eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر/ زهرا ملک‌ثابت
479 دنبال‌کننده
2هزار عکس
157 ویدیو
97 فایل
کانال عمومی حرفه‌ی هنر راه ارتباطی: @zisabet زهرا ملک‌ثابت نویسنده داستان و ادبیات دراماتیک کتاب‌ها: قهوه یزدی دعوت‌نامه ویژه فیلم کوتاه: کاغذ، باد، بازی دبیر استانی جشنواره‌های هنری مدرسه عاشق هنر
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام به خوشبویی عطر نعنا قسمت دوم مجوعه داستان "عطر نعنا " اولین مجموعه داستان گروه حرفه داستان بود که جمع‌آوری شد و جهت چاپ ارسال شد ولی دومین مجموعه داستانی ما بود که منتشر شد. تمام داستان‌های این مجموعه اجتماعی هستند و با محوریت مسائل و دیدگاه زنان به جامعه نوشته شده‌اند. داستان‌های این مجموعه جدای از ارزش ادبی و هنری از جنبه جامعه‌شناختی هم قابل بررسی‌اند. همه نویسندگان این کتاب از طریق جلسات حضوری داستان‌خوانی حرفه‌داستان یا از طریق فضای مجازی این گروه باهم آشنا شدیم. خانم‌ها رضایی، فلاحی، پارسائیان و امینیان که نویسندگان این مجلد هستند در کتاب فرفره سیفالی هم داستا‌ن‌شان منتشر‌شده. من و خانمها پدر و سلمانی، در این مجموعه داستان داریم که گزیده‌های آن را در کانال حرفه‌داستان خواندید. خانم پدر که از همان ابتدای تشکیل گروه ادبی حرفه داستان همراه و یاری‌گر بودند . خانم سلمانی هم که یک دهه هشتادی عزیز هستند و امیدِ آینده ما. جسارت و قلم ایشون قابل تحسین هست و آینده‌شون به شرط داشتن پشتکار، درخشان 👏🌱 یکی از درسهایی که خودم از پیشکسوتان و اساتید عرصه داستان‌نویسی و فیلمنامه‌نویسی گرفتم این بوده که حامی و مشوق نسل بعدی باشیم. برخی از پیشکسوتان و اساتید معظم در کانال هستند که لطف‌ و حمایت‌هاشون شامل حال ما بوده و هست و از این طریق فرصتی پیش اومد تا ازشون تشکر کرده و آرزوی عاقبت بخیری کنم. عقیده دارم ما هم باید همین روش و سلوک را برای نسل بعدی پیش بگیریم. چاپ دو کتاب "فرفره سیفالی" و "عطر نعنا" با طرح جلدهای جذاب‌ و داستان‌های دوست ‌داشتنی‌شون نمونه‌ای از کار گروهیِ حرفه داستان هست. 😊📚 همچنان این روند ادامه داره اگرچه کارگروهی با خوشی‌ها و کاستی‌هایی همراه هست. تاکنون بیش از پانزده بانوی نویسنده از استان یزد در طرح چندنویسندگی مشارکت کرده‌اند. برای آشنایی بیشتر با کتاب مشترک و خواندن قسمتهایی از داستان‌ها روی این لینک بزنید https://eitaa.com/herfeyedastan/61 باطراوت باشید 😊 زهرا ملک‌ثابت مدیر گروه ادبی‌حرفه‌داستان @zisabet @zisabet ☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️ گروه ادبی " حرفه‌داستان " @herfeyedastan @herfeyedastan ☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
