eitaa logo
سلام بر ابراهیم
1.9هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
413 ویدیو
4 فایل
🌼 یا الله 🌹گـویند چـرا تـودل به شھیدان دادے؟ واللہ ڪہ مـن نـدادم، آنـھابـردند دل هایی که در مسیر عاشقی کم بیاورند می میرند. ‌ 🌷‌تقدیم به روح آسمانی شهیدان 💟 #ابراهیم_همت و #ابراهیم_هادی ‌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 كنيد شهید "باشيم" نه اينكه فقط "بشويم"... اصلا تا شهید نباشيم، شهید نمي شويم. تا حالا فكر كرده ايد،پشت بعضي دعاهاي ، يك جور فرار از كار و تكليف است. 🔺سريع شهید شويم تا راحت شويم! اما ...دعا كنيد قبل از اينكه شهید بشويم، يك عمر باشيم. مثل قاسم سلیمانی که رهبر به او می گویند تو خودت شهید زنده ای برای ما... 🔻مثلاً هشتاد سال باشیم ...!!!! شهید كه "باشيم"، خودش مقدمه مي شود تا شهید هم "بشويم". کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
📞از به جامانده ها؛ هنوز هم مےدهند اما بہ "اهل درد" نه بے خیال هافقط دم زدن افتخار نیست... باید... ،حرفمان، نگاهمان، لقمه هایمان، رفاقتمان هم باشد... را شهدایی کنیم خادمان شهدا باشیم... اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
🌾میخواستی یک ملی باشی! طوری که همه ی به خوبی یادت کنند.نمیدانستی با این غیرت و شجاعت مردانه ات در همان ، نه فقط اینجا روی زمین، که عرش هم به تو میبالد 🌾میبالیم به تویی که هیچ نبودی.کاری نداشتی چه کسی میاید چه کسی نمی آید.تو بودی و خودت که با موهای ژولیده میرفتی توی دل ،بهانه میاوردی برایشان که دنبال مادرت میگردی و کی فکرش را میکرد یک بچه ی لاغر و استخوانی و ریز جثه آمده باشد برای ! چه سر نترسی داشتی . چه بودی تو! چقدر هوای شهر و دیارم این روزها مردهایی مثل تو را کم دارد. که توی وصیت نامه سه خطی شان بنویسند نمیدانم چه بگویم فقط آرزوی دارم. ✍نویسنده : به مناسبت سالروز شهادت کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
مُزد انسانهای و باهوش است ( مدظله العالی ) کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
این روزها قلم گره خورده به مریدانِ سلام الله علیهااینبار پرستویی دیگر، اینبار ستاره ای از دلداده بود...از همان روزهایی که در با تمامِ جان در مقابل دشمن می‌ایستاد...تمام روزهایی که جان بر کف، جبهه شد. از بود و دلداده به حضرت به قول خودش" ایشان بود که شهید نمی‌شد" چه می‌شود که روزی آنقدر مقرب می‌شوی که هم رضایت به رفتنت نمی‌دهند پرواز تلاطم قلبش را بیشتر کرد و مصطفی بود که در پی یافتن راهی برای رسیدن به او، چندین بار در هفته مسیر به تهران و بالعکس را می‌پیمود...تا شاید موانعِ سفرش برطرف شود. مسعود را دوست داشت،خیلی زیاد...جوانِ خواهرش بود و حالا او را تقدیم ساحتِ کرده بودند مرد بود و دلسوخته از جاماندن و به قول پسرش# میثم، "اینها هستند. مرد در خانه نشستن نیستند و وقتی ببینند و در خطر است، حتما رزم‌آوری خودشان را نشان می‌دهند" در آخرین خادمی‌اش، وقتی از حرم خارج می‌شد، درخشانش اولین چیزی بود که نگاه را خیره می‌کرد.به گفت " اینبار که بروم،حتما می‌شوم"از خانم خواسته بود او را به عمه جانشان ببخشنداورا به امانت دهند تا در آنجا عشق‌بازی کند و حضرت کریمه اصلا مگر می‌شود از چیزی بخواهی و دست خالی بازگردی؟?،میعادگاهِ او و رفقایی شد که بالِ پروازشان بر فرازِ آسمانها باز بود و مصطفی با رسیدن به آنها آرام گرفت. به راستی که تولدِ حقیقی است... ✍️نویسنده : به‌مناسبت سالروز شهادت کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
خاص یعنی: با بودن در مسیر بودن عطر را داشتن رنگ را داشتن اخلاص را داشتن مورد عنایت بودن تا در دام افتادن نه در دام دنیا و شیطان افتادن کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
🔔ــــــر قسمت ما میشد ای کاش... میتــرسم از خــودم زمـانی که؛ ⇜"دلِ مــادر خـودم" را میشــ‌‌‌‌‌ـکنم و در عـین حـال بر احوالِ دلِ گریـه میکنم... میتــرسم از خـودم زمانی کـه؛ ⇜به نگــاه میکنم! و در عیـن حال هیئت میروم و بر اشک میریزم و از دم میزنـم... میترسـم از خـودم زمانی که؛ ⇜از اهل بیت و‌ شهدا دم میزنـم و اول وقت نیست میترسـم از خودم زمانی که؛ ⇜عاشق هستم و اخلاق و ادب ندارم تکلیف مدار نیستم... میترسـم از خـودم زمـانی که؛ ⇜از امام خامنه ای دم میزنـم و به حرف ها و خواسته هایشان میترسـم از خـودم زمانی که؛ ⇜ سر می کنم ولی گفتگو با برایم عادی شده... میترسم از خـودم زمانی کـه؛ ⇜حرفـ هایـم با عملــم فرسنـگ ها فاصله دارد باید رقم زد باید کشت ▪️منیت را ▫️تکبر را ▪️دلبستگی را ▫️غرور را ▪️غفلت را ▫️آرزوهای دراز را باید از خود گذشت! باید کشت را... ! دردش کشتــن لذت هاست... امان از توجیه گر‌‌ کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
چند روز بعد از شهید زنجانی قبر پهلویی شهید زنجاتی که مرحوم دشت آرا که در سر نماز فوت شدند فرزندشان که سپاه بود پیش من آمدند و داستانی عجیب برایم تعریف کردند ایشان گفتند ٣ روز قبل از شهید زنجانی خواب دیدم سردار سلیمانی بر سر قبر کنار پدرم که قبری خالی بود زیارت عاشورا می خواند قرآن می‌خواند و در آخر فاتحه ای خواند رفت. من با خودم خدایا سردار چرا داره سر قبر خالی زیارت عاشورا و فاتحه میخونه آخه بریا کی کسی اونجا دفن نیست و بعد از چند روز دیدم که زنجانی در اینجا دفن شدند. لا حول و لا قوة الا بالله کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
🔻دوست شهید: یک بار موتورش را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته می گفت: ! صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور به آن سنگینی را میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، را از خواب بیدار کند همسایه بودیمبه آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت زباله ها را به دم در آوردن و نیروهای شهرداری دادن. آدم ها را باید از زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود و خاص زیست و برای ، انتخاب شد کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
آغاز خوشبختی است که پایان ندارد شهید که بشوی خوشبختِ میشوی ... خدایا مارا با خوشبخت کن کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
