eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
409 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
از دست کسی #ناراحت میشی چیکار می کنی؟ فحش نفرین قهر دعوا این راه حل چطوره؟ 👆👆👆 🍃🌷 @hemmat_hadi
🌷 🔹شغل امیر طوری بود که به عنوان حفاظتی کشتی‌ها به مأموریت‌های برون مرزی می‌رفت. همیشه احتمال بود اما هیچ وقت از شهید شدن🕊 با من حرفی نمی‌زد 🔸اما چند ماه گاهی حرف‌هایی می‌زد که همیشه با واکنش، اشک و اعتراض من روبه‌رو می‌شد. چند باری که گفت دوست دارد شود من دلخور می‌شدم و می‌گفتم حق نداری زودتر از من بروی. 🔹وقتی بی‌تابی من را می‌دید، می‌گفت: بسیار خب! لیاقت می‌خواهد، پس خودت را ناراحت نکن🚫. سرش را خم می‌کرد و می‌گفت اصلاً شهید می‌شویم و می‌خندید. 🔸من خیلی به امیر وابسته بودم و همیشه از این دوری که شرایط کارش ایجاب می‌کرد، بودم. حتی زمانی که داخل خاک خودمان به مأموریت می‌رفت امکان نداشت دو ساعت⌚️ از هم بی‌خبر باشیم. همیشه یا زنگ می‌زد یا پیام می‌داد که خوب است و نگرانش نباشم. 🌾من ماندم  با همه 🎤همسر شهید ♥️ @hemmat_hadi
💢عاشق #مادرش_فاطمه زهرا بود. اسمی از حضرت فاطمه(س) می آمد خیلی #ناراحت و بی تابی💓 میکردند.. 💢عین مادرشان فاطمه زهرا(س) تیر به پهلویش💥 خورد و به #شهادت رسید..✨ #شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی @hemmat_hadi
🖌 #خاطرات ❣یکی از کارهایی که خیلی دوست داشتم #نماز_خواندن پشت سر آقا مهدی بود، ما حتی نماز صبح را هم #جماعت می خواندیم، اگر یک روز بدون من نماز می خواند #ناراحت میشدم و گله میکردم. ❣وقتی مهدی را نمیدیدم #مریض میشدم، قلبم درد می گرفت، سردرد می گرفتم، ولی وقتی میدیدمش خوب میشدم، این جور موقع ها می گفت: "فکر کنم مریضی هایت #احساسی هست" ❣زمانی که محمد هادی فرزندم بدنیا آمد، مهدی #غسل_شهادت انجام داد، می گفت دوست دارم بچه ام را با غسل شهادت #بغل بگیرم. ❣لحظه ای که صدای محمد هادی را موقع بدنیا آمدنش شنیدم تنها دعایی که بعد از #ظهور امام عصر (عج) کردم، دعا برای #شهادت آقا مهدی بود، نمی دانم چرا آن دعا را کردم، مهدی خیلی در کارهای مربوط به محمدهادی کمکم می کرد، مثل #پروانه دورم می چرخید. #شهید_مهدی_نوروزی🌷 #شیر_سامرا ❤️ @hemmat_hadi
🌷 بار اولی که میخواست برود #سوریه قرآن براش گرفتم. #قرآن را بوسید و باز کرد. ترجمه آیه را برایم خواند 🌷 ولی بار آخری که می خواست برود وقتی قرآن را باز کرد آیه را ترجمه نکرد. گفتم:سعید چرا #ترجمه نمیکنی؟ 🌷گفت: اگر ترجمه آیه رو بهتون بگم #ناراحت نمیشین؟ گفتم:نه گفت: #آیه_شهادت اومده و من به #آرزوم میرسم. #طلبه_شهید_سعید_بیاضی_زاده #شهید_مدافع_حرم_دهه_هفتادی ❤️ @hemmat_hadi
اوائل #ازدواج نمی‌تونستم خوب غذا درست کنم. یه روز #تاس_کباب بار گذاشتم. همین که یوسف اومد رفتم سرِ قابلمه تا #ناهارو بیارم ولی دیدم همه‌ی سیب زمینی ها له شده. خیلی #ناراحت شدم. یه گوشه نشستم و زدم زیر گریه. وقتی فهمید واسه چی #گریه می‌کنم، خنده‌اش گرفت و خودش رفت غذا رو آورد سر سفره. اون روز این قدر از غذا #تعریف کرد که اصلاً یادم رفت غذا خراب شده. #شهید_یوسف_کلاهدوز🌷 ❤️ @hemmat_hadi
🌷روزی از موضوعی بودم و از آن رنج میبردم، ابوالفضل منو دید و بعد از فهمیدن قضیه به من گفت: داداش دو رکعت نماز بخون تا بشی 🌷گفتم: آخه... گفت: بخون. منم خواندم و شدم این قضیه گذشت تا روزی که خبر شهادتش رو به من دادن. حالم خیلی خراب بود. به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و شدم راوی:برادرشهید 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
🌷روزی از موضوعی بودم و از آن رنج میبردم، ابوالفضل منو دید و بعد از فهمیدن قضیه به من گفت: داداش دو رکعت نماز بخون تا بشی 🌷گفتم: آخه... گفت: بخون. منم خواندم و شدم این قضیه گذشت تا روزی که خبر شهادتش رو به من دادن. حالم خیلی خراب بود. به یاد پند برادرم افتادم و دو رکعت نماز خواندم و شدم راوی:برادرشهید 🌷 ❤️ @hemmat_hadi
وقتی کسی رو می کنی؛ شوخی کردم، بگو: میخوام ....‼️ کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
حسن باقری اگر از دست کسی هستید دو رکعت بخوانید و بگویید: خدایا ! این بنده تو نبود ، من از او تو هم بگذر... کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi