eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
986 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهید_همت به روایت همسرش2 #قسمت‌_چهل‌و‌یکم ادامه👈ازش بدم آمد!!! توی بیمارستان تنها بودم. البته بچه
#شهید_همت به روایت همسرش2 #قسمت‌_چهل‌و‌دوم ادامه👈ازش بدم آمد!!! از این حرف ها خسته شده بودم. صبح🌤 یکی از روزهای ماه رمضان، مهر همان سال، بعد از نماز، بدون اینکه به کسی بگویم، ساکم را برداشتم رفتم ایستگاه مینی بوس های🚌 کرمانشاه، حرکت کردم به طرف اصفهان. می خواستم خیلی چیزها را فراموش کنم. دیگر خیالم راحت بود که تا آخر عمرم او را نمی بینم🍃. همین هم داشت می شد. که از دانشگاه اصفهان زنگ زدند📞 گفتند بچه هایی که با هم بوده ایم از کردستان آمده اند می خواهند مرا ببینند. بخصوص مسؤول گروه ما، از واحد جذب نیروی پاوه. پیش خودم گفتم «هم دیداری تازه می کنم هم احوالی می پرسم.»👌 رفتم. حالا نگو نقشه ی #ابراهیم بوده که مرا به بهانه ی دیدار تازه کردن و کار تازه در جهادسازندگی بکشانند آنجا و آقا هم وسط حرف زدن هامان سروکله اش پیدا بشود بگوید: سلام!😕 خون خونم را می خورد وقتی فهمیدم نقشه ی او بوده.صد کلام را یک کلام کردم گفتم «نه.» یک ساعت تمام دلیل آورد. من هم آوردم. از جهاد گفتم و شهادت و اینکه من فقط می خواهم شهید شوم.😞☝️ او هم جوش آورد گفت «فکر کرده ای من خشکه مقدسم؟» سکوت کردم. گفت «من هیچ وقت نمی خواهم زنم خانه دار باشد.»😒 سکوت کردم. گفت «من اصلاً می خواهم زنم چریک باشد، پابه پام بیاید تفنگ دستش بگیرد بجنگد.»✌️ راوی:همسرشهید #محمدابراهیم‌همت #ادامه‌دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
خنده یِ اول صبح ات🌤 چه شیرین است✨ آدم دلشِ نمی آید🌱 از "تو"🌸 چشم بردارد....💫 #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_متبرک_به_لبخندشهید🌹 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهید_همت به روایت همسرش2 #قسمت‌_چهل‌و‌دوم ادامه👈ازش بدم آمد!!! از این حرف ها خسته شده بودم. صبح🌤 ی
به روایت همسرش2 ادامه👈ازش بدم آمد!!! سکوت کردم گفت هر شرطی هم که داشته باشد قبول می کنم.منظورم از هر شرطی یعنی واقعاً هر شرطی. سکوت کردم.گفت مطمئن باشید کنار من خیلی راحت تر از حالا می توانید به کارهاتان برسید😌.من هم کمکتان می کنم. قول می دهم.سکوت کردم.و خیلی محترمانه گفتم من اصلاً نمیخواهم ازدواج کنم.اولین بار بود که خودش رودررو از من خواستگاری می کرد و من با تمام شهامتم نتوانستم بگویم ازش می ترسم😞.یا بگویم وقتی صداش را می شنوم بدنم می لرزد.یا بگویم کسی که از کسی می ترسد نمی تواند رابطه ی عاطفی داشته باشد و یقین ازدواج هم نمی تواند بکند.همه چیز با همان سکوت تمام شد.تا یک سال بعد،سال شصت،که یکی از دوست هام در اصفهان گفت می خواهد برود پاوه🍃.