🟦 بررسی ابعاد مثبت و منفی #جشنواره_داستان_کوتاه_میبد
به زودی در حرفهداستان و در بخش #فنجان_خاطره
🟦 با سپاس فراوان از نویسندگان گرامی برای تحلیل ابعاد مختلف این جشنواره 🌹
🟦 اختتامیه این جشنواره در تاریخ
۳۱/ فروردین / ۱۴۰۲ برگزار شده.
فراخوان در آذر / ۱۴۰۱ منتشر شده
🔴 با #حرفه_داستان، همراه باشید.
@herfeyedastan
#فنجان_خاطره
☕️ قسمت یازدهم
سلام و نور 🌱
همون طور که وعده داده بودیم در این قسمت میخوایم در مورد #جشنواره_داستان_میبد صحبت کنیم.
فراخوان این جشنواره در آذر ۱۴۰۱ منتشر شد.
من خودم اولین بار در سایت #سازمان_ارشاد_یزد دیدم این فراخوان را.
مهلت ارسال هم چندبار تمدید شد.
اختتامیه هم در فروردین ۱۴۰۲ در میبد برگزار شده.
عدهای از نویسندگان به برخی مسائل این جشنواره اعتراض و انتقاد داشتند.
مثل اینکه گویا این جشنواره شهرستانی بوده ولی در پوستر و فراخوان چیزی قید نشده.
البته من جشنواره بینالمللی ، ملی، منطقهای و استانی شنیده بودم ولی تا حالا جشنواره شهرستانی در حوزه داستان ندیده بودم 🙄
اگر هم واقعاً این طور بوده باید قید میکردند تا نویسندگان غیرمیبدی شرکت نکنند.
همان طور که بارها گفتیم، وقت نویسنده ارزشمند است.
برندگان را تا آنجا که اطلاع یافتیم یا از روی فامیلهایشان حدس میزنیم همه میبدی هستند.
از دبیر جشنواره پرسیدیم. هنوز که سین نکردند و جواب ندادند.
یک مسئله دیگر هم جوایز هست. در پوستر مبلغ سی میلیون تومان جمع کل جوایز ذکر شده ولی اطلاع پیدا کردیم که درکل مبلغ هشت میلیون و هشتصد هزارتومان به برگزیدگان اهدا شده.
روشن است که از دبیر جشنواره بابت صحت و چرایی این موضوع پرسیدیم ولی جواب ندادند هنوز.
برخی نویسندگان معترض هستند که کیفیت داستانشون خوب بوده ولی چون غیرمیبدی بودند برگزیده نشدند. به عنوان معلم میتونم نظرم را بگم که داستان بعضی از شرکتکنندگان از برگزیدگان بهتر بوده.
برخی از نویسندگان میبدی اعتقاد داشتند که چون این جشنواره سال اولی هست که برگزار شده طبیعیه که ایرادهای زیادی داشته باشه.
میتونم براتون مثال بیارم که ثابت بشه نقش دبیر جشنواره چقدر در کیفیت جشنواره مهم هست. #جشنواره_فیلم_کوتاه_ساباط_یزد برای اولین بار در یزد برگزار شد و حواشی زیاد هم دنبالش بود و دیگه هم برگزار نشد ولی اینقدر کیفیت جشنواره بالا بود و دبیری آقای #سید_مجتبی_حسینی خوب بود که همیشه توی ذهنها میمونه.
چندتا مسئله هم هنوز مبهم هست و سوال نویسندگان از جشنواره میبد:
آیا کتابی که وعده دادهاند از آثار برگزیدگان چاپ میشود؟
آیا کارگاه نویسندگی رایگان برگزار میشود؟
داوران محترم چه کسانی بودند؟
چند عملکرد خوب هم این جشنواره داشت که گاهی بعضی از جشنوارهها رعایت نمیکنند و به نویسندگان ضرر میزند.
جشنواره میبد به برگزیدگان لوح تقدیر اهدا کرد و مراسم را به صورت مناسبی پوشش خبری دادند.👌👌
به قول یک نویسنده میبدی این جشنواره بیشتر جنبه دلجویی از نویسندگان میبدی داشته.
از نظر من مشکلی نیست برگزاری این قبیل جشنوارهها البته به شرط قید کلمه: #جشنواره_دلجویانه 😄
از آنجا که این جشنواره مولفههای یک جشنواره حرفهای را رعایت نکرده و اگر دورههای بعدی هم همینطور باشه، به هیچ وجه این جشنواره را تبلیغ و توصیه نمیکنم و خودم هم مشارکت نمیکنم.
امیدوارم اینها همه سندها و گواهانی باشد که چرا هنرمندان و نویسندگان استان یزد در برنامههای سازمانهای دولتی استان یزد مشارکت نمیکنند 🤷
🔴 میخواهیم ولی با این شرایط نمیتوانیم 🔴
یک مسئله دیگه هم در مورد #سازمان_ارشاد_یزد
کتاب با فیلمنامه نویسان استان یزد بود.