سلام و سپاس ☕️قسمت سوم سپاس و تشکر را در این قسمت تقدیم می‌کنم به همه حرفه داستانی‌ها. هم به خاطر داستان‌های پُرمحتوا و هم به خاطر تلاش‌شون برای رشد و بهترشدن.🍎 تشکر ویژه می‌کنم به خاطر همراهی با حرفه‌داستان که اگر امید دادن‌ها و همدلی اعضای گروه نبود، حرفه داستان جوانه نمی‌زد 🌱 روزهای خوب و روزهای سختی را در کنارهم سپری کردیم ولی کنار نکشیدیم موقع سختی‌ها. این نکته مهمی هست برای یک گروه و فعالیت گروهی. یک یادآوری کوتاهی می‌کنم از جلسات داستان‌خوانی استان یزد. اگر قرار بود کنار بکشیم از این راه همون جلسه اول از محافل داستان‌خوانی، این کار را کرده بودیم. شاید الان که ریشه‌ دواندیم قضیه فرق کنه ولی اون موقع تازه اعلام موجودیت کرده بودیم. برای جلسه اول حسابی دعوت کردیم و آرزوها داشتیم ولی ناگهان به خاطر تداخل با یک برنامه استانی که از وجودش مطلع نبودیم، تمام برنامه‌ها و آرزوهای ما نقش بر آب شد. حالا اون برنامه استانی چی بود؟ اختتامیه یک جشنواره داستان کوتاه استانی بود که ما کلی پیشنهاد و درخواست داده بودیم برای اجرای این جشنواره استانی. از گروه حرفه داستان نه تنها هیچ‌کس برای مشارکت اجرایی در این جشنواره دعوت نشد حتی از تاریخ اختتامیه هم بی‌خبر بودیم. در نهایت جوایز زیادی به نویسندگان ملی و غیریزدی از این جشنواره استانی رسید. حالا تصور کنید در همچین شرایطی بودیم از لحاظ فشارهای روانی و اولین جلسه ما هم به خاطر این رویداد کم رونق شد. اما با توکل به خدا و توسل به معصومین، همچنان با انگیزه و قوی ادامه دادیم تا رسیدیم به اینجایی که هستیم. همین‌قدر درخشان ☀️ من و خانم نجمه‌سادات موسوی دبیران محفل داستان‌خوانی استان یزد بودیم. این محافل در کتابخانه مرکزی یزد برگزار شده و اینجا می‌خوام از مدیر کتابخانه مرکزی یزد، آقای زکی‌پور هم تشکر کنم که سالنی را برای این کار تحت اختیار گروه حرفه‌داستان قراردادند. البته مشکلات دیگری هم در این مسیر بود مثل وضعیت قرمز کرونا و مسائل نیمه دوم سال هزار و چهارصد و یک که منجر به تعطیلی جلسات داستان خوانی شد. با این حال این محافل پر از خیر و برکت بود. داستان‌های زیبایی که خوانده شد ، نقدهای دقیق و مفیدی که در محیطی صمیمی و بی‌ریا انجام شد و کتابهایی که با امضای نویسندگان اثر به دیگر نویسندگان و علاقه مندان به کتاب در محفل داستان‌خوانی یزد اهدا شد. مهم‌تر از همه نسل‌ها و سلیقه‌های مختلف بود که درکنارهم نشستیم و از تجارب و نقطه نظرات همدیگه بهره بردیم. امیدوارم بازهم شرایطی مهیّا بشه که جلسات حضوری داستان خوانی را بتونیم برگزار کنیم. ان شاالله 🥰 پایدار باشید زهرا ملک‌ثابت مدیر گروه ادبی حرفه داستان @zisabet ☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️ @herfeyedastan ☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
چه فیلم و کتابهای فانتزی_تخیلی را دوست بداریم و چه این ژانر را بیخودی بدانیم چه طرفدار شش آتشه هری پاتر باشیم و چه با تحلیل‌های دشمن‌شناسی به جانش بیاُفتیم حقیقت اینجاست که جذاب است و این یکی از عوامل موفقیت هری پاتر بوده. 🖋 زهرا ملک‌ثابت 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 گروه ادبی حرفه‌داستان @herfeyedastan
