🇮🇷حࢪیم؏شـ♥️ـقتاشھادٺ🇮🇷
📌 از کربلا دور شو!🌫
🔴 #ندایهلمنناصرامامحسین در روز عاشورا🌪، خطاب به #همه کسانی بود که #توانِدفاع🗡 از #حرمِاهل بیت⛺️ را داشتند.
♨️ #امام حسین فرمودند هر که مرا #یاری نمیکند، از این منطقه دور شود و
☝️اِلّا اگر #نِدایَم به او برسد 👂و #حرم و #حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است.🔥🔥
💠شاید ما 👀گمان میکنیم #فریاد یاریخواهی، فقط #مخصوص #آنزمان بوده و فقط #امام حسین نیاز به #کمک و یاری داشت،🧐
👈💢 اما یک سوال: چرا #کسی که #امامتِامامزمانش برایش روشن بود و #میدانست #جانِامامش در #خطر است، باز #صحنه را خالی کرد❓🤔
👈💢چه دلیلی و #توجیهی میتواند باعث این #رفتار شود❓
🌀 بیایید این #سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه میدانیم #امام زمان در #شرایطسختیست و #نیاز به #کمک دارد🤝 #صحنه را خالی کردیم❓😢😔
🍂 #توجیهِ ما برای این #همه #بیخیالی و #نشنیدنِ😤 #صدایهلمنناصرامام چیست❓🥀
👈💢 آیا باید #کارازکار بگذرد تا به خودمان بیاییم⁉️😳🤭
#توجیه_المسائل_کربلا ۱۱
#امام_زمان(عج) #امام_حسین(ع)
🍃🌺 [ #اݪݪهݥصݪےعݪےݥحݥدۅآݪہݥحݥدۅعجݪفڔجہمبحڨݫیݩݕس📿]🌺🍃
#امام_زمان
••♡↯
[🌿]❥︎ @herimashgh
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈سی و نهم✨
گفت: خوبم.نگران نباشید.
بدون اینکه سرشو بالا بیاره،گفت:
_از اولی که اومدم،منتظر بودم شما یا خانواده تون در این مورد چیزی بگین. برام مهم بود #اولین مطلبی که در این مورد میگین چی هست و چجوری میگین. خودمو برای هرچیزی آماده کرده بودم جز سؤالی که پرسیدین.😊👌
-یعنی به این موضوع فکر نکرده بودید؟😟
-بهش فکر کرده بودم ولی انتظار پرسیدنش از جانب شما،اونم به عنوان اولین سؤال نداشتم.🙈
-انتظار داشتین چی بگم؟😟
-هرچیزی جز این....🙈
نفس عمیقی کشید و گفت:
_اگه حرف دیگه ای نیست بریم پیش بقیه.😊
دو هفته #وقت گرفتم،...
نه برای فکر کردن. مطمئن بودم امین خیلی خوبه ولی مطمئن نبودم میتونم تو #جهادش کمکش کنم.🤔😟
من دو هفته وقت گرفتم تا #به_خودم فکر کنم.تا ببینم میتونم مانعش نباشم و #پرپروازش باشم.😓😥
دو هفته گذشت....
خیلی با خودم فکر کردم و خیلی از خدا #کمک خواستم.✨🙏
دو ساعت قبل از اینکه خاله ی امین تماس بگیره،..
مامان اومد تو اتاقم.داشتم نمازمیخوندم. وقتی نمازم تموم شد،مامان کنارم نشست و گفت:
_به نتیجه رسیدی؟😊
سرمو انداختم پایین و گفتم:
_مامان،حلالم کنید،شما بخاطر من خیلی اذیت میشین...😊من...میخوام...با..آقای رضاپور.... ازدواج کنم.🙈😬
جونم دراومد تا تونستم بگم...
مامان پیشونیمو بوسید و گفت:
_ان شاءالله خوشبخت بشی.😊
بعد رفت بیرون.بلند شدم و دوباره نماز خوندم... ☺️💖✨