فراخوانش در زمان آقای جوادیانزاده و رونمایی کتاب در زمان آقای عابدی بود.
زمانی که پوستر منشر شد به یکی از دوستانم گفتم. گفت که فیلمنامه نمیفرستند و آنها آثار ما را چاپ نمیکنند. گفتم من میفرستم که بعدا متهم نشیم که ما در رویدادها و برنامههای آنها مشارکت نمیکنیم. در آخر پیشبینی هر دوی ما درست از آب دراومد 😂😂😂
اثر من را منتشر نکردند و بعد از چاپ کتاب یکی از کارمندهای سازمان ارشاد بهم گفت که فایلی که فرستاده بودم فونتش بهم ریخته بوده _ شماره تماسم را داشتند و میشد تلفن کنند و پیام بدند و حرفهای عمل کنند🙄_
آخرشم ما برچسب خوردیم که نمیخوایم در برنامههای دولتی مشارکت کنیم و خودمون را دور میگیریم.
در پیامی که بعد از عکسهای رونمایی کتاب ارسال شد فرموده بودند، کسانی که آثارشان چاپ نشده خودشان نمیخواستند امتیازشان به ارشاد واگذار شود و این حرفها 😃
از اسامی برخی از پیشکسوتان و تک و توک اسامی خاص که بگذریم، بقیه اسامی پشت جلد این کتاب همانند یک #گروه بودند و هستند.
البته چیز بدی نیست. من خیلی وقت پیشترها گفته بودم که به این نتیجه رسیدم مافیای هنری استان یزد خیلی چیز خوبیه،
پس بیایید دستهجمعی بهش بپیوندیم 😂 🥳
همیشه دلشاد باشید 🌱❤️
زهرا ملکثابت
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_یازدهم
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواننده و آهنگ مورد علاقهام 😁
با این آهنگ و صدای زیبا بریم به استقبال قسمت دوازدهم از #فنجان_خاطره ☕️
از ۸ اسفند سال قبل تا امروز ۹ اردیبهشت، یازده قسمت فنجان خاطره نوشتم 🙄
ماشاالله بهم 💗
قسمت جدید به زودی در کانال "حرفهداستان"
@herfeyedastan
🌹🌹
#فنجان_خاطره
☕️ قسمت دوازدهم
سلام و ادب
با یک سوال شروع میکنم.☀️
چطور میشه پیشرفت کرد؟
یک طور دیگه میپرسم آیا با عادتهای دست و پاگیر یا خُرده ضعفها میشه پیشرفت کرد؟
من، شما یا هرکس دیگه باید بشناسیم و رصد کنیم این مسائل ریز را.
من باخودم فکر کردم و دیدم این مدت یعنی نوروز و رمضان تفریحاتم محدود شده بود به دید و بازدید و مهمانی و البته کتابخوانی و فیلم دیدن که همیشه بوده.
چند روزی این مسئله توی ذهنم بود که یک تفریح جوندار میخوام از نوع تئاتر، کنسرت یا همچین چیزی ولی مدام تاخیر میانداختم. و این هم یک ایراد جزئی.
گاهی مدام مسئلهای را عقب میاندازیم به این امید که شرایط مطلوبی براش فراهم بشه. یا کارهامون سبکتر بشه و غیره .
اما امشب از دعوت غیرمنتظرهای استقبال کردم.
دعوت به یک کنسرت 🥰
فقط از پشت تلفن شنیدم فلانجا و فلان ساعت.
دیگه معطل نکردم که خواننده کی هست و آیا من طرفدارشم و آهنگهاش را گوش میدم یا نه.
فقط رفتم تا خوش بگذرونم و خیلی خوش گذشت.
هارمونی، موسیقی و شور و هیجان خواننده عالی بود.
لذت درجمع بودن، سپری کردن یک تفریح گوشنواز و باهیجان، بهم حال و هوای خوبی داد.
یک گل رُز زرد و مقدار زیادی انرژی هم دریافت کردم که لازم داشتم تا به امید خدا وبینار جمعه را با انرژی بالایی برگزار کنم.
من اگر منتظر خواننده مورد علاقهام میشدم _ همون خوشصدایی که بالا ویدئوش را گذاشتم 🤣_ شاید هیچوقت نیاد ایران، شاید وقتی بیاد که دیر شده و من نباشم 😂
اینا را میگم تا شما هم لحظهها را غنیمت بشمارید.
اینا را میگم تا شما هم ایرادهای جزئیتون را رفع کنید.
حالا هرچی که هست. تنبلی، کمالکرایی، بیدقتی، کم حوصلگی، عجول بودن، پشتکار نداشتن، قوانین متعصبانه داشتن و ...
