📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش اول:
🔹 ۱. جامعه مجموعهای از اجزا و عناصری است که یک حلقه وصل دارند و به موجب آن ترکیب حقیقی میان آن عناصر متفرق ایجاد میشود و هویتی جدید به آنها اعطا میشود.
🔸 ۲. حلقه اتصال دهنده این عناصر، فکر و اندیشه است. به این معنا که انسان از طریق فکر و اندیشه افقهای دور دست را مییابد و آرمانهای بلند را انتخاب میکند و در نسبت با آن افقها و آرمانها، همهی واقعیتهای پیرامونی خود را معنا و نظم میدهد و به کنشهای خود جهت و سامان میببخشد.
تفکر عبور از ظواهر پدیدهها و امور روزمره و نگریستن از یک افق بلند معنایی و آرمانی به واقعیات و پدیدهها است. نگرشی که از سطحینگری، تقلیل گرایی و کوتهبینی عاری باشد و با پویایی مستمر به عمق روابط و نسبت میان پدیدهها نفوذ کند و با ملاحظه گذشته و آینده از غایت و سرانجام خود و پدیدهها پرسش کند.
خلاصه تفکر، تعالی و پویایی نگاهها و از يک افق متعالی و فرازمانی_مکانی به پدیدهها و روابط میان آنها نگریستن است به نحوی که منتهی به جنبش و حرکت در مسیر آن آرمانها و افقهای متعالی بشود.
🔹 ۳. تفکر و اندیشه را نباید با علم و دانش خلط کرد و آنها را یکی دانست. علم و دانش برونداد و ظهورات نظامیافته مستقر در فرهنگ عمومی و مجامع علمی است. اما فکر و اندیشه، نوع خاصی از فعالیت ذهنی و عقلي آدمی است که در پی کشف حقایق و افقهای معنایی متعالی و انتخاب آرمانهایی است که بینشها و نگرشهای کلان آدمی را به هستی، جهان و انسان تعین ببخشد.
انسان فکور برخلاف انسان عالم بیش از آنکه به دنبال حرکت در ساختارهای تعین یافته علمی و دانشگاهی باشد به دنبال کشف حقایق و افقهای دور دستی است که حتی ممکن است در علم و دانش جایابی نشده باشد. هر چند یافتههای فکر و اندیشه در متن فرهنگ بهصورت تدریجی استقرار مییابد و در ساختارهای علمی و دانشی راه پیدا میکند.
🔸 ۴. قوام جامعه به فکر و اندیشه ای است که در فرهنگ عمومی استقرار یافته باشد و به زندگی آدمیان معنا و به حرکت و کنش آنها جهت و نظام بدهد و راهی برای خروج از فروبستها بگشاید. یافتههای فکری به تدریج در متن فرهنگ استقرار یافته و در قالب ساختارهایی همچون علم، زبان، اخلاق، هنر و صنعت آشکار و تعین میبابد. اما بعد از استقرار این تعینات و ساختارها، همچنان باب فکر و اندیشه بسته نمیشود بلکه میبایست باب بحثها و گفتگوها در جهت افقگشایی برای تفکر و اندیشه گشوده باشد تا موجبات ارتقا یا اصلاح ساختارهای تعین یافته و خروج از فروبستهای آینده فراهم شود.
🔹 ۵. اگر فکر و اندیشه عنصر اتصال دهندهی اجزا و قوام بخش جامعه است پس متفکران و اندیشهورزان میبایست محور و نماد جامعه باشند نه حاکمان و دولتمردان و یا تاجران و مهندسان و پزشکان مگر از حیث متفکر بودن آنها. در حقیقت هر جامعه و تمدنی بواسطه متفکران افقنما و افقگشا و آرمانساز شناخته میشود. هر چند تاریخ را پادشاهان و حاکمان نوشته اند اما این متفکران هستند که جاودانه شده اند. امروز یونان باستان با متفکران آن همچون سقراط و افلاطون و ارسطو شناخته میشود نه صدها حاکم و دولتشهرهای آن. آنچه از قرون وسطای مسیحی به یادگار مانده متفکران و الهیدانان متفکر آن است. شرق جهان را به کنفوسیوس و بودا و امثال آنها معرفی میکنند. غرب جدید را هم با ماکیاولی، بیکن، دکارت، روسو، کانت و هگل میشناسیم. در فرهنگ و تمدن اسلامی هم این متفکران و انذیشهورزان هستند که از قرون نخستین تا به امروز، راهنما و افقگشا بودهاند. همهی اینها نشان میدهد که این متفکران و اندیشهورزان هستند که معلمان جامعه و راهنمایان به سمت آرمانها و افقها هستند و باقی کنشگران اجتماعی همچون عالمان و ادیبان و هنرمندان و دولتمردان و کاسبان و صنعتگران را جهت داده اند و با تفکر و اندیشهورزی افقهایی جدیدی را گشودهاند و در آن افق همهی ساختارها همچون علم، هنر، زبان، صنعت و مانند آن را به جنبش و حرکت در آوردهاند.
🔸 ۶. از اینرو در فرهنگ اسلامی، حاکمان و مسئولان جامعه میبایست اهل تفکر و اندیشهورزی باشند که مدیریت آنها مدیریت تفکر بنیان و تدبّرمحور باشد تا پیش و بیش از هر کاری به اگاهیبخشی و #رشد_عقلانی مردمان جامعه اهتمام بورزند. چرا که جامعهی متفکر و رشد یافته میتواند افقهای دوردست را به درستی بنگرد و به جنبش و حرکت درآید و در آن مسیر به چپ و راست منحرف نشود. از این منظر، امر حکومت در درجهی اول از جنس #سیاست و تدبیر است نه از جنس پلیتیک و ساختارهای تعین یافتهی حاکمیتی. در سیاست تدبیر و خردمندی و خروج از سفاهت و حماقت نهفته است.