گفت چطوری می توانم بروم؟گفتم برادری هست،به اسم که الآن هم فکر کنم آنجاست.با او تماس📞 بگیری از همه نظر مشکلت را حل می کند.هم از نظر خانه هم از نظر کار. تأکید کردم که اگر رفتی آنجا از من هیچ حرفی نزنی آ.😐 نزد هم.خود ابراهیم فقط زرنگی به خرج داده بود گفته بود شما را خواهر بدیهیان معرفی کرده؟او هم گفته بود بله.شما از کجا فهمیدید؟ زنگ زد خانه مان گفت شنیدم قرارست بیایید پاوه😕.دیدم نیامدید دیر کردید،گفتم شاید خدای نکرده.گفتم نه.کی گفته؟اصلاً همچین قراری نبوده که من.گفت دوستتان زنگ زد گفت.گفتم نه.سوءتفاهم شده.اول اینکه قرار نیست بیایم.بعد هم این که اگر بیایم اصلاً آنجا نمی آیم😒.دلم آن جا بود که برگردم کمک کنم.نمیشد.هم به خاطر ،هم اینکه دیگر آشنایی نبود که باش بروم آنجا. .. @hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🍂☘🍂☘🍂☘🍂☘🍂 ⚠️ #تمثیل هاے خدایے5⃣6⃣ 👈 کریــم باش اســـتخرها چرا اینقدر زلال‌اند؟ چـون دریـــچه‌های
🚲🛠🚲⚙🚲 هاے خدایے6⃣6⃣ ممکنه گاهی پدر ها رو 👨 دیده باشید، تو زندگی مشغول تربیت غیر مستقیم فرزندشون میشند.✔️ مثلا پدری که مشغول تعمیر 👨🔧 دوچرخه ی 🚲 فرزندش میشه. و شخصی که این حالت را میبینه آگاهی کافی رو از این کار پدر نداره🤔!!! و شده جهت کنجکاوی میپرسه، آقا شما چرا تمام روزت را با پسرت صرف تعمیر دوچرخه 🚲 می‌کنی⁉️ در حالی که دوچرخه 🚲 ‌ساز می‌تواند آن را در عرض چند دقیقه تعمیر کند✅ و پدر میگه: چون من مشغول پرورش پسرم هستم،😊 نه تعمیر دوچرخه 🚲 ... و این است که کودکان پروش یافته ی کار بزرگتر ها می شوند.Ⓜ️ ♻️🔅♻️🔅♻️ رسانه باشید و نشردهید📢 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#دلتنگے 😔😔 شلمچہ . . . 🌺 یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا... و امان از آن روزی ڪہ؛ زمین شهادت مے دهد...😔 و آن زمین! خاڪِ شلمچہ باشد... شهادت! بہ قول و قرار هایے ڪہ؛ پای بند نبودم!😭😭😭 #شہدا_شـرمـنده_ایمـ😞💔 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
18.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘ 💚 بریم حرم حضرت زینب 💚 به نیابت از شهیدبزرگوار 🌹محمد ابراهیم همت🌹 🌾امان از شام...😭🌾 🎤 🌾 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🌷🌾 🌾🌷🌾 🌷🌾🌷🌾
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🚲🛠🚲⚙🚲 #تمثیل هاے خدایے6⃣6⃣ ممکنه گاهی پدر ها رو 👨 دیده باشید، تو زندگی مشغول تربیت غیر مستقیم فر