شاهرخ ضرغام... خیلی کوچک بود که سایه یتیمی روی سرش سایه انداخت، از همان موقع تا وقتی که قد کشید و با آن هیکل درشتش بر و بازویی برای خودش بهم زد و شد یکه بزن محله، به اندازه پلک زدنی گذشت. از همان بچگی هم قید درس و مدرسه را هم وقتی معلم کلاس فقط به کلاس نمره قبولی داد، زد و همین اتفاق شد بهانه ای برای آشکار شدن گوهر و زیر بار ظلم نرفتن او شاخ و شانه کشیدن و چاقو کشی هایش که با قرار گرفتن او در کنار دوستانی از همین جنس، باعث شد تا گنده لات محل شود. روزها را در شب می کرد تا آن جا که شده بود نگهبان آنجا. یکی از روزهای همین ایام چشمش افتاد به خانمی که برای اجاره خانه و خرج فرزندانش مجبور به ایستادن پشت میز کاباره و امرار معاش از درآمد آنجا بود. به غیرت مردانه اش بر خورد، رگ گردنی شد و ضربانش بالا گرفت. زن را راهی خانه کرد و خودش خرج آن خانواده بی سرپرست را داد شاهرخ که دل در گرو مردانگی و آزادگی داشت، از شاه و دربار هم که کارشان جز ظلم و زور نبود تنفر داشت اما از آن طرف دلداده بود که مظهر همان مردانگی و آزادگی بود. محرم که می شد با همان هیکل درشت و ابهتی که داشت میان دار هیئت میشد و با یا حسین هایش دیگر کسی جرئت نمی کرد آن هیئت را از عزاداری منع کند این دلدادگی و مشتی گری لطف ارباب را هم درپی داشت که وقتی در کنار دعای روز و شب مادر شاهرخ قرار گرفت سبب شد تا به یک باره با حرف های حاج اقای هیئت بیدار شود و ره صدساله را یک شبه برود. در توبه کرد و اشک ندامت ریخت بر گذشته ی سیاهش عاشق شد تا آنجا که عشق او را با جمله ی «خمینی فدایت شوم» روی سینه اش خالکوبی کرد. گوش به فرمان امام جانش را کف دست گرفت و از مبارزه با داخلی تا جبهه های جنگ با دشمن خارجی رفت. بسیجی شد و ملحق شد به گروه فدائیان اسلام در جبهه دست همه رفقای قدیمی اش را که همه از داش های تهران بودند را گرفت و گروه را تشکیل داد. همان گروهی که دشمن با شنیدن نامش رعشه به جانش می افتاد و می ترسید آدم خوارها در جهاد نفس و جهاد تن آنقدر پیشرفت کردند که به گروه پیشرو معروف شدند. پایان قصه گروه پیشرو هم شد. . آری. شاهرخ ،پاک شد و خاک شد. حال از او نامی مانده به بزرگی و پیکری که هنوز هم در آغوش جبهه به امانت مانده است نویسنده: به مناسبت سالروز شهادت کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi
تصویر دست نوشته شهیدی که رو سفیدی مادرش در برابر (سلام الله علیها) آرزویش بود. «خدایا هدایتم کن تا ازت دور نشم؛ خدایا یاریم کن همیشه یادت باشم، خدایا رهایم نکن که بدون تو هیچم، خدایم راضیم به و از تو یاری می‌جویم، خدایا نادانم خودت راهنماییم کن، خدایا طلب آمرزش دارم و با دین کامل از دنیا ببر و شهادت را نصیبم گردان، خدایا کاری کن که سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار» به گزارش پایگاه رسمی اطلاع رسانی / این‌ها، بخشی از دلنوشته یکی از تک تیراندازهای فاطمیون است. تک تیراندازی که روزی گفت: «میخواهم دفاع کنم از حرم خانم (سلام الله علیها) تا مادرم را پیش حضرت زهرا(سلام الله علیها) روسفید کنم؛ روح مادرم شاد شود.» او نمی‌دانست فاصله گفتن این حرف‌ها با زمان فرا رسیدن خواندن وصیت نامه‌اش تنها است. سلیم اقبالی، فاطمیون که خواست مادرش، نزد حضرت زهرا سلام الله علیها روسفید شود روز بعد از گفتن این مطالب، به فیض شهادت نائل آمد جالب اینجاست که این شهید ساله، در همان سن و سال مادر حقیقی‌اش به رسیده و از آن جالب‌تر اینکه، سلیم عزیزمثل مادرش، بی‌نشان به شهادت می‌رسد. از پیکر شهید اقبالی اثری در دست نیست و این ، روسفیدی مادرش است در برابر حضرت زهرا(سلام الله علیها) حتی اگر معتقد باشیم این بی‌خبری و در هجده سالگی به شهادت رسیدن، اتفاقی است، چه اتفاق قشنگی، باشد که این اتفاق برای ما هم رخ دهد کانال_ سلام بر ابراهیم ❤️👉 @hemmat_hadi