🔴 ادامه دارد ...
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#سیاست
#جامعه
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/925
📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش دوم
🔹۷. اگر متفکران در جای خود قرار گیرند و نقش اصلی در هدایت و برانگیختن عقول و اصلاح جامعه و ساختارهای آن را بر عهده داشته باشند و در فرهنگ عمومی و رسانهها این مهم به رسمیت شناخته شود به نحوی که از مرجعیت فرهنگی و اجتماعی برخوردار باشند و دیگر کنشگران در ادامه آنها نقش خود را تعریف کنند چنین جامعهای رو به صلاح و پیشرفت خواهد داشت. چرا که افقها و آرمانها را متفکران و اندیشهورزان تعیین میکنند و مسیر فکری و نظری جنبش و حرکت را هموار میسازند و به علم و زبان، هنر و سیاست، صنعت و قانون خلاصه به همه مطالبات و ساختارها معنا و جهت میدهند. از این مهمتر اینکه اهل فکر و اندیشهاند که میتوانند در راه طی شده به درستی تأمل کنند و مسیر آینده را پیشبینی و تدبیر کنند.
🔸 ۸. در چنین جامعهای، اتحاد و همبستگی، اتصال و هماهنگی، انسجام و همکاری، حکمفرما میشود. همگان در جایگاه خود ایستاده و به نقش خود واقفند و بر پایه درک عمیق از منافع عمومی، مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی در جهت آرمانها و افقهای متعالی حرکت میکنند.
تعالی هر جامعهای به رشد تفکر و اندیشهورزی کنشگران آن جامعه وابسته است هر چقدر تفکر و اندیشهورزی در جامعهای عمیقتر و در فرهنگ عمومی گستردهتر باشد تقاضاها و مطالبات از افق بالاتری برخوردار است و ارزش سرمایههای مادی و معنوی، اخلاقی و اجتماعی بیشتر شناخته میشود، منافع عمومی بر منافع شخصی،حزبی و قومی ترجیح مییابد، تصیمگیریها و برنامهریزیها در جهت حفاظت بهتر و بهرهبرداری مسئولانه از همهی سرمایهها در جهت منافع عمومی و تعالی و پیشرفت همه جانبه جامعه خواهد بود.
🔹 ۹. در جامعهای که تفکر کردن و اندیشهورزی در آن ارزش معيار و فرهنگ عمومی و گفتمان رایج باشد امکان گفت و گو و تحمل یکدیگر و شنیدن حرف مخالف وجود دارد و همچنین امکان رشد علمی، هنری، فناوری فراهم است. و الا در جامعهای که تفکر کردن ارزش عمومی و همگانی نباشد، داد و بیداد، جنجال و هیاهو، تقلید و تحجر، قبیلهگرایی سیاسی و فساد اجتماعی حکمران است.
🔸۱۰. لاجرم هر جامعهای آرمانی، تمایزی و مرزی با سایر جوامع دارد و هر آرمان و مرزی دوستی دارد و دشمنی. نمیتوان جامعهی انسانی در این کره خاکی را تصور کرد بدون آنکه مخالفان و دشمنانی داشته باشد که باید با دشمنان مرزبندی کرد و با احتیاط با آنها تعامل داشت، لکن گاه این مرزها و تمایزها، دوستیها و دشمنیها خلط میشود و جای دوست و دشمن عوض میشود و به تبع منافع عمومی و مسیر پیشرفت و تعالی جامعه مختل میشود. اما بواسطه تفکر و اندیشهورزی است که مرزها و تمایزهای حقیقی از تمایزهای وهمی شناخته میشود، دوست از دشمن، رفیق از نارفیق، خیرخواه از بدخواه مشخص میشوند.
🔹۱۱. بازخوانی دوباره هویت در جهان پيچيدهی پساحقیقت و طرحوارهی دهکدهی جهانی و جهانیشدن از دیگر رسالتهای تفکر و اتخاذ تفکر پیچیده در مواجهه با موقعیتهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است. چرا که جهان پیچیدهی امروز را نمیتوان همانند جهان ساده گذشته دانست و هویت را مقولهای ارتکازی و طبیعی قلمداد کرد. بلکه در جهان معنایی امروز، حجم کثیری از معانی و طرحها در فرهنگ عمومی تکثیر شده است وهویتهای سنتی و مرزبندی های هویتی به چالش کشیده شده و هویت مدرن وپسامدرن جایگزین آنها شده است ویا اینکه همهی هویتهای پیشین را درنظم معنایی جدیدی به کار گرفته است. فهم این تمایز هویتی پیچیده هجمههای هویت مدرن غرب عليه نظام هویتی و ارزشی سایر جهانهای اجتماعی و جانمایی هویت درروایت ما ازواقعیت اجتماعی نیازمند بهرهگیری ازتفکر واندیشهورزی بنیادین دربنیادهای هویت وفرهنگ است.
🔸 ۱۲. اگرمتفکران اصیل جامعه به هربهانهای گوشه نشین شوند واز حوزهی عمومی کنار گذاشته شوند ویا مورد اقبال مردم و رسانهها واقع نشوند، #شبهمتفکران بر اریکه منبر ورسانهها واجتماعات تکیه میزنند وباحرفهای شبهفکری وشبهاندیشهای افراد راجذب، ذهن آنها رادرگیر وجان آنان رابیمار میکنند. به تعبیر دیگر وقتی تفکر وخرد ازجامعهای رخت میبندد داعیه تفکر و خردمندی باقی هست.