🔨⚒🛠🔨 هاے خدایے7⃣6⃣ 🔨مثل میخ کج! یک میخ اگر راست باشد هر چه هم ضربه بخورد→⚒ پیشتر رفته و محکمتر و مقاومتر خواهد شد، 💪 به همین خاطر هم قرآن به ما میگوید بیایید راستی و صداقت پیشه کنید،📖 اینجا ست که هیچکس نمیتواند به شما آسیب بزند.💯 🍃🌸🍃 اگر اهل شکیبایی باشید، اگر تقوا پیشه کنید و در یک سخن، ⤵️⤵️ ←اگر راستی و درستی پیشه کنید،✅ هیچکس نمیتواند به شما آسیب بزند❌ ⚠️اما اگر صداقت را پیشه نکنید و کج بشوید و کجرفتار باشید مثل همان میخ کج میمانید؛😒 هر چه ضربه بخورید بیشتر کج میشوید.✔️ 🍃🔸🍃🔸🍃🔸 رسانه باشید و نشردهید http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهیدهمت به روایت همسرش2 #قسمت‌_چهل‌و‌سوم ادامه👈ازش بدم آمد!!! سکوت کردم گفت هر شرطی هم که داشته باش
#شهید_همت به روایت همسرش3 #قسمت‌_چهل‌و‌چهارم عصر همان روز راه افتادیم به سمت مینی بوس های🚌 پاوه و من فقط توانستم به دوستم بگویم «مگر من دو ساعت به تو توضیح ندادم نگو پاوه؟ مگر من زندگی خصوصی ام را برای تو تعریف نکردم که بفهمی برای چی می گویم سقز؟ چی شد که گفتی پاوه؟»😕 گریه می کرد،قسم می خورد (باور می کنید؟) قسم میخورد که خودش هم متوجه نشده چرا گفته پاوه.😐 بعد هم یا بعدها گفت «چرا خودت نپریدی توی حرفم بگویی سقز؟» تمام راه را، در آن هوای بارانی🌧 و غروبی که رنگ می باخت و شبی که می غرید، فقط گریه می کردم و نمی دانستم چرا.😞 ساعت ده شب رسیدم پاوه. #ابراهیم نبود. گفتند «رفته مکه.»🕋 سفارش کرده بود اگر آمدیم فلان اتاق را برای ما گذاشته کنار. جای ما را داده بودند به کسانی دیگر که منتظرشان بودند. منتظر ما نبودند. جا نداشتند.☹️ مجبور شدند اتاق اداری خود #ابراهیم را بدهند به ما. چند روز اتاق دست ما بود و ما توی یکی از مدارس مشغول کار شدیم✍. من شده بودم دبیر پرورشی. خبر آمد که #ابراهیم از مکه🕋 برگشته و حالا دیگر بش می گویند #حاج_همت. برام مهم نبود. خبرهایی که از عملیات می رسید برام مهم بود. و این که بروم به مدیر مدرسه پیشنهاد کنم به مناسبت روزی که در پیش داشتیم (مناسبتش یادم نیست) از مسؤولی دعوت کنیم بیاید برای بچه ها صحبت کند.🍃 قبول کرد. گفت «خیلی هم خوب ست. اتفاقاً من یک کسی را می شناسم که خیلی هم خوب حرف می زند.» گفتم «کی؟» گفت «فرمانده سپاه پاوه، #برادر_همت.»😇👌 راوی:همسرشهید #محمدابراهیم‌همت #ادامه‌دارد... http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#شهید_همت به روایت همسرش3 #قسمت‌_چهل‌و‌چهارم عصر همان روز راه افتادیم به سمت مینی بوس های🚌 پاوه و
#شهیدهمت به روایت همسرش 3 #قسمت‌_چهل‌و‌پنجم گفتم «نه. او نه. او سرش خیلی شلوغ ست. من خودم خبر دارم. فرماندار پاوه فکر کنم بهتر باشد. آره او حتماً بهترست.»🍃 گفت «چه فرقی می کند؟» گفتم «فرق، خب چرا،حتماً دارد. باید برویم سراغ کسی که نه نشنویم. او سرش، من خودم آنجا بوده ام دیده ام، خیلی کار ریخته. همان فرماندار که گفتم…» گفت «باشد. هرچی شما بگویید.» نفس راحتی کشیدم.🙁 برنامه را تنظیم کردیم. با فرماندار هم هماهنگ شد. یک ساعت قبل از شروع برنامه تلفن📞 زدند گفتند «فرماندار حالشان به شدت بد شده نمی توانند تشریف بیاورند خدمت شما. معذرت خواستند گفتند دفعه ی بعد.»