد. البته هیچ کدام نافی دیگری نیستند اما هر کدام کاربست متفاوتی دارند. لذا قبل از ورود به نقد و بررسی می‌بایست مقام بحث خود را مشخص کرد. قاعده سوم: نقد و بررسی یک نظام و شبکه‌ی معرفتی به معنای بسیط بودن و عدم امکان تجزیه‌ی آن نیست آنچنان که برخی ساختارگرایان می‌گویند. اما باید توجه داشت که اساس یک اندیشه و نوآوری آن، در نوع نظام و نحوه‌ی چینش اجزا و عناصر معرفتی است که به نتایج و تجویزهای بدیعی منتهی می‌شود. بنابراین برای شباهت سنجی و قرابت‌سنجی حتما باید ابتدا دو نظام‌واره را در سطح نظام و هیأت کلی بررسی کرد پس از آن به شباهت‌ها و تمایزها، قرابت‌ها و تباعدهای گزاره‌ای پرداخت. قاعده چهارم: ادعای شباهت یک اندیشه با یک اندیشه‌ی دیگر یا ادعای هماهنگی یک گوینده با یک متفکر مشهور، زمانی صحیح است که شباهت و قرابت آن دو در مقام نظام و شبکه‌ی معرفتی اثبات شود نه صرفا برخی شباهت‌های جزئی و گزاره‌ای. چرا که هر اندیشه‌ای با اندیشه‌ی رقیب خود اشتراکات معرفتی مختلفی دارد و الا امکان مقایسه وجود ندارد. آنچه شباهت و قرابت را اثبات یا رد می‌کند مقایسه در سطح نظام‌واره‌ی اندیشه است. قاعده پنجم: نظامات مختلف اندیشه، در عین اختلاف و تضاد ممکن است مکمل یکدیگر در اثبات یک نتیجه و ظهور یک پدیده‌ی اجتماعی باشند. به طور مثال، اخلاق‌گرایی افراطی به معنای نفی فقه و شریعت و همچنین منسک‌گرایی افراطی با نفی اخلاق‌گرایی و القای تقابل اخلاق با دین، هر دو در تقلیل معرفت دینی به یک ساحت واحد مشترک هستند. هر دو در القا "غیراخلاقی بودن امر دینی" مشترک هستند. قاعده‌ی ششم: هر نظام اندیشه‌ای و مکتب فکری، حداقل دو سطح دارد: مبانی و مسائل؛ اصول و فروع. قوام هر مکتب و نظام اندیشه به مبانی معرفت‌شناسی، هستی‌شناسی و انسان‌شناسی آن است. قرابت و شباهت زمانی میان دو دستگاه فکري و نظام اندیشه برقرار است که از حیث مبانی سه‌گانه‌ی مذکور، شباهت و قرابت داشته باشند و الا هرچقدر در مسائل و فروع شباهت داشته باشند نمی‌توان آنها را یکی دانست و یا در یک خط و مسیر طبقه‌بندی کرد. بلکه باید تمایزات و اختلافات آنها را به رسمیت شناخت و به بهانه‌های مختلف سعی در تحمیل یکی بر دیگری نداشت. البته هر کدام از حیث معرفتی محترم هستند و قابل نقد و بررسی. قاعده هفتم: علاوه بر مبانی، توجه به شبکه ی مفهومی هر دستگاه فکری بسیار مهم است. اساسا هر گوینده و نویسنده ای، شبکه ای از معانی و مفاهیم به هم پیوسته دارد که از طریق آنها به تصور واقعیت و فهم آن می پردازد. لذا برای فهم معنای دقیق واژگان و مفاهیم به کار گرفته در دستگاه اندیشه ای او باید آن شبکه ی مفهومی را به درستی شناخت. صرف شباهت لفظی و واژگانی در دو دستگاه دلیلی بر اشتراکی معنایی و مفهومی آن واژگان نیست. بخصوص اینکه، شبکه ی مفهومی بر نوعی تفکر استعاره ای و انگاره های تصویری استوار است که حاصل انباشت تاریخی و فرهنگی است که از طرق مختلف وارد ذهن گوینده و نویسنده شده است و در بسیاری موارد ناهشیارانه و غیر آگاهانه است. https://eitaa.com/hekmat121
📌 چگونگی نقد نظریه‌ها 🔹هر نظریه‌ای مبتنی بر یک مبادی معرفتی، وقایع را به گونه ای تحلیل و شواهد را به طوری تنظیم می‌کند که از انسجام درونی برخوردار باشد و برای مخاطب قابل پذیرش باشد. لذا هر نظریه اجتماعی را فی نفسه بنگریم می‌بینم که کاملا درست است اما اگر با مبانی هستی شناسی و انسان شناسی خودمان بدان نظریه نظر کنیم، با تضادها و تناقض‌های مختلفی در متن آن نظریه با مبانی ما و یا با ناکارآمدی آن در حل برخی از جوانب مسائل روبرو می‌شویم و ضرورتا به ناقص بودن و ناکارآمدی آن نظریه در تحلیل پدیده‌ها می‌رسیم. 🔸بنابراین بهترین روش برای نقد نظریه‌ها و تحلیل اندیشه‌ها، مراجعه به مبانی فکری و زیرساخت‌های نظری آن است تا میزان استحکام نظریه و ساختمانی که بر آن بنا شده است را بتوان تحلیل و ارزیابی کرد. 🔹متاسفانه امروز در تحلیل نظریه‌ها، صرفا به روبناها و خروجی‌ها توجه می‌شود و بر اساس همان افراد و نظریه‌ها تقدیس و تخریب می‌شوند. این مسیر صحیحی نیست و امکان فهم و تحلیل نظریه‌ها و اندیشه‌ها را فراهم نمی‌کند که هیچ، موجبات گمراهی و اشتباه در تحلیل و محاسبات را هم در پی خواهد داشت. 🔸 بنابراین برای تحلیل و سنجش افراد، نظریه‌ها و جریانها، ابتدا باید مبانی معرفتی و زیرساخت‌های نظری (معرفت شناسی، هستی‌شناسی، انسان‌شناسی) خودمان را از منابع اصیل و دقیق مشخص کنیم. در گام دوم به شناخت مبانی معرفتی نظریه و جریان مورد مطالعه، بپردازیم و در کام سوم به مقایسه و تحلیل بپردازیم. 🔹 مقام معظم رهبری بارها فرموده‌اند که بهترین منبع برای شناخت مبانی معرفتی و زیرساخت‌های نظری انقلاب اسلامی، مجموعه آثار استاد شهید آیت الله مطهری است و با مراجعه عمیق و مطالعه مداوم آن می‌توان به نظام فکری انقلاب دست یافت تا با درک صحیح از هستی و انسان شناسی اسلامی، امکان تحلیل پدیده‌های اجتماعی و انقلاب اسلامی فراهم شود. •┈┈••✾••┈┈• ❇️ https://eitaa.com/hekmat121/2167