شبهمتفکران، چهرههای مشهوری هستند که نه به جهت عمق فکر ویا اندیشهورزی حکیمانه بلکه به جهت جذابیتهای شخصیتی همچون زیبایی سخن، جذابی چهره، بازیگری تردستانه مورد توجه برنامهسازان سیاسی، اجتماعی وفرهنگی قرار میگیرند وبه استخدام آنها در میآیند تا درجهت تأمین منافع آنها نقش بازی کنند. لذا دریک فرابند پرهزینهی رسانهای وبا شگردهای جذاب تبلیغاتی نامدار و نشانه میشوند وبا اعتماد به نفس درنقش متفکر واندیشهورز ظاهر میشوند وجذب طرفدار مرید میپردازند.
🔴 ادامه دارد
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#عقلانیت
#سیاست
#هویت
#جامعه
#مسئولیت_اجتماعی
#شبهمتفکران
#جامعه_احساسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش سوم
🔸 ۱۳. عموم شبهمتفکران نه اهل تخصصاند و نه اهل تعمق؛ نه ریشه در سنت عمیق معارف و علوم اسلامی دارند و نه تلمذ و بهرهگیری واقعی از استادان و متفکران و متخصصان. بلکه بیشتر بر مهارت خطابه و بازیگری تکیه دارند و از ترجمه مقالات مجلات خارجی توسط مریدان و گروههای پیرامونی بهره میگیرند و همانها را با آب و تاب به خورد جامعه میدهند. شبهمتفکران با القابی پر لعاب و اصطلاحاتی دهنپر کن در اجتماعات عمومی ظاهر میشوند و در هر خطابهای کل زمین و آسمان را به هم پیوند میزنند و هر امر بیربطی را به هم ربط میدهند و روایتی ماجراجویانه از وقایع تاریخی میسازند و وضع امروز را ساخته و پرداختهی شیاطین و انجمنهای سری و نیروهای نظامی و امثالهم معرفی میکنند و نهایتا به تجویز نسخههای درمانی میپردازند.
🔹۱۴. رمز موفقیت شبهمتفکران در پرگویی، کلیگویی، دمیدن در اتش تضادهای اجتماعی و دوقطبی سازی جامعه است یک طرف را سفید و طرف دیگر را سیاه مطلق و شر غالب جلوه میدهد. آنها با بهرهگیری از احساسات افراد در جامعهی احساسی، اساس جامعه را تضاد و تقابل معرفی میکنند و همواره به دنبال مقصر جلوهدادن دیگران و ویژه نشان دادن خود هستند.
🔸 ۱۵. این افراد با پرگویی، کلیگویی، بیربط گویی، تضادپروری نه تنها مخاطبان خود را به تفکر و اندیشهورزی دعوت نمیکنند و بر کتابخوانی و مطالعهی آنان اصراری ندارند بلکه بر تعطیلی عقل و اندیشه اصرار میورزند و مخاطبان و جامعه را در وضعیت جنگی، تضاد و احساسی نگه میدارند و به سطحینگری و ظاهربینی و باورمندی مقلدانه و احساسی افراد جامعه دل خوش دارند و از آنها در جهت منافع حزبی و سیاسی، اقتصادی و شخصی بهرهبرداری میکنند. هر چند با شگردهای جذّاب تبلیغاتی و ابزار متنوع رسانهای چنین جلوه میدهند که این خیر و صلاح آنهاست و آنها هم تنها خیرخواهان و اصلاحگران جامعه هستند.
🔹 ۱۶. بنابراین جامعهی احساسی محصول غلبه شبهمتفکران درجامعه وفرهنگ عمومی و کنار زدن متفکران واندیشهورزان حقیقی ازعرصههای عمومی ورسانهای است که به تضعیف یا تعطیلی اندیشهورزی، عاقبت بینی و تدبیر امور و مسئولیتپذیری و همچنین گسترش احساسات، هیجانات و سطحینگری و ظاهر بینی ومسئولیتگریزی منجر میشود. با غلبهی احساسات، پشتوانهی فرهنگ، اقتصاد و سیاست هم کنار میرود
🔸 ۱۷. مهمترین ابزار شبهمتفکران بهرهگیری حداکثری ازرسانهها و شگردهای تبلیغاتی وارتباطی است. درحقیقت بزرگترین رقیب تفکر و اندیشهورزی درجهان پساحقیقت وعصرارتباطات، رسانهها وفناوریهای پیچیدهی نوین هستند که به تعطیلی عقل عمومی وتضعیف حافظهی انسانی وواگذاری همه محفوظات انسانی ومحاسبات زندگی به رایانهها وفناوریهای برآمده ازهوش مصنوعی تمرکز دارند.
🔹 ۱۸. براین اساس نیاز به تفکر ورسالت اندیشهورزی بیش ازهر دورانی مهم و پیچیده است تابدین واسطه انسانها بتواند ازاسارتهای شناختی واحساسی رهایی یابند وبر حاکمیت مطلق العنان رسانهها وفناوریهای شناختی غلبه کنند و آنها را تحت ارادهی عاقلانه واندیشهی حکیمانه درجهت گفتمانسازی، اقناعگری، و حرکت درمسیر افقهای متعالی وزندگی بهتر رام وتسخیر سازند.
