دانشجو بودی، #جوان بودی و بسيجي...
اما چرا فقط تو #آسماني شدي و ما اسير زمينيم؟؟؟؟
ما هم مثل تو شيداييم اما تو طعم #شيدايي را چشيدي؛ غرق شدي در #شهدا و شهدا چون #مرواريدي در برت گرفتند
#عكست را بر ديوار دلمـ❤️ آويختم تا هيچ وقت فراموشت نكنم🚫؛ به تو مينگرم و #لبخندي كه هميشه بر صورتت نقش ميبست
حالا كه در بهشتي #دعايم_كن
#رفیق_شهیدم
#شهید_عباس_دانشگر🌷
🌹🍃 @hemmat_hadi
#عکس_یادگاری
عکس متعلق به آخرین اعزام پسرم بود، موقع اعزام، عکاس ازش خواست تا از ماشین بیاد پایین، تا با من #عکس بگیره
انگار عکاس هم متوجه #آسمانی.شدنش شده بود... قبل جبهه هم کمتر خونه بود، راستش همیشه #مسجد بود بگم شب و روز؛ بی راه نگفتم...
آره فقط خدا خواست اینجوری #تربیت بشه...
موقع #جبهه رفتنش بهش گفتم هر جا میخواهی برو، خدا به همرات...
من سه تا از بچه هام رو، هم زمان به جبهه های حق علیه باطل فرستادم افتخار میکنم، خدا ان شاءالله این #هدیه ناقابل من رو قبول کنه، پسرم فدای علی اکبر امام حسین(ع)...
چند سالی #مفقودالاثر بود بارون که می بارید، وقتی باد می وزید و صدایی می شنیدم می رفتم دم در همش می ترسیدم بچه ام بیاد و پشت در بمونه، خدا هیچ مادری رو چشم انتظار نذاره...
راوی: مادر
#شهید_علی_اکبر_احمدیان🌷
❤️ @hemmat_hadi
🔰باران نرم نرمک به تن شهر میزند و جان درختان را جلا میدهد. گوش کن! چه عاشقانه در گوش مردم این شهر #نجوا میکند. میشنوی پیغام آسمانیان را برایمان آورده. هر قطره اش دنیایی از حرف های ناگفته با خود دارد
🔰اولین قطره ای که روی دستم میچکد پیکی ست که خبر از #ابوخلیل آورده از اولین های هفت سال پیش. آن موقع که هیاهوی #سوریه گوش زمانه را کر کرده بود، کفتار ها به گرد #حرم زوزه میکشیدند زمان غرش شیران حیدری بود
🔰اولین هایی که رفتند و صدای #لبیک_یازینب شان آهسته در این حوالی پیچید خبر پروازشان هم آهسته به گوش بعضی ها رسید. کوچ ابوخلیل نیز آهسته رخ داد، در پاییز آن زمان که صدای پای #آذر به گوش میرسید
🔰قطره های دیگر خبر از شقایق های #آسمانی دیگر میآورند ولی من هنوز گوش سپردم به نوای همان قطره اول. بوی #یاس پیچیده در این حوالی، بوی #بهشت.
🔰قطره میخواهد آخرین گفته هایش را هم بر دلم حک کند که میگوید: تا #شهید نباشی شهید نمیشوی. دنباله اش هم مرا بیتی مینوشاند: منزل وصل پس از رد شدن از #خویشتن است. وصل اگر میطلبی روی خودت پا بگذار
🔰همه معادلاتم را همین یک بیت بهم میریزد کسی آهسته در گوش دلم نجوا میکند: #رسول رسول زمین...آقا رسول صدایمان را داری؟ اینجا زمینگیر شدیم کاری بکن، #تخریبچی میشنوی چه میگوییم؟ #هفت_سال از نبودت گذشته و امسال هفتمین پاییزی ست که در یادها #جاودانه شدی
#شهادتت_مبارک
✍نویسنده: #مهدیه_نادعلی
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_رسول_خلیلی
کانال_ سلام بر ابراهیم
❤️👉 @hemmat_hadi
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈
🍃شب بود صدای خنده های #محمد گوش دنیا را کر کرده بود و هر دفعه بلند تر و بلند تر میخندید چون از سر و کول بابا #آیت بالا میرفت چون دردانه بابا آیت بود و هر کاری میکرد بابا با روی خندان و آغوشی گشاده از آن اسقبال میکرد
🍃بابا آیت هم چون فقط موقع بدنیا آمدن پیش محمد نبود لبخند میزد و مثل بچه ها همبازی محمد میشد. #جشن بود بساط خنده و شادی کسی چه میدانست فردا چه در انتظارشان است...
🍃صبح باز هم مثل همیشه آرام و گزیده قدم برمیداشت که نکند محمد بیدار شود و بیقراری کند برای با #پدر رفتن، در را آرام پشت سرش بست و نفسی با اطمینان خاطر کشید. این آخرین باری بود که بابا از گریه نکردن محمد اطمینان داشت. فردا پسفردا و هر روز بعد از آن روز محمد بیقرار تر برای بابایی که دیگر هیچ وقت به خانه بر نمیگردد
🍃در پاسگاه آرام ترین و #صبور ترین فرد شناخته میشد. به گونه ایی که شاکی هم از آرامش اون آرام میشد، گوش شنوای همه بود از کوچک تا بزرگ برایش فرقی نداشت کسی که در مقابل من است کیست و یا چه مقام و مناسبی دارد، همیشه در #سلام کردن از بقیه پیشی میگرفت.
🍃دلسوز همه بود همین هم باعث شد که آن روز با شنیدن صدای نحیف و رنجور پشت تلفن سریع خود را به آدرس مورد نظر برساند و ناجوانمردانه از میان ما برود. و حالا مایی که دنیایمان پر است از جوان مرد هایی که به جرم مجری قانون بودن #آسمانی میشوند
✍نویسنده: #فاطمه_زهرا_نقوی
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_آیت_الله_خانعلی_پور
📅تاریخ تولد : ۲۸ شهریور ۱۳۶۰
📅تاریخ شهادت : ۱۶ مهر ۱۳۹۳
📅تاریخ انتشار : ۱۶ مهر ۱۴۰۰
🕊محل شهادت : سیستان و بلوچستان
🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر رونیز
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
🖤 #کانال_سلام_بر_ابراهیم
🖤 @hemmat_hadi
☘࿐✧🌷✧࿐☘