eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
448 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
196 ویدیو
100 فایل
واسه چی خیال میکنی اینجا مجازیه و نمیشه پیدات کرد؟ مواظب حرفهات توی پیوی باش! امنیت کانال : رقیه فرمایشی
مشاهده در ایتا
دانلود
داستانک پنجم 🦋 بی خداحافظی 🖋 زهره باغستانی تن زخمی و تب دار کودکم را میان آتش و دود سپردم به امن ترین جای شهر. شب پسرم و اهل بیمارستان راملائک تا بهشت بدرقه کرده بودند. 🦋🦋🦋🦋 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🦋🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حِرفِه‌ی هُنَر
داستانک پنجم 🦋 بی خداحافظی 🖋 زهره باغستانی تن زخمی و تب دار کودکم را میان آتش و دود سپردم به امن تر
📗 نقد داستانک "بی خداحافظی" 🖋منتقد: استاد هما ایرانپور بنام خدای جمیل اثر شماره پنج، داستانک بی خداحافظی نوشته بانو باغستانی علاقمند و پویا. ۱_نام داستان مناسب است. ۲_حجم داستانک مناسب داستان کوچک است. ۳_مکان بیمارستان و زمان نامعلوم است. ۴_داستان هیچ دیالوگی ندارد. داستانک بهتر است دیالوگ پیش برنده داشته باشد. ۵_شخصیت پردازی در داستان صورت نگرفته است. ۶_زبان ساده و روان است و ارتباط گیری مخاطب با آن راحت است. ۷_ داستان دارای طرح است. ۸_داستان دارای ماجراست. ۹_ درون مایه داستان مرگ در جنگ است. با آرزوی موفقیت برای نویسندگان داستان کوچک حرفه داستانی. هما ایران پور 📗🖋📗🖋📗🖋 حرفه‌داستان، نامی معتبر در عرصه ادبیات دراماتیک @herfeyedastan 📗🖋📗🖋📗🖋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اندوخته‌ها
ولوله (تحول) چخوف - برگزیده گپ و گفت.pdf
حجم: 131.7K
ولوله (تحول) چخوف - برگزیده گپ و گفت.pdf معرفی: شهناز گرجی‌زاده
🔶️ داستان کوتاه ولوله از آنتوان چخوف در جلسه آنلاین نقد داستان‌کوتاه به دبیری شهناز گرجی‌زاده مورد بررسی قرار گرفت‌. این جلسه دوشنبه ۸/ آبان با شرکت اعضای گروه ادبی حرفه‌داستان برگزار شد. 🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️ گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🔶️🔶️🔶️🔶️🔶️
💎جلسه نقد داستان کوتاه فعالیتی از گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan نگاهی بر داستان کوتاه" ولوله(تحول)" به قلم آنتوان چخوف ژانر اجتماعی، ملودرام سبک کلاسیک زاویه‌ی دید سوم شخص مضمون: انسانیت(شرافت) روایتی بر پایه‌ی دیالوگ فضاسازی و شخصیت پردازی خوب بود عنوان داستان با محتوای ان مطابقت داشت شروع داستان تعلیق خوبی داشت کشمکش ذهنی: احساس ماشنکا؛ حس آدم‌های وابسته، فرمانبر و فرودستی... کشمکش اخلاقی: گفته‌های خانم خانه در مورد ماشنکا... نقطه‌ی عطف:  در  هنگام رورد به داخل خانه ولوله در خانه برپا بود حدیث‌نفس: حرف‌های ماشنکا با خودش؛ چرا خانم اسیلیونا کیف و اتاقش را تفتیش کرده ... جملاتی که جای تامل داشت: اگر چه شما برای آقای سرگی‌یچ کار می‌کنید و کلفت نیستید ولی نان‌خور ایشان و در حکم کُلفت هستید. تنهایی و بی‌کسی در پایتخت بسان بودن در بیابان برهوت است. اگر از این خانه بروید دیگر هیچ چهره‌ی انسانی در خانه‌ نخواهد ماند.  