🔸 ۱۹. برای پیروزی دراین میدان پیچیده و معرکهی پر آسیب جنگ شناختی، بیش از هر زمانی به تفکر عمیق افقگشا واندیشهورزی اصیل وراهنما نیازمندیم. فقط یا تفکر و اندیشهورزی و خردمندی است شرایط ولوازم سفر فراهم میشود وموانع شناخته و میتوان مهیای برای رفع موانع وهمواره ساخت راه حرکت شد. بدون تفکر نمیتوان شرایط ماتقدم تعالی و موانع پیشرفت را وامکانات وسرمایهها واقتضائات فعلیت آنها دربستر زمان ومکان راشناخت.
🔹 ۲۰. بدون تردید راه تفکر واندیشهورزی نیزمراجعه به اندیشهورزان اصیل واستادان ومعلمان تفکری است که ریشه درتراث فکری و فرهنگی خود دارند وبا غور در تاریخ فکر و اصول اندیشه و نظرگاههای مختلف فکری و نظری راهنمای آینده هستند. تفکر و اندیشهورزی قوام بخش جامعه و پشتوانهی فرهنگ، سیاست و اقتصاد است.
🔸 ۲۱. ۱. شناخت این متفکران، ۲. انس با آثار و میراث فکری و معرفتی آنان، ۳. فهم نسبت آنها با عقل، علم و جامعه و همچنین ۴. کشف روشهای اندیشهورزی، مسئله یابی و پاسخ گویی آنها مقدمهی متفکر شدن امروز ماست.
🔹 ۲۲. و ۱. آزاد سازی فرهنگ عمومی و رسانهها از سلطهی فکری وفرهنگی شبهمتفکران ونشاندن آنها درجایگاه خود، ۲. بازگشت جامعه به متفکران اصیل واستقبال از معلمان اندیشه و تفکر، ۳. بازیابی هویت اجتماعی برپایه تفکرات عمیق افقگشا واندیشههای اصیل راهنما، ازجمله مقدمات گفتمانسازی تفکر واندیشهورزی درجامعه است.
🔴 ادامه دارد...
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#عقلانیت
#سیاست
#جامعه
#مسئولیت_اجتماعی
#شبهمتفکران
#جامعه_احساسی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌رسالت اجتماعی تفکر
بخش چهارم
🔸 ۲۳. تفکر و اندیشهورزی محصول قوه عقل است که میبایست به عقلانیت منتهی شود. میان عقل و عقلانیت باید تفاوت گذاشت. عقل جوهره نفس آدمي و قوه ادراکی انسان است که اگر به کار گرفته شود موجب تفکر و اندیشهورزی میشود، ولی عقلانیت، نگرشی نظاممند به هستی و انسان در بستر زمان و مکان است که در درون یک نظام فکری و دستگاه محاسباتی، همهی کنشهای علمی، گرایشی و بدنی انسان سامان مییابند و حرکتی منسجم و به هم پیوسته را در عرصههای متنوع زندگی به بار میآورد. بنابراین تفکر و اندیشه پشتوانهی عقلانیت و نظام عقلانی زندگی و دستگاه محاسباتی انسان در مواجهه با پدبدههای زمانمند و مکانمند اجتماعی است. تفکر و اندیشهورزی میبایست شرایط عقلانیت و نظم عقلانی زندگی را در زمانهای که در آن به سر میبریم مهیا کند. لذا متفکران و اندیشهورزان جامعه با هر گرایش و تخصصی میتوانند معلم تفکر و مربی خرد مردم باشند و عقل آنها را مستحکم کنند و از فروریختن عقل و غلبهی فروبستها بر جامعه جلوگیری کنند و راه آینده را هموار سازند.
🔹 ۲۴. شرایط و ویژگیهای تفکر و اندیشه ورزی
هرگونه فعالیت ذهنی را نمیتوان تفکر و اندیشه دانست بلکه تفکر نوع خاصی از فعالیت ذهنی است که دارای ویژگیها و شرایطی است.
۱. پرسشگری، واقعیتیابی و حقیقتجویی و سنجش منطقی یافتهها و پرهیز از مغالطات و غلبهی احساسات و تمایلات و آرزوها؛
۲. جامع نگری و توجه به همهی لایهها و سطوح و ارتباطات واقعیت و پرهیز از تقلیل گرایی و کوته بینی؛
۳. تعمق در حقیقت اشیا و روابط وجودی میان اشیا (از طریق تجرید، ترکیب و تعمیم) و پرهیز از سطحیگرایی و ظاهرگرایی؛
۴. انعطاف، پویایی، خلاقیت و نوآوری و پرهیز از مطلق گرایی عام، کهنهگرایی، تعصب محوري؛
۵. شکیبایی، حلم و تأنی در فهم مسائل، حرکت گام به گام و فرایندی ذهن برای حل مسئله و پرهیز از شتاب و عجله و ارائه پاسخهای تخیلی و توهمی؛
۶. موقعیت سنجی و توجه به هدفهای بلند و شرایط و اقتضائات زمان و مکان حال و آینده(آیندهنگری) و پرهیز از ثابتپنداری متغیرها و اعتباریات،
۷. انسجام، نظاممندی و شبکه سازی و پرهیز از نگرش جزیرهای و کشکولی، تشتت و پریشانگویی(از هر دری و در هر موضوعی سخن گفتن)؛
۸. زندگیگرایی، مسئلهیابی، حل مسئله و توجه به کارآمدی در عرصههای مختلف زندگی و عمل و پرهیز از انتزاعیاندیشی محض و رویایی نگریستن به زندگی، کلیگوی در گفتار و نوشتار؛
۹. انتقادی و راهبردی به معنای توجه همزمان به قوتها و ضعفها، فرصتها و تهدیدها؛
۱۰. شنیدن کامل نظرات مختلف، تأمل دقیق در سخن مخالفان و نقد ناقدان، بررسی منطقی و انتقادی اندیشهها و پرهیز از جمود روانی، خود مطلقپنداری، نقدناپذیری.