شاید جواب خیلی از سوالاتی که از من یا اساتید دیگه میپرسید، پیش خودتون باشه.
پس با خودتون خلوت کنید.
روی خودتون تمرکز کنید.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
خب، جمعه این هفته وبینار داریم.
من که دارم برای یک ارائه خوب کار میکنم.
هرکس داره کار میکنه به نفع خودش.
بعضیها با خودشون فکر میکنند دوره تحلیل فیلم به دردشون نمیخوره چون نویسنده نیستند.
ولی اگر والدین هستید یا معلم هستید و به خصوص اگر سروکارتون با نوجوانهاست به نظرم داشتن دانشی از سینما خیلی به دردتون میخوره. 🎬
هم برای بالا بردن دانشتون و هم ارتباط با نوجوانها مفید هست 😉
فقط ظرفیت دو نفر برای وبینار جمعه مونده.
و این هم لینک اطلاعیه وبینار تحلیل فیلم کوتاه
https://eitaa.com/herfeyedastan/502
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
و اما در مورد چالش ادبی متن مشق هم که میپرسید چکار کنیم؟
همون کاری را که به نظرتون درسته انجام بدید😊
فرض کنید که روز معلم بجای این شعر کلیشهای👇🏼
معلم چو کانونی از آتش است
همه کار او سوزش و سازش است
حالا امسال تصمیم گرفتید یک متن با قلم خودتون و برآمده از حس خودتون به معلمها و اساتیدتون تقدیم کنید.
پس، بنویسید و بنویسید و بنویسید
جایزه شما، جسارت شما هست برای نوشتن✌️
اون جایزه که تعیین کردم برای برگزیده، فقط جهت این هست که خودتون را محک بزنید.
برای این هست که باتوجه به شرایطی که گذاشتم خودتون را به چالش بکشید.😇🫰
آیا از چالش میترسید؟
آیا منطقه امنی برای خودتون ساختید و میترسید ازش خارج بشید؟
آیا این خرده ضعف شماست و بهش آگاه نیستید؟
من خرده ضعفم این بود که به یک استراحت و وقفه نیاز داشتم ولی به این نیازم اهمیت نمیدادم. الان که از کنسرت برگشتم از نظر روحی شادم و از نظر ذهنی شارژم.
اگر نگران هستید که کسی نوشته شما را نپسنده باید چندتا نکته بگم:
اول اینکه خیلیها توی این کانال هستند به خاطر متنهای کوتاه شما، نه به خاطر افاضات و پُرگوییهای من 😃😃😃
دوم اینکه سلایق متفاوت هست و به عنوان نویسنده با این مسئله کنار بیایید
سوم هم اینکه ...
یادم رفت 🤣🤣🤣
این هم لینک چالش ادبی #متن_مشق
https://eitaa.com/herfeyedastan/511
آهان یادم اومد 💥✋️
سوم اینکه وقتی خودتون را به چالش بکشید و کاری متفاوت انجام بدید، جدای از پرورش خلاقیت و افزایش مهارت، قطعاً حس بهتری هم خواهید داشت😌
تجربه کردم که میگم 🥳
هر روز بهتر از دیروز باشید ✅️
زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبی حرفهداستان
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_دوازدهم
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#فنجان_خاطره ☕️
قسمت سیزدهم
سلام و برکات
خدا را شاکریم که گروه ادبی #حرفه_داستان تا اینجا رسیده.
لینک دوازده قسمت از فنجان خاطره را گذاشتم تا آشنایی مختصری با فعالیتهای گروه ما پیدا کنید.
💎برنامه این روزهای گروه حرفهداستان:
این روزها فعالیتهای ما در عرصه #داستان درحال گسترش است و دیگر محدود به استان یزد نیست.
نویسندگانی از سراسر کشور به جمع گروه بانوان حرفهداستان پیوستند و نشاط بیشتری به گروه دادند 🥰🌹
درحال حاضر تمرکز نویسندگان گروه ادبی حرفهداستان بر روی جشنوارههای ادبی است.
اینکه جشنوارهها تا چه حد معتبر هستند یا نیستند، مسائلی است که قطعا گوشهای از ذهن همه نویسندگان را درگیر میکند.
از طرفی هم جشنوارههای ادبی برای ایجاد شور و انگیزه در نویسندگان، یک گزینه است.
💎 برنامه کانال حرفهداستان:
در کانال حرفهداستان، همان طور که شاهد بودید بخشهای متنوعی داشتیم.
گاهی چالشهای ادبی برگزار میشد و نویسندگان گرامی با موضوع یا تصویر و شرایط خاصی داستان ارسال میکردند.
اخیراً تمرکز روی داستانهای دفاعمقدسی بوده.
