سیره فاطمی
سیره حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) از یک سو به جهت انتساب ایشان به عنوان دختر خاتم پیامبران (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، همسر امامت و مادر ولایت و از سوی دیگر برجستگیهای شخصیتی که در وجود ایشان دیده میشود و ایشان را به عنوان یک الگو مطرح میسازد، حائز اهمیت است. بنا به فرموده حضرت ولیعصر (عجّلاللهفرجهالشریف) که مادرشان، حضرت فاطمه (سلاماللهعلیهم) را به عنوان الگویی برای خود معرفی مینمایند؛
علاوه بر آنکه جنبههایی از شخصیت ایشان که به شؤون انسانیت باز میگردد، الگویی برای تمامی انسانها اعم از زن و مرد است، به عنوان نمونهای کامل برای زنان نیز (در شناخت ابعاد مختلف وجودی شخصیت زن، پی بردن به ارزش استعدادهای موجود در زن بدون تحت تاثیر القائاتی که در تحقیر جنس زن وجود دارد و در نهایت ظهور استعدادها در ابعاد مختلف به دور از هر گونه افراط و تفریط و در نهایت رسیدن به کمال و قرب الهی) مطرح است. سیره حضرت در ابعاد مختلف فردی و اجتماعی هر چند به صورت اندک در تاریخ آمده است، اما توجه به هر کدام از وقایع نقل شده، از زاویههای مختلف اعتقادی، اخلاقی و عملی، ابعاد مختلفی از زندگی این شخصیت را برای ما آشکار میسازد که در این پژوهش به عنوان نمونه تنها به برخی از این شاخصههای سهگانه که در زندگانی ایشان نمود یافته است، اشاره میگردد.
#خاطره_بازی
میپرسم چه شد وارد گروه تفحص شدید؟ میگوید: حضور در مناطق عملیاتی بعد از جنگ هم برای ما پایان نیافت و با پایان جنگ تحمیلی نیز به کاروان گروه تفحص شهدا پیوستم در طول این سالها دنبال یاران و دوستانی که در خاک ایران و عراق در راه دفاع خون پاکشان را فدا کردهاند ادامه دارد، همراه با گروه تفحص برای من پر از خاطرات تلخ و شیرینی است که هیچگاه از یاد نخواهد رفت.
تقریبا از هر لشگری که در عملیاتهای والفجر4 و 9 و10 و بیتالمقدس 2 و 5 حضور داشتند رزمندگانی به جا مانده بود، به منطقه میآمدند بچههایی از کرمانشاه و مشهد گرد هم آمده بودند تا پیکر مطهر شهدایی که احتمال میرفت در این مناطق باقیمانده پیدا کند.
تعاون غرب
از اواخر سال 1369 با بچههای تفحص با عنوان «تعاون غرب» در مناطق عملیاتی والفجر 4، والفجر9، بیتالمقدس 5 و عملیات کانیمانگا به دنبال پیکر شهدا در این مناطق کشتهام.
جستجو در مناطقی که زمانی به دست بچههای خودمان افتاده بود و بعدترها رژیم بعث آنها را پس گرفته بودند را زیرورو میکردیم در برخی مناطق بچههای ما اغلب با شیمیایی شهید شده بودند. مثلا قلهای را بچهها گرفته بودند عراق آنجا را شیمیایی میزد و بچههای ما شهید میشدند.
آن زمان عراقیها شهدای ما را در یک منطقه جمع میکردند و کمی خاک روی شهدا میریختند از روی خاک آنها میتوانستیم بفهمیم در یک نقطه احتمالا پیکر شهید وجود دارد.
ادامه دارد........
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قرار_قرآنی
🌹💐تقدیم به روح پاک و مطهر شهدای مقاومت بخصوص سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی،شهید ابومهدی المهندس،
شهیدپورجعفری.🍂
#طنز_جبهه
نمک بود😂
در منطقه جنگی اگر مقوله رفتار رله و راحت تو بچه ها نمی بود ، تحمل قضایای آنجا خیلی سخت می شد. شما شاهد باشید که جلو چشم شما کسی که تا دیروز با هم در یک سنگر سر یک سفره می نشستید ، به شهادت رسیده یا مجروح شده او را به بیمارستان برده اند و از حال و اوضاع او خبر ندارید خیلی سخت می شد و لذا رزمنده انگار خودش را متقاعد کرده که با این فضا حتماً باید کنار بیاید و باید یک چیزهایی را قاطی این فضا بکند که اوضاعش این گونه باشد. آن چیز که باید قاطی بکند چیست ؟
شاید این نمک همان حالت طنز و رفتار طنزآمیز است که خیلی جاها مشکل گشا بوده.
ممکن است یکی بگوید آقا من پناه می برم به نماز شب به ذکر ، به قرآن، اما باز یک نمکی هم لازم است . شاید این نمک همان حالت طنز و رفتار طنزآمیز است که خیلی جاها مشکل گشا بوده.
13.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قرار_شبانه_قرآنی
🌹💐تقدیم به روح پاک و مطهر همه ی شهدا،شهدای مقاومت بخصوص سیدالشهدای مقاومت حاج قاسم سلیمانی،شهید ابومهدی المهندس،شهیدپورجعفری.🍂
#خاطره_بازی
پایی که جا ماند
سوم خردادماه سال 70 سالروز آزادسازی خرمشهر به همراه سه نفر از دوستان تفحص در منطقه عملیاتی والفجر9 در نقطهای که احساس میکردیم پیکر شهدا وجود دارد مشغول تفحص بودیم از ابتدای صبح تا نزدیکیهای غروب آن مناطق را گشتیم اما جسدی نیافتیم در حین برگشت من پشت سر همه با فاصله تقریبا چند متری حرکت میکردم همانجا بود که پای راستم روی مین رفت و جانباز تفحص شدم، من به عشق شهدا نفس میکشم...
اگر پایم را از دست دادم اما زمینگیر نشدم و با همه سختیها به کارم ادامه دادم از فرودین ماه سال 93 با شروع مرحله جدید عملیات برونمرزی تفحص پیکرهای مطهر شهدا در خاک عراق به همراه بچههای تفحص به دنبال شهدای جای مانده در جنگ تحمیلی گشتهایم.
بعد از اینکه پایم را از دست دادم، مجبور شدم مدتی در خانه بمانم در این مدت عراقیها پیکرهای مطهر شهدا که پیدا میکردند به خانه ما میآوردند. من هم یک اتاق را برای شهدای عزیز اختصاص داده بودم و این شهدا در خانه ما مهمان بودند تا بچهها بیایند و از ما تحویل بگیرند.
شهدایی آرمیده در باغ های عراق
به همراه تیم تفحص به فرماندهی برادر گلمحمدی در منطقه ماووت عراق دنبال پیکر شهدا میگشتیم، برای اینکه کارمان را بدون مشکل انجام دهیم موضوع را با روحانی منطقه در میان گذاشتیم، ایشان در نماز جمعه مطرح کرد که یک سری از بچههای ایران آمدهاند و دنبال پیکر شهدای دوران جنگ میگردند.
ادامه دارد......