🔴 پایان.
#حکمت_عملی
#تفکر
#اندیشه
#عقلانیت
#تفکر_انتقادی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مشکلهی خبر زدگی
🔹در انتظار خبر جدید بودن یکی از خصیصههای قابل تأمل انسان است که نیازمند کنکاش وجودی است و شایسته است از چرایی آن پرسش شود و نمیشود به سادگی از کنار آن گذشت.
🔸مولانا در اشعاری از نسبت میان #خبر و #جان سخن میگوید و معتقد است یک نوع رابطه وجودی و تکاملی میان این دو برقرار است:
جان نباشد جز خبر در آزمون
هر که را افزون خبر جانش فزون
جان ما از جان حيوان بيشتر
از چه زان رو که فزون دارد خبر
🔹حال این سوال مطرح می شود که آیا هر خبری چنین رابطهای با جان آدمی دارد یا نوع خاصی از خبر موجب فزونی جان آدمی میشود؟
🔸اجمالا باید گفت: اخباری چنین کارویژهای دارند که راهبر انسان به حقیقت و وجود باشد چرا که جان آدمی از جنس وجود است و فقط امری که بهرهای از حقیقت داشته باشد و حکایت از وجود کند میتواند موجب اشتداد و فزونی جان شود و الا خبرهایی که نه بابی از وجود و حقیقت را میگشایند و نه راهی به معرفت حقیقی و وحدت بخش ندارند نه تنها موجب فزونی جان نیست بلکه موجب تکثر جان و پراکندگی وجود انسان میشود و او را از راهیابی به حقیقت جهان و جهان معنا باز میدارد.
🔹خبر در رسانههای خبری عصر گسست از وجود و وحدت و توجه به ماهیت و کثرت (مدرنیته)، دیگر آن معنای متعالی خبر و کارویژههای آن در جهان معنایی مولانا را ندارد و نسبتی با جان آدمی برقرار نمیکند بلکه فقط ابزاری برای گذران زندگی راحتتر و رقابت پر سودتر در بازار عرضه و تقاضا است. بنابراین با تولید انبوه کالا، تولید انبوه خبر هم برای تبلیغ بیشتر و بهتر کالاها لازم میشود و در نتیجه یافتن بهترین و ارزانترین کالا متوقف بر رصد بيشتر اخبار روزمره است که طبیعتا روزمرگی و تکثر و تنوع و سطحیشدن بر انسان استیلا مییابد و از جان و حقیقت و وحدت و هویت باز میماند.
🔸 خبر زدگی و اعتیاد به خبر یکی از ویژگیهای عصر تجدد است. امری که علیرغم جذابیت و سرگرمی و منفعت آن با توجیهات مختلف سیاسی و اقتصادی و فرهنگی، دامن بشریت امروز را گرفته است و او را از #تفکر و اندیشهورزی باز داشته است.
🔹این نکته بسیار جالب توجه است که حقیقت خبر که برای تنبهبخشی وخروج از غفلت و سطحیشدگی است میتواند به ضد خودش تبدیل شود و ابزار غفلت و سطحی شدن گردد و باب حقیقت را مسدود سازد و انسان را گرفتار امور غیر واقعی و مجازی کند. گسترش رسانههای دیجیتال و شبکه های اجتماعی را نمیتوان خارج از تحولات معنایی عصر تجدد تحلیل و فهم کرد.
🔸 این نکته به معنای نفی خبر و ترک پیگیری مطلق اخبار و فرو رفتن در بیاطلاعی و سر در برف کردن نیست که خود دردی مضاعف است بلکه غرض تأمل و تفکر در خصیصهها و رویههایی است که عادی و ضروری تلقی میشوند و از تفکر و پرسش میگریزند.
🔹هدف پرسش کردن از ضرورتنماهایی است که انسان را از راهبابی به حقیقت و تعالی باز میدارند و گرفتار غفلت و روزمرگیها کرده است.
#خبر_زدگی
#روزمرگی
#غفلت
#تفکر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 با جوانان حرف بزنیم
🔹برخی از جوانهای ایرانی امروز پرسشهای جدی نسبت به جامعه، سیاست، اقتصاد، صنعت، ماشین، آینده و مسکن دارد.
🔸جوان امروز آرزوهای بلندی دارد و آنها را در نوع ماشین و مسکن و درآمد بالا جستجو میکند.
🔹بخشی از جامعه نوجوان و جوان ما نسبت به سبک زندگی دینی ابهامات جدی دارند و نسبت آنها را با آینده خودش و جامعهای را که رسانهها برایش ساختهاند نمیفهمد پس نمیپذیرد.
🔸جوان امروز دنبال پیشرفت است به فکر ایران قوی و توسعه یافته است، دغدغه غرور ایرانی و حضور جهانی دارد اما مسیر امروز را مسیر مفیدی نمیداند و در عین حال هم نمی داند که کدام مسیر بهتر است او هدف را میشناسد اما مسیر را گم کرده است.
🔹 در عقلانیت انقلاب اسلامی و متفکران اصیل انقلاب، این پرسشگری و ابهام، انتقاد و خلاقیت مقدمه و شرط لازم پیشرفت و تعالی انسان و جامعه است. جامعه بدون پرسش، انتقاد و خلاقیت جامعه خموده و ساکن و راکد است.