از فردا #برنامه_جدید برای کانال حرفهداستان تدارک دیدیم.
از آنجا که نویسندگان محترم از سراسر نقاط کشور و از انجمنهای ادبی و گروههای داستانی در کانال حضور دارند، انشاالله همه بیشتر با یکدیگر آشنا شویم.
از فردا رزومهها، مصاحبهها، معرفی آثار و نمونه قلم نویسندگان حاضر در کانال را خواهیم داشت.
تشکر میکنم اگر نویسندگان همراهی کنند
و فایل پیدیاف رزومه ادبی ،
قسمت گزیده تایپ شده از کتابشان
لینک مصاحبه
و در صورت تمایل عکس پرسنلی
را به این آیدی ارسال کنند:
@zisabet
در مورد سه جشنوارهای که اخیرا برگزار شده بود هم مورد بررسی قرار گرفت که نتایج و جمعبندی نظرات را اعلام میکنم.
۱. جشنواره رهآورد سرزمین نور
تمایل به عکس دستهجمعی هنرمندان در پایان اختتامیه بود
۲. جشنواره کودک و نوجوان رضوی
دبیرخانه این جشنواره در بوشهر بود و طی چندین ماه جلسات مداوم و کارگاههای آموزشی با هدف داستاننویسی برای این جشنواره را داشتند.
جلسات حضوری بود. متاسفانه آنلاین نبود تا نویسندگان سایر استانها استفاده کنند.
کانال ایتای این جشنواره، ادمین و راه ارتباطی نداشت.
۳. جشنواره داستان حماسی
دبیرخانه این جشنواره که در مشهد بود بسیار باحوصله و پاسخگو بودند.
کارگاههایی در شهرهای مختلف برگزارشد.
در شهر یزد هم فقط یک جلسه کارگاه با حضور آقای تمیور آقامحمدی در حوزه هنری یزد برگزار شد که اعضای گروه ادبی #حرفه_داستان در این جلسه حضور پیداکردند.
البته تمرکز صحبتهای ایشان بر رُمان بود، نه داستان کوتاه حماسی!
در بعضی از شهرها مانند مشهد جلسات پی در پی و متناوبی با هدف نوشتن برای جشنواره داستان حماسی برگزار میشده.
تا آنجا که ما میدانیم هیچکدام آنلاین نبوده و این به نظر ناعادلانه میآید.
در مورد برگزیدگان هم به نظر میرسد تلاش این جشنواره معرفی بیشتر پیشکسوتان و باسابقههای این عرصه بوده، نه تلاش برای کشف استعدادهای جدید و پرورش استعداد کمسابقهها!
مورد آخر هم تعداد قابل توجهی از نامزدان نهائی و برگزیدگان، مدیران و کارمندان حوزه هنری هستند یا نویسندگانی که آثارشان توسط انتشارات سوره مهر_ وابسته به حوزه هنری_ چاپ شده.
در مجموع چنین مینماید که بجای یک جشنواره ملی ادبی، شاهد یک مراسم تجلیل درون گروهی بودیم.
در ادامه میتوانید این لینک را هم ملاحظه کنید
https://eitaa.com/herfeyedastan/740
با آرزوی موفقیت و سربلندی برای همراهان کانال حرفه داستان
من زهرا ملکثابت هستم
مدیر گروه #حرفه_داستان
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_سیزدهم
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#فنجان_خاطره
قسمت چهاردهم ☕️
صد سلام
تاکنون تدریسم برای رده سنی بزرگسالان بوده. حالا دیگه بعضیهاشون استادی شدند. در جشنوارهها موفقیتهایی کسب کردند و آثارشون منتشر شده.
دیروز یعنی یکشنبه ۲۸/ خرداد/ ۱۴۰۲ اولین جلسه کارگاه من با #نوجوانان بود.
کارگاهی برای #فیلمنامهنویسی فیلم کوتاه.
اول که رفتم به سازمان تبلیغات اسلامی یزد، دیدم خانمی و دوتا دختر نوجوان با نگهبانی اونجا صحبت میکنند و سراغ سالن اجتماعات را میگیرن.
نگهبانی هم میگوید که هیچ خبری نداره از این برنامه.
بعد من هم رفتم و سلام کردم و گفتم از طرف روابط عمومی باهاتون هماهنگ نشده؟
بازم جواب منفی داد.
پیام روابط عمومی را با عکس و شماره و سند نشون دادم و آقای نگهبان بعد از اینکه براشون تایید شد راهمون دادند به سالن اجتماعات.
تازه اون زمان بود که خانم و دخترخانمها گفتن که عجب، شما استادین؟ 🙄
رفتیم به سالن و بقیه دوستان هم کم کم اضافه شدند و یک حلقه دوستانه شکل دادیم و هرکدوم که وارد میشدند میگفتند: شما استادین؟😳
هیچی دیگه، کلاس خیلی باحالی بود.
