eitaa logo
حِرفِه‌ی هُنَر
564 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
198 ویدیو
100 فایل
اولویتم فعالیت در مجازی است فعلاً
مشاهده در ایتا
دانلود
😐 به زبان خلاصه آنچه در ۱۴۰۲ گذشت: جایی که بدان حرفه‌ی‌داستان می‌گفتندی، پرشور آغاز گشتی و نویسندگانی از سراسر این خِطّه و آن خِطّه دورهم جمع‌شدندی. داستانی نبشته می‌شد که نام آن توسط مدیر نهادندی. عده‌ای تمسخر بکردندی که این چه داستان است؟! اینها دلنوشته یا طرح داستان است. ورق روزگار برگشتندی و داستان ضعیف جوایز و تقدیرها بِبردی و دلها را نیز. عده‌ای به حرفه‌داستان آمدندی و عده‌ای برفتندی. صدای جمع برخاست که این چه آمدن و رفتنی است. آنگاه قانون بگذاشتندی که هرکه رفت، رفت. عده‌ای رفتند به اوقات تلخی با مدیر‌ یا به علت سستی، باز خواستند که برگشتندی ولی با زور و فشار بر مدیر. توهین‌ها به مدیر رفت که درجاتش را خدا به این سبب بیشتر کند. ناگهان دلسوزانی برای عرصه ادب از ناکجا پیدا گردیدنی و روش حرفه‌داستان را پسند کردندی و چون پول داشتندی، اعتبار هم خریدنی. گروه حرفه‌داستان بی‌خاصیت شدندی و گروهی به سمت آنان گرد شدندی. مدیر حرفه‌ی‌داستان، همچو سنگ‌پای قزوین از رو نرفتندی و حرفه‌هنر را ابداع کردندی. صورتگری دیجیتال 😐 را در محضر اهل فن هنرجویی نمودی. خداوند از هر انگشت مدیر هزاران هنر بباراند! برخی از دولتی‌ها در زمان حرفه‌داستان و حرفه‌هنر، آزارها بر مدیر و دوستان رساندندی که گاه‌گاهی اوج بگرفتندی. و ندرتاً به صلح رسیدندی و اتفاقات شگرفی رقم زدندی. یکی از آن حوادث شگرف که در تاریخ ثبت گشته، رفتن دسته‌جمعی مدیر و دوستان به قاصدک و گرفتن براتِ جلال است. شوخی از رقیبان گفته‌است که برای هرکدام‌ یک جلال می‌خرد، بسّکه دم گوشش جلال، جلال، بکردیم. "سیریش شدن اهل هنر و ادب مستدام!" گاه دوستان، دور مدیر را بگرفتندی که حرفه‌ی‌داستان را زنده کنندی. ولی آنقدر در وادی هنر و درکنار دوستان تازه خوش بگذشتی که شعر "بوی جوی مولیان" هم نتواند مدیر را به احیاء گروه سابق، تهییج کنندی. و آنچه در دوره هشت ساله داستان‌نویسی از همان بدو ورود گذشتی، در دوره صورتگری نگذشتی. بلکه تمام راحتی است و حرمت. انسان پخته، راحتی روح و حرمت نفس را ارجح بدارد. وامصیبتاه! که در دایره داستانی‌ها، "خاله‌زنکی/عمومردکی" و "فلانی پشت سرت گفته" و "از فلانی پشت سرت شنفتم" رواج بود. زنهار که عرضه و سفارش فعالیت کم و تقاضای فعالیت زیاد و نویسندگی جای نچندان مناسبی گردیده! اندر تجارب مدیر برای دوستان و آشنایان، درس عبرت است یا درک بیشتر 😇 و حسود نیاسوده و همچنان نمی‌آسود 😏