پس
با جوان ایرانی
با نور چشمانمان
با افسران عرصه پیشرفت
با دغدغهمندان ایران قوی
با پرسشگران پر سؤال و ابهام
با منتقدان جستجوگر و آيندهسازان پر انرژی
حرف بزنیم
بیشتر گوش کنیم
با آنها بخندیم
به آنها محبت بورزیم
افقهای پیشرو را معرفی کنیم
مسیرها و جادههای مختلف را به او بشناسیم
تاریح پر فراز و نشیب ایران، گذشتههای سخت و سختیهای دوران را روایت کنیم
از راههای رفته و نرفته، باید رفت و نباید رفت و ... حرف بزنیم و حرف بشنویم
و
سپس اجازه بدهیم که:
فکر کند
اندیشه بورزد
تا انتخاب کند
و تصمیم بگیرد.
#جوان
#پرسش
#تفکر
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌از نظام فکری امام خمینی تا مکتب معرفتی انقلاب اسلامی
✍ سید مهدی موسوی
♦️بخش دوم:
❇️ویژگی های نظام فکری امام خمینی
امام خمینی متفکری برجسته و صاحب یک نظام فکری و نظام جامع از اندیشهی اسلامی بود که از ویژگیهای مختلفی برخوردار بود که مهمترین آن از این قرار است:
۱. توجه جدّی به محکمات اندیشه و اصول معرفت در مسیر انکشاف حقیقت و تفکیک آنها از سایر معارفی که به توضیح و تفصیل و اثبات آن می پردازد و تلاش برای بازگرداندن همهی معارف تفصیلی و توضحی به آن محکمات و اصول ثابت و عمومی؛ محکمات نظام فکری امام خمینی همان مقاصد اصلی دین اسلام و فلسفهی واقعی احکام الهی است.
۲. توجه مراتب و درجات تشکیکی معرفت که کاملا ناظر به واقعیت ذومراتب حیات انسانی و نظام خلقت دارد. لذا تناظر میان معرفت، انسان و هستی برقرار میکند و از ظواهر اشیا و سطوح معرفت عبور کرده و راهی به لایههای باطنی و غیبی واقعیت جستجو می کند لذا #تفکر منزل اول سلوک انسانی است. تفکر یعنی عبور از خیالات و انگاره های ذهنی، مشهورات زمانه و عادات اجتماعی(حجابهای خودساخته) که حجاب موقعیت ما و مهجوریت قرآن و حقیقت شده است و نسبت ما را با حقایق ثابت هستی مختل کرده است و در عین حال توجه به حقایق ثابت و مقصد اعلای حیات انسانی است.
۳. از منابع مختلف معرفت بخش بخصوص قرآن و حدیث، عقل و تاریخ (بخصوص تاریخ انبیاء و اولیاي الهی) بهره میبرد تا جوانب مختلف واقعیت و لایههای معنایی هستی و ابعاد باطنی انسان آشکار شود. از اینرو معرفت امر ذو مراتب و درجات است که هرکس براساس ظرفیت خود از آن بهره دارد.
۴. پس از کسب اجتهاد در علوم اسلامی و تراث دانشی مسلمین(بخصوص، عرفان و فلسفه، فقه و اصول) از آنها برای صورتبندی نظام اندیشه خود و حل مسائل خرد و کلان جامعهی بشری بهره گرفته است. هیج علمی را فداي دیگری نمیکند و با هیچ دانشی سر ستیز و تقابل ندارد.(بسیج همهی علوم برای حل مسائل جامعه بشری)
۵. . در نظام اندیشه امام خمینی، همهی معرفتها و علوم برای "زندگی توحیدی"، عمل و حرکت انسان به سمت کمال است و هیچ دانشی فینفسه مقصود نیست مگر معرفت قلبی و ایمانی به خداوند متعال (به عنوان حقیقت همه حقایق و کمال مطلق فطری) که رهآورد عمل و حرکت آگاهانهی انسان و نتیجه تکامل وجودی او و اتصال قلبی به حقیقت است. چون هدف علم و معرفت انکشاف حقیقت و اتصال به حقیقت از طریق عمل است به جای کثرت اطلاعات، تذکر و درونی شدن معرفت بسیار اهمیت می یابد تا معرفت از حالت لقلقه زبان و حال خارج شود به ملکه و حقیقت وجودی مبدل شود.
۶. این نظام فکری چند بعدی و چند لایه است، محور در عرصهی انسان شناسی #فطرت است در عرصهی هستی شناسی #وحدت_هستی است، درعرصهی معرفتشناسی انکشاف حقیقت و #واقعگرایی_اجتهادی است و در عرصهی حرکت و زندگی #توحید_عملی و #قيام_لله در همهی ساحتهای حیات انسانی و تمامی زوایای زندگی است که برنامهی عملیاتی برای زندگی توحیدی عزتمندانه و جامعه متکامل در دنیا عرضه میکند.
۷. غایت اصلی کل تفکر اسلامی، #تربیت انسان و یافتن "صورت انسانی" است. باقی اهداف و مقاصد همچون پیشرفت و رفاه، قسط و عدالت، آزادی و رهایی، امنیت و سلامت نقش طریقی و مقدمی برای تربیت و کمال حقیقی انسان را دارند و نباید نگاه استقلالی به آنها داشت که نگاه استقلالی موجب تقلیلگرایی اسلام و تضاد فکری و اجتماعی میشود.