☹️ مدیرمان هم زنگ زد به #ابراهیم، بدون اینکه با من مشورت کند. او هم قبول کرده بود بیاید. نمی خواستم بفهمد من باز آمده ام پاوه. رفتم توی کتابخانه‌ی مدرسه نشستم، که در زیرزمین بود. نمی خواستم ببینمش تا باز حرفی پیش بیاید.😩 مدیر مدرسه چندبار فرستاد دنبالم که «الآن مهمانمان می آید. شما توی دفتر باشید تا اگر آمدند بروید پیشوازشان.» سرایدار مدرسه هم هی می آمد، گفت « #برادر_همت می خواهد بیاید.» نگو فارسی را درست نمی توانسته بگوید و باید می گفته « #برادر همت آمده اند.»😇😐 راوی:همسرشهید #محمدابراهیم‌همت http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌷درمورد شهید ابراهیم هادی پرستوی گمنام کانال کمیل که مشکلات بسیاری از افراد با توسل به این شهید بزرگوار حل شده است ،همچنین چله هایی در این گروه برگزار می شود که ثوابش به روح پاک این شهید بزرگوار هدیه میگردد🌷 https://chat.whatsapp.com/Dl0EIXrdmeFDf69YpoiGTq با سلام ان شاالله قصد داریم از چهارشنبه چله ی سوره ی واقعه را در گروه آغاز کنیم هدیه به شهید ابراهیم هادی. روال گروه به این شکل است که پس از اعلام در گروه کسانی که تمایل به شرکت در چله را دارند نام خود را در گروه ارسال می کنند(یا نام خود یا هر نام مستعار دیگر) و به ترتیب فرستاده شدن اسامی شماره ای برای هر عضو در نظر گرفته می شود که هر عضو باید هر روز پس از قرائت سوره آن شماره ی مخصوص به خود را در گروه ارسال و به این طریق اعلام قرائت کند. سعی می شود هر شب لیست اسامی در گروه قرار داده شود و در کنار اسامی ای که با فرستادن شماره ی مربوط به خود در گروه اعلام قرائت کرده اند تیک زده می شود. با تشکر،التماس دعا🌹🌹
⚡روزی جنگ به وسیله👇 توپ🎱 تانک⛓ بمب💣 اسلحه🔫 موشک🚀 و آتش🔥 بود. ⚡اما جنگ امروز به وسیله👇 ماهواره📡 موبایل📱 رایانه💻 اینترنت🌍 و رسانه است.💻📡 ⚡روزی هدف از جنگ حمله به👇 جان🗣❤️ خاک 🌫 ناموس 🧕 آب 🌊 و وطن بود🇮🇷 ⚡اما امروز حمله به👇 اعتقاد⭕ مذهب📙 باور🌟 و ارزش هاست.💖 ⚡ *روزی شیوه جنگ، سخت🔫💥 بود.* ⚡ *اما امروز شیوه جنگ،نرم📱💥 است.* اما دشمن همان دشمن است⛔ ⚡و ما نیز همان نسل آزاده ایم. *و ما اکنون در جبهه نبردیم.*💻📡📱 ‼ *مبادا شکست بخوریم.* *خود را با تمام وجود آماده کنیم*✊🏻 👇 ‼ *با اسلحه فضای مجازی📱💻 و استفاده درست از آن و رسانه* ⚠ *در جهت حفظ ارزش ها و عقاید*👌🏻 💟 *با پیروی از دستورات خدا و رسول الله* 🤲🏻 ☝ *به اذن پروردگار مسلمانان همیشه پیروز خواهند بود✌️🏻 وظیفه ما نشر این پیام و آگاه ساختن برادران و خواهران مومن و مسلمان است. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f 🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆🔅🔆