از فیلم بیشتر و از کتاب کمتر حرف زدیم.
بعضی از مفاهیم نویسندگی را سعی کردم لا به لای حرفها و شوخیها توی ذهن نوجوانها جابندازم.
اینکه از فیلمی خوششون اومده بود و برام تعریف میکردند، هنون نکته برجسته را براشون باز میکردم.
البته بیشتر فیلمها و کتابهای مورد پسندشون خارجیه که حق هم دارن 🤷
وسط برنامهها یک کارهای عملی کردیم برای باز شدن ذهن و پرورش خلاقیت و ایجاد جسارت و هماهنگی در کلاس که زیاد توضیح نمیدم ولی همه موافق بودن که این قسمت جالب و بامزه بود😄
🎤🎶🎷🎵🎼🎷🎸🎹🎺🎻🥁
✅️ نوجوونهای عزیزمون چون با سیستم مدرسهای رشد کردن، انتظاراتی داشتن که هم توی جلسه گفتن و هم بعدش.
اینکه مثلا من یک سری تئوری براشون بنویسم و اونها هم جزوه نویسی کنن و حفظ کنن.
دوستان عزیز و نوقلمان گرامی، هنوز هم هستن جاهائی که با این #سیستم_آموزشی نویسندگی را یاد میدن ولی شیوه کار حرفهداستان این نیست. به نظرم #نویسندگی یک مهارته و باید با تجربه و تمرین و تکرار این مهارت را به دست آورد.
کسی این #مهارت را نمیتونه دو دستی تقدیم شخص دیگهای کنه🤌
استاد میتونه فقط تجاربش را بهتون منتقل کنه و مسیر را نشون بده تا نوقلم و هنرآموز راحتتر و بهتر مسیر را طی کنه🌹
وگرنه منم دوران هنرجویی اون طور کلاسهای خشک و رسمی را رفتم. اسم نمیبرم که بد نشه😁
اما اصل کار نویسندگی را از #اساتید_پیشکسوت یاد گرفتم. کسانی که کلاسهاشون هم مفید و هم بانشاطه ولی در یزد نیستند. من آنها را اساتیدم میدونم به واسطه وبیناری سه جلسهای، همایشی یک روزه و یا جلسهای سه ساعته در #یزد
✅️ یک نکته دیگه اینکه هم والدین نوجوانها خوبه بدونن و هم خود نوجوانها.
نویسندگی مخصوصا در شاخه هنریش که داستاننویسی و فیلمنامهنویسی و اینها هست خیلی دیر جواب میده.
حالا این یعنی چی؟
معنیش این نیست که نوجوان عزیز ما ناامید بشه، برای این گفتم که نا امید نشه 🤌☺️
هیچکس یک شبه نویسنده نشده و همه ما حرفهایها کلی باد و خاک و آفتاب خوردیم یا به عبارت دیگه کلی نوشتیم 🖋 و کلی مطالعه کردیم یا فیلم دیدیم 🖥📚
پس اگر عجله دارید، من نمیتونم براتون معجزهای بکنم.
برید همون موسسات و سازمانهایی که هزارتا وعده و وعید میدن که به ما هم همون وعدهها را میدادن😂
✅️ نکته آخر: اگر تا حالا کسی نگفته از من بشنوین که از نوجوان جماعت، #نویسنده_حرفهای درنمیاد✋️
بعضی نوجوانها در خیالشون فروش فیلمنامه به کارگردان معروف یا چاپ کتاب در حد اساتید باسابقه را دارند و متاسفانه از ابرهای آسمون باید بکشونمشون پائین 😃
واقعیت اینه که نوجوانها خیلی ذهن باز و ایدههای نابی دارند ولی تجربهشون از زندگی کم و سطحیه.
برای اینکه کسی نویسنده حرفهای باشه، دونستن عناصر و تئوریها کافی نیست 🥲
به خاطر همین جلسه اول روی ایدهیابی تاکید داشتم و بعضی از برنامههای فرهنگی از ایدههای نوجوانان برای تولید #فیلم_کوتاه استقبال میکنن.
از طرفی اگر در همین سنین، نوجوانان عزیزمون هدفمند کار کنن قطعا و انشاالله در سنین جوانی و میانسالی نویسندگان موفقی خواهند بود😊
ما دهه شصتیها، حسرت میخوریم که امکانات در دوره نوجوانیمون محدود بود و اینقدر مسیر برای پرورش استعدادمون هموار نبود.