۸. نظام فکری علیرغم ثبات در محورها و اصول، درهر زمان و مکانی، دلالتها و اقتضاهای معرفتی ورفتاری خاصی دارد. لذا در ذات آن پویایی وانعطاف نهفته است. بدینجهت از جمود، تحجر والتقاط مبرا است و همواره به اجتهاد نو به نو و توجه به معادلات و اقتضائات زمان و مکان در همهی ساحتهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی لازم است.
#نظام_فکری
#منظومه_فکری
#مکتب_معرفتی
#مدرسه_معرفتی
#امام_خمینی
#انقلاب_اسلامی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 از فهم همدلانه تا شناخت تشکیکی چند لایه
بخش دوم:
🔹 از این رو، فهم دایر مدار #طلب، #تفکر مداوم، #توجه مستمر نفس آدمی و #تذکار و یادآوری پایدار است. چرا که با این عناصر مهم است که انسان با واقعیت انس و اتصال وجودی برقرار میکند و در هر مراجعهی به واقعیت افقی جدید برایش گشوده میشود و سیر از اجمال به تفصیل و از آشکار به پنهان و از شهود به غیب خواهد داشت.
در طلب زن دایما تو هر دو دست
که طلب در راه نیکو رهبرست
به طور نمونه، تفسیر یک متن در گرو مراجعهی مکرر و انس با آن متن است تا مراد متکلم و معانی نهفته در متن آشکار شود. با هر مراجعهای به متن و مطالعهی شرح و تعلیقهای بر آن، افقی گشوده و لایهای از معانی نهفته آشکار میشود. هر واقعیتی از واقعیات این عالم کتاب تکوین و متن بارداری از معانی و حقایق وجودی است که جز با توجه عمیق به آن واقعیت و فهم نشانهها و رموز نهفته در آن نمیتوان به لایههای وجودی و ذات آن پی برد.
تو قد بینی و مجنون جلوه ناز
تو چشم و او نگاه ناوک انداز
تو مو بینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو، او اشارتهای ابرو
دلی باید که چون عشق آورد زور
شکیبد با وجود یک جهان شور
🔸یکی از شروط فهم همدلانه و عمیق برای اينکه از صورت و قالب به حقیقت و لبّ عبور نماید، #تواضع در برابر حقیقت و #تعظیم در برابر واقعیت است.
نکته مهم در راه بردن به عظمت یک اثر توجه به وجوه عظمت آن اثر است. حکیم عارف #امام_خمینی در این باره مینویسد:
"بدان ای عزیز که عظمت هر کلام و کتابی یا به عظمت متکلّم و کاتب آن است، و یا به عظمت مطالب و مقاصد آن است، و یا به عظمت نتایج و ثمرات آن است، و یا به عظمت رسول و واسطۀ آن است، و یا به عظمت مُرسَلٌ الیه و حامل آن است، و یا به عظمت حافظ و نگاهبان آن است، و یا به عظمت شارح و مبیّن آن است، و یا به عظمت وقت ارسال و کیفیّت آن است. و بعض از این امور ذاتاً و جوهراً در عظمت دخیل است، و بعضی عَرَضاً و بالواسطه، و بعضی کاشف از عظمت است."(آداب الصلوة ص ۱۸۹)
🔹 نشانهی تواضع و تعظیم از منظر حکمت و معارف اسلامی و در لسان امام علی (علیه السلام) مواجهی با واقعیت به #قصد_افاده و بهرهگیری است نه مچگیری و زور آزمایی.
سَأَلْتَ فَاسْأَلْ تَفَقُّهاً وَ لاَ تَسْأَلْ تَعَنُّتاً فَإِنَّ اَلْجَاهِلَ اَلْمُتَعَلِّمَ شَبِيهٌ بِالْعَالِمِ وَ إِنَّ اَلْعَالِمَ اَلْمُتَعَسِّفَ شَبِيهٌ بِالْجَاهِلِ.(نهج البلاغة : الحكمة 320) هرگاه پرسشى كردى، براى دانا شدن بپرس و به منظور درمانده كردن سؤال نكن؛ زيرا شخص نادانى كه در پى آموختن باشد، همچون عالِم است و عالِمى كه در بيراهه قدم بنهد، مانند جاهل است.
🔸یکی از موانع مهم در مسیر پرسش و فهم همدلانه #خودرأیی و خودمحوری است.
حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) مینویسد:
"یکی از حجابهای بزرگ حجاب خودبینی است که شخص متعلّم خود را به واسطۀ این حجاب مستغنی بیند و نیازمند به استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهمّ شیطان است که همیشه کمالات موهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماوراء آنچه پیش او است هر چیز را از چشم او ساقط کند. "(آداب الصلوة ص۱۹۵)
🔴 ادامه دارد...
#حکمت_متعالیه
#فهم_همدلانه
#ذهن_چند_ساحتی
#واقعگرایی_اجتهادی
✍ سیدمهدی موسوی
✅ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121
📌 مشکل رسانه نیست نبود تفکر است❗️
بخش اول:
🔸 امروز زیاده شنیده میشود که ضعف نیروهای انقلابی در بحرانهای اجتماعی ناشی از نبود رسانه و ضعف کار رسانهای است و همیشه هم در تحلیل وقایع و بحرانها این حرف تکرار میشود و بعد از مدتی که آبها از آب افتاد و شرایط به حالت عادی برگشت نه دیگر سخنی از رسانه خبری هست و نه از رسانهسازان.