اوج داستان و گره‌گشایی: اعتراف آقای سرگی‌یچ به برداشتن گل‌سینه پایان خوب و منطقی خلاصه‌نویسی: مهناز ولی‌زاده 📚📚📚📚📚 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 📚📚📚📚📚 کپی بدون ذکر نام و لینک حرفه‌داستان جایز نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ظرفیت پذیرش داستانک برای مسابقه آبانماه تکمیل شد. لطفاً اثری ارسال نفرمائید❌️ باتشکر 😊
داستانک ششم 🦋 مولود 🖋 مبینا خلیل‌زاده دردَش شروع شده، پهلویش را چنگ می‌زند. خم و راست می‌شود و نفس‌های بریده‌اش را از لای چفتِ دندان‌هایش بیرون می‌کشد. دست و پایِ موهایِ بلندِ فِر‌َش را جمع کرده، بالای سرش می‌بندد. گوش‌هایش سوت می‌کشند، کم مانده دودی هم بکنند. چشم‌اش که به خانه‌ی ترو تمیز‌َش می‌افتد دلش قنج می‌رود. لباس‌های کثیف بچه‌ها را شسته و روی بندِ حیاط پهنشان کرده، سه چهار وعده غذایشان را هم آماده توی فریزر گذاشته. باز شکرِ خدا، کارهایش تمام شده. زنگ که زد خبرش کند، گفت که:《 زخمی‌ها زیادن و جونشون زیر دستِ من. بار اولت که نیست؛ خودت یه کاریش بکن دیگه!》 گوشی را گذاشت و بچه ها را فرستاد پیِ امّ فادیا، الان هاست که برسند. زیر دلش می‌پیچد و کمرش می‌گیرد. پیشانی گُر گرفته‌اش با قطره‌های سرد عرق کمی خنک‌تر می‌شود. حس می‌کند کفِ پاهایش تر شده، دلش هری می‌ریزد. - زور بزن، زور بزن...توی سرش اکو می‌شود. صدای مهیبی به کمکش می‌آید بچه‌ها و امِ فادیا* کنار در با چشم‌های باز نگاهش می‌کنند. موهای فِرش روی صورتش آزاد می‌شوند. دود غلیظی از گوش‌هایش بلند می‌شود. خاک توی دهانش مَزه‌ی خون می‌دهد. آب زیر پاهایش گل آلود می‌شود... *فادیا: اسم عربی،نجات بخش و منجی. 🦋🦋🦋 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حِرفِه‌ی هُنَر
داستانک ششم 🦋 مولود 🖋 مبینا خلیل‌زاده دردَش شروع شده، پهلویش را چنگ می‌زند. خم و راست می‌شود و نفس‌
📕 نقد داستانک مولود 🖋 منتقد: استاد هما ایران‌پور به نام خدای خلاقیت داستان شماره شش کاری از بانو مبینا خلیل زاده گل انتخاب تصوری زیبا، آفرین. ۱_داستان فاقد نام است. ( ویرایش شده) ۲_قهرمان من نویسنده، زنی است که هنگام بمب باران وضع حمل می کند؟ ۳_ داستانک کوتاه است. ویژگی اول داستانک ۴_ داستانک دارای طرح دارد. ویژکی دوم داستانک. ۵_ مشخص بودن زمان ویژگی سوم داستانک است. زمان یک بمب باران نا مشخص ۶_ مشخص بودن مکان هم. مکان داستانک یک خانه هست. ۷_ داستانک گفتگوی منولوگ و دیالوگ دارد( گفتگوی تلفنی). دارا بودن گفتگو از ویژکی های دیگر داستانک است. ۸_ داستانک ماجرا دارد که یکی دیگر از ویژگی های داستانک نویسی است. ۹_ داستانک درون مایه ضد جنگ دارد. دارا بودن درون مایه لازمه داستانک است. ۱۰_شخصیت پردازی درونی و بیرونی متوسط. داستانک نیاز به شخصیت پردازی دارد. تلاش شما ستودنی است. هما ایران پور 🖋📕🖋📕🖋📕 حرفه‌داستان، از مهرماه ۱۴۰۰ تاکنون... @herfeyedastan 🖋📕🖋📕🖋📕