☕️ از من بماند به یادگاری اگر خواستید یک گروه ادبی یا هنری تشکیل بدید اول روی مبانی و ارزشها کار کنید، بعد روی مسئله کار گروهی و در آخر سراغ تکنیک و فن برید. در گروه حرفه‌داستان، سعی بر این بود که همه این‌کار‌ها انجام شود ولی نسبت و میزانش عکس بود. یعنی حجم و اولویت کار روی تکنیک بود. از گروه ۶۰ نفره که مدام افرادی حذف می‌شدند یا ترک می‌کردند، یک گروه ۳۰ نفره انتخاب شد. دلایلی که داستان‌نویسان در آن گروه ۶۰ نفره کار نمی‌کردند متنوع بود: بچه‌ام مریض شده، خودم خونه تکونی دارم، وقت امتحاناتمه و... با این وجود کمتر کسی بامیل خودش گروه را ترک می‌کرد. بیشتر به علت عدم فعالیت یا رفتار نادرست با مدیر و سایر اعضا حذف می‌شدند. گروه سی نفره هم دوام زیادی نداشت. البته که عدم حمایت مادی و معنوی مسئولان خیلی موثر بود در منحل شدن یا متوقف شدن گروه ادبی حرفه‌داستان ولی نقد درون گروهی به این موارد هست که انگیزه‌ها برای نوشتن ناکافی و سست بود. طوری که هرکس از راه می‌رسید، دوستانی را به راه خودش می‌برد و انرژی گروه کم می‌شد. و مطلب دیگه اینکه بار زیادی روی دوش من بود که البته بسیاری از دوستان لطف داشتند و هرکدام در گروه گوشه‌ای از کار را می‌گرفتند و انرژی مثبت می‌دادند. اما بعضی لطف را با وظیفه اشتباه می‌گرفتند یا کار گروهی و همدلی از پایه براشون تعریف نشده. حرفه‌داستان، به اعتراف دوستان مزایای زیادی داشت. آموزش، معرفی به طرح‌ها و ... اینکه دوستانی از گروه بعد از گذشت بیش از یکماه پیام می‌دهند که: "چه خبر؟ چی شده؟" یعنی گروه حرفه‌داستان، پایه‌های درستی نداشته اینکه پیام می‌دهند: "داستانهای ما را از گروه پاک کن!" درصورتی که با سرچ ساده معلوم میشه که هیچ داستانی نداشتند و فقط از مزایای حرفه‌داستان که معرفی به طرح خاتم الاوصیا هم جزوش بوده استفاده کردند. اینکه بارها و بارها گفته‌بودم اگر کسی فعالیت نکنه، به شخصه حلالش نمی‌کنم و همه افراد گروه هم موجه و دارای ظواهر مذهبی هستند یا حداقل دارای ظواهر غیرمذهبی نیستند، چه چیزی را نشان میده؟ آیا برخی حلال و حرام برایشان مهم نیست؟ اینکه در برابر برخی حوادث، مثل داور بی‌حجاب که مقدمه هم بنویسه برای کتاب آنها، خنثی و بی‌تفاوت هستند یک عده‌ای، باوجود اینکه اگر الان از بعضی‌هاشون بخواهند در مورد حجاب داستان بنویسند حسابی کوبنده می‌نویسین، چه چیزی را نشان میده؟ آیا مصلحت، روش را توجیه می‌کنه؟ از تجارب ذکر شده استفاده کنید لطفاً
. یک نظر خواندنی در مورد البته سوال‌هایی هم ایجاد می‌کنه 😉 شما سوالی توی ذهن‌تون ایجاد شد؟ @zisabet
. جاتون خالی! 😁 چنان شلوغ‌_پلوغ بازی درآوردیم امروز و امشب 👌 چالش درون‌گروهی گذاشتیم با جوایز ارزشمند نقدی😎😄 از اون روزهای خیلی بانشاط و فعّال‌ گروه حرفه‌هنر هست😊 یک تیر و چندنشان شده. هم تمرین و هم تمرین و هم روزهای آینده نتایج چالش را هم می‌گذارم در کانال حرفه‌هنر حالا برم شیطونی کنم‌ 👻 .
. از اون جلسه‌ها که دلت میخواد دعوت بشی و دلشون‌ میخواد دعوتت کنند جلسه‌ای پر از انتقال تجربیات، نکات مفید و انگیزه‌دهنده در جمعی بی‌آزار و در صلح