جلسه اول به من که خیلی خوشگذشت.👌
بعضی دوستان هم پیام دادن که کلاس جالب و دوستداشتنی بود و این حرفها 🥰
آخر کارها هم آقای نگهبان اومد و پرسید: پس چی شد؟ این استادتون نیومد؟
😂😂😂😂😂😂
من زهرا ملکثابت هستم
مدیر گروه ادبی حرفهداستان🌹
و اگر خدا بخواد استادَک 😂
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_چهاردهم
@herfeyedastan
برای آشنایی با روند کاری گروه حرفهداستان، قسمتهای دیگر را بخوانید.
لینک بقیه قسمتها در کانال #حرفه_داستان سنجاق شده.
☕️☕️☕️☕️☕️
📍سری دوم لیست هشتگهای کاربردی حرفهداستان ( سال ۱۴۰۲ )
#فنجان_خاطره ( تشریح روند فعالیتهای گروه ادبی حرفهداستان از آغاز تا کنون ☕️ )
#بداهه_نویسی
#تصویر_نویسی
#متن_کوتاه
#فرفره_سیفالی ( 📚 مشترک)
#عطر_نعنا ( 📚 مشترک )
#قهوه_یزدی ( 📚 مستقل یا فردی )
#خان_بیتنبان ( 📚 مشترک)
#پیام_مدیر ( افاضات مدیر گروه 😁)
#جنبش_داستان_ضعیف ( داستان کوچک ایرانی)
#تحلیل_فیلم ( تحلیلگر: زهرا ملکثابت)
🎬 روتوش
#تحلیل_کتاب ( تحلیلگر: زهرا ملکثابت)
📗 دختران آفتاب
📘 زن، زندگی، آزادی
📙 باباگوریو
#فایل_آموزشی ( مدرس: زهرا ملکثابت)
#تجربه_نویسنده
#هشتگ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
☕️ به افتخار دوساله شدن سابقه تدریس کردنم
#فنجان_خاطره
قسمت پانزدهم
از افتخارات شغلیام بعد از رزومه ادبی،
این است که خداراشکر هنرجویانم موفق هستند😇
روز دقیقش را یادم نیست ولی ماه و سال شروع تدریس کردنم، شهریور سال هزار و چهارصد بود. تقریباً 2 سال است که تدریس نویسندگی میکنم.✏️
کسانی که با من کار کردند، میدونند روش قدیمی استاد و شاگردی یا مرید و مرادی را دوست نمیپسندم.😐
شیوه تدریسم کارگاهی است، یعنی راههای مختلف را به هنرجو نشان میدهم و حق انتخاب با خودشان است 😊🖋✅️
خودم از اشتباهات اساتیدم که روش سنتی را داشتند، تجربه کسب کردم که مثل آنها تدریس نکنم.
در عوض سعی کنم صداهای مختلف و سبکهای متنوع را کشف کنم و هنرجویان را به خودباوری و اعتماد به نفس برسونم.
زهرا ملکثابت
مدیر گروه حرفهداستان
@zisabet
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@herfeyedastan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#فنجان_خاطره ☕️
#قسمت_پانزدهم
#فنجان_خاطره ☕️
قسمت شانزدهم
سلام و ادب
چندی است، فنجان خاطره ننوشتهام.
شاید به این علت که اوضاعمان اندکی بهتر شده🤏
از آن انحصار و تنگنای بسیار شدید و طاقتفرسا بیرون آمدهایم.
حرفهداستان، دوساله شده.🌹
این دستاورد بزرگی است که یک مجموعه بدون حمایت سازمانی، بدون امکاناتی و بدون چرخش مالی به مدت دوسال دوام بیاورد.
در این دوسال، حرفهداستان خیر و برکات زیادی داشته.
از آذرماه امسال بنا داریم، رویکرد و روش تازهای را آزمایش کنیم.
این رویکرد تازه به مسئله مالی گروه ادبی حرفهداستان مربوط میشود.
هر مجموعهای در این دنیا باید چرخش مالی داشتهباشد تا دوام بیاورد. 💸
از ماه آذر، نقد داستانها با پرداخت وجه ممکن است.
پرداخت وجه میتواند نقدی یا فعالیتی در راستای حرفهداستان باشد.
البته داستانهای ارسالی باید با موضوعات، قالبها و برنامه مشخص شده همان زمان باشد.
گروه ما هر دوره برنامه جدید خود را در کانال به صورت رسمی اعلام کرده و میکند.
این برنامهها، جمعبندی همفکری اعضای گروه ادبی حرفهداستان است😊
گروه ادبی حرفهداستان، متشکل از #بانوان_فعال نویسنده است.
ما در این مدت، علاوه بر مهارت #داستاننویسی مسائلی را در خودمان رشد و ارتقاء دادیم.
اعتماد به نفس، تمرین #خلاقیت، دقت و تمرکز، همدلی و کار گروهی، درآمدزایی از طریق نویسندگی ( برگزیده شدن اعضا در جشنوارهها و مسابقات و سفارش کار) و همچنین یادگرفتن سایر مهارتها و هنرهایی که میتواند به نویسندگی کمک کند.🧕
سپاسمندیم از همه استاد، پیشکسوتان، فرهیختگان و همه کسانی که ما را همراهی میکنند.