🔹 اما این سخن، صحیح نیست نه رسانهی نیروهای انقلابی کم است و تعداد کنشگران رسانهای و تبلیغی آنها. بلکه اگر درست ارزیابی شود شاید بالعکس هم هست؛ امروزه بسیاری از امکانات رسانهای دولتی و سازمانی و شبکههای مجازی در اختیار کنشگران مدعی انقلابیگری است. دهها شبکهی تلویزیونی و رادیویی رسانهی ملی و استانی و بینالمللی، دهها روزنامه کثیرالانتشار و صدها مجلهی علمی و تخصصی و تبلیغی. همچنین همهی محیط های رسانههای مجازی برای فعالیت انقلابیون وجود دارد. علاوه بر اینها رسانهی منبر و نماز جمعه، تربیونهای سخنرانیهای بصیرتی در مجامع دانشجویی و مذهبی و بخصوص مداحی و ... .
اردوهای دانشاموزی، دانشجویی، نوجوان و جوان که از سوی سازمانها و نهادهای انقلابی و آستان قدس رضوی برگزار میشود ظرفیت کمی در عرصه تبلیغ و تربیت نیست؛ بلکه هر کدام فرصتی بسیار مهم و فوقالعاده پرهزینه و با زمان مندی خیلی طولانی است.
امروزه هر اداره و سازمانی سخنگو، روابط عمومی و سایت و درگاه مجازی دارد. بسیاری از نهادهای انقلابی و مذهبی از صدها موسسه رسانهای و تبلیغی حمایت میکنند و همهی آنها هم مجموعهای از نیروها و امکانات را دست و پا کردهاند و مشغول فعالیتند.
همهی اینها رسانههای بالفعل و پرحجم و دارای بودجه و امکاناتی است که خیلی از جریانها و گروهها ندارند. پس مشکل نبود رسانه نیست.
🔸 بدون تردید رسانه مهم و اثرگذار است اما مشکل فعلی ما رسانه نیست چون رسانه بیش از حد داریم، مشکل بودجه و پول و امکانات هم نیست که آن هم خیلی زیاد است و در دست بسیاری از نهادها و سازمانها و مراکز انقلابی است. مشکل را جای دیگری باید جستجو کرد، مشکل کجاست❓
🔹 مضاف بر اینکه رسانه خود یک پیام است و هر رسانهای از یک ظرفیت مشخص برخوردار است و هر پیامی را در یک سلسله چارچوبهای از پیش تعیین شده بازخوانی و منتشر میکند. به طور مثال رسانههای تصویری، هر پیامی را اول محسوس و زمینی وجنبههای قدسی آن را حذف میکنند وسپس به مخاطب انتقال میدهند. به همین دلیل، نمیتوان برای انتقال هر پیامی از هر رسانهای بهره گرفت. رسانههای موجود با همهی ظرفیتهای خود لزوما نمیتوانند مبلغ خوبی برای پیام متعالی انقلاب اسلامی و معرف صحیحی برای دست آوردهای جمهوری اسلامی باشد.
🔸 خلاصه مشکل ما در درجهی اول رسانه نیست و اگر هم دست برتر در رسانههای موجود را هم داشته باشیم نه این رسانهها ظرفیت لازم را دارند و نه ما توان بهرهمندی از روایتگری صحیح در آنها را داریم. بلکه مسئله جای دیگری است در واقع مشکل ما در نبود #تفکر و اندیشهی راهبردی و نداشتن یک طرح فلسفی و اجتماعی فراگیر برای روایت صحیح انقلاب اسلامی و تحولات تاریخی آن است که عموم جریانهای مدعی انقلاب اسلامی آن را قبول داشته باشند. بیگانگی عموم جریانها از آثار و نظام اندیشه امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) امرقابل کتمانی نیست. همچنان که برخورد گزینشی با آثار و بیانات رهبر معظم انقلاب کاملا روشن وآشکار است وکمتر کسی در جریانات سیاسی و اجتماعی وجود دارد که تسلطی عمیق به ابعاد مختلف اندیشه امام و رهبری داشته باشد وبتواند جهات مختلف عرفانی، فلسفی، کلامی، فقهی، اصولی، سیاسی و اجتماعی آنها رادر قالب یک نظام جامع اندیشه اسلامی بعنوان صورتی از بنیانهای فلسفی والهیاتی انقلاب اسلامی عرضه کند.
🔹تشتت و تفرقه در میان کنشگران رسانهای و تبلیغی مدعیان جبهه انقلاب اسلامی، نشان از این دارد که این کنشگران از فکر و اندیشه واحدی برخوردار نیستند و هر فرد و گروهی براساس تلقی خاص خود دست به کار شده و کاری را شروع کرده است بدون آنکه کمتر توجهی به بنیانهای فکری و فلسفی انقلاب اسلامی و نظام جامع اندیشه اسلامی متفکران انقلاب را به درستی فهم کرده باشد و براساس آن یک پیشنهاد و طرح جامع و راهبردی ارائه داده باشد. بله همهی جریانها برای آنکه کار خود را مشروع جلوه دهند در آغاز طرحنامه و بالا بنر تبلیغاتی خود جمله را از کلمات امام و رهبری درج میکنند. اما ای کاش یک پژوهش عمیق علمی و جریانشناسانه دربارهی مبانی فکری و بنیانهای نظری کنشگران مدعی انقلابیگری و موسسات و مجموعههای دولتی و غیر دولتی انجام میگرفت تا معلوم شود که چقدر از هم دور هستند و به صرف یک سلسله شباهت ها در روبناهای رفتاری نمیتوان آنها را یک جبهه و تحت فرماندهی در یک قرارگاه واحد معرفی کرد.
🛑 ادامه دارد ....
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/1668