مطالبهگری هنری و هنرمندانه مطالبهکردن، یکی از سرلوحههای گروه ادبیحرفهداستان بوده و هست.
در این مسئله هم پیشرفتهایی داشتیم.
برخی مطالبات به سرانجام رسیدند. بعضی از برنامههای غیرمفید برای هنرمندان حذف شدند یا نظم پیدا کردند و بهشیوهای مطلوب برگزار میشوند.✌️
امیدواریم در راستای #مطالبهگری برای هنرمندان بومی؛ بتوانیم قدمهای موثری برداریم.
انشاالله سهم هنرمندان بااستعداد و بامهارت استانها، نصیب خودشان شود.🤞
از دیگر برنامههای ما شناساندن نویسندگان نخبه و فعال گروهادبی حرفهداستان به جامعه نخبگانی و به مجموعههای فرهنگی و هنری است.
اگر پیشنهادهایی در این زمینهها دارید حتماً بررسی میکنیم 😊
پایدار باشید 🌲
زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبی حرفهداستان
@zisabet
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_شانزدهم
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#فنجان_خاطره ☕️
قسمت هفدهم
چرا فعالیتهای حرفهداستان گزارش میشود؟
برخی از خوانندگان یا رصدکنندگان مطالب حرفهداستان، تخصص و مهارت در حوزه داستاننویسی و نقد داستان را ندارند.
اما تا اینجا مشکلی ایجاد نمیشود چون همه مخاطبان کانال ما نویسنده نیستند.
برخی از مخاطبان کانال ما، نقدها و ویسهای آموزشی را مطالعه میکنند، پس از این دسته از مخاطبان فرهیخته داستانهای مدرن و پسامدرن تشکر میکنیم.
از طرف دیگر، برخی فقط رصدکنندگان هستند و آشنایی کافی و لازم در مورد داستانهای مدرن و پسامدرن را ندارند.
گاهی در پیوی مدیرگروه برخی از این رصدکنندگان بالحنهای نامناسب، نقدهای غیرحرفهای به داستانها دارند.
گاهی با گزارش کردن مطالب کانال، باعث ایجاد اختلال در حرفهداستان و ایجاد مشکلات برای خودشان در روز قیامت میشود.
حرفهداستان، درصدد جهانیشدن و ارتقای کیفیت داستان معاصر ایرانی است.
هنرمندان متعهد گروه ادبی حرفهداستان، در مواقع مختلف و موارد ضروری مثل طوفیالاقصی وارد عرصه شدند و در شیوه ادبی، تولید آثار کردند.
آیا رصدکنندگان و گزارشدهندگان گرامی، برای اینگونه روزها تشویق و تقدیری برای نویسندگان حرفهداستان دارند؟
آیا میدانند داستانکوتاه انواع ژانر، سبک و شیوه دارد؟
آیا میدانند داستان کوتاه، مخاطبانش را فرهیخته میداند پس از نگاه بالا به پائین آنها را نصیحت نمیکند؟
آیا میدانند داستان کوتاه و شیوه ادبی برای واداشتن انسان به تفکر است؟
در قرآن کریم آمدهاست: "چرا تفکر نمیکنید؟"
🍳🍳🍳🍳🍳
گاهی از تجاربم مینویسم ☕️
دوست و همکاری داشتم که فعال، دلسوز، مهربان و مواظب حق دیگران بود.
موقع کار و فعالیت، مسائلی پیش میآید.
مثل محدودیت امکانات، مسائل پیشبینی نشده و...
ولی در مواردی دوستم نمیتوانست در حق من اغماض کند یا متوجه ظرفیتهای مالی، جسمی و محدودیت وقت من نبود.
از طرفی مسئولیتهایی را در حرفهداستان قبول میکرد
من انتظار داشتم وقتی مسئولیتی را در حرفهداستان قبول میکند، تمرکزش روی آن کار باشد ولی دوستم چندین مسئولیت کاری دیگر هم قبول میکرد و همیشه خسته بود.
گاهی هم چیزهایی را فراموش میکرد.
من از اینکه ناراحتی و توقعاتش را روی سرم خالی میکرد، گلایه نمیکردم.
دوست داشتم آن کار به سرانجام برسد و بهخاطر همین، تندیها و گلایههایش تحمل میکردم.
تا اینکه یک روز به مرز انفجار رسیدم.
انتقادهای بیپایه و اساسش را با آوردن مدرک، ثابت کرده و ابراز کردم که تمایلی برای ادامه همکاری با او را ندارم.
همکاری ما تمام شد و من بعد از آن احساس آسودگی زیادی کردم. انگار بار خیلی سنگینی را از دوشم برداشتند.
کاش زودتر همکاریام را با آن فرد را تمام کردهبودم!
یادداشتی از: زهرا ملکثابت
مدیر گروه ادبی حرفهداستان
#پیام_مدیر #مطالبهگری
#تفکر_کنیم #رصدیها
#انتقاد_بد #انتقاد_خوب
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
#قسمت_هفدهم
گروه ادبی حرفهداستان
@herfeyedastan
☕️☕️☕️☕️☕️☕️
😐 به زبان #طنز خلاصه آنچه در ۱۴۰۲ گذشت:
جایی که بدان حرفهیداستان میگفتندی، پرشور آغاز گشتی و نویسندگانی از سراسر این خِطّه و آن خِطّه دورهم جمعشدندی.
داستانی نبشته میشد که نام آن توسط مدیر #داستان_ضعیف نهادندی.
عدهای تمسخر بکردندی که این چه داستان است؟! اینها دلنوشته یا طرح داستان است.
ورق روزگار برگشتندی و داستان ضعیف جوایز و تقدیرها بِبردی و دلها را نیز.
عدهای به حرفهداستان آمدندی و عدهای برفتندی. صدای جمع برخاست که این چه آمدن و رفتنی است.
آنگاه قانون بگذاشتندی که هرکه رفت، رفت.
عدهای رفتند به اوقات تلخی با مدیر یا به علت سستی،
باز خواستند که برگشتندی ولی با زور و فشار بر مدیر.
توهینها به مدیر رفت که درجاتش را خدا به این سبب بیشتر کند.
ناگهان دلسوزانی برای عرصه ادب از ناکجا پیدا گردیدنی و روش حرفهداستان را پسند کردندی و چون پول داشتندی، اعتبار هم خریدنی. گروه حرفهداستان بیخاصیت شدندی و گروهی به سمت آنان گرد شدندی.
مدیر حرفهیداستان، همچو سنگپای قزوین از رو نرفتندی و حرفههنر را ابداع کردندی.
صورتگری دیجیتال 😐 را در محضر اهل فن هنرجویی نمودی.
خداوند از هر انگشت مدیر هزاران هنر بباراند!
برخی از دولتیها در زمان حرفهداستان و حرفههنر، آزارها بر مدیر و دوستان رساندندی که گاهگاهی اوج بگرفتندی.
و ندرتاً به صلح رسیدندی و اتفاقات شگرفی رقم زدندی.
یکی از آن حوادث شگرف که در تاریخ ثبت گشته، رفتن دستهجمعی مدیر و دوستان به قاصدک و گرفتن براتِ جلال است.
شوخی از رقیبان گفتهاست که برای هرکدام یک جلال میخرد، بسّکه دم گوشش جلال، جلال، بکردیم.
"سیریش شدن اهل هنر و ادب مستدام!"
گاه دوستان، دور مدیر را بگرفتندی که حرفهیداستان را زنده کنندی.
ولی آنقدر در وادی هنر و درکنار دوستان تازه خوش بگذشتی که شعر "بوی جوی مولیان" هم نتواند مدیر را به احیاء گروه سابق، تهییج کنندی.
و آنچه در دوره هشت ساله داستاننویسی از همان بدو ورود گذشتی،
در دوره صورتگری نگذشتی.
بلکه تمام راحتی است و حرمت.
انسان پخته، راحتی روح و حرمت نفس را ارجح بدارد.
وامصیبتاه! که در دایره داستانیها،
"خالهزنکی/عمومردکی"
و "فلانی پشت سرت گفته"
و "از فلانی پشت سرت شنفتم" رواج بود.
زنهار که عرضه و سفارش فعالیت کم و تقاضای فعالیت زیاد و نویسندگی جای نچندان مناسبی گردیده!
اندر تجارب مدیر برای دوستان و آشنایان، درس عبرت است یا درک بیشتر 😇
و حسود نیاسوده و همچنان نمیآسود 😏
#طنز #فنجان_خاطره
#حرفه_هنر #حرفه_داستان
#آنچه_گذشت #۱۴۰۲
بفرمائید هشتگ ☕️🫖
#داستانک
#بداهه_نویسی
#تصویر_نویسی
#متن_کوتاه
#فرفره_سیفالی ( 📚 مشترک)
#عطر_نعنا ( 📚 مشترک )
#قهوه_یزدی ( 📚 مستقل یا فردی )
#خان_بیتنبان ( 📚 مشترک)
#فنجان_خاطره
#روایت_من
#داستان_ضعیف
#تحلیل_فیلم
#تحلیل_کتاب
#فایل_آموزشی ( مدرس: زهرا ملکثابت)
#تجربه_نویسنده
#داستان_کوتاه
#شعر
#تصویرسازی
☕️🫖